عبدالکریم حائری
عبدالکریم حائری
اطلاعات فردی | |
---|---|
لقب | حائری |
تاریخ تولد | ۱۲۷۶ق/۱۲۳۸ |
زادگاه | مهرجرد میبد |
محل زندگی | یزد • کربلا • نجف • سامرا • قم • اراک |
تاریخ وفات | ۱۷ ذیقعده ۱۳۵۵ق (۱۰ بهمن ۱۳۱۵) |
محل دفن | قم |
شهر وفات | قم |
اطلاعات علمی | |
استادان | سید محمد فشارکی • میرزا محمد تقی شیرازی • میرزا محمد حسن شیرازی • آخوند خراسانی • شیخ فضل الله نوری |
شاگردان | امام خمینی • شریعتمداری • سید احمد خوانساری • سید محمد رضا گلپایگانی • محمدعلی اراکی |
تالیفات | دُرَرُالفوائد • کتاب النکاح • کتاب الرضیت]] • کتاب المواریث • کتاب الصلوة |
سایر | مرجع تقلید • تدریس در حوزه علمیه |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
اجتماعی | تأسیس حوزه علمیه قم • زعامت حوزه علمیه قم • تأسیس بیمارستان سهامیه قم • تشویق به ساختن بیمارستان فاطمی • بنیانگذاری سوگواری در ایام فاطمیه دوم (اول تا سوم جمادی الآخر) در ایران • ترویج مجالس روضه خوانی به جای تعزیه وشبیه خوانی • جلوگیری از نقل مطالب بدون منبع در مجالساهل بیت |
عبدالكریم حائری یزدی (۱۲۷۶ـ ۱۳۵۵ق/۱۲۳۸-۱۳۱۵ش)؛ معروف به آیت الله مؤسس و حاج شیخ از مراجع تقلید شیعه، بنیانگذار و زعیم حوزه علمیه قم از سال ۱۳۰۱ تا ۱۳۱۵ش.
حائری سالهای طولانی در حوزههای علمیه در کربلا، سامرا و نجف تحصیل کرد. او در سال ۱۳۳۳ق/۱۲۹۳ش برای همیشه به ایران بازگشت و به اداره حوزه علمیه اراک مشغول شد. آیتالله حائری در سال ۱۳۴۰ق(۱۳۰۰ش) به دعوت عالمان قم به آن شهر رفت و با شکل دادن به حوزه علمیه قم و بر عهده گرفتن ریاست آن در آنجا ماندگار شد.
حائری در دوران ریاست حوزه قم بیش از هر چیز به برنامه ریزی برای تثبیت و پیشرفت حوزه میاندیشید. تحول در روشهای آموزش در حوزه، تخصصی شدنابواب فقه، توسعه دامنه معلومات دانش پژوهان حوزه، حتی آموزش زبانهای خارجی، و به طور خلاصه تربیت محقق و مجتهد، از برنامههای او بود.
حائری خود را در معرض مقام مرجعیت قرار نداد و پس از فوت سیدمحمدکاظم یزدی (۱۳۳۷ق/۱۲۹۸ش) دعوت به عتبات و پذیرش مرجعیت شیعه را نپذیرفت و اقامت در ایران را وظیفه خود خواند. با این حال با افزایش شهرتش در قم، بسیاری از ایرانیان و برخی شیعیان سایر کشورها از مقلدان او شدند.
حائری از سیاست گریزان بود و در ماجرای مشروطه نیز در امور دخالت نمیکرد اما به سبب جایگاه اجتماعیاش در اواخر عمر، ناچار به حضور در امور سیاسی نیز بود؛ او به مسئله کشف حجاب (۱۳۱۴ش) اعتراض کرد و تا زمان درگذشت، مناسباتش با رضا شاه تیره بود.
برخی از شاگردان او از جمله سید روح الله خمینی، محمد علی اراکی، گلپایگانی، شریعتمداری و خوانساری در سالهای بعد به مقام مرجعیت رسیدند. حائری در امور اجتماعی نیز فعال بود و از جمله کارهای عام المنفعه او تأسیس بیمارستان سهامیه قم و تشویق به ساختن بیمارستان فاطمی قم بود.
