لیست پیوندهای درج شده

خانه :: پیوندها
مدیر ارشد

مدیر ارشد


گزارش لینک خراب:

کاربر محترم، در صورتی که هنگام استفاده از لینک (پیوند) های دایرکتوری الفبالیب با لینک(پیوند) خراب مواجه شدید، لطفا آنرا از طریق دکمه زیر اطلاع دهید تا نسبت به رفع نقص اقدام شود.

باتشکر

گزارش لینک خراب - دایرکتوری الفبالیب

چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 08:45

سید محمد هادی میلانی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%86%DB%8C

 

سید محمد هادی میلانی

 
 
سید محمد هادی میلانی
سید محمد هادی میلانی.jpg
اطلاعات فردی
نام کامل سید محمد هادی حسینی میلانی
نسب امام سجاد(ع)
خویشاوندان
سرشناس
سید جعفر میلانی • محمد حسین مامقانی
تاریخ تولد ۱۳۱۳ق
زادگاه نجف
محل تحصیل نجف • کربلا
محل زندگی عراق • مشهد
تاریخ وفات ۱۳۹۵ ق
محل دفن حرم امام رضا(ع)
شهر وفات مشهد
اطلاعات علمی
استادان شیخ الشریعه اصفهانی • آقا ضیا عراقی • میرزا محمد حسین نائینی • محمد جواد بلاغی •...
شاگردان سید علی خامنه ای • عزیزالله عطاردی
اجازه روایت از سید حسن صدر • عبدالحسین شرف الدین • شیخ عباس قمی • آقا بزرگ طهرانی
سایر محاضرات فی الفقه الامامیه • قادتنا کیف نعرفهم • تفسیرسوره تغابن و جمعه • توضیح المسائل •...
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسی حمایت از انقلاب ایران و رهبری آن • حمایت از نهضت مردمعراق
اجتماعی تأسیس مدارس مختلف

سید محمد هادی حسینی میلانی(۱۳۱۳-۱۳۹۵ ق)، از مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم قمری. وی بیشتر عمر خود را در عراق گذارند و در آنجا از درس علمایی چون شیخ الشریعه اصفهانی، آقا ضیا عراقی و میرزا محمد حسین نائینی بهره برد.

میلانی افزون بر فعالیت‌های علمی، در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی نیز فعال بود و از انقلاب اسلامی ایران، رهبری آن و نهضت مردم عراق حمایت می‌کرد.

میلانی در سفری که به زیارت امام رضا(ع) آمده بود به درخواست علما و مردم خراسان، در مشهد ماندگار شد. با مهاجرت میلانی به مشهد، حوزه علمیه این شهر رونق یافت. او مدارسی نیز تأسیس کرد. سید علی خامنه ای و عزیزالله عطاردی نزد او شاگردی کردند. از میلانی آثار بسیاری از جمله محاضرات فی الفقه الامامیهو قادتنا کیف نعرفهم بر جای مانده است.

زندگینامه

سید محمد هادی میلانی، در ۷ محرم ۱۳۱۳ق در نجف زاده شد. نسبش به علی بن حسین(ع) می‌رسد. پدرش سید جعفر حسینی از شاگردان شیخ حسن مامقانیبه شمار می‌رفت. سید محمد هادی در کودکی پدرش را از دست داد.[۱] مادرش، دختر شیخ محمدحسن مامقانی و همسرش، دختر عبدالله مامقانی (دایی سید محمد هادی) صاحب تنقیح المقال بود.[۲]

میلانی تحصیلاتش را در نجف آغاز کرد، و در همانجا به تدرس مشغول شد. او بارها به ایران سفر کرد و در ۱۳۳۲ش که جهت زیارت قبر امام رضا(ع) به مشهدرفت، به درخواست مردم و برخی از علمای آن روز خراسان، در آنجا ماندگار شد و به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت. وی سرانجام در ۲۹ رجب ۱۳۹۵ برابر با ۱۷ مرداد ۱۳۵۴ در ۸۲ سالگی در مشهد درگذشت و در حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.[۳]

استادان

مشایخ اجازه

شاگردان

فتوای میلانی در تحریف ناپذیری قرآن
«بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله و سلام علی عباده الذین اصطفی. راجع به تحریف که مورد سؤال واقع شده به طور قطع بیان می‌نمایم: در قرآن هیچ گونه تحریف نه به زیاده و نه به نقیصه و نه به تغییر الفاظ واقع نشده و اگر در بعض روایات از تحریف نامی برده شده، منظور تغییر معنی به آراء و توجیهات و تأویلات باطله می‌باشد، نه به تغییر الفاظ و عبارات. و آنچه دیده یا شنیده می‌شود از روایاتی در اسقاط آیات و سور از این معجزه خالده خاتمیه، همانا مجعول و ضعیف است، و خود آن آیات و سور دلیل روشنی هستند بر ساختگی بودنشان. مثلاً دو سوره که در کتاب اتقان یا سوره‌ای که در دبستان المذاهب یا در کتاب دیگر نقل شده، هر شخص خبیر و بصیر آنها را عرضه به قرآن کریم بدارد، مجعول و باطل بودن آنها را بدیهی خواهد دید. بعلاوه آنکه در قرآن کریم زیادتی را احدی نگفته است و آنچه بعضی توهم کرده‌اند که نقیصه است آن را هم نتوان گفت. با توجه به تعهد خداوندی که فرمود: «ان علینا جمعه و قرآنه»، و فرمود: «انا له لحافظون» و فرمود: «لایأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه» و همچنین آیات دیگر که دلالت بر این معنی دارد، بالجمله به همین ملاحظات و جهات علمیه و براهین متقنه دیگر علماء بزرگ شیعه امامیه از صدر اول، مانندشیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی و شیخ طبرسی و سایر بزرگان، خلفاً عن سلف، تصریح به عدم تحریف نموده‌اند و عقیده‌شان همان است که رئیس المحدثین شیخ صدوقفرموده است. در کتاب اعتقادات که بیش از هزار سال قبل بر این نوشته‌اند و عبارتشان این است: «اعتقادنا ان القرآن الذی انزله الله تعالی علی نبیه محمد صلی الله علیه و آله، هو ما بین الدفتین و ما فی ایدی الناس لیس باکثر من ذلک». تا اینکه می‌فرماید: «و من نسب الینا انا نقول انه اکثر من ذلک فهو کاذب». و الحاصل هر کس تأمل کند و به ادله و براهین مراجعه نماید و تاریخ اهتمام مسلمین را از عصر نبوت و بعد از آن در ضبط و حفظ و تعلیم و تعلم قرآن مطالعه کند، یقین می‌کند که از قرآن کریم محال است یک کلمه اسقاط شده باشد. و اگر کسی روایتی بیند و ظن به صدق آن پیدا کند اشتباه و خطا کرده است «و ان الظن لایغنی من الحق شیئاً». محمدهادی الحسینی المیلانی شهر رمضان، ۱۳۸۳ق».

»

 
 
اقامه نماز جماعت سید محمد هادی میلانی در حرم امام رضا(ع)

تحول در حوزه علمیه مشهد

نوشتار اصلی: حوزه علمیه مشهد

حوزه علمیه مشهد پس از گذراندن مرحله تجدید حیات و سپس تثبیت در دهه ۱۳۲۰ش، در دهه ۱۳۳۰ش تحول و جهش درخور توجهی را آغاز کرد. سبب اصلی و عمده این تحول و جهش که جایگاه علمی و دینی این حوزه را بیش از پیش استوار کرد و ارتقا بخشید، مهاجرت محمد هادی میلانی به مشهد و استقرار وی در این شهر به مدت بیش از دو دهه بود. در ۱۳۳۲ش علمای برجسته مشهد در جهت تقویت این حوزه و جلوگیری از مهاجرت طلابِ با استعداد و مدرّسان مشهد به شهرهایی چون قم و نجف، با امضای طوماری از سیدمحمدهادی میلانی، (که در آن زمان در کربلا به سر می‌برد) درخواست کردند به مشهد مهاجرت کند و به تدریس در حوزه این شهر بپردازد.[۶] میلانی در ۱۳۳۳ش به مشهد وارد شد و به دعوت و اصرار علمای این شهر در مشهد ماند و در مدت ۲۲ سال، در عمل ریاست حوزه علمیه مشهد را برعهده گرفت و علاوه بر قرار گرفتن در جایگاه مرجعیت، به ویژه پس از درگذشت آیت الله بروجردی، با تأسیس مدارسی به سبک جدید و ساماندهی برنامه‌های آموزشی و پژوهشی حوزه گام‌های مؤثری در ارتقای کیفی حوزه برداشت.[۷] محور درس خارج اصول میلانی، مبانی استادان اصلی‌اش همچون شیخ محمد حسین غروی اصفهانی و میرزای نائینی بود.[۸] در درس او نزدیک به چهارصد طالب علم قریب الاجتهاد شرکت می‌کردند.[۹]

اقدامات آیت الله میلانی

میلانی در سال‌های پایانی عمر خود به تأسیس مدارس دینی و حمایت از آنها پرداخت، از جمله:

  • مدرسه حقانی؛ میلانی از همان ابتدا از این مدرسه حمایت مالی و معنوی کرد که تا ۱۳۵۷ش ادامه داشت.[۱۰]
  • مدرسه امام صادق(ع)؛ این مدرسه در کنار مسجد شاه مشهد و نزدیک مدرسه سلیمان خان تأسیس شد.[۱۱]
  • مدرسه دیگری نیز در مشهد تأسیس کرد که دارای ۵۰۰ محصل بود. بعدها این مدرسه خراب شد و جزء فلکه آستانه گردید.[۱۲]
  • مدرسه‌ای نیز برای دروس مقدماتی و متوسطه تاسیس کرد که مختص آموزش خط، انشا، املا و اندکی ریاضیات و صرف و نحو و منطق بود و آموزش در آن شش سال طول می‌کشید. در ادامه آن شاگردان به مدرسه متون عالی می‌رفتند. در این مدرسه طلاب تحت تعلیم و نظارت استادان به آموختن متون عالی فقه و اصول و کلام می‌پرداختند و در کنار این دروس، دروس جنبی تفسیر، حدیث، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و تاریخ ادیان گنجانده شده بود. این دوره هم پنج سال طول می‌کشید.[۱۳] طلاب، این مرحله را در چهارده دوره آموزشی می‌گذراندند و پاره‌ای از دروس اصلی خود یعنی زبان عربی و فقه و اصول را نیز براساس کتاب‌های تازه تألیفی که خواندن آنها قبلا در حوزه مشهد مرسوم نبود، مثل کتاب‌های عربی آسان و اصول الفقه مظفر، فرا می‌گرفتند.[۱۴]اولین مدرسه که خاص این مرحله بود تحت عنوان مدرسه آیت الله میلانی در ۱۳۴۵ش تأسیس شد.[۱۵]
  • طلاب پس از گذراندن دوره‌های آموزشی برای مراحل بالاتر تحصیل مخیّر بودند که به طور تخصصی به فقه و اصول بپردازند یا به تحصیل در دیگر علوم اسلامی و نیز زبان خارجی، که تخصص در آنها برای یک مبلّغ اسلامی ضرورت دارد، مشغول شوند.[۱۶] برای این مرحله دو مدرسه در نظر گرفته شده بود.
  • در برنامه درسی این مدارس موادی گنجانده شده بود که پیش از آن دست‌کم در حوزه مشهد سابقه نداشت. به نظر می‌رسد مدارس تأسیس شده زیر نظر آیت اللّه میلانی اولین مدارس حوزوی مشهد بودند که در آنها به طور رسمی امتحان برگزار گردید، هرچند این کار در سنّت حوزوی چندان شناخته شده نبود.
  • میلانی همچنین به امر تبلیغ دینی اهمیت زیادی می‌داد، ازاین رو شمار فراوانی از روحانیان به همین منظور تحت اشراف وی ساماندهی و در اوقات مشخصی به نقاط مختلفایران اعزام می‌شدند و بدون تبلیغات ظاهری در جهت تقویت بنیه دینی مردم شهرها و روستاها و آگاه کردن آنان از تبلیغات ضد دینی و ضد اسلامی فعالیت می‌کردند.[۱۷]
  • از دیگر اقدامات آیت اللّه میلانی پشتیبانی از مؤسسات و تشکل‌های دینی غیر حوزوی مروّج معارف اسلامی، همچون کانون نشر حقایق اسلامی، بود. این کانون را محمدتقی شریعتی با همکاری تنی چند از روحانیان مشهد تأسیس کرد. کانون نشر حقایق اسلامی در ترویج تفکر نواندیشانه اسلامی و به ویژه پاسخگویی به شبهات جریان‌های ضددینی در بین جوانان و تحصیل کرده‌های دانشگاهی مشهد، در دهه‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۰ش، سهم عمده داشت.[۱۸]
 
فرزندان سید محمد هادی میلانی در کنار پدر
 
جلسه تدریس سید محمد هادی میلانی در مسجد گوهرشاد

فعالیت سیاسی

میلانی فعالیت سیاسی خود را از دوران جوانی در عراق آغاز کرد. وی در جریان جنگ مردم مسلمان عراق علیه حضور انگلیس در این کشور که به رهبری مراجع دینی صورت گرفت، همراه میرزا مهدی فرزند آخوند خراسانی، شیخ جواد جواهری پسر صاحب جواهر، سید علی داماد و... شرکت جست.

ورود میلانی به مشهد پس از نهضت ملی نفت بود. میلانی با گردانندگان پیشین این نهضت در مشهد رابطه نزدیک داشت و در جریانقیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ از پیشگامان نهضت روحانیت بود.

در جریان کاپیتولاسیون نیز که در دولت حسنعلی منصور و به منظور تضمین امنیتی برای مستشاران آمریکایی پیش بینی‌هایی شده بود، میلانی با امام خمینیهمراهی کرد.

میلانی در خرداد ۱۳۴۶ با انتشار اعلامیه‌ای در رابطه با جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، با اعراب مسلمان اظهار همدردی کرد و به همین دلیل از سوی تیمسار نصیری تهدید شد. در همین سال در جریان جشن تاج‌گذاری به خاطر تبریک نگفتن به شاه، گذرنامه وی توقیف و دستور خروجش از ایران صادر شد، ولی به خاطر ملاحظه نفوذ معنوی میلانی در بین توده‌های مردم و جایگاهی که میان روحانیت و مراجع تقلید داشت، این تصمیم عملی نشد.

میلانی دو روز پس از شهادت آیت الله سعیدی، در ۲۴ خرداد ۱۳۴۹، به منظور تجلیل از شخصیت روحانی او، درس خود را تعطیل کرد و در ۲۴ تیرماه همین سال محمد الفهام و رئیس دانشگاه الازهر که از سوی دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه، از قاهره به ایران آمده بود، با وی دیدار کرد.[۱۹]

آثار

  • محاضرات فی الفقه الامامیه، میلانی در این مجموعه ده جلدی، فروعات فقهی اعم از عبادات و معاملات را مورد بررسی قرار داده و نظرات خود را بیان کرده است.
  • قادتنا کیف نعرفهم؟ در نُه جلد به زندگانی چهارده معصوم(ع) و فضایل آنها با استفاده از مدارک شیعه و سنی پرداخته است.
  • تفسیر سوره تغابن و جمعه: میلانی در کربلا، تفسیر سوره های تغابن و جمعه را تدریس می‌کرده است، این مجموعه درسی در کتابی به همین نام به چاپ رسیده است.
  • توضیح المسائل: او در ۱۳۸۸ق، رساله عملیه خود را با بیش دو هزار و هشتصد مساله فقهی به چاپ رسانده است.
  • دیدگاه‌های علمی: این کتاب شامل صدها استفتاء و پاسخ آنها در مسائل فقهی، عرفانی، اخلاقی، فلسفی، کلامی، تاریخی، رجالی، قرآنی، حدیثی و… است.
  • حاشیه بر مکاسب
  • قواعد فقهیه و اصولیه
  • مختصر الاحکام
  • یکصد و ده پرسش (در زمینه ائمه اطهار)
  • مناسک حج
  • رسالة فی منجزات المریض
  • تفسیر جز آخر قرآن
  • رسالة فی صلاة الجمعة
  • رسالة فی احکام الجلود
  • حاشیه بر وسیلة النجاة
  • حاشیه بر عروة الوثقی
  • کتاب در مضاربه استدلالی
  • حاشیه بر کتاب الهدی الی دین المصطفی
  • رساله‌ای در بحث مشتق
  • رسالة فی الاجارة
  • رسالة فی المزارعة و المساقاة
  • رسالة فی التامین و الیانصیب (در باب بیمه و بلیط‌های بخت‌آزمایی)[۲۰]

فرزندان

میلانی، سه پسر و یک دختر داشت:

سفرهای خارجی

میلانی در ۱۳۷۰ق به حج مشرف شد، در ۱۳۵۹ق به سوریه و لبنان سفر کرد و در این سفر با سید عبدالحسین شرف الدین، سید محسن امین، شیخ حبیب آل ابراهیم‌، میرزا حسن لواسانی و شیخ محمد تقی صادق در شهرهای صور، دمشق،بعلبک‌، غازیه و نبطیه ملاقات کرد. او شش سفر به ایران داشت. در سفر ششم در روز عرفه به زیارت حرم امام رضا آمد. وی دراین سفر به خانه شیخ علی اکبر نوغانی وارد شد و به درخواست علما و مردم خراسان، در مشهد ساکن شد.[۲۳]

پانویس

  1. پرش به بالا گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۹۹
  2. پرش به بالا گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۰۰
  3. پرش به بالا گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۰۳
  4. پرش به بالا گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۰۱
  5. پرش به بالا گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۰۱
  6. پرش به بالا ر. ک: صالحی، مشهد، ص۱۰۰
  7. پرش به بالا ر. ک: شریف رازی، ج۷، ص۱۰۳ـ۱۰۴
  8. پرش به بالا شمس، ص۷۱ـ۷۲
  9. پرش به بالا شریف رازی، ج۷، ص۱۰۳
  10. پرش به بالا حسین حقانی، توضیحات
  11. پرش به بالا شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۰۴
  12. پرش به بالا شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۰۴
  13. پرش به بالا حسینی میلانی، ج۱، ص۱۵۵؛ پسندیده، ج۱، ص۲۹۸ـ۲۹۹
  14. پرش به بالا پسندیده، ج۱، ص۲۹۶، ۲۹۸
  15. پرش به بالا پسندیده، ج۱، ص۲۹۶
  16. پرش به بالا حسینی میلانی، ج۱، ص۱۵۵ـ۱۵۶
  17. پرش به بالا ر.ک: صالحی، مشهد، ص۱۰۴، ۱۰۸ـ۱۰۹
  18. پرش به بالا ر.ک: وحدتی، ص۸۰۹
  19. پرش به بالا سایت وارثون.
  20. پرش به بالا گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۰۵
  21. پرش به بالا گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۰۴
  22. پرش به بالا گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۰۳
  23. پرش به بالا گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۰۳
 

منابع

  • رازی، محمد شریف، گنجینه دانشمندان، چاپخانه پیروز، قم، ۱۳۵۴ش.
  • حسین حقانی، «پایگاههای جهاد و اجتهاد: مدرسه حقانی» (مصاحبه)، حوزه، سال ۹،ش ۴ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
  • سایت وارثون.
 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 08:43

سید محمد عزالدین حسینی موسوی زنجانی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B9%D8%B2%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%DB%8C_%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%DB%8C_%D8%B2%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C

 

سید محمد عزالدین حسینی موسوی زنجانی

 
 
سید محمد عزالدین حسینی موسوی زنجانی
زادروز ۱۳۰۰-۱۳۹۲هجری شمسی
درگذشت ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ ه.ش.
آرامگاه ایران، مشهد
محل زندگی مشهد
استادان سید روح الله خمینی، سید حسین بروجردی، محمد حسین طباطبایی، سید محمود امام جمعه، سید محمد حجت کوه کمره ای، سید صدرالدین صدر، سید احمد خوانساری.
نقش‌های برجسته مرجع تقلید
آثار توضیح المسائل، 
شرح خطبه حضرت زهرا(س)، 
تفسیر سوره مبارکه حمد
مطارحات حول معیار الشرک فی القرآن. 
معیار شرک در قرآن. شرح زیارت عاشورا.


سید محمد عزالدین حسینی موسوی (۱۳۰۰-۱۳۹۲ه. ش) مشهور به حاج آقا عزالدین زنجانی ، مرجع تقلید، فیلسوف، مفسر و مدرس حوزه علمیه مشهد ،سید عزالدین حسینی، از خاندان امام جمعه زنجانی بود و در حوزه علمیه زنجان، قم و نجف تحصیل کرد. او از نخستین شاگردان امام خمینی و از روحانیان حامی انقلاب اسلامی ایران بود و به همین دلیل بازداشت و تبعید شد. او هم‌چنین از شاگردان نزدیک علامه طباطبائی به شمار می‌رفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی مدتی امام جمعهزنجان بود ولی بعد از یک ترور نافرجام در سال ۱۳۵۹ زنجان را ترک کرد و تا آخر عمر در مشهد ساکن شد.
شرح خطبه حضرت زهرا (س) مشهورترین اثر او است. مدفن او در حرم امام هشتم شیعیان قرار دارد.

زندگینامه

سید محمدعزالدین حسینی موسوی (۱۳۰۰ه. ش) در شهر زنجان متولد شد. پدرش سید محمود حسینی زنجانی مشهور به امام جمعه، از علمای زنجان بود. این خانواده در سه قرن اخیر همواره مورد احترام و تاثیرگذار در منطقه زنجان بود که در طرد و دفع بابیت از زنجان نقش مهمی داشت. دوران دبستان را از کلاس چهار آغاز کرد. زبان فرانسه را از مهدی خان وزیری یاد گرفت. [۱]. بعد از گذراندن دوره مقدمات و سطح در زنجان به قم مهاجرت کرد و در درس اساتید حوزه قم شرکت کرد. مدت کوتاهی به نجف رفت.[۲]

سکونت در زنجان

بنا به درخواست پدرش از سال ۱۳۳۴ در زنجان مستقر شد و در اداره حوزه علمیه و رسیدگی به امور شرعی و اجتماعی به پدرش سید محمود امام جمعه کمک می‌کرد. از فعالان انقلاب ۵۷ ایران بود و چند بار زندانی و چند سال به مشهدتبعید شد[۳]. بعد از انقلاب دو سال امام جمعه زنجان بود و در اثر سوءقصد به جان وی زنجان را ترک کرد.[۴]

مهاجرت و سکونت در مشهد

وی پس از ترور به مشهد مهاجرت کردو تا روزهای آخر زندگی مشغول به تربیت شاگردان بود. عمده مقلدین وی را برخی از مردم و خصوصا بازاریان زنجان تشکیل می‌دادند. [۵] در ۲۴ اردیبهشت سال۱۳۹۲ در مشهد درگذشت. سید علی خامنه‌ای رهبر ایران نیز درگذشت او را تسلیت گفت. [۶] سید موسی شبیری زنجانی بر پیکر وی نماز اقامه کرد.[۷]

تحصیلات

سید عزالدین حسینی مقدمات، سطح و کمی از خارج را در زنجان خواند در زنجان به درس پدرش سید محمود حسینی و حسین دین محمدی رفت. سپس به شهر قم مهاجرت کرد. چهارده سال در درس سید محمد حجت کوه کمره ای، ده سال درس سید حسین طباطبایی بروجردی، و مدتی نیز در درس سید صدرالدین صدر، سید احمد خوانساری، رضی زنوزی تبریزی شرکت کرد. سید عزالدین حسینی مدت کوتاهی به حوزه نجف رفت و در درس سید عبدالهادی شیرازی، سید ابوالقاسم خویی و سید محسن حکیم حاضر شد.[۸]

ارتباط با سید روح الله خمینی

سید عزالدین حسینی از شاگردان اولیه امام خمینی در قم بود و در درس منظومه و اسفار او شرکت کرد.[۹] وی به مدت ۵سال از سید روح الله خمینی یک دوره اسفار را فرا گرفت، در آن زمان با این که هنوز سید روح الله خمینی درمیان مردم چندان شناخته شده نبود، سید عزالدین از او به «حاج آقا روح الله» نام می‌برد، افکار او رامی ستوده ودرترویج آن می‌کوشید.[۱۰]

ارتباط با سید محمد حسین طباطبایی

سید عزالدین حسینی حکمت متعالیه را در درس سید روح الله خمینی، سید محمد حسین طباطبائی و مهدی مازندرانی تحصیل کرد. درس اسفار سید محمد حسین طباطبایی در قم با درخواست سید عزالدین و جمعی از همدوره‌ای‌های او تشکیل شده است و سید محمد حسین طباطبایی نخستین حواشی خود را بر کتاب اسفار بر چاپ سنگی آن که متعلق به سید عزالدین بود نوشته‌ است. این نسخه در گنجینه مخطوطات بیت حسینی نگهداری می‌شود.

جلسات مباحثات شبانه با حضور سید محمد حسین طباطبایی، که بعدا به جلسات اصول فلسفه و روش رئالیسم منتهی می‌شود، به درخواست او و در منزل او در قم بنا گذاشته شده است. سید محمد حسین طباطبایی تبریزی، در آخرین مصاحبه تلویزیونی و در پاسخ به این سوال که کدام یک از شاگردانتان توانستند رابطه خاص استاد و شاگردی را با شما داشته باشند و به کدام یک در فلسفه اسلامی می‌­شود اعتماد داشت، ابتدا از مرتضی مطهری و سپس از سید عزالدین زنجانی با عنوان «آقای امام زنجانی» و پس از آن از سه نفر دیگر نام برد. [۱۱]

خانواده حسینی و خامنه ای

بر اساس مطلبی که سایت آیت الله خامنه‌ای منتشر کرده است خانواده عزالدین حسینی با خانواده سید علی خامنه‌ای ارتباط دوستانه ای داشتند. سید محمود حسینی زنجانی -پدر سید عزالدین زنجانی- هرگاه به مشهد می‌رفت، با سید جواد خامنه‌ای -پدر سید علی خامنه ای- دیدارهای منظمی داشتند. پس از انقلاب هم هرگاه سید علی خامنه‌ای به مشهد می‌رفت، با سید عزالدین زنجانی دیدار می‌کرد. محتوای جلسات قبل از انقلاب اگرچه سیاسی بود، اما بعد از انقلاب اغلب ادبی، عرفانی، تاریخی یا علمی بود. مثلاً درباره‌ی علما، فقها و بزرگان اطلاعاتی رد و بدل می‌شد.[۱۲] بر اساس گزارشی که خبرگزاری رسا منتشر کرده است سید عزالدین زنجانی در جلسه ای گفته است باید همه ملت ایران برای داشتن چنین رهبری-سید علی خامنه ای- سجده شکر بجا آورند.[۱۳]

تدریس

سید عزالدین دروس حوزوی را در حوزه‌های علمیه قم، زنجان و مشهد تدریس کرد و بیشتر از سی سال در حوزه علمیه مشهد به تدریس خارج فقه و اصول، تفسیر، کلام و عقاید و فلسفه مشغول بود و بسیاری ازفضلای حوزه و دانشگاه از دروس او بهره‌مند بوده‌اند و تعدادی نیز موفق به اخذ درجه اجتهاد از او شدند. از جمله شاگردان وی می‌توان به سید محمد حسینی فرزند وی اشاره کرد که اکنون صاحب رساله و ساکن مشهد است. [۱۴]

مرجعیت

سید عزالدین حسینی در سال ۱۳۵۴ رساله عملیه خود را با عنوان رساله جامع الاحکام در مشهد منتشر کردند و پس از درگذشت محمد علی اراکی رساله توضیح المسائل خود را در سال ۱۳۷۳ منتشر شد.[۱۵]

اساتید

اساتید او را اینگونه شمرده اند:[۱۶]

آثار

 
شرح خطبه حضرت زهرا (س)

برای سید عزالدین حسینی زنجانی آثار زیر را شمرده اند:[۱۷]

فعالیت‌های سیاسی

در سال ۱۳۴۲ با مبارزات سیاسی با امام خمینی همراه شد و به ترویج مرجعیت سید روح الله خمینی پرداخت و دستگیر شد.[۱۸] مدتی در تهران همراه با برخی از جملهمرتضی مطهری، محمد تقی فلسفی، حسین لنکرانی، سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد زندانی شد. از سال ۱۳۵۱ بخاطر اطلاعیه‌ای که سید عزالدین حسینی و تعدادی از علمای زنجان دعوت به مجلس ترحیم سعید محسن داده بودند از طرف ساواک مجبور به اقامت اجباری در شهر مشهد شد.[۱۹] سید محمد حسینی فرزندش می‌گوید درسال ۵۰ شاه به اوپک رفته بود و دربازگشت به اصطلاح پیروزمندانه ازاوپک، عده‌ای روحانی به استقبال شاه رفته بودند. مرحوم ابوی ازاین روحانی‌ها درمنبر انتقاد کردند. همین انتقاد باعث شد ساواک مسئله را پیگیری و به دربارمنتقل کند و زمینه تبعید ایشان فراهم شود.[۲۰]
سید عزالدین در مشهد به مناسبت­‌های مختلف اعلامیه می‌­داد و در تظاهرات شرکت می‌کرد. در انقلاب ۵۷ ایران نقش فعالی داشت و خصوصا بخشی از مردم زنجان متاثر از وی بودند. [۲۱]

امامت جمعه زنجان

 
تصویری از آیت الله زنجانی هنگام سخنرانی در سالهای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی ایران

پس از پیروزی انقلاب ۵۷ ایران به درخواست سید روح الله خمینی به زنجان برگشت [۲۲]و به امامت جمعه شهر زنجان منصوب شد و مدت دو سال در زنجان نقش موثر داشتند. سپس به مشهد برگشت و فعالیت­های علمی را در مشهد ادامه داد.[۲۳]

ترور ناموفق

در سال ۱۳۵۹بازگشت سید عزالدین حسینی در مقام امام جمعه شهر با مخالفت برخی روحانیون همراه شد. روابط نزدیک زنجانی با مهدی بازرگان، فشار‌ها را بیشتر کرد. سرانجام چند نفر وی را هنگام وضو گرفتن در حیاط به سوی او تیراندازی کردند آسیبی به کسی نرسید، اما سید عزالدین زنجانی مجبور به ترک شهر و مهاجرت دائم به مشهد شد. بعد‌ها وی ترورکنندگان خود را بخشید و آن‌ها آزاد شدند. رهبر و مغز متفکر این ترور، یک دانشجوی ۲۲ ساله دانشکده کشاورزی زنجان به نام ابوالفضل نوری بود که دو سال و نیم بعد در جبهه‌های جنگ در حالی که از فرماندهان لشکر عاشورا بود شهید شد.[۲۴]

فعالیت‌های اجتماعی-فرهنگی

سید عزالدین زنجانی در دوران سکونت در زنجان در مسجد جامع زنجان (سید) اقامه نماز می‌کرد و برای مردم سخنرانی می‌کرد و مراسم‌های مذهبی نیز با حضور او انجام می‌شد و خانه او نیز محل مراجعات مردم بود. بعد از سکونت در مشهد در مسجد امام صادق(ع) این شهر نماز اقامه می‌کرد و جلسه تفسیر قرآن برگزار می‌کرد و به پرسش‌های جوانان پاسخ می‌گفت.[۲۵] در سوابق فعالیت‌های فرهنگی سید عزالدین حسینی مدیریت حوزه علمیه زنجان، تأسیس کتابخانه جامع موسوم به کتابخانه حسینی، ساخت مساجد متعدد در زنجان و روستاهای تابعه نیز دیده می‌شود.[۲۶]

پانویس

  1. پرش به بالا سایت اطلاع رسانی وارثون
  2. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حاج آقا عزالدین زنجانی.
  3. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حاج آقا عزالدین زنجانی
  4. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی وارثون.
  5. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حاج آقا عزالدین زنجانی.
  6. پرش به بالا سایت اطلاع رسانی آیت الله خامنه‌ای.
  7. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حاج آقا عزالدین زنجانی
  8. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حاج آقا عزالدین زنجانی.
  9. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی ایت الله حاج آقا عزالدین زنجانی
  10. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سید محمد حسینی زنجانی.
  11. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حاج آقا عزالدین زنجانی.]
  12. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای.
  13. پرش به بالا خبرگزاری رسا.
  14. پرش به بالا سایت اطلاع رسانی آیت الله حاج آقا عزالدین زنجانی
  15. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حاج آقا عزالدین زنجانی.
  16. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حاج اقا عزالدین حسینی زنجانی
  17. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حاج آقا عزالدین زنجانی
  18. پرش به بالا بیات،انقلاب اسلامی در زنجان، ص۲۰۱.
  19. پرش به بالا بیات،انقلاب اسلامی در زنجان، ص۲۱۵.
  20. پرش به بالا روزنامه خراسان،۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۳.
  21. پرش به بالا سایت اطلاع رسانی آیت الله حاج آقا عزالدین زنجانی.
  22. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای.
  23. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حاج آقا عزالدین حسینی.
  24. پرش به بالا سایت اطلاع رسانی شخصیت نگار.
  25. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حاج آقا عزالدین حسینی.
  26. پرش به بالا شبکه اجتهاد.
 

