جزئیات دایرکتوری

نقشه نما :: جزئیات
مدیر ارشد

مدیر ارشد


گزارش لینک خراب:

کاربر محترم، در صورتی که هنگام استفاده از لینک (پیوند) های دایرکتوری الفبالیب با لینک(پیوند) خراب مواجه شدید، لطفا آنرا از طریق دکمه زیر اطلاع دهید تا نسبت به رفع نقص اقدام شود.

باتشکر

گزارش لینک خراب - دایرکتوری الفبالیب

چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 09:40

محمد فاضل لنکرانی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D9%81%D8%A7%D8%B6%D9%84_%D9%84%D9%86%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C

 

محمد فاضل لنکرانی

 
 
محمد فاضل لنکرانی
زادروز ۱۳۱۰ ه‍.ش
درگذشت ۲۶ خرداد ۱۳۸۶ ه‍.ش
آرامگاه ایران، قم
محل زندگی قم
استادان فاضل قفقازی، 
، سید روح الله خمینی،
سید حسین بروجردی، محمد حسین طباطبائی
نقش‌های برجسته مرجع تقلید
آثار اُصول الشیعة لاستنباط أحکام الشریعة
تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیله
احکام حج من کتاب تحریر الوسیله
نهایه التقریر، مدخل التفسیر،توضیح المسائل،

محمد فاضل لنکرانی (۱۳۱۰-۱۳۸۶ش) مرجع تقلید شیعه و مدرس حوزه علمیه قم. وی از روحانیون فعال در انقلاب ۵۷ ایران بود. لنکرانی از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و عضو اولین دوره مجلس خبرگان رهبری بود.

فاضل لنکرانی بعد از درگذشت آیت الله گلپایگانی و آیت الله اراکی یکی از هفت مرجعی بود که از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم معرفی شد. او از مراجع حامیجمهوری اسلامی ایران بود و مشروعیت آن را ناشی از ولایت فقیه می‌دانست. لنکرانی همچنین از اندیشه‌های تقریبی حمایت می‌کرد و شرکت در نماز جماعت اهل سنت را جایز می‌دانست. مدفن او در حرم حضرت معصومه است.

زندگینامه

محمد فاضل لنكرانى در سال ۱۳۱۰ هـ.ش در قم به دنیا آمد. پدرش فاضل قفقازی از علماى حوزه و از شورای استفتاء آیت الله سید حسین بروجردی بود. مادرش از فرزندان سادات معروف مبرقع قم بود. در ۱۳ سالگی وارد حوزه علمیه شد. محمد فاضل از شاگردان سید حسین بروجردی، سید روح الله خمینی، حسینعلی منتظری ومرتضی حائری بود. دروس خود را با سید مصطفی خمینی فرزند سید روح الله خمینی مباحثه می‌کرد. از دوران جوانی در حوزه علمیه تدریس کرد. از روحانیان فعال درانقلاب اسلامی ایران ایران بود. در سال ۱۳۷۳ پس از درگذشت محمدعلی اراکی، از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم[۱] و جامعه روحانیت مبارز تهران[۲] به‌عنوان یکی از مراجع تقلید شیعه معرفی شد. در ۲۶ خرداد ۱۳۸۶ در قم درگذشت و در حرم حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد. [۳]

تحصیلات

در ۱۳ سالگی وارد حوزه علمیه قم شد. پس از دروس ادبیات و مقدمات، قسمتی از کتاب رسائل و مکاسب را نزد پدرش خواند و بخشی را نزد محمدباقر سلطانی طباطبایی و همچنین عبدالجواد جبل عاملی و مرتضی حائری یزدی آموخت. در ۱۹ سالگی وارد درس خارج شد. ۱۵ سال در درس خارج فقه سید حسین بروجردی شرکت کرد و تقریرات درس او را به زبان عربی نوشت. همچنین در درس خارج اصول سید روح الله خمینی شرکت کرد و درس اصول او را نوشت. در درس سید محمدحسین طباطبائی، منظومه سبزواری و اسفار ملاصدرا را خواند. بخش‌هایی از دروس را از اساتید دیگر خواند. در سن ۳۰ سالگی به درجه اجتهاد رسید. [۴]

اساتید

مهم‌ترین اساتید او عبارتند از:[۵]

فعالیت‌های علمی

محمد فاضل لنکرانی تألیف کتاب، آثار علمی و نوشتن تقریرات درس‌های اساتید خود را از دوران جوانی شروع کرد و تا اواخر عمر به این فعالیت‌ها ادامه داد. آثار او در موضوعاتی همچون تفسیر و علوم قرآنی، فقه، اصول و اندیشه سیاسی هستند. محمد فاضل سال‌های طولانی فقه و اصول تدریس کرد.[۶]

روش اجتهادی

محمد فاضل در فقه به تحکیم مبانی سید حسین بروجردی و سید روح الله خمینی پرداخت. کتاب تفصیل الشریعه فی ذیل تحریر الوسیله، توضیحات و توجیهات فقهی کتاب تحریر الوسیله سید روح الله خمینی است. شیوه او تجمیع و تراکم ظنون بود که به گفته محمدجواد فاضل لنکرانی می‌تواند فقیه را به اطمینان برساند.[۷]

مرکز فقهی ائمه اطهار

مرکز فقهی ائمّه اطهار(ع) توسط محمد فاضل لنکرانی در سال ۱۳۷۶ هجری شمسی در قم تاسیس شد. آموزش فضلا و محققان، تربیت فقیهان و مجتهدان و زمینه‌سازی برای پژوهش‌های فقهی، از اهداف این مرکز اعلام شده است. مرکز فقهی ائمه اطهار شعبه‌هایی در مشهد، سوریه و افغانستان دارد. این مرکز را هم‌اکنون محمدجواد فاضل فرزند محمد فاضل لنکرانی اداره می‌کند.[۸]

آثار مکتوب

 
تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیله

فعالیت‌های سیاسی

محمد فاضل از شاگردان سید روح الله خمینی بود و یکی از ۱۲ نفری بود که مرجعیت سید روح الله خمینی را کتبا به اطلاع دیگران رساندند.[۱۰] از اولین روزهای‌ فعالیت‌جامعه مدرسین به‌ آن‌ پیوست‌ و در جلسات‌ آن‌ شرکت‌ می‌کرد و امضای‌ او در زیر بسیاری‌ از اعلامیه‌ها، از جمله‌ اعلام‌ مرجعیت‌ امام‌ خمینی‌ و نیز خلع‌ ید شاه‌ از قدرت‌، به‌ چشم‌ می‌خورد. فعالیت‌های وی در جامعه‌ مدرسین‌ و دیگر تلاش‌های‌ سیاسی‌، باعث‌ شد چند بار بازداشت‌ و شکنجه‌ شود و تبعید یا زندانی‌ شود. حدود ۴ ماه‌ به‌ بندر لنگه‌، و دو سال‌ و نیم‌ به‌ یزد تبعید شد. فعالیت‌های‌ سیاسی‌ او پس‌ از انقلاب‌ اسلامی هم ادامه‌ داشت‌. چند بار در جبهه‌های‌ جنگ ایران و عراق حضور یافت‌ و رزمندگان را تشویق کرد. پس‌ از انقلاب اسلامی ایران به‌ نمایندگی‌ در دوره اول‌ مجلس‌ خبرگان‌ رهبری از استان‌ مرکزی‌ برگزیده شد. او سال‌ها دبیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود.[۱۱] فاضل‌ لنکرانی‌ پس‌ از درگذشت محمد علی اراکی‌، با اعلام‌ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به‌ عنوان‌ نخستین‌ نفر و با اکثریت‌ آراء، از مراجع‌ تقلید شیعه شناخته‌ شد.[۱۲][۱۳]

 

برخی از نظریات

محمد فاضل از جمله مراجعی دانسته شده که معتقد به استقلال حوزه‌ها از دولت بود و تاکید بر آزادگی روحانیت و حوزه‌های علمیه داشت. وارد شدن حوزه به امور اقتصادی را قبول نداشت و درآمد موقوفات را نیز برای حوزه‌ها نمی‌پذیرفت.[۱۴]

وی مشروعیت حکومت را با ولایت فقیه می‌دانست و از نظر او حفظ حکومت اسلامی واجب بود.

محمد فاضل لنکرانی طرفدار وحدت بین مسلمانان بود و قائل به تقیه مداراتى بود و شرکت در نمازهاى جماعت اهل سنت را از همین باب جائز مى‌دانست.

او به شخصیت سید روح الله خمینی علاقه داشت و معتقد بود ابعاد علمی او مورد غفلت واقع شده است. او در کتاب «تفصیل الشریعه فی ذیل تحریر الوسیله» به شرح کتاب تحریر الوسیله سید روح الله خمینی پرداخت.[۱۵]

فتوای جنجالی

محمد فاضل لنکرانی در سال ۱۳۸۵ و در پاسخ به استفتایی، فتوای ارتداد شخصی را صادر کرد که بعد‌ها گفته شد آن شخص «رافق تقی» نویسنده آذربایجانی بوده است. محتوای اسلام‌ستیزانه و توهین‌آمیز نسبت به پیامبر اسلام در مقالات او مورد واکنش مسلمانان آذری‌زبان قرار گرفته بود. رافق تقی چند سال بعد توسط اشخاص نا‌شناس به قتل رسید و گفته شد که تحت تاثیر این فتوا به قتل رسیده است.[۱۶] محمد فاضل لنکرانی در سال ۱۳۷۷ که برخی از نقض حکم ارتداد سلمان رشدی سخن می‌گفتند با صدور اطلاعیه‌ای در روزنامه جمهوری اسلامی اعلام کرد که حکم ارتداد سلمان رشدی پابرجاست و قابل نقض نیست.[۱۷]

مخالفت با طرح ورود زنان به ورزشگاه‌ها

با طرح مساله ورود زنان به ورزشگاه‌ها در سال ۱۳۸۵ از طرف دولت وقت، محمد فاضل لنکرانی گفت: از نظر فقهی روشن است که نظر زن به بدن مرد حتی بدون لذت و ریبه جایز نیست و ثانیاً از مسائلی که اسلام بر آن تکیه فراوان دارد، عدم اختلاط زن و مرد است بنابراین شرکت بانوان در مکان‌های عمومی ورزشی که همراه با اختلاط است به هیچ وجه جایز نیست. به این ترتیب محمد فاضل لنکرانی مخالفت خود را با این طرح اعلام کرد.[۱۸]

پانویس

  1. پرش به بالا روزنامه جمهوری اسلامی، ضمیمه، ۱۳۸۶/۲/۱۵.
  2. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی تاریخ ایرانی
  3. پرش به بالا روزنامه جمهوری اسلامی، ضمیمه، ۱۳۸۶/۲/۱۵.
  4. پرش به بالا روزنامه جمهوری اسلامی، ضمیمه، ۱۳۸۶/۲/۱۵.
  5. پرش به بالا روزنامه جمهوری اسلامی، ضمیمه، ۱۳۸۶/۲/۱۵.
  6. پرش به بالا ضمیمه روزنامه جمهوری اسلامی ۱۳۸۶/۲/۱۵.
  7. پرش به بالا پایگاه اطلاع‌رسانی آیت الله فاضل لنکرانی
  8. پرش به بالا پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز فقهی ائمه اطهار (ع)
  9. پرش به بالا مرکز اطلاع رسانی آیت الله فاضل لنکرانی
  10. پرش به بالا ضمیمه روزنامه جمهوری اسلامی گفتگو با محمدجواد فاضل، ۱۳۸۶/۲/۱۵.
  11. پرش به بالا پایگاه اطلاع‌رسانی آیت الله فاضل لنکرانی
  12. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی جامعه مدرسین.
  13. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله فاضل لنکرانی.
  14. پرش به بالا روزنامه جام جم، درج شده در روزهای چهارشنبه و پنج‌شنبه ۱۷ و ۱۸ فروردین سال ۱۳۸۴.
  15. پرش به بالا روزنامه جمهوری اسلامی، ضمیمه، ۱۳۸۶/۲/۱۵.
  16. پرش به بالا روزنامه جمهوری اسلامی، ۵ آذر ۱۳۹۰، شماره ۹۳۲۵.
  17. پرش به بالا روزنامه جمهوری اسلامی ۵/ ۷/ ۱۳۷۷.
  18. پرش به بالا روزنامه شرق ۸۵/۲/۷.
 

منابع

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 09:38

محمد تقی بهجت

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%AA%D9%82%DB%8C_%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA

 

محمد تقی بهجت

 
 
محمدتقی بهجت
زادروز ۱۲۹۵ ه.ش
درگذشت ۱۳۸۸ ه‍.ش
آرامگاه قم، جنب حرم حضرت معصومه (س)
محل زندگی فومن، نجف، قم
استادان سید عبدالغفار مازندرانی نجفی، مرتضی طالقانی،سیدابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی، میرزا محمد حسین نائینی، محمدحسین غروی اصفهانی، محمد کاظم شیرازی، سید علی قاضی، سیدحسین بادکوبه‌ای، سید محمد حجت کوه کمره ای، آیت الله بروجردی
شاگردان مرتضی مطهری، عبدالله جوادی آملی، محمد محمدی گیلانی ، محمد یزدی، احمد آذری قمی، محمدتقی مصباح یزدی ، عباس محفوظی گیلانی، سید مهدی روحانی و ...
نقش‌های برجسته مرجع تقلید
آثار رساله توضیح المسائل، مناسک حج، وسیلة النجاة حاشیه بر وسیلة النجاة آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، و ...
فرزندان حجت الاسلام علی بهجت
گفتاورد هیچ ذکری بالاتر از ذکر عملی نیست، هیچ ذکر عملی بالاتر از ترک معصیت در اعتقاد و عمل نیست و اقوی این است که ترک معصیت به طور مطلق، بدون مراقبه دائمیه ما صورت نمی‌پذیرد.


محمدتقی بهجت (۱۳۳۴-۱۴۳۰ ق./ ۱۲۹۵-۱۳۸۸ ش.) از مراجع تقلید در حوزه علمیه قم. او در میان شیعیان ایرانی بیشتر به عرفان، زهد و تقوا شناخته می‌شود. نماز جماعت آیت الله بهجت و احوال عرفانی و گریستن او در حین نماز، نزد مردم مشهور بود. او در شهر قم وفات یافت و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.

مختصری از زندگی نامه

محمدتقی بهجت، در سال ۱۳۳۴ق. (یا ۱۳۳۲ق.) در میان خانواده‌ای مذهبی در فومن به دنیا آمد. او بعدها خانه محل تولدش را به مدرسه دینی تبدیل کرد. بهجت، در ۱۶ ماهگی، مادرش را از دست داد و تحت تربیت پدرش قرار گرفت. پدرش، کربلایی محمود، از طریق ساختن نوعی کلوچه سنتی و محلی مخصوص فومنات، امرار معاش می‌کرد.[۱]

جوانی آیت الله بهجت.jpg
 

هجرت به عراق

آیت‌الله بهجت پس از طی تحصیلات مقدماتی در شهر فومن، در ۱۳۴۸ ق. برای ادامه تحصیل رهسپار حوزه‌های علمیه عراق و ابتدا در کربلا ساکن شد.[۲] اقامت آیت‌الله بهجت در کربلا، چهار سال به طول انجامید. در سال ۱۳۵۲ ق. از کربلا به نجف رفت و قسمت‌های پایانی دروس دوره سطح را نزد عالمان آن سامان به ویژهآیت‌الله حاج شیخ مرتضی طالقانی به پایان رساند. پس از اتمام دوره سطح، خارج فقه و اصول و نیز اخلاق و عرفان را از اساتید حوزه نجف فرا گرفت.[۳]

بازگشت به ایران

بهجت، بعد از اخذ اجازات اجتهاد از استادان، برای دیدار خانواده در سال ۱۳۲۴ ش./ ۱۳۶۳ ق. به ایران آمد و چند ماهی را در فومن بود. بعد از اقامتی چند ماهه در فومن، به قصد زیارت حضرت معصومه(س) و اطّلاع از حوزه قم، به این شهر رفت و چند ماه در آن‌جا ماند تا این که خبر رحلت استادان نجف را یکی پس از دیگری شنید. از این رو، تصمیم گرفت که در قم بماند.[۴]

آیت الله محمدتقی بهجت فومنی عصر یکشنبه ۱۳۸۸/۲/۲۷ به علت سکته قلبی، در بیمارستان حضرت ولی عصر(عج) شهر قم وفات یافت و در داخل حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.[۵]

اطلاعات علمی

اساتید

اساتید در حوزه نجف

اساتید در حوزه علمیه قم

تدریس و شاگردان

شیوه تدریس

آیت‌الله بهجت در تدریس و تربیت شاگردان، روش مخصوصی داشت. علی اکبر مسعودی خمینی درباره شیوه تدریس وی گفته است:

سبک درس ایشان، سبک خاصّی است. ایشان بر خلاف سایر مراجع و بزرگان که در درس خارج، نقل اقوال کرده و آن را نقد و یا تأیید و انتخاب می‌نمایند، در درس خارج، نقل اقوال نمی‌کنند بلکه ابتدا مسئله را مطرح می‌کنند و بعد روند استدلالش را بیان می‌کنند. اگر شاگرد آراء علماء را دیده و مطالعه کرده باشد، می‌فهمد که دلیلی را که استاد ذکر می‌کند، چه کسی گفته است و اشکال یا تأییدی را که می‌کند، می‌فهمد به سخن چه کسی اشکال یا قول چه کسی را تأیید می‌کند. لذا هر کس بخواهد در درس ایشان شرکت کند، باید مبانی و نظرات آقایان دیگر را دیده باشد.[۸]

شاگردان

تألیفات

آیت‌الله بهجت، تألیفاتی در فقه و اصول دارد که اغلب آنها به چاپ نرسیده است. او در جواب کسانی که تقاضا کردند تا با اموال شخصی خود آن کتاب‌ها را به چاپ برسانند، گفت: «هنوز بسیاری از کتاب‌های علمای بزرگ سال‌هاست که به گونه خطی مانده است آنها را چاپ کنید. نوبت اینها دیر نشده است.»[۹] بهجت، کار قلمی خود را در ایام جوانی با محدث قمی آغاز کرد و در تألیف سفینة البحار، با او همکاری داشته است؛ قسمت زیادی از سفینه البحار خطی، به خط آیت‌الله بهجت است».[۱۰]

برخی آثار چاپ شده

  1. رساله توضیح المسائل.
  2. مناسک حج.
  3. وسیلة النجاةحاشیه بر وسیلة النجاة آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی.
  4. جامع المسایل حاشیه بر ذخیرة العباد آیت‌الله غروی اصفهانی.

آثار چاپ نشده

  1. حاشیه بر کتاب الصلوة صاحب جواهر.
  2. حاشیه بر کفایة الاصول.
  3. تعلیقه بر مناسک حج شیخ انصاری.
  4. حاشیه بر مکاسب.
  5. چندین جلد اصول.
  6. حاشیه بر شرایع الاسلام.
  7. تقریرات فقهی، اصولی بر اساتیدش.

ویژگی‌های اخلاقی و عرفانی

آیت الله بهجت 2.jpg
 

محمدتقی بهجت، از نوجوانی مسائل عرفانی و اخلاقی را نیز در کنار فقه و اصول دنبال می‌کرد. برداشت وی از عرفان ناب، تقید و تعبد است. بعضی چون علامه طباطبایی، آیت‌الله بهاءالدینی، شهید قدوسی، علامه حسن زاده آملی، آیت‌الله جوادی آملی و... مقید به شرکت در نماز جماعت او به ویژه در شب‌های جمعه بودند. در این نماز، صدای او به گریه بلند می‌شد.

او در خانه‌ای قدیمی به فاصله کمی از مسجد فاطمیه گذر خان قم زندگی می‌کرد.[۱۱]

آیت‌الله بهجت دیر اقدام به انتشار رساله توضیح المسائل کرد. استدلالش این بود؛ صبر کنید همه رساله خود را نشر دهند. بعد اگر کسی ماند و از دیگران تقلید نکرد و فقط خواست از من تقلید کند، آن وقت رساله مرا منتشر کنید. بهجت، هرروز صبح‌ها بعد از تعقیبات نماز صبح و طلوع آفتاب، به حرم حضرت معصومه می‌رفت و در مسجد شهید مطهری به عبادت می‌پرداخت.[۱۲]

از نگاه دیگران

  • آیت‌الله سید رضا بهاءالدینی:«الان ثروتمندترین مرد جهان، به لحاظ معنوی، آقای بهجت است».[۱۵]
  • محمد تقی جعفری پس از اشاره به روایت (زیارت عالمان در نزد خدا، محبوب‌تر از هفتاد بار طواف خانه خدا می‌باشد) در این مورد می‌گوید: «مصداق بارز علما، آیت‌الله بهجت هستند. صرف دیدن و ملاقات کردن ایشان، خود سر تا پا موعظه است. من هر وقت ایشان را می‌بینم، تا چند روز اثر این ملاقات در من باقی است».[۱۶]
  • آیت‌الله سیدحسین بُدلا:«وضع مقامات آقای بهجت، از همان زمانی که درس آیت‌الله بروجردی می‌رفتیم، روشن بود و معلوم بود که ایشان لیاقت چنین مقاماتی را دارند».[۱۷]
  • شیخ محمّدشریف رازی مؤلف کتاب گنجینه دانشمندان:«آیت‌الله آقای حاج شیخ محمّدتقی بهجت غروی فومنی، از آیات و مدرسین بزرگ و دانشمندان بنام حوزه علیمه قم، حقاً عالمی برجسته و دانشمندی شایسته و مهذّب و بارع و متّقی و پارسا و مُعْرِض از تظاهرات و اجتماعات و دائم الذکر و مورد توجّه افاضل مدرسین و دانشمندان حوزه علمیه قم می‌باشند».[۱۸]

دستورالعمل‌های اخلاقی

از آیت‌الله بهجت دستورالعمل‌های اخلاقی فراوانی به جا مانده است. تکیه این دستورالعمل‌ها، بیش از هر چیز، بر انجام واجبات، ترک محرمات و رفتار بر طبق موازین دینی و اسلامی است.

در برخی از این دستورالعمل‌ها چنین آمده است:

آقایانی که طالب مواعظ هستند، از ایشان سئوال می‌شود آیا به مواعظی که تا به حال شنیده‌اید، عمل کرده‌اید یا نه؟ آیا می‌دانید که هر کس به معلومات خود عمل کرد، خداوند مجهولات او را معلوم می‌فرماید؟ آیا باید دعوت به حق از طریق لسان باشد؟ آیا نفرموده با اعمال خودتان دعوت به حق بنمایید؟ آیا طریق تعلیم را باید یاد بدهیم یا آن که یاد بگیریم؟[۱۹]
.... بعضی التماس دعا می‌گوییم برای چه؟ درد را بیان می‌کنند دوا را معرفی می‌کنیم، به جای تشکر و به کار‌انداختن، باز می‌گویند: دعا کنید! دور است آن چه می‌گوییم و آن چه می‌خواهند. شرطیت دعا را با نفیست آن مخلوط می‌کنند. ما از عهده تکلیف خارج نمی‌شویم بلکه بایداز عمل نتیجه بگیریم و محال است عمل بی‌نتیجه باشد و نتیجه از غیر عمل حاصل شود.[۲۰]
اگر سلاطین عالم می‌دانستند که انسان در حال نماز چه لذت‌هایی می‌برد، هیچ گاه دنبال این مسائل مادی نمی‌رفتند.[۲۱]

اندیشه سیاسی

حکومت اسلامی در عصر غیبت

آیت الله محمد تقی بهجت از منظر ایجابی به سیاست می‌نگریست. وی درباره حکومت در دوره پس از غیبت می‌گوید «ایجاد حکومت اسلامی» واجب است «و توان اداره کشور را نیز داریم». تأکید او بر اقامه حکومت اسلامی در عصر غیبت، منوط بر اجرای کامل دستورات الهی و دوری جستن از مصلحت اندیشی‌هایی است که احیاناً منجر به تعطیلی احکام گردد. بهجت برخلاف کسانی که معتقد به تعویق افتادن وظایف اجتماعی و سیاسی معصوم(ع) تا ظهور امام زمان(ع) هستند معتقد به جریان زندگی سیاسی شیعیان در عصر غیبت است. از این رو، بر فرد یا گروهی از مؤمنان واجب است که به اقامه چنین وظایفی قیام کنند. استدلال او بر چنین مدعایی، بر این فرض استوار است که «به دلیل عقلی و نقلی باید دین اسلام تا قیام قیامت باقی باشد و هر کس، دین دیگری غیر از اسلام بجوید، هرگز از او پذیرفته نمی‌گردد».[۲۲]

آیت الله بهجت و انقلاب اسلامی ایران

براساس اسناد و مدارک موجود، گرچه اثری از بهجت در نهضت اسلامی مشاهده نمی‌شود، اما او همواره مؤید انقلاب و بر روحانیونی که به نهضت پیوسته‌اند تأثیر زیادی نهاده است. وی در اوایل دهه چهل بارها تأکید می‌کرد پهلوی دارد دین را از بین می‌برند. روزی شخصی به ایشان عرض کرد احتمال نمی‌دهید آیت الله خمینی در مخالفت با شاه، تُندی می‌کند؟ وی در جواب فرمود: شما احتمال نمی‎دهید که خیلی کُند می‌رود؟ محمد هادی فقهی می‌افزاید: زمانی که آیت الله خمینی را تبعید کردند، ایشان در درس گفتند کسانی نیستند بروند این سران را بکُشند؟ علاوه بر این، روابط دوستانه‌ای که میان او و امام خمینی برقرار بود، همواره او را خیرخواه انقلاب و دعاگوی آن فقید می‌ساخت.[۲۳]

معرفی کتاب

  • فریادگر توحید؛ تهیه و تنظیم موسسه‌تحقیقاتی‌فرهنگی‌اهل‌بیت(ع)
  • برگی از دفتر عارفان شرح حال شیخ ‌السالکین حضرت آیت اللّه العظمی بهجت؛ تألیف رضا باقی زاده
  • در محضر بهجت؛ تألیف محمدحسین رخشاد
  • بهجت عارفان؛ تألیف رضا باقی زاده

پانویس

  1. پرش به بالا زندگی نامه آیت الله بهجت در سایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت الله العظمی بهجت
  2. پرش به بالا برگی از دفتر آفتاب، رضا باقی‌زاده، ص۲۲.
  3. پرش به بالا ر. ک: گنجینه دانشمندان، محمّدشریف رازی، ج ۲، ص۹۰آثار الحجه، ج ۲ ص۶۵.
  4. پرش به بالا زندگی نامه تفصیلی آیت الله العظمی بهجت
  5. پرش به بالا علت فوت آیت الله بهجت اعلام شد
  6. پرش به بالا برگی از دفتر آفتاب، ص۵۲. و مجله قبسات، سال دوم، شماره دوم، تابستان
  7. پرش به بالا جزوه گذری و نظری بر زندگانی آیةالله بهجت، ص۳ و ۶.
  8. پرش به بالا علی اکبر مسعودی خمینی، رگی از دفتر آفتاب، ص ۵۴.
  9. پرش به بالا زندگی نامه آیت الله بهجت در سایت تبیان
  10. پرش به بالا روزنامه اطلاعات، ۱۷ دی، ۱۳۷۳ ش.
  11. پرش به بالا نک: هفته نامه کتاب قم، مقاله «فقه در بستر عرفان» میثم مهاجر، دی ۱۳۸۳ ش.
  12. پرش به بالا برگی از دفتر آفتاب، ص۶۸.
  13. پرش به بالا هفته نامه کتاب قم، فقه در بستر عرفان، ص۴.
  14. پرش به بالا هفته نامه کتاب قم، فقه در بستر عرفان، ص۴.
  15. پرش به بالا هفته نامه کتاب قم، فقه در بستر عرفان، ص۴.
  16. پرش به بالا هفته نامه کتاب قم، فقه در بستر عرفان، ص۴.
  17. پرش به بالا برگی از دفتر آفتاب، ص۱۲۰.
  18. پرش به بالا گنجینه دانشمندان، ج ۶ ص۱۱۷.
  19. پرش به بالا به سوی محبوب، ص۳۹.
  20. پرش به بالا هفته نامه قم، دی سال ۱۳۸۳ ش.
  21. پرش به بالا خانه خوبان، ش۴۲، ص۲۵
  22. پرش به بالا فراتی، عبدالوهاب، آیت الله بهجت و زندگی سیاسی در عصر غیبت، مجله علوم سیاسی، شماره ۴۵.
  23. پرش به بالا فراتی، عبدالوهاب، آیت الله بهجت و زندگی سیاسی در عصر غیبت، مجله علوم سیاسی، شماره ۴۵.
 

منابع

  • آثار الحجة محمّدشریف رازی، ج۲، ص۶۵.
  • گنجینه دانشمندان، محمّدشریف زاری،ج۲ص۹۰.
  • دانشوران و دولتمردان گیل و دیلم، ص ۱۰۴، صادق احسان بخش.
  • مجله قبسات، سال دوم، ش۲، تابستان ۷۶ش.
  • برگی از دفتر آفتاب، رضاباقی‌زاده.
  • در آسمان معرفت، علاّمه حسن زاده آملی.
  • خاطرات صادق، صادق احسان بخش
  • در محضر بهجت عارفان، رضا باقی‌زاده.
  • انوار ملکوت علاّمه سید محمّد حسین حسینی تهرانی.
  • فقه در بستر عرفان، هفته نامه کتاب قم.
  • فریادگر توحید.
  • در محضر بزرگان، محسن غرویان
  • به سوی محبوب، سید مهدی ساعی
  • روزنامه اطلاعات، ۱۷ دی سال ۱۳۷۳ش.
  • روزنامه کیهان، ۱۷ اسفند سال ۱۳۸۲ ش.
  • سفر عشق
  • ۱۲۰۰ نکته از آیت‌الله بهجت.
  • فیضی از ورای سکوت.
  • فراتی، عبدالوهاب، آیت الله بهجت و زندگی سیاسی در عصر غیبت، مجله علوم سیاسی، شماره ۴۵.