محتویات
[نهفتن]نسب، ولادت، درگذشت و فرزندان
عبدالکریم حائری در خانوادهای مذهبی در مِهرجِرد میبد در سال ۱۲۷۶ق[۱] به دنیا آمد. پدرش، محمدجعفر، را فردی متدین و پرهیزکار توصیف کردهاند.[۲]
حائری پنج فرزند داشت؛ دو پسر به نامهای مرتضی و مهدی و سه دختر که با محمد تویسرکانی، احمد همدانی و سید محمد محقق داماد ازدواج کردند.[۳]
حائری در ۱۷ ذیقعده ۱۳۵۵ق (۱۰ بهمن ۱۳۱۵)، پس از حدود پانزده سال اقامت در قم، درگذشت. با وجود محدودیتهای حکومتی، پیکر او تشییع باشکوهی شد و آیت الله سید صادق قمی بر او نماز خواند و در مسجد بالاسر، کنار مرقدحضرت معصومه (س)، به خاک سپرده شد.[۴]
تحصیل
ایران
شوهرخاله شیخ عبدالکریم حائری، میرابوجعفر، او را دارای استعداد فراوان یافت و در خردسالی وی را به محل زندگی خود، اردکان، برد و به مکتب سپرد؛ طولی نکشید که عبدالکریم پدرش را از دست داد و مدتی در مهرجرد نزد مادرش ماند.[۵]
پس از چندی به یزد رفت و با سکونت در مدرسه محمدتقی خان، معروف به مدرسه خان، ادبیات عرب را نزد عالمانی چون سیدحسین وامق و سیدیحیی بزرگ، معروف به مجتهد یزدی، فراگرفت.[۶]
عراق
او در ۱۲۹۸ق برای ادامه تحصیل، به همراه مادرش، راهی عراق شد. نخست به کربلا رفت و حدود دو سال زیرنظر فاضل اردکانی به تحصیل پرداخت و درسهای سطوح میانی فقه و اصول را در آنجا آموخت.[۷] سپس برای ادامه تحصیل و استفاده از میرزامحمدحسن شیرازی، به سامرا رفت.[۸]
دوره تحصیل حائری در سامرا از ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۲ بود که نخست دو تا سه سال درسهای سطوح عالی فقه و اصول را نزد استادانی چون شیخ فضل اللّه نوری، میرزا ابراهیم محلاتی شیرازی و میرزامهدی شیرازی به اتمام رساند و سپس در درسهای خارج فقه و اصول سید محمد فشارکی اصفهانی و میرزا محمدتقی شیرازی، و مدتی در مجلس درس میرزا محمد حسن شیرازی شرکت کرد.[۹] و از میرزا حسین نوری اجازه روایت دریافت کرد.[۱۰]
سید محمد فشارکی و عبدالکریم حائری چند ماه پس از درگذشت میرزای بزرگ (۱۳۱۲ ق) از سامرا به نجف نقل مکان کردند.[۱۱] حائری در نجف در درس فشارکی و آخوند خراسانی[۱۲] شرکت میکرد و در ماههای آخر عمر فشارکی، از او مراقبت هم میکرد.[۱۳]
بازگشت به ایران
حائری پس از درگذشت فشارکی و در سال ۱۳۱۶ق به ایران بازگشت و در سلطان آباد (اراک کنونی) حوزه درس دایر کرد.[۱۴]
سفر دوباره به عراق
شیخ عبدالکریم حائری در ۱۳۲۴ق، به علت استقلال نداشتن در اداره کردن حوزه اراک و بر هم خوردن آرامش آنجا به سبب نهضت مشروطه[۱۵] به نجف بازگشت.[۱۶] دوباره به حلقه درس آخوند خراسانی پیوست و در درس سید محمد کاظم طباطبائی یزدی نیز شرکت کرد؛ ولی به منظور دور ماندن از نزاع میان موافقان و مخالفان مشروطه پس از چندماه به کربلا رفت.[۱۷]
حائری حدود ۸ سال در کربلا ماند و از آن زمان به حائری ملقب شد. او در کربلا به تدریس پرداخت و به منظور حفظ بیطرفی خود در صف آراییهای مشروطه، کتابی از آخوند خراسانی و کتابی از طباطبائی یزدی را درس میداد.[۱۸]
بازگشت به ایران
در اثنای اقامت حائری در کربلا، از او برای بازگشت به اراک درخواستهای زیادی شد. سرانجام، او در اوایل ۱۳۳۳ق/۱۲۹۳ش[۱۹]، به اراک رفت و در مدت اقامت هشت سالهاش در آنجا، علاوه بر اداره حوزه، به تدریس فقه و اصولپرداخت.