منابع

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 06:42

سید عبدالله موسوی شیرازی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%DB%8C_%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C

 

سید عبدالله موسوی شیرازی

 
 
سید عبدالله موسوی شیرازی
زادروز (۱۳۰۹ ق-۱۲۷۰ ش)
درگذشت (اول محرم ۱۴۰۵هـ. ق ۱۳۶۳/۷/۵ ش)
آرامگاه ایران، مشهد
محل زندگی مشهد
استادان آقا ضیاء عراقی، محمد حسین نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی و...
نقش‌های برجسته مرجع تقلید
آثار الدّرر المبیض فی منجزات المریض، امام و امامت از دیدگاه اسلام،توضیح المسائل و...

سید عبدالله موسوی شیرازی (۱۳۰۹ - ۱۴۰۵ق)(۱۲۷۰ - ۱۳۶۳ش)، از مراجع تقلید شیعه در قرن چهارده و پانزده قمری و ساکن مشهد بود. او جزء علمایی بود که به سیاست‌های رضاخاناعتراض کرد و در تجمع مردم در مسجد گوهرشاد نقش داشت. اعلامیه‌های متعددی علیه محمدرضا پهلوی صادر کرد و از حامیان جمهوری اسلامی محسوب می‌شد. مدفن او در مشهد در حرم امام رضا (ع) قرار دارد. سید محمدباقر موسوی شیرازی (م۱۳۹۳ش) فرزند اوست.

زندگی نامه و تحصیلات

سید عبدالله شیرازی در شب ۱۳ شعبان ۱۳۰۹ هـ. ق. مطابق با ۱۲۷۰/۱۲/۲۳ هـ.ش، در شیراز متولد شد. پدرش سید محمد طاهر شیرازی از علمای شیراز بود. وی پس از گذراندن دروس مقدماتی در شیراز به نجف رفت و پس از کسب درجه اجتهاد در آنجا به زادگاهش برگشت. پس از مدتی به دلیل موضع‌گیری‌هایش علیه حکومت پهلوی مجبور شد به نجف بازگردد و پس از چهل سال سکونت در آنجا به ایران بازگشت و در مشهد ساکن شد و به تدریس و تربیت طلاب پردخت.

سید عبدالله شیرازی به دلیل فعالیت‌های سیاسی علیه خاندان پهلوی تحت فشار قرار گرفت در ایران مبارزات سیاسی را ادامه داد و مخالفت رسمی و علنی خویش را با حکومت رضاشاه پهلوی اعلام کرد و دستگیر و زندانی شد. پس از حادثه مسجد گوهرشاد، شیرازی به طور مخفیانه راهی نجف اشرف شد و چهل سال در آنجا ماند. وی ده سال پایانی عمر خود را در مشهد گذراند و مشغول تدریس علوم دینی و تربیت شاگردان بود.[۱][۲]

حیات علمی

سید عبدالله شیرازی در ۷ سالگی به مکتب خانه رفت و روخوانی قرآن، خواندن و نوشتن کتاب‌های فارسی و ادبیات مرسوم را نزد پدر فراگرفت. سپس در حوزه علمیه زادگاه خود شیراز، به آموختن لغت، صرف، نحو و ادبیات عرب پرداخت و برخی از کتاب‌های اصولی و فقهی و نیز منطق و فلسفه را آموخت. در درس شیخ علی ابوالوردی، میرزا محمد صادق مجتهد و شیخ محمد رضا شامنی حاضر شد. [۳]

او در جمادی الاول ۱۳۳۳ هـ. ق. شیراز را به قصد ادامه تحصیل در حوزه علمیه نجف، ترک گفت. در نجف از درس سید ابوالحسن اصفهانی، آقاضیاء عراقی و شیخ محمد حسین نائینی استفاده کرد. شیرازی پس از اقامت سیزده ساله درنجف اشرف و اخذ درجه اجتهاد، به شیراز، بازگشت و به احیای حوزه علمیه شیراز پرداخت. [۴] سید عبدالله پس از مدتی به نجف بازگشت و بعد از چندین سال اقامت به ایران آمد و در مشهد فعالیت‌های علمی خود را ادامه داد.

آثار

سید عبدالله در دوران حیات خود آثار زیادی را تألیف کرد که عبارتند از:

  • التحفه الکاظمیه فی قتل الحیوانات بالآلات الکهربائیه.
  • ازاحه الشبهه فی حکم الافاق المتحده و المختلفه.
  • المسأله الرجوعیه فی حکم المطلقه الرجعیه.
  • الرساله الربیعیه فی تصحیح النیابه العبادیه.
  • الحاشیه علی العروه الوثقی، فقه استدلالی.
  • ازاحه الشبهات فی الشک فی الرکعات.
  • ازاحه الشبهات فی الشک فی الرکعات.
  • عمده الوسائل فی الحاشیه علی الرسائل.
  • مناظرات دهگانه با علمای اهل سنت.
  • رفع الحاجب فی الاجره علی الواجب.
  • الدّرر المبیض فی منجزات المریض.
  • امام و امامت از دیدگاه اسلام.
  • الاحتجاجات العشره.
  • ذخیره الصالحین.
  • الامامه و الشیعه.
  • توضیح المسائل.
  • انیس المقلّدین.
  • کتاب القضاء.
  • مناسک حج.
  • پوشش زن از دیدگاه اسلام.
  • الرساله الرجبیه، فقه استدلالی.
  • کتاب الحج / بقلم محمد تقی الطبسی.
  • کتاب الصوم / ۲ جلد / بقلم علی ارومی.
  • تنقیح الاصول / ۴ جلد / بقلم علی ارومی.
  • رسالة فی الترتب / بقلم علی اکبر وحیدی همدانی.
  • محاضرات فی الحج / بقلم سیّد محمّدعلی شیرازی.
  • القطرة فی زکاة الفطرة / بقلم علی محمّدی مازندرانی.
  • کتاب الخمس / ۲ جلد / بقلم علی اکبر الوحیدی الهمدانی [۵]

فعالیت‌های سیاسی-فرهنگی

 
تصویر اجازه اجتهاد آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی به سید عبدالله شیرازی.

شیرازی پس از ده سال اقامت در نجف به شیراز برگشته و به جنبه‌های علمی طلاب حوزه و مدارس علمیه و اوضاع دینی شهر که در اثر روی کارآمدن رضاخان وضع آشفته‌ای به خود گرفته بود، ‌ پرداخت و از طرف دیگر در ارتباط با فعالیت‌های غیر دینی رضاخان با دیگر علمای شیراز و اصفهان و قم گفتگو و مذاکره کرد.[۶][۷]

  • اواخر محرم الحرام سال ۱۳۵۴ هجری قمری پس از پایان مذاکراتش با آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری به طور غیرعلنی وارد مشهد مقدس شد با حاج آقا حسین قمی و حاج سید یونس اردبیلی دیدار و تبادل نظر کرد که نتیجه این جلسات دعوت از اقشار مردم جهت تحصن در مسجد گوهرشاد و حادثه مسجد گوهرشاد بود که به دستگیری هشت تن از علما از جمله سید عبدالله شیرازی انجامید. واکنش‌ها باعث آزادی علما شد. شیرازی پس از آزادی از زندان رضاخان در تهران، در روز سه‌شنبه ۲۸ رجب المکرم ۱۳۵۴ هجری قمری برابر با چهارم آبان ۱۳۱۴ شمسی وارد شیراز شد و پس ار توقفی کوتاه به نجف رفت.[۸]
  • در سال ۱۳۵۴ پس از اخراج علما و طلاب ایرانی از عراق توسط رژیم بعثی، او راهی ایران شده و در شهر مشهد ساکن شد و در مبارزات انقلاب نقش موثری داشت. [۹]پس از پیروزی انقلاب ایران از حامیان آن محسوب می شد و در زمینه جنگ هشت ساله عراق علیه ایران معتقد بود که خطر وجود صدام در عراق نه تنها به نابودی عراق می‌انجامد بلکه تا صدام بر عراق حکومت می‌نماید، هیچ گونه ثبات و امنیتی در منطقه وجود نخواهد داشت.[۱۰] وی خود نیز برای تشویق رزمندگان در جبهه حضور پیدا می کرد و بیت او محل رفت و آمد انقلابیون بود. شیرازی در مناسبت ها و حوادث مختلف اعلامیه صادر می کرد و تا اواخر عمر فعال بود.[۱۱]

درگذشت

آیت الله شیرازی در ۹۶ سالگی، در سحرگاه اول محرم ۱۴۰۵هـ. ق ۱۳۶۳/۷/۵ ش درگذشت و در جوار حرم امام رضا (ع) به خاک سپرده شد.

پانویس

 

منابع

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 06:40

سید علی حسینی خامنه‌ای

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%DB%8C_%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C

 

سید علی حسینی خامنه‌ای

 
 
سید علی خامنه‌ای
سید علی خامنه ای.jpg
شناسنامه
نام کامل سید علی حسینی خامنه
لقب آیت‌ الله
زادروز ۲۹ فروردین ۱۳۱۸ ه‍.ش
۲۸ صفر ۱۳۵۸ ه‍.ق
۱۹ آوریل ۱۹۳۹
زادگاه مشهد ایران
فرزندان پسران: مصطفی، مجتبی،مسعود و میثم 
دختران: هدی، بشری
اطلاعات سیاسی
پست‌ها نماینده مجلس شورای اسلامی 
امام جمعه تهران 
رئیس جمهور 
رهبر جمهوری اسلامی ایران
پس از امام خمینی
اطلاعات علمی و مذهبی
استادان سید جواد حسینی خامنه‌ای
میرزا محمد مدرس یزدی
شیخ هاشم قزوینی
سید محمد هادی میلانی
حاج آقا حسین بروجردی 
امام خمینی
حسین علی منتظری 
مرتضی حائری یزدی 
سید محمد محقق داماد 
علامه طباطبایی
کتاب‌ها طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
از ژرفای نماز
چهار کتاب اصلی علم رجال
پیشوای صادق 
روح توحید نفی عبودیت غیر خدا 
ترجمه: صلح امام حسن 
آینده در قلمرو اسلام 
ترجمه تفسیر فی ظلال القرآن
وبگاه رسمی پایگاه نشر آثار 
دفتر رهبری
امضا امضای آیت الله خامنه‌ای.jpg

سید علی حسینی خامنه‌ای (زاده ۱۳۱۸ ه‍.ش) از مراجع تقلید شیعه و دومین رهبر نظام جمهوری اسلامی در ایران. او پیش از انتخاب به رهبری در سال ۱۳۶۸ ه‍.ش، دو دوره رئیس جمهور و مدتی نماینده مجلس شورای اسلامی بوده است. امام جمعه تهران از سوی امام خمینی نیز از مناصب شرعی اوست. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از موثرترین روحانیون مشهد به شمار می‌رفت.

اندیشه‌‌های آیت الله خامنه‌ای در قالب مجموعه‌ای مفصل به نام حدیث ولایت جمع‌آوری شده است. کتاب‌های متعددی نیز به صورت موضوعی از سخنان و پیام‌های مکتوب ایشان گردآوری و منتشر شده است. علاوه بر این، چند اثر مکتوب شامل تالیف و ترجمه نیز از خود ایشان منتشر شده که طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآنمفصل‌ترین کتاب تالیفی، و صلح امام حسن مشهورترین ترجمه ایشان است.

مخالفت صریح با قمه‌زنی و برخی شکل‌های عزاداری، و تحریم توهین به مقدسات اهل سنت از فتاوای معروف و موثر ایشان در جهان اسلام به شمار می‌رود. اصطلاحات تهاجم فرهنگی و بیداری اسلامی از مفاهیمی است که در پی سخنرانی‌ها و تاکید‌های ایشان وارد ادبیات سیاسی و اجتماعی ایران شده است.

آیت الله خامنه‌ای علاقمند ادبیات است و با سبک‌های ادبی آشناست. او اشعاری نیز سروده و تخلص «‌امین‌» را برگزیده است. مطالعه کتب معتبر تاریخی بخشی از برنامه مطالعاتی دائمی ایشان است، به طوری که به مباحث و موضوعات تاریخ معاصر احاطه دارد.[۱]

محتویات

 [نهفتن

تولد و نسب

وی در ۲۹ فروردین ۱۳۱۸ (۲۸ صفر ۱۳۵۸/ ۱۹ آوریل ۱۹۳۹)، در خانواده‌ای روحانی در مشهد زاده شد.

پدر و مادر

پدرش سید جواد خامنه‌ای (درگذشته ۱۳۶۵ش) نیز از علما و مجتهدان عصر خود بود که در نجف متولد شد و در کودکی همراه خانواده‌اش به تبریز آمد. در حدود سال ۱۳۳۶ق به مشهد مهاجرت کرد. او پس از مدتی به نجف مهاجرت کرد و بعد از تکمیل تحصیلات خود نزد علمای بزرگی هم چون میرزا محمد حسین نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاءالدین عراقی و پس از کسب اجازه اجتهاد[۲] به ایران بازگشت و در مشهد اقامت گزید. او ضمن تدریس دروس حوزوی، امامت مسجد صدیقی‌های بازار مشهد (مسجد آذربایجانی‌ها) را بر عهده گرفت.[۳] او همچنین از امامان جماعت مسجد جامع گوهرشاد نیز بود.[۴]

بانو خدیجه میردامادی (۱۲۹۳-۱۳۶۸ش)، مادر آیت الله خامنه‌ای بانویی زاهد، مقید به احکام شرعی و امر به معروف و نهی از منکر، آشنا با آیات قرآن، احادیث، تاریخ و ادبیات بود.

اجداد

جد اعلای او سید محمد حسینی تفرشی است که نسب‌شان به سادات افطسی می‌رسد. شجره وی به سلطان العلماء احمد، معروف به سلطان سید احمد می‌رسد که با ۵ واسطه از اخلاف امام سجاد(ع)، است.

جدش سید حسین خامنه‌ای (حدود ۱۲۵۹- ۲۰ ربیع الآخر ۱۳۲۵ق) از علمای مشروطه خواه و شاگرد عالمانی چون سید حسین کوه کمری، فاضل ایروانی، فاضل شربیانی، میرزا باقر شکی و میرزا محمد حسن شیرازی بود.[۵] او پس از بازگشت از نجف به تبریز، مدرس مدرسه طالبیه و امام جماعت مسجد جامع آن شهر شد.[۶]

شیخ محمد خیابانی، روحانی مبارز و مجاهد عصر مشروطه، شاگرد و داماد سید حسین خامنه‌ای بود.[۷]

سید محمد خامنه‌ای (۱۲۹۳ق، نجف- شعبان ۱۳۵۳، نجف) مشهور به پیغمبر[۸]، عموی آیت الله خامنه‌ای از شاگردان آخوند خراسانی، شریعت اصفهانی بود و از رجال طرفدار مشروطه به شمار می‌رفت.[۹]

آیت الله سید هاشم نجف آبادی (میردامادی) (۱۳۰۳-۱۳۸۰ ق)، جد مادری آیت الله خامنه‌ای (از خاندان میرداماد فیلسوف مشهور عصر صفویه) از شاگردان آخوند خراسانی و میرزا محمدحسین نائینی، از علما و مفسران قرآن و از ائمه جماعت مسجد گوهرشاد بود[۱۰] و در عین حال به امر به معروف و نهی از منکر اهتمام ویژه‌ای داشت و در پی اعتراض به کشتار مردم در مسجد گوهرشاد در دوره رضاشاه، به سمنان تبعید شد.[۱۱] نسب آیت الله خامنه‌ای از سوی مادر به محمد دیباج فرزند امام جعفر صادق(ع) می‌رسد.[۱۲]

زیست‌نامه علمی

تحصیل

سیدعلی خامنه‌ای تحصیل را در چهارسالگی از مکتب خانه و با فراگیری قرآن کریم شروع کرد. و هم‌زمان با دوره دبستان یادگیری قرائت و تجوید قرآن را نزد برخی قاریان مشهد شروع کرد[۱۳] و هم‌زمان با سال‌های پایان دبستان، تحصیلات مقدماتی حوزوی را نیز آغاز نمود. وی پس از اتمام دوره دبستان، تحصیل علوم دینی را در مدرسه سلیمان خان ادامه داد. دوره سطح را در مدرسه نواب به پایان برد. وی بخشی از مقدمات و سطح را نیز نزد پدر طی کرد. همزمان با تحصیلات حوزوی، دبیرستان را نیز تا سال دوم متوسطه ادامه داد.[۱۴]

در ۱۳۳۴ش، در درس خارج فقه آیت الله سید محمد هادی میلانی حاضر شد. وی در ۱۳۳۶ش طی سفر کوتاهی همراه خانواده به نجف رفت و در دروس مدرسان بنام حوزه علمیه نجف شرکت کرد ولی به دلیل عدم تمایل پدر برای اقامت در آن شهر به مشهد بازگشت[۱۵] و یک سال دیگر در درس آیت الله میلانی حاضر شد و در ۱۳۳۷ش عازم حوزه علمیه قم شد.[۱۶]

آیت الله خامنه‌ای در سال ۱۳۴۳ش به دلیل عارضه بینایی پدر و برای کمک به وی به ضرورت از قم به مشهد بازگشت و بار دیگر در جلسات درس آیت الله میلانی حضور یافت که تا ۱۳۴۹ش ادامه داشت.

تدریس

او از ابتدای حضور در مشهد، به تدریس سطوح عالی فقه و اصول (رسائل، مکاسب و کفایه) مشغول شد و برای عموم مردم نیز جلسات تفسیر برگزار کرد.از ۱۳۴۷ش درس تخصصی تفسیر را برای طلاب علوم دینی نیز شروع کرد که این دروس و جلسات تفسیر تا ۱۳۵۶ش و قبل از دستگیری و تبعید به ایرانشهر ادامه داشت.[۱۷] جلسات تفسیر در سالیانی از دوره ریاست جمهوری و پس از آن نیز ادامه داشت. پس از رسیدن به رهبری نیز، از ۱۳۶۹ش تدریس خارج فقه را آغاز کرد و تاکنون به تدریس ابواب جهاد، قصاص و مکاسب محرمه پرداخته است. این درس هم اکنون نیز ادامه دارد.

اساتید

آثار علمی

آیت الله خامنه‌ای تحقیق و تألیف را از دوران طلبگی آغاز کرده بود و تقریرات دروس استادان خود را می‌نوشت.[۱۹] اندیشه‌‌های او در قالب مجموعه‌ای مفصل به نام حدیث ولایت جمع‌آوری شده است. کتاب‌های متعددی نیز به صورت موضوعی از سخنان و پیام‌های مکتوب ایشان گردآوری و منتشر شده است. فلسطین از منظر آیت الله خامنه‌ای، کتابی است به زبان فارسی، نوشته سعید صلح میرزائی، که حاوی نظرات و بیانات آیت الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران درباره مسأله فلسطین است. علاوه بر این چند اثر مکتوب شامل تالیف و ترجمه نیز از ایشان منتشر شده است.

تألیف

ترجمه‌

  1. آینده در قلمرو اسلام، نوشته سید قطب
  2. صلح امام حسن(ع): پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه تاریخ، نوشته شیخ راضی آل یاسین
  3. تفسیر فی ظلال القرآن، نوشته سید قطب
  4. مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان، نوشته عبدالمنعم النمر
  5. ادعانامه علیه تمدن غرب.

فعالیت‌های سیاسی اجتماعی

نقطه آغازین ورود به فعالیت‌های سیاسی و مبارزه با نظام سلطنتی پهلوی، دیدار او با سید مجتبی نواب صفوی (میرلوحی) در مشهد بود. در بهمن ۱۳۴۱[۲۰] و نیز در ۱۳۴۲ش، واسطه انتقال پیام‌های امام خمینی و آیت الله میلانی بود.[۲۱]

در سفری به بیرجند سخنرانی‌های علیه حکومت وقت انجام داد[۲۲] و به همین دلیل در ۱۲ خرداد ۱۳۴۲ ش/۷ محرم ۱۳۸۳ق دستگیر و در مشهد زندانی شد.[۲۳] پس از آزادی، آیت الله محمد هادی میلانی از او دیدن کرد.[۲۴] او از جمله روحانیونی بود که در ۱۱ دی ۱۳۴۲ تلگرامی به آیت الله سید محمود طالقانی، مهدی بازرگان و یدالله سحابی که در حمایت از امام خمینی زندانی شده بودند، فرستاد.[۲۵]

در همان زمان طلاب خراسانی حوزه علمیه قم با هدایت او، در اعتراض به ادامه حصر امام خمینی نامه‌ای به حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت نوشته و منتشر کردند که از جمله آنها خود وی و ابوالقاسم خزعلی و محمد عبایی خراسانیبودند.[۲۶]

آیت الله خامنه‌ای در بهمن ۱۳۴۲ مقارن با رمضان ۱۳۸۰ برای تبلیغ و تبیین مسائل نهضت اسلامی راهی زاهدان شد.[۲۷] سخنرانی‌های او در مساجد زاهدان باعث دستگیری و انتقال به زندان قزل قلعه شد[۲۸] که در ۱۴ اسفند ۱۳۴۲ از زندان آزاد شد.[۲۹]

در پاییز ۱۳۴۳ش از قم به مشهد بازگشت.[۳۰]

وی به همراه کسانی چون عبدالرحیم ربانی شیرازی، محمد حسینی بهشتی، علی فیض مشکینی، احمد آذری قمی، علی قدوسی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید محمد خامنه ای و محمد تقی مصباح یزدی[۳۱] اعضای "گروه یازده نفر" بودند که با هدف تقویت و اصلاح حوزه علمیه قم برای مبارزه با رژیم پهلوی شکل گرفت.

در مسجد امیرالمومنین تهران هم مدتی به امامت جماعت پرداخت. در پی دستگیری و تبعید آیت الله سید حسن قمی در فروردین ۱۳۴۶ که به دنبال سخنرانی ضدرژیم او در مسجد گوهرشاد صورت گرفت، آیت الله خامنه‌ای از آیت الله میلانی خواست به این اقدام اعتراض کند.[۳۲]

در ۱۴ فروردین ۱۳۴۶، در مراسم تشییع جنازه آیت الله شیخ مجتبی قزوینی دستگیر[۳۳] و در ۲۶ تیر همان سال آزاد شد.[۳۴] اندکی بعد در تهران به ملاقات زندانیان سیاسی رفت.[۳۵]

در پی وقوع زمین لرزه ویرانگر جنوب خراسان در ۹ شهریور ۱۳۴۷ عده‌ای از روحانیون خراسان به سرپرستی آیت الله خامنه‌ای با هدف امداد و ساماندهی کمک‌های مردمی به زلزله‌زدگان، عازم فردوس شدند. در این مدت در مجالس و منابر و همچنین هیئت‌های مذهبی، به فعالیت سیاسی خود ادامه داد. این فعالیت‌ها باعث شد که به اقامتش در فردوس پایان داده شود.[۳۶]

او با آنکه تحت پیگرد بود، با برخی از روحانیون مبارز از جمله سید محمود طالقانی، سید محمد رضا سعیدی، محمد جواد باهنر، محمد رضا مهدوی کنی، مرتضی مطهری، اکبر هاشمی رفسنجانی و فضل الله محلاتی در مشهد و تهرانارتباط داشت و به رغم اقامت در مشهد در بسیاری از جلسات علما و روحانیون مبارز تهران حضور می‌یافت[۳۷].

وی در ۱۳۴۸ش به منظور تبیین مباحث تأثیرگذار در روند مبارزه به ایراد سخنرانی‌هایی در برخی مراکز فعال سیاسی اسلامی در تهران از جمله حسینیه ارشاد و مسجد الجواد تهران دعوت شد.[۳۸]

با درگذشت آیت الله سید محسن حکیم در خرداد ۱۳۴۹، آیت الله خامنه‌ای تلاش مضاعفی برای تحکیم مرجعیت امام خمینی به عنوان مرجع تقلید اعلم انجام داد. در ۲ مهر ۱۳۴۹ دستگیر و مدتی در زندان لشکر خراسان در بازداشت به سر برد.[۳۹] در مرداد ۱۳۵۰ به ساواک مشهد احضار و مدتی در زندان لشکر خراسان بازداشت شد تا فعالیتی در زمینه جشن‌های ۲۵۰۰ ساله نداشته باشد.[۴۰] این جشن‌ها از سوی امام خمینی تحریم شده بود.[۴۱] پس از آزادی، و در همان سال دو بار دیگر نیز بازداشت شد؛ و در بازداشت دوم به اتهام اقدام بر ضدامنیت داخلی به ۳ ماه حبس محکوم شد.[۴۲]

پس از آزادی، فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی خود را گسترش داد. جلسات درس و تفسیر او در مدرسه میرزا جعفر و مسجد امام حسن و مسجد قبله و نیز در منزلش در مشهد ادامه داشت.

