لیست پیوندهای درج شده

خانه :: پیوندها
مدیر ارشد

مدیر ارشد


گزارش لینک خراب:

کاربر محترم، در صورتی که هنگام استفاده از لینک (پیوند) های دایرکتوری الفبالیب با لینک(پیوند) خراب مواجه شدید، لطفا آنرا از طریق دکمه زیر اطلاع دهید تا نسبت به رفع نقص اقدام شود.

باتشکر

گزارش لینک خراب - دایرکتوری الفبالیب

پنج شنبه, 06 اسفند 1394 ساعت 07:26

تحقیقات کلامی ( روز آمد ) : فصلنامه علمی پژوهشی انجمن کلام اسلامی حوزه علمیه قم ( آرشیو در اس آی دی SID )

وبسایت: http://fa.journals.sid.ir/JournalList.aspx?ID=7428

 

www.SID.ir

 

 

مشخصات نشريه:  

فصلنامه تحقيقات كلامي
 2 دوره
 
 
عنوان نشريه:  تحقيقات كلامي  
درجه علمی:  علمی پژوهشی
زبان اصلی:  فارسی
زبان دوم:  انگلیسی
صاحب امتياز:  انجمن كلام اسلامي حوزه علميه
مديرمسئول:  حجت الاسلام و المسلمين هادي صادقي
سردبير:  حجت الاسلام و المسلمين رضا برنجكار
تلفن:  32928546 (025)
نمابر:  32928546 (025)
صندوق پستي:  37165-133
نشانی:  ايران، قم، بلوار امين، بلوار جمهوري اسلامي، كوچه 2، فرعي اول سمت چپ، ساختمان انجمن هاي علمي حوزه، انجمن كلام اسلامي
نوع نشريه:  فصلنامه


 

پنج شنبه, 06 اسفند 1394 ساعت 07:18

تاريخ در آينه پژوهش ( روز آمد ) : فصلنامه علمی ترویجی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ( آرشیو در اس آی دی SID )

وبسایت: http://fa.journals.sid.ir/JournalList.aspx?ID=3284

 

www.SID.ir

 

 

مشخصات نشريه:  

فصلنامه تاريخ در آينه پژوهش
 4 دوره
 
 
عنوان نشريه:  تاريخ در آينه پژوهش  
درجه علمی:  علمی ترویجی
زبان اصلی:  فارسی
زبان دوم:  انگلیسی
صاحب امتياز:  موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره)
مديرمسئول:  حجت الاسلام و المسلمين محمدرضا جباري
سردبير:  حجت الاسلام و المسلمين مهدوي پيشوايي
تلفن:  32113479 (025)
نمابر:  32934483 (025)
نشانی:  ايران، قم، بلوار امين، بلوار جمهوري اسلامي، موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره)، طبقه 4
نوع نشريه:  فصلنامه


 

حسین سوزنچی

وبسایت: http://www.souzanchi.ir/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87/

     

 

درباره

مشخصات فردی
حسین سوزنچی
تاریخ تولد: ۱۳۵۳
پست الکترونیکی:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

وضعیت دانشگاهی:
. اخذ کارشناسی ارشد /الهیات- گرایش فلسفه و کلام اسلامی/ دانشگاه امام صادق(ع)
عنوان پایان‌نامه: بررسی رویکرد استاد مطهری به سنت و تجدد در حوزه اندیشه دینی
. اخذ دکتری /فلسفه و حکمت اسلامی/ دانشگاه تربیت مدرس
عنوان رساله: بررسی انتقادی مساله “تشکیک وجود” در حکمت متعالیه

هیات علمی: دانشیار دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام/ گروه علوم اجتماعی

وضعیت حوزوی:
طلبه درس خارج فقه و اصول

۱) مقالات

 الف) در مجلات علمی- پژوهشی یا علمی- ترویجی (به ترتیب تاریخ انتشار)

۱) حل پارادوکس آزادی در اندیشه شهید مطهری، فصلنامه علمی- ترویجی قبسات، ش ۳۱-۳۰، زمستان ۱۳۸۲ و بهار ۱۳۸۳
۲) مهدویت و انتظار در اندیشه شهید مطهری، فصلنامه علمی- ترویجی قبسات، ش ۳۳، پاییز ۱۳۸۳
۳) چگونگی وحدت وجود در حکمت متعالیه (بررسی تاریخی و معنی‌شناختی)، دوفصلنامه علمی-پژوهشی نامه‌ حکمت، ش۴، پاییز و زمستان۱۳۸۳
۴) تشکیک وجود و تبیین کثرات عرضی، دارای مجوز پذیرش از فصلنامه علمی-پژوهشی فلسفه (ضمیمه فصلنامه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران) ۱۳۸۴
۵) تاریخچه نظریه تشکیک وجود، فصلنامه علمی- ترویجی رهنمون، سال سوم، ش۱۱و۱۲، تابستان و پاییز۱۳۸۴
۶) امکان وحدت شخصی وجود در حکمت متعالیه، دوفصلنامه علمی-پژوهشی نامه حکمت، ش۶، پاییز و زمستان۱۳۸۴؛ ص۶۷-۸۸
۷) اصالت فرد یا جامعه یا هردو، بررسی تطبیقی آراء استاد مطهری و استاد مصباح یزدی، فصلنامه علمی- ترویجی قبسات، ش۴۳، زمستان ۱۳۸۵
۸) تفاوت بنیادین وحی و شاعری، نقدی بر دیدگاه دکتر سروش در باب ماهیت وحی. فصلنامه علمی- پژوهشی قبسات، ش۵۱، بهار ۱۳۸۷
۹) جایگاه «روش» در علم،تاملی انتقادی در باب ماهیت علم در فرهنگ جدید، فصلنامه علمی-پژوهشی راهبرد فرهنگ، ش۴ ، زمستان ۱۳۸۷٫
۱۰) تاملی در باب بایسته‌های تحول در علوم انسانی: حرکت به سمت تحقق علوم انسانی اسلامی. فصلنامه علمی-پژوهشی راهبرد فرهنگ، ش۵ ، بهار ۱۳۸۸٫
۱۱) علم دینی به منزله مبنایی در باب نحوه تعامل علم و دین، فصلنامه علمی-پژوهشی راهبرد فرهنگ، ش۶، تابستان ۱۳۸۸
۱۲) دیدگاه آیت الله جوادی آملی در باب علم دینی، فصلنامه علمی- پژوهشی اسراء، ش۴، تابستان ۱۳۸۹؛ ص۶۳-۸۸
۱۳) امکان علم دینی، بحثی در چالش‌های فلسفی اسلامی‌سازی علوم انسانی. فصلنامه علمی – پژوهشی معرفت فرهنگی اجتماعی، شماره ۴، پاییز ۱۳۸۹؛ ص۳۱-۶۰٫
۱۴) چگونگی بازتولید فلسفه‌های علوم انسانی با تکیه بر فلسفه اسلامی، فصلنامه علمی- پژوهشی اسراء، ش ۱۱٫ بهار ۱۳۹۱؛ ص۶۹-۱۱۸٫
۱۵) تبیین چارچوبی اسلامی برای سلامت روابط جنسیتی دختران، فصلنامه اسلام و مطالعات اجتماعی، ش۱، تابستان ۱۳۹۲
۱۶) امکان علم دینی (قسمت اول مناظره مکتوب با دکتر پایا). فصلنامه علوم انسانی اسلامی صدرا، ش۹، بهار ۱۳۹۳؛ ص۳۷۵-۳۸۸٫
۱۷) الگویی اسلامی برای تحلیل مسائل زن و خانواده و کاربرد آن در سیاست‌گذاری‌های مربوطه، فصلنامه دین و سیاست‌های فرهنگی، ش۱، تابستان ۱۳۹۳٫
۱۸) تاملی مجدد در پاسخهای جناب آقای دکتر پایا. فصلنامه علوم انسانی اسلامی صدرا، ش۱۱ و ۱۲، پاییز و زمستان ۱۳۹۳، ص۳۹۵-۴۲۲٫

ب) در کنگره‌ها و همایش‌های علمی بین‌المللی

۱) اولین کنگره بین‌المللی بزرگداشت ملاصدرا ۱۳۷۸ (تهران) (منطق بایایی و مقایسه آن با برخی مباحث علوم اسلامی)
۲) پانزدهمین کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی خرداد ۱۳۸۱ (تهران)(پایبندی به اصول و پاسخگویی به نیازهای زمان در حوزه مباحث فقهی از منظر استاد مرتضی مطهری) منتشر شده در: اجتهاد و نواندیشی، گزیده مقالات پانزدهمین کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی، تهران: مجمع تقریب مذاهب اسلامی، ۱۳۸۲
۳) همایش علمی دویست‌سال‌پس‌از کانت ۱۳۸۳(دانشگاه علامه طباطبایی)(بررسی انتقادی مساله علیت از دیدگاه کانت)
۴) چهارمین کنفرانس بین‌المللی یونسکو درباره آموزش زیست‌محیطی با عنوان: آموزش محیط زیست در راستای توسعه پایدار: شرکت‌کنندگان در دهه آموزش توسعه پایدار ۱۳۸۶ (نوامبر۲۰۰۷) (احمدآباد- هند) (نقش تعلیم و تربیت دینی در حفاظت از محیط زیست) (Role of religious education in environmental protection)
۵) بیست و هفتمین دوره مسابقات بین‌المللی قرآن کریم ۱۳۸۹ (تهران) (بصیرت در شبکه مفاهیم قرآنی)
۶) کنگره بین المللی روز جهانی فلسفه، تهران: آذر ۱۳۸۹ (دسامبر ۲۰۱۰) (وجودشناسی خانواده، نمونه‌ای از کاربرد فلسفه صدرایی در مطالعات اجتماعی)
۷) کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی. تهران: اردیبهشت ۱۳۹۱٫ (علم دینی در ایران)
۸) موتمر الامام المهدی و مستقبل العالم (همایش امام مهدی و آینده عالم): عراق: دانشگاه کوفه ۱۱ رجب ۱۴۳۴ (۲ خرداد ۱۳۹۲) (کیفیۀ الانتظار  و التحضیر لظهور الامام المنتظر (عج) بنظرۀ نموذجیۀ لملحمۀ عاشوراء: چگونگی انتظار و زمینه سازی برای ظهور امام زمان با نگاهی به الگوی عاشورا)
۹) نشست علمی علوم انسانی اسلامی. بیروت: (معهد المعارف الحکمیه فی دراسات الدینیه و الفلسفیه) ۲۵ شهریور ۱۳۹۳ (آراء متفکران ایرانی در باب علم دینی)

ج) در کنگره‌ها و همایش‌های علمی کشوری

۱) اولین کنگره سراسری دانشجویی اندیشه مطهر ۱۳۷۳(دانشگاه تهران) (شهید مطهری ومهمترین خطاهای عقل‌ورزان)
۲) دومین کنگره سراسری دانشجویی اندیشه مطهر۱۳۷۴(دانشگاه تهران) (شهید مطهری واصلاحگری در جامعه اسلامی)
۳) گردهمایی بازشناسی اندیشه‌های شهید مطهری ۱۳۷۷(دانشگاه فردوسی مشهد) (بررسی رویکرد متقابل عقل و دین در اندیشه شهید مطهری)
۴) همایش علمی بیستمین سالگرد شهادت استاد مطهری، اردیبهشت ۱۳۷۸ (تهران) (مبانی و حدود آزادی از دیدگاه استاد مطهری)
۵) کنگره نقد تجدد از دیدگاه سنت‌گرایان معاصر، اسفند ۱۳۸۰ (دانشگاه تهران) (جمع سنت وتجدد از دیدگاه استاد شهید مطهری)
۶) همایش ملی مبانی فلسفی علوم انسانی، زمستان ۱۳۸۹ (قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی) (امکان علم دینی، بحثی در چالش‌های فلسفی اسلامی‌سازی علوم انسانی)
۷) کنگره ملی حماسه حسینی، فروردین ۱۳۹۰ (قم: مجمع جهانی علوم اهل‌بیت) (دیدگاه شهید مطهری درباره حادثه عاشورا)