پیوند به بیرون

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 09:36

عبدالکریم حائری

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85_%D8%AD%D8%A7%D8%A6%D8%B1%DB%8C

 

عبدالکریم حائری

 
 
شیخ عبدالکریم حائری
شیخ عبدالکریم حائری 2.jpg
اطلاعات فردی
لقب حائری
تاریخ تولد ۱۲۷۶ق/۱۲۳۸
زادگاه مهرجرد میبد
محل زندگی یزد • کربلا • نجف • سامرا • قم • اراک
تاریخ وفات ۱۷ ذیقعده ۱۳۵۵ق (۱۰ بهمن ۱۳۱۵)
محل دفن قم
شهر وفات قم
اطلاعات علمی
استادان سید محمد فشارکی • میرزا محمد تقی شیرازی • میرزا محمد حسن شیرازی • آخوند خراسانی • شیخ فضل الله نوری
شاگردان امام خمینی • شریعتمداری • سید احمد خوانساری • سید محمد رضا گلپایگانی • محمدعلی اراکی
تالیفات دُرَرُالفوائد • کتاب النکاح • کتاب الرضیت]] • کتاب المواریث • کتاب الصلوة
سایر مرجع تقلید • تدریس در حوزه علمیه
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
اجتماعی تأسیس حوزه علمیه قم • زعامت حوزه علمیه قم • تأسیس بیمارستان سهامیه قم • تشویق به ساختن بیمارستان فاطمی • بنیان‌گذاری سوگواری در ایام فاطمیه دوم (اول تا سوم جمادی الآخر) در ایران • ترویج مجالس روضه خوانی به جای تعزیه وشبیه خوانی • جلوگیری از نقل مطالب بدون منبع در مجالساهل بیت

عبدالكریم حائری یزدی (۱۲۷۶ـ ۱۳۵۵ق/۱۲۳۸-۱۳۱۵ش)؛ معروف به آیت‌ الله مؤسس و حاج شیخ از مراجع تقلید شیعه، بنیان‌گذار و زعیم حوزه علمیه قم از سال ۱۳۰۱ تا ۱۳۱۵ش.

حائری سال‌های طولانی در حوزه‌های علمیه در کربلا، سامرا و نجف تحصیل کرد. او در سال ۱۳۳۳ق/۱۲۹۳ش برای همیشه به ایران بازگشت و به اداره حوزه علمیه اراک مشغول شد. آیت‌الله‌ حائری در سال ۱۳۴۰ق(۱۳۰۰ش) به دعوت عالمان قم به آن شهر رفت و با شکل دادن به حوزه علمیه قم و بر عهده گرفتن ریاست آن در آنجا ماندگار شد.

حائری در دوران ریاست حوزه قم بیش از هر چیز به برنامه ریزی برای تثبیت و پیشرفت حوزه می‌اندیشید. تحول در روش‌های آموزش در حوزه، تخصصی شدنابواب فقه، توسعه دامنه معلومات دانش پژوهان حوزه، حتی آموزش زبانهای خارجی، و به طور خلاصه تربیت محقق و مجتهد، از برنامه‌های او بود.

حائری خود را در معرض مقام مرجعیت قرار نداد و پس از فوت سیدمحمدکاظم یزدی (۱۳۳۷ق/۱۲۹۸ش) دعوت به عتبات و پذیرش مرجعیت شیعه را نپذیرفت و اقامت در ایران را وظیفه خود خواند. با این حال با افزایش شهرتش در قم، بسیاری از ایرانیان و برخی شیعیان سایر کشورها از مقلدان او شدند.

حائری از سیاست گریزان بود و در ماجرای مشروطه نیز در امور دخالت نمی‌کرد اما به سبب جایگاه اجتماعی‌اش در اواخر عمر، ناچار به حضور در امور سیاسی نیز بود؛ او به مسئله کشف حجاب (۱۳۱۴ش) اعتراض کرد و تا زمان درگذشت، مناسباتش با رضا شاه تیره بود.

برخی از شاگردان او از جمله سید روح الله خمینی، محمد علی اراکی، گلپایگانی، شریعتمداری و خوانساری در سال‌های بعد به مقام مرجعیت رسیدند. حائری در امور اجتماعی نیز فعال بود و از جمله کارهای عام المنفعه او تأسیس بیمارستان سهامیه قم و تشویق به ساختن بیمارستان فاطمی قم بود.

 

نسب، ولادت، درگذشت و فرزندان

عبدالکریم حائری در خانواده‌ای مذهبی در مِهرجِرد میبد در سال ۱۲۷۶ق[۱] به دنیا آمد. پدرش، محمدجعفر، را فردی متدین و پرهیزکار توصیف کرده‌اند.[۲]

حائری پنج فرزند داشت؛ دو پسر به نامهای مرتضی و مهدی و سه دختر که با محمد تویسرکانی، احمد همدانی و سید محمد محقق داماد ازدواج کردند.[۳]

حائری در ۱۷ ذیقعده ۱۳۵۵ق (۱۰ بهمن ۱۳۱۵)، پس از حدود پانزده سال اقامت در قم، درگذشت. با وجود محدودیت‌های حکومتی، پیکر او تشییع باشکوهی شد و آیت الله سید صادق قمی بر او نماز خواند و در مسجد بالاسر، کنار مرقدحضرت معصومه (س)، به خاک سپرده شد.[۴]

تحصیل

ایران

شوهرخاله شیخ عبدالکریم حائری، میرابوجعفر، او را دارای استعداد فراوان یافت و در خردسالی وی را به محل زندگی خود، اردکان، برد و به مکتب سپرد؛ طولی نکشید که عبدالکریم پدرش را از دست داد و مدتی در مهرجرد نزد مادرش ماند.[۵]

پس از چندی به یزد رفت و با سکونت در مدرسه محمدتقی خان، معروف به مدرسه خان، ادبیات عرب را نزد عالمانی چون سیدحسین وامق و سیدیحیی بزرگ، معروف به مجتهد یزدی، فراگرفت.[۶]

عراق

او در ۱۲۹۸ق برای ادامه تحصیل، به همراه مادرش، راهی عراق شد. نخست به کربلا رفت و حدود دو سال زیرنظر فاضل اردکانی به تحصیل پرداخت و درس‌های سطوح میانی فقه و اصول را در آنجا آموخت.[۷] سپس برای ادامه تحصیل و استفاده از میرزامحمدحسن شیرازی، به سامرا رفت.[۸]

دوره تحصیل حائری در سامرا از ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۲ بود که نخست دو تا سه سال درس‌های سطوح عالی فقه و اصول را نزد استادانی چون شیخ فضل اللّه نوری، میرزا ابراهیم محلاتی شیرازی و میرزامهدی شیرازی به اتمام رساند و سپس در درس‌های خارج فقه و اصول سید محمد فشارکی اصفهانی و میرزا محمدتقی شیرازی، و مدتی در مجلس درس میرزا محمد حسن شیرازی شرکت کرد.[۹] و از میرزا حسین نوری اجازه روایت دریافت کرد.[۱۰]

سید محمد فشارکی و عبدالکریم حائری چند ماه پس از درگذشت میرزای بزرگ (۱۳۱۲ ق) از سامرا به نجف نقل مکان کردند.[۱۱] حائری در نجف در درس فشارکی و آخوند خراسانی[۱۲] شرکت می‌کرد و در ماههای آخر عمر فشارکی، از او مراقبت هم می‌کرد.[۱۳]

بازگشت به ایران

حائری پس از درگذشت فشارکی و در سال ۱۳۱۶ق به ایران بازگشت و در سلطان آباد (اراک کنونی) حوزه درس دایر کرد.[۱۴]

سفر دوباره به عراق

شیخ عبدالکریم حائری در ۱۳۲۴ق، به علت استقلال نداشتن در اداره کردن حوزه اراک و بر هم خوردن آرامش آنجا به سبب نهضت مشروطه[۱۵] به نجف بازگشت.[۱۶] دوباره به حلقه درس آخوند خراسانی پیوست و در درس سید محمد کاظم طباطبائی یزدی نیز شرکت کرد؛ ولی به منظور دور ماندن از نزاع میان موافقان و مخالفان مشروطه پس از چندماه به کربلا رفت.[۱۷]

حائری حدود ۸ سال در کربلا ماند و از آن زمان به حائری ملقب شد. او در کربلا به تدریس پرداخت و به منظور حفظ بی‌طرفی خود در صف آرایی‌های مشروطه، کتابی از آخوند خراسانی و کتابی از طباطبائی یزدی را درس می‌داد.[۱۸]

بازگشت به ایران

در اثنای اقامت حائری در کربلا، از او برای بازگشت به اراک درخواست‌های زیادی شد. سرانجام، او در اوایل ۱۳۳۳ق/۱۲۹۳ش[۱۹]، به اراک رفت و در مدت اقامت هشت ساله‌اش در آنجا، علاوه بر اداره حوزه، به تدریس فقه و اصولپرداخت.

عبدالکریم حائری در پاسخ به نامه میرزامحمدتقی شیرازی، پس از فوت سیدمحمدکاظم یزدی (۱۳۳۷ق/۱۲۹۸ش) که از او خواسته بود به عتبات برگردد و خود را برای مرجعیت شیعه مهیا سازد، اقامت در ایران را وظیفه خود خواند و از قرارگرفتن ایران و ایرانیان در مسیر تباهی و انحطاط فکری اظهار نگرانی کرد.[۲۰]

تأسیس حوزه علمیه قم

حائری در ۱۳۳۷ ق به قصد زیارت مرقد امام رضا(ع) عازم مشهد شد و در مسیر خود چند روز در قم ماند و با اوضاع این شهر و حوزه علمیه آن آشنا شد.[۲۱]

در ماه رجب ۱۳۴۰ ق بار دیگر، در پی دعوت تنی چند از عالمان قم از او و نیز برای زیارت مرقد حضرت معصومه (س)، به قم رفت و با استقبال علما و مردم قم و درخواست آنان برای اقامت او در این شهر مواجه شد. نخست تردید داشت، ولی پس از پافشاری شماری از عالمان، به ویژه محمد تقی بافقی، حائری استخاره کرد و سپس تصمیم گرفت در قم بماند؛ تصمیمی که در پی آن حوزه‌ای بزرگ در آن شهر تأسیس شد و حائری، آیت اللّه مؤسس لقب گرفت.[۲۲]

علاوه بر سید محمد تقی خوانساری که همراه حائری به قم رفته بود، بسیاری از شاگردان او، از جمله سید احمد خوانساری، سید روح الله خمینی، سید محمد رضا گلپایگانی و محمدعلی اراکی، [۲۳] به قم منتقل شدند.

سید ابوالحسن اصفهانی و محمدحسین نائینی ـ که پس از تبعید شدن از عراق در ۱۳۰۲ ش، حدود هشت ماه در قم ماندند ـ نیز در تثبیت این حوزه نقش مهمی داشتند.[۲۴]

با پرآوازه شدن حوزه علمیه قم و ورود شماری از عالمان و مدرسان و بسیاری از محصلان سایر حوزه‌ها یا محصلان جدید، تعداد طلاب از هزار تن گذشت.[۲۵]

حائری باتوجه به آشنایی با حوزه‌های بزرگ شیعی سامرا و نجف و کربلا، و اطلاع از شیوه مدیریت و ضعف‌ها و قوّت‌های پیشینیان خود و نیز تجارب خویش در حوزه اراک، بیش از هر چیز به برنامه ریزی برای تثبیت و پیشرفت حوزه می‌اندیشید. تحول در روش‌های آموزش در حوزه، تخصصی شدن ابواب فقه، توسعه دامنه معلومات دانش پژوهان حوزه، حتی آموزش زبانهای خارجی، و به طور خلاصه تربیت محقق و مجتهد، از برنامه‌های او بود.[۲۶]

مرجعیت

هرچند حائری هیچگاه خود را در معرض مقام مرجعیت قرار نداده و بلکه با ترک حوزه علمی عراق، از آن فاصله گرفته بود، پس از درگذشت سیدمحمدکاظم یزدی و شیخ الشریعه اصفهانی و میرزا محمد تقی شیرازی ، در فاصله سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۳۹ که حائری هنوز در اراک به سر می‌برد، شماری از کسانی که در تکاپوی انتخاب مرجع تقلید بودند، به او رجوع کردند.

پس از هجرت او به قم و افزایش شهرتش، رفته رفته بر مقلدان او افزوده شد تا اینکه بسیاری از ایرانیان و برخی شیعیان سایر کشورها، از جمله عراق و لبنان، از مقلدان او شدند.[۲۷]

شیوه تدریس

عبدالکریم حائری به روش مکتب سامرا و با الهام از میرزای شیرازی درس می‌داد. در این شیوه، پس از طرح مسئله، بدون هیچ اظهار نظری، نخست دیدگاه‌های گوناگون و دلایل هریک بیان می‌شد، سپس استاد ضمن نظرخواهی از شاگردان و تبادل نظر با آنها به جمع بندی آرا می‌پرداخت، آنگاه نظر خود را می‌گفت و در پایان اجازه می‌داد شاگردانش با او درباره این نظر بحث کنند و به نقد آن بپردازند.

همچنین حائری هر روز موضوع درس بعدی را مشخص می‌کرد تا شاگردانش پیشاپیش آن را مطالعه کنند. او بر آن بود که مباحث اصول فقه باید مختصر و کاربردی مطرح شود؛ ازاین رو، در تألیف دررالاصول به این نظر عمل کرد و نیز دوره کامل درس اصول فقه را در مدت تقریبآ چهار سال تدریس می‌کرد.[۲۸]

استادان

شیخ عبدالکریم حائری در طول زندگی خود از محضر اساتید نامداری استفاده کرد. برخی از اساتید وی عبارتند از:

شاگردان

از حوزه درس حائری، عالمانی تربیت شدند که برخی در عصر خود به مقام مرجعیت رسیدند. از جمله شاگردان او:

اوصاف

روحیات شخصی و کارهای عام المنفعه

شیخ عبدالکریم حائری فردی خوش اخلاق، شوخ طبع، معتدل و دور از ظاهرسازی و ریاکاری بود. در مصرف وجوهات شرعی، بسیار احتیاط می‌کرد و بر زندگی‌اش زهد و ساده‌زیستی حاکم بود.[۳۲]

وی توجهی ویژه به وضع زندگی طلبه‌ها و برطرف کردن مشکلاتشان داشت، گاهی شخصاً به حجره‌های آنان می‌رفت، از میزان توجه آنان به درس و مطالعه آگاه می‌شد و افراد پرکار و کوشا را تشویق می‌کرد.[۳۳]

حائری به آسایش و رفاه مردم و کاستن از مشکلات گوناگون آنان توجه بسیار داشت؛ از جمله کارهای عام المنفعه او تأسیس بیمارستان سهامیه قم و تشویق به ساختن بیمارستان فاطمی قم بود.[۳۴]

به اهل بیت(ع) بسیار علاقه‌مند بود و در جوانی در سامرا نوحه خوان این مراسم بود. برپایی سوگواری در ایام فاطمیه دوم (اول تا سوم جمادی الآخر) را در ایران مرسوم کرد. به جای مراسم تعزیه و شبیه خوانی، مجالس روضه خوانی را رواج داد و برای جلوگیری از نقل مطالب بدون منبع در مجالس اهل بیت و مناسبت‌های مذهبی کوشید.[۳۵]

در عرصه سیاست

شواهد زیادی وجود دارد که به استناد آن‌ها می‌توان شخصیت حائری را اساسا غیرسیاسی قلمداد کرد. به نظر می‌رسد که کناره گیری شدید او از دخالت در مسائل سیاسی، به حدی که حیرت و بلکه اعتراض برخی را برانگیخت، [۳۶] بیش از آنکه بنا به مصلحت جویی بوده باشد از روحیه او ناشی می‌شده است.

رویه حائری پیش از ورود به قم، درباره مسائل سیاسی نامرتبط با حکومت ایران، نیز همین گونه بود. مثلا در میان عالمانی که در محرّم ۱۳۳۰، هم زمان با حضور حائری در کربلا، در اعتراض به نیروهای اشغالگر خارجی از نجف و کربلا بهکاظمین رفتند و حدود سه ماه در آنجا ماندند، نام کسانی چون میرزا محمد تقی شیرازی، شیخ الشریعه اصفهانی، نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی و آقاضیاء عراقی در منابع تاریخی ثبت شده است، [۳۷] ولی نشانی از حائری نیست. بنابراین می‌توان حائری را، همچون استادش فشارکی، از عالمانی دانست که نه تنها هیچگاه در مسائل سیاسی فعال نبوده، بلکه از حوادث سیاسی و جنجالی گریزان بوده‌اند.[۳۸]

به خاطر جایگاه اجتماعی حائری در اواخر عمرش، ناچار به حضور در امور سیاسی نیز بود؛ مهم‌ترین چالش حائری در این سال‌ها نحوه تعامل و مناسباتش با رضاشاه بود. در دورانی که رضاخان سردار سپه بود روابط نسبتا خوبی با یکدیگر داشتند.[۳۹] از زمان تثبیت سلطنت رضاشاه تا پیش از طرح مسئله کشف حجاب، مناسبات میان آن‌ها نه حسنه نه تیره بود.[۴۰] اما از واقعه کشف حجاب (۱۳۱۴ش) تا درگذشت حائری (۱۳۱۵ش)، مناسبات میان آن دو تیره بود، در پی این ماجرا، حائری در ۱۱ تیر ۱۳۱۴ در تلگرامی به رضاشاه، اوضاع را برخلاف قوانین شرع اعلام کرد و جلوگیری از آن را خواستار شد.[۴۱] از آن پس، مناسبات آنها به کلی قطع شد و حتی آمد و شدهای نزد حائری به شدت تحت نظر بود.[۴۲]

البته برخی اهتمام او را به حفظ حوزه علمیه قم مهم‌ترین دلیل اجتنابش از ورود در بسیاری از رویدادهای سیاسی و رویارویی با حکومت دانسته‌اند. به نظر اینان، حائری آگاهانه و هوشمندانه به مسائل مرتبط با حکومت وارد نمی‌شد، زیرا بر این باور بود که موضع گیری در برابر رضاشاه پهلوی در آن اوضاع و احوال، نتیجه‌ای جز برچیده شدن حوزه نخواهد داشت؛ بنابراین، با دوراندیشی و درایت و بردباری، حیات حوزه و بلکه حیات دین و مذهب را در ایران استمرار بخشید.[۴۳]

آثار

مهم‌ترین اثر وی، درر الفوائد است که دُرَرُ الاصول هم نامیده شده است. این اثر از یک سو، ریشه در مبانی اصولی فشارکی دارد. از سوی دیگر، از آرای مهم آخوند خراسانی در قلمرو اصول فقه برآمده است.

حائری، بنابر اظهار خود، در تألیف جلد اول کتاب از فشارکی و در جلد دوم آن از آخوند خراسانی استفاده کرده است.[۴۴]

برخی از شاگردان حائری از جمله میرزامحمود آشتیانی، میرزامحمد ثقفی، محمدعلی اراکی و سیدمحمدرضا گلپایگانی، بر دررالفوائد حاشیه نوشته‌اند که برخی از آن‌ها به چاپ رسیده است.[۴۵]

وی به سبب اشتغالات فراوان در دوره اقامتش در قم، کمتر به تألیف پرداخت. با این حال، آثار ارزشمندی از او برجای مانده است که می‌توان آن‌ها را چهار نوع دانست:

* آثار تالیفی: از وی ۵ اثر تالیفی باقی مانده است که عبارتند از: دُرَرُالفوائد، کتاب النکاح، کتاب الرضاع، کتاب المواریث و کتاب الصلوة.[۴۶]

* حواشی بر کتابهای فقهی: مانند حاشیه بر عروة الوثقی اثر سیدمحمدکاظم یزدی و حاشیه بر اَنیسُ التجّار اثر ملامهدی نراقی.[۴۷]

*نگاشتن تقریرات درس استادانش: از این نمونه فقط از تقریرات درس اصول فقه فشارکی یاد شده است.[۴۸]

*تقریرات درس هایش: این تقریرات را شاگردانش تدوین کرده‌اند؛ مانند رساله الاجتهاد و التقلید، کتاب البیع و کتاب التجارة، هر سه به قلم محمدعلی اراکی و تقریرات درس‌های او، به قلم سید محمد رضا گلپایگانی و میرزامحمود آشتیانی.[۴۹]

*رساله‌های عملیه و فتاوا: مانند ذخیرةالمعاد، مَجمع الاحکام، مَجمع المسائل، مُنتخب الرسائل، وسیلةالنجاة و مناسک حج که به صورت مستقل می‌باشند.[۵۰]

نگارخانه

پانویس

  1. پرش به بالا بامداد، ج۲، ص۲۷۵
  2. پرش به بالا کریمی جهرمی، ص۱۳ ـ ۱۴
  3. پرش به بالا فیاضی، ص۱۱۴ ـ ۱۱۵
  4. پرش به بالا حسینی زنجانی، ج۱، ص۱۰۷؛ امینی، مروری...، ص۲۰، ۳۶ ـ ۳۷
  5. پرش به بالا کریمی جهرمی، ص۲۰ ـ ۲۱
  6. پرش به بالا مرسلوند، ج۳، ص۵۹
  7. پرش به بالا کریمی جهرمی، ص۲۳ ـ ۲۴
  8. پرش به بالا حائری یزدی، مرتضی، ص۸۰ ـ ۸۲
  9. پرش به بالا حائری یزدی، مرتضی، ص۸۷ ـ ۸۸ و ۹۳ ـ ۹۴
  10. پرش به بالا حبیب آبادی، ج۶، ص۲۱۱۸
  11. پرش به بالا شریف رازی، ج۱، ص۲۸۳ ـ ۲۸۴
  12. پرش به بالا استادی، ص۵۱
  13. پرش به بالا حائری یزدی، مرتضی، ص۳۹ و ۸۷ ـ ۸۸
  14. پرش به بالا استادی، ص۴۴ ـ ۵۱
  15. پرش به بالا محقق داماد، مصطفی ص۴۳ ـ ۴۴؛ صدرایی خویی، ص۱۷؛ نیکوبرش، ص۴۶ ـ ۴۷
  16. پرش به بالا بامداد، ج۲، ص۲۷۵
  17. پرش به بالا کریمی جهرمی، ص۵۵
  18. پرش به بالا کریمی جهرمی، ص۵۵ ـ ۵۶
  19. پرش به بالا صفوت تبریزی، ص۷۳
  20. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، طبقات...، قسم ۳، ص۱۱۶۴؛ کریمی جهرمی، ص۵۶؛ صدرایی خویی، ص۱۷ ـ ۱۸
  21. پرش به بالا شریف رازی، ج۱، ص۲۸۶؛ مرسلوند، ج۳، ص۵۹ ـ ۶۰
  22. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، طبقات...، قسم ۳، ص۱۱۵۹؛ فیض قمی، ج۱، ص۳۳۱ ـ ۳۳۴؛ کریمی جهرمی، ص۵۸ ـ ۵۹
  23. پرش به بالا استادی، ص۵۴ ـ ۶۴
  24. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، طبقات...، قسم ۳، ص۱۱۶۰ ـ ۱۱۶۱؛ صفوت تبریزی، ص۷۷
  25. پرش به بالا استادی، ص۷۷ ـ ۷۸
  26. پرش به بالا حسینی زنجانی، ج۱، ص۱۲۴؛ کریمی جهرمی، ص۴۷؛ مصطفی محقق داماد، ص۶۷ ـ ۶۸، ۸۷ ـ ۸۸، ۹۲
  27. پرش به بالا مستوفی، ج۳، ص۶۰۱؛ حائری یزدی، مهدی، ص۱۸، ۷۶
  28. پرش به بالا کریمی جهرمی، ص۷۴ ـ ۷۵؛ محقق داماد، علی، ص۵۰، ۵۵
  29. پرش به بالا حائری یزدی، ص39-80-82-87
  30. پرش به بالا شریف رازی، ج۱، ص۵۹، ۸۷ـ ۸۸
  31. پرش به بالا جعفر سعیدی (پژوم)، ۱۳۸۶، ص ۵۰.
  32. پرش به بالا کریمی جهرمی، ص۵۲ ـ ۵۴؛ محقق داماد، علی، ص۴۷۴۸
  33. پرش به بالا محقق داماد، علی، ص۴۱ ـ ۴۲
  34. پرش به بالا روزنامه اطلاعات، ۳۰ و ۳۱ فروردین ۱۳۱۰
  35. پرش به بالا کریمی جهرمی، ص۴۸ ـ ۵۰؛ رضوی، ص۱۵۱ ـ ۱۵۴
  36. پرش به بالا کریمی جهرمی، ص۶۱ ـ ۶۲؛ حائری، عبدالحسین، ص۱۶۱ ـ ۱۶۲
  37. پرش به بالا نظام الدین زاده، ص۱۵۴ ـ ۱۵۵
  38. پرش به بالا شکوری، ص۱۱۶ به بعد؛ امینی، اهتمام...، ص۱۹۱
  39. پرش به بالا دولت آبادی، ج۴، ص۲۸۹
  40. پرش به بالا حائری یزدی، مهدی، ص۶۴
  41. پرش به بالا حائری یزدی، مهدی، ص۸۳
  42. پرش به بالا حائری یزدی، مهدی، ص۶۵
  43. پرش به بالا شریف رازی، ج۱، ص۲۹ ـ ۳۰، ۵۳ ـ ۵۴؛ امینی، اهتمام...، ص۱۹۸
  44. پرش به بالا طبسی، ص۶۳
  45. پرش به بالا کریمی جهرمی، ص۱۰۳ ـ ۱۰۵
  46. پرش به بالا کریمی جهرمی، ص۹۹ ـ ۱۰۱
  47. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۲، ص۴۵۳ و ج۲۰، ص۱۵ و ج۲۲، ص۴۰۵ ـ ۴۰۶ و ج۲۵، ص۸۷
  48. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعه‍...، ج۴، ص۳۷۸
  49. پرش به بالا کریمی جهرمی، ص۱۰۵
  50. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۲، ص۴۵۳ و ج۲۰، ص۱۵ و ج۲۲، ص۴۰۵ ـ ۴۰۶ و ج۲۵، ص۸۷
 

منابع

  • آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت، ۱۴۰۳.
  • آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، مشهد، ۱۴۰۴.
  • استادی، یادنامه حضرت آیةاللّه العظمی اراکی، اراک، ۱۳۷۵ش.
  • امینی، اهتمام آیةاللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری در تأسیس و حراست از حوزه علمیه قم به کوشش محمدکاظم شمس، عبدالهادی اشرفی، و جواد آهنگر، قم، بوستان کتاب قم، ۱۳۸۳ش.
  • امینی، مروری بر زندگی آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی: بنیانگذار حوزه علمیه قم به روایت اسناد، گنجینه اسناد، سال ۵، دفتر ۳ و ۴.
  • بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران ۱۳۴۷ش.
  • حائری یزدی، مهدی، خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، به کوشش حبیب لاجوردی، تهران، ۱۳۸۱ش.
  • حائری، عبدالحسین، مصاحبه با استاد عبدالحسین حائری، حوزه، سال ۲۱، ش ۵.
  • حائری یزدی، مرتضی، سرّدلبران: عرفان و توحید ناب در ضمن داستان ها، به کوشش رضا استادی، قم، ۱۳۷۷ش.
  • حبیب آبادی، مکارم الآثار در احوال رجال در قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۶، اصفهان، ۱۳۶۴ش.
  • حسینی زنجانی، الکلام یجرّ الکلام، قم، ۱۳۶۸ش.
  • دولت آبادی، حیات یحیی، تهران، ۱۳۶۲ش.
  • رضوی، حاج شیخ عبدالکریم حائری و سامان دادن به تبلیغات دینی »، حوزه، سال ۲۱، ش ۵.
  • روزنامه اطلاعات.
  • شکوری، مرجع دوراندیش و صبور: آیت اللّه حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، یاد، ش ۱۷.
  • شریف رازی، گنجینه دانشمندان، تهران، ۱۳۵۲ـ۱۳۵۴ش.
  • صفوت تبریزی، زندگی نامه آیةاللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری، به کوشش علی صدرایی خویی، حوزه، سال ۲۱، ش ۵.
  • صدرایی خویی، آیت اللّه اراکی: یک قرن وارستگی، تهران، ۱۳۸۲ش.
  • طبسی، مصاحبه با آیت اللّه حاج شیخ محمدرضا طبسی، حوزه، سال ۶، ش ۴.
  • فیاضی، زندگینامه و شخصیت اجتماعی ـ سیاسی آیت اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری، تهران، ۱۳۷۸ش.
  • فیض قمی، کتاب گنجینه آثار قم، قم، ۱۳۴۹ـ۱۳۵۰ش.
  • کریمی جهرمی، آیةاللّه مؤسّس مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری، قم، ۱۳۷۲ش.
  • محقق داماد، علی، مصاحبه با حضرت آیت اللّه حاج سیدعلی آقا محقق داماد، حوزه، سال ۲۱، ش ۶.
  • محقق داماد، مصطفی، مصاحبه با حجةالاسلام و المسلمین دکتر سیدمصطفی محقق داماد، حوزه، سال ۲۱، ش ۵.
  • مرسلوند، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج۳، تهران، ۱۳۷۳ش.
  • سعیدی (پژوم)، جعفر، یادگاری ماندگار، تهران: سایه، ۱۳۸۶.
  • مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران، ۱۳۶۰ش.
  • نظام الدین زاده، هجوم روس و اقدامات رؤسای دین برای حفظ ایران، به کوشش نصراللّه صالحی، تهران، ۱۳۷۷ش.
  • نیکوبرش، بررسی عملکرد سیاسی آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی از سال ۱۳۰۱ تا سال ۱۳۱۵ه ش، تهران، ۱۳۸۱ش.