در آذر ۱۳۵۲ محل اقامه نمازجماعت و جلسات تفسیر خود را به مسجد کرامت انتقال داد.[۴۳] پس از مدتی سازمان‌های امنیتی وقت مانع اقامه نمازجماعت در آن مسجد شدند.[۴۴]

در آبان ۱۳۵۳ به دعوت آیت الله محمد مفتح در مسجد جاوید تهران به سخنرانی پرداخت. و در دی ۱۳۵۳ دستگیر و این بار به زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری در تهران منتقل گردید.[۴۵] در این حبس، اجازه ملاقات نداشت و از وضعیت و محل حبس او اطلاعی به خانواده‌اش نیز داده نشده بود.[۴۶]

او در ۲ شهریور ۱۳۵۴ از زندان آزاد شد، اما تحت مراقبت مأموران امنیتی بود و اقامه نمازجماعت، سخنرانی، تدریس و جلسات تفسیر وی حتی در منزلش ممنوع شده بود[۴۷]، اما او جلسات تفسیر و فعالیت‌های خود را به صورت مخفیانه پی گرفت.[۴۸]

به دنبال درگذشت علی شریعتی در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ آیت الله خامنه‌ای در بزرگداشت و مراسم ترحیم وی حضور یافت[۴۹] و در پی درگذشت آیت الله سید مصطفی خمینی فرزند امام خمینی به همراه برخی از مبارزان مراسم ختمی در ۶ آبان در مسجد ملاهاشم برپا کردند.[۵۰]

او از سوی کمیسیون امنیت اجتماعی خراسان به ۳ سال تبعید در ایرانشهر محکوم گردید[۵۱] و مأموران امنیتی در ۲۳ آذر ۱۳۵۶ به منزلش یورش برده و او را دستگیر کردند و به ایرانشهر انتقال دادند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران

عضویت در شورای انقلاب

پس از مهاجرت امام خمینی به فرانسه و با نظر ایشان در اوایل آبان ۱۳۵۷ شورای انقلاب در ایران شکل گرفت و اعضای آن توسط امام خمینی به تدریج انتخاب شدند[۵۲]. نخستین اعضای شورا مرتضی مطهری، سید محمد حسینی بهشتی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، محمد رضا مهدوی کنی، سید علی خامنه‌ای، محمد جواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی بودند. آیت الله خامنه‌ای در اواخر دی ماه در این جلسات حضور پیدا کرد.[۵۳] شورا در این مقطع، تصمیم گیری‌های مهم در مورد مبارزه را برعهده داشت، از جمله: مذاکره با مقامات حکومت پهلوی و مقامات کشورهای خارجی، تشکیل کمیته استقبال از امام خمینی[۵۴] و معرفی مهدی بازرگان به عنوان رئیس دولت موقت به امام خمینی.[۵۵]

پس از پیروزی انقلاب آنچه بر عهده شورای انقلاب قرار داشت عبارت بود از: قانون‌گذاری در غیاب قوه مقننه، انجام دادن بخشی از وظایف قوه مجریه پس از ادغام دولت موقت و شورای انقلاب در تیر ۱۳۵۸ و انجام دادن همه وظایف آن پس از استعفای دولت موقت در ۱۴ آبان ۱۳۵۸. در کنار این وظایف اصلی، مرجعی برای رفع معضلات و بحران‌های پیش روی نظام نوپای جمهوری اسلامی و مشاوره برای امام نیز بود.[۵۶] آیت الله خامنه‌ای تا پایان فعالیت این شورا در ۲۹ تیر ۱۳۵۹ عضو ثابت آن باقی ماند.[۵۷]

او معتقد بود که در شورای انقلاب باید از قشرهای گوناگون جامعه نماینده‌ای حضور داشته باشد.[۵۸]

مسائل کردستان، سیستان و بلوچستان و دیگر مناطق کشور و ضرورت حفظ وحدت از دیگر موضوعات مهم و مورد توجه وی در شورای انقلاب بود.[۵۹]

حضور در سازمان‌های دفاعی و نظامی

در آخر تیر ۱۳۵۸ آیت الله خامنه‌ای به معاونت امور انقلاب وزارت دفاع، و هم چنین عضویت کمیسیون وزرای امنیتی که سرپرستی و مسئولان کلیه امور انتظامی، نظامی و امنیتی را برعهده داشت، انتخاب گردید.[۶۰] از دیگر مأموریت‌های وی از طرف شورای انقلاب، مسئولیت مرکز اسناد و نیز سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ۳ آذر ۱۳۵۸ بود.[۶۱] در ۵ اسفند ۱۳۵۸ از مسئولیت سرپرستی سپاه پاسداران به دلیل نامزدی در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی استعفا کرد.[۶۲]

تشکیل حزب جمهوری اسلامی

آیت الله خامنه‌ای در ایام منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن،[۶۳] به همراه سید محمد حسینی بهشتی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی و محمد جواد باهنر برای ایجاد تشکلی انقلابی فعالیت می‌کرد.[۶۴] این تشکل با نام حزب جمهوری اسلامی در ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ رسما اعلام موجودیت کرد، اما سابقه تأسیس آن به جلساتی در مشهد در تابستان ۱۳۵۶ برمی‌گردد.[۶۵]

وی از تهیه کنندگان مرام نامه حزب بود و در تقسیم بندی وظایف اعضا نیز وظیفه تبلیغات حزب را برعهده گرفت.[۶۶] آیت الله خامنه‌ای عضو موسس و عضو شورای مرکزی حزب بود و در مجموع در دوره تأسیس حزب بیشتر نقش تبیینی ایفا کرد و مواضع حزب را به صورت گفتار‌ها و جزوه‌هایی ارائه نمود. او در تأسیس شعبه حزب در مشهد نقش داشت و دفتر آن شعبه را در ۲۶ اسفند ۱۳۵۷ افتتاح کرد.

پس از بهشتی و باهنر، آیت الله خامنه‌ای در شهریور ۱۳۶۰ از سوی شورای مرکزی حزب به عنوان سومین دبیرکل حزب انتخاب شد.[۶۷] در نخستین کنگره حزب در اردیبهشت ۱۳۶۲ نیز برای دومین بار به دبیرکلی حزب و عضویت شورای مرکزی[۶۸] و شورای داوری حزب[۶۹] انتخاب شد.

وی در طول دوران ریاست جمهوری در جلسه‌های حزب جمهوری اسلامی تهران و شهرستان‌ها شرکت می‌کرد و ضمن تبیین مأموریت‌ها و اهداف حزب به پرسش‌های اعضای دفتر‌ها و شعب و اعضای حزب پاسخ می‌داد.[۷۰]

امامت جمعه تهران

امام خمینی در ۲۴ دی ۱۳۵۸ آیت الله خامنه‌ای را با اشاره به حسن سابقه و شایستگی در علم و عمل به امامت جمعه تهران منصوب کردند.[۷۱] ایشان نخستین نماز جمعه را در ۲۸ دی ۱۳۵۸ امامت کرد.[۷۲] از این تاریخ تا واقعه ۶ تیر ۱۳۶۰ که در مسجد ابوذر تهران به وی سوءقصد شد و بر اثر آن به شدت مجروح گردید، به جز مقطعی چند روزه، نمازجمعه تهران را اقامه کرد.[۷۳] پس از آن نیز همواره این سمت را بر عهده داشت.

پیشنهاد برگزاری سمینارهای ائمه جمعه به منظور انسجام شبکه امامان جمعه در داخل کشور و جهان اسلام از اقدامات ایشان در این دوره بود و پس از موافقت امام خمینی، نخستین سمینار در مدرسه فیضیه قم برگزار شد.[۷۴]

اهتمام به خطبه‌های عربی بعد از خطبه دوم فارسی از ویژگی‌های خطبه‌های ایشان بوده است.

نمایندگی مجلس شورای اسلامی

آیت الله خامنه‌ای در انتخابات نخستین دوره قانون گذاری مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۳۵۸، با حمایت جامعه روحانیت مبارز تهران، حزب جمهوری اسلامی و چندین سازمان و گروه اسلامی دیگر[۷۵] و از حوزه انتخابیه تهران وارد مجلس گردید. در مجلس نیز عضو و رئیس کمیسیون امور دفاعی بود.

ایشان با انتخاب به مقام ریاست جمهوری در مهر ۱۳۶۰ قوه مقننه را ترک گفت.

مجروح شدن در اثر ترور

آیت الله خامنه‌ای در ۶ تیر ۱۳۶۰ و در حال سخنرانی پس از نماز ظهر در مسجد ابوذر، واقع در یکی از مناطق جنوب تهران، در اثر انفجار بمبی که در ضبط صوت کار گذاشته شده بود به شدت زخمی شد.[۷۶] بر اثر این سوء قصد وی از ناحیه سینه، دست راست آسیب جدی دید.آثار این مصدومیت با ایشان باقی مانده و دست راست ایشان کارآیی لازم را ندارد. گزارش‌های غیررسمی مسبب این حادثه را سازمان مجاهدین خلق ایران دانسته‌اند.[۷۷]

امام خمینی در پیامی خطاب به آیت الله خامنه‌ای توطئه سوء قصد به جان وی را محکوم کرد و از او تجلیل نمود.[۷۸] ایشان در ۱۸ مرداد ۱۳۶۰ از بیمارستان مرخص شد و مجددا به صحنه اجتماعی و سیاست بازگشت و از ۲۶ مرداد ۱۳۶۰ در جلسات مجلس شورای اسلامی حاضر شد.[۷۹]

دوران ریاست جمهوری اسلامی ایران

دوره اول

بعد از شهادت محمدعلی رجایی- دومین رئیس جمهور اسلامی ایران- شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و نیز جامعه مدرسین حوزه علمیه قم آیت الله خامنه‌ای را به عنوان نامزد ریاست جمهوری انتخاب کردند و امام خمینی که تا آن زمان با تصدی روحانیون در مقام ریاست جمهوری موافق نبود، با نامزدی او موافقت کردند.[۸۰] انتخابات در ۱۰ مهر ۱۳۶۰ برگزار شد و آیت الله خامنه‌ای با کسب اکثریت مطلق آراء (۹۵/۱۱ درصد) به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد.[۸۱] در ۱۷ مهر ۱۳۶۰ امام خمینی حکم ریاست جمهوری وی را تنفیذ کرد[۸۲] و او در ۲۱ مهر به عنوان سومین رئیس جمهور اسلامی ایران در مجلس شورای اسلامی سوگند یاد کرد.[۸۳]

دوره دوم

چهارمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران در ۲۵ مرداد ۱۳۶۴ بر گزار شد و آیت الله خامنه‌ای با کسب ۱۲ میلیون و ۲۰۵ هزار و ۱۲ رای (۸۵٪) از مجموع ۱۴ میلیون و ۲۳۸ هزار و ۵۸۷ نفر برای دومین بار به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شد. ایشان در خرداد ۱۳۶۸ به رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب شد و تا مرداد ۱۳۶۸ هر دو مسولیت را بر عهده داشت.

در این دوره و برای حل اختلافات مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان در تصویب لوایح مختلف، امام خمینی با تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام موافقت کرد.[۸۴] و آیت الله خامنه‌ای اولین رئیس آن شد[۸۵] که این سمت را تا پایان دوره ریاست جمهوری عهده دار بود.[۸۶]

سفرهای خارجی

او در دوره اول ریاست جمهوری از ۱۵ تا ۲۰ شهریور ۱۳۶۳ به کشورهای سوریه، لیبی و الجزایر و در دوره دوم از ۲۳ دی تا ۳ بهمن ۱۳۶۴ به کشورهای آسیایی و آفریقایی، پاکستان، تانزانیا، زیمباوه، آنگولا، و موزامبیک سفر نمود. از ۱۱ تا ۱۵ شهریور ۱۳۶۵ برای شرکت در هشتمین اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در هراره مجددا به زیمباوه سفر کرد. در این سفر در اجلاس سخنرانی کرد و با برخی از سران کشورهای غیرمتعهد دیدار و گفت وگو نمود.[۸۷] از ۲ تا ۶ اسفند ۱۳۶۷ نیز به کشورهای یوگسلاوی و رومانی[۸۸] و از ۱۹ تا ۲۶ اردیبهشت ۱۳۶۸ به کشورهای چین و کره شمالی سفر کرد.[۸۹]

آیت الله خامنه‌ای در ۳۱ شهریور ۱۳۶۶ در چهل و دومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت کرد و در سخنرانی خود دیدگاه‌ها و مواضع جمهوری اسلامی ایران را برای سران دولت‌های جهان تشریح نمود. این اولین حضور رئیس جمهوری اسلامی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بود.[۹۰]

حمایت از مبارزان مسلمان

از اقدامات دیگر آیت الله خامنه‌ای در زمینه سیاست خارجی می‌توان به برقراری ارتباط منسجم با گروه‌های سیاسی شیعی در افغانستان، عراق و لبنان و ایجاد تفاهم بین آنها اشاره کرد. تشکیل حزب وحدت اسلامی از احزاب هشت گانه افغانستان و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق از مصداق‌های مهم این رویکرد است.

در این دوره، به دامنه حمایت ایران از مبارزان اسلامی در لبنان، فلسطین، عراق و افغانستان افزوده شد و پشتیبانی ایران به احزاب و گروه‌های اسلامی در آن کشور‌ها، جایگاه منطقه‌ای و بین المللی قابل ملاحظه‌ای بخشید.

دوران رهبری جمهوری اسلامی ایران

با درگذشت امام خمینی در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ مجلس خبرگان رهبری عصر همان روز تشکیل جلسه داد. پس از بحث درباره شورایی یا فردی بودن رهبری و بعد از مطرح شدن نام آیت الله خامنه‌ای، برخی از نمایندگان از نظر امام خمینیمبنی بر صلاحیت آیت الله خامنه‌ای برای رهبری نظام خبر دادند. در پی آن رأی گیری به عمل آمد و اکثریت قاطع نمایندگان مجلس خبرگان آیت الله خامنه‌ای را به رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب کردند.[۹۱]

پس از بازنگری در قانون اساسی و انجام همه پرسی، مجلس خبرگان رهبری یک بار دیگر بر اساس قانون اساسی جدید در مورد رهبری ایشان رأی گیری کرد و اکثریت قاطع مجددا ایشان را به رهبری نظام انتخاب کردند.

سید احمد خمینی، که فرزند و نزدیک‌ترین فرد به امام خمینی بود، نقل کرده که ایشان گفته‌اند: الحق ایشان (آیت الله خامنه‌ای) شایستگی رهبری را دارند.[۹۲] زهرا مصطفوی، دختر امام خمینی بیان کرده که امام خمینی از آیت الله خامنه‌ای برای رهبری نام برده و اجتهاد او را تأیید کرده‌اند.[۹۳] اکبر هاشمی رفسنجانی نیز که از تصمیم‌گیران تأثیرگذار در جمهوری اسلامی است نقل کرده است که امام خمینی از آیت الله خامنه‌ای برای رهبری آینده نظام نام بردند. وی همچنین بیان داشته که امام خمینی در جلسه خصوصی درباره رهبری آینده با اشاره به آیت الله خامنه‌ای تصریح کرده است: شما در بن بست نخواهید بود. چنین فردی در میان شما هست.[۹۴]

پس از این انتخاب، مسئولان ارشد نظام جمهوری اسلامی، بیت امام خمینی، مراجع تقلید و علما، نخبگان، شخصیت‌های حوزوی و دانشگاهی، خانواده‌های شهدا و قشرهای مختلف مردم این انتخاب را تأیید و با رهبر جدید بیعت کردند. نهادهایی که نماد اقتدار کشورند از انتخاب آیت الله خامنه‌ای به مقام رهبری حمایت و آمادگی خود را برای اطاعت از اوامر ایشان اعلام نمودند.[۹۵] حاج سید احمد خمینی ساعاتی پس از انتخاب حضرت آیت الله خامنه‌ای به رهبری پیام تبریکی به ایشان ارسال کرد و دستورات ولی فقیه را برای خود لازم الاجرا دانست.[۹۶]

بیعت‌های مردم به صورت حضوری، شرکت در راهپیمایی‌ها، انتشار اطلاعیه و پیام تبریک و امضای طومار‌ها پس از آن انجام گرفت.[۹۷] کاروان‌های میثاق با امام و بیعت با رهبری در آستانه چهلمین روز ارتحال امام خمینی از سراسر کشور به راه افتاد[۹۸] و «‌مانورهای بیعت با رهبری‌» در برخی مناطق مرزی و استراتژیک کشور[۹۹] و نیز برگزاری «‌سمینارهای میثاق با امام، بیعت با رهبری‌» شکل گرفت.[۱۰۰]

مرجعیت

در سال ۱۳۷۳ ه‍.ش پس از درگذشت آیت الله محمد علی اراکی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز تهران، آیت الله خامنه‌ای را به عنوان یکی از افراد صاحب صلاحیت برای تقلید معرفی کردند. آیت الله خامنه‌ای در یک سخنرانی با تکیه بر این که در ایران نیازی به مرجعیت او نیست اعلام کرد درخواست شیعیان خارج از کشور را می‌پذیرد و تاکید کرد در آینده اگر کسی باشد که بتواند این وظیفه را انجام دهد، از آن وظیفه نیز کنار خواهد کشید.[۱۰۱]

نخستین اثر فتوایی که از ایشان منتشر شده کتابی است با نام اجوبة الاستفتائات که شامل پاسخ‌های ایشان به استفتاءات شیعیان است.

دیدگاه‌ها

وحدت اسلامی

آيت الله خامنه‌‌ای تفکری تقریبی دارد. و معتقد است راه پیروزی مسلمانان وحدت بین ایشان و کاستن از اختلافات آن‌هاست. او در همین راستا مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی را بنیاد نهاده است. و در دوران رهبری سعی کرده است با راه‌های مختلف شخصیت‌های موثر در جهان اسلام را گرد هم آورد.

او در سفر سال ۱۳۸۸ ش به استان کردستان نیز بر تقریب بین مذاهب تاکید کرد و در سخنرانی خود در جمع معتقدان به مذاهب مختلف، مخالفان وحدت را مورد انتقاد قرار داد.

مخالفت با قمه‌زنی و برخی عزاداری‌ها

آیت الله خامنه‌ای در خرداد سال ۱۳۷۳ ضمن یک سخنرانی برای گروهی از روحانیون، برخی از شیوه‌های عزاداری به ویژه قمه زنی را مورد انتقاد شدید قرار داد و آن را نوعی بدعت دانست. ایشان در سال ۱۳۷۶ نیز در سخنرانی در شهرمشهد ترویج قمه زنی از سوی حکومت‌های کمونیستی را تاییدی بر سخنان خود و انحراف‌آمیز بودن این حرکت معرفی کردند.

ارث بردن زن از تمامی اموال شوهر

در تیر ماه ۱۳۸۶ آیت الله خامنه‌ای در جمع گروهی از زنان نظر فقهی خود درباره ارث بردن زن از اموال غیرمنقول را بیان کرد و گفت که به نظر ایشان زن از قیمت اموال غیرمنقول ارث می‌برد. این نظر در مقابل نظر فقیهانی است که معتقدند زن فقط از اموال منقول شوهر ارث می‌برد.

تهاجم فرهنگی

در نخستین سال‌های دهه ۱۳۷۰ ش آیت الله خامنه‌ای با به کاربردن عبارتهایی مثل تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی، [۱۰۲] تلاش کرد توجه صاحب‌نظران عرصه فرهنگ را به تغییرات فرهنگی رخ‌داده در جامعه جلب کند. از نظر او تهاجم فرهنگی نقطه مقابل تبادل فرهنگی است [۱۰۳] و هجومی آگانه از سوی قدرت‌های استعماری برای از بین بردن فرهنگ دیگر ملت‌ها و تسلط بیشتر بر آن‌هاست.[۱۰۴]

حرمت توهین به مقدسات اهل سنت

آیت الله خامنه‌ای توهین به مقدسات غیرشیعیان را جایز نمی‌داند. خود نیز در سخنرانی‌هایش به مقدسات دیگران حمله نمی‌کند. [۱۰۵] در سال پس از انتشار سخنان یاسر الحبیب بر ضد عایشه همسر پیامبر(ص) آیت الله خامنه‌ای توهین به مقدسات و بزرگان سایر مذاهب از جمله همسران همه پیامبران را حرام دانست. [۱۰۶] [۱۰۷]

بیداری اسلامی

نوشتار اصلی: بیداری اسلامی

بعد از وقوع حرکت‌های انقلابی و شورش‌ها علیه چند حکومت عربی در کشورهای تونس، مصر، بحرین، لیبی و یمن که منجر به سقوط برخی از حاکمان این کشورها شد، آیت الله خامنه‌ای این حرکت‌ها را بیداری اسلامی نامید. [۱۰۸] در رسانه‌های عربی این حرکت‌ها بهار عربی نامیده می‌شدند.

سازمان‌های ایجاد شده

آيت الله خامنه‌ای در راستای دستیابی به اهداف دینی و نیز اصلاحات مدنظر خود در حوزه‌های مختلف فکری و فرهنگی تشکیلات چندی ایجاد کرده است. این نهادها بیشتر در حوزه فرهنگی فعالیت می‌کنند. نهادهای مثل:

فعالیت‌های جهانی

پیام به جوانان غربی

نوشتار اصلی: نامه‌ای برای تو

در سال ۱۳۹۳ و بعد از وقوع یک واقعه تروریستی در فرانسه توسط گروه‌هایی از مسلمانان، آیت الله خامنه‌ای خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی پیامی صادر کرد. ایشان در این پیام از جوانان خواست که برای شناخت اسلام به متن اصلی آن یعنی قرآن و زندگی پیامبر اسلام(ص) مراجعه کنند. [۱۰۹]

این پیام با هشتگی به نام نامه‌ای برای تو به صورت گسترده و به چند زبان در شبکه‌های اجتماعی اینترنتی منتشر شد. [۱۱۰] [۱۱۱] [۱۱۲] به نظر می‌رسد چنین پیامی در بین علمای شیعه و اسلام بی‌سابقه باشد.

نامه دوم

پس از حوادث پاریس، در ۸ آذر ۱۳۹۴، آیت الله خامنه ای دومین نامه را خطاب به جوانان غربی نگاشت.[۱۱۳]

مطالعه بیشتر

روایتی از زندگی و زمانه حضرت آیت الله سید علی خامنه‌ای از سال ۱۳۱۸ تاکنون (۱۳۹۴ش) نویسنده جعفر علی شیرنیا، سایان، تهران. ۱۳۹۴ش.

پانویس

  1. پرش به بالا تداوم...، ۲۱
  2. پرش به بالا شریف،ج۱۲۷، ص۷؛ آرشیو مرکز اسناد، شماره ۱۲۲۵
  3. پرش به بالا بهبودی، ص۱۵
  4. پرش به بالا زنگنه، ج۱، ص۷۷
  5. پرش به بالا آقابزرگ، ج۲، ص۶۴۰
  6. پرش به بالا گلشن ابرار، ج۲، ص۹۷۱
  7. پرش به بالا کسروی، ص۹۲
  8. پرش به بالا بهبودی، ۱۲
  9. پرش به بالا آقابزرگ، ۶، مقدمه، ۱۳
  10. پرش به بالا آقابزرگ، ج۲، ص۵۵۹
  11. پرش به بالا تاریخ علما...، ص۳۰۸؛ قاسم پور، ص۶۰
  12. پرش به بالا زنگنه، ج۱، ص۴۵۸
  13. پرش به بالا بهبودی، ۴۹
  14. پرش به بالا آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۱۲۲۶
  15. پرش به بالا آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۱۲۲۶
  16. پرش به بالا بهبودی، ۷۸
  17. پرش به بالا خامنه‌ای، جمـ
  18. پرش به بالا روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۹ دی ۱۳۵۸
  19. پرش به بالا آرشیو مرکز اسناد، شماره۱۲۲۸
  20. پرش به بالا جلالی، ۱۴۸
  21. پرش به بالا آرشیو مرکزی اسناد، شمـ ۱۲۲۹-۱۲۳۱
  22. پرش به بالا بهبودی، صص۱۲۹-۱۳۴
  23. پرش به بالا آرشیو مرکزی اسناد، شماره۶۱۴، ۱۲۳۱-۱۲۳۲
  24. پرش به بالا آرشیو مرکزی اسناد، شماره ۱۲۳۳
  25. پرش به بالا یاران امام...، طالقانی، ج۱، ص۴۶۸
  26. پرش به بالا امام...،ج۴، ص۳۹۲
  27. پرش به بالا بهبودی، صص۱۶۲-۱۶۶
  28. پرش به بالا آرشیو مرکزی اسناد، شماره۱۲۳۴
  29. پرش به بالا بهبودی، ۱۸۷
  30. پرش به بالا بهبودی، صص۱۹۲-۱۹۵
  31. پرش به بالا هاشمی، دوران...، ج۲، ص۱۵۶۶
  32. پرش به بالا یاران امام، میلانی، ج۳، ص۵- ۷
  33. پرش به بالا آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۶۱۴
  34. پرش به بالا آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۵۷۴
  35. پرش به بالا بازرگان، ۴۲۲-۴۲۳
  36. پرش به بالا آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۶۱۴
  37. پرش به بالا یاران امام، سعیدی، ۲۴۸؛ یاران امام، طالقانی، ۴۹۷/۲؛ یاران امام، مهدوی، ۱۴؛ یاران امام، محلاتی، ۵۲۱/۱؛ یاران، باهنر، ۳۵۵
  38. پرش به بالا بهبودی، ۳۳۱-۳۳۲، ۴۷۰-۴۷۱
  39. پرش به بالا تقویم...، ۲۲۵
  40. پرش به بالا آرشیو مرکز اسناد، ۱۲۳، ۶۱۴
  41. پرش به بالا صحیفه، ۳۵۸. ۲-۳۷۳
  42. پرش به بالا آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۶۱۴
  43. پرش به بالا آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۶۱۴
  44. پرش به بالا یاران امام، مطهری، ۴۵۵؛ آرشیو مرکز اسناد شمـ۵۷۳
  45. پرش به بالا آرشیو مرکز اسناد، شماره ۵۲۷، ۵۷۴، ۶۱۴
  46. پرش به بالا آرشیو مرکز اسناد، شماره ۵۷۵
  47. پرش به بالا آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۳۰۴، ۳۸۹، ۵۷۵
  48. پرش به بالا آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۵۷۲، ۵۷۶
  49. پرش به بالا آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۳۸۹، ۵۷۲
  50. پرش به بالا آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۳۸۹، ۵۷۲
  51. پرش به بالا آرشیو مرکز اسناد، شمـ۵۷۶
  52. پرش به بالا صحیفه، ج۵ ص۴۲۶ - ۴۲۸
  53. پرش به بالا پا به پای، ۱۹۲. ۲
  54. پرش به بالا قاسم پور، ۹۲-۹۴
  55. پرش به بالا هاشمی، انقلاب و...، ۱۶۹
  56. پرش به بالا سائلی، ۱۱
  57. پرش به بالا سائلی، ۴۹-۶۲
  58. پرش به بالا خلاصه، جلسه ۱۳۵۷. ۱۲. ۱۰
  59. پرش به بالا خلاصه، جلسه‌های ۱۳۵۷/ ۱۲/ ۲۹؛ ۱۳۵۸/ ۶/ ۴؛ ۱۳۵۸/ ۷/ ۱۵؛ ۱۳۵۸/ ۹/ ۲
  60. پرش به بالا سائلی، ۱۱۷-۱۱۸
  61. پرش به بالا خلاصه، جلسه ۱۳۵۸/ ۹/۳
  62. پرش به بالا هاشمی، انقلاب و، ۴۴۹
  63. پرش به بالا هاشمی، انقلاب و، ۱۲۵
  64. پرش به بالا هاشمی، انقلاب و، ۲۱۵- ۲۱۸
  65. پرش به بالا جاسبی، ج ۴،ص ۱۴۹
  66. پرش به بالا جاسبی، ج ۴،ص ۱۴۶
  67. پرش به بالا هاشمی، عبور...، ۲۶۳
  68. پرش به بالا خاطرات سیدمرتضی، ۱۶۸
  69. پرش به بالا جاسبی،ج۴،ص ۳۰۰
  70. پرش به بالا جمهوری...، شمـ ۱۵۴۱، ص۱۵، شمـ۱۵۴۳، ص۲
  71. پرش به بالا صحیفه، ج۱۲،ص ۱۱۶
  72. پرش به بالا در مکتب...، ۱. ۲-۳
  73. پرش به بالا در مکتب...، ۲. جمـ، ۳/جمـ
  74. پرش به بالا فرهنگ و...، ۳۱۱
  75. پرش به بالا رضوی، ۳۸۴
  76. پرش به بالا هاشمی، انقلاب در...، ۱۷۶
  77. پرش به بالا جرعه نوش...، ۲۱۷-۲۱۸
  78. پرش به بالا صحیفه، ج۱۴،ص ۳۰۴
  79. پرش به بالا مشروح، دوره اول، جلسه ۱۹۹
  80. پرش به بالا فارسی، ۵۴۳-۵۴۴
  81. پرش به بالا جمهوری، شمـ ۶۷۸، ص۱۱
  82. پرش به بالا صحیفه، ج۱۵ ص۲۷۸.
  83. پرش به بالا مشروح، دوره اول، جلسه ۲۲۴
  84. پرش به بالا صحیفه، ج ۲۰،ص ۴۶۳ -۴۶۵
  85. پرش به بالا گفت وگو با...، ۵۲
  86. پرش به بالا گفت وگو با، ۶۸-۶۹
  87. پرش به بالا جمهوری، شمـ ۱۹۲۱، ص۱۲
  88. پرش به بالا جمهوری، شمـ ۲۸۲۶، ص۱۱
  89. پرش به بالا جمهوری، شمـ ۲۸۸۶، ص۱۲، شمـ ۲۸۸۹، ص۲
  90. پرش به بالا جمهوری، شمـ ۲۴۱۳، ص۱۰
  91. پرش به بالا چگونگی...، ۱۸؛ هاشمی، بازسازی...، ۱۴۹-۱۵۱
  92. پرش به بالا جرعه نوش، ۲۶۵
  93. پرش به بالا جمهوری، شمـ ۵۳۵۲، ص۲
  94. پرش به بالا مرجعیت...، ۷۰
  95. پرش به بالا حدیث، ۱/جم
  96. پرش به بالا جمهوری، ش۲۹۲۴، ص۳
  97. پرش به بالا کیهان، شم۱۳۶۳۱
  98. پرش به بالا جمهوری، شمـ ۲۹۲۹
  99. پرش به بالا جمهوری، شمـ۲۹۷۲
  100. پرش به بالا جمهوری، شمـ ۲۹۷۹
  101. پرش به بالا سخنرانی ۲۳ آذر ۱۳۷۳
  102. پرش به بالا سخنرانی ۲۲ تیر ۱۳۷۱
  103. پرش به بالا دغدغه‌های فرهنگی، ص ۱۱۴
  104. پرش به بالا برای اطلاع بیشتر درباره این موضوع رک: دغدغه‌های فرهنگی انتشارات صهبا
  105. پرش به بالا بیانات ۱۳ اسفند ۱۳۷۰
  106. پرش به بالا سایت خبرآنلاین
  107. پرش به بالا سایت دفتر آیت الله خامنه‌ای
  108. پرش به بالا خطبه‌های ۱۵ بهمن ۱۳۸۹
  109. پرش به بالا نامه‌ای برای تو
  110. پرش به بالا بازتاب پیام در رسانه‌ها
  111. پرش به بالا در CNN
  112. پرش به بالا در BBC
  113. پرش به بالا نامه رهبر انقلاب به عموم جوانان غربی
 

منابع

  • آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • آرشیو مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری، پرونده‌های دوره ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای
  • آرشیو موسسه پژوهشی- فرهنگی انقلاب اسلامی
  • آشنایی با مجلس شورای اسلامی، به کوشش روابط عمومی مجلس شوری اسلامی، تهران، ۱۳۶۰ ش.
  • آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، قرن ۱۴، تهران، ۱۳۸۸ ش.
  • امام خمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ۱۳۸۶ ش.
  • بازرگان، مهدی، یادداشت‌های روزانه، تهران، ۱۳۷۶ ش
  • بهبودی، هدایت الله، شرح اسم، زندگی نامه آیت الله سید علی خامنه‌ای (۱۳۱۸ - ۱۳۵۷)، تهران، ۱۳۹۱ ش.
  • تاریخ علمای خراسان، به کوشش میرزا عبدالرحمان، مشهد، ۱۳۴۱ ش.
  • تداوم آفتاب، ویژه نامه آغاز بیستمین سال رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای، روزنامه جام جم، مرداد ۱۳۸۷.
  • جلالی، غلامرضا، مشهد در بامداد نهضت اسلامی، تهران، ۱۳۷۸ ش.
  • زنگنه قاسم آبادی، ابراهیم، مشاهیر مدفون در حرم رضوی، عالمان دینی، مشهد، بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۳۸۲ ش.
  • شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، تهران، ۱۳۵۴ ش.
  • قاسم پور، داود، دهه سرنوشت ساز، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران.
  • کسروی، احمد، قیام شیخ محمد خیابانی، تهران، ۱۳۷۶ ش.
  • گلشن ابرار، به کوشش جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، نشر معروف، ۱۳۷۹ ش.
  • یاران امام به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، ۱۳۷۶ - ۱۳۸۲ ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، دوران مبارزه، به کوشش محسن هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب، تهران، ۱۳۷۶ ش.