د) به عنوان فصلی از یک کتاب

۱) انقلاب اسلامی ایران از منظر استاد مطهری، در «راه انقلاب»، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۹
۲) ارض، در «فرهنگنامه قرآن کریم»، تهران: دفتر انتشارات کمک آموزشی، ۱۳۸۲
۳) جمع سنت و تجدد از دیدگاه استاد مطهری، در «خرد جاویدان»، تهران: دانشگاه تهران و موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۲
۴) پایبندی به اصول و پاسخگویی به نیازهای زمان در حوزه مباحث فقهی از منظر استاد مرتضی مطهری، در: «اجتهاد و نواندیشی» تهران: مجمع تقریب مذاهب اسلامی، ۱۳۸۲
۵) درآمدی بر علوم انسانی اسلامی، در «ارزش و دانش»، تهران: دانشگاه امام صادق، ۱۳۸۷
۶) فلسفه حجاب در اسلام، در «گفتارهایی در باب حجاب»، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم و تحقیقات و فن‌آوری، ۱۳۸۸
۷) دیدگاه شهید مطهری درباره حادثه عاشورا، در «مجموعه مقالات کنگره ملی حماسه حسینی»، قم: دارالعرفان، ۱۳۸۹
۸) بصیرت در شبکه مفاهیم قرآنی، در «مجموعه مقالات بیست و هفتمین دوره مسابقات بین‌المللی قرآن کریم (۱۳۸۹)». تهران:اسوه، ۱۳۹۰٫ جلد۳، ص۲۲۳-۲۶۸
۹) وجودشناسی خانواده، نمونه‌ای از کاربرد فلسفه صدرایی در مطالعات اجتماعی، در «مجموعه مقالات همایش بین‌المللی بزرگداشت روز جهانی فلسفه ۲۰۱۰» تهران: موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۹۱، ج۲، ص۳۶۴-۳۷۵
۱۰) «درباره تحول در علوم انسانی» در مجموعه مصاحبه‌های همایش تحول در علوم انسانی. قم: فجر ولایت، ۱۳۹۰
۱۱) «نسبت علم و دین»، «علم اسلامی، دانشگاه اسلامی؛ آسیب‌شناسی دانشگاه امام صادق (ع)» و «سه گفتار در باب فلسفه علم» در: گفتارهایی در علم دینی. به اهتمام بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع). تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، ۱۳۹۱٫ ص۲۱-۶۸ و ۶۹-۸۸ و ۳۸۹-۴۷۸٫
۱۲) «کیفیۀ الانتظار  و التحضیر لظهور الامام المنتظر (عج) بنظرۀ نموذجیۀ لملحمۀ عاشوراء» در: مجموعه مقالات موتمر الامام المهدی و مستقبل العالم. النجف الاشرف: مجمع اهل البیت، ۱۳۹۲٫
۱۳) «نقش بصیرت در دوره فتنه« و «بصیرت بخشی عاشورا برای رهایی از فتنه ها» در: سنابرق. قم: نشر معارف، دفتر اول، ص۲۷-۵۴٫
۱۴) «نظریه علم دینی» در: علم دینی، دیدگاهها و تحلیلها. قم: مجمع عالی حکمت اسلامی، زمستان ۱۳۹۳٫

ه) در سایر مجلات (به ترتیب تاریخ انتشار)

.  اصلاح، توسط چه کسی؟، فصلنامه نیستان، ش ۳۱ ، پاییز ۱۳۷۷
. معرفی کتاب « تاریخ فلسفه اسلامی» دوفصلنامه نامه علوم انسانی، شماره ۱، بهار ۱۳۷۹
. نظریه تناسخ(۱)و (۲)، فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی، ش ۴۱ و۴۲، ۱۳۸۰
. تاریخچه زندگی، آثار و افکار استاد مطهری(۱)، (۲)، (۳)، (۴) و (۵) و (۶)، فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی، ش ۴۵ تا ۵۰، ۱۳۸۰- ۱۳۸۱
. مروری بر مساله جبر و اختیار، فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی، ش ۵۴، پاییز ۱۳۸۳
. حضرت یونس (ع). فصلنامه رشد آموزش قرآن. ش۷٫ ۱۳۸۳٫
. رهنمودهایی از تفسیر المیزان(۱)تا (۸)، فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی، ش ۵۵و ۵۶و ۵۸ تا ۶۴، ۱۳۸۳-۱۳۸۶
. بررسی انتقادی مساله علیت از دیدگاه کانت، فصلنامه سروش اندیشه، ش۱۲و۱۳، (زمستان۸۳ و بهار ۸۴)
. جمع خاتمیت باامامت و مهدویت، ماهنامه موعود، ش۵۸، آبان ۱۳۸۴ ،قبلا در سایت باشگاه اندیشهBashgah.net
. چیستى، چرایی و پاسخ شبهات پیرامون حجاب، گفتگو با نشریه حوراء، ش۲۳،  اسفند ۱۳۸۵٫
. خانواده، جزیی مقدم بر جامعه است، مصاحبه با ماهنامه زنان ایران، ش۴۸، آذر ۱۳۸۶
. عاشورادرکلاس های درس. مصاحبه با نشریه خیمه، ش۴۳ مرداد ۱۳۸۷٫
. السلام علیک یا اباعبدالله، دو ماهنامه دانشجو، ش۳، آبان و آذر ۱۳۸۷٫
. ارزش و علم؛ درآمدی بر علوم انسانی اسلامی، ماهنامه‌ برداشت اول، ش ۶و۷ ، آذر و دی ۱۳۸۷
. نقشه جامع علمی کشور و نقدهایی در باره آن، دوهفته‌نامه پگاه حوزه، ش۲۴۶، دی ۱۳۸۷٫
. نقش بصیرت در دوره فتنه، هفته‌نامه پنجره، ش۲۶و۲۷، دی ۱۳۸۸
. مصاحبه‌ای در باب دانشگاه اسلامی، هفته‌نامه پنجره، ش۲۷٫ دی ۱۳۸۸
. تجددگرایی ناخواسته، نقدی بر دیدگاه مهدی نصیری درباره علم دینی، هفته‌نامه پنجره، ش۲۸، دی ۱۳۸۸
. آنچه از جان امام حسین (ع) هم مهمتر بود؛ هفته‌نامه پنجره، ش۳۳ ، اسفند ۱۳۸۸
پس از ۱۴ قرن، هفته‌نامه پنجره، ش۳۵، اسفند ۱۳۸۸
. صفین با علی، کربلا بر حسین (بصیرت‌بخشی عاشورا برای رهایی از فتنه‌ها)؛ ماهنامه راه، ش ۴۴؛ دی و بهمن ۱۳۸۸٫ برگزیده پانزدهمین جشنواره سراسری مطبوعات (۱۳۸۹)
. فریاد در سکوت (نگاهی به سیره سیاسی حضرت زهرا سلام الله علیها) هفته‌نامه پنجره، ش۴۲، اردیبهشت ۱۳۸۹
. لایحه‌ای علیه اشاعه اندیشه‌های شهید مطهری، هفته‌نامه پنجره، ش۴۵، خرداد ۱۳۸۹
. انحصار برای همه یا هیچکس، هفته‌نامه پنجره، ش۴۷، خرداد ۱۳۸۹
. ثمرات نگرش فلسفی در شخصیت علمی شهید مطهری، دوماهنامه علمی فرهنگی خط، ش۲،خرداد و تیر ۱۳۸۹
. تکامل، ابزار علم (گزارشی از نشست نقد و بررسی کتاب درسی زیست شناسی پیش دانشگاهی). فصلنامه رشد آموزش زیست شناسی. دوره ۲۳، ش۴، تابستان ۱۳۸۹٫
. سکولاریزه کردن دین در ایران، نقدی بر نوشته «اسلام، مکتب یا دین»، هفته نامه پنجره، ش۵۷، شهریور ۱۳۸۹
. سلسله مقالات قدرت و نقد آن (با عناوین: مقتدر مظلوم؛ قداست رهبران دینی و امکان نقد ایشان؛ نصیحت یا عیب‌جویی؛ در جستجوی حقیقت؛ وقوع اشتباه یا ارتکاب گناه؛ ما و رهبری، مواجهه ناصحانه) هفته‌نامه پنجره، ش ۶۲-۶۷، مهر و آبان ۱۳۸۹
. نامرد مردم، ما، خدا! هفته‌نامه پنجره، ش ۷۲، آذر ۱۳۸۹
. آیا با وجود آیات و روایات معارفی، نیازی به فلسفه هست؟ تأملی در باب ضرورت پرداختن به فلسفه برای طلاب دوماهنامه علمی فرهنگی خط، ش۴،آذر و دی ۱۳۸۹
. روش مواجهه استاد شهید مطهری با مسائل جدید، فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی، ش۸۰، بهار ۱۳۹۰٫
. فدک ساده‌فهم‌ترین برهان است، آموزش تشیع در سیره سیاسی حضرت زهرا سلام الله علیها. هفته‌نامه پنجره، ش ۸۶، فروردین ۱۳۹۰
. مصاحبه درباره آسیب شناسی حوزه از دیدگاه شهید مطهری. هفته‌نامه پنجره، ش ۸۸، اردیبهشت ۱۳۹۰
. سیره حضرت زهرا و جهاد اقتصادی؛ کلیشه یا واقعیت. هفته‌نامه پنجره، ش۹۱، اردیبهشت ۱۳۹۰
. تاریخ فلسفه، چرا و چگونه؟ ماهنامه زمانه، ش۱۰۰، خرداد ۱۳۹۰٫
. آیا سند تحول نظام آموزشی کشور، واقعاً تحول‌آفرین است؟ نقدی بر پیش‌نویس سند تحول نظام آموزشی. ماهنامه فرهنگی-تحلیلی سوره اندیشه، ش۵۰ و ۵۱٫ بهار ۱۳۹۰، ص ۲۶-۲۸
. بایدها و نبایدهای حضورزن در اجتماع از نگاه اسلام. ماهنامه خیمه
. نقد سند تحول نظام آموزشی. ماهنامه زمزمه. مهر ۱۳۹۰٫
. میزگرد علمی با موضوع «حوزه‌های علمیه و علوم اجتماعی دینی/بومی». کتاب ماه دین. ش۴۶-۴۷٫ دی و بهمن ۱۳۹۰٫
. هندسه معرفت دینی (بررسی رابطه علم و دین در آثار آیت الله جوادی آملی) فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی پاییز ۱۳۹۰، شماره ۸۲٫
. از مکان قبر فاطمه تا زمان شب قدر. هفته‌نامه پنجره، ش۱۰۳، مرداد ۱۳۹۰٫
. عبرتی نو از حادثه عاشورا. هفته‌نامه پنجره، ش۱۱۶٫ آذر ۱۳۹۰
. باز هم حکایت غربت و مظلومیت اولیای خدا (به مناسبت ۲۸ صفر و وقایع روز). هفته‌نامه پنجره، ش۱۲۴٫ بهمن ۱۳۹۰
. از تقارن ایام الله تا تقارن اخلاق و سیاست. هفته‌نامه پنجره، ش۱۲۵٫ بهمن ۱۳۹۰٫
. بزرگ راستگوی درست‌کردار و امتحان عظیم الهی. هفته‌نامه پنجره، ش۱۳۱، فروردین ۱۳۹۱٫
. جریان‌شناسی رویکردهای علم دینی در گفت‌وگو با دکتر حسین سوزنچی. هفته نامه پنجره، ش۱۳۵٫ اردیبهشت ۱۳۹۱
. نقد مسئولان در حکومت دینی. فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی، دوره ۲۴، ش۳، بهار ۱۳۹۱٫
. قید اسلامی در کنار علم یک قید عارضی است نه ماهوی. فصلنامه پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی. ش۱٫ بهار ۱۳۹۱
. آیا از رأی خود به احمدی ‏نژاد پشیمانم؟ هفته نامه پنجره. ش ۱۶۲٫ بهمن ۱۳۹۱
. حماسه سیاسیِ مضاعف. هفته نامه پنجره، ش۱۷۲٫ خرداد ۱۳۹۲٫ (ویژه نامه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲)
«هیچکس بهترین نیست؛ چگونه چه کسی را انتخاب کنم؟»(معیارهای غلط برای انتخاب اصلح). هفته نامه پنجره. ش ۱۷۲ خرداد ۱۳۹۲٫ (ویژه نامه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲)
. فقط اصولگرایان بخوانند! عبرتهای انتخابات ۹۲ و وظیفه ما. هفته نامه پنجره، ش ۱۷۳٫ تیر ۱۳۹۲٫
. تاریخچه و جریانات اصلی علم دینی در ایران. دوماهنامه خط. ش۸٫ فروردین ۹۳