پیوند به بیرون

 

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 09:34

سید محمد رضا گلپایگانی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%DA%AF%D9%84%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C

 

سید محمد رضا گلپایگانی

 
 
سید محمدرضا گلپایگانی
زادروز ۹ ذی القعده ۱۳۱۶ ه.ق
درگذشت ۸ آذر ۱۳۷۲ه.ش
آرامگاه قم
محل زندگی قم
استادان سیدمحمدحسن خوانساری، ­محمد تقی گوگدی، حاج شیخعبدالکریم حائری یزدی، آیت الله محمدحسین غروی اصفهانی، آقا ضیاء عراقی، سیدابوالحسن اصفهانی، شیخمحمدرضا اصفهانی نجفی، میرزا محمدرضا باقر گلپایگانی
شاگردان مرتضی حائری یزدی، مرتضی مطهری، سید محمد علی قاضی طباطبایی، سید محمد حسینی بهشتی، ­سید اسدالله مدنی، محمد مفتح، علی قدوسی، علی مشکینی، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، احمد جنتی، مرتضی مقتدائی، علی پناه اشتهاردی، لطف‌اللّه صافی گلپایگانی، سید محمدعلی علوی گرگانی، ناصر مکارم شیرازی، سید کاظم نورمفیدی و...
نقش‌های برجسته مرجع تقلید
آثار افاضة العوائد، حاشیه بر عروة­الوثقی، ارشاد المسائل، هدایة العباد، رساله فی عدم­ تحریف ­القرآن، توضیح­ المسائل

سید محمدرضا گلپایگانی (۱۳۱۶ ه.ق ـ۱۴۱۴ ه.ق) از مراجع تقلید که پس از درگذشت آیت الله بروجردی، به مرجعیت رسید.

وی از زمره مخالفین رژیم پهلوی و از همراهان امام خمینی بود که پس از تبعید امام به عراق، بیانیه‌ها، اعلامیه‌ها، تلگراف‌ها و سخنرانی‌هایی در حمایت از امام خمینی و انقلاب اسلامی ایراد نمود.

تاسیس بیمارستان، مدارس علمیه، دارالقرآن الکریم و مجمع اسلامی لندن از فعالیت‌های عام‌المنفعه این مرجع تقلید است.

 

زندگی‌نامه

سید محمدرضا گلپایگانی در نهم ذیقعده­ سال ۱۳۱۶ ه.ق در روستای گوگد واقع در پنج کیلومتری شهرستان گلپایگان متولد شد. وی زمانی که دو سال و نیم بیشتر نداشت، مادرش را از دست داد و در سن نه سالگی در سوگ از دست دادن پدر نشست. آیت­ الله گلپایگانی در هجدهم آذر ۱۳۷۲ ه.ش برابر با ۲۴ جمادی الثانی ۱۴۱۴ ه.ق در شهر مقدس قم دیده از جهان فروبست و به دیار باقی شتافت.[۱]

تحصیلات و اساتید

سید محمدرضا تحصیلات خود را از گوگد شروع آغاز کرد و سپس برای ادامه تحصیل عازم گلپایگان و خوانسار شد. پس از خواندن دروس سطح در شهر گلپایگان، به اراک مهاجرت کرد. زمانی­ که شیخ عبدالکریم حائری و فرزندش مرتضی حائری یزدی به­ همراه سید محمد تقی خوانساری به ­قصد زیارت حضرت معصومه(س) از اراک به ­سمت قم حرکت کردند، با درخواست­‌های مردم و علماء این شهر مبنی بر ماندن در قم مواجه شدند که به­ همین جهت در قم ساکن شدند. به دنبال اقامت آیت الله حائری در شهر قم، گلپایگانی و جمعی دیگر به ­دعوت رسمی استادشان حائری به ­سوی این شهر حرکت کردند و در مدرسه فیضیه ساکن شدند و به­ تحصیل خود ادامه دادند.[۲] البته ایشان مدت چند ماهی را در شهر نجف و در محضر اساتیدی همچون محمدحسین غروی اصفهانی حضور داشتند. اما قم به ­عنوان محل اصلی تحصیل وی بود. وی در ۲۴ سالگی به درجه­ اجتهاد در فقه رسید. آیت الله گلپایگانی از محضر اساتید فراوانی در طول تحصیل خود بهره برد. اساتید و آیات عظامی همچون:[۳]

مقام علمی و شاگردان

بعد از مرحوم آیت ­الله شیخ عبدالکریم حائری درس خارج ایشان یکی از پررونق‌ترین درس‌­ها بود و تعداد زیادی از فضلاء و طلاب در درس ایشان شرکت می­‌کردند که برخی از آنها عبارتند از:

آیات عظام و حجج اسلام:[۴]

آثار علمی

آثار به جای مانده از ایشان شامل کتب و تألیفاتی به جا مانده است. از جمله:

  • افاضة العوائد
  • حاشیه بر وسیلة­النجاه
  • حاشیه بر عروة­الوثقی
  • مجمع­ المسائل
  • ارشاد المسائل
  • هدایة العباد
  • کتاب­ الطهاره
  • الهدایه الی من له ­الولایه
  • کتاب­ القضاء
  • بغیة­الطالب فی شرح­ المکاسب
  • الدر­المنضود فی احکام­ الحدود
  • نتایج­ الافکار فی­ نجاسة­الکفار
  • کتاب­ الحج، رساله محرمات بالسبب
  • رساله فی عدم­ تحریف ­القرآن
  • صلاة­الجمعه و عیدین، مناسک حج
  • احکام عمره، احکام­ النساء
  • مختصرالاحکام
  • توضیح­ المسائل

اندیشۀ سیاسی

از نظر وی در زمان غیبت امام زمان(عج) در صورت امکان باید حکومت اسلامی تشکیل شود. وی در کتاب مجمع المسائل به تلازم اعتقاد به ولایت ائمه و ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت اشاره می کند و در ترسیم شکل حکومت، عنصر ولایت فقیه را بعنوان اصلی ترین نسخه نظام اسلامی معرفی می کند.[۵] وی تاکید می کند که اختیار فقیهان عادل فراتر از چارچوب احکام شرعی اولیه و ثانویه نیست. ایشان ولایت مطلقه فقیه را نمی پذیرد[۶]

عملکرد سیاسی

آیت الله گلپایگانی در دوران قبل از انقلاب به عنوان یکی از افراد مؤثر و تاثیرگذار در روند نهضت امام خمینی حضور داشته و در نقاط عطف تاریخی متعددی که در تاریخ معاصر ایران به ثبت رسیده است، نقش ایفا کرده است.

لایحۀ اصلاحات ارضی

رژیم شاه که تحت فشار دولت آمریکا مجبور به اجرای برنامۀ اصلاحات ارضی شده بود، برای اینکه اصلاحات غیرقانونی و نمایشی خود را مردمی، قانونی و اسلامی جلوه دهد، سخت تلاش داشت که از جایگاه علمای اسلامی در میان توده‌ها، در راه عوام فریبی بهره برداری کند و اصلاحات ارضی شاهانه را به امضای مراجع اسلام برساند. از این‌رو شاه و ارسنجانی با مخابرۀ تلگرام‌های تبریک به‌مناسبت عید سعید فطر سال ۱۳۴۱ شمسی به علمای قم و نجف، از موافقت آنان با اصلاحات ارضی سپاسگذاری کردند. رژیم بدینوسیله می‌خواست مراجع و علمای اسلام را پشتیبان شاه معرفی کند. آیت الله گلپایگانی به همراه آیات عظام دیگری همچون خوانساری، حکیم، مرعشی نجفی و... به مخالفت با آن قد علم کردند. ایشان طی تلگرافی در اعتراض به تصویب این لایحه صادر کرده بود، ضمن رد هرگونه موافقت علما با این لایحه، آنرا غیرقانونی و بی‌اثر دانسته و نسبت دادن چنین اموری را به علما، نامطلوب عنوان کرد.

لایحۀ انجمن‌های ایالتی و ولایتی

در ۱۶ مهرماه ۱۳۴۱ ه.ش لایحه‌ای تحت عنوان انجمن‌های ایالتی و ولایتی به تصویب هیات دولت رسید. به‌موجب این لایحه، واژۀ اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان حذف می‌گردید و انتخاب‌شوندگان نیز به‌جای اینکه مراسم تحلیف را با قرآن به جای آورند، از این پس می‌توانستند با هر کتاب آسمانی آنرا انجام دهند. همچنین در این لایحه که سرآغازی در توسعۀ فرهنگ غربی بود به زنان نیز حق رای اعطا شده بود. در پی تصویب این لایحه مراجع همگی به مخالفت پرداختند و مراتب اعتراض خود را به انحاء مختلف اعلام داشتند. در این میان آیت الله گلپایگانی با انتشار اعلامیه‌ای اعتراض خود را اینگونه بیان داشت: «آیا در مملکتی که هنوز به مردها حق شرکت در انتخابات آزاد داده نشده، دادن چنین حقی به زور و ارعاب به بانوان یادآور اعصار توحش حکومت‌های فردی و توهین به جامعۀ زنان نیست.» نهایتا بر اساس موضع‌گیری استوار علما، نخست وزیر که مقاومت را بی‌اثر می‌دانست، هیات دولت لایحۀ مذکور را لغو اعلام کرد.[۷]

انقلاب سفید

پس از پیروزی علما در جریان لایحۀ انجمن‌های ایالتی و ولایتی، شاه گمان کرد این مخالفت‌ها از آن رو بوده که علم به عنوان مقام دوم بانی آن شده، ولی اگر وی مجری اصلاحات باشد (با توجه به محبوبیت موهومی که فکر می‌کرد در میان مردم دارد)، بدون مخالفت جدی و با موفقیت همراه خواهد بود. از این رو در ۱۹ دی ۱۳۴۱ ه.ش رسما اعلام کرد که قصد دارد اصول شش‌گانه‌ای را به رفراندوم بگذارد و بعدا آنرا "انقلاب سفید" نامید. شاه که شخصا مسئولیت اجرای این برنامه را به عهده گرفته بود تاکید کرد که «اگر آسمان به زمین بیاید و زمین به آسمان برود من باید این برنامه را اجرا کنم.» علما نیز اینبار به مخالفت با برنامۀ اعلامی از سوی رژیم برخواسته که در این میان آیت الله گلپایگانی طی اعلامیه‌ای بار دیگر بر مخالفت خود با رفراندوم شاهانه تاکید فرموده و این بار آنرا از اساس غیرقانونی دانست و در محکومیت رفراندوم حکم به تحریم آن داد.

فاجعۀ مدرسۀ فیضیه

پس از برگزاری رفراندوم، امام خمینی آنرا غیرقانونی و فاقد مشروعیت اعلام کردند و در راستای مبارزه با رژیم جلساتی را به صورت هفتگی با مقامات روحانی قم برگزار می‌کرد. ایشان در آخرین نشست هفتگی در اسفند سال ۱۳۴۱ ه.ش، عید نوروز سال ۱۳۴۲ ه.ش را عزای عمومی اعلام کرد که این پیشنهاد با استقبال علما مواجه شد. به همین منظور روز دوم فروردین که مصادف با شهادت امام صادق(ع) بود، در مدرسۀ فیضیه مجلس عزاداری برگزاری شد. در این مجلس گروهی از ساواک و نیروهای رژیم با لباس‌های مبدل دهقانی وارد جمعیت شدند که پس از مختل کردن جلسۀ سخنرانی با فرستادن صلوات‌های مکرر، دعوای ساختگی را به راه‌انداخته و بلافاصله مدرسه تحت محاصرۀ نیروهای نظامی درآمد و منازعه آغاز گردید. در این جریان تعدادی از طلاب کشته و تعدادی زخمی شدند. قبل از شروع مراسم برخی از نزدیکان آیت الله گلپایگانی به ایشان عرض کرده بودند که وضعیت به نظر غیرعادی می‌رسد. لذا از ایشان درخواست کرده بودند که در مجلس شرکت نکنند. ایشان در جواب فرمودند: «ما مردم را دعوت کرده‌ایم، باید خودمان هم برویم... هرطور می‌خواهد بشود.» در اثر فاجعۀ مذکور آیت الله حکیم برای همۀ مراجع ایران پیامی ارسال داشتند مبنی بر اینکه به صورت دسته جمعی به عتبات مهاجرت کنند که علمای قم از جمله آیت الله گلپایگانی در پاسخ، ضمن تشکر از ابراز همدردی ایشان، مرقوم داشتند که رها کردن مملکت در این برهۀ زمانی به مصلحت نمی‌باشد و باعث اضطراب عمومی مسلمانان و انحلال حوزه‌های علمیه خواهد شد.[۸]

قیام ۱۵ خرداد

رژیم شاه که پس از دستگیری امام خمینی و سرکوب قیام ۱۵ خرداد در فکر ایجاد جو رعب و وحشت در جامعه و به خصوص در میان علما بود، تصور نمی‌کرد این بار با مبارزۀ شدید علما مواجه گردد. در اینجا علما و روحانیون طراز اول در منزل آیت‌ لله گلپایگانی جمع شده و با تشکیل جلسه‌ای، به پشتیبانی علمای محبوس به پا خواسته و آیت الله با موضع گیری قاطع و کوبنده طی اعلامیه‌ای که به همین منظور صادر کرده بود، خطاب به مسئولین دولتی اینگونه اعلام داشت که «مصادر امور مطمئن باشند که اگر به بازداشت جمعی علما و مراجع هم اقدام کنند فتاوا و احکام آنان همچنان نافذ و بر هر مسلمانی واجب الاتباع است و حریم احکام شرعیه مقامی نیست که بتوان با زور و تهدید در آن نفوذ کرد... در خاتمه اعلام می‌کنم ما برای حفظ استقلال مملکت شیعه و حمایت از دین همه گونه مصیبت را استقبال می‌کنیم و به آنها که می‌گویند روحانیت نباید در سیاست دخالت کند اعلام می‌کنم دین ما اسلام و سیاست ما سیاست اسلامی است و مسلمان نباید از سیاست و نظارت در امور برکنار بماند تا چه رسد به فقها و مجتهدین که دارای مقام زعامت شیعه و نیابت عامه هستند.»

تبعید امام خمینی

پس از تبعید امام خمینی به ترکیه در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ ه.ش اهمیت نقش آیت الله گلپایگانی به‌عنوان زعیم حوزۀ علمیه قم در حیات سیاسی این حوزه بیشتر شده بود. آیت الله خامنه ای نقش ایشان را در این دوران این گونه بیان می‌دارد که «در دوران خفقان و در مقابله با حوادث سهمگین سال‌های تبعید امام خمینی مواردی پیش آمد که صدای این مرد بزرگ تنها صدای تهدیدکننده‌ای بود که از حوزۀ علمیه قم برخواست و به نهضت شور و توان بخشید.»

قیام ۱۹ دی

یکی دیگر از نقاط مهم و حساسی که نقش هدایت آیت الله گلپایگانی به خوبی روشن است قیام ۱۹ دی مردم قم می‌باشد. از آنجایی که روزنامۀ اطلاعات در ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ ه.ش با مقاله‌ای تحت عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به مقام امام خمینی جسارت نمودند، مردم قم به همراه طلاب به سوی منزل آیت الله گلپایگانی به راه افتادند. ایشان در آن اجتماع، از اجتماع و وحدت مردم در قبال اهانت به مقام مرجعیت تشکر کرد و هرگونه موافقت علما را با کارها و سیاست‌های دولتی را دروغ محض دانست. ایشان در بیانیه‌ای که به مناسبت کشتار مردم قم صادر کرده بود خواستار برقراری نظام اسلامی شد.

وی به‌منظور انسجام حوزۀ علمیۀ قم و جلوگیری از تفرقه، کلاس‌های درس را که به حالت تعطیلی درآورده بودند، شروع کرد و در اولین روز افتتاح درس، خطاب به طلاب اینگونه فرمود: «شما اکنون مظلوم هستید ولی مغلوب نیستید و چقدر فرق است بین اینکه انسان مظلوم باشد تا آنکه مغلوب باشد.»

فعالیت‌های فرهنگی

آیت الله گلپایگانی علاوه بر فعالیت‌های علمی و سیاسی به صورت جدی در صحنۀ فرهنگ وارد بوده و هرگونه تهاجم فرهنگی را بدون پاسخ نمی‌گذاشتند. به طور نمونه ایشان در قضیۀ تغییر تاریخ هجری به شاهنشاهی با صدور اعلامیه‌ای شدیدالحن رسما اعتراض خود را به دولت و رژیم اعلام کردند. همچنین می‌توان از فعالیت‌های فرهنگی ایشان به مبارزه با فرقۀ ضالۀ بهائیت که رژیم پهلوی آنرا ترویج می‌داد و همچنین مقابله با هرگونه مظاهر فساد و بی‌بند و باری در جامعه و... یاد کرد. اما از نمونه‌های بارز فعالیت‌های فرهنگی وی می‌توان به این موارد اشاره کرد:

تحول در نظام آموزشی حوزه

بنابر گفتار سید جواد گلپایگانی پسر آیت الله گلپایگانی تحول در نظام آموزشی حوزه و طراحی برنامه هایی برای امتحانات طلاب، احداث و تأسیس مدارس حوزه به سبک جدید، احداث و بازسازی مدارس جهت سکونت طلاب، راه اندازی مرکز معجم فقهی برای پاسخگویی به نیاز محققین، احداث مراکز خدماتی و درمانی ویژه طلاب، تاسیس مراکز اسلامی در اقصی نقاط جهان و اعزام داشتن هیئت های تبلیغی به خارج از کشور از جمله فعالیت‌های مهم آیت الله گلپایگانی است که تأثیر بسزایی در تحول در نظام آموزشی حوزه علمیه قم ایجاد کرد.[۹]

تاسیس مجمع اسلامی لندن

نوشتار اصلی: مجمع جهانی اسلام

مجمع اسلامی لندن در سال ۱۳۵۲ ه.ش(۱۳۹۵ ه.ق ۱۹۷۴ م) به دستور گلپایگانی تأسیس شد. در حال حاضر ۳۸ سال از عمر این نهاد می‌گذرد که طبق بررسی‌های انجام شده تا پیش از تاسیس آن هیچ مرکز رسمی از سوی شیعیان مانند حوزه علمیه قم یا حوزه مقدس نجف در اینجا وجود نداشت. البته پاکستانی‌ها در شرق لندن مرکزی داشتند که قدمت بیشتری دارد اما تا قبل از تاسیس مجمع اسلامی لندن هیچ پایگاهی که متکی به حوزه یا مراجع تقلید باشد در لندن و انگلستان وجود نداشت.

سیدمهدی گلپایگانی فرزند دوم گلپایگانی مامور تشکیل این مرکز اسلامی از سوی پدرشان شد و با آمدن به لندن، مکان این مجمع را خریداری و آن را تاسیس کردند که به دو جهت خیلی زود در لندن جایگاه پیدا کرد؛ یکی به دلیل تاسیس آن از سوی مراجع بزرگ شیعه (این مجمع زمان آقای گلپایگانی و پس از آن محبوبیت خاصی بین مراجع و حوزه‌ها و متدینین داشت) و دلیل دوم متکی بودن این مرکز به یک نهاد مقدس مانند حوزه علمیه بود لذا این نوع تاسیس برای شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت(ع) اطمینان خاصی را ایجاد کرد و مرکز دیگری وجود نداشت تا شیعیان بتوانند اجتماعات خود را برگزار کنند.[۱۰]

دیگر فعالیت‌ها

او فعالیت‌های فرهنگی دیگری نیز داشت که از آن جمله می توان به تاسیس این مراکز اشاره کرد:

  • مراکز درمانی و بهداشتی از جمله بیمارستان آیت الله گلپایگانی در شهر قم و شهر گوگد (یکی از مناطق شهرستان گلپایگان).
  • خانه عالم در نقاط مختلف.
  • دارالقرآن الکریم
  • مدرسه و کتابخانه آیت الله گلپایگانی.
  • مرکز معجم المسائل الفقهیة.
  • بیمارستان زنان و زایشگاه حضرت ولی عصر عج.
  • دارالایتام.
  • مؤ سسه خیریه حضرت ولی عصر عج.
  • چندین مدرسه علمیه.[۱۱]

درگذشت

آیت­ الله گلپایگانی روز پنجشنبه هجدهم آذر ۱۳۷۲ ه.ش برابر با ۲۴ جمادی الثانی ۱۴۱۴ ه.ق در شهر قم درگذشت. از سوی دولت هفت روز عزای عمومی و یک روز تعطیل اعلام گردید و مجالس بزرگداشت وی در ایران و گوشه و کنار جهان برپا شد. پیکر او روز جمعه ابتدا در شهر تهران با حضور آیت الله خامنه ای و مردم تشییع شد و سپس روز شنبه در قم تشییع و نماز به امامت آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی (داماد ایشان) بر وی خوانده شد و در مسجد بالاسرحرم حضرت معصومه در کنار دیگر مراجع تقلید به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. پرش به بالا سایت شخصیت نگار.
  2. پرش به بالا استادی، یادنامه حضرت آیةاللّه العظمی اراکی، ص 54 - 64
  3. پرش به بالا سایت شخصیت نگار.
  4. پرش به بالا سایت شخصیت نگار.
  5. پرش به بالا هاشمیان فر، گونه شناسی رفتار سیاسی مراجع تقلید شیعه، ص ۱۳۱.
  6. پرش به بالا هاشمیان فر، گونه شناسی رفتار سیاسی مراجع تقلید شیعه، ص۱۳۳..
  7. پرش به بالا سایت جماران.
  8. پرش به بالا ر.ک مقاله روضه فیضیه مروری بر زمینه ها و پیامدهای فاجعه حمله به مدرسه فیضیه در فروردین ۱۳۴۲ روح بخش،رحیم، مجله زمانه، فروردين و ارديبهشت 1382، شماره 7 و 8
  9. پرش به بالا تحول در نظام آموزشی حوزه از خدمات ماندگار آیة الله العظمی گلپایگانی، نشریه افق حوزه، ویژه‌نامه فقیه اهل بیت
  10. پرش به بالا سخنان حجت الاسلام شیخ علی عالمی مسولیت این مرکز در سایت دار آخرت
  11. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
 

منابع

پیوند به بیرون

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 09:08

سید محمد حسینی شیرازی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%DB%8C_%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C

 

سید محمد حسینی شیرازی

 
 
سید محمد حسینی شیرازی
زادروز ۱۳۰۷-۱۳۸۰ شمسی.
درگذشت ۲۷ آذر ۱۳۸۰ شمسی.
آرامگاه ایران، قم
محل زندگی قم
استادان سید مهدی شیرازی، سید محمد هادی میلانی، محمد رضا اصفهانی، جعفر رشتی.
نقش‌های برجسته مرجع تقلید
آثار توضیح المسائل، 
دائرةالمعارف فقهی یکصدو پنجاه، 
ایصال الطالب الی المکاسب۱۶ جلد. 
دنیا بازیچه یهود

سید محمد حسینی شیرازی (۱۳۰۷-۱۳۸۰ه.ش)، مرجع تقلید شیعه، مدرس حوزه علمیه قم، و از خاندان مشهور شیرازی است. پدرش سید مهدی شیرازی زعامت حوزه کربلا را بر عهده داشت. سید صادق شیرازی و سید تقی مدرسی دو مرجع تقلید کنونی به ترتیب برادر و خواهر‌زاده اویند. آیت الله خویی مرجعیت سید محمد شیرازی را ثابت شده نمی‌دانست.

تألیف کتابهای فراوان و تأسیس مراکز اسلامی در کشور‌های مختلف از فعالیت‌های او بود. سید محمد شیرازی معتقد به نظریه حکومت شورایی فقها بود. وی در سال ۱۳۸۰ در قم درگذشت و در حرم حضرت معصومه(س) دفن شد.

زندگی نامه و تحصیلات

سید محمد شیرازی در سال ۱۳۰۷ در نجف متولد شد. پدرش سید مهدی شیرازی زعامت حوزه علمیه کربلا را برعهده داشت. جد او میرزای شیرازی است که جنبش تنباکو را رهبری کرد. دایی او محمد تقی شیرازی از مراجع تقلید بود که انقلاب ۱۹۲۰ میلادی انقلاب عراق بر ضد انگلیسی‌ها را رهبری کرد. سید عبدالهادی شیرازی از مراجع تقلید پسر عموی پدر اوست. سید حسن شیرازی برادر اوست که در سال ۱۳۵۹ در جنوب لبنان شهید شد.[۱]

او در ۹ سالگی با پدرش سید مهدی شیرازی به کربلا هجرت کرد و در آنجا دروس مقدماتی و عالیه حوزه را گذراند. سید محمد شیرازی در سال ۱۳۳۹ زعامت حوزه کربلا را به مدت ده سال به عهده گرفت.[۲] وی در ۴۴ سالگی بر اثر فشارهای حکومت وقت عراق، به کویت رفت و در سال ۱۳۵۸، در ۵۲ سالگی به شهر قم مهاجرت کرد و تا پایان عمر در قم مشغول تدریس علوم دینی بود.[۳]

اساتید

برخی از اساتید سید محمد شیرازی عبارتند از:[۴]

تدریس

سید محمد شیرازی نخست به تدریس دروس سطح پرداخت. وی در ۱۸ سالگی به تدریس کتاب کفایةالأصول مشغول شد؛ در سن ۲۵ سالگی اولین کتاب فقهی استدلالی خود را تألیف کرد و در ۳۰سالگی تدریس خارج فقه را شروع کرد و تا پایان عمر خود تدریس درس خارج را ادامه داد.[۵]

آثار

برای وی آثار زیادی را شمرده‌اند. تعدادی از این کتاب‌ها به این ترتیب است:[۶]

  • دائرةالمعارف فقهی یکصدو پنجاه.
  • الأصول هشت جلد.
  • ایصال الطالب الی المکاسب۱۶ جلد.
  • الوصول الی کفایة الأصول۵ جلد.
  • الوصائل الی الرسائل۱۶ جلد.
  • شرح منظومه سبزواری.
  • القول السدید فی شرح التجرید و البلاغه.
  • امیرمؤمنان علی علیه‌السلام خورشیدی در افق بشریت.
  • نگرشی کوتاه به زندگانی حضرت زهرا(س).
  • حسین پرچمدار آزادی.
  • باقی مانده از تمدن اسلام.
  • بهسازی تبلیغات دینی.
  • با ماهواره چه باید کرد؟
  • اسلام چیست؟
  • غرب در آستانه دگرگونی.
  • چگونه روزه بکیریم.
  • رساله مناسک حج.
  • آنچه هر مسلمان باید بداند.
  • خرافات در مکتب مسیحیان.
  • سالهای مبارزه.
  • افغانستان در تحول اسلامی.
  • نقش رهبری حضرت امام رضا(ع).
  • نکاتی از تاریخ سیاسی اسلام.
  • آزادی در اسلام.
  • منطق استعمار.
  • دنیا بازیچه یهود.
  • نگاهی به مکتبهای اقتصادی.
  • اسلام و بحرانهای اقتصادی.
  • پندهائی از رفتار علمای اسلام.
  • سلیمان(ع) و بلقیس.
  • حضرت مریم(ع).
  • عیسی روح الله(ع).
  • اسراری از نهضت امام حسین(ع).
  • امام حسین(ع) مشعل هدایت.
  • برای نخستین بار در تاریخ بشریت.
  • حضرت موسی(ع).
  • موسی(ع) و فرعون.
  • حضرت ابراهیم(ع).
  • جابر بن حیان.
  • بنی اسرائیل در تیه.
  • ابن فهد حلی (ره).
  • نوح نبی الله(ع).
  • پیام به نمایندگان مذهبی.
  • نقش روحانیت در سرنوشت مردم.
  • بسوی حکومت هزار میلیون مسلمان.
  • مسائل جدید.
  • زندگی در شهر شهادت.
  • مناظره مسلمان و داروین.
  • نظری به چهره اگزیستانسیالیسم.
  • گفتگوئی با کمونیستها.
  • مارکسیسم در آستانه سقوط.
  • نقدی بر فلسفه دیالکتیک.
  • گفتگوهائی با ملی گرایان.
  • قسمتی از قانون اساسی اسلام.
  • اسلام و نظامهای معاصر.
  • راه نجات.
  • پرتوی از مکتب پیامبر(ص) و امیرمؤمنان(ع).
  • نجات مسلمین.
  • راهی به سوی قرآن.
  • عقائد اسلامی برای همه.
  • یکتا خدای جهان آفرین.
  • ارکان اسلام.
  • نماز.