عبدالکریم حائری در پاسخ به نامه میرزامحمدتقی شیرازی، پس از فوت سیدمحمدکاظم یزدی (۱۳۳۷ق/۱۲۹۸ش) که از او خواسته بود به عتبات برگردد و خود را برای مرجعیت شیعه مهیا سازد، اقامت در ایران را وظیفه خود خواند و از قرارگرفتن ایران و ایرانیان در مسیر تباهی و انحطاط فکری اظهار نگرانی کرد.[۲۰]
تأسیس حوزه علمیه قم
حائری در ۱۳۳۷ ق به قصد زیارت مرقد امام رضا(ع) عازم مشهد شد و در مسیر خود چند روز در قم ماند و با اوضاع این شهر و حوزه علمیه آن آشنا شد.[۲۱]
در ماه رجب ۱۳۴۰ ق بار دیگر، در پی دعوت تنی چند از عالمان قم از او و نیز برای زیارت مرقد حضرت معصومه (س)، به قم رفت و با استقبال علما و مردم قم و درخواست آنان برای اقامت او در این شهر مواجه شد. نخست تردید داشت، ولی پس از پافشاری شماری از عالمان، به ویژه محمد تقی بافقی، حائری استخاره کرد و سپس تصمیم گرفت در قم بماند؛ تصمیمی که در پی آن حوزهای بزرگ در آن شهر تأسیس شد و حائری، آیت اللّه مؤسس لقب گرفت.[۲۲]
علاوه بر سید محمد تقی خوانساری که همراه حائری به قم رفته بود، بسیاری از شاگردان او، از جمله سید احمد خوانساری، سید روح الله خمینی، سید محمد رضا گلپایگانی و محمدعلی اراکی، [۲۳] به قم منتقل شدند.
سید ابوالحسن اصفهانی و محمدحسین نائینی ـ که پس از تبعید شدن از عراق در ۱۳۰۲ ش، حدود هشت ماه در قم ماندند ـ نیز در تثبیت این حوزه نقش مهمی داشتند.[۲۴]
با پرآوازه شدن حوزه علمیه قم و ورود شماری از عالمان و مدرسان و بسیاری از محصلان سایر حوزهها یا محصلان جدید، تعداد طلاب از هزار تن گذشت.[۲۵]
حائری باتوجه به آشنایی با حوزههای بزرگ شیعی سامرا و نجف و کربلا، و اطلاع از شیوه مدیریت و ضعفها و قوّتهای پیشینیان خود و نیز تجارب خویش در حوزه اراک، بیش از هر چیز به برنامه ریزی برای تثبیت و پیشرفت حوزه میاندیشید. تحول در روشهای آموزش در حوزه، تخصصی شدن ابواب فقه، توسعه دامنه معلومات دانش پژوهان حوزه، حتی آموزش زبانهای خارجی، و به طور خلاصه تربیت محقق و مجتهد، از برنامههای او بود.[۲۶]
مرجعیت
هرچند حائری هیچگاه خود را در معرض مقام مرجعیت قرار نداده و بلکه با ترک حوزه علمی عراق، از آن فاصله گرفته بود، پس از درگذشت سیدمحمدکاظم یزدی و شیخ الشریعه اصفهانی و میرزا محمد تقی شیرازی ، در فاصله سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۳۹ که حائری هنوز در اراک به سر میبرد، شماری از کسانی که در تکاپوی انتخاب مرجع تقلید بودند، به او رجوع کردند.
پس از هجرت او به قم و افزایش شهرتش، رفته رفته بر مقلدان او افزوده شد تا اینکه بسیاری از ایرانیان و برخی شیعیان سایر کشورها، از جمله عراق و لبنان، از مقلدان او شدند.[۲۷]
شیوه تدریس
عبدالکریم حائری به روش مکتب سامرا و با الهام از میرزای شیرازی درس میداد. در این شیوه، پس از طرح مسئله، بدون هیچ اظهار نظری، نخست دیدگاههای گوناگون و دلایل هریک بیان میشد، سپس استاد ضمن نظرخواهی از شاگردان و تبادل نظر با آنها به جمع بندی آرا میپرداخت، آنگاه نظر خود را میگفت و در پایان اجازه میداد شاگردانش با او درباره این نظر بحث کنند و به نقد آن بپردازند.