پیوند به بیرون

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 06:38

سید احمد خوانساری

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%B1%DB%8C

 

سید احمد خوانساری

 
 
سید احمد خوانساری (2).jpg
اطلاعات فردی
نام کامل سید احمد خوانساری
لقب آیت‌الله العظمی
تاریخ تولد ۲ شهریور ۱۲۷۰ 
۱۸ محرم ۱۳۰۹ق 
۲۴ آگوست ۱۸۹۱م
زادگاه خوانسار
تاریخ وفات تهران ۳۰ دی ۱۳۶۳ 
۲۷ ربیع الثانی ۱۴۰۵ق 
۲۰ ژانویه ۱۹۸۵م 
(۹۳ سال)؛
محل دفن قم
اطلاعات علمی
استادان آخوند خراسانی، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، 
ملأ فتح الله شریعت اصفهانی، 
میرزا محمد حسین نائینی، آقا ضیاء عراقی
شاگردان محمدباقر موحد ابطحی، محمدعلی موحد ابطحی، 
سیدعزالدین زنجانی، محمدباقر سلطانی، 
سید موسی صدر، مرتضی حائری یزدی،
مهدی حائری یزدی، مرتضی مطهری
اجازه روایت از محمدرضا مسجد شاهی
تالیفات العقائد الحقة، حاشیه بر العروة الوثقی، مناسک حج، 
احکام عبادات، کتاب الطهارة، کتاب الصلاة، 
جامع المدارک فی شرح المختصر النافع
سایر مرجع تقلید
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسی مخالفت با لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی؛ اعتراض به سرکوب قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ش

سید احمد خوانساری(۱۳۰۹-۱۴۰۵ق) از مراجع تقلید شیعه در قرن ۱۴ ق. او از شاگردان آخوند خراسانی، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، میرزای نائینی و آقا ضیاء عراقی بود. او از معدود مراجعی است که در دوران مرجعیت خود در حوزه‌های علمیه معروف نبود و قبل از مرجعیت ساکن تهران شده بود. مرجعیت او بعد از درگذشت آیت الله بروجردی آغاز شد.

خوانساری در دوره خود به پارسایی و ساده‌زیستی معروف بود. سیره سیاسی وی، دارای فراز و نشیبی بود که به تدریج از مخالفت آشکار با سیاست‌های رژیم شاه و اعلام صریح مواضع خود به نوعی احتیاط و میانه‌روی سوق یافت.

نسب و ولادت

نسب خوانساری با سی واسطه به امام موسی کاظم (ع) می‌رسد.[۱] پدرش میرزایوسف و جدش میرزا بابا، عالم دین بودند.[۲] سید احمد در محرم ۱۳۰۹ در خوانساربه دنیا آمد.[۳] در سه سالگی پدرش را از دست داد و برادرش سید محمد حسن - که وی نیز عالم دین بود - سر پرستی او را بر عهده گرفت.

تحصیلات

خوانساری مقدمات علوم دین و دروس میانی را در خوانسار، نزد برادرش و سید علی اکبر بیدهندی (همسر خواهرش) فرا گرفت. در ۱۳۲۵ برای ادامه تحصیل بهاصفهان[۴] و سپس به نجف،[۵] دزفول،[۶] سلطان آباد (اراک)[۷] و قم[۸] رفت و در دروس خارج فقه و اصول و همچنین علم رجال، حکمت و دیگر دروس حوزوی بزرگان آن عصر، شرکت کرد؛ از جمله:

خوانساری در دوره مرجعیت آیت الله حاج آقا حسین بروجردی از معتمدان او و نیز از مدرسان طراز اول حوزه علمیه قم شمرده می‌شد.[۹] وی تا ۱۳۷۰ق در قم به تدریس کلام، فلسفه، فقه و اصول پرداخت.

حضور در تهران

در ۱۳۶۹ که سید یحیی سجادی امام جماعت مسجد سیدعزیزالله واقع در بازار تهران در گذشت،[۱۰] تاجران و بازاریان از آیت الله بروجردی خواستند که شخص باکفایتی را به عنوان امام جماعت مسجد معرفی کند. بدین ترتیب در ۱۳۷۰ق خوانساری به توصیه بروجردی و به اصرار فراوان مردم به تهران رفت.[۱۱] او از همین سال تا پایان عمر در این مسجد به اقامه نماز، تدریس فقه و اداره امور دینی پرداخت.[۱۲]

او در مدت اقامت در تهران، این مسجد را به محلی برای اقدامات سیاسی و اجتماعی تبدیل نمود. اولین اقدام مهم سیاسی ایشان، صدور اعلامیه مشترکی همراه با سید محمد بهبهانی بر علیه لایحه انجمن‌های ایالتی-ولایتی بود. پس از آن، به دنبال عدم توجه حکومت پهلوی به اعتراض علما نسبت به این لایحه، چند نفر از علمای تهران، تصمیم گرفتند در این مسجد تحصن کنند و مردم را نیز به این تحصن و تجمع اعتراضی دعوت کردند.[۱۳]

شاگردان

افراد بسیاری در درس مرحوم خوانساری شرکت کردنداز جمله:[۱۴]

از دانش آموختگان درس او در تهران می‌توان به این افراد اشاره کرد: فرزندش سید جعفر خوانساری، احمد مجتهد تهرانی، محمدتقی شریعتمداری، محمود انصاری، و علی غفاری خوانساری.[۱۵]

از مراجع تقلید

خوانساری تا زمان درگذشت بروجردی در ۱۳۴۰ش/۱۳۸۰ق به تدریس و اداره امور دینی مردم تهران می‌پرداخت و پس از درگذشت ایشان، هر چند برخی از علمای طراز اول از وی خواستند به نجف یا قم برود و مرجعیت عامه شیعیان را بپذیرد، وی تهران را ترک نکرد.[۱۶] اما مرجعیت را پذیرفت و برخی از شیعیان پاکستان، عراق و ایران وی را به عنوان مرجع تقلید خویش برگزیدند.[۱۷]

نظریات خاص

  • آیت الله خوانساری از معدود علمایی است که در شطرنج نظری متفاوت دارد، چنانچه قائل است اگر شطرنج از آلت قمار بیرون رفته باشد، بازی با آن حلال است.
  • وی در باب ولایت فقیه نیز قائل است که هیچ مرحله از ولایت برای فقیه نمی باشد و حتی حق تصرف در خمس را ندارد تا چه رسد به اجرای حدود و قصاص و قضاوت و دیگر امور اجتماعی.[۱۸]

سیره سیاسی

خوانساری از ابتدا در شمار مخالفان تند و صریح حکومت و به ویژه شخص محمدرضا شاه نبود.[۱۹] او که از ناکامی علمای نجف در جریان مشروطه خاطرات ناخوشایندی داشت منش مداراگرایانه حائری یزدی و بروجردی با حکومت را باور داشت، هرچند به نزدیکی با حکومت روی خوش نشان نمی‌داد.[۲۰]

مناسبات خوانساری با حکومت پهلوی با فراز و نشیب‌های بسیاری همراه بود و گاه این مناسبات به تیرگی می‌گرایید. چنان که در قضایایی مانند قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ و جشن‌های دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی در ۱۳۵۰ش، موضع وی با صدور اعلامیه و اظهار مخالفت صریح به جبهه مخالفان جدی رژیم نزدیک شد.[۲۱] او همچنین در مقاطع مختلف تذکراتی به حکومت وقت می‌داد و خواست‌هایی را مطرح می‌کرد مانند برحذر داشتن رژیم از بی‌حرمتی به عالمان دینی در رادیو، جلوگیری از پخش بعضی برنامه‌های نامناسب از تلویزیون، ساماندهی معافیت طلاب علوم دینی از خدمت سربازی، پیگیری برای آزادی علما و زندانیان دیگر و رفع ممنوعیت از سخنرانی وعاظ ممنوع المنبر.[۲۲]

برخی گفته‌اند که علت اینکه آیت الله خوانساری در مباحث سیاسی ورود نیافت، ماجرای اهانت وی در بازار تهران در مسئله اصلاحات ارضی بود.[۲۳]

فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی

خوانساری علاوه بر رسیدگی به حوزه‌های علمیه قم، تهران، نجف و دیگر شهرها به احداث و تعمیر بسیاری از مساجد و بناهای عمومی کمک می‌کرد. هنگام وقوع زلزله خراسان در ۱۳۴۷ ش کمک‌هایی به زلزله‌زدگان اختصاص داد و در ماجرای اخراج ایرانیان از عراق در ۱۳۴۸ش، به همت او مجلسی بزرگ در اعتراض به این رفتار حاکمان عراق تشکیل گردید.[۲۴]

وفات

پیام تسلیت امام خمینی(ره) به مناسبت رحلت سید احمد خوانساری:


بسم اللّه الرحمن الرحیم انا للّه وانا الیه راجعون خبر رحلت مرحوم مغفور آیة الله خوانساری رحمه اللّه علیه موجب تأسف و تأثر گردید این عالم جلیل بزرگوار و مرجع معظم که پیوسته در حوزه‌های علمیه و مجامع متدینه مقام رفیع و بلندی داشت و عمر شریف خود را در راه تدریس، و تربیت و علم و عمل به پایان رساند، حق بزرگی بر حوزه‌ها دارد، چه که با رفتار و اعمال خود و تقوا و سیره خویش، پیوسته در نفوس مستعده، مؤثر و موجب تربیت بود. از خداوند تعالی برای ایشان رحمت و مغفرت و برای علمای اعلام وحوزه های علمیه صبر و اجر خواستارم والسلام علی عباد اللّه الصالحین. روح اللّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج۱۹، ص ۱۲۸

خوانساری در ۱۳۶۳ ش (۱۴۰۵) در تهران درگذشت به مناسبت وفات او امام خمینی پیام تسلیتی صادر کرد[۲۵] و بازار تهران و حوزه‌های علمیه تعطیل و از سوی دولت یک هفته عزای عمومی اعلام شد. پیکر وی را پس از تشییع در تهران به قم منتقل و در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه به خاک سپردند.[۲۶]

فرزندان

خوانساری دارای چهار فرزند ذکور به نام‌های جعفر، مهدی، علی و فضل الله بود که دو نفر اخیر در زمان حیات او از دنیا رفتند.[۲۷]

خصوصیات

بسیاری از عالمان معاصر احتیاط بسیار و ورع خوانساری را ستوده و وی را در تهذیب نفس و فضائل اخلاقی چون ادب، تواضع و ساده زیستی دارای مرتبه ای بلند دانسته‌اند.[۲۸]جایگاه علمی رفیع او نیز برای همگان مشهود بود چنان که بسیاری از بزرگان حوزه قم، نجف و کربلا پس از درگذشت آیت الله بروجردی وی را اعلم و دارای دقت نظر در مسائل فقهی می‌دانستند.[۲۹] ویژگی مهم فقه خوانساری استقلال در رأی است که در بسیاری موارد به مخالفت او با دیدگاه مشهور انجامیده است.[۳۰]

درباره یکی از کرامات آیت‌الله سیداحمد خوانساری نقل شده است: وی بیماری زخم معده داشت که احتیاج به عمل جراحی داشت، از طرفی وی سالخورده و از لحاظ جسمی ناتوان بود و تحمل جراحی بدون بیهوشی نیز ممکن نبود، پیش از آنکه عمل جراحی آغاز شود، وی اجازه بی‌هوش کردن را به پزشک نداد -چون به نظر ایشان در وضعیت بی‌هوشی، تقلید مقلدینشان دچار اشکال می‌شد- از این رو به پزشکان معالج گفت: هر گاه من مشغول قرائت سوره مبارکه انعام شدم، شما مشغول عمل شوید، من توجه‌ام به قرآن است و در این صورت هیچ مشکلی پیش نمی‌آید -وی آن چنان به قرآن توجه پیدا می‌کرد که احساس درد نمی‌کردند- همان طور هم شد و با تمام شدن عمل جراحی، قرائت سوره مبارکه انعام نیز به پایان رسید![۳۱]

آثار

  • جامع المدارک: مهمترین اثر فقهی خوانساری که در هفت مجلد با تعلیقه علی اکبر غفاری به چاپ رسیده است، اثری جامع در فقه استدلالی و شرحی بر المختصر النافع محقق حلی است این کتاب بیانگر احاطه علمی خوانساری بر فقه و مبانی آن است. تألیف جامع‌المدارک بیش از سی سال طول کشیده و مبحث قصاص آن در ۱۴۰۱ پایان یافته است کتاب العتق (احکام آزادسازی بردگان) در این کتاب مطرح نشده است. او در این کتاب در بسیاری از مسائل به نقد نظر مشهور پرداخته و در ادله آن مناقشه کرده است. از ویژگی‌های دیگر این اثر استحکام در تعابیر، نوآوری در تقریر مطالب و اختصار مباحث است. دیدگاه‌ها غالباً بدون ذکر قائل آن‌ها مطرح شده و مهم‌ترین ادله مورد استناد آیات و احادیث است.[۳۲]

دیگر آثار و تالیفات وی عبارتند از:

  • العقائد الحقة(یک دوره اصول عقاید استدلالی)
  • حاشیه بر العروة الوثقی
  • مناسک حج
  • احکام عبادات
  • کتاب الطهارة
  • کتاب الصلاة
  • جامع المدارک فی شرح المختصر النافع
  • رساله علمیه فارسی و عربی[۳۳]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. پرش به بالا حسینی یزدی و همکاران، ص۳۱۷.
  2. پرش به بالا شریف رازی، ج۲ ص۱۰۹؛ ابن رضا، ج۱، ص۳۷۵.
  3. پرش به بالا آقا بزرگ طهرانی، قسم۱، ص۴۶۲؛ امینی ج۲، ص۵۴۵.
  4. پرش به بالا شریف رازی، ج۲، ص۱۰؛ ابن رضا، ج۱، ص۳۷۷.
  5. پرش به بالا شریف رازی، ج۲، ص۱۱ـ۱۰؛ «شخصیت آیت الله سید احمد خوانساری» ص۲۳۰ به نقل از محمد تقی ستوده؛ آیت الله سید احمد خوانساری به روایت اسناد، مقدمه متولی، ص۱۵ـ ۱۶؛ ابن رضا، ج۱، ص۳۷۷ـ۳۷۵.
  6. پرش به بالا شریف رازی، ج۲، ص۱۱؛ شیخ آقا بزرگ طهرانی، قسم۱، ص۴۶۲، ابن رضا، ج۱، ص۳۷۷، که به ترتیب سال بازگشت وی را ۱۳۳۵ و ۱۳۳۳دانسته‌اند.
  7. پرش به بالا حسینی یزدی و همکاران، ص۳۱۷؛ آیت الله سید احمد خوانساری، همان مقدمه، ص۱۶.
  8. پرش به بالا آیت الله سید احمد خوانساری، همان، مقدمه، ص۱۷.
  9. پرش به بالا شریف رازی، ج۲، ص۱۱؛ ابن رضا، ج۱، ص۳۷۵-۳۷۷.
  10. پرش به بالا شریف رازی، ج۲، ص۱۱؛ مهری، ص۱۲۵
  11. پرش به بالا آقا بزرگ طهرانی، همانجا؛ ابن الرضا، ج۱، ص۳۷۸
  12. پرش به بالا حسینی یزدی و همکاران، ص۳۱۹ـ۳۱۸
  13. پرش به بالا مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۷، ۳۳، ۵۲؛ دوانی، ج۲، ص۴۲، ۴۴، ۴۶، ۵۰، ۷۲ـ۷۳، ۱۳۷، ۱۴۸ـ۱۴۹، ۱۵۱، ۱۵۳ـ۱۵۴؛ هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۰۴، ۱۰۶ـ۱۰۷
  14. پرش به بالا ابن الرضا، ج۱، ص۳۸۰۳۸۳؛ شخصیت آیت الله سید احمد خوانساری، ص ۲۲۹ به نقل از محمد تقی ستوده.
  15. پرش به بالا عابدی میانجی، ص۴۵؛ ابن الرضا، ج۱، ص۳۸۳.
  16. پرش به بالا ابن رضا، ج۱، ص۳۸۰.
  17. پرش به بالا شریف رازی، همانجا؛ آیت الله سید احمد خونساری، همان، مقدمه، ص۱۸.
  18. پرش به بالا مصاحبه با آیت الله مرتضی لنگرودی
  19. پرش به بالا ر.ک: آیت الله سید احمد خوانساری، ص۸۹، ۹۴.
  20. پرش به بالا برای نمونه:ر.ک: آیت الله سید احمد خوانساری؛ ص۱۷۹، ۱۸۱ نیز ر.ک: رجبی، ج۱، سند۵۵.
  21. پرش به بالا ر.ک: دوانی، ج۴، ص۱۱۱۱۱۰؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۲۰۱۲۱؛ آیت الله سید احمد خوانساری، همان، مقدمه، ص۳۰۳۱.
  22. پرش به بالا ر.ک: اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۳۸۸، آیت الله سید احمد خوانساری، ص۱۳۸، ۱۸۰؛ مقدمه متولی، ص۳۲، ۳۴، ۳۵، ۳۹.
  23. پرش به بالا خاطرات آیت الله منتظری، ج۱، ص ۲۰۷
  24. پرش به بالا ر.ک: فلسفی، ص۳۱۸۳۱۷؛ آیت الله سید احمد خوانساری، همان، مقدمه، ص۴۹۴۷؛ طاهری خرم آبادی، ج۱، ص۳۵۷.
  25. پرش به بالا صحیفه امام، ج۱۹، ص ۱۲۸
  26. پرش به بالا امام خمینی، همانجا، آیت الله سید احمد خوانساری، همان، مقدمه، ص۵۶، امینی، ج۲، ص۵۴۶؛ ابن الرضا، ج۱، ص۳۸۸.
  27. پرش به بالا امینی، ج۲، ص۵۴۶، ابن الرضا، ج۱، ص۳۸۸.
  28. پرش به بالا شریف رازی، ج۲، ص۱۰، امام خمینی، ج۲۱، ص۱۵۱، شخصیت آیت الله سید احمد خوانساری، ص۲۳۱، به نقل از محمد تقی ستوده، ص۲۳۳ به نقل از هادی معرفت.
  29. پرش به بالا ر.ک: امام خمینی، ج۱۹، ص۱۲۸، ابن الرضا، ج۱، ص۳۷۸، شخصیت آیت الله سید احمد خوانساری، ص۲۳۲، به نقل از حسین شمس، ص۲۳۳ـ ۲۳۴، به نقل از هادی معرفت.
  30. پرش به بالا شخصیت آیت الله سید احمد خوانساری، ص۲۳۴، ۲۳۷، به نقل از هادی معرفت.
  31. پرش به بالا هزار و یک حکایت اخلاقی، محمدحسین محمدی.
  32. پرش به بالا شخصیت آیت الله سید احمد خوانساری، ص۲۳۲۲۳۳ به نقل از حسین شمس، ص۲۳۴ به نقل از هادی معرفت؛ طباطبایی، ص۳۴۵ـ ۳۴۹.
  33. پرش به بالا امینی، ج۲، ص۵۴۷؛ آیت الله سید احمد خوانساری، همان، مقدمه، ص۵۷، ابن الرضا، ص۳۸۳.
 

منابع

  • این مقاله تلخیصی از مقاله احمد خوانساری دانشنامه جهان اسلام است.
  • محمد محسن آقا بزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه: نقباءالبشر فی القرن الرابع عشر، مشهد، قسم۱۴، ۱۴۰۴ق.
  • آیت الله سید احمد خوانساری به روایت اسناد، تألیف عبدالله متولی، تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳ ش.
  • مهدی ابن الرضا، ضیاءالابصار فی ترجمة علماء خوانسار، قم، ۱۳۸۲ ش.
  • اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۴ ش.
  • امام خمینی، صحیفه امام: مجموعه آثار امام خمینی، (بیانات، پیام‌ها، مصاحبه‌ها، احکام اجازات شرعی و نامه‌ها)، تهران، ۱۳۷۸ ش.
  • محمد هادی امینی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلاف الف عام، نجف، ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
  • محمد علی حسینی یزدی، رسول علوی، و علی اکبر زمانی نژاد، دانشمندان خوانسار، قم، ۱۳۷۸ش.
  • صادق خلخال، خاطرات آیت الله خلخالی، تهران، ۱۳۷۹۱۳۸۰ش.
  • احمد خوانساری، جامع المدارک فی شرح المختصر النافع، علق علیه علی اکبر غفاری، تهران، ج۲، ۶، ۷، ۱۴۰۵.
  • علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، تهران، ۱۳۶۰.
  • محمد حسن رجبی، زندگینامه سیاسی امام خمینی(ره)، ج۱، تهران، ۱۳۷۸ش.
  • محمد رحمانی، مبانی فقهی بازی با شطرنج از نگاه آیت الله سید احمد خوانساری، فقه اهل بیت، ش ۱۷،۱۸، بهار ـ تابستان ۱۳۷۸ش.
  • شخصیت آیت الله سید احمد خوانساری در گفتگو با آیات و استاتی سید حسن شمس، مرتضوی لنگرودی، ابوطالب تجلیل، هادی معرفت، مرحوم ستوده، همان.
  • محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، تهران، ۱۳۵۲ ـ ۱۳۵۴ش.
  • حسن طاهری خرم آبادی، خاطرات آیت الله طاهری خرم آبادی، به کوشش محمد رضا احمدی، تهران، ۱۳۷۷۱۳۸۴ ش.
  • مهدی طباطبایی، نگرشی بر فقه آیت الله سید احمد خوانساری و کتاب جامع المدارک، فقه اهل بیت، ش ۱۷۱۸، بهار ـ تابستان ۱۳۷۸ش.
  • محمد عابدی میانجی، آیت الله سید احمد خوانساری، تندیس پارسایی، فرهنگ کوثر، ش ۹، آذر ۱۳۷۶.
  • محمد تقی فلسفی، خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی، تهران، ۱۳۷۶ ش.
  • فرشید مهری، مساجد بازار تهران در نهضت امام خمینی، تاریخ شفاهی مسجد سلطانی (امام خمینی)، سید عزیزالله و مسجد آذربایجانی‌ها، تهران، ۱۳۸۳ ش.
  • رحیم نیک بخت و صمد اسماعیل زاده، زندگانی و مبارزات آیت الله قاضی طباطبایی، تهران، ۱۳۸۰ش.
  • هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، چاپ غلامرضا کرباسچی، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، ۱۳۷۱ش.
 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 06:36

مجتبی کلهری تهرانی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D8%AC%D8%AA%D8%A8%DB%8C_%DA%A9%D9%84%D9%87%D8%B1%DB%8C_%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C

 

مجتبی کلهری تهرانی

 
 
مجتبی کلهری تهرانی
زادروز ۱۳۱۶- ۱۳۹۱ هجری شمسی
درگذشت دی ۱۳۹۱ ه.ش.
آرامگاه شاه عبدالعظیم
محل زندگی تهران
استادان سید روح الله خمینی، سید حسین بروجردی، محمد حسین طباطبایی، سید محمد رضا گلپایگانی، سید محمد محقق‌ داماد، سید ابوالقاسم خویی.
نقش‌های برجسته مرجع تقلید
آثار توضیح المسائل، اخلاق الاهی (۲۸ جلد)، رسائل بندگی (۲ جلد)، کیش پارسایان، سلوک عاشورایی، ادب الهی (۵ جلد).

مجتبی شهیدی کَلهُری مشهور به آقا مجتبی تهرانی (۱۳۱۶- ۱۳۹۱ ه. ش) فقیه شیعی، مرجع تقلید و استاد اخلاق حوزه علمیه تهران. وی از شاگردان درس امام خمینیبود که در تنظیم رساله عملیه او مشارکت داشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با اینکه از حامیان جمهوری اسلامی شمرده می‌شد، مسئولیتی نپذیرفت. آیت الله تهرانی نماز جماعت مسجد جامع بازار تهران را اقامه می‌کرد و جلسات معارف اسلامی و درس اخلاق او مورد علاقه مردم تهران بود.

زندگی نامه و تحصیلات

آیت الله تهرانی در سال ۱۳۱۶ش در تهران به دنیا آمد. پدرش میرزا عبدالعلی تهرانی، از شاگردان حاج‌شیخ عبدالکریم حائری یزدی بود که در زمان حکومت رضاخان، با همراهی شیخ محمود شاه‌آبادی، نماز جماعت مسجد جامع بازار تهران را امامت می‌کرد. از پنج سالگی به مکتب رفت و در تا ده سالگی بخشی از مقدّمات دروس دینی را در مدرسۀ حاج ابوالفتح تهران گذراند.[۱] سپس به‌همراه پدر به مدّت سه سال به مشهد مهاجرت کرد و مشغول دروس مقدّمات شد. به‌طور خصوصی در درس ادیب نیشابوری شرکت کرد. در سال ۱۳۳۴ه‍.ش در ۱۸سالگی به قم رفت. امام خمینی، آیت‌الله سید حسین بروجردی، آیت‌الله‌ سیدمحمد رضا گلپایگانی، علّامۀ سید محمد حسین طباطبایی، آیت‌الله سید محمد محقق داماد از جمله اساتید او بودند. وی در ۲۵ سالگی به درجه اجتهاد رسید.

آیت الله تهرانی، تقریرات درس بیع امام خمینی را جمع‌آوری و با اجازه او به صورت یک اثر مستقل منتشر کرد. کتاب مکاسب محرّمۀ آیت الله خمینی و همچنین دو جلد رسائل اصولی او نیز به همت شیخ مجتبی تنظیم و منتشر شد.[۲] تهرانی به امام خمینی علاقه ویژه‌ای داشت و خود گفته بود که «از آیت الله خمینی بیشتر از پدرش استفاده کرده است.» وی مدتی نیز با مصطفی خمینی هم مباحثه بود.[۳] وی با حاج آقا بزرگ تهرانی نیز رابطه ویژه‌ای داشت و خود گفته بود «آقا بزرگ تا آخر عمر، هر ماه رمضان یک افطاری دونفری مرا دعوت می‌کرد.»[۴]

با درگذشت آیت الله بروجردی و مطرح شدن مرجعیت امام خمینی و با توجه به اینکه نسخه‌های نامطلوب و حاوی اغلاط و اشتباه از رسالۀ امام خمینی در دست مردم بود، او شاگرد خود، مجتبی تهرانی را مأمور به جمع‌آوری فتاوا و تنظیم صحیح‌ترین نسخه از رسالۀ عملیه و مناسک حجّ خویش گرداند که در سال۱۳۴۳هـ‌ش به چاپ رسید و در دسترس مقّلدان قرار گرفت. بعد‌ها تهرانی به‌همراهی بعضی دیگر از شاگردان امام خمینی، کتابخانۀ او را در قم دایر کردند که سه‌سال بعد توسّط ساواک تعطیل شد.