و) در سایت‌ها و فضای مجازی (به ترتیب تاریخ انتشار)

. مصاحبه درباره اندیشه‌های شهید مطهری درباره عاشورا. سایت باشگاه اندیشه. ۳۰/۱۰/۱۳۸۷
. جامعه اسلامی ‌پیچیده در فتنه‌هاست. http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=8625   ۲۹/۱۰/۱۳۸۸
. باید تا حدودی تلفات را تحمل کنیم- مصاحبه درباره کرسی آزاداندیشی. http://azadfekri.ir/archives/74
. درس‌هایی که حضرت زهرا(س) به ما می‌آموزد (حضرت زهرا سلام الله علیها و مساله جهاد اقتصادی) ۱۳/۲/۱۳۹۰ http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=12392
. وضعیت علم در تمدن غرب و جهان اسلام و زمینه شکل گیری بحث علم دینی. در سایت علم دینی ۱۶/۲/۱۳۹۲
http://www.elmediny.com/%D9%88%D8%B6%D8%B9%D9%8A%D8%AA-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86-%D8%BA%D8%B1%D8%A8-%D9%88-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%88-%D8%B2%D9%85%DB%8C/
. اشرافیت از منظر قرآن. در مجموعه نرم‌افزاری چندرسانه‌ای «درخت و موریانه‌ها». موسسه فرهنگی آرمان. ۱۳۹۰
. آیا سخنان دکتر افروغ مخالفت با ولایت فقیه است؟ http://www.fardanews.com/fa/news/183663  ۲۹/۱۰/۱۳۹۰
. به مناسبت شهادت امام حسن عسگری علیه السلام و یوم الله ۱۲ بهمن. http://souzanchi.parsiblog.com
. شادی و شادمانی، قربه الی الله. http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=19001  ۲۰/۱۱/۱۳۹۰
. ضرورت بازتولید نگاه شهید مطهری در حوزه زن و خانواده، مصاحبه با سایت مهرخانه.
http://mehrkhane.com/ShowContent.aspx?ContentID=2829  ۱۲/۲/۱۳۹۱
. هیچ چیزی جای هیئت را نمی‏گیرد. مصاحبه با سایت.. . اردیبهشت ۱۳۹۱٫
. گریه چرا؟ بحثی کوتاه و دانشجویی پیرامون گریه و عزاداری. http://kharazi14.blogfa.com/post/1789  ۲۸/۸/۹۱
. درباره عکس منتشر شده احمدی‌ن‍ژاد و مادر چاوز.  http://www.alef.ir/vdcew78zfjh8voi.b9bj.html?180927 20/11/1391
. حجاب در آیات و روایات؛ نقدی بر کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر». ۲۷/۱/۱۳۹۲ http://www.souzanchi.ir/%D9%86%D9%82%D8%AF%D9%8A-%D8%A8%D8%B1-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8-%D8%B4%D8%B1%D8%B9%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D8%B5%D8%B1-%D9%BE%D9%8A%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1/
. دلالت آیه ۳۱ سوره نور بر حجاب؛ بررسی نظر دکتر کدیور درباره حجاب. http://www.souzanchi.ir/hejab-in-sureh-noor-critic-of-kadivars-opinion/  ۲۱/۲/۱۳۹۲
. جایگاه حجاب در فقه و اخلاق، نقدی بر دو مقاله دکتر سروش دباغ. http://www.souzanchi.ir/hejab-and-moralit/ 27/2/1392
. تجدید در آزمون علم؛ نکاتی درباره وزرای باقیمانده. http://alef.ir/vdcc1eqse2bqox8.ala2.html?196036  ۲۸/۵/۹۲
. من درباره جریان شناسی نظر خاصی ندارم!  ۱۴/۱۱/۹۲ http://gozaar.ir/paper/subject/?id=1575&title=%D9%85%D9%86%20%D8%AF%D8%B1%20%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF%20%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C%20%D9%86%D8%B8%D8%B1%20%D8%AE%D8%A7%D8%B5%DB%8C%20%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%85!
. ثواب راهپیمایی روز قدس در قرآن کریم http://www.souzanchi.ir/qods-day-protests-in-holy-quran/  ۲/۵/۹۳
. مستندات قرآنی مسلح کردن کرانه باختری  http://www.souzanchi.ir/quranic-refrences-for-arming-the-west-bank/ 6/5/93
. اسم امام علی ع در قرآن کریم http://www.souzanchi.ir/imam-alis-name-in-holy-quran-2/ 16/5/1393
. حدیث منزلت، مقدمه ای بر درک عمق حکایت غدیر http://www.souzanchi.ir/ghadir/ 21/7/1393
. درباره گفتگوی امام حسین ع و عمر سعد http://www.souzanchi.ir/imam-hosein-omar-saad/ 8/8/1393
. آیا نظام همچنان در مسیر انقلاب حرکت میکند؟ www.souzanchi.ir/islamic-revelotion/ 22/11/1393

۲) تصنیف، تالیف، تدوین، و ترجمه کتاب:

الف) تألیف
۱) خدا: پرسش‌ها و پاسخ‌های دینی ۱، تهران: دفتر انتشارات کمک آموزشی، ۱۳۷۹
۲) راهنما(۱) رسالت: پرسش‌ها و پاسخ‌های دینی ۲، تهران: دفتر انتشارات کمک آموزشی، ۱۳۸۱
۳) راهنما(۲) قرآن و عترت: پرسش‌ها و پاسخ‌های دینی ۳، تهران: دفتر انتشارات کمک آموزشی، ۱۳۸۴
۴) زندگی پس از مرگ : پرسش‌ها و پاسخ‌های دینی ۴، تهران: دفتر انتشارات کمک آموزشی، ۱۳۸۴
۵) قیامت : پرسش‌ها و پاسخ‌های دینی ۵، تهران: دفتر انتشارات کمک آموزشی، ۱۳۸۴
۶) انسان‌شناسی دینی: پرسش‌ها و پاسخ‌های دینی ۶، تهران: دفتر انتشارات کمک آموزشی، ۱۳۸۶
۷) اسلام و دنیای متجدد، (از سری مجموعه چلچراغ حکمت)، تهران: کانون اندیشه جوان، ۱۳۸۹
۸) معنی، امکان و راهکارهای تحقق علم دینی، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، ۱۳۸۹
۹) وحدت وجود در حکمت متعالیه، تهران: دانشگاه امام صادق علیه السلام، ۱۳۸۹
۱۰) دوراهی‌های من، درآمدی بر مساله جبر و اختیار. مشهد: آستان قدس رضوی،۱۳۸۹
۱۱) جنسیت و دوستی، مواجهه اسلامی با مساله دوستی دختر و پسر. قم: نشر معارف، ۱۳۹۲
۱۲) نقدی بر کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر ص. تهران: سدید (انتشارات بسیج دانشگاه امام صادق علیه السلام)، ۱۳۹۴

ب) همکاری در تألیف
۱) کلید دانش، فرهنگنامه نوجوان، ۲جلد. تهران: نشر طلایی و نشر عدالت، چاپ اول ۱۳۸۵-چاپ دوازدهم ۱۳۹۰ (ویراست دوم با اصلاحات) (سرویراستار مذهبی و نگارش برخی مقالات)
۲) معارف اسلامی، دین و زندگی(۴) (کتاب رسمی درس دینی دوره پیش دانشگاهی)(همکاری در تالیف)۱۳۸۵
۳) همکاری در تهیه خلاصه آثار استاد مطهری با تلخیص بیش از بیست اثر از آثار استاد مطهری، تهران: دفتر نشر دانشگاه امام صادق علیه‌السلام، ۱۳۸۰-۱۳۸۳
۴) راهنمای برنامه درسی درس دینی مقطع راهنمایی تحصیلی، دفتر برنامه‌ریزی و تالیف کتب درسی- شورای عالی آموزش و پرورش (همکاری در تدوین)۱۳۸۴-۱۳۸۶
۵) راهنمای برنامه درسی درس تعلیمات دینی و قرآن مقطع متوسطه و پیش‌دانشگاهی، دفتر برنامه‌ریزی و تالیف کتب درسی- شورای عالی آموزش و پرورش (همکاری در تدوین)۱۳۸۴-۱۳۸۶

ج) ترجمه
۱) صدرالمتالهین شیرازی و حکمت متعالیه، نوشته: سید حسین نصر، تهران: مرکز نشر و پژوهش سهروردی، ۱۳۸۰
۲) عدالت چیست (گلچین مقالات فلاسفه سیاسی از افلاطون تا رالز، گردآورنده: سولومن) به سفارش مجمع تشخیص مصلحت نظام (۱۳۷۸)، زیر چاپ
۳) رهبری مدرسه کاتولیک (مجموعه مقالات زیر نظر واتیکان)، به سفارش ستاد اعتلای دروس دینی و قرآن و عربی (۱۳۸۰)، زیر چاپ
۴) ترجمه ۴۵ مقاله از دائره المعارف جهان نوین اسلام، تحت عناوین: جهاد، حدود، حسین بن علی علیه‌السلام، سکولاریسم، سلفیه، سنت، سید، شرق‌شناسی، شریف، صدر (موسی)، طاغوت، ظلم، عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل‌سعود، عربستان سعودی، عقیده، علم، علما، علم‌الاعداد، علم‌الرمل، علوی (احمد)، علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام، علی عبدالرازق، غزالی (احمد)‌، غزو، فاطمیان، فلسفه، فتنه، فضل‌الرحمن، فقیه، قرآن، قرطبه (خلافت)، کفر، کلام، کیمیاگری، کیهان‌شناخت، مولای، مهدی (عج)، مهدیه، نبوت، نجف، نجوم، نهضت، نیابت عامه، ولی (اولیاء)، ولایت فقیه؛ تهران: نشر کتاب مرجع و نشر کنگره، ۱۳۸۸-۱۳۹۰
۵) ترجمه مقاله “اصل جهت کافی” نوشته جردن بلوت، در مجموعه مقالات همایش جهانی ملاصدرا، ۱۳۸۲
۶) ترجمه مقاله “اندیشه‌های بابا افضل” نوشته ویلیام چیتیک، در مجموعه مقالات همایش جهانی ملاصدرا، ۱۳۸۲