همچنین حائری هر روز موضوع درس بعدی را مشخص میکرد تا شاگردانش پیشاپیش آن را مطالعه کنند. او بر آن بود که مباحث اصول فقه باید مختصر و کاربردی مطرح شود؛ ازاین رو، در تألیف دررالاصول به این نظر عمل کرد و نیز دوره کامل درس اصول فقه را در مدت تقریبآ چهار سال تدریس میکرد.[۲۸]
استادان
شیخ عبدالکریم حائری در طول زندگی خود از محضر اساتید نامداری استفاده کرد. برخی از اساتید وی عبارتند از:
شاگردان
از حوزه درس حائری، عالمانی تربیت شدند که برخی در عصر خود به مقام مرجعیت رسیدند. از جمله شاگردان او:
- علی اکبر کاشانی
- مصطفی کشمیری
- احمد مازندرانی
- سید صدرالدین صدر
- میرزا هاشم آملى
- محمدعلی اراکی
- سیداحمد حسینی زنجانی
- سید روح الله موسوی خمینی
- سید احمد خوانساری
- سید محمد تقی خوانساری
- سیدمحمد داماد
- سید ابوالحسن رفیعی قزوینی
- سیدکاظم شریعتمداری
- سیدکاظم گلپایگانی
- سید محمد رضا گلپایگانی
- ملاعلی معصومی همدانی
- سید شهابالدین مرعشی نجفی[۳۰]
- سید رضا موسوی زنجانی[۳۱]
اوصاف
روحیات شخصی و کارهای عام المنفعه
شیخ عبدالکریم حائری فردی خوش اخلاق، شوخ طبع، معتدل و دور از ظاهرسازی و ریاکاری بود. در مصرف وجوهات شرعی، بسیار احتیاط میکرد و بر زندگیاش زهد و سادهزیستی حاکم بود.[۳۲]
وی توجهی ویژه به وضع زندگی طلبهها و برطرف کردن مشکلاتشان داشت، گاهی شخصاً به حجرههای آنان میرفت، از میزان توجه آنان به درس و مطالعه آگاه میشد و افراد پرکار و کوشا را تشویق میکرد.[۳۳]
حائری به آسایش و رفاه مردم و کاستن از مشکلات گوناگون آنان توجه بسیار داشت؛ از جمله کارهای عام المنفعه او تأسیس بیمارستان سهامیه قم و تشویق به ساختن بیمارستان فاطمی قم بود.[۳۴]
به اهل بیت(ع) بسیار علاقهمند بود و در جوانی در سامرا نوحه خوان این مراسم بود. برپایی سوگواری در ایام فاطمیه دوم (اول تا سوم جمادی الآخر) را در ایران مرسوم کرد. به جای مراسم تعزیه و شبیه خوانی، مجالس روضه خوانی را رواج داد و برای جلوگیری از نقل مطالب بدون منبع در مجالس اهل بیت و مناسبتهای مذهبی کوشید.[۳۵]
در عرصه سیاست
شواهد زیادی وجود دارد که به استناد آنها میتوان شخصیت حائری را اساسا غیرسیاسی قلمداد کرد. به نظر میرسد که کناره گیری شدید او از دخالت در مسائل سیاسی، به حدی که حیرت و بلکه اعتراض برخی را برانگیخت، [۳۶] بیش از آنکه بنا به مصلحت جویی بوده باشد از روحیه او ناشی میشده است.