در سال ۱۳۴۷هـ‌ش به نجف رفت و در اقامت سه ساله، در مدرسۀ آیت‌الله بروجردی کفایه تدریس کرد و در درس امام خمینی شرکت کرد، در درس‌های خارج اصول مرحوم آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی و درس آیت‌الله سیدمحسن حکیمحاضر شد.[۵]

اساتید

آثار

ادب الهی.jpg
 
  • اخلاق الاهی (۲۸ جلد).
  • رسائل بندگی (۲ جلد).
  • کیش پارسایان.
  • سلوک عاشورایی.
  • ادب الهی (۵ جلد).
  • نور مبین: تفسیر برخی از سوره‌های قرآن.
  • خطبه فدک، شرحی کوتاه بر خطبه فدک.
  • درآمدی بر سیر و سلوک درآمدی بر سیر و سلوک.[۷]

فعالیت‌ها

پیش از تبعید آیت الله خمینی به ترکیه و نجف، منزلی را که مقابل مدرسه حجتیه، به عنوان وجوهات به وی واگذار شده بود به کتابخانه تبدیل کرده بود. نام این کتابخانه «کتابخانهٔ حضرت ولی عصر(عج)» بود که هم‌اکنون در محل آن درمانگاه خیریهٔ «عترت و قرآن» احداث شده است. حکومت پهلوی همزمان با بازداشت امام خمینی، به این کتابخانه نیز مراجعه کرده کتاب‌ها را تصرف کرد و درِ کتابخانه را مُهر و موم کرد. حاج آقا مجتبی تهرانی مسئولیت این کتابخانه را به عهده داشت. وی بعد از سکونت در تهران نیز مرجعیت آیت الله خمینی را ترویج می‌کرد و وجوهات شرعی مقلدین او را به نجف ارسال می‌کرد[۸]

سکونت در تهران

در سال ۱۳۴۹هـ‌ش به دستور امام و به سبب بیماری فرزندش به ایران آمده و در تهران ساکن شد و از سال ۱۳۵۱هـ‌ش اقدام به اقامۀ نماز جماعت در مسجد جامع بازار و تشکیل جلسات اخلاق و تفسیر برای جوانان کرد که گاهی نیز این جلسات به‌دلیل ممانعت حکومت، تعطیل می‌شد.

او دروس خارج خود را در سال ۱۳۵۷ه‍.ش در منزل خود و با حضور برخی از طلاب تهران آغاز کرد و در سال ۱۳۶۴هـ‌ش این دروس را در مدرسۀ مروی ادامه داد. در درس خارج وی بیشتر طلّابی بودند که برای انجام کارهای اجرایی و اداری به تهران آمده بودند و از فضای علمی قم فاصله داشتند.[۹]

درس اخلاق

مردم داری و ارتباط با مردم و اخلاق مداری و دروس اخلاق او مورد توجه بود. یکی از شاگردانش می‌گوید «حاج آقا جلساتشان که تمام می‌شد، می‌نشستند پای منبر و جواب سؤالات را می‌دادند. گاهی اوقات می‌شد که تا ساعت یک نیمه شب سؤالات را جواب می‌دادند. جوان‌ها را رها نمی‌کردند.»[۱۰]

برادر حاج آقا مجتبی نیز گفته است «دو صد گفته چون نیم کردار نیست؛ وقتی کسی مباحث اخلاقی را تدریس می‌کند ولی کوچک‌ترین رفتاری مبنی بر اخلاقی بودن در او دیده نشود مطمئناً باعث گریز اطرافیانش خواهد شد، اما حاج آقا مجتبی استاد اخلاقی بود که اخلاقی بودن ایشان در عمل و رفتارشان کاملاً نمود داشت. موضوعی که ایشان در منبر خود مورد بحث قرار می‌دادند شاگردانش تبلور آن را در رفتارش مشاهده می‌کردند».

داماد آقا مجتبی در مورد درس اخلاق او می‌گوید: «مطالب به صورت کاملا دسته بندی مطرح می‌شد. تا جایی که من خبر دارم حدود ۲۸۰۰ نوار از ایشان به جای مانده است که در موضوعات اخلاقی مختلف به صورت موضوعی مطرح شده است. برای نمونه ایشان شش سال پیرامون دعا صحبت کرده‌اند.»[۱۱]

مشی سیاسی بعد از انقلاب

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، انتظار می‌رفت آیت الله تهرانی مسئولیتی بپذیرد؛ امّا بنا به گفتۀ خودش: «با دعا به درگاه خدای متعال و توسّل به حضرات معصومین» خود را از قبول مسؤولیت‌های اجرایی کنار کشید. به گفته فرزندش حسین تهرانی: به پدرش مسئولیت‌هایی مانند ریاست دیوان عالی، عضویت در شورای نگهبان و ثبت نام در انتخابات خبرگان قانون اساسی پیشنهاد شده بود اما پدرش نپذیرفته بود.[۱۲] حاج آقا مجتبی بر رویه عملی مسالمت‌آمیز، دوستانه و دلسوزانه خود در قبال نظام سیاسی کشور در عین اجتناب از سیاست‌ورزی فعالانه استوار بود. حضور آقامجتبی تهرانی در مراسم رونمایی از ضریح جدید امام رضا(ع) در زمستان ۱۳۷۹ در کنار رهبری، دیدار خصوصی با رهبری در پاییز سال ۱۳۸۸ در منزل حاج آقا مجتبی تهرانی، پخش مستقیم جلسات اخلاقی او در شبهای قدر از سیمای جمهوری اسلامی، سخنانی که وی در تأیید اجتهاد آیت‌الله خامنه‌ای در جلسات اخلاقی خود گفته است و اقامه نماز بر پیکر وی از سوی رهبری، نشان‌دهنده ارتباط دوستانه وی با رهبر بود.[۱۳]

درگذشت

آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی در دی‌ماه سال ۱۳۹۱ه‍.ش بعد از گذراندن یک دورۀ طولانی بیماری درگذشت و در صحن حضرت عبدالعظیم حسنی دفن شد. آیت الله خامنه‌ای رهبر ایران بر پیکر او نماز خواند. به مناسبت درگذشت او، علما و مراجع تقلید و برخی از سیاسیون پیام‌های تسلیت صادر کرده و مجالس ترحیم در شهرهای مختلف برگزار شد.[۱۴]

پانویس

  1. پرش به بالا ویژه نامه حاج آقا مجتبی تهرانی، ۱۳۹۲، ص۱۷.
  2. پرش به بالا ویژه نامه حاج آقا مجتبی تهرانی، ۱۳۹۲، ص۱۸.
  3. پرش به بالا ویژه نامه حاج آقا مجتبی تهرانی. ص۵۱.
  4. پرش به بالا ویژه نامه حاج آقا مجتبی تهرانی. ص۵۰.
  5. پرش به بالا ویژه نامه حاج آقا مجتبی تهرانی، ۱۳۹۲، ص۲۰.
  6. پرش به بالا ویژه نامه حاج آقا مجتبی تهرانی، ۱۳۹۲، ص۱۷-۱۹.
  7. پرش به بالا سایت پاتوق کتاب فردا.
  8. پرش به بالا حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی در اسناد ساواک.
  9. پرش به بالا پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی.
  10. پرش به بالا ویژه نامه حاج آقا مجتبی تهرانی، ص۷۰.
  11. پرش به بالا شماره ۶ فصلنامه شهر قانون (تابستان ۱۳۹۲).
  12. پرش به بالا ویژه نامه حاج آقا مجتبی تهرانی، ص۸۸.
  13. پرش به بالا مجله مهرنامه، شماره ۲۸، صفحه ۱۸، بهمن ۹۱.
  14. پرش به بالا سایت اطلاع رسانی دفتر آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی.
 

منابع

پیوند به بیرون

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 06:29

ملا احمد نراقی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D9%84%D8%A7_%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D9%86%D8%B1%D8%A7%D9%82%DB%8C

 

ملا احمد نراقی

 
 
ملا احمد نراقی
ملا احمد نراقی.jpg
اطلاعات فردی
نام کامل احمد بن محمد مهدى بن ابى ذر نراقى
لقب فاضل نراقی، ملا احمد
خویشاوندان
سرشناس
ملا مهدی نراقی
تاریخ تولد ‏۱۱۸۵ ق
زادگاه نراق کاشان
محل تحصیل کاشان  • نجف
تاریخ وفات ۲۳ ربیع الثانی سال ۱۲۴۵ ق
محل دفن نجف، حرم امیرالمؤمنین
شهر وفات کاشان
اطلاعات علمی
استادان ملاّ مهدی نراقی  • سید مهدی بحر العلوم • میرزا محمد مهدی موسوی شهرستانی‏  • شیخ جعفر کاشف الغطا  • سید علی طباطبایی و...
شاگردان شیخ مرتضی انصاری  • محمد باقر هزار جریبی  • مهدی بن محمد مهدی نراقی  • سید محمد شفیع حسینی جاپلقی  •محمد حسن جاسبی  • حاج میرزا ابوالقاسم کاشانی و...
تالیفات عوائد الأیام من مهمات الأحکام، مستند الشیعة فی أحکام الشریعة، معراج السعادة، عین الأصول، تنقیح الفصول فی شرح التجرید و...
سایر مرجعیت عامه
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسی رهبری مردم علیه قوای روس
اجتماعی مبارزه با انحرافات

احمد بن محمد مهدی بن ابی ذر نراقی، یا ملا احمد نراقی معروف به فاضل نراقی(۱۱۸۵ - ۱۲۴۵ق) فرزند ملا مهدی نراقی از عالمان شیعه در قرن سیزدهم هجری. او در نراق بدنیا آمد و تحصیلات ابتدایی نزد پدر گذراند و سپس سفری به عراق داشته و از محضر عالمان آن سرزمین بهره برد. او نزد اساتیدی مانند سید محمد مهدی بحرالعلوم، میرزا مهدی شهرستانی، شیخ جعفر کاشف الغطا و صاحب ریاض تلمذ نمود و پس از وفات پدر، مرجعیت عامه مردم را در موطن خویش عهده دار شد.

ملا احمد تألیفات بسیاری در علوم مختلف اسلامی دارد و از معروف‌ترین آثار او می‌توان به دو اثر فقهی مستند الشیعة و عوائد الایام و کتاب اخلاقی معراج السعادة اشاره کرد. فاضل نراقی در جریان حمله روس‌ها به ایران و اشغال مناطقی از آن همراه مردم گردید و سرپرستی آنان را در تظاهرات عهده داشت.

زندگی‌نامه

ملا احمد در سال‏۱۱۸۵ ق (مطابق با ۱۱۵۰ ش) در نراق به دنیا آمد.[۱]

وی دوران نوجوانی را در شهر کاشان در محضر پدرش به تحصیل مقدمات و سطح گذراند و به سرعت مدارج علمی را طی و خود شروع به تدریس معالم و مطولنمود.[۲]

او در سال ۱۲۰۵ ق. همراه پدر به عتبات عالیات مشرف و از اساتید آنجا استفاده کرد و پس از کسب درجه‏ اجتهاد به تدریس، بحث، تألیف و تصنیف پرداخت.[۳]

ملا احمد پس از وفات پدرش در سال ۱۲۰۹ ق به ناچار به کاشان برگشته و به جای پدرش مرجعیت عامه به او منتقل شده و مورد توجه عموم قرار گرفته و رئیس علی الاطلاق گردید.[۴]

او در ۲۳ ربیع الثانی سال ۱۲۴۵ ق در اثر وبایی که نراق و کاشان و اطراف آن را فرا گرفته بود چشم از جهان فرو بست.[۵] پیکر او را به نجف اشرف منتقل نموده و پشت سر مبارک علی بن ابی طالب(ع) و در کنار قبر پدرش به خاک سپردند.[۶]

فرزندان

از ملا احمد نراقی دو فرزند پسر بجای ماند:

  1. «‌حاج ملا محمد‌» ملقّب به «‌عبد الصاحب‌» و معروف به «‌حجة الاسلام‌»؛ وی صاحب تألیفاتی بوده و بعضی از آنها چاپ شده است. وی در سن هشتاد سالگی در سال ۱۲۹۷ (هـ. ق) در کاشان از دنیا رفت.
  2. «‌نصیر الدین‌»؛ وی دارای تألیفاتی از جمله شرحی بر کتاب کافی است‏.[۷]

مشایخ و اساتید

  1. پدرش ملاّ مهدی نراقی
  2. سید مهدی بحر العلوم
  3. میرزا محمد مهدی موسوی شهرستانی‏
  4. شیخ جعفر نجفی کاشف الغطا
  5. سید علی طباطبایی (صاحب ریاض)

او به واسطه پدرش از شیخ یوسف بحرانی، ملا رفیع گیلانی و محمد باقر مجلسی‌ روایت می‌‏نماید.[۸]

شاگردان‏

بعضی از بزرگانی که از محضر فاضل نراقی فیض برده‌اند عبارتند از:

  1. شیخ مرتضی انصاری (م ۱۲۸۱ ق)
  2. آقا محمد باقر هزار جریبی
  3. برادرش محمد مهدی بن محمد مهدی نراقی (م ۱۲۸۶) ملقب به آقا بزرگ
  4. سید محمد شفیع حسینی جاپلقی (م ۱۲۸۰)
  5. محمد حسن جاسبی
  6. حاج مولی محمد (م ۱۲۹۷) ملقب به عبدالصاحب نوه محقق قمی
  7. برادر حاج میرزا ابوالقاسم کاشانی (م ۱۲۵۶).[۹]

جایگاه علمی‏

ملا احمد نراقی در بین علمای قرون اخیر از جایگاه خاصی برخوردار است. وی در علوم مختلف اسلامی نظیر علم فقه، اصول فقه، حدیث، رجال، درایه، ریاضیات، نجوم، حکمت، کلام، اخلاق و ادبیات و شعر سرآمد علمای زمان خود بوده است.

تألیفات

 
معراج السعادة

از وی تألیفات متعددی بجای مانده است که عبارتند از:

کتب فقهی

کتابهای اصول فقه

کتابهای ریاضی و ستاره شناسی

  • شرح محصل الهیئة
  • شرح رسالة الحساب
  • حاشیه اکر ثاوذوسیوس، حاشیه بر تحریر اکر ملا مهدی نراقی‏

کتابهای فلسفی، اخلاقی و متفرقه

  • سیف الأمة و برهان الملة
  • معراج السعادة
  • دیوان صفایی نراقی
  • خزائن
  • طاقدیس یا مثنوی لسان الغیب یا مثنوی شفایی
  • مشکلات العلوم
  • شرح حدیث جسد المیت‏.[۱۰]
 
کتابخانه فاضلین نراقی

نرم افزار کتابخانه فاضلین نراقی

به دنبال پیشنهاد برخی از عالمان برجسته نراق و استقبال و ترغیب فضلای حوزه علمیه قم مبنی بر قدرشناسی و پاسداشت مقام و منزلت علمی «‌ملا محمدمهدی و ملا احمد نراقی‌» و به سفارش کنگره بزرگداشت فاضلین نراقی، نرم ‏افزاری از سوی مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور طراحی و تولید شده است.

اشعار

ملا مهدی در فنون شعری نیز مهارت داشت و به صفایی تخلص می‌کرد و بیشتر اشعار او اخلاقی، عاشقانه، ذوقی و عارفانه بوده است.[۱۱]

‏ ‏ ‏
ساقی به یاد یار بده ساغری ز می   از آن گنه چه باک که باشد به یاد وی
من ژنده پوش یارم و دارم به جان او   ننگ از قبای قیصر و عار از کلاه کی‏
تا کی دلا به مدرسه طامات طرهات   بشنو حدیث یار دو روزی ز نای نی‏
واعظ مگو حدیث بهشت و قصور و حور   ما توسن هوا و هوس کرده ‏ایم پی
ما عندلیب گلشن قدسیم باغ ما   ایمن بود ز باد خزان و هوای دی
زاهد برو چه طعنه مستی زنی که هست   مست از خیال دوست صفایی نه مست می

ویژگی‌های شخصیتی

مبارزه با انحرافات

وی تسلط کامل به زبان عربی، عبری و لاتین داشته است و تسلط او بر علوم مختلف باعث شده که کتاب‌های متنوعی تألیف نماید. کتاب سیف الأمة و برهان الملة که در رد شبهات کشیش انگلیسی هانری مارتین نوشته شده است نشان از تسلط وی بر مذهب مسیحیت و حساسیت وی در جواب‌گویی به افکار انحرافی دارد.[۱۲]

فعالیت‌های سیاسی

نراقی در عهد قاجاریه و در دوران پادشاهی فتحعلی شاه قاجار می‌زیسته و روس‌ها قسمتی از نواحی شمالی ایران را اشغال کرده و به بدترین وضع با اهالی آنجا رفتار می‌کردند.

مؤلف کتاب «‌تاریخ سیاسی و دیپلماسی‌» در این زمینه می‌نویسد:
اجحافات و رفتار بی‌رویه مأمورین دولت روس که باعث تنفّر مردم در ایالات متصرفه گردیده و افکار مردم به حد اعلا بر ضد روسیه تهییج شده بود. ملت و روحانیون و اغلب زمامداران تقاضای اعلان جنگ بر ضد دولت روسیه داشتند. در تاریخ ۵ ذیحجه ۱۲۴۱ (۱۱ ژوئیه ۱۸۲۹) آقا سید محمد مجتهد به همراهی یکصد تن از روحانیون وارد سلطانیه شد. دسته دیگری از اهالی به سرپرستی ملا احمد نراقی نزد فتحعلیشاه آمده و به تظاهرات پرداختند و نتیجه این شد که در اثر حمله نیروهای ایران به قوای روس که از ذیحجه ۱۲۴۱ تا آخر محرم ۱۲۴۲ انجام گرفت تمام نواحی که مطابق «‌معاهده گلستان‌» تسلیم روس‌ها شده بود از جانب قُوای ایران اشغال گردید.[۱۳]

کرامات

صاحب روضات الجنات از قول بعضی از شاگردان ملا احمد نراقی داستانی را نقل می‌کند. او می‌‏نویسد:

در هنگام انتقال جنازه نراقی به نجف اشرف در یکی از منازل بین راه به خاطر گرمی شدید هوا می‌‏ترسیدیم جنازه متعفن شود. جنازه بر زمین و قرّاء در اطرافش مشغول به تلاوت قرآن کریم بودند که من برای اطلاع از این موضوع به نزدیک جنازه رفته و در صدد تحقیق برآمدم اما جز رائحه‌‏ای طیب که گویا بوی مشک ناب بود چیزی استشمام نکردم. و این وضع ادامه داشت تا هنگام دفن که اصلا تغییری در بدنش حاصل نشد.[۱۴]

مدرس تبریزی صاحب ریحانة الادب پس از نقل این داستان از صاحب روضات، داستانی را نقل می‌کند و می‌نویسد:

استادم سید احمد خسروشاهی نقل کرده، وقتی جنازه پدرش حاج سید محمد خسروشاهی را به نجف منتقل کردند خودش وارد قبر شده تا جنازه پدر را بگذارد که در این حال دو جنازه ملا مهدی و ملا احمد نراقی را صحیح و سالم دیده؛ به طوری که هیچ آسیبی متوجه آنها نشده است.[۱۵]

کنگره بزرگداشت

کنگره سه روزه بزرگداشت فاضلین نراقی در تاریخ اول تا سوم خرداد ۱۳۸۱ شمسی در قم، کاشان و نراق برگزار شد. در این کنگره که به منظور تجلیل از مقام علمی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی دو شخصیت نامدار شیعه، ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی برگزار شده و جمع زیادی از علما، بزرگان اساتید و اندیشمندان حوزه و دانشگاه در آن حضور یافتند، جمعی از شخصیتها به سخنرانی پرداختند و گروهی از محققان نیز مقاله‌های خود را ارائه نمودند.[۱۶]

پانویس

  1. پرش به بالا معراج السعادة، ص۱۶.
  2. پرش به بالا مستند الشیعه، ص۱۵.
  3. پرش به بالا مستند الشیعه، ص۱۵.
  4. پرش به بالا معراج السعادة، ص۲۱.
  5. پرش به بالا مستند الشیعة، ص۱۶.
  6. پرش به بالا مستند الشیعة، ص۱۸.
  7. پرش به بالا معراج السعادة، ص۲۶.
  8. پرش به بالا معراج السعاده، ص۲۱ و ۲۲.
  9. پرش به بالا معراج السعاده، ص۲۲.
  10. پرش به بالا معراج السعادة، ص۲۳ - ۲۵.
  11. پرش به بالا ریحانة الادب، ج۶، ص۱۶۴. معراج السعادة، ص۱۸.
  12. پرش به بالا کتاب شناخت آثار فاضلین نراقی.
  13. پرش به بالا معراج السعادة، ص۱۹، به نقل از دیپلماسی ایران.
  14. پرش به بالا معراج السعاده ص۲۶ به نقل از روضات الجنات، ج۱، ص۹۸.
  15. پرش به بالا معراج السعاده، ص۲۷ به نقل از ریحانه الادب، ج۱، ص۱۶۳.
  16. پرش به بالا حوزه نت.
 

منابع

  • نراقی، احمد، معراج السعادة، قم، هجرت، ۱۳۷۷ ش.
  • نراقی، احمد، مستند الشیعه، آل البیت، قم، ۱۴۱۵ق.
  • مدرس، محمد علی، ریحانه الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب، تهران، خیام، ۱۳۶۹ ش.
  • مؤسسه تحقیقات کامپیوتری نور، نرم افزار آثار فاضلین نراقی.
 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 06:05

محمد مهدی نراقی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C_%D9%86%D8%B1%D8%A7%D9%82%DB%8C

 

محمد مهدی نراقی

 
 
ملا مهدی نراقی
ملا مهدی نراقی.jpg
اطلاعات فردی
نام کامل محمد مهدی بن ابی‌ذر فاضل نراقی
لقب محقق نراقی، ملا مهدی
تاریخ تولد ۱۱۲۸ق
زادگاه نراق کاشان
محل تحصیل کاشان  • اصفهان  • نجف  • کربلا
تاریخ وفات ۱۸ شعبان ۱۲۰۹ق
محل دفن نجف، حرم امیرالمؤمنین
شهر وفات کاشان
اطلاعات علمی
استادان ملا اسماعیل خواجویی  • محمد بن محمد زمان کاشانی •محمد باقر اصفهانی  • محمد مهدی هرندی • میرزا نصیر اصفهانی و...
شاگردان محمد باقر شفتی  • محمد کلباسی  • ملا احمد نراقی و...
تالیفات أنیس التجار، أنیس الحجاج، التحفة الرضویة، معتمد الشیعة فی أحکام الشریعة، لوامع الأحکام فی فقه شریعة الإسلام، أنیس المجتهدین، جامع السعادات و...
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی

محمد مهدی بن ابی‌ذر فاضل نراقی معروف به محقق نراقی(۱۱۲۸ - ۱۲۰۹ق) از علمای شیعه در قرن دوازده و سیزده هجری است. محقق نراقی برای تحصیلات علوم دینی دو بار رهسپار عتبات عالیات شد و در مجلس درس وحید بهبهانی، یوسف بحرانی، محمد باقر شفتی و شیخ محمد کلباسی حضور یافت. جامع السعاداتمشهورترین اثر ملا مهدی در علم اخلاق است.

او فرزندانی داشت که ملا احمد و ملا مهدی در میان برادران خویش شناخته‌ترند. احسان نراقی از نوادگان محمد مهدی نراقی است.

زندگی‌نامه

ولادت و وفات

ملا مهدی نراقی در سال ۱۱۲۸ ق. در نراق از شهرهای اطراف کاشان در یک خانواده مذهبی متولد شد.[۱] و در روز شنبه ۱۸ شعبان ۱۲۰۹ق در ۸۱ سالگی در کاشان درگذشت و در کنار حرم امیرالمؤمنین(ع) در نجف اشرف به خاک سپرده شد.[۲]

تحصیلات

از همان اوان کودکی و نوجوانی با علاقه‌ای که به علم و تحصیل داشت، به حوزه علمیه کاشان رفت و در مجلس درس ملا جعفر بیگدلی حاضر شد. وی دوره مقدمات، سطح و مقداری از دروس خارج فقه و اصول را در کاشان گذراند.

سفر به اصفهان

ملا مهدی نراقی، برای تکمیل مراتب علمی و تخصص در علوم و فنون اسلامی، راهی حوزه علمیه اصفهان شد و از فقها و فلاسفه آن شهر بهره برد. از اساتید وی در اصفهان می‌توان ملا اسماعیل خواجویی (م ۱۱۷۳ ق.)، محمد بن محمد زمان کاشانی (متوفای اواخر قرن دوازده)، محمد باقر اصفهانی، شیخ محمد مهدی هرندی و آقا میرزا نصیر اصفهانی (م ۱۱۹۱) را نام برد که در میان آنانملا اسماعیل خواجویی از جایگاه خاصی برخوردار است و ملا محمد مهدی نراقی درفقه، اصول، کلام، فلسفه، حساب، هندسه و نجوم، در حدود ۳۰ سال از این عالم، فیض برده است.[۳]

همچنین از محمد بن محمد زمان کاشانی که از بزرگان مشایخ اجازه در سلسله طبقات نقل حدیث به شمار می‌آید، در رجال و حدیث استفاده‌های وافری نموده است.[۴]

وی در اصفهان علاوه بر تحصیل، به تدریس، تحقیق، تألیف و ارشاد مردم نیز همت گماشت و حتی با یادگیری خط و زبان عبری و لاتین از عالمان یهودی، با رهبران مذهبی اقلیت‌ها وارد بحث و مناظره شد و از متن کتاب‌های مذهبی آنان با خط عبری مطالبی را درباره حقانیت رسالت پیامبر اسلام(ص) نقل و ترجمه کرد.[۵]

بازگشت به کاشان

او پس از ۳۰ سال به وطن خود بازگشت. کاشان در آن زمان از عالمان دینی خالی بود و حوزه علمیه کاشان با حضور او زنده شد.[۶]

سفر به عتبات

پس از مدتی شهر کاشان را به سوی نجف اشرف و کربلای معلّی ترک گفت و در درس محمد باقر وحید بهبهانی(م ۱۲۰۵)، شیخ یوسف بحرانی (م ۱۱۸۶) و شیخ محمد مهدی فتونی (م ۱۱۸۳) شرکت کرد.[۷]

بازگشت مجدد به عتبات

او پس از سال‌ها تلاش و تحقیق در نجف و کربلا، دوباره به وطن خود بازگشت و در حوزه علمیه کاشان به تدریس علوم دینی و تربیت شاگردان پرداخت. علمای بزرگی همچون محمد باقر شفتی (م ۱۲۶۰)، حاج محمد کلباسی (م ۱۲۶۲) و فرزندش ملا احمد نراقی (م ۱۲۴۵) و دیگران، از شاگردان وی بوده‌اند.[۸]

فرزندان

از ملا محمد مهدی نراقی پنج پسر به جای ماند:

  1. حاج میرزا ابو القاسم بن محمد مهدی نراقی متوفای ۱۲۵۶ ق
  2. حاج ملا محمد مهدی بن ملا محمد مهدی نراقی معروف به آقا بزرگ
  3. ملا احمد بن محمد مهدی نراقی، معروف به فاضل نراقی (م ۱۲۴۵ ق.)
  4. ملا ابو الحسن
  5. ملا محمد
  6. باقر

از بین آنان، ملا احمد و ملا مهدی از دیگر برادران خود برتر بوده‌اند.[۹]

تالیفات

 
کتاب جامع السعادات

از ملا مهدی تألیفات فراوانی در رشته‎های گوناگون باقی مانده که عبارتند از:

کتابهای فقهی

کتاب‌های اصول فقه

کتاب‌های فلسفی و عرفانی

کتاب‌های ریاضی و ستاره‌شناسی

  • رسالة فی الأکر
  • توضیح الأشکال
  • کتاب الحساب
  • حاشیه شرح مجسطی
  • عقود انگشتان یا حساب عقود الأنامل یا عقود الأنامل
  • محصل الهیئة یا المحصّل فی الهیئة
  • معراج السماء
  • المستقصی فی الهیئة

کتاب‌های اخلاقی

کتاب‌های متفرقه

 
نرم‌افزار کتابخانه فاضلین نراقی

بیشتر این کتاب‌ها در نسخه‌های خطی در کتابخانه‌های مختلف نگهداری می‌شود و حاشیه‌هایی بر بعضی از آنها نظیر انیس التجار، از سوی برخی مراجع مانند سید کاظم طباطبایی یزدی، سید اسماعیل صدر و شیخ عبدالکریم حائری نوشته شده است.[۱۴][۱۵]

نرم‌افزار کتابخانه فاضلین نراقی

به دنبال پیشنهاد برخی از عالمان برجسته نراق و استقبال و ترغیب بزرگان حوزه علمیه قم مبنی بر قدرشناسی و پاسداشت مقام و منزلت علمی دو عالم برجسته جهان تشیع، «ملا محمد مهدی و ملا احمد نراقی»، و به سفارش کنگره بزرگداشت فاضلین نراقی، نرم‌افزاری از سوی مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور طراحی و تولید شده است.

اشعار

محقق نراقی اشعار بسیاری سروده و تعداد زیادی از آنها از بین رفته و تنها بخش کوچکی یافت شده که بیشتر جنبه عرفانی دارد و به شیوه مثنوی و ساقی‌نامه سروده شده است.[۱۶]

ای خوش آن صبح دمی آیت بُشری رسدم   نفخه روح قُدُس از دم عیسی رسدم
ارمغان آوردَم پیر مغان راحت روح   آن چه در عقل تو ناید به هویدا رسدم
بشکند مرغ سماوی قفس ناسوتی   اذن پرواز سوی عالم بالا رسدم
بُرقَع عقل به دور افکندم از چهره عقل   در فضای جبروت اذن تماشا رسدم
روح قدسی گُسَلَد بند طبیعت از پای   رخصت سیر بدین گنبد خضرا رسدم
عقل بگذارم و در دامن عشق آویزم   قاصدی گر به سر از منزل سلمی رسدم
جلوه گر یار درآمد ز رخ افکند نقاب   به وصالش رسم و جمله تمنا رسدم

ویژگی‌های اخلاقی

از مهمترین ویژگیهای وی، عزت نفس والای او بوده است. او اکثر روزها را در حوزه کاشان با فقر و تنگدستی سپری کرد. در قسمتی از زندگی او نقل شده که گاهی که توان تهیه شمع یا روغن چراغ را نداشته، با استفاده از روشنایی چراغهای وضوخانه و دستشویی مدرسه تا پاسی از شب به مطالعه میگذرانده است.