د) تلخیص
۱)کودک، (تلخیص دو جلد کتاب مرحوم فلسفی با عنوان «کودک از نظر وراثت و تربیت») تهران: دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۶
۲) جوان، (تلخیص دو جلد کتاب مرحوم فلسفی با عنوان «جوان از نظر عقل و احساسات») تهران: دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۶
۳) بزرگسال و جوان، (تلخیص دو جلد کتاب مرحوم فلسفی با عنوان « بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات») تهران: دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۶
۴) مکارم اخلاق در صحیفه سجادیه، (تلخیص سه جلد کتاب مرحوم فلسفی با عنوان «شرح و تفسیر دعای مکارم‌الاخلاق در صحیفه سجادیه») تهران: دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۶
۵) آیه‌الکرسی، (تلخیص کتاب مرحوم فلسفی با عنوان «آیه‌الکرسی، پیام آسمانی توحید») تهران: دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۶
۶) اخلاق، (تلخیص دو جلد کتاب مرحوم فلسفی با عنوان «اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی») تهران: دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۶
۷) معاد، (تلخیص سه جلد کتاب مرحوم فلسفی با عنوان «معاد از نظر روح و جسم») تهران: دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۶
۸) سخن و سخنوری، (تلخیص کتاب مرحوم فلسفی با عنوان «سخن و سخنوری») تهران: دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۶

۳) سخنرانی‌ها، میزگردها و مصاحبه‌های علمی تخصصی

. آزادی در نگاه استاد مطهری ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، اردیبهشت ۱۳۸۲
. دیدگاه استاد شهید مطهری در زمینه اصلاح نظام تعلیم و تربیتی کشور، همایش بررسی انطباق نظام آموزشی ایران با رویکرد استاد شهید مطهری، فرهنگسرای اندیشه (تهران) ۱۹/۲/۱۳۸۳
. تهاجم فرهنگی در اندیشه شهید مطهری، مدرسه عالی شهید مطهری (تهران)، اردیبهشت ۱۳۸۳
. میزگرد دین، علوم انسانی و دانشگاه، دانشگاه امام صادق (ع) پاییز ۱۳۸۳
. مصاحبه در زمینه موضوع علم دینی در مجله گفت‌وگو (نشریه شورای عالی انقلاب فرهنگی) ش۶، تیر و مرداد ۱۳۸۳
. سلسله مباحث مغالطات، رادیو فرهنگ، پاییز ۱۳۸۳
. مبانی انسان‌شناختی برنامه درسی دینی، سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، تابستان ۱۳۸۳
. مبانی معرفت‌شناختی برنامه درسی دینی، سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، تابستان ۱۳۸۳
. سخنرانی و مناظره با مهدی نصیری در زمنیه اسلام و تجدد،(طی چند جلسه) زمستان ۱۳۸۳
. نسبت میان علم و دین از منظر شهید مطهری، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ۱۱/۲/۱۳۸۴
. سلسله مباحث آزادی، اندیشه‌ورزی، سنت و تجدد، حقوق زن، مساله جوانان، انقلاب اسلامی در رادیو جوان اردیبهشت ۱۳۸۴
. وظیفه دانشجوی مسلمان، دانشگاه علم و صنعت، ۲۵/۴/۱۳۸۴
. علم دینی، اردوی کشوری بسیج دانشجویی (تهران)، ۶/۵/۸۴
. فلسفه و ضرورت مهدویت، دانشکده مذاهب اسلامی (تهران)، ۱۱/۲/۱۳۸۵
. نحوه احیای جایگاه زن در اندیشه شهید مطهری، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، ۱۲/۲/۱۳۸۵
. حجاب و آزادی زن، دانشگاه الزهراء، ۱۲/۲/۱۳۸۵
تبیین عقلی مساله ولایت فقیه، انجمن علمی دبیران دینی استان کرمان، ۲/۹/۱۳۸۵
. تبیین مساله اختیار و رابطه آن با علیت و علم الهی، همایش دبیران دینی استان قزوین، ۱۱/۹/۱۳۸۵
. ربط ونسبت دروس مختلف نظام آموزش و پرورش با تربیت دینی و نقش معلمان این دروس، همایش دبیران دینی منطقه۸ تهران، ۱۹/۹/۱۳۸۵
. تبیین رویکردجدیدآموزش درس دینی مقطع متوسطه(دین و زندگی)،همایش دبیران دینی استان‌هرمزگان، ۲۳/۱۰/۱۳۸۵
. معنا و امکان علم دینی، همایش صراط حمید، (تهران) ۴/۱۲/۱۳۸۵
. تبیین مبانی و رویکرد جدید آموزش درس دینی در مقطع راهنمایی، در همایش کشوری دبیران دینی راهنمایی، تهران: ۲۷/۵/۱۳۸۶ و همایش دبیران دینی استان قم: ۲۹/۱۱/۱۳۸۶
. روش مواجهه شهید مطهری با مسائل جدید، مدرسه عالی شهید مطهری (تهران)، ۱۴/۲/۱۳۸۶
. مقایسه بین اندیشه‌های استاد مطهری و دکتر شریعتی، دانشکده فنی دانشگاه تهران، ۱۵/۲/۱۳۸۶
. آزادی مطلق در پرتو حیات طیبه، چهارمین همایش سالانه اندیشه مطهر، ساری، ۲۹/۵/۱۳۸۶
. فلسفه علم، هشتمین اردوی فرهنگی- آموزشی والعصر، مشهد، ۱۲/۶/۱۳۸۶
. نفاق و منافق در قرآن کریم، دانشگاه صنعتی شریف، ۱۹/۷/۱۳۸۶
. میزگرد بررسی کتابهای درسی دینی، در همایش شهید بهشتی و آموزش و پرورش، تهران ۲/۸/۱۳۸۶
. میزگرد تولید علم دینی، دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام)، ۲۵/۹/۱۳۸۶
. میزگرد بررسی کتاب درسی دین و زندگی(۱)، سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، ۲۱/۱۱/۱۳۸۶
. ضرورت و چگونگی اجرای طرح مطالعاتی آثار شهید مطهری، وزارت کشور (دفتر امور بانوان)، ۱۶/۱۲/۱۳۸۶
. تاملی در روشهای بهینه‌سازی و به‌روز کردن مباحث اندیشه اسلامی، تهران، دانشگاه امام صادق علیه‌السلام (واحد خواهران) (ارائه بحث برای دوره دانش‌افزایی اعضای هیات علمی) پاییز ۱۳۷۸
. مسأله حجاب و تفاوتهای زن و مرد در اسلام، دانشگاه بوعلی‌سینا همدان، ۲/۱۲/۱۳۸۷
. نفد دیدگاه دکترسروش در زمینه وحی (مبحث کلام محمد(ص)، همایش سرگروه‌های دینی استان همدان، ۲/۱۲/۱۳۸۷
. تبیین مسأله ولایت فقیه و حکومت اسلامی، همایش دبیران دینی استان چهارمحال و بختیاری، ۲۳/۲/۱۳۸۷
. مدل فکری شهید مطهری در پاسخگویی به مسائل اسلامی، بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی، ۸/۳/۱۳۸۷
. مبانی شکل‌گیری دانشگاه اسلامی، همایش دانشگاه اسلامی، تهران: دانشگاه امام صادق علیه السلام ۲۶/۳/۱۳۸۷
. روشهای جذاب‌سازی و به‌روزرسانی مباحث اندیشه اسلامی، تهران: دانشگاه امام صادق علیه السلام(واحد خواهران) ۱۲/۸/۱۳۸۷
. موانع تولید علم در دانشگاه، تهران: دانشگاه امام صادق علیه‌السلام ۴/۱۲/۱۳۸۷
. تبیین دیدگاه آیت الله جوادی آملی درباره رابطه علم و دین با تاکید بر مساله آموزش، تهران: سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، ۵/۱۲/۱۳۸۷
. نظریه‌ی علم دینی.ارائه شده در گروه فلسفه مضاف مجمع عالی حکمت اسلامی. ۲۱/۲/۸۸
. مسائل الگوشناختی در شخصیت زن، تهران:‌ مرکز آموزش و توسعه همکاریهای علمی- دانشگاهی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، ۲۷/۱/۱۳۸۸ و ۱۰/۲/۱۳۸۸
.  مقدماتی در باب نهضت نرم‌افزاری تولید علم، همایش کشوری بسیج دانشجویی، اردوگاه سیدالشهداء آبعلی: ۱۱/۵/۱۳۸۸
. نقش بصیرت در ولایت‌پذیری. همایش دبیران دینی قزوین، ۱۲/۸/۱۳۸۸
. (دبیر علمی) همایش تاثیر عقلگرایی در تمدن غربی، قم: پژوهشکده فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۴/۸/۱۳۸۸
. علم چیست؟ تهران: کانون اندیشه جوان. ۱۸/۸/۱۳۸۸
. میزگرد علم دینی، چیستی و امکان. قم: مجمع عالی حکمت اسلامی، ۵/۹/۱۳۸۸؛ گزارش آن در نشریه حکمت اسلامی (خبرنامه مجمع عالی حکمت اسلامی) ش۶، آذر و دی ۱۳۸۸
. فتنه در جامعه دینی، همایش کانونهای فرهنگی دانشگاه علم و صنعت،تهران: ۱۱/۱۰/۱۳۸۸
. میزگرد نقد و بررسی مبحث تحول گونه‌ها در کتاب زیست شناسی پیش دانشگاهی، سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، ۲۲/۱۰/۱۳۸۸٫ منتشر شده در فصلنامه رشد زیست‌شناسی.
. ارائه تحلیلی دینی از فتنه‌های اخیر (وقایع پس از انتخابات ۸۸)؛ دانشگاه امام صادق علیه‌السلام؛ ۲۲/۱۰/۱۳۸۸
. چرایی استفاده از وقایع تاریخی در گفتمان بصیرت، اردوی بصیرت دانشگاه علم و صنعت در قم، ۸/۱۱/۱۳۸۸
. بصیرت در شرایط فتنه، همایش مشترک کانون اندیشه جوان و بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت معلم تهران، ۲۰/۱۱/۱۳۸۸
. فتنه و نفاق، همایش فصلی جنبش عدالتخواه دانشجویی، تهران: دانشگاه علم و صنعت، ۲۶/۱۱/۱۳۸۸
. ولایت فقیه و شبهات آن، همایش کانونهای فرهنگی دانشگاه زاهدان، مشهد: ۲۲/۱۲/۱۳۸۸
. ابعاد امامت در زیارت آل‌یس، دانشگاه علم و صنعت، ۲۷/۱/۱۳۸۹
. تحلیل و تداوم اندیشه‌های استاد مطهری در حماسه حسینی، دانشکده نفت آبادان، ۹/۲/۱۳۸۹
. تحلیلی از ابعاد سیاسی-عرفانی شخصیت حضرت زهرا سلام الله علیها، تهران: دانشکده فنی، ۲۰/۲/۱۳۸۹
. بصیرت دینی در قرآن کریم، همایش فعالان قرآنی استان فارس، شیراز، ۲۳/۲/۱۳۸۹
. تحلیلی از گریه‌های حضرت زهرا و سیره سیاسی ایشان در جهت‌دهی به مراسم عزاداری، همدان، مسجد سیدالشهداء شهرک مدنی، ۲۶/۲/۱۳۸۹ و ۲۷/۲/۱۳۸۹
. بصیرت فاطمی- بصیرت قرآنی، همایش فعالان سازمانهای مردم‌نهاد NGO)ها) به همت سازمان ملی جوانان استان همدان، ۲۷/۲/۱۳۸۹
. غرب‌شناسی (تحلیل مبانی اندیشه مدرن در قبال مباحث اصول دین)، دوره تربیت مدرس کتاب دین و زندگی، مشهد: ۸/۴/۱۳۸۹ و ۹/ ۴/ ۱۳۸۹
. آسیب‌شناسی و راهکارهای احیای امربه معروف و نهی از منکر در کشور، دوره تربیت مدرس کتاب دین و زندگی، مشهد: ۱۰/۴/۱۳۸۹
. تبیین ولایت فقیه و پاسخ به برخی شبهات آن، همایش جنبش عدالتخواه دانشجویی، مشهد، ۲۸/۴/۱۳۸۹
. فتنه‌های در پیش رو، همایش سالانه جامعه اسلامی دانشجویان، همدان، ۱۵/۵/۱۳۸۹
. ولایت فقیه و فتنه‌ها، دانشگاه صنعتی اصفهان، ۱۰/۵/۱۳۸۹
. دیدگاهها درباره علم دینی، اردوی فرهنگی- آموزشی والعصر، تهران، ۲۸/۶/۱۳۸۹
. ضعف جایگاه معلم در سند ملی، مصاحبه با ماهنامه زمزمه، مهر ۱۳۸۹
. جریان‌شناسی تحلیلی اسلامی‌سازی علوم، دفتر تبلیغات اسلامی، مشهد، ۲۲/۷/۱۳۸۹
. ماهیت علم دینی، مجمع عالی حکمت اسلامی، قم، ۲/۸/۱۳۸۹
. سلسله مباحث علم دینی، دانشگاه فردوسی مشهد، پژوهشکده مطالعات اسلامی، ۸/۹/۱۳۸۹ و ۲۹/۹/۱۳۸۹ و ۱۶/۱۲/۱۳۸۹
. سلسله مباحث عاشورا در مسیر مهدویت، شاهرود، دهه محرم ۱۴۳۲، ۱۵ تا ۲۶ آذر ۱۳۸۹
. شرح زیارت عاشورا، شاهرود، دهه محرم ۱۴۳۲، ۱۶ تا ۲۶ آذر ۱۳۸۹
. مصاحبه با عنوان بصیرت در نهضت حسینی، شبکه ۳ سیما، ۲۷/۹/۱۳۸۹
. بررسی تطبیقی وقایع تاریخی زمان حضرت امیر با حوادث روز، قم، اردوی بسیج دانشجویی دانشگاه زنجان، ۱۹/۱۱/۱۳۸۹
. چیستی تحول در علوم انسانی، در همایش تحول در علوم انسانی، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، ۱۸/۱۲/۱۳۸۹
. نقد و بررسی دیدگاه دکتر خسرو باقری درباب علم دینی، قم، مجمع عالی حکمت، ۱۹/۱۲/۱۳۸۹
. سیاست‏گذاری پژوهشی درگفتگو  با دکتر حسین سوزنچی. معاونت پژوهشی حوزه علمیه گروه سیاست‏گذاری پژوهش. ۲۵/۱/۱۳۹۰
. بررسی ابعاد مختلف حرکت به سمت علوم انسانی اسلامی. کارگاه دانشجویی دانشگاه اصفهان. ۸/۲/۱۳۹۱
. شناخت ابعاد مختلف شخصیت حضرت زهرا، شاهرود، ایام فاطمیه، ۱۴ تا ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۰
. شرح زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها، شاهرود، ۱۵ تا ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۰
. درباره علم دینی. تهران: دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه، ۲/۳/۱۳۹۰
. نقد و بررسی دیدگاه فرهنگستان علوم اسلامی درباب علم دینی، قم: دانشگاه باقرالعلوم با همکاری مجمع عالی حکمت اسلامی، ۱۰/۳/۱۳۹۰
. معیار اسلامی بودن جامعه و حکومت. همدان: دانشگاه بوعلی سینا. ۱۰-۱۲/۵-۱۳۹۱
. رابطه نفاق و انفاق، بحثی در اقتصاد مقاومتی. مشهد. ۳/۶/۱۳۹۱٫
. بحث انتظار و نقش عقل. قم: هیات میثاق با شهدا. ۳/۷/۱۳۹۱
. سیک زندگی حسینی، شاهرود. هیات اساتید دانشگاههای شاهرود، ۲۵ تا ۳۰ آبان  ۱۳۹۱
. مراقبه های عاشورایی، شاهرود، هیات عاشقان مهدی، (دهه محرم) ۲۵ آبان تا ۶ آذر ۱۳۹۱
. دین و آزادی. شاهرود: دانشگاه پیام نور. ۲۹/۸/۱۳۹۱
. چه کنیم عاشورا برایمان بماند، بندرعباس، هیات انتظار. ۹/۹/۱۳۹۱
. دینداری معیوب، مهمترین مصیبت عاشورا. تهران، حسینیه هنر. ۱۶/۹/۱۳۹۱
. ولایت فقیه و چالشهای آن. مشهد. کانون جوانان آستان قدس رضوی، ۱۷/۹/۱۳۹۱
. نسبت فقه و علوم اجتماعی. قم: پژوهشکده معارف، ۲۹/۹/۱۳۹۱
. نقش توجه به مرگ در سبک زندگی. قم: هیات میثاق با شهدا. ۲۵/۱۱/۹۱
. رویکردهای علم دینی. تهران: دانشگاه امیرکبیر (همایش علم دینی)، ۲۹/۱/۱۳۹۲
. همدان. امامزاده عبدالله (دهه دوم ماه مبارک رمضان) ۲۹ تیر تا ۶ مرداد ۱۳۹۲
. مشهد. مسجد صدا و سیما (دهه سوم ماه مبارک رمضان) ۹ مرداد تا ۱۶ مرداد ۱۳۹۲
. اندیشه سیاسی اسلام (تبیین ولایت فقیه و شبهات آن) مشهد. اردوی اساتید دانشگاههای آزاد استان ایلام. ۱۴/۵/۱۳۹۲
. علم دینی. اصفهان. دانشگاه اصفهان (اردوی کشوری طرح بصیرت برادران) ۳/۶/۱۳۹۲
. علم دینی. شهرکرد. دانشگاه شهرکرد (اردوی کشوری طرح بصیرت خواهران) ۴/۶/۱۳۹۲
. تبیین کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی. قم. اردوی دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) ۱۹/۷/۱۳۹۲
. نقش زن در نهضت حسینی. یزد. حوزه علمیه حضرت زینب. آبان (دهه اول محرم) ۱۳۹۲٫
. جاذبه و دافعه حسینی. هیات بچه های فاطمه. آبان (دهه اول محرم) ۱۳۹۲٫
. تربیت عاشورایی. هیات انصار امیرالمومنین. آبان (دهه اول محرم) ۱۳۹۲٫
. مبانی اختصاصی شیعه. اراک. مرکز مطالعات شیعه شناسی. ۳/۸/۱۳۹۲٫
. بزرگترین مصیبت عاشورا. قم: هیات میثاق با شهدا. ۱۵/۹/۱۳۹۲
. انقلاب و ضد انقلاب. مشهد. حرم امام رضا ع. ۱۶/۱۱/۹۲
. نقش حضرت زهرا س در ابتر نماندن دین. همدان. مسجد میرزاتقی. شش جلسه در نوروز ۱۳۹۳٫
. حضرت زهرا س و آموزش تشیع. شاهرود. ۱۴/۱/۹۳
. نقش زنان نخبه در تحقق تمدن اسلامی. قم: همایش اساتید جامعه الزهرا. ۳۱/۳/۱۳۹۳
. دشواریهای کار فرهنگی. همایش فعالان فرهنگی. اردوگاه شاندیز ۱۰/۶/ ۱۳۹۳
. مشکلات درک جامعه دینی. فعالان فرهنگی مشهد. قرارگاه ولی امر. ۱۵/۶/۱۳۹۳
. چگونگی تحقق جامعه منتظر. اردوی دانشجویان دانشگاه امیر کبیر. مشهد. ۹/۷/۱۳۹۳
. بررسی کتاب منزلت عقل در هندسه معرفتی دین. اردوی دانشجویان دانشگاه امام صادق ع. قم. ۱۷/۷/۱۳۹۳
. مبانی انسان شناسی مناسبات اجتماعی  زن و مرد در اسلام. قم: دانشگاه باقرالعلوم ۲۲/۷/۱۳۹۳
. ثلمه در اسلام . قم. مسجد دانشگاه باقرالعلوم. ۱/۸/۱۳۹۳
. نقد و بررسی کتاب علم دینی. شیراز. دانشگاه شیراز. ۲۲/۸/۱۳۹۳
. زیبایی شناسی عاشورا. دانشگاه آزاد بندرعباس. ۴ و ۵ آبان ۱۳۹۳
. فلسفه آفرینش انسان. اساتید دانشگاه آزاد بندرعباس. ۶/۸/۱۳۹۳
. معضلات زن در جامعه ما. همایش بسیج زنان بندرعباس. ۱۰/۸/۱۳۹۳
. نقش عاشورا در درک غیبت. هیات انتظار. دهه محرم ۹۳ (۳-۱۳/۸/۱۳۹۳)
. نام امام علی ع در قرآن کریم. قم: موسسه امام رضا ع. ۲۵/۸/۱۳۹۳
. آیا در مسیر انقلابیم؟ مسجد میرزا تقی همدان. ۱۶/۱۱/۱۳۹۳