مرجعیت

بنابر آنچه در پایگاه اطلاع رسانی وی آمده است، عبدالحسین امینی، و آقا بزرگ تهرانی به مقام علمی وی اشاره داشته‌اند و وی از پدرش، سید میرزا مهدی شیرازی، سید علی بهبهانی، سید محمد فاطمی ابهری، سید عبدالله شبستری،اختر عباس نجفی، روشن علی نجفی، حسین برقی، جعفر رشتی، محمد کلباسی، محمد هجری، محمد علی خلیق شیرازی، سید محمود موسوی اصفهانی و محمود دانش، اجازه اجتهاد داشته است.[۷]

در استفتایی که از فقهای نجف یعنی سید ابوالقاسم خویی، سید محمود شاهرودی و سید مرتضی آل یاسین درباره مرجعیت سید محمد شیرازی صورت گرفت، در پاسخ نوشتند که برای آن‌ها ثابت نشده سید محمد شیرازی مجتهد است.[۸]

فعالیت‌های فرهنگی و مؤسسات

سید محمد شیرازی ده‌ها مسجد، حسینیه، مدرسه، کتابخانه، انتشارات، صندوق قرض الحسنه و درمانگاه تأسیس کرد. نمایندگان، مقلدین و دوستان او مؤسسات زیادی در مناطق مختلف جهان از جمله در مصر، سودان، بریتانیا، کانادا،آمریکا، هند، پاکستان، استرالیا و کشورهای حوزه خلیج فارس، ایران و عراق بوجود آوردند. سید محمد شیرازی ده‌ها مدرسه دینی در ایران، عراق، کویت و سوریه ایجاد کرد و حوزه‌های مختلف علمیه را تحت پوشش و حمایت خود قرار داد.

بنا به گفته سایت وی، با تشویق و ارشادات او، بالغ بر سه هزار نفر به تحصیل علوم دینیه روی آوردند، و بیش از دو هزار و پانصد نفر از طلاب علوم دینی به دست وی ملبس شدند.[۹]

استقبال از امام خمینی در کربلا

عصر روز جمعه ۱۶ /۷ /۴۴ امام خمینی همراه فرزندش سید مصطفی و شماری از علما و روحانیان عازم کربلا شد. در سی کیلومتری شهر کربلا در روستای «مسیب» نزدیک پانصد نفر از علما و محصلان علوم اسلامی کربلا و نجف و شماری از مردم به استقبال او آمدند. در ساعت ۵ بعد از ظهر روز مزبور سید روح الله خمینی در برابر صحن امام حسین(ع) از ماشین پیاده شد و به اتفاق شماری از مستقبلین به حرم رفت. پس از زیارت، نماز مغرب و عشا را بنا به درخواست سید محمد شیرازی به جای او در صحن مطهر برگزار کرد و انبوهی از روحانیان و مردم به او اقتدا کردند. پس از پایان نماز، سید محمد شیرازی از طرف اهالی کربلا از سید روح الله خمینی خواست که اقلاً برای یک هفته در کربلا توقف نماید. این درخواست از طرف او پذیرفته شد و مدت یک هفته که در کربلا توقف داشت نماز را به جای سید محمد شیرازی با جماعت برگزار می‌کرد.[۱۰]

مسافرت به ایران

سید محمد شیرازی به علت فشار دولت عراق ابتدا به کویت رفت.[۱۱] در کویت نیز فعالیت‌های دینی او ادامه داشت تا اینکه دولت وقت عراق از طریق دولت کویت فشارهایی را بر وی وارد کرد و مجبور شد به ایران مهاجرت کند و در سال ۱۳۵۸ وارد ایران و در قم ساکن شد.[۱۲]

دیدگاه‌ها و مواضع

شورایی بودن نظام سیاسی اسلام

سید محمد شیرازی معتقد بود که ساختار سیاسی یک نظام اسلامی لزوماً باید بر اساس شورا بنیاد نهاده شود؛ چون این نوع نظام برای مسلمانان سودمندتر است و اصولا اتخاذ چنین مکانیسمی به خودی خود باعث ایجاد نوعی خود کنترلی در رهبر می‌شود و مانع خودکامگی‌های احتمالی او می‌گردد. چون اگر رهبر بداند که تحت نظارت و مراقبت دائمی است نهایت تلاش را برای کاهش ضریب اشتباهات خود و مستشارانش به کار خواهد بست. به خلاف آنکه اگر بداند حکومت او دائمی است و به هیچ مرجع و مقامی نیز پاسخگو نمی‌باشد رفته رفته راه استبداد و خودکامگی را در پیش می‌گیرد و خود و جامعه را به تباهی می‌کشاند.[۱۳]

از نظر سید محمد شیرازی خودکامگی پیشه کردن حرام است و این حرمت، به میزان فزونی یافتن امت، بیشتر و بیشتر می‌شود. زیرا معنی خودکامگی و استبداد، در انحصار قرار دادن حقوق دیگران اعم از حقوق مالی و یا جسمانی ایشان است. بنابراین چنانچه بر کشوری صد میلیونی چیره شود، مرتکب صد میلیون حرام شده است.[۱۴]

آزادی رسانه‌های خصوصی

وی معتقد بود دولت‌های اسلامی نباید تشکیلات رسانه‌های گروهی و ارتباط جمعی را فقط در انحصار خود قرار دهند؛ بلکه لازم است که داوطلبان تأسیس ایستگاه‌های رادیویی و تلویزیونی تشویق شوند و حتی از نظر مادی و معنوی به آن‌ها کمک شود تا در چارچوب احکام اسلامی آزادانه به این کار مبادرت ورزند، که با ایجاد رقابت میان افراد و شرکت‌ها می‌توان برنامه‌های پخش شده از سوی ایستگاه‌های رادیو و تلویزیونی را تنوع بخشید تا بینندگان را در حد زیادی از تماشای فیلم‌هایی که از طریق ماهواره پخش می‌شود منصرف نموده، توجه آنان را به سوی ایستگاه‌هایی که توسط شرکت‌های خصوصی اداره می‌شوند معطوف سازد.[۱۵]

درگذشت

سید محمد شیرازی در ۲۷ آذر ۱۳۸۰ در قم درگذشت و در حرم حضرت معصومه(ص) به خاک سپرده شد. آیت الله خامنه ای، در پیامی از مجاهدت‌های او تقدیر کرد.[۱۶]

پانویس

  1. پرش به بالا حسینی ابوالجواد، نگاهی گذرا بر شخصیت مرجع فقید حضرت آیت الله العظمی سید محمد شیرازی. ص۲۲.
  2. پرش به بالا حسینی ابوالجواد، نگاهی گذرا بر شخصیت مرجع فقید حضرت آیت الله العظمی سید محمد شیرازی، ص۶۱.
  3. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سید محمد حسینی شیرزای.
  4. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سید محمد حسینی شیرازی.
  5. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سید محمد حسینی شیرزای.
  6. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سید محمد حسینی شیرازی.
  7. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سید محمد حسینی شیرازی.
  8. پرش به بالا رفتارشناسی سیاسی حوزه کربلا در قرن اخیر
  9. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سید محمد حسینی شیرازی.
  10. پرش به بالا پرتال پژوهشی و اطلاع رسانی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره.
  11. پرش به بالا حسینی ابوالجواد، نگاهی گذرا بر شخصیت مرجع فقید حضرت آیت الله العظمی سید محمد شیرازی. ص۷۵.
  12. پرش به بالا حسینی ابوالجواد، نگاهی گذرا بر شخصیت مرجع فقید حضرت آیت الله العظمی سید محمد شیرازی. ص۷۷.
  13. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سید محمد حسینی شیرزای.
  14. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سید محمد حسینی شیرازی.
  15. پرش به بالا پایگاه آیت الله شیرازی
  16. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه‌ای
 

منابع

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 09:07

سید محمد تقی خوانساری

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%AA%D9%82%DB%8C_%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%B1%DB%8C

 

سید محمد تقی خوانساری

 
 
سید محمد تقی خوانساری
زادروز ۱۲۶۷ش (۱۳۰۵ق) - خوانسار
درگذشت ۱۳۳۱ش (۱۳۷۱ق)
آرامگاه قم، حرم حضرت معصومه
محل زندگی خوانسار، نجف و قم
تحصیلات اجتهاد
استادان محمد کاظم خراسانی، سید محمد کاظم طباطبایی
محمد حسین نائینی، و آقا ضیاء عراقی
شاگردان امام خمینی، سید محمد محقق یزدی
مرتضی حائری، شیخ موسی زنجانی
شناخته‌شده برای اقامه نماز باران در قم
نقش‌های برجسته از مراجع تقلید، مبارزه با استعمار انگلیس
آثار حاشیه بر عروة الوثقی، مختصر الاحکام و آثار دیگر

محمدتقی خوانساری (۱۳۰۵-۱۳۷۱ق) فقیه و مرجع تقلید شیعی قرن چهاردهم هجری بود. در ۱۳۳۲ق با شروع جنگ جهانی اول و درگیر شدن حکومت عثمانی با دولت انگلیس و اشغال شدن بعضی از مناطق جنوبی عراق، خوانساری با تعدادی از طلبه‌ها و علمای نجف به مقابله با اشغالگران برخاستند. او در این جنگ مجروح و به مدت چهار سال به هندوچین تبعید شد. خوانساری به اراک و سپس به قم رفت.

بعد از درگذشت شیخ عبدالکریم حائری و قبل از ورود آیت الله بروجردی از مراجع تقلید بود. او در برابر اقدامات رژیم محمدرضا پهلوی موضع‌گیری می‌کرد. یکی از حوادث معروف زندگی خوانساری، اقامه نماز باران توسط وی در منطقه خاکفرج قم است که پس از سه روز خواندن نماز، باران زیادی از آسمان بارید.

سید محمد تقی خوانساری داماد آیت الله اراکی بوده است.[نیازمند منبع]

 

ولادت و نسب

محمد تقی خوانساری در ۱۳۰۵ق (۱۲۶۷ش) در خانواده‌ای که به علم، فضل و ادب مشهور بود در خوانسار به دنیا آمد. پدر او سید اسدالله موسوی خوانساری از تبار ابوالقاسم جعفر بن حسین خوانساری بود که در منابع نسب او را به امام هفتم موسی کاظم علیه السلام رسانده‌اند.[۱]

فرزندان

از فرزندان خوانساری دو تن یعنی سید محمد باقر و سید محمد علی عالم دینی بودند.[۲]

تحصیلات

محمدتقی، تحصیل مقدمات علوم دینی را در خوانسار به پایان برد و در ۱۳۲۲برای ادامه تحصیل به عراق رفت. او نزد محمد کاظم خراسانی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، شیخ الشریعه اصفهانی، محمد حسین نائینی، و آقا ضیاء عراقی، فقه و اصول آموخت و از عراقی اجازه اجتهاد نیز دریافت کرد. همچنین در حکمت و فلسفه اسلامی از درس شیخ علی قوچانی استفاده کرد.[۳]

جنگ با انگلستان

در ۱۳۳۲ق با شروع جنگ جهانی اول و درگیر شدن حکومت عثمانی با دولت انگلیس و اشغال شدن بعضی از مناطق جنوبی عراق، شماری از طلاب و علمای نجف از جمله خوانساری به مقابله با اشغالگران برخاستند. او در جبهه جنگ مجروح و پس از غلبه نیروهای انگلستان بر مجاهدان عراقی اسیر شد و به مدت چهار سال به منطقه هندوچین ـ که بخشی از آن مستعمره انگلیس بود ـ تبعید شد.[۴]

مراجع سه‌گانه قم

نوشتار اصلی: مراجع ثلاث

خوانساری سپس به زادگاهش بازگشت و به دعوت شیخ عبدالکریم حائری یزدی راهی اراک شد و در حوزه علمی آنجا به تدریس پرداخت. در ۱۳۴۰ق. همراه با حائری یزدی برای تشکیل و توسعه حوزه علمیه به قم رفت و ضمن تدریس دروس فقه و اصول، در درس حائری یزدی نیز حضور یافت.

پس از وفات حائری گروهی از علما و مردم مرجعیت او را پذیرفتند و او همراه با سید محمد حجت کوه کمره ای و سید صدرالدین صدر تا هنگام ورود حاج آقا حسین بروجردی به قم، مسئولیت رسیدگی به وضع طلاب و سرپرستی حوزه علمیه قم را برعهده داشت.[۵] خوانساری در تثبیت مرجعیت حاج آقا حسین بروجردی و اقامت او در قم نقش جدی داشت.[۶]

شاگردان

خوانساری چه در دوره سطح و چه در درس خارج شاگردان متعددی داشت از جمله؛ امام خمینی، سید محمد محقق یزدی، مشهور به داماد، مرتضی حائری، شیخ موسی زنجانی و ابراهیم خوئی.[۷]

آثار

آثار خوانساری عبارتند از:

  • حاشیه بر عروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبایی که نتیجه مباحثات او با محمدعلی اراکی بوده و همراه با حواشی علمای دیگر در سال ۱۳۷۱ در قم چاپ سنگی و بعدها به نام اراکی نیز چاپ شده است.
  • رساله علمیه با عنوان منتخب الاحکام اثر فتوایی ذخیرة العباد که مبسوط تر از منتخب است.
  • حاشیه بر مناسک الحج شیخ انصاری
  • مختصر الاحکام
  • رساله تقویم الصلاة.[۸]
  • تقریرات محمدعلی اراکی از درس او با عنوان رسالة فی الدماء الثلاثه و احکام الاموات و التیمم در ۱۴۱۵ در قم همراه با کتاب الطهارة اراکی چاپ شده است.

فعالیتهای سیاسی-اجتماعی

 
عیادت آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی از آیت الله سید محمدتقی خوانساری در بیمارستان فیروزآبادی تهران

خوانساری در امور سیاسی نیز فعال بود برخی از مهمترین فعالیت‌های سیاسی‌اش عبارت بودند از: حمایت از فدائیان اسلام، حمایت از جنبش ملی شدن صنعت نفت، فتوا بهوجوب مشارکت در هفدهمین انتخابات مجلس شورای ملی ایران، معارضه با کشف حجاب زنان و حمایت از فلسطینیان در پی اشغال سرزمینشان در سال ۱۳۲۷ـ۱۳۲۶ش.[۹]

نماز باران

در سال ۱۳۲۳ش که بخش‌های مرکز ایران در اشغال متفقین بود، مردم با خشکسالی و قحطی بی‌سابقه‌ای مواجه شدند؛ از این رو مردم قم در شهریور آن سال از خوانساری خواستند که به برگزاری نماز استسقاء اقدام کند، او همراه با ۲۰۰۰۰ نفر راهی بیابان شد و سه روز پیاپی نماز را به جا آورد در سومین روز باران تندی بارید و حتی لشکریان خارجی مقیم منطقه را شگفت‌زده کرد به طوری که خبر آن در مطبوعات آن زمان انعکاس گسترده‌ای یافت. چند تن از شاعران معاصر او در اشعاری که پس از درگذشت وی در مدحش سروده‌اند به این واقعه اشاره کرده‌اند.[۱۰]

نماز جمعه

سید موسی شبیری زنجانی از پدرش نقل کرده است که: هنگامی که نظر آقای خوانساری، وجوب نماز جمعه می شود (به صورت فتوا یا احتیاط)، چون در قم نماز جمعه خوانده نمی‌شد، به من [یعنی سید احمد حسینی زنجانی، پدر سید موسی] پیشنهاد کرد که شما امامت جمعه کنید و ما هم شرکت می کنیم. طبق این نقل، هنگامی که سید احمد زنجانی می بیند جمعیت زیادی شرکت کرده اند، به اصرار از آقای خوانساری می خواهد که خودش امامت کند و وی نیز می پذیرد. پس از آن، هر وقت آقای خوانساری در قم نبود، آقای اراکی نماز جمعه را برگزار می کرد و هنگامی که هیچ یک از این دو نبودند سید احمد نماز جمعه را برگزار می کرده است.[۱۱]

وفات

محمد تقی خوانساری در هفتم ديحجه ۱۳۷۱ق (۱۳۳۱ش) در سفری که به همدان داشت بر اثر بیماری گوارشی و قلبی درگذشت و در مسجد بالاسر در حرم حضرت معصومه در کنار قبر استادش حائری یزدی، به خاک سپرده شد.[۱۲]

پانویس

  1. پرش به بالا ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، قسم۱، ص۲۴۶، شریف رازی، ج۱، ص۳۲۱ـ۳۲۲، حسینی یزدی و همکاران، ص۴۳۳.
  2. پرش به بالا شریف رازی ج۱، ص۳۲۶، ابن الرضا، ج۱، ص۵۱۴.
  3. پرش به بالا ر.ک: عراقی ج۱، مقدمه آصفی، ص۲۰، تبریزی خیابانی، ص۲۱۱، حسینی یزدی و همکاران، ص۴۲۴.
  4. پرش به بالا ر.ک: حسینی یزدی و همکاران، ص۴۲۴ـ۴۲۵ آیت الله سید محمدتقی خوانساری، ص۹۹ـ۱۰۰، ابن الرضا، ج۱، ص۴۹۹ که تبعیدگاه او را هند دانسته است.
  5. پرش به بالا تبریزی خیابانی، ص۲۱۳، شریف رازی، ج۱، ص۳۲۲، حسینی یزدی و همکاران، ص۴۲۶.
  6. پرش به بالا ر.ک: بدلا، ص۹۴.
  7. پرش به بالا ر.ک: امام خمینی، ج۱، مقدمه هاشمی، ص۶، حائری یزدی، مقدمه امراللهی، ص۷، حسینی اشکوری، ج۲، ص۸۳۲، موسوعه مولفی الامامیه، ج۱، ص۴۱۸، موسوعه طبقات الفقهاء ج۱۴، قسم۱، ص۵۱۷.
  8. پرش به بالا ر.ک: تبریزی خیابانی، ص۲۱۲، مشار ۱۳۴۴ش، ستون۶۲۲، همو، ۱۳۵۰ـ۱۳۵۵ش، ج۲، ستون۲۳۹۹، ج۴، ستون۴۹۵۵، ۴۹۷۲، آقا بزرگ تهرانی، همانجا، امینی ج۲، ص۵۴۶، استادی، ص۱۷۱.
  9. پرش به بالا ر.ک: د.اسلام چاپ دوم، د.ا.ترک، ذیل ماده؛ استادی، ص۶۰۷، خوانساری، ص۱۲۹.
  10. پرش به بالا ر.ک: تبریزی خیابانی، ص۲۱۳، شریف رازی، ج۱، ص۳۲۵ـ۳۲۴، نیز برای گزارش شاهدان این واقعه، نوری، ص۳۶، ابن الرضا، ج۱، ص۵۱۱.
  11. پرش به بالا شبیری زنجانی، جرعه ای از دریا، ج2، ص625.
  12. پرش به بالا آقا بزرگ طهرانی، قسم۱، ص۲۴۶، حسینی یزدی و همکاران، ص۴۲۷، موسوعه طبقات الفقهاء، ج۱۴، قسم۲، ص۶۲۸.
 

منابع

  • این مقاله تلخیصی از دانشنامه جهان اسلام است.
  • محمدمحسن آقا بزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، مشهد، قسم۱ـ۴، ۱۴۰۴ق.
  • آیت الله سیدمحمدتقی خوانساری «قدس سره» نور علم، ش۶، مهر ۱۳۶۳ش.
  • مهدی ابن الرضا، ضیاءالابصار فی ترجمة علماء خوانسار، قم، ۱۳۸۲ش.
  • رضا استادی، یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی (ره) اراک، ۱۳۷۵ ش.
  • امام خمینی، المکاسب المحرمه، قم، ۱۴۱۵ق.
  • محمد هادی امینی، معجم رجال الفکر والادب فی النجف خلال عام، نجف، ۱۴۱۳.
  • حسین بدلا، مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین سید حسین بدلا، حوزه، سال ۸، ش ۱ و ۲ فروردین ـ تیر ۱۳۷۰ش.
  • شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه ای از دریا، ج2، قم: مؤسسه کتاب شناسی شیعه، 1394ش.
  • علی تبریزی خیابانی، کتاب علماء معاصرین، چاپ سنگی، تهران، ۱۳۶۶ش.
  • مرتضی حائری یزدی، کتاب الخمس، تحقیق محمد حسین امراللهی، قم، ۱۴۱۸ق.
  • احمد حسینی اشکوری، تراجم الرجال، قم، ۱۴۱۴ق.
  • محمد حسینی یزدی، رسول علوی و علی اکبر زمانی نژاد، دانشمندان خوانسار، قم، ۱۳۷۸ ش.
  • محمدتقی خوانساری، جایگاه مجلس در نگاه آیت الله العظمی سیدمحمد تقی خوانساری، حوزه، سال ۸، ش ۵ آذر و دی ۱۳۷۰ش.
  • علی رضا ریحان یزدی آینه دانشوران، با مقدمه و تعلیقات و اضافات ناصر باقری بیدهندی، قم، ۱۳۷۲ش.
  • محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، تهران، ۱۳۵۲ـ۱۳۵۴ش.
  • ضیاءالدین عراقی، مقالات الاصول، ج۱، چاپ محسن عراقی و منذر حکیم، قم، ۱۴۱۴ق.
  • خانبابا مشار، فهرست کتاب‌های چاپی عربی، تهران، ۱۳۴۴ش.
  • خانبابا مشار، فهرست کتاب های چاپی فارسی، تهران، ۱۳۵۰ـ۱۳۵۵ش.
  • موسوعه طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، قم، موسسه الامام الصادق، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴ق.
  • حسین نوری، مصاحبه با استاد آیت الله حسین نوری، حوزه، سال ۵، ش ۳ مرداد و شهریور ۱۳۶۷ش.
  • EI, s.v. "Kh ansari, Sayyid Muhammad Taki (by abdul-hadi hairi).
  • TDVIA, s.v.Hansari, Muhammad Taki (by Avin Ilhan).

پیوند به بیرون

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 09:05

سید صدرالدین صدر

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%B5%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D8%B5%D8%AF%D8%B1

 

سید صدرالدین صدر

 
 
سید صدرالدین صدر
زادروز ۱۲۹۹ هجری قمری - کاظمین
درگذشت ۱۳۷۳ هجری قمری
آرامگاه در حرم حضرت معصومه (س)
محل زندگی کاظمین،سامرا،نجف اشرف،مشهد،قم
استادان محمد حسین نایینی، شیخ حسن کربلایی و آقاضیاءالدین عراقی، پدرش سید اسماعیل صدر، آخوند خراسانی، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و میرزا فتح الله شریعت اصفهانی
شاگردان سید محمدباقر سلطانی، سید موسی شبیری زنجانی،سید مهدی غضنفری خوانساری، میرزا علی مشکینی، شهید محمد صدوقی، سید موسی صدر، سید رضا صدر،سید حسن مدرسی یزدی
نقش‌های برجسته مرجع تقلید
آثار المهدی، الحقوق، مختصر تاریخ اسلام، حاشیه بر عروه الوثقی، حاشیه بر وسیله النجاه، رساله‌ای در اثبات عدم تحریف قرآن، رساله در ردشبهات وهابیان، لواء محمد (۱۲ جلد)، مدینه العلم (۶ جلد)، دیوان اشعار
خویشاوندان سید موسی صدر، سید رضا صدر، سید محمد باقر صدر،بنت‌الهدی صدر

سید صدرالدین صدر (۱۲۹۹ - ۱۳۷۳ق) از مراجع تقلید شیعه و متخصص در اصول، رجال، شعر و تفسیر.

او وصی شیخ عبدالکریم حائری یزدی، موسس حوزه علمیه قم، بود و پس از وفات استاد، به همراه سید محمد تقی خوانساری و سید محمد حجت، سرپرستی حوزه علمیه قم را بر عهده داشت و در حفظ و توسعه حوزه کوشید. وی پدر امام موسی صدر و سید رضا صدر است.

نسب و تحصیلات

نام او محمد علی، کنیه‌اش ابوالرضا و لقبش صدرالدین بود. با این حال به نام لقبش شهرت یافت و خود نیز همه جا خویش را «‌صدرالدین‌» می‌خواند. در کاظمین به دنیا آمد. نام پدرش آیت الله سید اسماعیل صدر و مادرش بانو صفیه، دختر آیت الله سید هادی صدر بود. دوران کودکی و نوجوانی را کنار پدر و خانواده در سامرا سپری کرد. ریاضیات، ادبیات، منطق و اغلب دروس سطح فقه و اصول را در همانجا نزد اساتید برادر بزرگترش، سید مهدی، فرا گرفت. هنگامی که پدرش سیداسماعیل صدر در سال ۱۳۱۴ هجری قمری به کربلا هجرت کرد، او نیز به این شهر رفت و به بهره‌گیری از پدر و دیگر استادان کربلا پرداخت. سپس به سفارش پدرش، برای تکمیل تحصیلات، رهسپار نجف شد و دروس دوره سطح و خارج را آنجا آموخت.[۱]

اساتید

شاگردان

آیت الله صدر یکی از مدرسان برجسته حوزه بود و شاگردان بسیار تربیت کرد. نام برخی از شاگردان وی چنین است:

عزیمت به مشهد

صدر در سال ۱۳۳۹ه.ق رهسپار ایران شد و حدود شش سال در مشهد به تدریس پرداخت. در این مدت، علاوه بر تدریس، به موعظه و ارشاد مردم نیز همت گماشت. آن ایام با خشکسالی مصادف بود و او توانست، با اقدامات پیگیر و گردآوری اعانه بسیاری از مستمندان را از خطر مرگ نجات بخشد. او پس از مدتی به نجف رفت و در درس محمد حسین نائینی شرکت کرد. سپس به ایران بازگشت و در قم به تدریس و وعظ پرداخت. در یکی از سال‌ها، هنگامی که برایزیارت به مشهد رفته بود، در آن شهر اقامت گزید و به تدریس و اقامه نماز جماعت در مسجد گوهرشاد پرداخت.

عزیمت به قم

در آن زمان، موسس حوزه علمیه قم شیخ عبدالکریم حائری یزدی دوران کهنسالی را می‌گذراند و نگران آینده حوزه تازه تاسیس بود. او به منظور تقویت حوزه علمیه قم و تامین آینده آن، گروهی را به مشهد مقدس فرستاد تا از صدر برای اقامت در قم دعوت کنند. وی دعوت موسس حوزه علمیه قم را پذیرفت و به قم آمد.

صدرالدین صدر مورد توجه آیت الله حائری بود، علاوه بر تدریس سطوح عالی، از مشاوران وی شمرده می‌شد و در امور حوزه نیز به او کمک می‌کرد. آیت الله حائری صدر را وصی خود قرار داد و به پیشنهاد صدر، سید محمد حجت نیز به وصایت وی برگزیده شد.[۳]

مرجعیت

پس از وفات موسس حوزه علمیه قم، مرجعیت و زعامت حوزه به آیات عظام حجت، خوانساری و صدر رسید و این سه معروف به مراجع ثلاث شدند.هنگامی که آیت الله سید حسین بروجردی برای معالجه به تهران آمد، صدر،از وی خواست به قم بیاید. پس از ورود او جایگاه نماز جماعت خود در حرم حضرت معصومه را به آیت الله بروجردی واگذار کرد؛ از ریاست حوزه فاصله گرفت و به پشتیبانی گسترده از آیت الله بروجردی بسنده کرد. او در تبیین فلسفه این کار، این آیه قرآن را ذکر می‌کرد: تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا ۚ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴿٨٣﴾ (ترجمهآن سراى آخرت را براى كسانى قرار مى‌دهيم كه در زمين خواستار برترى و فساد نيستند، و فرجام [خوش‌] از آنِ پرهيزگاران است.)قصص–۸۳] [۴]

فرزندان

 
از راست: امام موسی صدر، برادرش سید رضا صدر و پدرش آیت الله صدرالدین صدر

اولین همسر آیت الله صدر، دخترخاله‌اش بود که در جوانی در عراق درگذشت. وی پس از بازگشت به ایران، در حوالی سال ۱۳۳۹ هجری قمری در مشهد با بی‌بی صفیه قمی دختر سید حسین طباطبایی قمی (از مراجع تقلید) ازدواج کرد و صاحب هشت فرزند (سه پسر و هفت دختر) شد:

 

آثار علمی

آیت الله صدر آثار زیر را از خود به یادگار گذاشت:

وفات

سید صدرالدین صدر در تاریخ ۱۹ ربیع الاول ۱۳۷۳ درگذشت. آیت الله بروجردی بر پیکر وی نماز گذارد و او را در کنار قبر شیخ عبدالکریم حائری، در حرم فاطمه معصومه به خاک سپردند.[۶]

پانویس

  1. پرش به بالا مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ج۲، ص۴۶۶؛ امین، سید حسن، مستدرکات اعیان الشیعه، ص۵۰.
  2. پرش به بالا هزار، دانشوران قم، ص۱۴۹.
  3. پرش به بالا امین، سید حسن، مستدرکات اعیان الشیعه، ص۴۹-۵۰.
  4. پرش به بالا امین، سید حسن، مستدرکات اعیان الشیعه، ص۵۰؛ هزار، علیرضا، دانشوران قم، ص۱۴۹.
  5. پرش به بالا شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج۱، ص۳۳۲.
  6. پرش به بالا هزار، دانشوران قم، ص۱۴۹-۱۵۰.
 