رویه حائری پیش از ورود به قم، درباره مسائل سیاسی نامرتبط با حکومت ایران، نیز همین گونه بود. مثلا در میان عالمانی که در محرّم ۱۳۳۰، هم زمان با حضور حائری در کربلا، در اعتراض به نیروهای اشغالگر خارجی از نجف و کربلا بهکاظمین رفتند و حدود سه ماه در آنجا ماندند، نام کسانی چون میرزا محمد تقی شیرازی، شیخ الشریعه اصفهانی، نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی و آقاضیاء عراقی در منابع تاریخی ثبت شده است، [۳۷] ولی نشانی از حائری نیست. بنابراین میتوان حائری را، همچون استادش فشارکی، از عالمانی دانست که نه تنها هیچگاه در مسائل سیاسی فعال نبوده، بلکه از حوادث سیاسی و جنجالی گریزان بودهاند.[۳۸]
به خاطر جایگاه اجتماعی حائری در اواخر عمرش، ناچار به حضور در امور سیاسی نیز بود؛ مهمترین چالش حائری در این سالها نحوه تعامل و مناسباتش با رضاشاه بود. در دورانی که رضاخان سردار سپه بود روابط نسبتا خوبی با یکدیگر داشتند.[۳۹] از زمان تثبیت سلطنت رضاشاه تا پیش از طرح مسئله کشف حجاب، مناسبات میان آنها نه حسنه نه تیره بود.[۴۰] اما از واقعه کشف حجاب (۱۳۱۴ش) تا درگذشت حائری (۱۳۱۵ش)، مناسبات میان آن دو تیره بود، در پی این ماجرا، حائری در ۱۱ تیر ۱۳۱۴ در تلگرامی به رضاشاه، اوضاع را برخلاف قوانین شرع اعلام کرد و جلوگیری از آن را خواستار شد.[۴۱] از آن پس، مناسبات آنها به کلی قطع شد و حتی آمد و شدهای نزد حائری به شدت تحت نظر بود.[۴۲]
البته برخی اهتمام او را به حفظ حوزه علمیه قم مهمترین دلیل اجتنابش از ورود در بسیاری از رویدادهای سیاسی و رویارویی با حکومت دانستهاند. به نظر اینان، حائری آگاهانه و هوشمندانه به مسائل مرتبط با حکومت وارد نمیشد، زیرا بر این باور بود که موضع گیری در برابر رضاشاه پهلوی در آن اوضاع و احوال، نتیجهای جز برچیده شدن حوزه نخواهد داشت؛ بنابراین، با دوراندیشی و درایت و بردباری، حیات حوزه و بلکه حیات دین و مذهب را در ایران استمرار بخشید.[۴۳]
آثار
مهمترین اثر وی، درر الفوائد است که دُرَرُ الاصول هم نامیده شده است. این اثر از یک سو، ریشه در مبانی اصولی فشارکی دارد. از سوی دیگر، از آرای مهم آخوند خراسانی در قلمرو اصول فقه برآمده است.
حائری، بنابر اظهار خود، در تألیف جلد اول کتاب از فشارکی و در جلد دوم آن از آخوند خراسانی استفاده کرده است.[۴۴]
برخی از شاگردان حائری از جمله میرزامحمود آشتیانی، میرزامحمد ثقفی، محمدعلی اراکی و سیدمحمدرضا گلپایگانی، بر دررالفوائد حاشیه نوشتهاند که برخی از آنها به چاپ رسیده است.[۴۵]
وی به سبب اشتغالات فراوان در دوره اقامتش در قم، کمتر به تألیف پرداخت. با این حال، آثار ارزشمندی از او برجای مانده است که میتوان آنها را چهار نوع دانست:
* آثار تالیفی: از وی ۵ اثر تالیفی باقی مانده است که عبارتند از: دُرَرُالفوائد، کتاب النکاح، کتاب الرضاع، کتاب المواریث و کتاب الصلوة.[۴۶]
* حواشی بر کتابهای فقهی: مانند حاشیه بر عروة الوثقی اثر سیدمحمدکاظم یزدی و حاشیه بر اَنیسُ التجّار اثر ملامهدی نراقی.[۴۷]