۴) تشویق‌ها و جوایز و مدال‌های علمی
۱) برگزیده سومین جشنواره جوان خوارزمی، لوح تقدیر از رئیس جمهور(۱۳۷۹)
۲) برگزیده ششمین جشنواره پایان نامه‌های برگزیده کشور، لوح تقدیر از رئیس مجلس شورای اسلامی(۱۳۸۰)
۳) جشنواره رونمایی از نقشه جامع علمی کشور، لوح تقدیر از دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی (۱۳۸۹)
۴) برگزیده بخش ویژه دومین همایش تجلیل از مولفان کتابهای درسی، لوح تقدیر از وزیر آموزش و پرورش (۱۳۸۶)
۵) برگزیده پانزدهمین جشنواره سراسری مطبوعات، لوح تقدیر از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی (رتبه دوم مقالات سیاسی) (۱۳۸۹)
۶) لوح تقدیر از معاون وزیر آموزش و پرورش (رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی) (۱۳۸۴)
۷) برگزیده سومین جشنواره کتاب‌های کمک آموزشی رشد (۱۳۸۱)

۵) تدریس:

الف. عناوین مصوب دانشگاهی:

مقطع کارشناسی
. اندیشه اسلامی / دانشگاه امام صادق(ع)
. منطق / دانشگاه امام صادق(ع)
. تفسیر قرآن کریم /  دانشگاه امام صادق(ع)
. علوم انسانی اسلامی/ دانشگاه امام صادق(ع)
. فلسفه اسلامی/ دانشگاه امام صادق(ع)
مقطع کارشناسی ارشد (یا سطح سه حوزه)
. فلسفه کانت/ مرکز تخصصی فلسفه اسلامی (وابسته به مرکز مدیریت حوزه علمیه قم)
. فلسفه علم/ دانشگاه باقرالعلوم، مرکز تخصصی فلسفه اسلامی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
. فلسفه غرب/ دانشگاه باقرالعلوم(ع)
. علم دینی/ دانشگاه صنعتی شریف
. جریان‌شناسی شبهات علیه اسلام و تشیع/ دانشگاه باقرالعلوم(ع)
. انسان‌شناسی اسلامی و مبانی معرفت دینی/ دانشگاه باقرالعلوم(ع)
جامعه‌شناسی معرفت / دانشگاه باقرالعلوم (ع)
مقطع دکتری (یا سطح چهار حوزه)
. علم دینی/ مدرسه عالی امام رضا ع، دانشگاه باقرالعلوم ع
. فلسفه علم/ دانشگاه باقرالعلوم ع

ب. در قالب کارگاه آموزشی

. کتابهای درس دینی دوره متوسطه (دین و زندگی)/ سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی (تهران و مشهد)
. مبانی دروس معارف اسلامی پیش دانشگاهی/ مرکز تربیت معلم شهید کامیاب (مشهد)
. مغالطات/ مدرسه عالی نواب (مشهد)
. اندیشه ها و آثار شهید مطهری در: دانشگاه‌های امام صادق(ع)، علم و صنعت، امیرکبیر، تهران (دانشکده‌های ادبیات و فنی)، و مدرسه عالی شهید مطهری، کانون اندیشه جوان (پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی)، و دفتر امور بانوان وزارت کشور، مدرسه علمیه معصومیه خواهران (قم)، مربیان پایگاههای بسیج سراسر کشور (قم)
. تدوین راهنمای برنامه درسی و اصلاح کتابهای درسی دینی افغانستان، (کابل- افغانستان)
. علم دینی/ سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی (تهران)، مجمع عالی حکمت اسلامی (قم)
. علوم انسانی اسلامی/ دانشگاه اصفهان
. فلسفه علم و معرفت شناسی اسلامی/ دانشگاه بوعلی سینا (همدان)، دانشگاه آزاد اسلامی (تبریز) دانشگاه علوم پزشکی همدان، دانشگاه‌های آزاد استان ایلام (ضیافت اندیشه اساتید)