منابع

  • امین، سید حسن، مستدرکات اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۸ق.
  • شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، تهران، نشر اسلامیه، ۱۳۵۲ش.
  • مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران، نشر خیام، ۱۳۶۹ش.
  • هزار، علیرضا، دانشوران قم، قم، انتشارات زائر، ۱۳۸۴ش.
 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 09:03

سید محمد حجت کوه کمره‌ای

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%AD%D8%AC%D8%AA_%DA%A9%D9%88%D9%87_%DA%A9%D9%85%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C

 

سید محمد حجت کوه کمره‌ای

 
 
'
سید محمد حجت از مراجع ثلاث.jpeg
شناسنامه
زادروز ۱۳۱۰ق/۱۲۷۱ش
زادگاه کوه کمر،آذربایجان شرقی
تاریخ درگذشت ۳ جمادی الاولی ۱۳۷۲ق/۱۳۳۱ش
آرامگاه قم، مدرسه حجتیه
فرزندان محسن، حسن
اطلاعات علمی و مذهبی
استادان سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی، سید ابوالحسن اصفهانی
میرزا محمدحسین نائینی ، ضیاءالدین عراقی
شاگردان سید محمد محقق داماد، میرزا هاشم آملی
سید محمد علی قاضی طباطبایی، مرتضی حائری یزدی
سید محمد حسین طباطبائی، لطف‌اللّه صافی گلپایگانی
کتاب‌ها مستدرک المستدرک، جامعُ الاحادیث و الاصول
لوامع الانوار الغرویه فی مرسلات الآثار النبویه
تنقیحُ المطالب المُبهمه فی عمل الصُّور المجسمه

سید محمد حُجَّت کوه‌کمَری، (درگذشت ۱۳۷۲ ق. / ۱۳۳۱ش.) فقیه، اصولی، محدث، رجالی، مجتهد و مرجع تقلید شیعی است. وی نزداساتید مشهور فقه و اصول همانندسید ابوالحسن اصفهانی، عبدالکریم حائری، میرزا محمدحسین نائینی و ضیاءالدین عراقی،سید محمد کاظم طباطبائی یزدی شاگردی کرد. پس از درگذشت آیت الله حائریاز مراجع ثلاث شد و به اداره حوزه علمیه قم پرداخت. مدرسه حجتیه در شهر قم از آثار به جای مانده از دوران مرجعیت او می‌باشد که در آن زمان بی نظیر بوده است.

 

ولادت

حُجَّت کوه‌کمَری ، سیدمحمد، فقیه و مرجع تقلید امامی قرن چهاردهم. وی در ۱۳۱۰ق/۱۲۷۱ش در تبریز در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد. خانواده‌اش از سادات کوه‌کمر، محلی از توابع اَهَر در منطقه آذربایجان شرقی، بودند. نسب او به علی‌اصغر، فرزند امام سجاد علیه السلام، می‌رسد. [۱] [۲]

خاندان

پدر

پدرش، سیدعلی کوه‌کمری تبریزی، فرزند علینقی، از عالمان و فقهای دوره خود بود. سیدعلی در تبریز به دنیا آمد. دروس عالی فقه و اصول را در نجف نزد میرزا حبیب‌اللّه رشتی، فاضل ایروانی و فاضل شربیانی آموخت و نزد فاضل شربیانی بسیار محترم بود. [۳] [۴] [۵] او از فاضل شربیانی، زین العابدین مازندرانی، سید محمد بحرالعلوم و محمدحسن مامقانی اجازه روایت داشت و فرزندش محمد و سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی از او اجازه روایت داشتند.[۶] [۷] وی پس از تکمیل تحصیلات به تبریز بازگشت و به رسیدگی به امور دینی مردم پرداخت. سیدعلی در ۱۳۱۹ش در تبریز درگذشت. پیکرش را به قم منتقل کردند و در صحن حرم حضرت معصومه (س) به خاک سپردند.[۸] [۹] حاشیه بر فرائد الاصول و مکاسب شیخ انصاری از آثار اوست. [۱۰]

عمو

عموی سیدعلی، سیدحسین کوه‌کمری (مشهور به تُرک، درگذشته ۱۲۹۹ق)، نیز از عالمان مشهور و از شاگردان محمدحسن نجفی و شیخ مرتضی انصاری بود و و شاگردان بسیاری داشت.[۱۱]

فرزندان

دو تن از فرزندان سیدمحمد حجت کوه‌کمری از عالمان دینی بودند. سیدمحسن حجت در ۱۳۳۷ یا ۱۳۳۸ /۱۲۹۷ یا ۱۲۹۸ش در نجف به دنیا آمد. وی همراه پدرش به تبریز و سپس به قم رفت. پس از تحصیل فقه و اصول نزد پدر خود، در ۱۳۲۵ش به نجف رفت و در دروس فقه، اصول و هیئت سید عبدالهادی شیرازی، محمدکاظم شیرازی، محمدطاهر اردبیلیسیدمحسن حکیم و سیدابوالقاسم خویی شرکت کرد و خود حلقه درس تشکیل داد. [۱۲] [۱۳] [۱۴] سیدمحسن حجت در حدود ۱۳۷۳/ ۱۳۳۳ش به قم بازگشت و به تدریس علوم دینی و اقامه جماعت در مسجد مدرسه حجّتیه پرداخت. وی در ۱۳۵۶ش در قم وفات کرد و در مدرسه حجّتیه، در کنار پدرش، به خاک سپرده شد. [۱۵] [۱۶] وی آثاری در فقه و اصول و تفسیر نگاشته است. [۱۷]

سیدحسن، فرزند دیگر حجت، در ۱۳۰۱ش در نجف به دنیا آمد. در ۱۳۰۹ش همراه پدرش به قم رفت.[۱۸] [۱۹] علوم دینی را نزد برخی استادان حوزه قم و سپس پدرش و حاج آقاحسین بروجردی فراگرفت. [۲۰] [۲۱] وی از حدود ۱۳۳۰ش / ۱۳۷۰ق در شهر ری و سپس در تهران سکونت گزید و به تدریس مشغعول شد، و پس از وفات پدرش به قم رفت و در مدرسه حجّتیه به تدریس کرد و چندین کتاب فقهی نگاشت و در ۱۳۶۸ش درگذشت. [۲۲][۲۳] [۲۴]

زندگی علمی

اساتید

سیدمحمد حجت ادبیات، ریاضیات، طب قدیم و برخی علوم جدید را در تبریز آموخت. بیشتر دروس مقدماتی فقه و اصول و کتاب ریاض‌المسائل سیدعلی طباطبایی را نیز در همانجا نزد پدرش فراگرفت و خود به تدریس شرح لمعهشهیدثانی پرداخت. [۲۵] [۲۶]

کوه کمری در ۱۳۳۰ق/۱۲۹۱ش برای ادامه تحصیل به نجف رفت. در نجف، فقه و اصول و حدیث و رجال را نزد شیخ الشریعه اصفهانی، سید ابوالحسن اصفهانی، سید محمد فیروزآبادی، عبدالکریم حائری، میرزا محمدحسین نائینی وضیاءالدین عراقی[۲۷] سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، سید ابوتراب خوانساری، محمدحسین نائینی، آقا ضیاء عراقی، علی قوچانی و شیخ‌علی گنابادی فراگرفت. ریاضیات و نجوم را نیز در نجف از حیدرقلی‌خان سردار کابلی آموخت. وی در ایام تحصیل در نجف به بیماری سختی مبتلا شد و به توصیه پدرش به تبریز بازگشت، اما پس از مدتی دوباره به نجف رفت و علاوه بر ادامه تحصیل، به تدریس نیز پرداخت. [۲۸] [۲۹]

وی از برخی استادان خود اجازه روایت داشت، از جمله از پدرش، آقاضیاء عراقی ، شیخ الشریعه اصفهانی، سیدابوتراب خوانساری، عبداللّه مامقانی، سیدحسن صدر، شیخ محمدباقر بیرجندی، حاج‌شیخ‌عبدالکریم حائری یزدی و محمدحسین کاشف‌الغطاء. وی از میرزای نائینی، شریعت اصفهانی، آقاضیاءالدین عراقی و برخی دیگر از استادانش نیز گواهی اجتهاد دریافت نمود.[۳۰] [۳۱]

تحصیلات خود را نخست در آذربایجان در نزد پدر آغاز کرد. سپس به نجف اشرف رفت و از درس شیخ الشریعه اصفهانی، سید ابوالحسن اصفهانی، سید محمد فیروزآبادی، عبدالکریم حائری، میرزا حسن نائینی و ضیاءالدین عراقیاستفاده کرد.[۳۲] در اثر بدی آب و هوای نجف و ضعف جسمی، ناچار در سال ۱۳۴۹ به قم مهاجرت کرد و از سوی آیت الله حائری برای اقامه نماز در حرم حضرت معصومه مأموریت یافت.

حجت کوه‌کمری، در علم حدیث تخصص داشت و مورد احترام و اعتماد شیخ عبدالکریم حائری یزدی بود تا آنجا که حائری در اواخر عمر احتیاطات فتوایی خود را به وی ارجاع می‌داد. همچنین او را، به جای خود، برای اقامه جماعت درحرم حضرت معصومه(س) تعیین کرد.[۳۳] [۳۴] [۳۵]

شاگردان

سید محمدحجت در نجف حلقه درس بزرگی داشت، اما به علت بیماری ناچار نجف را ترک کرد. وی از ۱۳۰۹ش در قم سکونت گزید و در آنجا به تدریس پرداخت. شیوایی بیان، حسن سلیقه و تسلط در تدریس و احاطه‌اش بر آرا و منابع فقهی، شاگردان فراوانی را به حلقه درسش جذب نمود [۳۶] [۳۷] [۳۸] [۳۹] [۴۰] به گفته مرتضی حائری یزدی، از شاگردان برجسته و نیز داماد حجت، [۴۱] درس خارج فقه او، پس از درس آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مهم‌ترین درس حوزه علمیه قم به شمار می‌رفت.

فقیهان بزرگی در درس حجت شرکت کردند و شاگردان متعددی نزد او تربیت شدند، از جمله:

آثار

آثار حدیثی

 

آثار فقهی

آثار اصول فقهی

حجت در اصول فقه دو کتاب رساله الاستصحاب و حاشیه بر کفایه الاصول آخوند خراسانی را نگاشته است. [۵۲] [۵۳] [۵۴]

آثار رجالی

کوه کمری در رجال، حاشیه‌ای بر تنقیح المقال عبدالله مامقانی نگاشته است.[۵۵] به گفته سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، [۵۶] برخی نوشته‌های حجت کوه‌کمری، به خط خود او، در کتابخانه وی بوده است.

تقریرات درس او

 
درس خارج آیت الله حجت کوه کمره ای

برخی از شاگردان حجت، تقریرات درس او را نگاشته‌اند، که نسخه‌های خطی شماری از آن‌ها در کتابخانه شخصی او بوده است. [۵۷] درس او در مبحث بیع، به قلم یکی از شاگردانش، یحیی فاضل‌همدانی، در ۱۳۳۳ق/۱۳۷۳ش در قم چاپ شد. همچنین تقریر دیگری از این مبحث به قلم ابوطالب تجلیل تبریزی، با عنوان "البیع" در همان سال در تبریز و بار دیگر در ۱۳۶۸ش در قم به چاپ رسید. [۵۸] [۵۹][۶۰]

علی صافی گلپایگانی نیز تقریرات درس اصول فقه او را با عنوان المَحَجَّه فی تقریرات الحُجَّه نوشت که در ۱۳۷۷ش در قم چاپ شد.

فعالیت‌های فرهنگی

حجت کوه‌کمری به جمع‌آوری و نگاهداری میراث شیعه بسیار علاقه‌مند بود و از این‌رو از زمان اقامت در نجف، نسخه‌های خطی ارزشمندی را در کتابخانه شخصی خود جمع آوری کرد.[۶۱] [۶۲]

فهرستی از این آثار در ۱۳۷۷ش به همت سیدجعفر حسینی اشکوری با ثبت شصت اثر منتشر شده، ولی برخی منابع [۶۳] تعداد آن‌ها را ۱۲۵ اثر دانسته‌اند. آثار و تألیفات سیدحسین کوه‌کمری و تقریرات نگاشته شده شاگردان او هم نزد محمد حجت بوده است. [۶۴] [۶۵] مجموعه نسخ خطی کتابخانه محمد حجت کوه‌کمری هم اکنون در کتابخانه آیت‌اللّه مرعشی نجفی نگهداری می‌شود. [۶۶]

تفسیر معروف التبیان فی تفسیر القرآن تألیف شیخ طوسی نخستین‌بار به همت میرزا علی آقا شیرازی و حمایت سیدمحمد حجت، در دو مجلد، در فاصله سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۵ق/ ۱۳۲۲ـ ۱۳۲۵ش در تهران چاپ سنگی شد. [۶۷] [۶۸]

فعالیت‌های اجتماعی

  • اداره حوزه علمیه قم:

سیدمحمد حجت، پس از وفات حائری‌یزدی، همراه با سید محمد تقی خوانساری و سید صدرالدین صدر، اداره حوزه علمیه قم را برعهده گرفت. این سه فقیه، مشهور به مراجع ثلاث، در زمانی این مسئولیت را برعهده گرفتند که اوضاع سیاسی و سخت‌گیری‌های رضا پهلوی، شاه وقت ایران، درباره فعالیت‌های دینی و تنگناهای ایجاد شده در مورد عالمان دینی، حوزه قم را در وضع دشواری قرار داده بود. حجت کوه‌کمری در این اوضاع، بیشتر بر ساماندهی حوزه و رسیدگی به وضع معیشتی طلاب اهتمام داشت. وی در پاره‌ای مسائل سیاسی و اجتماعی، مانند مبارزه با بی‌حجابی، نیز اندکی دخالت می‌کرد، اما رویکرد عام او، اجتناب از برخورد فعال با مسائل سیاسی و رویارویی مستقیم با حکومت بود و از این‌رو، در دوران مرجعیت خود از ملاقات کردن با شاه وقت و دیگر رجال حکومتی پرهیز می‌کرد و آنان را به حضور نمی‌پذیرفت. [۶۹] [۷۰] [۷۱] وی که پس از وفات حائری‌یزدی، یکی از مراجع تقلید شده بود و در پی درگذشت سید ابوالحسن اصفهانی در ۱۳۲۶ش و حاج آقاحسین قمی در ۱۳۲۷ش، از مراجع تقلید مشهور شد و افراد زیادی، به‌ویژه در منطقه آذربایجان به وی رجوع کردند. [۷۲] [۷۳]

حجت کوه کمری در قم، مدرسه‌ علمیه ای به نام مدرسه حجّتیه ساخت. بنای این مدرسه از ۱۳۲۴ش آغاز شد. این مدرسه علاوه بر محل سکونت طلاب و مدرّسان، دارای مسجد و کتابخانه نیز بود و از مدارس مهم و بزرگ آن زمان به شمار می‌رفت.[۷۴] فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه مدرسه حجّتیه، به کوشش رضا استادی، در ۱۳۵۴ش به چاپ رسید. مدرسه حجّتیه اینک بخشی از «مرکز جهانی علوم اسلامی» است که طلاب غیرایرانی مقیم قم، در آنجا به تحصیل علوم دینی می‌پردازند.

  • تأسیس کتابخانه مدرسه علمیه حجتیه قم؛
  • جمع‌آوری کتاب‌ها و نسخه‌های خطی از نوشته‌های علماء:

این آثار در کتابخانه خصوصی فرزندش، سید حسن حجت است و فهرستی از آن نیز منتشر شده است.

خصلت‌های اخلاقی

پرهیزکاری، بردباری، پرهیز شدید از تظاهر و حافظه قوی حجت را ستوده‌اند.[۷۵] مرتضی مطهری نیز، از اراده قوی او یاد کرده است. وی به شدت از شهرت پرهیز داشت و در زمان مرجعیت خود اجازه نداد در مجالس و منبرها نامی از او برده شود یا عکس او در نشریات چاپ شود.[۷۶]

 

درگذشت

سیدمحمد حجت پس از یک دوره بیماری سخت، در ۶۲ سالگی در روز دوشنبه سوم جمادی الاولی ۱۳۷۲ ق- ۱۳۳۱ش در قم وفات یافت و در اتاقی کنار مسجد مدرسه حجّتیه به خاک سپرده شد.

گفته شده است او چند روز پیش از وفات خوداسناد مالکیتی که نزدش بود را به سید احمد زنجانی سپرد و پول و اموالی که از سهم امام باقی مانده بود را به دامادش سپرد تا در کارهایی که مشخص کرده بود مصرف کند. آنگاه مُهر نامه‌های خود را شکست و از درگذشت خود خبر داد. زمانی که حال وی رو به وخامت رفت، دخترش مقداری تربت امام حسین(ع) را جهت بهبودی به وی داد. وی بعد از خوردن تربت گفت: آخر زادی من الدنیا تربة الحسین. [۷۷][۷۸]

در سوگ او مجالس متعددی برگزار و در رثایش اشعار بسیاری سروده شد.[۷۹] [۸۰]

پانویس

  1. پرش به بالا مدرس تبریزی، ج ۲، ص ۲۳
  2. پرش به بالا شریف‌رازی، ۱۳۳۲-۱۳۳۳ش، ج ۱، ص ۹۳-۹۴
  3. پرش به بالا مدرس تبریزی، ج ۲، ص ۲۵
  4. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۴، قسم ۴، ص ۱۴۹۴
  5. پرش به بالا مرعشی نجفی، ص ۱۰۹
  6. پرش به بالا مرعشی نجفی، همانجا
  7. پرش به بالا المسلسلات فی الاجازات، ج ۲، ص ۴۲۵
  8. پرش به بالا مدرس تبریزی، همانجا
  9. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۴، همانجا
  10. پرش به بالا المسلسلات فی الاجازات، همانجا
  11. پرش به بالا حرزالدین، ج ۱، ص ۲۶۲-۲۶۵
  12. پرش به بالا شریف‌رازی، ۱۳۳۲-۱۳۳۳ش، ج ۱، ص ۱۴۰-۱۴۲، ۱۹۳، ج ۲، ص ۳۶۹
  13. پرش به بالا همو، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج ۲، ص ۱۳۰-۱۳۱
  14. پرش به بالا جواهرکلام، ج ۳، ص ۱۳۵۷
  15. پرش به بالا همو، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج ۲، ص ۱۳۱
  16. پرش به بالا جواهرکلام، ج ۳، ص۱۳۵۹
  17. پرش به بالا برای این آثار رجوع کنید به مشار، ۱۳۴۰-۱۳۴۴ش، ج ۵، ستون ۲۱۴-۲۱۵؛ امینی، ص ۳۷۴؛ شریف‌رازی، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج ۲، ص ۱۳۲؛ جواهر کلام، ج ۳، ص ۱۳۵۸-۱۳۵۹
  18. پرش به بالا شریف‌رازی، ۱۳۳۲-۱۳۳۳ش، ج ۱، ص ۱۹۲-۱۹۳
  19. پرش به بالا جواهر کلام، ج ۱، ص ۵۱۸
  20. پرش به بالا شریف رازی، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، همانجا
  21. پرش به بالا جواهر کلام، همانجا
  22. پرش به بالا شریف‌رازی، ۱۳۳۲-۱۳۳۳ش، ج۱، ص۱۹۲ـ ۱۹۳
  23. پرش به بالا جواهرکلام، ج ۱، ص ۵۱۸-۵۱۹
  24. پرش به بالا مشار، ۱۳۴۴ش، ستون ۶۸۲
  25. پرش به بالا مدرس تبریزی، ج ۲، ص ۲۳
  26. پرش به بالا شریف‌رازی، ۱۳۳۲ـ ۱۳۳۳ش
  27. پرش به بالا نگاه کنید: علماء معاصرین، خیابانی، ص ۲۱۵.
  28. پرش به بالا مدرس تبریزی، ج ۲، ص ۲۳-۲۴
  29. پرش به بالا المسلسلات فی الاجازات، ج ۲، ص ۴۲۶
  30. پرش به بالا مدرس‌تبریزی، ج ۲، ص ۲۴
  31. پرش به بالا المسلسلات فی الاجازات، ج ۲، ص ۴۲۷
  32. پرش به بالا علماء معاصرین، خیابانی، ص ۲۱۵.
  33. پرش به بالا شریف‌رازی، ج ۱، ص ۹۰۹۱، ۱۱۲-۱۱۳
  34. پرش به بالا همو، ۱۳۵۲ـ ۱۳۵۴ش، ج ۱، ص ۳۰۵
  35. پرش به بالا المسلسلات فی الاجازات، همانجا
  36. پرش به بالا مدرس تبریزی، همانجا
  37. پرش به بالا ریحان، ص ۸۱
  38. پرش به بالا نوری همدانی، ص ۳۷
  39. پرش به بالا مبرقعی، ص ۷۲
  40. پرش به بالا زنجانی، ص ۳۷
  41. پرش به بالا ص ۱۶
  42. پرش به بالا آثار الحجه، ج۱، ص۱۹۴.
  43. پرش به بالا پایگاه راسخون
  44. پرش به بالا همو، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج ۱، ص ۳۱۹-۳۲۰
  45. پرش به بالا حسینی اشکوری، ص ۴۱-۴۲
  46. پرش به بالا مدرس تبریزی، ج ۲، ص ۲۴۲۵
  47. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج ۲۶، ص ۲۳۹
  48. پرش به بالا مشار، ۱۳۴۰-۱۳۴۴ش، ج ۵، ستون ۳۸۷۳۸۸
  49. پرش به بالا شریف‌رازی، ۱۳۵۲ـ ۱۳۵۴ش، همانجا
  50. پرش به بالا مشار، ۱۳۴۰-۱۳۴۴ش، ج ۵، ستون ۳۸۷
  51. پرش به بالا همو، ۱۳۴۴ش، ستون ۶۲۱-۶۲۲
  52. پرش به بالا مدرس تبریزی، ج ۲، ص ۲۴
  53. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج ۲، ص ۲۵
  54. پرش به بالا برای دیگر رساله‌های فقهی و اصولی او رجوع کنید به مرعشی نجفی، ص ۱۳۵ و حسینی اشکوری، ص ۴۸۴۹، ۵۰-۵۳
  55. پرش به بالا مرعشی نجفی، همانجا
  56. پرش به بالا همانجا
  57. پرش به بالا رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج ۲۶، ص ۲۳۸ و حسینی اشکوری، ص ۱۹۲۲، ۳۵-۳۸، ۴۹۵۰
  58. پرش به بالا مشار، ۱۳۴۰-۱۳۴۴ش، ج ۵، ستون ۳۸۷-۳۸۸
  59. پرش به بالا همو، ۱۳۴۴ش، ستون ۱۳۸
  60. پرش به بالا موسوعه مؤلفی الامامیه، ج۲، ص۳۲۹
  61. پرش به بالا «نجوم امت»، ص ۹۱
  62. پرش به بالا نیز رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج ۲، ص ۲۷۳، ج ۱۲، ص ۲۵، ج ۱۴، ص ۷۵، ۱۷۷، ج ۱۸، ص ۲۵۹، ۳۲۷، ج ۲۱، ص ۲۳
  63. پرش به بالا برای نمونه رجوع کنید به «نجوم امت»، ص ۹۱ـ ۹۹
  64. پرش به بالا رجوع کنید به شریف‌رازی، ۱۳۵۲ـ ۱۳۵۴ش، ج ۱، ص ۳۰۸
  65. پرش به بالا حسینی اشکوری، ص ۲۰۲۱، ۴۰
  66. پرش به بالا استادی، ص ۶۸۹
  67. پرش به بالا شریف‌رازی، ۱۳۵۲ـ ۱۳۵۴ش، ج ۱، ص ۳۲۰
  68. پرش به بالا ایرانی قمی، ص ۳۹۴۰
  69. پرش به بالا شریف‌رازی، ۱۳۳۲-۱۳۳۳ش، ج ۱، ص ۱۰۴-۱۰۵، ۱۱۲
  70. پرش به بالا «نجوم امت»، ص ۸۶-۸۷
  71. پرش به بالا زنجانی، ص ۴۰
  72. پرش به بالا حائری یزدی، ص۲۰۶
  73. پرش به بالا شریف‌رازی، ۱۳۳۲-۱۳۳۳ش، ج ۱، ص۱۱۳
  74. پرش به بالا شریف‌رازی، ۱۳۳۲-۱۳۳۳ش، ج ۱، ص ۱۸۵-۱۹۰
  75. پرش به بالا همان، ج ۱، ص ۱۰۰، ۱۰۴-۱۰۵، ۱۱۱ـ ۱۱۲
  76. پرش به بالا شریف‌رازی، ۱۳۳۲ـ ۱۳۳۳ش، ج ۱، ص ۱۰۶
  77. پرش به بالا ری شهری، ص۲۶۷-273
  78. پرش به بالا شریف‌رازی، ۱۳۳۲-۱۳۳۳ش، ج ۱، ص ۱۶۵-۱۶۶
  79. پرش به بالا شریف‌رازی، ۱۳۳۲-۱۳۳۳ش، ج ۱، ص ۱۶۸-۱۸۴
  80. پرش به بالا همو، ۱۳۵۲ـ ۱۳۵۴ش، ج ۱، ص ۳۱۸-۳۱۹
 

منابع

  • آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
  • همو، طبقات اعلام‌الشیعه: نقباءالبشر فی القرن الرابع عشر، مشهد ۱۴۰۴.
  • استادی، رضا، گروهی از دانشمندان شیعه، قم ۱۳۸۳ش.
  • امینی، محمدهادی، معجم‌المطبوعات النجفیه: منذ دخول الطباعه الی النجف حتی الان، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۶.
  • ایرانی‌قمی، اکبر، روش شیخ‌طوسی در تفسیر تبیان، تهران ۱۳۷۱ش.
  • جواهرکلام، عبدالحسین، تربت پاکان قم، قم، ۱۳۸۲-۱۳۸۳ش.
  • حائری یزدی، مرتضی، سرّ دلبران: عرفان و توحید ناب در ضمن داستان‌ها، به کوشش رضا استادی، قم ۱۳۷۷ش.
  • حرزالدین، محمد، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، قم ۱۴۰۵.
  • اشکوری، جعفر حسینی، فهرست کتب خطی کتابخانه سیدمحمد حجت کوهکمری، قم ۱۳۷۷ش.
  • ریحان، علیرضا، آینه دانشوران، چاپ ناصر باقری بیدهندی، قم ۱۳۷۲ش.
  • ری شهری محمدی، محمد، کیمیای محبت، قم، موسسه فرهنگی دار الحدیث، ۱۳۷۸ش.
  • زنجانی، عزالدین، «مصاحبه با استاد آیت اللّه سیدعزالدین زنجانی»، حوزه، سال ۴، ش ۵ (آذر و دی ۱۳۶۶).
  • شریف‌رازی، محمد، آثار الحجه، یا، تاریخ و دائره المعارف حوزه علمیه قم، قم ۱۳۳۲-۱۳۳۳ش.
  • همو، گنجینه دانشمندان، تهران، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش.
  • مبرقعی، مرتضی، «مصاحبه با آیت اللّه سید مرتضی مبرقعی»، حوزه، سال ۸، ش ۱و۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
  • مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانهالادب، تهران، ۱۳۷۴ش.
  • مرعشی نجفی، شهاب‌الدین، الاجازه الکبیره، او، الطریق و المَحَجَّه لثمره المُهْجَه، اعداد و تنظیم محمد سمامی حائری، قم ۱۴۱۴.
  • مرعشی، سید محمود، المسلسلات فی الاجازات، قم: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۱۶.
  • مشار، خان بابا، فهرست کتاب‌های چاپی عربی، تهران، ۱۳۴۴ش.
  • همو، مؤلّفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران، ۱۳۴۰-۱۳۴۴ش.
  • مطهری، مرتضی، گفتارهای معنوی، تهران، ۱۳۷۰ش.
  • موسوعه طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، قم: مؤسسه الامام الصادق، ۱۴۱۸-۱۴۲۴؛
  • موسوعه مؤلفی الامامیه، قم : مجمع الفکر الاسلامی، ۱۳۷۸۱۳۷۹ش.
  • «نجوم امت،:«آیت‌اللّه سیدمحمد حجت»، نور علم، ش۱۰، (خردد ۱۳۶۴).
  • همدانی، حسین نوری، «مصاحبه با استاد آیت‌اللّه حسین نوری»، حوزه، سال ۵، ش ۳ (مرداد و شهریور ۱۳۶۷).