حساسیت نسبت به افکار انحرافی و مبارزه با اخباریگری و افکار گمراه‌کننده آنها، از دیگر خصوصیات او بوده است. ملا مهدی حتی برای مبارزه با افکار انحرافی در اخلاق، با نوشتن کتاب جامع السعادات به مبارزه با افراط و تفریط‌هایصوفیان و ظاهرگرایان پرداخته و با استناد به آیات و روایات، انحرافات آنها را ظاهر مینماید. او نسبت به‌اندیشهها و اعمال فاسد پادشاهان و رهبران منحرف نیز بیتوجه نبوده و در آثارش زمینه رشد فضایل اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی جامعه را در گرو اجرای عدالت میداند.

او به یکی از اساسیترین عوامل اصلاح جامعه یعنی امر به معروف و نهی از منکر توجه کرده و معتقد بوده که باید نهاد و سازمانی مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر را بر عهده گیرد تا با شناخت صحیح معروف و منکر، به اقدامات مؤثری در بسط معروف و جلوگیری از منکر مبادرت ورزد.[۱۷]

کرامات

در میان نقل کراماتی برای ملا مهدی، داستانی نقل شده که در میان‌ علما و طلاب‌ نجف‌ مشهور است‌. این ماجرا بازگو‌کننده تکلم ملا مهدی نراقی با روح مرده‌ای در وادی السلام نجف و دریافت طعام از بهشت است.[۱۸]

مدرس تبریزی صاحب ریحانة الادب نیز داستانی را نقل میکند و می‌نویسد: استادم سید احمد خسروشاهی نقل کرده که وقتی جنازه پدرش حاج سید محمد خسروشاهی را به نجف منتقل کردند، خودش وارد قبر شده تا جنازه پدر را بگذارد که در این حال دو جنازه ملا مهدی و ملا احمد نراقی را صحیح و سالم دیده؛ به طوری که هیچ آسیبی متوجه آنها نشده است.[۱۹]

در گفتار دیگران

محمد باقر خوانساری می‌گوید: العالم البارع و الفاضل الجامع قدوة خیل اهل العلم بفهمه الاشراقی مولانا مهدی بن ابی ذرّ الکاشانی النراقی از ارکان علمای متأخرین ما و از اعیان فضلای متبحرین ما است. در اکثر فنون علم و کمال صاحب تصنیف است و در فقه و حکمت و اصول و اعداد و اشکال، مسلّم بوده است.[۲۰]

مدرس تبریزی می‌گوید: حاج ملا مهدی یا محمد مهدی بن ابی ذر نراقی الولادة، کاشانی المسکن، نجفی المدفن، از فحول فقهای امامیه و متبحرین علمای اثنا عشریه می‌باشد که فقیه اصولی حکیم متکلم اعدادی اخلاقی، جامع علوم عقلیه و نقلیه بوده و در کلمات بعضی از اجله به خاتم المجتهدین و لسان الفقهاء و المتکلمین و ترجمان الحکماء و المتالهین و نظائر اینها موصوف است.[۲۱]

حسن زاده آملی در مقدمه کتاب انیس الموحدین می‌نویسد: بی‌شک آن جناب در تبحّر و تمهّر به جمیع علوم عقلی و نقلی حتی در ادبیات و ریاضیات عالیه در عداد طراز اول از اکابر علمای اسلام، و در اتّصاف به فضائل اخلاقی و ملکات ملکوتی از نوادر روزگار است. حضرتش صاحب تصانیف فائقه و تألیفات لائقه در علوم گوناگون است.[۲۲]

کنگره بزرگداشت

کنگره سه روزه بزرگداشت فاضلین نراقی، اول تا سوم خرداد ۱۳۸۱ شمسی در قم، کاشان و نراق برگزار شد. در این کنگره که به منظور تجلیل از مقام علمی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی دو شخصیت نامدار شیعه، ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی برگزار شده و جمع زیادی از علما، بزرگان، اساتید و اندیشمندان حوزه و دانشگاه در آن حضور یافتند، جمعی از شخصیت‌ها به سخنرانی پرداختند و گروهی از محققان نیز مقاله‌های خود را ارائه نمودند.[۲۳]

پانویس

  1. پرش به بالا جامع السعادات، ج ۱، ص۴.
  2. پرش به بالا ریحانة الادب، ج ۶، ص۱۶۵.
  3. پرش به بالا انیس الموحدین، ص۱۷.
  4. پرش به بالا معراج السعادة، ص۲۰.
  5. پرش به بالا جامع السعادات، ج۱، ص۵.
  6. پرش به بالا جامع السعادات، ج ۱، ص۶.
  7. پرش به بالا جامع السعادات، ج ۱، ص۶.
  8. پرش به بالا جامع السعادات، ج ۱، ص۶.
  9. پرش به بالا گلشن ابرار، ج ۱، ص۲۹۳.
  10. پرش به بالا اللمعات العرشیة، ص۱۷ و ۱۸.
  11. پرش به بالا اعیان الشیعه، ج ۱۰، ص۱۴۳.
  12. پرش به بالا انیس الموحدین، ص۱۹ - ۲۱.
  13. پرش به بالا ریحانة الادب، ج ۶، ص۱۶۵.
  14. پرش به بالا گلشن ابرار، ج ۱، ص۲۹۲.
  15. پرش به بالا انیس التجار، ص۱۰.
  16. پرش به بالا گلشن ابرار، ج ۱، ص۲۹۳
  17. پرش به بالا کتاب‌شناخت آثار فاضلین نراقی.
  18. پرش به بالا خبرگزاری فارس.
  19. پرش به بالا معراج السعادة، ص۲۷ به نقل از ریحانة الادب، ج ۱، ص۱۶۳
  20. پرش به بالا انیس الموحدین، ص۱۶ به نقل از روضات الجنات.
  21. پرش به بالا انیس الموحدین، ص۱۷ به نقل از ریحانة الادب.
  22. پرش به بالا انیس الموحدین، ص۱۳.
  23. پرش به بالا حوزه نت.
 

منابع

  • نراقی، مهدی، جامع السعادات، بیروت، اعلمی.
  • نراقی، مهدی، ترجمه جامع السعادات، ترجمه جلال‌الدین مجتبوی، تهران، حکمت، ۱۳۷۹ش.
  • نراقی، مهدی، انیس الموحدین، تهران، الزهراء، ۱۳۶۹ش.
  • نراقی، احمد، معراج السعادة، قم، هجرت، ۱۳۷۷ش.
  • مدرس، محمد علی، ریحانه الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب، تهران، خیام، ۱۳۶۹ش.
  • نراقی، مهدی، اللمعات العرشیة، کرج، عهد، ۱۳۸۱ش.
  • امین، محسن، اعیان الشیعة، بیروت،‌دار التعارف.
  • جمعی از نویسندگان، گلشن ابرار، قم، معروف، ۱۳۸۵ش.
  • نراقی، مهدی، انیس التجار، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۳ش.
  • مؤسسه تحقیقات کامپیوتری نور، نرم‌افزار آثار فاضلین نراقی.
 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 06:02

محمدباقر بهبهانی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1_%D8%A8%D9%87%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C

 

محمدباقر بهبهانی

 
 
وحید بهبهانی
محمدباقر بهبهانی
زادروز ۱۱۱۸ق.
درگذشت ۱۲۰۵ق. - کربلا
محل زندگی اصفهان، نجف، بهبهان، کربلا
استادان پدرش • سید محمد طباطبایی بروجردی • سید صدرالدین قمی همدانی
شاگردان ملاّ مهدی نراقی • بحرالعلوم • ابوعلی حائری • سید محمد جواد عاملی • کاشف الغطاء • میرزای قمی • صاحب ریاض• شیخ اسدالله کاظمی • ملا احمد نراقی • شیخ محمدتقی اصفهانی • حاج محمدابراهیم کلباسی اصفهانی • سید محمدحسن زنوزی خویی
نقش‌های برجسته مقابله با اخباریگری
مکتب اصولی
آثار ابطال القیاس • اثبات التحسین و التقبیح العقلیین • الاجتهاد و الاخبار • اصاله البرائه • اصاله الصحه فی المعاملات و عدمها • الاستصحاب • اصول الاسلام و الایمان • التحفه الحسینیه • التعلیقه البهبهانیه • التقیه • حاشیه ارشاد علامه • حاشیه تهذیب علامه • حاشیه ارشاد اردبیلی • حاشیه مسالک الافهام • حاشیه معالم • شرح مفاتیح الکلام

محمدباقر بهبهانی (۱۱۱۸ق ـ ۱۲۰۵ق)، مشهور به وحید بهبهانی و ملقب به آقا، فقیه، اصولی و مؤلف امامی قرن ۱۲ هجری قمری است. بهبهانی از سوی سید محمد طباطبایی اصفهانی، «وحید عصر» ( یگانه دوران) لقب گرفت و به لقب‌های دیگری همچون «استاد اکبر»، «استاد کل» ، «علامه ثانی» و «محقق ثالث» مشهور است. وی شاگرد عالمان بزرگی در اصفهان، نجف و کربلا بود و خود، شاگردان بسیاری را تربیت کرد. از ویژگی‌های زندگی او می‌توان به مبارزه با اخباری‌گری و اخباریان تندرو اشاره کرد که پس از سی سال به ثمر نشست. وحید بهبهانی در کربلا درگذشت و در حرم امام حسین(ع) دفن شد.

ولادت و نسب

محمدباقر بهبهانی در اصفهان و در سال ۱۱۱۸ق متولد شد.[۱] پدرش، محمد اکمل اصفهانی، از شاگردان علامه مجلسی بود[۲] و مادرش دختر آقانورالدین بن ملا صالح مازندرانی بوده است.[۳] برخی نسبِ وحید بهبهانی را به شیخ مفید(متوفی ۴۱۳) رسانده‌اند.[۴]

تحصیلات

وحید بهبهانی دوران کودکی و نوجوانی را در اصفهان گذراند و علوم عقلی را نخست نزد پدرش آموخت[۵] و بعد از مرگ پدر و هجوم و تسلط محمود افغان بر اصفهان در ۱۱۳۵ق، از اصفهان خارج و راهی عراق شد.

در نجف از اساتیدی چون سید محمد طباطبایی بروجردی (پدر همسرش)، سید صدرالدین قمی همدانی (شارح وافیه الاصول) بهره برد.[۶]

محمد باقر بهبهانی به استاد الکلّ فی الکلّ معروف است.[۷]

اقامت در بهبهان

محمدباقر بهبهانی پس از تکمیل تحصیل در عراق، راهی بهبهان شد و بین سال‌های ۱۱۴۰ تا ۱۱۷۰ق حدود سی سال در آنجا سکونت داشت.[۸]

مهمترین عامل هجرت آقامحمدباقر بهبهانی به بهبهان، موقعیت آرام این منطقه بوده است که پس از آشفتگی اوضاع اصفهان پناهگاه اهل علم گردیده بود، عامل دیگر مقابله با مسلک اخباری بوده که در آن زمان عالم و مدافع بزرگ اخباری، شیخ عبدالله سماهیجی بحرینی (متوفی ۱۱۳۵ق) در بهبهان رونق داده بود و پس از او شاگردش سید عبدالله بلادی (متوفی ۱۱۶۵ق) آن را دنبال می کرده است.[۹]

اقامت در کربلا

وحید بهبهانی پس از مقابله علمی پیگیر با روش اخباری در بهبهان به اتفاق جمعی از بستگان و عشایر محلی به کربلا رفت و در آنجا ساکن شد و در ۱۲۰۵ق در همانجا درگذشت.[۱۰]

شاگردان

برخی از شاگردانش عبارتند از:

آثار

تحقیقات فقهی محمدباقر بهبهانی در شرح بر ابواب عبادات کتاب مفاتیح الشرایع اثر فیض کاشانی و در حواشی او بر مدارک الاحکام نوشته سید محمد عاملی نمایان است.

وی در علم رجال و حدیث نیز تبحّر داشت و در تحقیقات رجالی‌اش که به صورت تعلیقه بر رجال محمد بن علی بن ابراهیم استرآبادی (منهج المقال) نوشته، کوشیده تا راویانی را که دلیل روشنی بر وثاقت آنان نیست به کمک قرائن توثیق کند و از این جهت مورد نقد رجال‌شناسان متأخّر قرار گرفته است.[۱۲]

از وحید بهبهانی، ۱۱۹ رساله و کتاب برجای مانده که شماری از آنها عبارتند از:

  1. ابطال القیاس
  2. اثبات التحسین و التقبیح العقلیین
  3. الاجتهاد و الاخبار
  4. اصاله البرائه
  5. اصاله الصحه فی المعاملات و عدمها
  6. الاستصحاب
  7. اصول الاسلام و الایمان
  8. التحفه الحسینیه
  9. التعلیقه البهبهانیه
  10. التقیه
  11. حاشیه ارشاد علامه
  12. حاشیه تهذیب علامه
  13. حاشیه ارشاد اردبیلی
  14. حاشیه مسالک الافهام
  15. حاشیه معالم
  16. شرح مفاتیح الکلام[۱۳]

فرزندان

اولین فرزند وحید به نام آقا محمد علی، فقیهی مقتدر در کرمانشاه بوده است.

فرزند دیگر وی آقا عبدالحسین نام داشته که اهل سلوک و ریاضت و مجاهده با نفس بوده، همچنین در دوران مرجعیت پدرش امور مالی و بررسی استفتائات بر عهده او بوده است.[۱۴]

وی دختری نیز داشته که همسر میر سیدعلی طباطبایی (صاحب ریاض) بوده است و از فرزندان او سید محمد مجاهد (متوفی ۱۲۴۲) ، صاحب المناهل است که فتوای جهاد علیه روسیه تزاری را در زمان فتحعلی شاه قاجار صادر کرد.[۱۵]

مبارزه با اخباری‌گری

نوشتار اصلی: اخباریان

مبارزه آیت الله بهبهانی با اخباریگری از زمان توقّف طولانی او در بهبهان آغاز شد. بهبهان به سبب مهاجرت بسیاری از علمای بحرین مرکز فعالیت پیروان نظریه اخباریگری شده بود و وحیدبهبهانی در آنجا به تدریس، اقامه نماز جماعتو تصّدی امور دینی و از همه مهم‌تر به تألیف در جهت تبیین و نقد آرای اخباریان پرداخت.

وی کتاب الاجتهاد و الاخبار را که نوعی دفاعیه از مسلک اجتهاد است، در ۱۱۵۵ق در بهبهان تألیف کرد و در آن مبانی اخباریگری را به باد انتقاد گرفت.

وحیدبهبهانی در کربلا که آن زمان محل تجمّع اخباریان بود، چند روز به درس شیخ یوسف بحرانی (متوفی ۱۱۸۶) ، سرآمد فقهای عصر و آخرین نماینده مسلک اخباریگری، حاضر شد. سپس اعلام کرد که مایل است اندک زمانی به جای بحرانی درس بگوید و از وی خواست تا شاگردانش را به حضور در درس وی سفارش کند.

بحرانی که اخباری معتدلی بود و به تعبیر خودش راه میانه[۱۶] را برگزیده بود، خود به دسته‌بندی علمای شیعه به اخباری و اصولی و بدگویی از مجتهدان بزرگ شیعه انتقاد داشت. از این‌رو مجلس درس خود را که بزرگترین حلقه درسی در آن زمان بود به آقامحمدباقر بهبهانی واگذار کرد و او ظرف سه روز با تبیین نظریه اجتهاد و نقد نظریات اخباریان، نزدیک به دو سوم شاگردان بحرانی را از مرام اخباری رویگردان ساخت.[۱۷]

محمدباقر بهبهانی بیش از سی سال در کربلا ماند و سرانجام موفق شد تا جریان اخباریگری را کنار زده، حوزه اجتهادی خود را بر پا کند.[۱۸]

وفات

عمر وحید بهبهانی در حدود نود سال بود و در اواخر عمر، درس و بحث را ترک نمود و تنها به تدریس شرح لمعه در کربلا اکتفا کرد و دستور داد که سرآمد شاگردانش، علامه بحرالعلوم به نجف بازگردد و مستقلا به تشکیل حوزه درس و بحث و رسیدگی به امور شیعیان بپردازد.

سرانجام ایشان در ۲۹ شوال ۱۲۰۵ق وفات کرد و در کربلا در حرم امام حسین (ع) و در پایین پای شهداء به خاک سپرده شد.[۱۹]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. پرش به بالا علیاری ، ج ۶، ص ۵۷۲
  2. پرش به بالا قمی، الکنی، ج ۲، ص ۹۷
  3. پرش به بالا بهبهانی، محمدباقر، فوائدالوحید، ص ۶۴ ؛ بهبهانی، محمدباقر، الرسائل، ص ۲۸، ۱۹۶؛ قمی، فوائد، ج ۲، ص ۴۰۸
  4. پرش به بالا امین، ج ۳، ص ۱۳۶
  5. پرش به بالا بهبهانی، احمد، ج ۱، ص ۱۴۷
  6. پرش به بالا بهبهانی، احمد، ج ۱، ص ۱۴۷ـ۱۴۹؛ دوانی، ص ۱۱۲
  7. پرش به بالا مازندرانی، ج ۶، ص ۱۷۷ ؛ تنکابنی، ص ۱۹۸ ؛ جاپلقی، ص ۳۱ ؛ بهبهانی، احمد، ج ۱، ص ۱۴۶ـ۱۴۷
  8. پرش به بالا بهبهانی، احمد، ج ۱، ص ۱۴۷ـ۱۴۹
  9. پرش به بالا جزایری، ص ۲۰۵ ـ ۲۰۶ ؛ بحرانی، لؤلؤة البحرین، ص ۹۳ و ۹۸
  10. پرش به بالا بهبهانی، احمد، ج ۱، ص ۱۴۸ ـ ۱۴۹
  11. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، طبقات، جزء۲، قسم ۱، ص ۱۷۲ ؛ قمی، فوائد، ج ۲، ص ۴۰۶ ؛ بهبهانی، محمدباقر، الفوائد الحائریه، مقدمه ، ص ۱۹ ـ ۲۰
  12. پرش به بالا خوئی، ج ۲، ص ۳۴۶ و ج ۵، ص ۱۲۹، ۱۳۳ و ج ۷، ص ۶۰ و ج ۱۶، ص ۴۵ ـ ۴۶
  13. پرش به بالا مازندرانی، ج ۶، ص ۱۸۰ـ۱۸۲ ؛ بهبهانی، محمدباقر، الفوائد الحائریه، مقدمه، ص ۲۰ ـ ۲۶
  14. پرش به بالا بهبهانی، احمد، ج ۱، ص ۱۶۸
  15. پرش به بالا بهبهانی، احمد، ج ۱، ص ۱۲۸، ۱۷۹ ؛ دوانی، ص ۲۵۶ و ۲۷۲
  16. پرش به بالا بحرانی، الحدائق، ج ۱، ص ۱۵
  17. پرش به بالا مامقانی، ج ۲، ص ۲۸۵
  18. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج ۱۶، ص ۳۳۰ ـ ۳۳۱
  19. پرش به بالا بهبهانی، احمد، ج ۱، ص ۵۱
 

منابع

  • آقا بزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت، ۱۴۰۳ق.
  • آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، مشهد، ۱۴۰۴ق.
  • امین، اعیان الشیعة، چاپ حسن امین، بیروت،۱۴۰۳ق.
  • بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، قم، ۱۳۶۳ش.
  • بحرانی، لؤلؤة البحرین، چاپ محمد صادق بحرالعلوم، قم.
  • بهبهانی، احمد، مرآت الاحوال جهان نما، قم، ۱۳۷۳ ش.
  • بهبهانی، محمدباقر، الرسائل الاصولیة قم، ۱۴۱۶ق.
  • بهبهانی، محمدباقر، الفوائد الحائریة، قم، ۱۴۱۵ق.
  • بهبهانی، محمدباقر، فوائد الوحید البهبهانی، چاپ محمد صادق بحرالعلوم، قم، ۱۴۰۴ق.
  • تنکابنی، کتاب قصص العلماء، تهران.
  • جاپلقی بروجردی شفیعا، روضة البهیة فی طرق الشفیعیة، چاپ سنگی، تهران ۱۲۸۰ش.
  • جزایری، الاجازة الکبیرة، چاپ محمد سمامی حائری، قم، ۱۴۰۹ق.
  • خوئی، معجم رجال الحدیث، بیروت، ۱۴۰۳ق.
  • دوانی، آقامحمدباقر بن محمد اکمل اصفهانی معروف به وحید بهبهانی، تهران، ۱۳۶۲ش.
  • علیاری، بهجة الا´مال فی شرح زبدة المقال، چاپ جعفر حائری، تهران، ۱۳۶۶ش.
  • قمی، شیخ عباس، فوائد الرضویة، تهران.
  • قمی، شیخ عباس، الکنی و الالقابچاپ افست، قم.
  • مازندرانی حائری، منتهی المقال فی احوال الرجال، قم، ۱۴۱۶ق.
  • مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، چاپ سنگی، نجف، ۱۳۴۹ق.

پیوند به بیرون

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 06:00

محمد تقی شیرازی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%AA%D9%82%DB%8C_%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C

 

محمد تقی شیرازی

 
 
محمد تقی شیرازی
محمد تقی شیرازی.jpg
اطلاعات فردی
نام کامل میرزا محمد تقی شیرازی
لقب میرزای کوچک • میرزای دوم
تاریخ تولد ۱۲۵۶ق
زادگاه شیراز
محل تحصیل کربلا • سامرا
محل زندگی ایران • کربلا • سامرا • کاظمین
تاریخ وفات ۱۳۳۸ق
محل دفن حرم امام حسین
شهر وفات کربلا
اطلاعات علمی
استادان

فاضل اردکانی • سید علی تقی طباطبایی 

میرزا حسن شیرازی
تالیفات حاشیه بر مکاسب • شرح الارجوزة الرضاعیة • رسالة الخلل •القصاید الفاخره فی مدح العتره الطاهره • رسالة صلاة الجمعه • دیوان شعر
سایر مرجع تقلید • سرودن شعر
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسی رهبری نهضت استقلال طلبی شیعیان عراق 
صدور فتاوای مختلف در این نهضت
اجتماعی زعامت حوزه علمیه سامرا

میرزا محمدتقی شیرازی(۱۲۵۶-۱۳۳۸ق)، معروف به میرزای دوم یا میرزای کوچک، از مراجع تقلید و رهبر سیاسی نهضت استقلال طلبی عراق در قرن سیزدهم و چهاردهم قمری.

میرزای شیرازی، پس از آنکه در ایران زاده شد، به عراق رفت و در کربلا اقامت گزید و سپس به همراه استادش میرزا حسن شیرازی به سامرا مهاجرت کرد. او پس از میرزای اول، زعامت حوزه علمیه سامرا را بر عهده گرفت و گروهی از او تقلید می‌کردند، اما پس از سید محمد کاظم یزدی مرجع مطلق شیعیان شد.

میرزای شیرازی، رهبری شیعیان عراق را در نهضت استقلال طلبی برعهده داشت، و با صدور فتوا، فرستادن نامه، اعزام فرزندش به جبهه‌های نبرد و... از این نهضت حمایت کرد.

تحصیل و مرجعیت

محمدتقی، فرزند میرزا محب علی، نوه میرزا محمدعلی و برادرزاده میرزا حبیب الله(قا آنی)، شاعر معروف دوره ناصری است.[۱] او در ۱۲۵۶ق در شیراز به دنیا آمد، و در ۱۲۷۱ق در کربلا اقامت گزید.[۲]

شیرازی در درس زین العابدین مازندرانی،[۳] فاضل اردکانی و سید علی تقی طباطبایی حاضر شد. در ۱۲۹۱ق با هم‌مباحثه خود سید محمد فشارکی اصفهانی، به همراه میرزا حسن شیرازی معروف به میرزای اول، یا میرزای بزرگ به سامرا رفت و در درس میرزا شرکت کرد. در همان زمان از جانب میرزا حسن شیرازی برای گروهی از شاگردان میرزا، به شیوه و روش وی درس می‌گفت.[۴]

پس از درگذشت میرزای بزرگ در ۱۳۱۲ق، متصدی اداره حوزه علمیه سامرا و تدریس آن شد. وی تا صفر ۱۳۳۶ق در سامرا اقامت داشت و سپس به کاظمین رفت و مدتی بعد در کربلا رحل اقامت افکند که تا پایان عمر در آنجا به تألیف، تدریس و تربیت شاگردان پرداخت.[۵] پس از درگذشت سید کاظم یزدی در ۱۳۳۷قمرجعیت مطلق شیعیان به او رسید.

فتاوای جهاد

فتوای میرزای دوم
«چون در این ایام عفت فرجام هجوم کفار بر ممالک اسلامیه عیناً مشهود و بر احدی مستور نیست، پس بر کافه مسلمین لازم و واجب است که کمر حمایت از اسلام را محکم بسته، در مقصد اتحاد و دفاع از استیلا کفار و اعادی دین مالاً و روحاً و نفساً ساعی و جاهد باشند تا این که بیضه اسلام و ممالک اسلامیه از غلبه کفار، محروس و مشاهد مشرفه و اذان و اقامهو نحو آن‌ها که از شعایر اسلام است مبدل به کنایس و نواقیس و نحو آنها که از عالیم عبده اوثان است نگردد»
 

در ۱۳۲۹ق پس از تجاوز نیروهای روس به شمال ایران و کشتار آزادی‌خواهان، فتوایی در لزوم مقابله با متجاوزان روس صادر کرد.[۶] در آغاز جنگ جهانی اول در۱۳۳۲ق/۱۹۱۴م که متفقین به دولت عثمانی اعلام جنگ دادند، وی نیز همانند دیگر علما و مراجع بزرگ عراق بر ضد تجاوزات متفقین به سرزمین‌های عثمانی، اعلامجهاد داد.