۶) عضویت در کمیته‌ها وشوراهای علمی و هیئت تحریریه فصلنامه‌ها:

. عضو شورای برنامه ریزی و تالیف کتابهای درس قرآن و تعلیمات دینی (دوره متوسطه و پیش‌دانشگاهی) (۱۳۸۰- ۱۳۸۷)
. عضو شورای برنامه ریزی و تالیف کتابهای درس تعلیمات دینی ( دوره راهنمایی) (۱۳۸۲-۱۳۸۷)
. عضو شورای برنامه‌ریزی دروس معارف اسلامی دانشگاه امام صادق علیه‌السلام (۱۳۸۰- ۱۳۸۴)
. عضو کمیسیون امور فرهنگی دانشگاه امام صادق علیه‌السلام (۱۳۸۵-۱۳۸۶)
. عضو کمیته علمی اولین کنفرانس تخصصی آموزش معلمان دینی و قرآن کشور (اصفهان ۱۳۸۵)
. عضو هیأت داوران همایش بین‌المللی سیمای پیامبر اعظم (ص) و برنامه‌های درسی (تهران ۱۳۸۶)
. عضو کمیته داوران کرسی نظریه‌پردازی «شبکه معرفت دینی» (تهران-قم ۱۳۸۷)
. عضو کمیته آموزش و پژوهش کمیسیون حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی (قم ۱۳۸۷- ۱۳۹۱)
. عضو هیئت تحریریه فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی (۱۳۸۰-۱۳۹۰)
. عضو شورای فلسفه علوم انسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی (۱۳۹۱-۱۳۹۳)
. سردبیر فصلنامه تخصصی دین و سیاست فرهنگی (۱۳۹۳ به بعد)

۷) سمتها و مسئولیتهای علمی- اجرایی
. عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام، گروه معارف اسلامی ۱۳۸۰-۱۳۹۰
. کارشناس گروه دینی دفتر برنامه‌ریزی و تالیف کتب درسی (وزارت آموزش و پرورش) ۱۳۷۸-۱۳۸۷
. کارشناس‌مسئول گروه دینی دفتر برنامه‌ریزی و تالیف کتب درسی (وزارت آموزش و پرورش) از سال ۱۳۸۴-۱۳۸۷
. معاون گروه دروس معارف اسلامی دانشگاه امام صادق (ع) ۱۳۸۱-۱۳۸۲
. مدیر دفتر برنامه ریزی آموزشی دانشگاه امام صادق (ع) ۱۳۸۴-۱۳۸۵
. کارشناس کمیسیون حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۳۸۷- ۱۳۹۱
. عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام، گروه علوم اجتماعی، ۱۳۹۰ به بعد

 

ویلاگ تخصصی فلسفه ، اخلاق ، تربیت و فلسفه اخلاق: وبلاگ امید نیکداد

وبسایت: http://omidnikdad.blogfa.com/posts/

 

 

    وبلاگ تخصصی فلسفه اخلاق، فلسفه غرب و...

 
[عنوان ندارد] - شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۴
[عنوان ندارد] - شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۴
بررسی جایگاه جن در برخی از آیات قرآن کریم و روایات معتبر پنجشنبه نهم آبان ۱۳۹۲
انتشار پیش شماره دوم فصلنامه علمی - تخصصی تربیت تبلیغی - یکشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۲
پیش شماره دوم فصلنامه علمی – تخصصی «پژوهش‌نامه تربیت تبليغي» - یکشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۲
چیستی اخلاق زیستی( bioethics) - شنبه شانزدهم دی ۱۳۹۱
کتاب اخلاق عند الامام¬ صادق(ع - چهارشنبه سیزدهم دی ۱۳۹۱
سمبولیسم(Symbolisme) چهارشنبه سیزدهم دی ۱۳۹۱
کارکردگرایی Functionalism دوشنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۹۱
عنوان: قدرت(power) - دوشنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۹۱
دادائیسم (Dadaism) - شنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۱
عنوان: فلسفه سیاست(Political Philosophy) - یکشنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۱
عنوان: شالوده شکنی، ساختارشکنی(Déconstruction) - سه شنبه نهم آبان ۱۳۹۱
فرضیه سرکوب (Repressionsthese) - پنجشنبه چهارم آبان ۱۳۹۱
دموکراسی(democracy) - سه شنبه دوم آبان ۱۳۹۱
قدرت وجنسیتواژه جنسیت (Gender) با واژه سکس(sex)، جنس(زن یا مرد)، اندام جنسی، ویژگی¬های جنسی و رابطه یکشنبه سی ام مهر ۱۳۹۱
گذری بر مباحث فلسفه اخلاق - جمعه پنجم خرداد ۱۳۹۱
فلسفه فرهنگ(philosophy of culture) - پنجشنبه بیست و هفتم بهمن ۱۳۹۰
عدالت چیست عادل کیست ؟ازمنظر افلاطون در جمهوری - چهارشنبه بیست و سوم آذر ۱۳۹۰
فلسفه آمريكايي (پراگماتیسم) - جمعه هجدهم آذر ۱۳۹۰
ماكياولي و گذر از اخلاق - جمعه هجدهم آذر ۱۳۹۰
فلسفه تاریخ - سه شنبه چهارم مرداد ۱۳۹۰
قلم توتم من است - سه شنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۰
بررسی پدیده اتانازی در ادیان گوناگون - سه شنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۰
فلسفه معاصر(contemporary of Philosiphy) - سه شنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۰
بررسی معیار فعلی اخلاقی در مکاتب فلسفه اخلاق - سه شنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۰

 

چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 17:24

جابر بن حیان

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%AC%D8%A7%D8%A8%D8%B1_%D8%A8%D9%86_%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D9%86

علمای شیعه > فیلسوفان شیعه > فیلسوفان شیعه قرن 2 قمری > جابر بن حیان

 

 

 

 

 

جابر بن حیان

 
 
جابر بن حیان
زادروز ۱۰۳یا ۱۰۴ق.
درگذشت ۲۰۰ق.
آرامگاه طوس
محل زندگی کوفه و بغداد
نقش‌های برجسته کیمیا، منجم، فیلسوف، ریاضیدان، طب، موسیقی،
دین اسلام
مذهب شیعه
 
سوریه در سال ۱۹۹۷م جهت بزرگداشت جابربن حیان دانشمند بزرگ ایرانی قطعه تمبری منتشر کرد.
 
در سال ۱۹۸۷م این قطعه تمبر در بزرگداشت جابر بن حیان دانشمند بزرگ ایرانی از سوی کشور اردن منتشر شد.

جابر بن حیان کوفی، دانشمند شیعی قرن دوم هجری قمری که مجموعه بزرگی از آثار علمی در کیمیا، فلسفه، طب، ریاضیات، نجوم و موسیقی به او نسبت داده شده است؛ هرچند شهرت او به سبب کیمیا است. آثار منسوب به او چارچوبی شیعی دارد. جابر کیمیا را علمی الهی و برترین علم می‌داند که سالک باید بعد از خواندن ریاضی و فلسفه به آن دست يابد.

منابع متعددی در وجود شخصیتی با این نام تردید کرده‌اند؛ چنان‌که نام او در منابع متقدم رجالی شیعه ذکر نشده است. در مقابل، شماری از تاریخ‌نگاران و زندگی‌نگاران، از جمله ابن خَلَّکان، ابن ندیم، ابن طاووس، صَفَدی، سید محسن امین و صدیق حسن خان جابر را از شاگردان امام جعفر صادق(ع) دانسته‌اند.

شخصیت جابر

وجودِ شخصیتِ تاریخی جابر بن حیان یکی از موضوعات تاریخ و تاریخ علم در قرن اخیر به شمار می‌آید و پژوهشگرانی چون هنری ارنست استیپلتون، یولیوس روسکا، پل کراوس، فؤاد سزگین و سیدحسین نصر در رد یا تأیید آن استدلال‌هایی کرده‌اند.

اولین گمانه‌زنی‌ها در مورد وجود او، دست کم به قرن چهارم باز می‌گردد. نام او اولین بار در تعلیقات ابوسلیمان منطقی سجستانی (متوفی ۳۷۰ یا ۳۹۰) آمده است. ابوسلیمان که بزرگِ حلقه‌ای علمی در بغداد بود، در اینکه جابر مؤلف مجموعه آثاری باشد که به او نسبت داده‌اند، تردید کرده و گفته است مؤلف واقعی آن مجموعه را می‌شناسد و او حسن بن نَکَد موصلی است.

در همان دوره، ابن ندیم با تألیف الفهرست در سال ۳۷۷، تلاش کرد تشکیکاتی را که در آن زمان در مورد جابر وجود داشت، برطرف کند؛[۱] اما شبهه در مورد وجود جابر همچنان ادامه یافت.[۲] در آثار کیمیایی ابن اُمَیل (متوفی ح ۳۵۰) و ابن وحشیه (قرن چهارم)، از آثار جابر نام برده شده است.[۳] ابن ندیم کنیه ابوعبدالله را برای جابر ذکر کرده و رازی در آثار کیمیایی‌اش از او با عنوان «استاد ما، ابوموسی» یاد کرده است.[۴]

زادگاه

در منابع شرح حال و غیر آن، که جابر را معرفی کرده‌اند، گاه او را کوفی[۵] و گاه اَزْدی خوانده‌اند زیرا بنا بر برخی گزارش‌ها، جابر از قبیله ازد در کوفه بوده است.[۶]گاهی نیز به سبب گرایش او به تصوف، او را صوفی خوانده‌اند.[۷] ابن خلکان (متوفی ۶۸۱) نیز او را طَرسوسی خوانده است.[۸]

بیشتر منابع، سال تولد جابر را ۱۰۳ یا ۱۰۴ق دانسته‌اند.[۹] بر اساس برخی منابع، جابر در کوفه و بغداد می‌زیسته، اما درباره زمان اقامت وی در این شهرها اطلاعی در دست نیست.

زندگانی

ابن ندیم[۱۰] در گزارشی عجیب، از قول شخصی ثقه به نشانی خانه جابر در بغداد و کشف آزمایشگاه او در کوفه در زمان عزالدوله دیلمی (حکومت:۳۵۶ـ۳۶۷) اشاره کرده است که پس از بررسی این محل، هاونی در آنجا پیدا شده است و گویا در آن قطعه‌ای طلا به وزن دویست رطل وجود داشته است. طبق نوشته ابن ندیم، جابر به سبب مناسب بودن آب و هوای کوفه، در این شهر به کار اکسیر می‌پرداخته است. وی با برمکیان در ارتباط بوده و احتمالاً برای جعفر برمکی (متوفی ۱۸۷)، کتابی درباره صناعت فاخر کیمیا نگاشته بوده است. او در این کتاب آزمایش‌های عجیبی را درباره یک روش بسیار پیشرفتۀ کیمیاگری وصف کرده است.