پیوند به بیرون

 

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 09:01

سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D9%85%D8%B1%D8%B9%D8%B4%DB%8C_%D9%86%D8%AC%D9%81%DB%8C

 

سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی

 
 
سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی
آیت الله مرعشی نجفی5.jpg
اطلاعات فردی
نام کامل سید شهاب‌الدین بن سید محمود مرعشی
نسب سادات مرعشی
خویشاوندان
سرشناس
شمس اشرف بیگم • سید محمود مرعشی • عباسعلی عمید زنجانی • علی فاضل لنکرانی • سیدعباس موسوی حرمی
تاریخ تولد ۲۰ صفر ۱۳۱۵ق / ۱۲۷۶ش
زادگاه نجف
محل تحصیل نجف • ری • مشهد • اصفهان • قم
محل زندگی عراق • ایران
تاریخ وفات ۷ شهریور ۱۳۶۹ش / ۷ صفر ۱۴۱۱ق
محل دفن کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی
شهر وفات قم
اطلاعات علمی
استادان علی اکبر حکمی • آقا ضیاء عراقی • شیخ عبدالکریم حائری •میرزا مهدی آشتیانی • سیدعلی قاضی • محمدجواد بلاغی •محمدحسین تهرانی • میرزا جواد ملکی تبریزی• سید احمد کربلایی و....
شاگردان سید مصطفی خمینی • مرتضی مطهری • محمد مفتح • شهید بهشتی • محمد صدوقی • سید محمدعلی قاضی • سید محمود طالقانی • حسین نوری همدانی • امام موسی صدر •سید مرتضی عسکری و...
تالیفات بیش از ۱۵۰ کتاب و رساله
سایر مرجع تقلید • مکاتبه و مناظره با دانمشندان مذاهب مختلف • ۶۰ سال اقامه نماز جماعت حرم حضرت معصومه
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسی حمایت از امام خمینی • واکنش به لایحه کاپیتولاسیون • حمایت از انقلاب اسلامی ایران
اجتماعی تأسیس کتابخانه • تأسیس مدارس مرعشیه، شهابیه، مهدیه و مؤمنیه • احداث مراکز عام المنفعه مانند مسجد، حسینیه، درمانگاه و... در ایران و سایر کشورهای اسلامی • بازسازی و تعمیر مرقد محمدباقر مجلسی • احداث واحدهای مسکونی برای طلاب در قم

سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی (۱۲۷۶-۱۳۶۹۱۳۱۵-۱۴۱۱ق) از مراجع تقلید شیعه پس از آیت‌الله بروجردی است. او در ۲۷ سالگی به اجتهاد رسید. مرعشی، از شاگردانشیخ عبدالکریم حائری و آقا ضیاء عراقی بوده و از محضر سیدعلی قاضی، سید احمد کربلایی و میرزا جواد ملکی تبریزی بهره برده است. گرایش سیاسی او موافق با آیت‌الله خمینی بوده و این روحیه در بارزترین شاگردانش نیز دیده می‌شود.

مرعشی نجفی، کتابخانه‌ای را تأسیس کرد که امروزه از لحاظ تعداد و کیفیت نسخه‌های خطی کهن اسلامی، نخستین کتابخانه ایران و سومین کتابخانه جهان اسلام به شمار می‌رود. او هیچ‌گاه برای سفر حج، مستطیع نشد. مدرسه‌های مرعشیه، شهابیه، مهدیه و مؤمنیه را او تأسیس کرد.

مهم‌ترین تألیفاتش، تعلیقات احقاق الحق، مشجرات آل الرسول، طبقات النسابین و حاشیه بر عمدة الطالب هستند. او برای نوشتن برخی کتاب‌های خود به کشورهای مختلفی سفر کرده و با دانشمندان ادیان مختلف به گفتگو نشست. آیت‌الله مرعشی را بنا به وصیت خودش، در کتابخانه‌اش -واقع در خیابان ارم قم- دفن کردند.

اطلاعات شناسنامه‌ای

خاندان

نسب آیت‌الله مرعشی پس از سی و سه واسطه به امام سجاد(ع) می‌رسد. سادات مرعشی حسینی هستند و جد اعلای این سلسله، سیدعلی مرعشی نام دارد که در شهر مرعش در حوالی مرزهای سوریه و ترکیه و جزء قلمرو ترکیه زندگی می‌کرد. وی در قرن سوم به ایران مهاجرت کرد و ظاهرا در مازندران ازدواج نمود. هسته مرکزی مرعشی‌های ایران، طبرستان بود و گرایش به تشیع مردمان خطه شمال مرهون زحمات این خاندان است. سید قوام الدین مشهور به میر بزرگ _جد پانزدهم آیت الله مرعشی_ حکیم و فرمانروایی بوده که در قرن هفتم هجری در شهر آمل حکومت می‌کرده است و هم‌اکنون مرقدش در سبزه‌میدان آمل، بارگاه و صحن و سرایی دارد. از زمان صفویه بار دیگر مرعشی‌ها نضج گرفتند و با حاکمان این طایفه وصلت کردند. مادر شاه عباس اول بانویی از همین خاندان است.

سید الحکما شرف الدین مرعشی (متوفی ۱۳۱۶) جد آیت الله مرعشی است. او ۱۱۴ سال عمر و ۸۰ سال طبابت کرد. ابتکارات عجیبی درباره ساخت دندان مصنوعی و ساخت زنبور عسل از اصول شیمیایی به او نسبت داده‌اند.[۱]

جده‌اش معروف به شمس‌الشرف خانم از سادات طباطبایی تبریز و بانوان باکمال عصر خویش، امیر عبدالغفار طباطبایی و فرزندش عبدالوهاب قاضی القضات سلسله آق قویونلو و شخصیت‌های برجسته عصر صفویه و بسیاری دیگر از افراد مشهور این خاندان هستند.

پدرش سید محمود مرعشی (متولد ۱۲۷۰ق.)، یک‌بار در ۱۳۱۱ق. با علویه فاطمه سبزواری فرزند سیدحسین حسینی در تهران ازدواج کرد و از او دارای یک فرزند به نام علی شد که این ازدواج استمرار نداشت و بار دوم در ۱۳۱۴ق. با علویه صاحبه خانم نوه آیت الله سید مهدی حسینی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج چهار فرزند به نام‌های شهاب‌الدین، ضیاء‌الدین، فاطمه و مرضیه بود.[۲]

تولد

سید شهاب‌الدین، در بین‌الطلوعین پنج‌شنبه ۲۰ صفر ۱۳۱۵ق. (۱۲۷۶ شمسی) در نجف به دنیا آمد. هریک از علما هنگام گفتن اذان و اقامه به گوش او اسمی برایش انتخاب کرده بودند؛ محدث نوری، نام محمد حسین، میرزا حسین بن میرزا خلیل، لقب آقا نجفی، سید مرتضی کشمیری، کنیه ابوالمعالی و سید اسماعیل صدر لقب شهاب‌الدین را برایش مشخص کردند.[۳]

کودکی، تحصیلات

 
آیت الله مرعشی در جوانی

وقتی سید شهاب‌الدین شیرخواره بود، مادرش در ایام عادت به او شیر نمی‌داد و علویه‌ای را برای این زمان اجیر کرده بودند. از نخستین جمله‌هایی که او آموخت جمله (هو الفتاح العلیم) به دست شیخ علی رُفَیش نجفی بود. او به دست پدرش در حرم امیرالمومنین(ع) لباس روحانیت پوشید و پیش جده پدری‌اش شمس اشرف بیگم، قرآن مجید و ادبیات عرب را تا کتابمغنی‌اللبیب آموخت.[۴]

او نزد پدرش مقدمات برخی علوم را آموخت. پس از آن، پدرش او را برای فراگیری علوم ریاضی، هندسه، جغرافیا و... به مدارس جدید فرستاد. شهاب‌الدین پس از ۵ سال با رتبه اول موفق به اخذ گواهی‌نامه عالی آن زمان شد. پس از اتمام دوره، برخی علوم جدید را پیش اساتید خصوصی یاد گرفت، به طب علاقمند شد و برخی کتاب‌های طبی را پیش پدرش و برخی را پیش میرزا محمد علی معروف به مؤید الاطبا فراگرفت. وی در شانزده سالگی به تفسیر علاقمند شد و همت‌اش را صرف یادگیری علوم دینی کرد.[۵] او پس از تحصیل علوم مختلف در نجف به ایران آمد و در ری، مشهد، اصفهان و قم هم از اساتید دیگری بهره گرفت و تلاش‌های علمی‌اش در ۲۷ سالگی به بار نشست. وی پس از رحلت آیت‌الله بروجردی جزء مراجع طراز اول تقلید و اولین رساله عملیه‌اش در سال ۱۳۶۶ ه‍.ق منتشر شد.[۶]

سفرها و مناظرات

در سال ۱۳۳۶ق. در ۲۱ سالگی به سامرا سفر کرده و حدود سه سال آنجا بود و با شیخ عبدالسلام کردستانی و شیخ نورالدین شافعی ملاقات و بحث داشت. در سال ۱۳۴۰ق. به کاظمین وبغداد رفته و با سیدابراهیم رفاعی بغدادی ملاقات داشت و همچنین به کربلا رفت و از شیخ عبدالهادی مازندرانی اجازه شفاهی گرفت و با حاج میرزا موسی اسکویی تبریزی، میرزا محمد ثقة‌الاسلام تبریزی و برادرش که از رؤسای شیخیه بودند ملاقات و مناظره کرد.[۷]

او به شهرهای دیگر عراق چون حله، موصل، العمارة، کوت، بصره، کوفه، مسیب، دجیل، زبیر و... سفر کرد و در سفری که به هندوستان داشت در بمبئی با مشاهیر مذاهب بودایی ملاقات کرد.[۸]

او مکاتبات متعددی با علامه شیخ طنطاوی جوهری مصری، رئیس جمعیت اخوت اسلامی مصر داشته است و کتاب ریاض السالکین فی شرح صحیفه سجادیه را به او هدیه کرده است.[۹]

سفر به ایران

آیت‌الله مرعشی در ۲۱ محرم سال ۱۳۴۲ق. از نجف به ایران مهاجرت کرد و در ۶ صفر همین سال وارد کرمانشاه شده از آنجا به همدان، زنجان و تبریز رفت و با ارحام‌اش دیدار کرد. او در کرمانشاه از شیخ‌هادی فرزند شیخ‌ عبدالکریم کرمانشاهی اجازه شفاهی روایت گرفت. در همدان با سید عبدالحسین فرزند سید فاضل لاری دیدار کرد و از او اجازه روایت گرفت و نسخه خطی نادری را از وی خریداری کرد. سپس به قصد زیارت امام رضا(ع) راهی مشهد شد. او در ۲۱ جمادی‌الثانی ۱۳۴۳ق. به تهران رفت و چند ماهی از اساتید ری بهره برد. وی در هفتم شعبان ۱۳۴۳ق. وارد قم شد و به درخواست آیت‌الله حائری در این شهر ساکن و مشغول به تدریس شد. او در ۱۳۴۵ق. در قم به امر آیت‌الله حائری به استقبال شاعر و فیلسوف هندی، رابیندارات تاگور رفت و مباحثاتی با او انجام داد. آیت الله مرعشی با رحلت آیات سه‌گانه، صدر، حجت و خوانساری به عنوان یکی از مراجع تقلید شناخته شد و نخستین رساله‌های عملیه‌اش در سال‌های ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۳ ه‍.ق انتشار یافتند. پس از رحلت آیت‌الله بروجردی آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی به عنوان یکی از مراجع طراز اول مطرح شد.[۱۰]

عدم سفر به مکه برای حج

آیت‌الله مرعشی، برای انجام سفر حج، مستطیع نشد و به درخواست گروهی از تاجران مبنی بر تأمین هزینه حج‌اش پاسخ منفی داد. مرعشی در پاسخ به شخصی که از او پرسید: با وجود این که وجوهاتی در اختیارتان می‌باشد و مبالغی از آن را به طلا ب و فقرا و دیگران می‌دهید، چطور برای حج واجب مستطیع نمی‌باشید؟ گفت: این پول‌ها مال من نیست؛ سهم امام و سادات است، کفاره روزه و مانند آن است و هرکدام باید جای خودش مصرف شود. زمانی به حج می‌روم که از دسترنج خودم پولی به دست آورده باشم. بعد از وفات‌اش بیش از صد حج به نیابت‌اش انجام گرفت.[۱۱]

تشکیل خانواده

آیت‌الله مرعشی، در ۸ جمادی‌الاول ۱۳۴۵ ه‍.ق با یکی از دخترعموهای خود به نام گوهرتاج ازدواج کرد و از او صاحب دختری شد اما این زندگی مشترک دوام نیافته به جدایی انجامید. همسر دوم‌اش دختر آیت‌الله سید عباس فقیه مبرقعی رضوی قمی (متوفی ۱۳۳۵ ه‍.ق) بود.[۱۲]

 
آیت الله مرعشی نجفی؛ مشارکت در انجام کارهای خانه

همسرش نقل کرده: مدت شصت سال با آیت‌الله مرعشی زندگی کرم و در این مدت هیچ‌گاه نسبت به من با تحکم سخن نگفت و رفتاری تند و خشونت‌آمیز با من نداشت و با عصبانیت صحبت و رفتار نکرد. تا آن‌زمان که خود قادر به حرکت و انجام کاری بود اجازه نمی‌داد دیگر اعضای خانواده برایش کاری انجام دهند حتی هنگامی که تشنه می‌شد خود بلند می‌شد و به آشپزخانه می‌رفت و آب می‌آشامید و این تقاضا را با من در میان نمی‌گذاشت. غیر از این که همسری مهربان و دوست داشتنی بود، همچون مونسی صمیمی با من همکاری دلسوزانه داشت و در کارهای منزل یاری‌ام می‌کرد. بسیاری از اوقات در امور آشپزخانه از قبیل طبخ غذا، پاک کردن سبزی، تمیز کردن ظروف و وسایل و نیز شستن میوه‌ها به من کمک می‌کرد.[۱۳]

از شیوه‌های تربیتی آیت‌الله مرعشی این بوده که هرشب با نقل داستانی، ذکر خاطرات خودش و یا شرح گوشه‌هایی از زندگی بزرگان و در نهایت هم گفتن یک روایت، فرزندان را آماده خواب می‌کرد.[۱۴]

آیت‌الله مرعشی نجفی چهار پسر و چهار دختر دارد؛ سید محمود (متولد ۱۳۲۰ شمسی)، سید محمدکاظم (متولد ۱۳۲۲ شمسی)، سید محمد جواد (متولد۱۳۲۶ شمسی) و سید امیرحسین، پسرانش وعباسعلی عمید زنجانی، علی فاضل لنکرانی (برادر بزرگ آیت‌الله فاضل لنکرانی)، سید عباس موسوی حرمی و سید خلیل میری تهرانی دامادهایش هستند.[۱۵]

اساتید

  • ریاضیات
  1. عبدالکریم بوشهری معروف به سعادت (متوفی ۱۳۲۷ق)
  2. عباس بن شیخ اسدالله خلیلی معروف به اقدام
  3. عندلیب زاده تهرانی
  4. آقا محمد محلاتی
  5. عبدالرحیم بادکوبه ای (متوفی ۱۳۶۵ق)
  6. سید ابوالقاسم موسوی خوانساری (متوفی ۱۳۸۰ق)
  7. محمود اهری
  8. باقر ایروانی
  9. سید هبة‌الدین شهرستانی
  10. میرزا حیدرعلی نائینی (در تهران)

  • علوم غریبه و سلوک عرفانی
  1. ابوالحسن هندی حائری (متوفی ۱۳۴۵ق)
  2. محمد حسین بن محمد خلیل شیرازی (متوفی ۱۳۳۹ق)
  3. ضیاء‌الدین سرابی
  4. علی‌اکبر حکمی یزدی
  5. محمد حرزالدّین

  • ادبیات
  1. جده‌اش: شمس اشرف بیگم
  2. پدرش: سید محمود مرعشی
  3. مرتضی طالقانی
  4. سید محمدکاظم خرم‌آبادی موسوی نجفی
  5. محمود حسینی مرعشی شوشتری

  • تفسیر
  1. محمد حسین شیرازی
  2. شمس‌الدین شکویی
  3. ابوالحسن مشکینی نجفی
  4. سیدآقا شوشتری جزایری
  5. محمدجواد بلاغی
  6. فرج‌الله تبریزی

  • فقه و اصول
  1. سید آقا شوشتری، شرح لمعه
  2. ابوالحسن مشکینی اردبیلی، کفایة الاصول
  3. نعمت‌الله لاریجانی، قوانین الاصول
  4. محمدحسین بن محمدخلیل شیرازی، من لایحضره الفقیه
  5. شیخ احمد آل کاشف الغطاء (متوفی ۱۳۴۴ق.)
  6. سید محمدرضا مرعشی رفسنجانی
  7. غلامعلی قمی
  8. حبیب‌الله اشتهاردی
  9. میرزا حسن رشتی
  10. میرزا آقا اصطهباناتی
  11. سید علی طباطبایی
  12. عبدالحسین مرندی
  13. سید احمد بن محمد باقر بهبهانی حائری
  14. علی‌اصغر تبریزی نجفی
  15. محمد حسین بن علی شیخ العراقین
  16. شیخ علی نجفی (نوه صاحب جواهر)
  17. آقا ضیاء عراقی (متوفی ۱۳۶۱ق)، از اول اصول تا بحث مطلق و مقید
  18. محمدحسین تهرانی (متوفی ۱۳۴۰ق)
  19. شیخ عبدالکریم حائری یزدی (متوفی ۱۳۵۵ق)
  20. محمدرضا مسجدشاهی (متوفی ۱۳۶۲ق)

  • رجال
  1. سید حسن صدر
  2. عبدالله مامقانی نجفی
  3. ابوالهدی کرباسی
  4. شیخ موسی کرمانشاهی

  • کلام
  1. محمد اسماعیل محلاتی نجفی
  2. محمد جواد بلاغی
  3. هبة‌الدین شهرستانی

  • حکمت و منطق
  1. شمس‌الدین شکویی قفقازی (منطق)
  2. علی‌محمد نجف آبادی (متوفی ۱۳۳۲ق)
  3. فاضل مشهدی (متوقی ۱۳۴۳ق)
  4. محمدطاهر تنکابنی (متوفی ۱۳۶۰ق)
  5. میرزا مهدی آشتیانی (متوفی ۱۳۷۲ق)

  • اخلاق و عرفان
  1. سید علی قاضی طباطبایی
  2. سید احمد کربلایی
  3. میرزا جواد ملکی تبریزی
  4. میرزا علی اکبر حکمی یزدی
  5. محمدحسین قمشه‌ای

  • أنساب
  1. پدرش (مشجرات سادات را به او آموخت)
  2. سید محمد رضا فرزند سید علی مشهور به صائغ بحرانی غُرَیفی (متوفی ۱۳۳۹ق)
  3. سید مهدی موسوی بحرانی (متوفی ۱۳۴۳ق)[۱۶]

تدریس و شاگردان

 
جلسه درس آیت الله مرعشی نجفی

آیت‌الله مرعشی ابتدا به تدریس سطح پرداخت و کتاب‌های معالم‌ الاصول، شرح لمعه، قوانین الاصول، فرائد الاصول، متاجر و کفایة الاصول را تدریس کرد. همچنین علاوه بر فقه و اصول در دانش‌هایی چون منطق، کلام، تفسیر، فلسفه، رجال، درایه و علم انساب حوزه درسی داشت. مجلس درس‌اش در مدرسه فیضیه بقعه روی آب‌انبار صحن کوچک حضرت معصومه(س)_اکنون راهرو آن صحن به مسجد اعظم است_، شبستان روبروی ایوان آیینه صحن بزرگ و در اواخر عمرش در مسجد بالاسر حرم، منزل و حسینیه‌ای که در کنار منزل‌اش بود تشکیل می‌گردید. این تدریس از سال ۱۳۴۳ تا آخرین روزهای عمرش ادامه داشت.[۱۷]

درس فقه آیت‌الله مرعشی بر اساس شرایع الاسلام محقق حلی بود. در اواخر دوره تدریس، شاگردانش به هزار نفر می‌رسیدند و به همین جهت از بلندگو در درس استفاده می‌شد. سبک درس این‌گونه بود که در مقام بیان هر مسئله، ابتدا به بیان عنوان آن می‌پرداخت و سپس مدارک آن را برمی‌شمرد، پس از آن اقوال فقها و اصولی‌ها را بیان می‌کرد و به نقد و بررسی آن‌ها همت می‌گماشت. او فروعات بحث را هم مطرح می‌کرد و در پایان به ذکر تنبیهات مناسب با مسئله می‌پرداخت.[۱۸] از شاگردان درس‌های وی می‌توان به افراد زیر اشاره کرد:.[۱۹]

 
جلسه درس آیت الله مرعشی نجفی در قم که اکنون راهرو مسیر مدرسه فیضیه به مسجد اعظم است

آثار

آیت‌الله مرعشی در طول زندگی خود موفق به تالیف بیش از ۱۵۰ کتاب و رساله شد.[۲۰] تالیفات او از نظر در دسترس قرار گرفتن برای عموم چند حالت دارند؛ برخی چاپ شده و در اختیار عموم قرار دارند، بخشی به صورت خطی باقی مانده‌اند، تعدادی از بین رفته‌اند و شماری از دست‌نوشته هایش که به صورت اوراق پراکنده بوده‌اند در حال تدوین و جمع‌آوری می‌باشند. برخی از تألیفاتش به شرح زیر است؛

  • علوم قرآنی
  1. التجوید
  2. الرد علی مدعی التحریف
  3. حاشیه علی انوار التنزیل بیضاوی
  4. سند القراء و الحفاظ
  5. مقدمه تفسیر الدر المنثور سیوطی
  • ادبیات
  1. قطف الخزامی من روضة الجامی (حاشیه بر شرح کافیه جامی)
  2. المعول فی امر المطول (حاشیه بر شرح تلخیص تفتازانی)
  3. الفروق
  • حدیث، ادعیه و زیارات
  1. مفتاح احادیث الشیعة
  2. حاشیه بر الفصول المهمة شیخ حر عاملی
  3. حاشیه مختصر بر کتاب من لا یحضره الفقیه
  4. مجموعه‌ای در ادعیه و زیارات
  5. شرح دعای سمات
  6. شرح زیارت جامع کبیره
  7. مقدمه مفاتیح الجنان
  8. شمس الامکنه و البقاع فی خیرة ذات‌الرقاع
  9. فوایدی چند ر خصوص صحیفه کامله سجادیه
  • اصول فقه و فقه
  1. حاشیه بر فرائد الاصول شیخ انصاری
  2. حذف الفضول عن المسالک
  3. توضیح المسائل
  4. راهنمای سفر مکه و مدینه
  5. الغایة القصوی (حاشیه استدلالی بر عروة الوثقی)
  6. مسارح الافکار فی توضیح مطارح الانظار (حاشیه بر تقریرات شیخ انصاری)
  7. مصباح الناسکین (مناسک حج)
  8. ...
  • رجال، شرح حال و أنساب
  1. التبصرة فی ترجمة مؤلف التکملة (در شرح حال میرزا محمد مهدی کشمیری)
  2. تراجم اعیان السادة المرعشیین
  3. سادات العلماء الذین کانوا بعد الالف من الهجرة
  4. شرح احوال امامزاده سلطان علی فرزند امام باقر(ع)
  5. رسالة طریفة در شرح حال شیخ محمد جعفر کمره‌ای
  6. رساله‌ای در حالات نصر بن مزاحم منقری
  7. الفوائد الرجالیه
  8. وسیلة المعاد فی مناقب شیخنا الاستاذ
  9. وفیات الاعلام
  10. مشجرات آل رسول الاکرم یا مشجرات الهاشمیین (مفصل‌ترین کتاب او در أنساب)
  11. رساله‌ای در خصوص سادات مدینه منوره
  12. شجرنامه سادات حسینی کاشانی
  13. مزارات العلویین
  14. حاشیه بر بحر الانساب سید عمید الدین نجفی
  15. کتابی در انساب و تبارشناسی غیر سادات
  • کلام، منطق و علوم غریبه
  1. ملحقات احقاق الحق
  2. رفع الغاشیه عن وجه الحاشیه ملا عبدالله یزدی بر تهذیب المنطق تفتازانی
  3. حاشیه بر کتاب سرخاب در رمل
  4. حاشیه بر کتاب سرالمکنون
  5. نسمات الصبا در فواید علم رمل، حروف، اوراد و اذکار[۲۱]

آیت الله مرعشی آثار دیگری هم به صورت سفرنامه، اجازات، اجوبة المسائل و مکاتبات دارد.

 

اقدامات فرهنگی اجتماعی

 
اقامه نماز آیت الله مرعشی نجفی در حرم حضرت معصومه(س)

کتابخانه

آیت الله مرعشی نجفی در کتابخانه اش.jpg
 

هسته اولیه این مرکز علمی و فرهنگی موقعی شکل گرفت که آیت الله مرعشی در نجف مشغول تحصیل بود. او با انجام نماز و روزه استیجاری، حذف یک وعده غذای روزانه، کاستن بخشی از مخارج زندگی و کار شبانه در کارگاه‌های برنج‌کوبی پس از فراغت از درس، برخی از نسخه‌های خطی این مجموعه را فراهم کرد.

آیت‌الله مرعشی، معمولا چگونگی خرید کتاب را در پشت آن یادداشت می‌کرد. یادداشت پشت یکی از کتاب‌ها چنین است:

کتاب کشف اللغات و الاصطلاحات تألیف علامه عبدالرحیم بن احمد هندی بهاری حنفی مشهور به سور که به درخواست فرزندش شیخ شهاب‌الدین بهاری در سال ۱۱۶۰ق به نگارش درآمده و اندکی پس از اتمام آن زندگی را بدرود گفته است. این کتاب را با مزد دو سال نماز استیجاری که به نیابت از مرحوم میرزا محمد بزاز تهرانی قبول کرده‌ام، به مبلغ بیست روپیه بریتانیایی خریداری کردم. خداوند توفیق بر انجام کار دهد. شروع نماز از ابتدای روز ۲۱ ذی‌قعده سال ۱۳۲۲ق است. من دل‌شکسته، نویسنده این کلمات در حال گرسنگی به‌سرمی‌برم و مدت بیست ساعت است که نتوانسته‌ام قوتی به دست آورم تا با آن سد گرسنگی خود کنم، خداوند در کار همه گرفتاران گشایش فرماید، شهاب‌الدین حسینی مرعشی نجفی سنه ۱۳۴۲ق مدرسه قوام، یکی از مدارس مشهد جدم امیرالمؤمنین روحم فدای او باد.
گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۱۴۶

با مهاجرت‌اش به ایران، مجموعه کتاب‌هایش نیز به ایران انتقال یافت و او در منزل شخصی به نگهداری و حفاظت آن‌ها مشغول شد و نسخه‌های دیگری را گردآوری کرد. او پس از تأسیس مدرسه مرعشیه در ۱۳۸۵ ه‍.ق نخست کتابخانه کوچکی در دو اتاق مدرسه ایجاد کرد. در سال ۱۳۴۴ شمسی کتابخانه جدید در طبقه سوم این مدرسه گشایش یافت. استقبال زیاد از این کتابخانه، باعث کمبود فضا شد و سرانجام در زمینی به مساحت هزار متر مربع کتابخانه‌ای ساخته شد و در پانزدهم شعبان ۱۳۹۴ قمری/ دوازدهم شهریور ۱۳۵۳ شمسی، کتابخانه عمومی آیت الله مرعشی با بیش از ۱۶۰۰۰ جلد کتاب خطی و چاپی افتتاح شد. با طرح‌های جدید و گسترش کتابخانه، این مرکز در فضای وسیع‌تر و با امکاناتی پیشرفته‌تر به خدمات خود ادامه داد و هم‌اکنون از لحاظ تعداد و کیفیت نسخه‌های خطی کهن اسلامی نخستین کتابخانه کشور و سومین کتابخانه در جهان اسلام به شمار می‌رود. اکنون حدود هشتاد هزار عنوان نسخه خطی و متجاوز از یک میلیون جلد کتاب چاپی در این کتابخانه وجود دارد.[۲۴]

فعالیت‌های سیاسی

واکنش به ماجرای انجمن‌های ایالتی و ولایتی

آیت الله سید شهاب الدین مرعشی در غائله انجمن‌های ایالتی و ولایتی از امام خمینی حمایت کرد. در ماجرای شرکت بانوان در انجمنهای ایالتی و ولایتی که در ۱۶ مهر ۱۳۴۱ش به تصویب هیئت دولت رسید، پس از توضیحات نخست وزیر وقت، اسدالله علَم، در پی تلگراف‌ها و نامه‌های سرگشادۀ اعتراض آمیز علما به شاه و نخست وزیر، سید شهادب الدین مرعشی نظر دولت را قانع کننده می‌دانند و بر آن می‌شوند که طی تلگرافی به دولت، تشکر خود را اعلام کنند و مساله را پایان دهند، اما امام خمینی به وی نامه‌ای می‌نویسد که: «به عرض می‌رساند از قرار مسموع تلگراف نخست وزیر را می‌خواهید طبع و منتشر نمایید. بنده صریحاً عرض می‌کنم این انتشار بر خلاف صلاح اسلام و حوزه علمیه و خلاف خود جنابعالی است. من میل ندارم آقایان هتک شوند. من میل ندارم حوزه علمیه قم این قدر سبک و بی‌ارزش در این دولت و ملت قلمداد شود. با هر وسیله‌ای هست از طبع و انتشار این امر جلوگیری کنید تا خود دولت انتشار دهد. الان تلفن کنید، مطبعه طبع نکند و یا منتشر نکنند».[۲۵]

پشتیبانی از نهضت امام خمینی

وی همواره از نهضت امام خمینی حمایت کرد. بارها اعلامیه داد. در پی دستگیری امام خمینی در سال ۱۳۴۲، با ارسال اعلامیه شدید اللحنی به رژیم پهلوی، خواستار آزادی او شد.[۲۶]

آیت الله مرعشی و مرجعیت آیت الله خمینی

وی همراه مراجع تقلید و علما برای آزادی امام خمینی به تهران سفر کرد. وی در سال ۱۳۴۲ش، در پاسخ به نامه جمعی از طلاب در خصوص مرجعیت آیت الله خمینی گفت: «چنانچه کراراً اینجانب عقیده خود را اظهار کرده‎ ام، باز هم به موجب این سؤال عرض می‎کنم که حضرت آیت الله خمینی یکی از مراجع تقلید عالم تشیع هستند و از اساطین روحانیت اسلام و از مفاخر عالم تشیع».[۲۷]

واکنش به لایحه کاپیتولاسیون

سومین مرجعی که علیه کاپیتولاسیون در سال ۱۳۴۳ش به ایراد سخنرانی پرداخت، آیت ‌الله مرعشی نجفی بود. وی در ۴ آبان ماه ۱۳۴۳ پس از سخنرانی آیت الله خمینی در جمع افراد حاضر در منزلش به سخنرانی پرداخت. آیت ‌الله مرعشی نجفی در آغاز سخنان خود، به لایحه کاپیتولاسیون اشاره کرده و گفت: «اگر یک امریکایی هر جنایتی را مرتکب شود با هر جرمی را مرتکب بشود [آیا باید] مصونیت داشته باشد» وی، سپس آزادی تبلیغ پیروان ادیان مختلف در ایران را در مقابل اختناق سختگیریهای وارده به روحانیت را مورد انتقاد قرار داد و گفت: «...قلم و زبان روحانیت توسط هیأت حاکمه بسته شده است.».[۲۸]

موضعگیری در مقابل توهین روزنامه اطلاعات به امام خمینی

واقعه‌ای که جرقه اولیه انقلاب اسلامی را در ۱۹ دی سال ۱۳۵۶ش زد، چاپ مقاله‌ شخص مجعولی به نام رشیدی مطلق، تحت عنوان "ایران و استعمار سرخ و سیاه" در روزنامه اطلاعات بود. در این مقاله که اعتراضات گسترده مردم را به دنبال داشت، به امام خمینی توهین شده بود، آیت اللّه مرعشی در این باره موضع گیری سختی نمود.[۲۹]

صدور اطلاعیه پس از پیروزی انقلاب

وی با صدور اطلاعیه‌ای در روز پیروزی انقلاب اسلامی در تاریخ ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷، تشکر صمیمانه خود از ملت ایران اعلام کردند، وی شورای انقلاب و دولت موقت را تأیید کرد و در حادثه جنگ عراق علیه ایران، مردم را به دفاع مقدس فراخواند.[۳۰]

وفات

 
تشییع جنازه آیت الله مرعشی نجفی

آیت‌ الله مرعشی نجفی در سن ۹۶ سالگی در ۷ شهریور ۱۳۶۹ش / ۷ صفر ۱۴۱۱ق رحلت کرد. او را بنا بر وصیت خودش در کتابخانه‌اش که در خیابان ارم قم واقع است دفن کردند.[۳۱]

بنا بر وصیت اش، سجاده‌ای را که هفتاد سال بر آن عبادت کرده بود، لباسی که برای عزای امام حسین(ع) بر تن می‌کرد و خاکی را که از حرم امامان و امامزادگان جمع‌آوری کرده بود به همراهش دفن کردند.