مهاجرت میرزا محمدتقی شیرازی به کربلا، موجب هماهنگی عملی بین علمای کربلا و نجف و تماس با عشایر و سازماندهی و آمادگی برای مقاومت در برابر اشغالگران گردید.[۷]

پس از اشغال فاو توسط نیروهای نظامی انگلیسی که مقدمه اشغال عراق بود، میرزامحمدتقی در سامرا سه فتوای جهادی دیگر صادر کرد و عموم عشایر و آحاد مسلمانان را بر ضد اشغالگران انگلیسی دعوت نمود و فرزندش شیخ محمدرضا را به نیابت از خود جهت پیوستن به مبارزین و همراهی آنها در جبهه‌های جنگ، به کاظمین فرستاد.[۸]

تأسیس سازمان جمعیت اسلامی

فتوای میرزای کوچک

«هیچ مسلمانی حق ندارد، غیرمسلمان را به فرمانروایی و حاکمیت بر مسلمین انتخاب کند»
تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۱

پس از پایان جنگ جهانی اول و اشغال عراق از سوی نیروهای انگلیسی (۱۳۳۶ق) قرار شد تا زیر نظر انگلستان، انتخاباتی صورت گیرد تا حاکم دست نشانده‌ای برای آن کشور انتخاب شود. این امر با مخالفت مراجع و علمای شیعه عراق مواجه شد. در کربلا شیخ محمدرضا، فرزند میرزا محمد تقی شیرازی، سازمانی به نام «جمعیت اسلامی» ایجاد کرد که روحانیون سرشناسی چون سید هبه الدین شهرستانی، عبدالکریم عواد، حسین قزوینی و... در آن شرکت داشتند. هدف این گروه مبارزه با سرپرستی انگلستان و آزادسازی عراق بود. در آن هنگام میرزای شیرازی در راستای این حرکت، فتوایی در ۲۰ ربیع‌الاول۱۳۳۷ق صادر کرد.[۹]

نامه‌ها

میرزا به گسترش طرح مسأله استقلال عراق و مقاومت در برابر اشغال آن سرزمین توسط انگلیس در عرصه عربی و بین‌المللی نیز پرداخت.[۱۰]

  • وی به همراه تعدادی از علما نامه‌ای برای شریف حسین، حاکم حجاز ارسال کرد و از او خواست تا از جنبش استقلال طلبی مردم عراق حمایت کند.[۱۱]
  • نامه دیگری نیز به امیر فیصل در دمشق فرستاد که در آن علاوه بر تقاضای حمایت از خواست مردم عراق، درخواست کرد تا از طریق رسانه‌های آزاد در سراسر جهان و گفتگو با دولتمردان اروپا و امریکا، خبر تجاوز و اشغال عراق را منتشر کند.[۱۲]
  • در نامه‌ای که به همراه شیخ الشریعه اصفهانی به رئیس جمهور وقت امریکا نوشت، تمایل مردم عراق را به انتخاب دولت جدید و مستقل عربی اسلامی و انتخاب پادشاهی مسلمان، مقید به مجلس شورای ملی به اطلاع او رساند.[۱۳]
  • مدت کوتاهی پس از آغاز فعالیت جمعیت اسلامی، انگلستان تصمیم به دستگیری و تبعید اعضای فعال آن گرفت و در ذیقعده ۱۳۳۷ق شش تن از سران آن جمعیت بازداشت و از آنجا به بغداد فرستاد تا به هندوستان تبعید شوند. میرزای شیرازی پس از آگاهی از این حادثه، نامه‌ای برای «آرنولد ویلسون» حاکم انگلیسی عراق نوشت و ضمن اعتراض به تبعید آن عده، درخواست آزادی آنان را نمود. ویلسون در پاسخ، تبعید آنان را توجیه کرد و وقتی نامه وی به میرزا رسید، بسیار افسرده شد و اعلام داشت که به ایران مهاجرت می‌کند تا از آنجا فتوای جهاد بر ضد انگلستان صادر نماید. چون این خبر منتشر شد نامه‌های بسیاری مبنی بر همراهی با میرزا برای مهاجرت به ایران از نجف، کاظمین و دیگر شهرها ارسال گردید. این اقدامات باعث شد که تبعیدشدگان در کمتر از چهار ماه به وطن خویش بازگردانده شوند.[۱۴]

فتوای تحریم استخدام در اداره قیومیت انگلیس

میرزای شیرازی در پاسخ به نامه جعفر ابوالتمن
«از بابت اتحاد کلمه مردم بغداد و خیزش علما و بزرگان و رؤسای آن دیار به منظور مطالبه حقوق مشروعة ملت و اهداف مقدسش شادمان گشتیم. خداوند کوشش تو و برادران و نزدیکانت را پاداش دهد و آرزوی ما و علمایی را که به جمع شما شتافتند و به واجبات اسلامی خویش قیام کردند، برآورده سازد»
آقا بزرگ، نقباء البشر، ج۱، ص۲۶۳

۱۳۳۸ ق/ ۱۹۲۰ دوران جدیدی از تلاش، جهت توسعه دامنه مقاومت و آمادگی مقابله فراگیر علیه اشغالگری انگلیس آغاز شد. میرزای شیرازی به عنوان اولین گام، طی فتوایی در ۹ جمادی الثانی ۱۳۳۸ق. اول مارس ۱۹۲۰ استخدام در اداره قیومت انگلیس را برای مسلمانان تحریم کرد و به دنبال آن تعداد زیادی از کارکنان آنجا استعفا دادند و این روند به مرور زمان افزایش یافت.[۱۵]

اندکی پیش از آن به درخواست میرزا در اواخر جمادی الاخر ۱۳۳۸ق نشستی محرمانه در شهر نجف با حضور شمار زیادی از علما و رؤسای عشایر و رهبران فرات میانه تشکیل شد که طی آن قرار شد، حمله‌ای سراسر توسط نیروهای مردمی بر ضد اشغالگران انگلیسی آغاز شود.[۱۶]

در ۱۵ شعبان ۱۳۳۸ برابر با ۳ مه۱۹۲۰ اجتماع بسیار محرمانه‌ای در منزل میرزای شیرازی به ریاست وی تشکیل شد. اجتماع کنندگان بعد از بحث و گفتگوی فراوان در مورد اتخاذ یک طرح و خط مشی ثابت و فراهم نمودن شرایط انقلاب فراگیر علیه انگلیس، تصمیم گرفتند و در پایان با حضور میرزا، به قرآن کریم سوگند یاد کردند که آماده پاسخگویی به ندای دین و میهن خود و اطاعت از رهنمودهای رهبرشان باشند.[۱۷]

به دنبال پاره‌ای تحرکات انقلابیون مسلمان در بغداد، «بالفور» حاکم انگلیسی آن شهر چند تن از رهبران مهم این جنبش را احضار کرد و به شدت مورد توبیخ و تهدید قرار داد. جعفر ابوالتمن، از رهبران مزبور نامه‌ای به میرزای شیرازی نوشت و از او یاری طلبید.

پیام برای مردم عراق

پیام میرزای شیرازی به مردم عراق
«بدانید که برادران شما در بغداد و کاظمین به برگزاری اجتماع و تظاهرات مسالمت آمیز اتفاق نظر پیدا کرده‌اند. جماعتی بسیار با رعایت امنیت و آرامش به تظاهرات مذکور اقدام ورزیده‌اند. هدف آنان از این کار، مطالبه حقوق مشروعه خویش است که انشاءالله برقراری حکومت اسلامی و استقلال عراق را در پی خواهد داشت. این هدف بدین صورت محقق می‌شود که هر ن احیه‌ای گروهی را برای مطالبه حق خویش به پایتخت عراق یعنی بغداد اعزام کند. در حالی که همگان وحدت کلمه دارند. بر شما بلکه بر تمامی مسلمانان است که در آغاز این حرکت شریف، با یکدیگر اتفاق داشته باشید و از اخلال در امنیت و مخالفت و مشاجره با یکدیگر بپرهیزید. چون تفرقه به مقاصد شما ضرر می‌زند و حقوقتان را که اینک زمان دستیابی به آن است، ضایع می‌کند…»
تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۹۸، ۲۸۸

همچنین پس از توسعه دامنه مبارزه در بغداد و به دنبال کشته شدن یکی از تظاهرکنندگان به دست نیروهای اشغالگر انگلیس، میرزای شیرازی در ۱۰ رمضان ۱۳۳۸/ ۲۹ مه ۱۹۲۰ پیامی برای مردم عراق فرستاد.[۱۸]

حزب «حرس الاستقلال» پس از دستیابی به نامه عمومی آن را در تیراژ وسیعی به چاپ رساند و در بغداد، کاظمین و دیگر نقاط عراق توزیع کرد. در ۱۰ رمضان ۱۳۳۸ق پانزده تن از بزرگان بغداد به نمایندگی اهالی آن شهر برای مذاکره با ویلسون (حاکم انگلیسی عراق) درباره حقوق مشروع خویش نزد وی رفتند. در پی آن، شخصیت‌های معروف کربلا و نجف نیز به چنین اقدامی دست زدند. میرزای شیرازی هنگامی که از این موضوع با خبر شد، نامه‌هایی به این نمایندگان نوشت و در آن توصیه کرد که در مطالبه حقوق مردم عراق، واهمه‌ای به خود راه ندهند.

تبعید فرزندش

به رغم این اقدام، استعمارگران تصمیم به بازداشت سران حرکت‌های ضد انگلیسی و در رأس آنان شیخ محمدرضا، فرزند میرزای شیرازی گرفتند که آنها را رهبری کننده این تحرکات در فرات وسطی می‌دانستند. «میجر بولی» فرماندار انگلیسی حله مأمور این کار شد. وی با اعزام قوای بسیار، شهر و راه‌های ورودی آن را محاصره کرد و برای توجیه اقدام خود نامه‌ای به میرزا شیرازی نوشت و هدف از این کار را حفظ امنیت و دستگیری اشراری که قصد فساد، غارت اموال و ایجاد رعب و وحشت دارند، ذکر نمود. میرزا پس از دریافت نامه، نامه‌ای به خط شیخ مهدی خالصی در پاسخ حاکم انگلیسی حله نوشت.[۱۹]

میرزای شیرازی در پاسخ به نامه میجر بولی
«به حاکم سیاسی حله میجر بولی که خداوند هدایتش کند. نامه شما را خواندیم و از مضمون آن دچار شگفتی زیادی شدیم. زیرا فراخوانی نیروهای نظامی برای مقابله با افرادی که حقوق حیاتی و مشروع خویش را مطالبه می‌کنند،‌غیر معقول است و به هیچ وجه با اصول عدل و منطق همخوانی ندارد… هم اکنون می‌خواهم تا این پیام را به شما برسانم که توسل به نیروهای نظامی برای سرکوبی خواسته‌های مردم، مخالف عدل و اداره کشور است و چنانچه این بار نیز از گفتگو با ما سرباز زنید، توصیه من به مردم مبنی بر رعایت آرامش از ریشه ملغی می‌شود و من، مردم و تصمیماتی را که می‌گیرند به حال خود رها می‌کنم. در این صورت مسئولیت همه پیامدهای سوء بر عهده تو و یارانت خواهد بود»
تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۲۹۲

با این وجود استعمارگران انگلسی در صدد مرعوب کردن مردم برآمدند و شیخ محمدرضا و یازده تن از همفکران و فعالان انقلاب را دستگیر و به جزیره «هنگام» تبعید کردند. اما تبعید آنها شور و هیجان بیشتری در میان مردم به وجود آورد و آتش انقلاب شعله ور گردید و خشم مردم فرات وسطی را برانگیخت.

فتوای تاریخی

به گفته خالصی زاده: نامه‌هایی از رؤسای قبایل به دست ما رسید که نوشته بودند انگلستان لشکری را برای دستگیری آنان فرستاده است و چاره‌ای جز مقاومت و یا تسلیم نمانده است، لذا از آیت الله میرزای شیرازی کسب تکلیف کرده بودند. میرزا به من دستور داد این پاسخ را که خلاصه‌اش از این قرار است به آنان بنگارم:

«من برای استقلال عراق، فرزند و کلیه کسانی را که در نزدم عزیز و گرامی بودند، فدا کردم. اینک آماده‌ام که جان خود را که همه دارایی من است فدا کنم. اما شما! چنانچه انگلستان بر غصب حقوقتان اصرار دارد و به جنگ و مقابله با شما برخاسته است، واجب است با تمام قدرت از خود دفاع کنید و تن در دادن و تسلیم شدن در مقابل آنان حراماست».

پس از انتشار نامه میرزای شیرازی، میان عشایر و انگلیسی‌ها جنگ سختی درگرفت.

فتوای تاریخی میرزای دوم
«مطالبة حقوق بر عراقیان واجب است و بر آنان واجب است در ضمن درخواست‌های خویش رعایت آرامش و امنیت را بنمایند و در صورتی که انگلستان از پذیرش درخواست‌هایشان خودداری ورزد، جایز است به قوه دفاعی متوسل شوند»
آقا بزرگ، نقباء البشر، ج۱، ص۲۶۳

میرزا شرایط را برای آغاز رویارویی سراسری انقلاب علیه اشغالگران آماده یافت، لذا در پاسخ استفاتاهایی مبنی بر استفاده از اسلحه در قبال اشغالگران فتوای دفاعیه را صادر نمود.[۲۰]همچنین طی فتوایی که برای تمام مسلمانان فرستاد، آنها را به مقاومت در برابر انگلیسی‌ها و بیرون راندشان از سرزمین‌های اسلامی دعوت کرد.[۲۱]

نظارت بر اداره کربلا

پس از آزادی کربلا به دست انقلابیون در ۲۹ شوال ۱۳۳۸ق اهالی شهر به منزل میرزا محمدتقی شیرازی رفتند و درباره نحوه اداره شهر با وی مذاکره کردند. در پی آن مقرر شد شهر توسط دو مجلس اداره شود: شورای عالی جنگ و انجمن علمی. اهداف مجلس انجمن علمی رسیدگی به امور دینی و ترویج آن، و حکمیت در منازعات داخلی شهر و عشایر بود. این مجلس متشکل از سید هبه الدین شهرستانی، سید ابوالقاسم کاشانی، میرزا احمد خراسانی، سید حسین قزوینی و میرزا عبدالحسین شیرازی (فرزند میرزای شیرازی) بود مأموریت مجلس ملی، گرفتن مالیات از مردم، تعیین مسئولان نظامی و اداری و برقراری امنیت در شهر و راه‌های اطراف و مانند آن بود. اعضای این مجلس هفده تن بودند، آیت الله شیرازی وظیفه نظارت بر دو مجلس را بر عهده داشت.[۲۲]

درگذشت

وی در ۱۳ ذیحجه ۱۳۳۸ق[۲۳] در هشتاد سالگی در کربلا درگذشت.[۲۴][۲۵] و پس از آنکه شیخ الشریعه اصفهانی بر او نماز خواند، در یکی از حجره‌های زاویه جنوبی حرم امام حسین دفن گردید.[۲۶] البته صاحب ریحانة الادب درگذشت او را در نجف و در ۶۸ سالگی ذکر کرده است.[۲۷] به مناسبت درگذشت او مجالس ختم متعددی در بیشتر شهرهای شیعه‌نشین برگزار و تعطیل عمومی اعلام شد. شعرا و ادبا نیز در مرگ او قصاید متعددی سرودند.[۲۸][۲۹]

آثار

مطالعه بیشتر

  • میرزا محمد تقی شیرازی سروش استقلال، محمد اصغری، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳ش.

پانویس

  1. پرش به بالا ریحانة الادب، ج۶، ص۶۵
  2. پرش به بالا نقباء البشر، ج۱، ص۲۶۱،۲۶۳
  3. پرش به بالا حرزالدین، معارف‌الرجال، ج۱، ص۲۳۳.
  4. پرش به بالا نقباء البشر، ج۱، ص۲۶۱
  5. پرش به بالا نقباء البشر، ج۱، ص۲۶۱
  6. پرش به بالا تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۲۶
  7. پرش به بالا تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۷۶
  8. پرش به بالا تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۴۲-۱۴۳
  9. پرش به بالا تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۱؛الحسنی، عبدالرزاق، العراق فی دوری الاحتلال و الانتداب، ج۱، ص۷۴
  10. پرش به بالا تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۴
  11. پرش به بالا تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۴-۱۸۵؛ وثاقة الثورة العراقیة الکبری، ج۳، ص۷۲
  12. پرش به بالا تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۵، ۲۸۱؛ نهضت شیعیان در نقلاب اسلامی عراق، ص۱۹۹؛ وثاقة الثورة العراقیة الکبری، ج۳، ص۶۸
  13. پرش به بالا تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۵، ۲۸۴
  14. پرش به بالا تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۶
  15. پرش به بالا تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۹
  16. پرش به بالا تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۹۰
  17. پرش به بالا تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۹۰
  18. پرش به بالا تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۹۸، ۲۸۸؛ الحسنی، عبدالرزاق، العراق فی دوری الاختلال و الانتداب، ج۱، ص۹۷-۹۸
  19. پرش به بالا تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۲۹۲؛ الحسنی، عبدالرزاق، العراق فی دوری الاحتلال و الانتداب، ج۱، ص۱۰۲
  20. پرش به بالا تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۹۸؛ نقباء البشر، ج۱، ص۲۶۳
  21. پرش به بالا تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۹۹
  22. پرش به بالا تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۲۰۳-۲۰۴، پانویس۲۰۳
  23. پرش به بالا الذریعه، ج۱۳، ص۷۱؛ ریحانة الادب، ج۶، ص۶۵
  24. پرش به بالا تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۳
  25. پرش به بالا دانشنامه انقلاب اسلامی و تاریخ ایران
  26. پرش به بالا نقباء البشر، ج۱، ص۲۶۳؛ ریحانة الادب، ج۶، ص۶۵
  27. پرش به بالا ریحانة الادب، ج۶، ص۶۵
  28. پرش به بالا تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۳
  29. پرش به بالا دانشنامه انقلاب اسلامی و تاریخ ایران
  30. پرش به بالا الذریعه، ج۶، ص۲۱۸؛ ریحانة الادب، ج۶، ص۶۵
  31. پرش به بالا الذریعه، ج۱۳، ص۷۱؛ ریحانة الادب، ج۶، ص۶۵
  32. پرش به بالا ریحانة الادب، ج۶، ص۶۵
  33. پرش به بالا نقباء البشر، ج۱، ص۲۶۳
  34. پرش به بالا نقباء البشر، ج۱، ص۲۶۱؛ ریحانة الادب، ج۶، ص۶۵
 

منابع

  • الحسنی، عبدالرزاق، العراق فی دوری الاحتلال و الانتداب، صیدا، لبنان، ۱۹۳۵م.
  • آقا بزرگ، الذریعه، دارالاضواء، بیروت.
  • آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، نقباء البشر فی القرن الرابع العشر، دارالمرتضی، مشهد، ۱۴۰۴ق.
  • جبوری، کامل سلمان، وثاقة الثورة العراقیة الکبری و مقدماتها و نتایجها ۱۹۱۴-۱۹۲۳، دارالمورخ العربی، بیروت، ۱۴۳۰ق/۲۰۰۹م.
  • حرزالدین، محمد، معارف الذجال فی تراجم العلماء و الادباء، تعلیق محمد حسین حرزالدین، منشورات مکتبة آیت الله العظمی المرعشی النجفی، قم، ۱۴۰۵ق.
  • رهیمی، عبدالحلیم، تاریخ جنبش اسلامی در عراق(تاریخ الحرکة الاسلامیة فی العراق) ۱۹۰۰-۱۹۲۴، مترجم: جعفر دلشاد، جهارباغ، اصفهان، ۱۳۸۰ش.
  • فهد نفیسی، عبدالله، نهضت شیعیان درانقلاب اسلامی در عراق، مترجم: کاظم چایچیان، امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۴ش.
  • مدرس، میرزا محمدعلی، ریحانة الادب، انتشارات خیام، ۱۳۶۹.

پیوند به بیرون

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 05:57

سید محمد حسن شیرازی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1_%D8%A8%D9%87%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C

 

سید محمد حسن شیرازی

 
 
 
میرزای شیرازی
زادروز ۱۱۹۴ش - شیراز
درگذشت ۱۲۷۳ش
آرامگاه حرم امام علی (ع)
محل زندگی اصفهان، نجف اشرف
استادان شیخ مرتضی انصاری، صاحب جواهر، حسن کاشف‌الغطا وسید ابراهیم قزوینی
شاگردان شیخ فضل‌الله نوری، میرزا حسین نوری، سید اسماعیل صدر،عبدالکریم حائری یزدی، میرزا محمدتقی شیرازی، محمد تقی آقا نجفی اصفهانی، میرزا حسین نائینی، سید محمدکاظم یزدی، آخوند خراسانی
آثار حاشیه بر نجاة العباد، حاشیه بر اللمعة الدمشقیة، کتاب الطهاره تا مبحث وضو

سید محمدحسن حسینی شیرازی (تولد ۴ اردیبهشت ۱۱۹۴ شیراز-وفات ۱۵ بهمن ۱۲۷۳ سامرا) مشهور به میرزای شیرازی و میرزای مجدِّد، مرجع تقلید شیعه و صادرکننده حکم تحریم تنباکو . پس از درگذشت شیخ مرتضی انصاری در سال ۱۲۴۳ش مرجعیت عام شیعه به او منتقل شد و نزدیک به ۳۰ سال در این مقام ماند. او در ۸۲ سالگی در سامرا درگذشت و در حرم امام علی (ع) در نجف اشرف با خاک سپرده شد.

تولد

میرزای شیرازی ۱۵ جمادی‌الاول ۱۲۳۰ در محله «درب شاهزاده» شیراز متولد شد. پدرش میرزا محمود شیرازی خطاطی برجسته بود و در نوشتن نستعلیق مهارت داشت. میرزا حسن پدرش را در دوران طفولیت را از دست داد و سرپرستی او و برادرش اسدالله، به عهده دائیش میرزا سید حسین موسوی معروف به مجدالاشراف افتاد.[۱]

تحصیلات

تحصیلات اولیه

میرزا حسن از سن ۴ سالگی زیر نظر استادی که دائیش میرزا سید حسین برای تعلیم او فراخوانده بود، مشغول یادگیری کتابت شد. بعد از یادگیری قرائت و کتابت فارسی، از تاریخ ۱۲۳۶ قمری به آموختن زبان عربی پرداخت و در ۸ سالگی تحصیل مقدمات را به پایان رساند. از آنجا که میرزا سید حسین می‌خواست خواهرزاده‌اش در آینده به وعظ و خطابت بپردازد، او را به میرزا ابراهیم، نام‌آورترین خطیب شیراز سپرد. زیر نظر این استاد، میرزا حسن مامور شد تا روزی یک صفحه از ابواب‌الجنان قزوینی را از روی کتاب حفظ کند و فردا در مسجد وکیل برای مردم بخواند. میرزا حسن هر صفحه را با ۲ بار خواندن به حافظه می‌سپرد.

او سپس به فراگرفتن فقه و اصول مشغول شد و در ۱۲ سالگی پای درس شیخ محمدتقی، بزرگترین مدرس شرح لمعه در شیراز نشست. وی تا ۱۸سالگی در درس‌های شیخ محمدتقی شرکت می‌کرد، تا آنکه به توصیه استادش برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت.[۲]

تحصیل در اصفهان

میرزا حسن به نوشته خود در تاریخ ۱۷ صفر ۱۲۴۸ قمری (۱۲۰۵ه.ش) وارد اصفهان شد. سپس در مدرسه صدر حجره‌ای گرفت[۳] و به حلقه درس محمدتقی رازی پیوست.[۴]. اما در ابتدا به دلیل کثرث شاگردان، امکان صحبت با استاد و پرسیدن سوالات برای او فراهم نمی‌شد. به همین دلیل به همراه چند تن از طلاب علاقه‌مند، از استاد خواهش کردند که وقت معینی برای پرسش سوالات در اختیار آنان گذاشته شود. شیخ رازی از این پیشنهاد استقبال کرد و به دنبال آن در کنار جلسه عمومی درس، چندین جلسه خصوصی با حضور میرزا حسن و دوستانش برگزار شد که تا زمان فوت شیخ ادامه داشت.

او پس از درگذشت محمدتقی رازی، در درس سید حسن بیدآبادی، معروف به مدرس حاضر شد و پیش از آغاز ۲۰ سالگی، از وی اجازه اجتهاد گرفت. او ۱۰ سال در اصفهان اقامت داشت و علاوه بر بیدآبادی از محضر محمدابراهیم کلباسیاستفاده کرد.[۵]

تحصیل در نجف

میرزا حسن در سال ۱۲۵۹ قمری (۱۲۲۱ ه.ش) به کربلا رفت. سپس راه نجف را در پیش گرفت و در حوزه درس اساتیدی چون محمد حسن نجفی، حسن کاشف‌الغطا (پسر شیخ جعفر کاشف‌الغطا) و سید ابراهیم قزوینی شرکت جست. با فوت نجفی، او که هنوز خود را نیازمند تحقیق و مطالعه بیشتر روی مسائل فقه و اصول می‌دید، قصد بازگشت به شیراز را داشت. ولی پیش از عزیمت، به پیشنهاد یکی از دوستانش در مجلس درس شیخ انصاری حضور یافت و با مشاهده احاطه علمی انصاری، شرکت در این جلسات را ادامه داد و در نجف ماندگار شد.[۶]

معروف است که انصاری بارها می‌گفت من درسم را برای ۳ نفر می گویم: محمدحسن شیرازی، میرزا حبیب الله رشتی و حسن نجم‌آبادی.[۷] او در درس شیخ انصاری کم سخن می‌گفت و معروف است که هنگام سخن گفتن صدایش به قدری آرام بود که شیخ برای شنیدن آن ناچار به سمت او خم می‌شد و شاگردان را امر به سکوت کرده و می‌گفت: «جناب میرزا سخن می‌گوید.»[۸]

مرجعیت و جایگاه علمی-اجتماعی

مقلدین شیخ انصاری پس از درگذشت او در سال ۱۲۸۱ق.، به شاگردان متعددش رجوع می‌کردند. بدین رو شاگردان برجسته وی، از جمله میرزا حسن آشتیانی، حسن نجم‌آبادی ، میرزا عبدالرحیم نهاوندی و میرزا حبیب‌ الله رشتی برای معرفی یکی از شاگردان انصاری به عنوان مرجع تقلید، شورایی تشکیل دادند و به پیشنهاد میرزای آشتیانی، همگی بر صلاحیت میرزا محمدحسن شیرازی صحه نهادند.[۹]

فقها و متخصصان فقه و اصول، جایگاه وی به لحاظ علمی را با استادش شیخ انصاری مقایسه کرده و برخی وی را برتر از شیخ دانسته اند.[۱۰] شیخ انصاری، کتاب رسائل را برای اصلاح و ویرایش علمی به میرزای شیرازی داده بود و این نشان از اعتماد شیخ به میرزا را داشت.[۱۱]

سفر حج

میرزا حسن در سال ۱۲۸۷ قمری برای انجام اعمال حج به مکه رفت. در این سفر، شریف مکه به دیدار میرزا آمد و او را به خانه خود برد. میرزا حسن در این سفر قصد اقامت دائمی در مدینه داشت و زمانی که این امر ممکن نشد، تصمیم به مجاورت در مشهد گرفت. اما در نهایت به سامرا رفت و تا پایان عمر در آن شهر سکونت داشت.[۱۲]

درگذشت

میرزای شیرازی، دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۲۷۳ برابر با ۸ شعبان ۱۳۱۲ در سن ۸۲ سالگی در سامرا درگذشت و در یکی از حجرات صحن حرم امام علی (ع) دفن شد.

شاگردان

میرزای شیرازی شاگردان برجسته‌ای تربیت کرد که بعضی از آنان عبارتند از:

تالیفات

بر خلاف نظر شهید مطهری، میرزا، نوشته‌ها و تحریراتی در فقه و اصول داشته، ولی به دلیل اینکه خود آنها را ناچیز می‌دانسته، حاضر به انتشارشان در میان مردم نبوده است. با این حال بعضی از آنها مشاهده شده است. سید محمدتقی اصفهانی، یکی از شاگردان میرزا نقل می‌کند که میرزا در هنگام درس اشاره داشت که این مطلب را در رساله طهارت و صلوة به طور مفصل آورده‌ام. او همچنین گفته است که حاج میرزا اسماعیل شیرازی پسرعموی میرزا، نسخه‌ای از رساله اجتماع الامر والنهی به خط خود میرزا در اختیار دارد. سید محمدتقی باز یادآوری می کند که یـادداشتهایی را که دیده، حاوی سؤالات میرزا و جواب‌های شیخ انصاری بوده، و نیز حاشیه‌ای بر نجاة العباد و دیگر رساله‌ها.

تالیفات وی عبارتند از:

رساله فقهی:

  • کتاب الطهاره تا مبحث وضو
  • کتاب الصلوه تا بحث
  • رساله‌ای در رضا
  • رساله‌ای در مشتق
  • کتاب المکاسب تا پایان معاملات
  • حاشیه بر نجاة العباد
  • تعلیقه بر کتاب معاملات وحید بهبهانی
  • تعلیقه بر کتاب شرح لمعه

رساله‌های اصول:

  • رساله‌ای در اجتماع امر و نهی
  • تقریرات درس اصول شیخ مرتضی انصاری، دوره کامل
  • تعلیقات بر فرائدالاصول شیخ مرتضی انصاری

فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی

  • حکم تحریم تنباکو: یکی از مهمترین حوادثی که در ایام زعامت او رخ داد، نهضت تحریم تنباکو بود. پس از اعطای امتیاز انحصار توتون و تنباکو به کمپانی رژی در ۴ شهر ایران، مردم به پیشتازی ۴ نفر از شاگردان میرزای شیرازی، دست به اعتراضات گسترده‌ای زدند. در تهران شیخ فضل الله نوری، در اصفهان آقانجفی اصفهانی، در شیراز سید علی‌اکبر فال اسیری و در تبریز میرزا جواد مجتهد تبریزی از رهبران این جریان بودند.[۱۳] حکم تاریخی او در معاهده انحصار تنباکو در زمان ناصرالدین شاه، چنان مردم را به صحنه کشاند که شاه قاجار، مجبور به فسخ قرارداد تنباکو شد.[۱۴] با صدور این حکم، مردم مبارزه سیاسی علیه قرارداد استعماری مذکور را یک وظیفه شرعی دانسته و به مخالفت شدید پرداختند؛ به‌طوری که ناصرالدین شاه مجبور شد با پرداخت غرامت، این قرارداد ننگین را فسخ کند.[۱۵] متن حکم بدین شرح است: «بسم الله الرحمن الرحیم الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان علیه‌السلام است. حرره الاقل محمدحسن الحسینی.»[۱۶] امام خمینی از این اقدام اینگونه تعبیر کرده‌ است: «همان نصف سطر میرزای شیرازی رضوان الله تعالی علیه، مملکت ما را از توی حلقوم خارجی ها بیرون کشید».[۱۷]
  • دفاع از شیعیان مظلوم افغانستان در سال ۱۳۰۹ هجری قمری
  • ایجاد وحدت تشیع در سال ۱۳۱۱ قمری[۱۸]
  • تربیت و اعزام مبلغان ویژه برای مناطق حساس و زیر سلطه نظیر هند، کشمیر، افغانستان، قفقاز و عراق
  • فرستادن نماینده خود به مناطق حساس ایران همانند شهید سید مصطفی موسوی

پانویس

  1. پرش به بالا فارسنامه ناصری، ج۲، ص۹۷۴؛ مطلبی، ابوالحسن. نجوم امت، مندرج در نورعلم، بهمن ۱۳۷۰ و اردیبهشت ۱۳۷۱.
  2. پرش به بالا مطلبی، ابوالحسن. نجوم امت، مندرج در نورعلم، بهمن ۱۳۷۰ و اردیبهشت ۱۳۷۱.
  3. پرش به بالا مطلبی، ابوالحسن. نجوم امت، مندرج در نورعلم، بهمن ۱۳۷۰ و اردیبهشت ۱۳۷۱.
  4. پرش به بالا آقابزرگ تهرانی، هدیه الرازی الی الامام المجدد الشیرازی، ص۱۷
  5. پرش به بالا مطلبی، ابوالحسن. نجوم امت، مندرج در نورعلم، بهمن ۱۳۷۰ و اردیبهشت ۱۳۷۱.
  6. پرش به بالا مطلبی، ابوالحسن. نجوم امت، مندرج در نورعلم، بهمن ۱۳۷۰ و اردیبهشت ۱۳۷۱.
  7. پرش به بالا در مشروطه چه گذشت؟، جلد اول، چاپ اول ۱۳۸۹، موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، ص۶۳۴.
  8. پرش به بالا مطلبی، ابوالحسن. نجوم امت، مندرج در نورعلم، بهمن ۱۳۷۰ و اردیبهشت ۱۳۷۱.
  9. پرش به بالا مطلبی، ابوالحسن. نجوم امت، مندرج در نورعلم، بهمن ۱۳۷۰ و اردیبهشت ۱۳۷۱.
  10. پرش به بالا نک: شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ج1، ص111.
  11. پرش به بالا شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ج ۱، ص ۱۴۲.
  12. پرش به بالا مطلبی، ابوالحسن. نجوم امت، مندرج در نورعلم، بهمن ۱۳۷۰ و اردیبهشت ۱۳۷۱.
  13. پرش به بالا شیخ حسن کربلایی، تاریخ دخانیه، به همت رسول جعفریان، ص۱۰۴ تا ۱۰۸.
  14. پرش به بالا شرح حال رجال ایران، ج۱، ص۳۳۸.
  15. پرش به بالا شیخ حسن کربلایی، تاریخ دخانیه، به همت رسول جعفریان، ص۱۷۲ - ۱۷۳.
  16. پرش به بالا شیخ حسن کربلایی، تاریخ دخانیه، به همت رسول جعفریان، ص۱۱۷ - ۱۱۸.
  17. پرش به بالا صحیفه نور، ج ۹، ص ۱۱۹.
  18. پرش به بالا در مشروطه چه گذشت؟، جلد اول، چاپ اول ۱۳۸۹، موسسه فرهنگی هنری قدرولایت، ص۶۳۸.
 