*نگاشتن تقریرات درس استادانش: از این نمونه فقط از تقریرات درس اصول فقه فشارکی یاد شده است.[۴۸]
*تقریرات درس هایش: این تقریرات را شاگردانش تدوین کردهاند؛ مانند رساله الاجتهاد و التقلید، کتاب البیع و کتاب التجارة، هر سه به قلم محمدعلی اراکی و تقریرات درسهای او، به قلم سید محمد رضا گلپایگانی و میرزامحمود آشتیانی.[۴۹]
*رسالههای عملیه و فتاوا: مانند ذخیرةالمعاد، مَجمع الاحکام، مَجمع المسائل، مُنتخب الرسائل، وسیلةالنجاة و مناسک حج که به صورت مستقل میباشند.[۵۰]
نگارخانه
پانویس
- ↑ بامداد، ج۲، ص۲۷۵
- ↑ کریمی جهرمی، ص۱۳ ـ ۱۴
- ↑ فیاضی، ص۱۱۴ ـ ۱۱۵
- ↑ حسینی زنجانی، ج۱، ص۱۰۷؛ امینی، مروری...، ص۲۰، ۳۶ ـ ۳۷
- ↑ کریمی جهرمی، ص۲۰ ـ ۲۱
- ↑ مرسلوند، ج۳، ص۵۹
- ↑ کریمی جهرمی، ص۲۳ ـ ۲۴
- ↑ حائری یزدی، مرتضی، ص۸۰ ـ ۸۲
- ↑ حائری یزدی، مرتضی، ص۸۷ ـ ۸۸ و ۹۳ ـ ۹۴
- ↑ حبیب آبادی، ج۶، ص۲۱۱۸
- ↑ شریف رازی، ج۱، ص۲۸۳ ـ ۲۸۴
- ↑ استادی، ص۵۱
- ↑ حائری یزدی، مرتضی، ص۳۹ و ۸۷ ـ ۸۸
- ↑ استادی، ص۴۴ ـ ۵۱
- ↑ محقق داماد، مصطفی ص۴۳ ـ ۴۴؛ صدرایی خویی، ص۱۷؛ نیکوبرش، ص۴۶ ـ ۴۷
- ↑ بامداد، ج۲، ص۲۷۵
- ↑ کریمی جهرمی، ص۵۵
- ↑ کریمی جهرمی، ص۵۵ ـ ۵۶
- ↑ صفوت تبریزی، ص۷۳
- ↑ آقابزرگ طهرانی، طبقات...، قسم ۳، ص۱۱۶۴؛ کریمی جهرمی، ص۵۶؛ صدرایی خویی، ص۱۷ ـ ۱۸
- ↑ شریف رازی، ج۱، ص۲۸۶؛ مرسلوند، ج۳، ص۵۹ ـ ۶۰
- ↑ آقابزرگ طهرانی، طبقات...، قسم ۳، ص۱۱۵۹؛ فیض قمی، ج۱، ص۳۳۱ ـ ۳۳۴؛ کریمی جهرمی، ص۵۸ ـ ۵۹
- ↑ استادی، ص۵۴ ـ ۶۴
- ↑ آقابزرگ طهرانی، طبقات...، قسم ۳، ص۱۱۶۰ ـ ۱۱۶۱؛ صفوت تبریزی، ص۷۷
- ↑ استادی، ص۷۷ ـ ۷۸
- ↑ حسینی زنجانی، ج۱، ص۱۲۴؛ کریمی جهرمی، ص۴۷؛ مصطفی محقق داماد، ص۶۷ ـ ۶۸، ۸۷ ـ ۸۸، ۹۲
- ↑ مستوفی، ج۳، ص۶۰۱؛ حائری یزدی، مهدی، ص۱۸، ۷۶
- ↑ کریمی جهرمی، ص۷۴ ـ ۷۵؛ محقق داماد، علی، ص۵۰، ۵۵
- ↑ حائری یزدی، ص39-80-82-87
- ↑ شریف رازی، ج۱، ص۵۹، ۸۷ـ ۸۸
- ↑ جعفر سعیدی (پژوم)، ۱۳۸۶، ص ۵۰.
- ↑ کریمی جهرمی، ص۵۲ ـ ۵۴؛ محقق داماد، علی، ص۴۷۴۸
- ↑ محقق داماد، علی، ص۴۱ ـ ۴۲
- ↑ روزنامه اطلاعات، ۳۰ و ۳۱ فروردین ۱۳۱۰
- ↑ کریمی جهرمی، ص۴۸ ـ ۵۰؛ رضوی، ص۱۵۱ ـ ۱۵۴
- ↑ کریمی جهرمی، ص۶۱ ـ ۶۲؛ حائری، عبدالحسین، ص۱۶۱ ـ ۱۶۲
- ↑ نظام الدین زاده، ص۱۵۴ ـ ۱۵۵
- ↑ شکوری، ص۱۱۶ به بعد؛ امینی، اهتمام...، ص۱۹۱
- ↑ دولت آبادی، ج۴، ص۲۸۹
- ↑ حائری یزدی، مهدی، ص۶۴
- ↑ حائری یزدی، مهدی، ص۸۳
- ↑ حائری یزدی، مهدی، ص۶۵
- ↑ شریف رازی، ج۱، ص۲۹ ـ ۳۰، ۵۳ ـ ۵۴؛ امینی، اهتمام...، ص۱۹۸
- ↑ طبسی، ص۶۳
- ↑ کریمی جهرمی، ص۱۰۳ ـ ۱۰۵
- ↑ کریمی جهرمی، ص۹۹ ـ ۱۰۱
- ↑ آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۲، ص۴۵۳ و ج۲۰، ص۱۵ و ج۲۲، ص۴۰۵ ـ ۴۰۶ و ج۲۵، ص۸۷
- ↑ آقابزرگ طهرانی، الذریعه...، ج۴، ص۳۷۸
- ↑ کریمی جهرمی، ص۱۰۵
- ↑ آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۲، ص۴۵۳ و ج۲۰، ص۱۵ و ج۲۲، ص۴۰۵ ـ ۴۰۶ و ج۲۵، ص۸۷
منابع
- آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت، ۱۴۰۳.
- آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، مشهد، ۱۴۰۴.
- استادی، یادنامه حضرت آیةاللّه العظمی اراکی، اراک، ۱۳۷۵ش.
- امینی، اهتمام آیةاللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری در تأسیس و حراست از حوزه علمیه قم به کوشش محمدکاظم شمس، عبدالهادی اشرفی، و جواد آهنگر، قم، بوستان کتاب قم، ۱۳۸۳ش.
- امینی، مروری بر زندگی آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی: بنیانگذار حوزه علمیه قم به روایت اسناد، گنجینه اسناد، سال ۵، دفتر ۳ و ۴.
- بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران ۱۳۴۷ش.
- حائری یزدی، مهدی، خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، به کوشش حبیب لاجوردی، تهران، ۱۳۸۱ش.
- حائری، عبدالحسین، مصاحبه با استاد عبدالحسین حائری، حوزه، سال ۲۱، ش ۵.
- حائری یزدی، مرتضی، سرّدلبران: عرفان و توحید ناب در ضمن داستان ها، به کوشش رضا استادی، قم، ۱۳۷۷ش.
- حبیب آبادی، مکارم الآثار در احوال رجال در قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۶، اصفهان، ۱۳۶۴ش.
- حسینی زنجانی، الکلام یجرّ الکلام، قم، ۱۳۶۸ش.
- دولت آبادی، حیات یحیی، تهران، ۱۳۶۲ش.
- رضوی، حاج شیخ عبدالکریم حائری و سامان دادن به تبلیغات دینی »، حوزه، سال ۲۱، ش ۵.
- روزنامه اطلاعات.
- شکوری، مرجع دوراندیش و صبور: آیت اللّه حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، یاد، ش ۱۷.
- شریف رازی، گنجینه دانشمندان، تهران، ۱۳۵۲ـ۱۳۵۴ش.
- صفوت تبریزی، زندگی نامه آیةاللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری، به کوشش علی صدرایی خویی، حوزه، سال ۲۱، ش ۵.
- صدرایی خویی، آیت اللّه اراکی: یک قرن وارستگی، تهران، ۱۳۸۲ش.
- طبسی، مصاحبه با آیت اللّه حاج شیخ محمدرضا طبسی، حوزه، سال ۶، ش ۴.
- فیاضی، زندگینامه و شخصیت اجتماعی ـ سیاسی آیت اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری، تهران، ۱۳۷۸ش.
- فیض قمی، کتاب گنجینه آثار قم، قم، ۱۳۴۹ـ۱۳۵۰ش.
- کریمی جهرمی، آیةاللّه مؤسّس مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری، قم، ۱۳۷۲ش.
- محقق داماد، علی، مصاحبه با حضرت آیت اللّه حاج سیدعلی آقا محقق داماد، حوزه، سال ۲۱، ش ۶.
- محقق داماد، مصطفی، مصاحبه با حجةالاسلام و المسلمین دکتر سیدمصطفی محقق داماد، حوزه، سال ۲۱، ش ۵.
- مرسلوند، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج۳، تهران، ۱۳۷۳ش.
- سعیدی (پژوم)، جعفر، یادگاری ماندگار، تهران: سایه، ۱۳۸۶.
- مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران، ۱۳۶۰ش.
- نظام الدین زاده، هجوم روس و اقدامات رؤسای دین برای حفظ ایران، به کوشش نصراللّه صالحی، تهران، ۱۳۷۷ش.
- نیکوبرش، بررسی عملکرد سیاسی آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی از سال ۱۳۰۱ تا سال ۱۳۱۵ه ش، تهران، ۱۳۸۱ش.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دانشنامه جهان اسلام