جستارهای وابسته

نگارخانه

پانویس

  1. پرش به بالا گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۱۷-۱۸
  2. پرش به بالا نک: گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۱۸
  3. پرش به بالا نک: گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۱۹
  4. پرش به بالا نک: گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۱۲۰
  5. پرش به بالا نک: گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۲۱-۲۲
  6. پرش به بالا نک: گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۵۸
  7. پرش به بالا گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۸۶-۸۸
  8. پرش به بالا گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۸۶-۸۸
  9. پرش به بالا نک: گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۸۵-۸۶
  10. پرش به بالا نک: گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۲۳-۲۴ و ۸۸
  11. پرش به بالا گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۱۱۰-۱۱۱
  12. پرش به بالا نک: گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۲۴
  13. پرش به بالا نک: گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۲۵
  14. پرش به بالا نک: گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۲۶
  15. پرش به بالا نک: گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۲۷
  16. پرش به بالا نک: گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۵۴-۵۸
  17. پرش به بالا نک: گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۵۹
  18. پرش به بالا نک: گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۵۹-۶۰
  19. پرش به بالا نک: گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۶۰
  20. پرش به بالا نک: گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۷۸
  21. پرش به بالا نک: گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۶۲-۶۴
  22. پرش به بالا نک: گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۶۷-۶۸
  23. پرش به بالا گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۸۳
  24. پرش به بالا نک: گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۶۶-۶۷
  25. پرش به بالا شخصیت نگار.
  26. پرش به بالا شخصیت نگار.
  27. پرش به بالا شخصیت نگار.
  28. پرش به بالا شخصیت نگار.
  29. پرش به بالا شخصیت نگار.
  30. پرش به بالا شخصیت نگار.
  31. پرش به بالا گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص۷۴
 

منابع

  • گلی زواراه، غلامرضا، جامع فضل و فضیلت: مقالات و مقولاتی درباره کارنامه علمی و عملی حضرت آیت‌الله مرعشی نجفی، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، قم، ۱۳۸۹ش.
 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 08:59

سید حسین طباطبائی بروجردی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%A6%DB%8C_%D8%A8%D8%B1%D9%88%D8%AC%D8%B1%D8%AF%DB%8C

 

سید حسین طباطبائی بروجردی

 
 
 
سید حسین طباطبائی بروجردی
بروجردی.jpg
اطلاعات فردی
تاریخ تولد صفر ۱۲۹۲قمری
زادگاه بروجرد
محل زندگی بروجرد، اصفهان، نجف، قم
تاریخ وفات شوال ۱۳۸۰قمری
محل دفن مسجد اعظم
شهر وفات قم
اطلاعات علمی
استادان سید محمد باقر درچه ای • میرزا ابوالمعالی کلباسی • سید محمدتقی مدرس • آخوند کاشی • جهانگیرخان قشقایی •آخوند خراسانی • سیدمحمدکاظم یزدی • شریعت اصفهانی
شاگردان امام خمینی • گلپایگانی • منتظری • سیستانی • صافی گلپایگانی • فاضل لنکرانی • مکارم شیرازی • شبیری زنجانیو...
اجازه روایت از آخوند خراسانی • شیخ الشریعه اصفهانی • آقا نجفی اصفهانی • سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی • آقابزرگ تهرانی• علم­ الهدی ملایری.
اجازه اجتهاد از آخوند خراسانی • شیخ الشریعه اصفهانی • سید ابوالقاسم دهکردی
تالیفات جامع احادیث الشیعة • انیس المقلدین • صراط النجاة • توضیح المسائل • بیوت الشیعة • حاشیة علی وسائل الشیعة و...
سایر مرجع تقلید
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسی حمایت از فلسطین • مخالفت با تغییر خط • مبارزه بابهاییت
اجتماعی حمایت از محرومان • تأسیس مراکز اسلامی در کشورهای مختلف • ایجاد بناهای مذهبی و علمی • اعزام مبلغ به خارج از ایران • رونق بخشیدن به حوزه علمیه قم • تلاش برای تقریب مذاهب اسلامی

سید حسین طباطبائی بروجردی (۱۲۹۲ - ۱۳۸۰ قمری/۱۲۵۴ - ۱۳۴۰ شمسی)؛ از مراجع تقلید بزرگ شیعهدر قرن چهاردهم قمری که هفده سال زعیم حوزه علمیه قم و پانزده سال مرجع عام شیعیان جهان بود.

آیت الله بروجردی از شاگردان آخوند خراسانی بود که بعد از بازگشت از نجف در بروجرد ساکن شده بود. چند سال پس از درگذشت موسس حوزه علمیه قم،‌ به دعوت مراجع سه‌گانه قم (حجت،‌ خوانساری، صدر) به قم آمد و ریاست حوزه علمیه قم را بر عهده گرفت. پس از درگذشت سید ابوالحسن اصفهانی، بروجردی به عنوان مهم‌ترین مرجع شیعیان شناخته شد و در سال‌های دهه ۱۳۳۰ش مرجع عام شیعیان محسوب می‌شد.

در دوران او حوزه علمیه قم گسترش پیدا کرد و تعداد طلاب به صورت بی‌سابقه‌ای افزایش یافت. با حمایت‌‌های ایشان آثار حدیثی و فقهی متعددی احیاء و منتشر شد. مجموعه بزرگ جامع احادیث الشیعه تحت نظر او تدوین شد.

بروجردی به تقریب بین مذاهب اسلامی اعتقاد داشت و در این راستا نماینده‌ای برای عضویت در دارالتقریب مصر ارسال داشت. فتوای معروف محمود شلتوتبرای به رسمیت شناخته شدن فقه شیعه نزد اهل سنت نتیجه فعالیت‌های آیت الله بروجردی بود.

اعزام مبلغ به مناطق مختلف ایران و خارج کشور، ایجاد مراکز بزرگ علمی و مذهبی، ساخت مساجد و مدارس در ایران و کشورهای مختلف، درخواست برای گنجاندن درس تعلیمات دینی در دوره ابتدایی مدارس ایران و ... از مهم‌ترین اقدامات دینی، سیاسی و اجتماعی او است.

 

زیست نامه

ولادت و نسب

سید حسین بروجردی در صفر سال ۱۲۹۲ق در بروجرد به دنیا آمد. پدرش سید علی طباطبایی، از علمای شهر و مادرش سیده آغابیگم، دختر سید محمدعلی طباطبائی بود.[۱] نسب ایشان، با ۳۲ واسطه به امام حسن(ع) می‌رسد.[۲]

 

ازدواج

آیت الله بروجردی از همسر نخست خود، دو پسر و سه دختر داشت که همه‏ در کودکی وفات کردند جز یکی از دختران، به نام آغا نازنین که دو سال پس از ازدواج با عموزاده خود به نام بهاء الدین طباطبائی، هنگام زایمان، وفات یافت.

ازدواج دوم ایشان با دختر حاج محمد جعفر روغنی اصفهانی بود که نتیجه این ازدواج دو دختر و دو پسر است.

همسر سوم آیت الله بروجردی نیز دختر سید عبدالواحد طباطبایی عموزاده ایشان بود.[۳]

 
خبر درگذشت آیت الله بروجردی در روزنامه کیهان

فرزندان

  • سید محمدحسن طباطبائی بروجردی در سال ۱۳۰۴ش در بروجرد متولد شد. نوشتن اکثر امور استفتائی آیت­ الله بروجردی به عهده ایشان بود. وی در سال ۱۳۵۶ش در شهر قمدار فانی را وداع گفت.
  • سید احمد طباطبائی بروجردی در سال ۱۳۱۶ش در بروجرد متولد شد و در جوانی و در سال ۱۳۵۲ش در قم از دنیا رفت.
  • آغا فاطمه احمدی طباطبایی، دختر بزرگ آیت الله بروجردی و همسر سید جعفر احمدی، بود که در سال ۱۳۷۲ش و در ۸۰ سالگی در قم درگذشت.
  • آغا سکینه احمدی، دختر دوم ایشان است و در سال ۱۳۱۲ش به دنیا آمد. او همسر سید محمد حسین علوی طباطبایی بروجردی بود.

وفات

 
قبر آیت الله بروجردی در ورودی مسجد اعظم

آیت الله سید حسین بروجردی در سیزدهم شوال ۱۳۸۰ق برابر با ۱۰ فروردین ۱۳۴۰ش، از دنیا رفت و پیکر ایشان تشییع و سپس با نظر آیت ­الله بهبهانی، محمدحسن طباطبائی بروجردی(فرزند آیت الله بروجردی)، بر جنازه پدرش نماز خواند و در مسجد اعظم به خاک سپرده شد.

در پی درگذشت آیت الله بروجردی، سفرا و نمایندگان کشورهای اسلامی ابراز همدردی کردند. کشورهای شوروی، آمریکا و انگلیس پرچم­های سفارتخانه­‌ها و کنسول­گری ­های خود را در ایران به نشانه احترام به صورت نیمه افراشته نگه داشتند.[۴]

حیات علمی

سید حسین بروجردی در ۷ سالگی وارد مکتب خانه شد و پدرش چون پیشرفتش را دید، او را به حوزه علمیه نوربخش بروجرد برد.

وی در سال ۱۳۱۰ق برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و در درس حاج سید محمد باقر درچه‏ ای، میرزا ابوالمعالی کلباسی و سید محمدتقی مدرس شرکت کرد. ایشان در درسفلسفه‏ آخوند کاشی و جهانگیرخان قشقایی نیز شرکت کرد.[۵]

بعد از چهار سال تحصیل در اصفهان، در ربیع الاول سال ۱۳۱۹ق به بروجرد مراجعت کرد.

تحصیل در نجف

سید حسین بروجردی در ۲۷ سالگی از بروجرد به نجف رفت و در درس آخوند خراسانی شرکت و نه سال از محضر درس ایشان استفاده کرد. دیگر اساتید ایشان در نجف سید کاظم یزدی و شریعت اصفهانی بودند.

اقامت در نجف

در سال ۱۳۴۵ق رئیس اداره ثبت احوال بروجرد، شخصی بهایی را به معاونت خود منصوب کرد. همچنین مراسمی با حضور زنان برهنه، در سطح شهر به راه افتاده بود. این اخبار به گوش آیت الله بروجردی رسید، ایشان به عنوان اعتراض به این اعمال، قصد مسافرت به عتبات کرد ولی فرماندار بروجرد مسئول اداره ثبت احوال را برکنار کرد. گرچه بعد از چند ماه بر اثر اعمال خلاف شرع مسئولین کشوری، به طرف عتبات رفته و در نجف ساکن گردید.[نیازمند منبع]

در جریان تحصن علما در قم علیه اعمال رضاشاه پهلوی، علمای نجف تصمیم گرفتند اعتراض خود را به گوش رضاشاه برسانند، بنابراین آیت الله بروجردی و شیخ احمد شاهرودی را به نماینده خود انتخاب نمودند تا با علمای قم دیدار کنند.

ولی ماموران شاه این دو عالم را در قصر شیرین دستگیر کرده و به تهران منتقل کردند. وقتی رضاشاه به دیدار آیت الله بروجردی آمد بعد از نصیحت شاه اعلام کرد قصد سفر به مشهد را دارد.

اقامت در مشهد

ایشان بعد از ماجرای دستگیری در قصر شیرین و انتقال به تهران، مستقیماً از تهران به سوی مشهد حرکت کرد و مدت ۸ماه در مشهد اقامت داشت.

به درخواست آیت الله محمد کفائی (فرزند آخوند خراسانی) و آیت الله سید حسین طباطبایی قمی، شبها در مسجد گوهرشاد، اقامه نماز جماعت نمود.

آیت الله بروجردی بعد از ۸ ماه تصمیم گرفت به بروجرد برگردد که در راه بازگشت در قم توقف نمود و شیخ عبدالکریم حائری، از ایشان خواست در قم بماند و تدریس نماید.

بازگشت به بروجرد

اصرار طبقات مختلف بروجرد و درخواست‌­های مکرر از آیت الله بروجردی برای بازگشت به بروجرد، باعث شد ایشان تصمیم به بازگشت بگیرد.

سید حسین بروجردی در سال ۱۳۶۴ق برای معالجه از بروجرد به تهران آمد. در این هنگام چند نفر از فقهای سرشناس حوزه علمیه قم خصوصا امام خمینی از آیت­ الله بروجردی جهت اقامت در قم و قبول مرجعیت شیعه و مدیریت حوزه دعوت کردند.[۶]

اقامت در قم

سرانجام ایشان در ۲۶ صفر ۱۳۶۴ق وارد قم شده و برخی علماء از جمله امام خمینی، سید محمد محقق داماد و مرتضی حائری برای نشان دادن اهمیت دروس ایشان و تشویق فضلا به حضور درآن دروس، همراه با شاگردان خود در مجالس درس ایشان حضور می­ یافتند.[۷]

همچنین سید صدرالدین صدر که در صحن حرم حضرت معصومه(س) اقامه نماز جماعت می­ کرد، جایگاه نماز خود را به آیت الله بروجردی واگذار کرد. سید محمد حجت، جایگاه تدریس خود را در اختیار وی قرار داد. سید محمد تقی خوانساری نیز به عنوان احترام در درس ایشان شرکت می‌کرد.[۸]

آثار علمی

کتب عربی

  1. ترتیب اسانید من لایحضره الفقیه
  2. ترتیب رجال اسانید من لایحضره الفقیه
  3. ترتیب اسانید امالی الصدوق
  4. ترتیب اسانید الخصال
  5. ترتیب اسانید علل الشرایع
  6. ترتیب اسانید تهذیب الاحکام
  7. ترتیب رجال اسانید التهذیب
  8. ترتیب اسانید ثواب الاعمال و عقاب الاعمال
  9. ترتیب اسانید عدة کتب
  10. ترتیب رجال الطوسی
  11. ترتیب اسانید رجال الکشی
  12. ترتیب اسانید رجال النجاشی
  13. ترتیب رجال الفهرستین
  14. بیوت الشیعة
  15. حاشیة علی رجال النجاشی
  16. حاشیة علی عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب
  17. حاشیة علی منهج المقال
  18. حاشیة علی وسائل الشیعة
  19. جامع احادیث الشیعة (۳۱ جلد)
  20. المهدی، علیه‌السلام، فی کتب اهل السنة
  21. الاثار المنظومة
  22. حاشیة علی مجمع المسائل
  23. صراط النجاة
  24. مجمع الفروع
  25. حاشیة علی تبصرة المتعلمین
  26. انیس المقلدین

کتب فارسی

  1. توضیح المناسک
  2. توضیح المسائل
  3. مناسک حج

شاگردان

بعد از ورود آیت الله بروجردی به قم برخی از اساتید قم مثل امام خمینی و سید محمد رضا گلپایگانی نیز با هدف ترویج مرجعیت و تحکیم جایگاه او در درس او حاضر می‌شدند.برخی شاگردان آیت الله سید حسین بروجردی عبارتند از:

مرجعیت

اگر چه بسیاری از مردم و عده­‌ای از بزرگان، در مدتی که آیت الله بروجردی در بروجرد بود، او را به عنوان مرجع تقلید خویش برگزیده بودند، دوره نخست مرجعیت ایشان به طور رسمی، با انتشار رساله عملیه آغاز شد. مراجع محلی که با آیت الله بروجردی آشنایی داشتند، مقلدان خود را به او ارجاع می­‌دادند.[نیازمند منبع]

یک سال پس از اقامت آیت­ الله بروجردی در قم و بعد از ارتحال آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، اکثر مقلدان ایشان به آیت ­الله بروجردی رجوع کردند و بعد از رحلت آیت­ الله سید حسین طباطبائی قمی، آیت الله بروجردی، مرجع واحد جهان تشیع شد.[نیازمند منبع]

اجازات

اجازه نامه اجتهاد از آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی و سید ابوالقاسم دهکردی.

اجازه نامه روایی از آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی، شیخ محمدتقی اصفهانی معروف به آقا نجفی اصفهانی، سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی، آقابزرگ تهرانی و علم­ الهدی ملایری.

روش تدریس

روش ایشان در تدریس علم اصول، ساده ­گویی و کوتاه کردن مطالب و اجتناب از مباحث زائد بود.

ایشان همچون علمای سلف مثل شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، شیخ طبرسی و علامه بحرالعلوم، در علوم اسلامی دارای جامعیت بود. در فقه شیوه ­ای استنباطی را به کار برد. علاوه بر این، به تتبع و جستجو در اقوال پیشینیان و نظریات قدما در فقه (چه شیعه و چه سنی) می­ پرداخت.

او در علم رجال روشی منحصر به فرد و ابتکاری داشت. سندهای احادیث کتاب کافی، تهذیب، استبصار و... را از متون آنها جدا کرده و با دقت مطالعه می‌کرد و این کار دست آوردهای ارزشمندی نصیب محققان می‌کرد.

ویژگی­‌های اخلاقی

  • اخلاص: او خدا را با تمام وجود باور کرده بود، هر وقت سخن از خدمات ایشان به میان می‌آمد، می‌گفت: "خلص العمل فان الناقد بصیر؛ عمل خود را خالص کن زیرا بازرس عمل بسیار بیناست."[۹]
  • اشتیقاق به فراگیری علم: ایشان تا آخر عمر لحظه­ای دست از کسب علم و معرفت برنداشت. از ایشان نقل است که: "من از مطالعات علمی خسته نمی‌­شوم، بلکه هر‌گاه از کارهای دیگر خسته می‌­شوم، با مطالعات علمی خستگی خود را رفع می‌کنم."[۱۰]
  • سعه صدر: او در عین قدرت و توانایی، تملک نفس نشان داده، بی‌مهری ­های مخالفان خود را با شرح صدر شگفت­ انگیزی نادیده می‌گرفت و از لغزش­های آنان صرف نظر می‌کرد و این خود یکی از عوامل بسیار مهم و شدید التأثیر در سازمان یافتن ریاست کامل و و بلامنازع برای او بود.[۱۱]
  • اهتمام به دین: در آخرین روزهای عمرشان وقتی خبر دادند پرفسور موریس متخصص قلب، از پاریس برای معالجه ایشان به قم آمده است. ایشان را به حضور نپذیرفتند و از همراهان خواستند اتاق را مرتب کنند و شانه­‌ای به ایشان بدهند تا محاسن خود را مرتب کند و وقتی به ایشان عرض کردند، اشکالی ندارد، چون حال شما خیلی خوب نیست، گفته بود: "من امروز پیشوای مسلمین هستم، نباید در مقابل یک بیگانه به این حال باشم."[۱۲]
  • مقابله با عوام زدگی: در مسائل مربوط به عزاداری امام حسین(ع) که‌گاه آلوده با کارهای خلاف می­ شد و بعضی حاضر نیستند تذکر لازم را به این افراد بدهند، او وظیفه خود را انجام می­ داد و از هیچ چیز باک نداشت.[۱۳]
  • کظم غیظ: آیت الله بروجردی در امور دنیایی با خود عهد کرده بود، اگر عصبانی شود یک سال تمام روزه بگیرد و یک بار که عصبانی شد، یک سال تمام (به غیر از روزهای حرام) روزه گرفت.[۱۴]
  • آرزوی شهادت: آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی نقل می‌کند: "مرحوم آیت­ الله بروجردی بسیار اظهار تأسف می­ کردند، به سبب این که با فراهم شدن زمینه شهادت این فیض بزرگ را درک نکردند و به مقام شهادت نایل نشدند."[۱۵]
  • روشن بینی: شهید مطهری می‌گوید: "یکی از مزایای برجسته آیت الله بروجردی که نماینده طرز تفکر روشن وی بود، علاقه­ مندی وی به تأسیس دبستان­ها و دبیرستان­های جدید تحت نظر سرپرستان متدین بود که دانش آموزان را هم علم بیاموزند و هم دین. ایشان دیانت مردم را در بی‌­خبری و بی‌­اطلاعی و بی‌­سوادی جستجو نمی­ کرد، بلکه معتقد بود که اگر مردم عالم شوند و دین هم به طور صحیح و معقول به آنها تعلیم گردد، هم دانا خواهند شد و هم متدین. آن مقداری که من اطلاع دارم، مبالغ زیادی از وجوه و سهم امام را اجازه داد که صرف تأسیس بعضی از دبیرستان­ها شود.[۱۶]

فعالیت‌های اجتماعی

 
مسجد اعظم قم در مجاورت حرم حضرت معصومه (س) به ابتکار و پیگیری آیت الله بروجردی ساخته شد

حمایت از نیازمندان: در سال­های آخر حضور ایشان در بروجرد به علت جنگ دوم جهانی، قیمت آذوقه و مواد غذایی، افزایش پیدا کرده بود و مردم در تنگنا قرار گرفته بودند، از این رو همه بزرگان شهر را به خانه خود دعوت و تشویق کرد به بیچارگان کمک کنند و بیشترین کمک توسط شخص ایشان و از ما یملک پدری تأمین گردید.

تجدید حیات حوزه علمیه بروجرد

تأسیس کارخانه برق: در زمان حضور ایشان، شهر بروجرد از نعمت برق محروم بود. با درایت و مدیریت ایشان و نیز پیگیری و حمایت برخی از خیرین متدین، این شهر، دارای کارخانه برق شد.

گسترش کیفی و کمی حوزه علمیه قم: با مدیریت ایشان تحولاتی از نظر سیاسی، اجتماعی در زمینه تألیف، تصنیف و­ ترجمه، چاپ کتب فقهی و... و همین طور در اداره حوزه­های علمیه و سازماندهی آن پدید آمد.

نشر مجلات و کتب با محتوای دینی اسلامی: نخستین نشریات علمی حوزوی از جمله نشریه مکتب اسلام که توسط جمعی از فضلای خوشفکر و روشن اندیش منتشر می­ شد، با حمایت ایشان بود.

ایجاد ابنیه­ بزرگ مذهبی و علمی: از جمله: مسجد اعظم قم، مدرسه نجف، مدرسه کربلا، مسجد بغداد، بیمارستان نجف، حسینیه و حمام سامرا، مدرسه کرمانشاه، مسجد بزرگ طرابلس لبنان، چهار مسجد بزرگ در آفریقا، قبرستان وادی السلام قم، مدرسه آیت الله بروجردی در قم، بیمارستان نکویی قم، مسجد و مرکز اسلامی هامبورگ آلمان، کتابخانه مدرسه نجف، کتابخانه مدرسه کرمانشاه و....

اعزام نمایندگان به خارج کشور

آیت الله بروجردی نمایندگانی را به کشورهای مختلف میفرستاد. قبل از وی اگر چه بعضی از مراجع مانند سید ابوالحسن اصفهانی نمایندگان و مبلغانی را به مناطقی مانند هندوستان، زنگبار و مسقط فرستادند، اما این اعزام‌ها محدود و موقت و در مناسبت‌های خاصی انجام می‌شد، ولی آیت الله بروجردی در این وادی نیز به سرمایه گذاری کلان عنایت داشت.

 
تأسیس مرکز اسلامی هامبورگ از جمله اقدامات آیت اللهبروجرودی برای نشر معارف شیعی بود
  • مرکز اسلامی هامبورگ: از مهمترین مراکز اسلامی و شیعی در آلمان و اروپاست. در ۱۳۳۲ تصمیم به تأسیس مرکز گرفته شد و طی نامه‌ای به آیت الله بروجردی، این پیشنهاد مطرح شد. وی ضمن استقبال از این طرح، مبلغ ده هزار تومان به عنوان نخستین رقم مالی برای انجام این کار حواله کردند. [۱۷] در سال ۱۳۳۴ محمد محققی لاهیجانی به عنوان نماینده آیت الله بروجردی و امام مسجد آغاز به کار کرد. پس از وفات آیت الله بروجردی و بازگشت محققی به ایران، سید محمد حسینی بهشتی مدیریت این مرکز را بر عهده گرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز مدتی سید محمد خاتمی، محمد مجتهد شبستری، علی مقدم و محمد باقر انصاری در آن به فعالیت مشغول بودند و هم اکنون نیز این مرکز دینی و فرهنگی در هامبورگ فعال است.[۱۸][۱۹]
«‌بسم الله الرحمن الرحیم/ بعرض عالی می‏رساند، مرقوم محترم که حاکی از صحت مزاج عالی بود واصل گردید، مطالبی را که مرقوم داشته بودید مکرراً با دقت مطالعه نمودم بی‏اندازه از این مسافرتی که به منظور تقویت اسلام انجام داده‏اید مسرور شدم و از این که اظهار رضایت به مسافرت لندن هم فرموده بودید نیز کمال مسرت حاصل شد، ولکن جمع مابین این مسافرت فعلاً با انتظار شرکت در آکادمی یا معهد که مرقوم شده بود چه نحو می‏شود، متحیر شدم. هر قسم بنظر خودتان صلاح است و جمع مابین دو مقصد حاصل می‏شود مرقوم دارید. مکتوبی به یکی از آقایان تجار که در طهران هستند نوشتم تحقیق کنند وضع عائله جناب مستطاب عالی را بهتر اطلاع دهند. پس از اطلاع امیدوارم رفع نگرانی جنابعالی از این حیث بشود و چنانچه خودتان هم احتیاجاتی داشته باشید با تعیین آدرس کامل اطلاع دهید. حقیر بی‏اندازه مسافرت امثال جناب مستطاب عالی را بممالکی که ممکن است موجب توسعه و تقویت دیانت مقدسه اسلام باشد لازم می‏دانم ولکن تا حال کمتر اشخاصی را واجد اوصاف احراز کرده‏ام. در مواقع توجه و دعاء امیدوارم حقیر را فراموش نفرمایید. والسلام علیکم و رحمةاللَّه برکاته، ۱۸ محرم ۱۳۸۰. حسین الطباطبایی/ چنانچه میسر باشد با جناب مستطاب حجةالاسلام آقای حاج آقا مهدی حائری تماس داشته باشید ولو بمکاتبه گمان می‏کنم مفید باشد.‌»

تقریب مذاهب اسلامی

آیت الله بروجردی به تقریب و وحدت میان مذاهب اسلامی توجه داشت. مسائل بین المللی و حملات بیگانگان به خاک مسلمین همانند جنگ جهانی، تجزیه عثمانی، جنگ ایتالیا علیه لیبی، تأسیس اسرائیل، جنگ هند و پاکستان و.. در ایجاد تفکر تقریب نقش داشت.[۲۷] بروجردی نزد سید محمدباقر درچه‌ای و شریعت اصفهانی تلمذ کرده است. این دو از حامیان اندیشه تقریب بودند. [۲۸]

اقدامات در جهت تقریب

  • عنایت به فقه مقارنآیت الله بروجردی در مسائل فقه به فقه مقارن در مسائل خلافی اهمیت می‌داد. معتقد بود که مسائل فقهی نه تنها در سطح مذهب امامیه بلکه باید در سطح همه مذاهب فقهی اسلامی بحث شود و ادله همه مذاهب منظور گردد. از همین رو کتاب «‌مسائل الخلاف‌» شیخ طوسی را چاپ کرد و حتی گاهی این کتاب را با خود به جلسه درس می‌آورد. [۲۹]
    بروجردی معتقد بود «‌فقه شیعه در حاشیه فقه اهل سنت است‌» و با توجه به اینکه پرسش‌های فقهی از ائمه با توجه به مسائل اهل سنت بوده، مراجعه به فتاوی رایج اهل سنت به فهم روایات کمک می‌کند.[۳۰]
  • اهتمام به درج روایات فقهی اهل سنت در کتاب جامع الاحادیث الفقهیه؛ این کتاب یک دوره حدیث کامل فقهی است که زیر نظر آیت الله بروجردی و به کوشش برخی شاگردان ایشان تألیف شد. وی تأکید داشت که در ذیل هر باب روایات اهل سنت نوشته شود. اگرچه بعداً به خاطر عکس العمل مخالفین، اظهار تردید کرد و در نهایت از این کار منصرف شد. [۳۱]
  • ریشه یابی مسائل اختلافی:وی مسائل مورد اختلاف را ریشه یابی می‌کرد. زمان طرح آن مسائل را از لحاظ تاریخی در نظر می‌گرفت و نخست حدود اتفاق و اختلاف در آن مسائل مشخص می‌کرد. نخست نظر اهل بیت و سپس نظر اهل سنت را طرح می‌کرد و این قبیل مباحث را به صورت بحث علمی و نه جدال مذهبی طرح می‌کرد. [۳۲]
  • طرح یکسان کردن حج؛ در سال‌های پایانی عمر وی حدیث حجة الوداع را برای ملک سعود که به ایران آمده بود، فرستاد. در طریق روایات حجة الوداع به نقل از اهل سنت دو نفر از امامان نیز ثبت گردیده و طبعاً برای شیعیان نیز حجت است و نظر به اینکه در کتب صحاح آمده می‌تواند نقطه وحدت در این مسأله بین فریقین باشد و سبب گردد که مسلمین در عمل حج یکسان عمل کنند. [۳۳]
  • معرفی فقه شیعه به اهل سنت؛ در میان رابطه تقریب فقهی، آیت الله بروجردی کتاب «‌المبسوط‌» شیخ طوسی را برای شیخ عبدالمجید سلیم از شیوخ الازهر و از اعضای دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیة اهدا کرد. بروجردی از سویی اهتمام داشت که فقهی شیعه با روایات و مبانی فقهی اهل سنت آشنا شوند و از طرف دیگر اهل سنت نیز به روایات و فقه شیعه رجودع کنند و از آن مطلع شوند. در این دو امر موفق گردید و بسیاری از اعضای دارالتقریب با فقه شیعه آشنا شدند تا جایی که در پاره‌ای مسائل مانند شرط شهادت عدلین در طلاق، موافق شیعه فتوا دادند و در قانون مدنی مصر ثبت شد. [۳۴]
    در همان ایام وزارت اوقاف مصر کتاب «‌المختصر النافع‌» محقق حلی (م۶۷۶ق) را که یک دوره فقه فشرده است، با مقدمه وزیر اوقاف وقت؛ شیخ احمد حسن الباقوری چاپ کرد. الباقوری به ایران آمد و با آیت الله بروجردی دیدار کرد. مقدمه وی در باب تقریب فقهی و مشترکات فقهی فریقین است. [۳۵]
  • حمایت از دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه؛ دارالتقریب در سال ۱۳۲۷ش از سوی جمعی از علمای اهل سنت و مذاهب مختلف و علمای شیعه و با کوشش محمدتقی قمی که سال‌ها در لبنان و مصر اقامت داشت و با دبیرکلی وی شکل گرفت. اعضاء آن از اساتید الازهر مانند شیخ عبدالسلیم، شیخ محمود شلتوت، شیخ ابوزهره، حسن البنا، و از علمای شیعه محمد حسین کاشف الغطاء در نجف، سید شرف الدین و محمدجواد مغنیه در لبنان بودند. 