منابع

  • شبیری زنجانی، سیدموسی، جرعه ای از دریا، ج1، قم: مؤسسه کتاب شناسی شیعه، 1389ش.
 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 

 

 

چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 05:42

محمد کاظم خراسانی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%DA%A9%D8%A7%D8%B8%D9%85_%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C

 

محمد کاظم خراسانی

 
 
محمدکاظم خراسانی
زادروز ۱۲۱۸ شمسی (۱۲۵۵ قمری)
درگذشت ۲۰ ذی الحجة ۱۳۲۹ق
آرامگاه نجف
محل زندگی نجف
استادان شیخ مرتضی انصاری، میرزای شیرازی
ملاهادی سبزواری، سید علی شوشتری
شاگردان سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاء عراقی
محمد حسین کاشف الغطا، حسین طباطبایی بروجردی
ميرزا محمدحسین نائینی
نقش‌های برجسته مرجع تقلید، رهبران مشروطه
آثار کفایة الاصول

ملا محمدکاظم خراسانی (۱۲۵۵ق ـ ۱۳۲۹ق)، معروف به آخوند خراسانی از مراجع تقلید و اصولیان برجسته امامی قرن چهاردهم، مؤلف کتاب مهم کفایة الاصول و از حامیان اصلی نهضت مشروطه ایران بود. او مشروطه را وسیله‌ای برای جلوگیری از ظلم و ستم به مردم می‌دانست و شرکت در این جنبش را بر همه مسلمانان واجب می‌شمرد. او بعد از به توپ بسته شدن مجلس در ۲۳ جمادی الاول ۱۳۲۶ق توسط محمدعلی شاه، حکم به جهاد و مبارزه داد.

آخوند خراسانی در طول عمر خود شاگردان و مجتهدان بسیاری تربیت کرد. او در سال ۱۳۲۹ق، در ۷۴ سالگی، درگذشت. برخی مرگ او را مشکوک دانسته‌اند.

تولد و وفات

آخوند خراسانی در سال ۱۲۱۸ شمسی (۱۲۵۵ قمری) در مشهد به دنیا آمد. پدرش، ملا حسین هروی خراسانی، اهل هرات و روحانی بود. او قبل از ولادت آخوند به مشهد هجرت کرد.[۱]

ملا محمدکاظم آخوند خراسانی در سحرگاه سه‌شنبه ۲۰ ذی الحجة ۱۳۲۹ق، در منزل خود، پس از اقامه نماز صبح در ۷۴ سالگی درگذشت.[۲] برخی مرگ او را بر اثر مسمومیت دانسته‌اند.[۳]

پس از تشییع، عبداللّه مازندرانی بر پیکر وی نماز گزارد و در مقبره میرزا حبیب اللّه رشتی واقع در صحن حرم امام علی(ع) به خاک سپرده شد.[۴]

حیات علمی

تحصیلات

ملامحمدکاظم خراسانی، علوم دینی را در مشهد نزد پدر و دیگر عالمان فراگرفت. سپس در رجب ۱۲۷۷ق برای ادامه تحصیل راهی نجف شد.[۵]

قبل از سفر به نجف، آخوند خراسانی حدود سه ماه در سبزوار در درس فلسفه حاج ملا هادی سبزواری شرکت کرد. پس از رسیدن به تهران، مدتی در مدرسه صدر ماند و نزد میرزاابوالحسن جلوه و ملا حسین خوئی، فلسفه و حکمتآموخت.[۶]

اساتید

آخوند خراسانی بیش از دو سال شاگرد شیخ مرتضی انصاری بود.[۷] استاد دیگر او، میرزای شیرازی بود که آخوند خراسانی در درس‌های عمومی و نیز در درس‌های خصوصی او شرکت می‌کرد. خراسانی چند سال نیز در درس فقه سیدعلی شوشتری، که استاد اخلاق او نیز بود[۸] شرکت کرد. شیخ راضی نجفی از دیگر اساتید آخوند در فقه و اصول بود.[۹]

تدریس

 
آخوند خراسانی در مجلس درس

وقتی میرزای شیرازی به سامراء هجرت کرد، آخوند خراسانی در نجف مدرّسی مشهور بود.[۱۰] بسیاری از شاگردان میرزا که در نجف مانده بودند، به سفارش او، در درس خراسانی که جانشین میرزای شیرازی شناخته می‌شد شرکت می‌کردند.[۱۱]

با درگذشت محمدحسن شیرازی در ۱۳۱۲ قمری و بازگشت بسیاری از حوزه سامرا به نجف و پیوستن بیشتر ایشان به درس خراسانی و نیز با رحلت عالمان معاصر وی در عتبات، به تدریج جایگاه خراسانی در مقام استاد برجسته حوزه نجف، تثبیت و درس او بزرگ‌ترین حوزه درسی نجف شناخته شد.[۱۲]

در سفرنامه‌ای که در سال ۱۳۲۳ق. نگاشته شده چنین آمده که در درس خارج فقه وی که در مسجد هندی برگزار می شده تقریباً ششصد تا هفتصد نفر حاضر می‌شده‌اند. و در درس اصول وی که در مسجد طوسی برگزار می‌شده تقریباً هزار نفر بوده‌اند.[۱۳]

خصوصیات تدریس

آخوند خراسانی در برگزاری جلسات درس، بسیار جدّی بود و با هیچ عذری درس خود را تعطیل نمی‌کرد؛ حتی در ماجرای شیوع وبا در نجف، که بیشتر درس‌های حوزهتعطیل شد، درس خود را حتی در روز درگذشت سه تن از نزدیکانش، تعطیل نکرد.[۱۴]

در برخی از سال‌ها که در نیمه نخست رجب برای زیارت به کربلا می‌رفت، در همانجا نیز درس دایر می‌کرد و در ماه رمضان نیز که درس‌های متداول حوزه تعطیل بود، مباحثی مانند اصول عقاید یا اخلاق تدریس می‌کرد.[۱۵]

خراسانی درس فقه را به زبان فارسی و درس اصول فقه را به زبان عربی می‌گفت.[۱۶]

پس از درگذشت میرزای شیرازی و رجوع برخی از مقلدان او به آخوند خراسانی، وی برای پاسخگویی به استفتائات با حضور شاگردانش، از جمله سید ابوالحسن اصفهانی، محمد حسین غروی اصفهانی، سید حسین طباطبائی بروجردی،عبدالکریم حائری یزدی، آقا ضیاءالدین عراقی، آقا حسین قمی، ميرزا محمدحسین نائینی مجلس مشورتی می‌گذاشتند.[۱۷]

شاگردان

تعداد شاگردان درس اصول آخوند خراسانی بیش از ۱۲۰۰ تن بوده است. که حدود پانصد نفر از آن‌ها، مجتهد و یا قریب به اجتهاد بودند.[۱۸]

برخی از شاگردان او عبارت‌اند از:[۱۹]

  1. ميرزا محمدحسین نائینی
  2. سید ابوالحسن اصفهانی
  3. حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی
  4. حاج آقا حسین قمی
  5. شیخ محمد حسین کاشف الغطاء
  6. شیخ محمد حسین غروی اصفهانی
  7. آقا ضیاء عراقی
  8. میرزا جوادآقا ملکی تبریزی
  9. سید احمد کربلایی
  10. سید علی آقا قاضی
  11. شیخ محمد علی شاه آبادی
  12. شیخ عبدالکریم حائری یزدی
  13. سید محمد تقی خوانساری
  14. سید صدر الدین صدر
  15. شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی
  16. سید عبدالله بهبهانی
  17. شیخ عباس قمی
  18. شیخ محمد جواد بلاغی
  19. سید محسن امین عاملی
  20. سید ابوالقاسم کاشانی
  21. سید حسن مدرس
  22. سید عبدالهادی شیرازی
  23. سید محمود شاهرودی
  24. سید محسن حکیم
  25. سید احمد خوانساری
  26. میرزا احمد کفایی
  27. آقا نورالدین عراقی
  28. سید جمال الدین گلپایگانی
  29. شیخ علی زاهد قمی
  30. آقا نجفی قوچانی
  31. آقا بزرگ تهرانی

آثار علمی

با وجود اشتغال آخوند خراسانی در سالهای پایانی عمرش به کار مرجعیت و به‌ویژه وقایع مشروطه، آثار ارزشمندی از او بر جای مانده است.

آثار خراسانی سه‌گونه است: تألیفی استدلالی، فتوایی و تقریرات درس‌هایش.

آثار تألیفی ـ استدلالی

درباره مباحث اصول، فقه و فلسفه است که مستقلا یا به صورت شرح و حاشیه بر آثار دیگران تألیف شده است.

  • بزرگ‌ترین و مشهوترین آن‌ها کفایة الاصول است که در ظرف دو سال (از ۱۳۲۱ به بعد) تألیف شده[۲۰] و از زمان تألیف تاکنون، مهم‌ترین متن درسی سطوح عالی و نیز محور مباحث بیشتر درس‌های دوره عالی(خارج) اصول در حوزه‌های علوم دینی بوده و شرح‌ها و حاشیه‌های بسیاری بر آن نوشته شده است. خراسانی از آن پس به صاحب کفایه نیز شهرت یافت و فرزندانش به کفائی مشهور شدند یا خود، این لقب را برگزیدند.[۲۱]
 
کفایه الاصول معروف‌ترین اثر آخوند خراسانی
  • اثر دیگر آخوند، الفوائد، یا رسالة الفوائد، مشتمل بر پانزده موضوع است: دو مورد فقهی، یازده مورد اصولی و دو مورد اصولی ـ کلامی.
  • یکی از آثار فقهی او حواشی و تعلیقات او بر بخش عمده المکاسب شیخ انصاری است و در محرّم ۱۳۱۹ به پایان رسیده[۲۲] و بارها چاپ شده است.
  • خراسانی چندین رساله فقهی ـ استدلالی نیز در موضوعات گوناگون تألیف کرده که شماری از آن‌ها در یک مجلد گردآوری شده و با عنوان الرسائل الفقهیة به چاپ رسیده است.
  • یکی دیگر از آثار فقهی ولی ناتمام خراسانی، کتاب‌الاجارة (رسالة فی مسئلة الاجارة) است.[۲۴]
  • شرح مبسوط خطبه اول نهج‌البلاغه نیز اثر دیگری از خراسانی است.[۲۵] که به خطا به‌نام شریعت اصفهانی چاپ شده است.

فتوایی

  • تبصرة‌المتعلمین حلّی
  • تعلیقات بر نجاة‌العباد محمدحسن نجفی(صاحب جواهر)، با نام روح‌الحیاة فی تلخیص نجاة العباد
  • حاشیه بر رساله مناسک حج شیخ انصاری
  • ذخیرة‌العباد فی یوم‌المعاد

تقریرات

  • القضاء و الشهادات (تقریرات القضاء) به قلم فرزندش، میرزامحمد آقازاده.[۲۶]
  • بسیاری از شاگردان خراسانی، تقریرات درس‌های فقه و اصول او را نوشته‌اند که نام برخی از آن‌ها مشخص نیست.[۲۷]

حیات سیاسی

آخوند خراسانی به امور سیاسی و اجتماعی کشورهای اسلامی، به‌ویژه کشور شیعی ایران، حساس بود. مواضع صریح او در حمایت از نهضت مشروطه ایران و نیز تصمیم جدی او برای حرکت به سوی ایران برای دفاع در برابر اشغال بخش‌هایی از آن، حساسیت او را به استبداد و استعمار، نشان می‌دهد.

با بررسی مواضع و رفتارهای سیاسی ملا محمدکاظم خراسانی، اقدامات و مبارزات او در چهار جبهه تقسیم می‌شود:

  1. جبهه مبارزه با استبداد و حاکمان مستبد و کوشش برای تغییر حکومت از استبدادی به مشروطه؛
  2. جبهه مقابله با کسانی که با بیرق مشروعه‌خواهی با مشروطیت درافتادند؛
  3. جبهه مبارزه با برخی از سردمداران مشروطه که به بهانه مشروطیت، احکام شرعی را نادیده می‌گرفتند؛
  4. جبهه مبارزه با بیگانگان و دفاع از کشور ایران در برابر تجاوز آنان.[۲۸]

آخوند و مشروطه

آخوند خراسانی مشروطه را به خوبی می‌شناخت ولی چون انقلاب را در حال شکل‌گیری و وقوع آن را حتمی می‌دید برای آنکه آن را در مسیر آموزه‌های دینی هدایت کند تا مانند جنبش‌های انقلابی پس از رنسانس در اروپا گرایش ضددینی نیابد، با هوشمندی و درایت وارد آن شد.[۲۹]

خراسانی در پی‌ریزی و شکل‌گیری اولیه جنبش مشروطه نقشی نداشت. به دنبال اوضاع نابسامان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران و تشدید ناآرامی‌ها و تنش‌ها میان دولت و مخالفان در تهران، از آخوند برای گام پیش نهادن و پشتیبانی از جنبش، درخواستهای فراوانی صورت گرفت، از جمله از جانب برخی عالمانی که بعداً با مشروطه به مخالفت برخاستند.

از نخستین اقدامات آخوند خراسانی در این عرصه، اعلامیه مشترک او با سه عالم بزرگ دیگر، محمد شربیانی، محمدحسن مامقانی و میرزاحسین خلیلی تهرانی در ۲۱ جمادی الآخر ۱۳۲۱ است که در آن، با اظهار نارضایتی شدید از عملکرد صدراعظم مظفرالدین‌ شاه، میرزاعلی‌اصغر خان امین‌السلطان، او را مسبب اصلی همه مفاسد و مسلط کردن اجانب بر کشور دانسته و تکفیر کرده‌اند.[۳۰]

آخوند خراسانی به نظام مشروطه به عنوان وسیله ای برای جلوگیری از ظلم و ستم به مردم، می‌نگریست و شرکت در جنبش را بر همه مسلمین واجب می‌شمرد. خراسانی در نامه ای به یکی از وعّاظ تهران نوشته: "غرض ما از این همه زحمت، ترضیه حال رعیّت، و رفع ظلم از آنان، و اعانه مظلوم، و امر به معروف و نهی از منکر و غیرها از قوانین اسلامیه نافعه للقوم بوده است."

البته بعضی علمای مشهور با مشروطیت مخالفت داشتند مثل سید کاظم یزدی، یا شیخ فضل الله نوری که در آغاز نهضت با آزادیخواهان همراه بود ولی در ادامه به خاطر اینکه می‌دید نهضت منحرف شده است، مخالفت خود را با مشروطه اعلام کرد.

نائینی از شاگردان آخوند خراسانی در جواب مخالفان مشروطه، کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله را که آخوند نیز تقریظی بر آن نگاشته، تالیف کرده است.

مشروطه پیروز شد و مظفرالدین شاه در جمادی الثانی ۱۳۲۴، مرداد ۱۲۸۴، مشروطه را پذیرفت و دستور داد سریعاً مجلس تشکیل شود که نخستین جلسه در ۱۴ مهر ۱۲۸۵ برگزار شد.

در مواردی از خراسانی راجع به قانون مشروطه سوال شده است از جمله: درباره نظام ملّی (قانون نظام وظیفه عمومی) و مورد دیگر در جریان موافقتنامه اوت ۱۹۰۷ روس و انگلیس بود که آخوند طی نامه ای نمایندگان را به اجرای قوانین اسلامی و پرداخت بدهی‌های کشور و فقر زدایی سفارش کرد.

بعد از به توپ بسته شدن مجلس در ۲۳ جمادی الاول ۱۳۲۶ق توسط محمدعلی شاه، آخوند خراسانی، حکم به جهاد و مبارزه داد و در نهایت مشروطه خواهان قدرت را بدست گرفتند، اما بعد از اندک زمانی ناچار آخوند خراسانی مجبور به جبهه گیری علیه مشروطه شد، از جمله کارهای خلاف سران مشروطه: اعدام شیخ فضل الله نوری، در مجله حبل المتین به اسلام و روحانیون توهین و فحاشی شده بود که آخوند تلگرافی ارسال نمود و خواستار توقیف این روزنامه شد، تبعید ملا قربانعلی زنجانی از مجتهدین و ترور بهبهانی که گفته می شد به دستور تقی زاده بوده است.

موردی که آخوند خراسانی به مبارزه با آن پرداخت و تا وفاتش نیز درگیر آن بود، مبارزه با حضور سربازان روس در ایران بود، با اینکه حدود ده ماه از تشکیل مجلس دوم می‌گذشت ولی برای خروج روس‌ها از کشور اقدامی نشده بود، بنابراین آخوند خراسانی طی پیامی به مردم ایران آن‌ها را از خرید اجناس روسی برحذر داشت.

در نهایت وقتی مجلس جلوی روسیه ایستاد، در اواخر سال ۱۳۲۸ق، روسیه شمال ایران تا قزوین را اشغال کرد. خراسانی نیز تمام دروس خود را تعطیل کرد و به پیروی از ایشان درس‌های نجف تعطیل شد و تصمیم گرفته شد تا اجناس روسی تحریم شود و با اعزام طلاب و عشایر نجف به ایران، آماده جهاد با روسیه گردند.

بسیاری از علماء نجف، کربلا و کاظمین خود را برای سفر آماده کرده بودند و قرار بود شب چهارشنبه ۲۱ ذیحجه ۱۳۲۹ از نجف به مسجد سهله برای دعا و مناجات بروند و سپس راهی ایران شوند که مرگ آخوند خراسانی در این روز، مجال برای این کار را نداد.[۳۱]

فعالیت‌های اجتماعی

آخوند خراسانی در نجف سه مدرسه علمیه بنا کرد: بزرگ (تاریخ بنا: ۱۳۲۱)، متوسط (تاریخ بنا: ۱۳۲۶) و کوچک (تاریخ بنا: ۱۳۲۸)،[۳۲] همچنین به تأسیس چند مدرسه علوم جدید نیز در نجف، کربلا و بغداد، که بیشتر محصلان آن‌ها ایرانیان بودند و زبان فارسی نیز از مواد درسی بود، کمک کرد.[۳۳]

ملامحمدکاظم آخوند خراسانی برای ترویج تعالیم دینی به تأسیس و انتشار چند نشریه در نجف کمک بسیار کرد، از جمله مجله العلم به عربی، که شاگردش سید هبة الدین شهرستانی مؤسس آن بود و مجله فارسی نجف‌اشرف به همت تنی چند از شاگردانش.[۳۴]

سیره اخلاقی

کسانی که آخوند خراسانی را از نزدیک می‌شناختند او را پرهیزکار، شجاع، باهوش، نیک‌ گفتار، گشاده‌روی و در عین حال با هیبت معرفی کرده‌اند. سلامت نفس، سعه صدر و گذشت وی نیز زبانزد بوده است.

زندگی خراسانی در دوره تحصیل، همراه با سختی معیشت و پس از آن نیز زاهدانه گزارش شده و گفته‌اند با اینکه او برای دیگران، حتی مخالفانش، بسیار باسخاوت و گشاده‌دست بود ولی درباره معیشت خود و فرزندانش سختگیر بود و ازوجوهات شرعی نیز استفاده نمی‌کرد.[۳۵]

همسران و فرزندان

آخوند خراسانی به هنگام تحصیل در مشهد در سن هفده سالگی ازدواج کرد، از او صاحب پسری شد ولی از دنیا رفت. همسر آخوند به هنگام وضع حمل دوم، همراه با فرزندش درگذشت. آخوند خراسانی سالیان طولانی مجرد زیست و به پیشنهاد استادش میرزای شیرازی برای بار دوم ازدواج کرد. او از همسر دوم دارای چهار فرزند شد: سه پسر به نام‌های مهدی، محمد و احمد و یک دختر به نام زهرا. همسر دوم آخوند در سال ۱۳۱۵ق پس از یک بیماری طولانی درگذشت. آخوند برای بار سوم ازدواج کرد و از همسر سوم صاحب دو پسر به نام‌های حسین و حسن شد. همسر سوم آخوند در سال ۱۳۲۲ به وبا مبتلا شد و از دنیا رفت. آخوند برای چهارمین بار ازدواج کرد. چهارمین و آخرین همسر آخوند سالها پس از وی زنده بود و در سن نود سالگی درگذشت.

فرزندان آخوند خراسانی

  1. مهدی کفائی خراسانی: اولین فرزند آخوند بود که در اداره شئون اجتماعی وی نقش مؤثر داشت.
  2. محمد کفائی خراسانی: معروف به آقازاده دومین فرزند آخوند بود. او که از علمای نجف بود در محرم ۱۳۲۵ق از نجف به مشهد مهاجرت کرد و در رأس حوزه علمیه خراسان قرار گرفت. وی سرانجام در واقعه مسجد گوهرشاددستگیر شد و به طرز مشکوکی در تهران درگذشت.
  3. احمد کفائی خراسانی: سومین پسر آخوند بود او از نزدیک‌ترین مشاوران محمد تقی شیرازی و از مبارزان علیه استعمار انگلیس در عراق بود و به همین خاطر دو بار به اعدام محکوم شد. احمد کفائی خراسانی در سال ۱۳۴۲ق به مشهد هجرت کرد و پس از درگذشت برادرش محمد کفائی، زعامت حوزه علمیه خراسان را برعهده گرفت.
  4. حسین کفائی خراسانی: چهارمین فرزند آخوند بود که پس از رحلت برادر بزرگش مهدی خراسانی متصدی مدارس سه گانه آخوند خراسانی در نجف شد.
  5. حسن کفائی خراسانی: پنجمین فرزند آخوند بود که در مجلس مؤسسان اول حضور داشت، شش دوره نماینده مردم مشهد در مجلس شورای ملی بود و به عنوان سناتور خراسان به مجلس سنا رفت.[۳۶]
  6. تنها دختر آخوند به نام زهرا همسر میرزا اسماعیل رشتی و عروس میرزا حبیب الله رشتی بود.[۳۷]

بزرگداشت‌ها

همزمان با صدمین سالگرد درگذشت آخوند خراسانی، ۲۳ آذر ۱۳۹۰ شمسی کنگره بین‌المللی بزرگداشت آخوند خراسانی به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در قم برگزار گردید.[۳۸]

پانویس

  1. پرش به بالا کفائی، عبدالحسین، مرگی در نور زندگانی آخوند خراسانی، ص۷۸.
  2. پرش به بالا عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ج۱، ص۶۰.
  3. پرش به بالا کفائی، عبدالحسین، مرگی در نور زندگانی آخوند خراسانی، ص۲۷۸ ـ ۲۸۱.
  4. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، طبقات‌اعلام الشیعة قسم۵، ص۶۶.
  5. پرش به بالا عبدالرحیم، المصلح المجاهد الشیخ محمدکاظم الخراسانی، ص۲۵.
  6. پرش به بالا کفائی، عبدالحسین، مرگی در نور زندگانی آخوند خراسانی، ص۳۵، ۳۸.
  7. پرش به بالا حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۳۲۴.
  8. پرش به بالا کفائی، عبدالرضا، شرح و بیانی مختصر و موجز از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، ص۱۵، ۳۰.
  9. پرش به بالا نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر، ص۱۱.
  10. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، طبقات‌اعلام الشیعة قسم۵، ص ۶۵.
  11. پرش به بالا کفائی، عبدالرضا، شرح و بیانی مختصر و موجز از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، ص۷۲۷۳.
  12. پرش به بالا شهرستانی، فاجعة حضرة آیة‌اللّه الخراسانی، ص۳۴۱.
  13. پرش به بالا بریری، نجف در سیزده سفرنامه، ص ۱۸۰.
  14. پرش به بالا کفائی، عبدالرضا، بیان و شرحی مختصر از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، ص۲۹.
  15. پرش به بالا کفائی، عبدالرضا، شرح و بیانی مختصر و موجز از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، ص۱۱۹.
  16. پرش به بالا کفائی، عبدالحسین، مرگی در نور زندگانی آخوند خراسانی، ص۱۰۳-۱۰۴.
  17. پرش به بالا کفائی، عبدالحسین، مرگی در نور زندگانی آخوند خراسانی، ص۱۰۴.
  18. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۴، ص۳۳ و ج۲، ص۱۱۱.
  19. پرش به بالا عبدالرحیم، المصلح المجاهد الشیخ محمدکاظم الخراسانی، ص۳۵-۳۶.
  20. پرش به بالا مختاری، نقد تصحیح فوائد الاصول آخوند خراسانی، ص۱۵۳.
  21. پرش به بالا بامداد، شرح حال رجال ایران، ج۴، ص۱.
  22. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج۶، ص۲۲۰.
  23. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج۴، ص۴۱۲.
  24. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج۱، ص۱۲۲.
  25. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج۷، ص۱۹۹ و ج۱۳، ص۲۱۷ و ج۱۴، ص۱۴۴.
  26. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج۱۷، ص۱۴۲ ـ ۱۴۳.
  27. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج۴، ص۳۶۷.
  28. پرش به بالا حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، ص۱۲۳.
  29. پرش به بالا کفائی، عبدالرضا، شرح و بیانی مختصر و موجز از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، ص۴۱۴۵.
  30. پرش به بالا کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۳۲۳۳.
  31. پرش به بالا ناظم زاده.
  32. پرش به بالا عبدالرحیم، المصلح المجاهد الشیخ محمدکاظم الخراسانی، ص۱۳۵-۱۳۹.
  33. پرش به بالا عبدالرحیم، المصلح المجاهد الشیخ محمدکاظم الخراسانی، ص۱۳۹ـ ۱۴۳.
  34. پرش به بالا عبدالرحیم، المصلح المجاهد الشیخ محمدکاظم الخراسانی، ص۱۴۳-۱۴۵.
  35. پرش به بالا کفائی، عبدالحسین، مرگی در نور زندگانی آخوند خراسانی، ص۳۷۶ـ ۴۰۱.
  36. پرش به بالا رجوع کنید به: کفایی، سیری در سیره علمی و عملی آخوند خراسانی، ص ۷۳، ۱۰۰
  37. پرش به بالا گفتگو با نوه آخوند خراسانی
  38. پرش به بالا کنگره آخوند خراسانی
 

منابع

  • آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف‌الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت، ۱۴۰۳ق.
  • آقابزرگ طهرانی، طبقات‌اعلام الشیعة نقباءالبشر فی‌القرن الرابع عشر، مشهد، ۱۳۸۸ش.
  • امینی، محمدهادی، معجم رجال‌الفکر والادب فی‌النجف خلال الف عام، نجف، ۱۴۱۳ق.
  • بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران، ۱۳۵۷ش.
  • بریری، ابوذر، «نجف در سیزده سفرنامه، برشی از سفرنامه های علما ومشاهیر دوره قاجار»، فصلنامه فرهنگ زیارت، سال سوم، شماره 7، تابستان ۱۳۹۰ش.
  • حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران، ۱۳۶۴ش.
  • حرزالدین، محمد حسین، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، قم، ۱۴۰۵.
  • شهرستانی، هبة‌الدین، فاجعة حضرة آیة‌اللّه الخراسانی، العلم، ج ۲، ش ۷، ۱۳۳۰
  • عاقلی، باقر، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۶۹۱۳۷۰ش.
  • عبدالرحیم، محمدعلی، المصلح المجاهد الشیخ محمدکاظم الخراسانی، نجف، ۱۳۹۲.
  • کفائی، عبدالحسین، مرگی در نور زندگانی آخوند خراسانی، تهران، ۱۳۵۹ش.
  • کفائی، عبدالرضا، بیان و شرحی مختصر از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، نشریه دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی، مشهد، ش ۳۵ و ۳۶، ۱۳۷۶ش.
  • کفائی، عبدالرضا، شرح و بیانی مختصر و موجز از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، نشریه دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی، مشهد، ۱۳۸۶ش.
  • کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، ۱۳۶۳ش.
  • نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران، ۱۳۷۸ش.
  • مختاری، رضا، نقد تصحیح فوائد الاصول آخوند خراسانی، حوزه، سال ۵، ش ۱، ۱۳۶۷ش.
  • کفایی خراسانی، عبدالرضا، سیری در سیره علمی و عملی آخوند خراسانی، بوستان کتاب، قم، ۱۳۹۰ش.

پیوند به بیرون

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