درگذشت

در سال ۱۸۸ق، با افول برمکیان در زمان هارون عباسی، جابر زندگی مخفیانه‌اش را در کوفه ادامه داد. طبق روایتی، او تا زمان خلافت مأمون (حکومت:۱۹۸ـ ۲۱۸) زنده بوده است. در روایتی دیگر، او در سال ۲۰۰ در شهر طوس درگذشت در حالی که کتاب الرّحمة را زیر بالین داشت.[۱۱]

شاگرد امام صادق(ع)

درباره این مطلب که آیا جابر شاگرد امام جعفر صادق(ع) بوده یا نه، بحث‌های بسیاری شده است. در مهم‌ترین منابع رجالی شیعی، از قبیل رجال النجاشی و رجال الطوسی (هر دو تألیف شده در قرن پنجم)، در میان اصحابِ امام جعفر صادق(ع) هیچ ذکری از فردی به نام جابربن حیان به میان نیامده است اما شماری از مؤلفان، از جمله ابن خَلَّکان،[۱۲] ابن ندیم،[۱۳] ابن طاووس (متوفی ۶۴۴ق)[۱۴]، صَفَدی (متوفی ۷۶۴ق)،[۱۵] امین (متوفی ۱۳۳۱ش)[۱۶] و صدیق حسن خان(متوفی ۱۳۰۷)،[۱۷] جابر را از شاگردان امام جعفر صادق(ع) دانسته‌اند.

در رساله‌های منسوب به جابر تصریح شده که کل آثار وی زیر نظر امام ششم(ع)، نوشته شده که به عقیده برخی پژوهشگران از نظر زمانی کاملاً غیرممکن است.[نیازمند منبع]

آثار

تشکیک در تالیفات جابر

پل کراوس، شرق شناس اتریشی (۱۹۰۴ـ ۱۹۴۴)، بر اساس پژوهش‌هایش بیش از همه در وجود شخصیت تاریخی جابر و اصالت آثار منسوب به او تشکیک کرد. به نظر کراوس[۱۸] اصطلاحاتی که در آثار جابر وجود دارند، همان اصطلاحاتی هستند که در مکتب حنین بن اسحاق (متوفی ۱۹۴ـ ۲۶۰) به وجود آمدند، لذا مجموعه آثار منسوب به جابر نباید پیش از پایان قرن سوم پدید آمده باشد. همچنین کراوس[۱۹] این نوشته ابوسلیمان سجستانی را که گفته شخصی به نامحسن بن النَکَد موصلی مجموعه آثار جابر را نگاشته و آنها را به جابر نسبت داده، شاهد اصلی بر اصالت نداشتن مجموعه آثار جابر دانسته است. سزگین[۲۰] این دلیل را ناکافی خوانده و نوشته است از اظهارات سجستانی این نکته برمی‌آید که موصلی آثار چندی تألیف کرده و آنها را به جابر نسبت داده است؛ چرا که در زمان او جابر شخصیتی مطرح بوده و آثارش طالبان بسیاری داشته است.[۲۱]

در هر حال، چه همانند کراوس مجموعه آثار جابر را مجموعه‌ای از نوشته‌های دیگران بدانیم که به او منسوب شده است و چه مانند سزگین صاحب و مؤلف واقعی این آثار را جابر بدانیم، در سرزمین‌های اسلامی از حیث تعداد، مجموعه‌ای وسیع و حتی حیرت انگیز از آثاری که نویسنده آنها جابربن حیان دانسته شده است، وجود دارد، و بسیاری از کتاب شناسان و فهرست نویسان و دانشمندان اسلامی به تفصیل یا اجمال از مجموعه آثار جابر یاد کرده‌اند.

تعداد آثار

ابن ندیم[۲۲] از جابر نقل کرده که سیصد کتاب در موضوع فلسفه، ۱۳۰۰ کتاب در موضوع حِیل و ۱۳۰۰ کتاب در صنایع مجموعه و آلات حرب (ماشینهای مکانیکی و جنگ افزارها) تألیف کرده است. بر این اساس، عبداللّه نعمه، نویسنده معاصر،[۲۳] تعداد تألیفات جابر را بیش از ۳۹۰۰ عنوان دانسته است. ابن ندیم[۲۴] از فهرست موضوعی آثار جابر یاد کرده است. این فهرست موضوعی ـ که چند بخشی است ـ شامل مجموعه ۱۱۲ کتاب،[۲۵] هفتاد کتاب، دَه کتاب افزوده شده به مجموعه هفتاد کتاب، بیست کتاب و هفده کتاب است.[۲۶] در ادامه، ابن ندیم[۲۷] از مجموعه چند کتاب در پزشکی و کیمیا، سی کتاب که خود جابر نامی بر آنها ننهاده، دو کتاب بزرگ در طب و نیز مجموعه آثار طبی جابر که تعداد آنها به پانصد جلد می‌رسیده، یاد کرده است.

اندیشه‌های جابر در مورد کیمیا

کیمیا، سلطان تمام علوم محسوب می‌شده است؛ دانش شاهانه‌ای که علوم دیگر از آن نشات می‌گیرند و بدان باز می‌گردند. ظاهراً هدف غایی کیمیاگری درک عمق حکمتی است که خداوند با آن جهان هستی را آفرید و تمام پدیده‌های طبیعی را سامان داد. به تعبیر جابر، کیمیا تمام فلسفه (اَلْفلسفةُ کُلُّها) است و سالکی که موفق به کشف اسرار آن شود، به علوم دینی یا دنیوی دیگر نیازی ندارد.

آرایی که در آثار منسوب به جابر می‌یابیم، چند وجهی است. کیهان شناسی او که مبتنی بر نظریه صدور فیض از منبع الهی است، آنگونه که در کتاب التصریف شرح داده،[۲۸] ملهم از مکتب نوافلاطونی است. جابر در این کتاب مبنای حرکت و هماهنگی و ترکیب‌های گوناگون چهار عنصر را شرح داده است. طبیعت شناسی جابر بر مبنای ترکیب چهار عنصر ارسطو (آب، آتش، خاک و باد) است، با این تمایز که وی طبایع چهارگانه اصلی (گرمی، سردی، خشکی و تری) را ریشه این عناصر دانسته است که به طور مستقل وجود دارند. بدین طریق وی می‌توانسته است امکان استحاله جوهری را توجیه کند. کیمیاگر در هر مادّه‌ای می‌تواند بر میزان هر «طبعی» بیفزاید، از آن بکاهد یا حتی آن را حذف کند. او می‌تواند به فلز سرد و خشکی چون سرب، گرمی و تری بیفزاید و فلزی کاملاً جدید مانند طلا به دست آورد.

در آرای جابر این امر قطعی است که وی وجود جوهرهای ثابت (ذوات) را مسلّم نمی‌دانسته است. در حیات طبیعی (از جمله حیات مواد معدنی)، همه چیز طی جنبشی فراگیر در حال تغییر است؛ تحولی جهانی از اجسامی سخت و متراکم به کالبدهایی سبک‌تر، ظریف‌تر و روحانی‌تر. کیمیاگر به منظور ارتقا یا تسریع این سیر جهانی در آن سهیم می‌شود.

چارچوب شیعی اندیشه‌های جابر

جابر در چارچوب تفکر شیعی می‌اندیشیده و به نظر او کیمیا علمی الهی بوده که خداوند به پیامبران و امامان خود عرضه کرده است. جابر، حضرت آدم و موسی و عیسی علیهم السلام و فلاسفه و حکمای یونان همچون فیثاغورس، افلاطون و آپولونیوس تیانایی را امامان عصر خود می‌دانست. طی دوره اسلامی، این عطیه الهی (علم کیمیا) به طور عمده به امامان سپرده شد و در واقع آثار جابر در موارد متعدد، مشتمل است بر نقل قولهایی از متون مربوط به علم کیمیا و خطبة البیان منسوب به امام علی(ع) و نیز دارای ارجاعات بسیار به حکمت کیمیای امام جعفر صادق.

به رغم فحوای شیعی نوشته‌های منسوب به جابر، این نظریه کراوس که مؤلفان، اسماعیلی مذهب بوده‌اند، پذیرفتنی به نظر نمی‌رسد. اول به دلیل موضع آشکار اتخاذ شده در کتاب الخمسین در مورد جانشینی موسی پسر امام جعفر صادق(ع) به جای او[۲۹] و دوم به دلیل این اعتقاد افراطی جابر یا گروهی از شیعیان مبنی بر تقدم و برتری حروف (برگرفته از نام بزرگان دین) بر یکدیگر، مثل عین (در علی) بر میم (در محمد)، آنگونه که در کتاب الماجد[۳۰] شرح داده شده است.

راه کسب دانش از دیدگاه جابر

آنگونه که در آثار منسوب به جابر آمده، راه دستیابی به دانش راه یگانه‌ای است. سالک ابتدا باید ریاضیات، منطق، فلسفه و پزشکی بخواند تا برای مطالعه کیمیا به خوبی آماده شود. سپس باید در آزمایشگاهش برای یافتن اکسیر اعظم یا حَجَرالفلاسفه تلاش کند. همچنین می‌تواند از مشاهدات حاصل از عملیات کیمیاگری خود به عنوان راهنما استفاده کند. اگر این عملیات با موفقیت پیش برود، معلوم می‌شود وی در صراط مستقیم به سوی دستیابی به علم الاهی نهفته در کتاب طبیعت، به خصوص دنیای معدنی‌ها، گام برمی‌دارد.

علاوه بر این، هنگامی که سالک در حال کار است، خود نیز در حال تبدیل شدن است. به عقیده جابر، انسان همان است که می‌داند. اگر وی اسرار روح را که زندگی می‌بخشد و خلق می‌کند و موجب دگرگونی موجودات می‌شود، درک کند، خودِ وی نیز روحانی شده است. کیمیاگر در پایان جستجویش در صراط مستقیم به سوی دستیابی به حجرالفلاسفه سیر می‌کند و به تعبیر جابر «امام همین است».[۳۱] بنابراین، سالکی که نمی‌تواند امام زمان خویش را ملاقات کند، با کیمیاگری و از طریق دانش امام، به او دست می‌یابد. در این مرحله، کیمیاگر به «شخص روحانی» تبدیل شده که مرتبه‌ای از سلسله مراتب روحانی نوع بشر است.

جابر این سلوک را در رساله‌ای کوتاه اما مهم با عنوان کتاب الماجد شرح داده که طریق بنیادی و انقلابی به سوی علم الهی است.[۳۲] سالک در حین کیمیاگری ـ که همواره با تحول خود فرد نیز همراه است ـ مرید امام می‌شود و طی پیشرفتهایی که حاصل می‌کند به انسان جدیدی بدل می‌گردد. ظاهراً تلاش در جهت خلق یک «انسان بزرگ» والاترین هدف کیمیاگر است.

نام امام زمان(عج) در آثار جابر

اهمیت تاریخ در نظر جابر یا مؤلفان آثار منسوب به جابر در چند نوشته جلوه گر شده است. در این رساله‌ها، پس از امام موسی کاظم(ع) نام هیچ امام دیگری ذکر نشده است اما ظاهراً ظهور حضرت قائم(عج) را به انتشار علوم سرّی ربط می‌دهند. مؤلف در کتاب البیان[۳۳] اظهار داشته که زمان افشای اسرار نزدیک است، حضرت قائم تمام علوم را آشکار و عیان خواهد کرد[۳۴] و انسانیت به طور کامل و جدید نمود خواهد یافت.

جابر در کتاب اخراج ما فی القوّةِ الی الفِعل[۳۵] گفته است که تاریخ بشر قابل قیاس با کیمیاگری عظیمی است که هدف آن رسیدن از نقص (انسان صغیر) به کمال (انسان کبیر) است. در اینجا کیمیا صرفاً نمادین نیست بلکه وسیله‌ای مادّی است که موجب این تحول نوع بشر می‌شود.

پیر لوری[۳۶] نویسنده مقاله در دانشنامه جهان اسلام نتیجه می‌گیرد مجموعه آثار جابر نه فقط شامل مجموعه‌ای از نظرپردازی‌های علمی و عقیدتی است، بلکه همچنین حاوی طرحی «خیالی» برای تکامل بشریت است.