آیت الله بروجردی به این مؤسسه کمک مالی می‌کرد و با درگذشت وی، این کمک‌ها قطع شد و کارهای دارالتقریب متوقف گردید. [۳۶]

  • جلوگیری از اهانت به خلفا و بزرگان اهل سنت؛ واعظ زاده خراسانی در خاطره‌ای از آیت الله بروجردی برخورد وی با اهانت به بزرگان اهل سنت را یادآوری می‌شود.
یک روز در جلسه حدیث حضور یافت و فرمود: «‌کسی کتابی نوشته و تا توانسته به خلفا بد گفته است، نام مرا هم در آغاز کتاب برده است، من دستور دادم تمام جلدهای آن کتاب را جمع کنند، ما در چه زمانی زندگی می‌کنیم؟ این حرف‌ها چه فائده‌ای دارد جز ضرر و ایجاد عداوت؟‌» [۳۷]

همچنین گفته شده است که آیت الله بروجردی با چاپ جلدهای فتن و محن بحارالانوار موافق نبوده و به توصیه وی چاپ نشده است. [۳۸]

فعالیت‌های سیاسی

مخالفت با تغییر خط
برخی نقل کرده‌اند که آیت الله بروجردی در جلوگیری از تغییر خط در دوره رضاشاه نقش داشته است. بنابر این نقل، رضاخان به تقلید از آتاتورک تصمیم به تغییر خط گرفت و آیت الله بروجردی با این تصمیم به شدت مخالفت کرد:

«‌هدف اینان از تغییر خط، دورکردن جامعه ما از فرهنگ اسلامی است، من تا زنده‌ام، اجازه نمیدهم این کار را عملی کنند، به هر جا که می‌خواهد منتهی شود.‌» [۳۹]

مجلس مؤسسان و ممانعت از تغییر دین رسمی
در اردیبهشت ۱۳۲۸ ش شاه می‌خواست به وسیله مجلس مؤسسان و از طریق بعضی تغییرات در قانون اساسی، اختیارات خود را گسترش دهد. البته این گونه شایع شده بود که شاه می‌خواهد به این بهانه، مذهب شیعه و دیانت اسلام را لغو، و راه را برای رسمیت دادن به فرقة ضاله بهائی هموار کند. [۴۰]
در این شرایط شایعه شده بود که آیت الله بروجردی با تشکیل مجلس مؤسسان موافق است. به دنبال این مسئله، آیت الله خمینی و آیت الله سید محمد محقق(داماد)، آیت الله روح الله کمالوند خرم آبادی و آیت الله مرتضی حائری، نامه‌ای به محضر آیت الله بروجردی نوشتند: «‌چون منتشر است که راجع به مجلس مؤسسان بین حضرت مستطاب عالی و بعضی اولیاء امور مذاکراتی شده و بالنتیجه با تشکیل مجلس مؤسسان موافقت فرموده اید... مستدعی است حقیقت آن انتشار را برای روشن شدن تکلیف شرعی اعلام فرمایید ».;همچنین شایع شده بود که آیت الله بروجردی ضمن جواب کتبی نوشته بودند: از علماء اعلام انتظار می‌رود در مواقعی که این قسم انتشارات مخالف واقع می‌شود، خودشان دفاع کنند. البته علاقه‌مندی به مصالح مملکت بر همه مشهود است، نهایت مقتضی نیست که هر اقدامی گوشزد عامه شود. برای اینکه مبادا تغییراتی در موارد مربوط به امور دینیه داده شود. تذکراتی مکرر داد ه‌ام، تا آنکه اخیراً ابلاغ نمودند که نه تنها در مورد مربوط به دیانت تصرفی نخواهد شد، بلکه در تحکیم و تشیید آن اهتمام خواهد شد. معذالک در تمام مجالسی که در اطراف این قضیه مذاکره شده که در بعضی از آن مجالس، عده‌ای از علماء اعلام حضور داشتند، کلمه‌ای که دلالت یا اشعار به موافقت در این موضوع داشته باشد، از حقیر صادر نشده‍. چگونه ممکن است در چنین امور مهمی اظهار نظر نماییم با آنکه اطراف آن روشن نیست؟ ».
قائم مقام رفیع، مشاور شاه و دکتر اقبال، وزیر کشور از طرف شاه نزد آیت الله بروجردی آمدند، و صریحاً اطمینان دادند که دین رسمی تغییر نخواهد کرد و نهایتاً نیز به همان گرفتن اختیارات بیشتر برای شاه اکتفا شد. [۴۱]

ممانعت از اعدام آیت الله کاشانی
اگر چه در زمان ملی شدن صنعت نفت، میان آیت الله بروجردی و کاشانی رابطه حسنه‌ای برقرار نبود، پس از کودتای ۲۸ مرداد، آیت الله بروجردی مانع از محاکمه و اعدام آیت الله کاشانی شد. [۴۲][۴۳]
نهضت ملی شدن نفت
آیت الله بروجردی همانند سید محمدتقی خوانساری در نهضت ملی نفت دخالت نکرد و سکوت اختیار کرد. اما از روحانیت خواست که مخالفت نکنند. از وی نقل شده است که:

من در قضایایی که وارد نباشم و آغاز و پایان آن را ندانم و نتوانم پیش بینی کنم، وارد نمیشوم. این قضیه ملی شدن صنعت نفت را نمی‌دانم چیست، چه خواهد شد و آینده در دست چه کسی خواهد بود. البته روجانیت به هیچ وجه نباید با این حرکت مخالفت کند که اگر با این حرکت مردمی مخالفت کند و این حرکت ناکام بماند، در تاریخ ایران ثبت میشود که روحانیت سبب این کار شد. لذا به آقای بهبهانی و علمای تهران نوشتم که مخالفت نکنند.[۴۴]

در چند ماجرا مخالفین مصدق انتظار داشتند که آیت الله بروجردی علیه مصدق موضع گیری کنند[۴۵]، اما آیت الله بروجردی چنین نکرد و حتی اسنادی مبنی بر حمایت وی از دولت مصدق وجود دارد. [۴۶][۴۷]

تقابل و تعامل با فداییان اسلام
شیوه غیرمداخله جویانه آیت الله بروجردی با روش نواب صفوی و آیت الله کاشانی همسان نبود. [۴۸]نواب در کتاب راهنمای حقایق از مراجع میخواهد تا مرجعیت را به شرط آنکه صلاحیت این مقام را نداشته باشد، خلع کنند.[۴۹] در مقابل آیت الله بروجردی، روی خوش به فداییان نشان نمی‌داد. نخست با موعظه سعی در بازداشتن آنان داشت. سر درس مکرر میگفت:

«‌اینان (فداییان اسلام) طلاب و سادات جوانی هستند، ناراحت و عصبانی، باید موعظه بشوند. من از آنها می‌خواهم که این کارها را دنبال نکنند. ما تحولات زیادی در عمرمان دیده‌ایم. جریان مشروطیت و... دیدیم که کارها چگونه شروع و به کجا ختم شد.‌» [۵۰]

طاهری خرم آبادی و محمد فاضل لنکرانی تأثیرپذیری فدائیان اسلام از آیت الله کاشانی را از عوامل اختلاف فدائیان با آ یت الله بروجردی می‌دانند. [۵۱][۵۲]

با وجود مخالفت‌ها آیت الله بروجردی همواره به آنان کمک می‌کرد. در جریان دستگیری سید حسین امامی، آیت الله بروجردی از وی حمایت و برای آزادی‌اش تلاش کرد. بروجردی همچنین از کسانی که با شاه رابطه داشتند، قول گرفته بود که از شاه بخواهند حکم اعدام را امضا نکند. بروجردی پس از شنیدن خبر اعدام، متأثر و ناراحت شد و کارهای روزانه را تعطیل کرد و گفته بود «‌از ناراحتی حال هیچ کاری را ندارم‌» [۵۳]

مبارزه با بهاییت
در سال ۱۳۴۵ق رئیس اداره ثبت احوال بروجرد، شخصی بهایی را به معاونت خود منصوب کرد. همچنین مراسمی با حضور زنان برهنه، در سطح شهر به راه افتاده بود. این اخبار به گوش آیت الله بروجردی رسید و وی به عنوان اعتراض به این اعمال ناروا، بروجرد را به مقصد عتبات عالیات ترک نمود. فرماندار بروجرد و دیگر مسئولین شهر، مسئول اداره ثبت احوال و معاونش را برکنار و تنبیه نمودند و آیت الله بروجردی را به شهر برگرداندند. ولی وی بعد از چند ماه، بر اثر دلتنگی و اعمال خلاف شرع مسئولین کشوری، به طرف عتبات رفته و در نجف اشرف ساکن گردید.

حمایت از فلسطین
موضع آیت الله بروجردی در قبال اشغال قدس، توسط متجاوزان صهیونیست، موضعی محکم بود. ایشان در سال ۱۳۲۷ش بیانیه‌ای را در محکومیت صهیونیسم بین­ الملل و غاصبان فلسطین صادر کرد و در آن از مجاهدان فلسطینی با احترام یاد کرده و برای پیروزی آنها دعا کرد.[۵۴]

درخواست گنجاندن درس دینی در دوره ابتدایی
در پی اعلام دولت، برای اجرای لایحه تعلیمات اجباری در دوره ابتدایی، آیت الله بروجردی خواستار گنجاندن درس تعلیمات دینی در این دوره شد و نماینده خود، آقای فلسفی را مأمور مذاکره با دولت کرد.[۵۵]

پانویس

  1. پرش به بالا سید علی طباطبایی در سال ۱۲۵۲ق در بروجرد متولد و در سال ۱۳۲۹ق وفات یافت و در مقبره جدش سید محمد دفن گردید.
  2. پرش به بالا دوانی، مفاخر، ج۱۲، صص۶۹ – ۹۵
  3. پرش به بالا دوانی، مفاخر، ج۱۲، ص۵۳۸
  4. پرش به بالا دوانی، مفاخر، ج۱۲، ص۵۳۲
  5. پرش به بالا تمری، ص۲۰
  6. پرش به بالا واعظ­ زاده، ص۵۳
  7. پرش به بالا علی­ آبادی، ص۴۴؛ مجله حوزه، ش ۲۳، ص۴۲
  8. پرش به بالا علوی، صص۱۱۹ و ۱۲۰
  9. پرش به بالا این عبارت، بخشی از حدیث قدسی است: "یا بن آدم! اکثر من الزاد فان الطریق بعید بعید، و جدد السفینه فان البحر عمیق و اخلص العمل فان الناقد بصیر بصیر و اخر نومک الی القبر و فخرک الی المیزان و شهوتک الی الجنة و راحتک الی الاخرة...." (کلمة الله، تألیف سید حسن شیرازی ص۴۷۱)
  10. پرش به بالا مجله حوزه، شماره ۴۳ و ۴۴، ص۲۶۲
  11. پرش به بالا مرکز انتشارات، ص۳۰
  12. پرش به بالا علوی، سید محمدحسین، خاطرات زندگانی آیت الله بروجردی، انتشارات اطلاعات، خرداد ۱۳۴۱، ص۳۶
  13. پرش به بالا مجله حوزه، ش ۴۳ و ۴۴، ص۲۶۷
  14. پرش به بالا مجله حوزه، ش ۴۳ و ۴۴، صص۲۶۸ و ۶۶
  15. پرش به بالا مرکز انتشارات، ص۲۸
  16. پرش به بالا مطهری، ص۲۶۳
  17. پرش به بالا تاریخچهء بنیانگذاری و مراحل بنای مرکز
  18. پرش به بالا رک: زندگی آیت الله العظمی بروجردی، ص۷۲
  19. پرش به بالا تاریخچهء بنیانگذاری و مراحل بنای مرکز
  20. پرش به بالا رک: زندگی آیت الله العظمی بروجردی، ص۷۲
  21. پرش به بالا خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی،، صص۴۱ و ۳۹ و ۲۸
  22. پرش به بالا مجله حوزه، ش ۴۳-۴۴، ص۱۱۷
  23. پرش به بالا جام شکسته، خاطرات حجت الاسلام معادیخواه، ج۲، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴، ص۱۷۳
  24. پرش به بالا تذکره علمای امامیه‍...، ص۳۱۲.
  25. پرش به بالا بایگانی موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سند ش۱۱۲۳، مورخ ۲۵۳۷/۱/۲۱.
  26. پرش به بالا درباره شیخ محمدشریعت اصفهانی
  27. پرش به بالا تطبیق اندیشه تقریب از منظر امام خمینی و آیت الله بروجردی، فصلنامه علمی-پژوهشی پژوهشنامه انقلاب اسلامی، سال دوم، ش ۵، زمستان ۹۱، ص۱۰۴
  28. پرش به بالا وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۱
  29. پرش به بالا وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۱
  30. پرش به بالا وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۱
  31. پرش به بالا وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۵
  32. پرش به بالا وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۲
  33. پرش به بالا وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۳
  34. پرش به بالا وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۳
  35. پرش به بالا وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۴
  36. پرش به بالا وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۵
  37. پرش به بالا وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۵
  38. پرش به بالا نشریه حوزه، شماره ۴۳، مصاحبه با محمد واعظ زاده خراسانی
  39. پرش به بالا چشم و چراغ مرجعیت: مصاحبه‌های ویژه مجله حوزه، با شاگردان آیت الله بروجردی، ص۲۹
  40. پرش به بالا دوانی، مفاخر اسلام، ج۱۲، ص۲۴۲-۲۴۳
  41. پرش به بالا محمدحسن رجبی (دوانی)، زندگینامه سیاسی امام خمینی (تهران: نشر مطهر) ص۱۴۲.
  42. پرش به بالا مجله حوزه، شماره ۴۴ـ۴۳ (ویژه نامه آیت الله بروجردی)، مصاجبه با آیت الله صافی گلپایگانی
  43. پرش به بالا حسین مکی؛ خاطرات سیاسی حسین مکی، چاپ اول، تهران ۱۳۶۸، صفحه ۵۷۲ تا ۵۷۶
  44. پرش به بالا چشم و چراغ مرجعیت؛ مصاحبه با آیت الله سلطانی طباطبایی، ص۴۲
  45. پرش به بالا علی رهنما، نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی، ص۹۹۵-۹۹۹
  46. پرش به بالا مجله حوزه، مصاحبه با واعظ زاده خراسانی، ش ۴۳-۴۴، ص۲۲۶
  47. پرش به بالا احمدعلی رجائی و مهین سروری، اسناد سخن میگویند، ج۱، ص۳۳۹
  48. پرش به بالا سیره عملی آیت الله العظمی بروجردی در ساحت سیاست، مجله علوم سیاسی، پاییز ۱۳۸۹، شماره ۵۱، ص۱۲۵
  49. پرش به بالا نواب صفوی، راهنمای حقایق، ص۵۸
  50. پرش به بالا علی رهنما، نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی، ص۵۸
  51. پرش به بالا حسن طاهری خرم آبادی، خاطرات آیت الله طاهری خرم آبادی، ج۱، ص۸۳-۸۴
  52. پرش به بالا مجله حوزه، شماره ۴۳-۴۴، مصاحبه با آیت الله فاضل لنکرانی، ص۱۵۶
  53. پرش به بالا چشم و چراغ مرجعیت، ص۱۰۳ و ۱۰۴
  54. پرش به بالا دوانی، مفاخر، ج۱۲ ص۳۶۲
  55. پرش به بالا دوانی، خاطرات، صص۱۸۹ - ۱۹۱
 

منابع

  • تمری، محمد رضا، شکوه شیعه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۷ش.
  • دوانی، علی، خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۷۶ش.
  • دوانی، علی، مفاخر اسلام، بنیاد فرهنگی امام رضا(ع)، تهران.
  • شیرازی، سید حسن، کلمه الله، بیروت، دار الصادق، ۱۳۸۹/۱۹۶۹.
  • علی آبادی، محمد، الگوی زعامت، انتشارات هنارس.
  • علوی، سید محمدحسین، خاطرات زندگانی آیت الله بروجردی، انتشارات اطلاعات تهران، ۱۳۴۱ش.
  • مجله حوزه، شماره ۴۳–۴۴.
  • مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شکوه فقاهت، قم، ۱۳۷۹ش.
  • مطهری، مرتضی، مزایا و خدمات آیت الله بروجردی، انتشارات صدرا، تهران، ۱۳۸۰ش.
  • واعظ زاده خراسانی، محمد، زندگی آیت الله بروجردی، نشر مجمع تقریب مذاهب اسلامی، تهران، ۱۳۷۹ش.

پیوند به بیرون

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 08:51

حسین وحید خراسانی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%88%D8%AD%DB%8C%D8%AF_%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C

 

حسین وحید خراسانی

 
 
حسین وحید خراسانی
زادروز ۱۳۰۰ش - مشهد
محل زندگی قم
استادان حجت کوه کمره‌ای، سید عبدالهادی شیرازی،
سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی
شناخته‌شده برای حوزه علمیه قم
نقش‌های برجسته مرجع تقلید، فقیه، اصولی
آثار
  • شرح بر شرایع الاسلام، حاشیه‌ای بر کفایه، حاشیه‌ای بر مکاسب محرمه...
وبگاه
[[۱]]


حسین وحید خراسانی؛ (۱۳۰۰ش) از مراجع تقلید فعلی شیعه ساکن قم. وی از شاگردان برجسته آیت الله خویی و از اساتید فقه و اصول حوزه علمیه قم است.

 

تحصیلات

حسین وحید خراسانی متولد ۱۳۰۰ هجری شمسی در مشهد ، پس از گذراندن دوره ادبیات، دروس دوره سطح را از آیت الله حاج شیخ محمد نهاوندی صاحب تفسیرفراگرفت. سپس وارد درس خارج فقه آیت الله میرزا مهدی اصفهانی و میرزا مهدی آشتیانی شد و به مدارج عالی فقه و اجتهاد ارتقا یافت. علوم عقلی فلسفه و حکمترا از میرزا ابوالقاسم الهی و میرزا مهدی آشتیانی آموخت و در سال ۱۳۲۷ هجری شمسی در ری به دیدن آیت الله حجت کوه‌کمره‌ای رفت و پس از مذاکرات علمی اجازه اجتهاد مطلق گرفت. در ۲۷ سالگی به حوزه علمیه نجف اشرف مهاجرت کرد. در نجف اشرف در درس آیت الله میرزا عبدالهادی شیرازی و آیت الله حکیم و بالاخص آیت الله خوئی شرکت کرد. در سال ۱۳۹۰ هجری قمری به ایران بازگشت و یک سال در حوزه علمیه مشهد به تدریس پرداخت و پس از آن به حوزه علمیه قم مهاجرت کرد.

او از سال ۱۳۷۸ هجری قمری پس از تدریس سال‌های متوالی دروس سطح، درس خارج فقه و اصول را آغاز نمود و هم اکنون به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال دارد و جلسات درس او یکی از پر رونق‌ترین جلسات درسی حوزهٔ علمیه قم است.

تألیفات

آیت الله وحید آثار متعددی در فقه و اصول دارد که برخی از آنها تقریرات درس استادان درگذشته او در فقه و اصول است:

پانویس

 
 

پیوند به بیرون

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 08:49

محمد تقی آقا نجفی اصفهانی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%AA%D9%82%DB%8C_%D8%A2%D9%82%D8%A7_%D9%86%D8%AC%D9%81%DB%8C_%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C

 

محمد تقی آقا نجفی اصفهانی

 
 
 
تصویر محمد تقی آقا نجفی اصفهانی

شیخ‎ محمدتقی رازی آقا نجفی (۱۲۶۲-۱۳۳۲ق/۱۸۴۶-۱۹۱۴م)، فرزند محمد باقر آقا نجفی اصفهانی و نوه محمد تقی رازی از مجتهدان اصفهان در دوره ناصرالدین‎شاه. وی پس از اخذ اجتهاد از علمای نجف به اصفهان بازگشت و مرجعیت عام یافت. آقا نجفی با ظل السلطان حاکم اصفهان رابطه خوبی نداشت. از او آثار علمی بسیاری بر جای مانده است.

نسب

پدر محمد تقی،‎ محمد باقر آقا نجفی اصفهانی و جد وی شیخ ‎محمد تقی رازی نویسنده هدایة المسترشدین از مجتهدین بودند. نیاکان آقانجفی از ایوانکی سمنان بودند. جدش در آغاز جوانی به عراق رفت و پس از سال‌ها تحصیل علم،اصفهان را برای سکونت و فعالیتهای دینی برگزید و در آنجا حوزه درسی دایر کرد.

تولد و تحصیلات

آقانجفی در ۲۲ ربیع‎الثانی ۱۲۶۲ق/۱۹ مارس ۱۸۴۶م در اصفهان زاده شد. مقدمات علوم را در محضر پدرش فرا گرفت و پس از آن به نجف رفت و درآنجا به تحصیل علم ادامه داد. از محضر میرزا محمد حسن شیرازی که زمانی در اصفهان از شاگردان جدّ خود او بود و نیز شیخ مهدی کاشف الغطاء و شیخ‎راضی نجفی بهره گرفت تا به مقام اجتهاد رسید.

بازگشت به اصفهان

آقانجفی پس از تکمیل تحصیل خود در نجف، به اصفهان بازگشت و هم در زمان حیات پدر مرجعیت عام یافت و صاحب نفوذ و قدرت معنوی فراوان شد. او را به عنوان «‌جامع علوم معقول و منقول‌» شناخته و به قوّت حافظه، حضور ذهن، نکته‎گویی، سخاوت و شجاعت ستوده‎اند.

توجه به امور اجتماعی

طی دوران مرجعیت و حکومت شرعی و عرفی خود در اصفهان، در کمک به مردم، رفع ستم از ایشان و تأمین وسایل آسایش آنان کوشا بود، حدود شرعی را اجرا می‎کرد و نسبت به حُسن جریان زندگانی و تحصیل طلاب علومِ دینی اهتمام می‎ورزید.

مبارزه با ظلم و ستم

آقا نجفی به ناصرالدین‎شاه و دستگاه حکومت او بی‎اعتنا بود و با ظل‎السلطان فرزند شاه که حاکم اصفهان بود و بسیار بر مردم ستم می‎کرد، همواره درگیر بود، اما در واقع قدرت او از قدرت حاکم اصفهان افزون‎تر بود. ظل‎السلطان، آقانجفی را مانع تاخت و تاز، چپاول و تجاوز خود می‎یافت. مأموران استعماری انگلستان نیز که برای بسط تسلط دولت متبوع خود بر ایران، برنامه‎های گسترده داشتند و قدرت اجتماعی آقانجفی را مانع اجرای نقشه‎های خویش می‎یافتند، از او بیمناک بودند. به همین جهت، همواره سعی در تضعیف وی داشتند ولی به جهت توجه مردم به وی، دشمنی آنان کاری از پیش نبرد.

انتقال به تهران

مخالفان آقا نجفی، یک‎بار توانستند با تحریک ناصرالدین‎شاه و ترساندن وی، که خود نیز از اقانجفی بیمناک بود و توسعه نفوذ وی و بی‎باکی او در اجرای حدود شرعی را تعرضی نسبت به حدود اختیارات و قدرت‌های خود می‎شمرد، فرمان انتقال آقانجفی به تهران را از وی بگیرند، اما آقانجفی در تهران هم، علاوه بر دایر ساختن حوزه درسی، به مبارزه سیاسی و روشن ساختن ذهن مردم نسبت به فساد دربار و نظام حاکم و سرانجام مداخلات بیگانگان در امور کشور ادامه داد و چون خطر فعالیت وی در پایتخت برای رژیم بیشتر بود، او را به اصفهان بازگردادند. همانند این حادثه در ۱۳۲۱ق/۱۹۰۳م در هنگام سلطنت مظفرالدین‎شاه نیز تکرار شد. آقانجفی در جنبش تنباکو از آغازگران مبارزه بود. به تهدیداتظل‎السلطان و شاه اعتنا نکرد و پرچم مخالفت را از دست ننهاد.

آثار

آقا نجفی آثار بسیار از خود به جای گذاشت. تعداد آثار او را برخی بیش از ۱۰۰ مورد دانسته‎اند. از جمله آثار مهم وی، این رسائل و کتاب‌ها را می‎توان نام برد:

  • الاجتهاد و التقلید
  • اسرار الآیات
  • اسرار الشریعه
  • اصول‎ الدین و انوار العارفین
  • بحرالحقائق
  • تأویل ‎الآیات‎ الباهره فی ‎العترة ‎الطاهرة

درگذشت

وی در ۱۱ شعبان ۱۳۳۲ق/۵ ژوئیه ۱۹۱۴م در اصفهان درگذشت و در جوار مرقد امام‎زاده احمد، به خاک سپرده شد.

منابع

  • آقابزرگ، طبقات اعلام‎الشیعه فی‎القرن‎الرابع عشر، مشهد، دارالمرتضی، ۱۴۰۴ق، ج۱، صص۲۴۷-۲۴۸.
  • امین، محسن، اعیان‎الشیعه، بیروت، دارالتعارف، ۱۹۸۳م، ج۹، ص۱۹.
  • بامداد، مهدی، تاریخ رجال ایران، تهران، زوار، ۱۳۴۷-۱۳۵۳ش، ج۳، صص۳۲۶-۳۲۷.
  • تیموری، ابراهیم، تحریم تنباکو، تهران، جیبی، ۱۳۶۱ش، صص۷۸-۷۹.
  • زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۴، ج۶، ص۶۳.
  • قمی، عباس، الکنی والالقاب، تهران، مکتبة‎الصدر، ۱۳۹۷ق، ج۲، ص۶.
  • کحاله، عمررضا، معجم‎المؤلفین، بیروت، داراحیاءالتراث‎العربی، ج۹ و۱۰، صص۱۳۳-۱۳۴.
  • مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، تبریز، ۱۳۴۶ش، ج۱، صص۵۷-۵۸.

پیوند به بیرون

منبع مقاله:دایرة المعارف بزرگ اسلامی

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