پانویس

  1. پرش به بالا ر.ک:ابن ندیم، ص۴۲۰.
  2. پرش به بالا ر.ک:صفدی، ۱۴۱۱، ج۱، ص۲۵.
  3. پرش به بالا ر.ک: د.اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه‍.
  4. پرش به بالا ابن ندیم، ص۴۲۰ـ ۴۲۱.
  5. پرش به بالا ابن ندیم، ص۴۲۰ـ ۴۲۱، قفطی، ص۱۶۰.
  6. پرش به بالا ر.ک:هولمیارد، ص۶۶.
  7. پرش به بالا ر.ک:ابن صاعد اندلسی، ص۲۳۳؛ ابن خلّکان، ج۱، ص۳۲۷.
  8. پرش به بالا ابن خلّکان، ج۱، ص۳۲۷.
  9. پرش به بالا ر.ک:هولمیارد، ص۶۶.
  10. پرش به بالا ابن ندیم، ص۴۲۰ـ ۴۲۱.
  11. پرش به بالا ر.ک:هولمیارد، ص۶۶.
  12. پرش به بالا ابن خلّکان، ج۱، ص۳۲۷.
  13. پرش به بالا ابن ندیم، ص۴۲۰ـ ۴۲۱.
  14. پرش به بالا ابن طاووس، ص۱۴۶.
  15. پرش به بالا الوافی بالوفیات، ج۱۱، ص۳۴.
  16. پرش به بالا امین، ج۴، ص۳۰.
  17. پرش به بالا صدیق خان، ج۲، ص۴۶۲.
  18. پرش به بالا ر.ک:د. اسلام، چاپ اول، تکمله، ذیل مادّه‍.
  19. پرش به بالا کرواس، ج۱، صLXIII
  20. پرش به بالا سزگین ج۴، ص۲۱۹.
  21. پرش به بالا ر.ک:سزگین، ج۴، ص۱۷۵ـ ۲۲۹.
  22. پرش به بالا ابن ندیم ص۴۲۲ـ۴۲۳.
  23. پرش به بالا عبداللّه نعمه ص۲۴۵.
  24. پرش به بالا ابن ندیم ص۴۲۱ـ ۴۲۳.
  25. پرش به بالا ابن ندیم، ص۴۲۱ نام تمامی آنها را برشمرده.
  26. پرش به بالا ر.ک:ابن ندیم، ص۴۲۱ـ۴۲۲.
  27. پرش به بالا ابن ندیم ص۴۲۲ـ۴۲۳.
  28. پرش به بالا ر.ک:جابربن حیان، مختار رسائل جابربن حیان، ص۳۹۲ـ۴۲۴.
  29. پرش به بالا ر.ک:جابربن حیان، مختار رسائل جابربن حیان، ص۴۹۹ـ۵۰۰.
  30. پرش به بالا ر.ک:جابربن حیان، مختار رسائل جابربن حیان، ص۱۱۵ـ ۱۲۵.
  31. پرش به بالا ر.ک:جابربن حیان، ۱۸۹۳، ص۹۲.
  32. پرش به بالا ر.ک:کوربن، فصل ۳.
  33. پرش به بالا ر.ک:جابربن حیان، ۱۹۲۸، ص۱۱ـ۱۲.
  34. پرش به بالا ر.ک:لوری، ۲۰۰۰، ص۸۰ ـ۸۱، ۸۶ ـ۹۰.
  35. پرش به بالا ر.ک:جابربن حیان، ۱۳۵۴، ص۷۱ـ۷۲؛ لوری، ۱۹۸۹، ص۱۱۱ـ۱۱۳.
  36. پرش به بالا pierre lory.
 

منابع

  • ابن خلّکان.
  • ابن صاعد اندلسی، التعریف بطبقات الامم : تاریخ جهانی علوم و دانشمندان تا قرن پنجم هجری، چاپ غلامرضا جمشیدنژاد اول، تهران ۱۳۷۶ ش.
  • ابن طاووس، فرج المهموم فی تاریخ علماء النجوم، نجف ۱۳۶۸، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش ؛
  • امین.
  • جابربن حیان، مختار رسائل جابربن حیان، چاپ پ. کراوس، قاهره ۱۳۵۴/۱۹۳۵.
  • صدیق حسن خان، ابجدالعلوم، ج ۲، بیروت ۱۳۹۵.
  • خلیل بن ایبک صفدی، الغیث المسجم فی شرح لامیة العجم، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰؛
  • خلیل بن ایبک صفدی، کتاب الوافی بالوفیات، ویسبادن ۱۹۶۲.
  • علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء، و هو مختصرالزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء، چاپ یولیوس لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.
  • ابن ندیم.
  • محمدتقی دانش پژوه، فهرست کتابخانة اهدائی آقای سیدمحمد مشکوة به کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران، ج ۳، بخش ۲، تهران ۱۳۳۵ ش.
  • یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة و المعرّبة، قاهره ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
  • محمدعیسی صالحیه، المعجم الشامل للتراث العربی المطبوع، ج ۲،قاهره ۱۹۹۳.
  • خانبابا مشار، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۴ ش.
  • اسماعیل مظهر، «جابربن حیان»، المقتطف، ج ۶۸،ش ۵ (شوال ۱۳۴۴)،ش ۶ (ذیقعده ۱۳۴۴).
  • احمد منزوی، فهرستوارة کتابهای فارسی، تهران ۱۳۷۴ ش.
  • عبداللّه نعمه، فلاسفة الشیعه: حیاتهم و آراؤهم، قم ۱۹۸۷.
  • Henry Corbin, L , alchimie comme art hi ratique , Paris 2003;
  • Dictionary of scientific biography , ed. Charles Coulston Gillispie, New York: Charles Scribner , s Sons, 1981, s.v. "Jabir ibn Hayya n" (by M. Plessner);
  • EI 2 , s.v. "Dja ¦bir B. H ¤ayya n" (by P. Kraus and M. Plessner);

Eric

  • John Holmyard, Alchemy , Middlesex, Engl. 1957;
  • Jabir ibn Hayyan, The Arabic works of Jabir ibn Hayyan , ed. Eric John Holmyard, Paris 1928;
  • idem, La chimie au moyen age , vol. 3: L , alchimie arabe , ed. Marcelin Berthelot and Olivier Houdas, Paris 1893;
  • idem, Dix traitإs d , alchimie, Les dix premiers traits du Livre des Soixante-dix , Prsents, traduits de l , arabe et commentإs par Pierre Lory, [Paris] 1996;
  • Paul Kraus, Le corpus des crits ja biriens , Cairo 1943;
  • idem, Ja bir ibn H ayya n: contribution ب l , histoire des ides scientifiques dans l , islam, Ja bir et la science grecque , Paris 1986;
  • Pierre Lory, Alchimie et mystique en terre d , islam , Paris 1989;
  • idem, "Eschatologie alchimique chez Ja bir ibn H ¤ayya n", Revue des mondes musulmans et de la Mediterrane , no. 91-94 (2000);
  • Hossien Nasr, Science and civilization in Islam , Cambridge 1968;
  • Syed Nomanul Haq, Name, natures and things: the alchemist Jabir ibn Hayyan and his book of stones , Dordrecht 1994;
  • Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums , Leiden 1967-1984.
  • Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur , Leiden 1943-1949, Supplementband , 1937-1942;
  • EI 1 , suppl., s.v. "Djabir B.Haiyan" (by P. Kraus);
  • Eric John Holmyard, "Jabir ibn Hayyan", in Proceeding of the Royal Society of Medicine , vol.16, London 1923;
  • Paul Kraus, Jabir ibn Hayyan: contribution l , histoire des ides scientifiques dans l , Islam , Cairo 1942-1943;
  • Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums , Leiden 1967-1984;
  • Moritz Steinschneider, Die europischen bersetzungen aus dem Arabischen bis Mitte des 17. Jahrhunderts , Graz 1956.

پیوند به بیرون

این مقاله با تلخیص از دانشنامه جهان اسلام اخذ شده است.

 

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 

منوی ناوبریورود



عطیه بن سعد بن جناده عوفی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B9%D8%B7%DB%8C%D9%87_%D8%A8%D9%86_%D8%B3%D8%B9%D8%AF_%D8%A8%D9%86_%D8%AC%D9%86%D8%A7%D8%AF%D9%87_%D8%B9%D9%88%D9%81%DB%8C

 

 

 

 

 

عطیه بن سعد بن جناده عوفی

 
 

عَطِیَّة بن سَعد بن جُناده عَوفی از تابعین و شیعیان حضرت علی(ع) در کوفه. از وی به عنوان مفسر، محدث و فقیه شیعی یاد کرده‌اند، کتابی در تفسیر قرآن دارد، وی در قیام مختار و قیام عبدالرحمن بن محمد بن اشعث برضد حجاج بن یوسف شرکت داشت. حجاج او را به دلیل خودداری از ناسزا گویی به حضرت علی(ع) تازیانه زد. در زمان خلافت علی(ع) به دنیا آمد و در سال ۱۱۱ق در کوفه وفات یافت. شهرت وی به خاطر همراهی جابر بن عبدالله انصاری در زیارت روز اربعین اول امام حسین(ع) است.

نسب

عطیه از طایفه بکالی تیره‌ای از قبیله بنی عوف بن امرؤ القیس شمرده می‌شد. پدرش، سعد بن جناده از قبیله بنی عوف[۱] و از صحابه رسول خدا(ص)[۲] و مادرش کنیزی از اهالی روم بود.[۳]

تولد، نام و کنیه

درباره روز، ماه و سال تولد عطیه خبر دقیقی در دست نیست اما برخی تولد وی را بین سالهای ۳۶ تا ۴۰ تخمین زده‌اند چرا که در زمان خلافت علی علیه‌السلام در کوفه متولد شد.[۴] پدرش وی را نزد امام آورد تا او را نامگذاری کند، امام او را در آغوش گرفت و گفت هذا عَطیّةُ الله(این موهبت و هدیه خداست). بدین جهت وی را عطیه نامیدند.[۵] حضرت علی برای وی از بیت المال مبلغی مقرر کرد.[۶] کنیه وی نیز ابوالحسن است.[۷] او را با لقب‌های عوفی، جدلی، قیسی و کوفی می‌شناسند.[۸]

مقام علمی

عطیه از تابعین محسوب شده و تا زمان امامت امام محمد باقر(ع) را درک کرده است.[۹] ابن سعد از علمای اهل سنت وی را ثقه و فردی صالح نام برده‌[۱۰] و ترمذی از او حدیث نقل کرده احادیث وی را حسن دانسته‌است.[۱۱] از او به عنوان محدث[۱۲] مفسر قرآن[۱۳] و فقیه شیعی در زمان حجاج بن یوسف ثقفی[۱۴][۱۵] یاد شده است.

او از عبدالله ابن عباس،[۱۶]ابوسعید خدری[۱۷]، عبدالله بن عمر[۱۸] و جابر بن عبدالله انصاری حدیث نقل کرده‌است.

از او نیز پسرش حسن، ابان بن تغلب، حجّاج بن أرطاة، قرّة بن خالد، و زکریا بن أبی زائده، محمد بن جحاده، مسعر بن کدام، فضیل بن مرزوق، و عده‌ای دیگر حدیث نقل کرده‌اند.[۱۹]

آثار

تفسیر قرآن: عطیه پنج جلد تفسیر قرآن نگاشت.[۲۰] او می‌گوید: من سه دوره تفسیر کامل قرآن را نزد ابن عباس آموختم و قرآن را نیز هفتاد بار در کنارش خواندم.[۲۱]

خطبه فدک: عطیه خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) که در مسجدالنبی ایراد شد را برای عبد الله محض، نوه امام حسن مجتبی(ع) نقل کرد.[۲۲]

زیارت اربعین: جریان زیارت اربعین همراه با جابر ابن عبد الله انصاری[۲۳]، از او نقل شده‌است.[۲۴]

زیارت امام حسین

شهرت عطیه به دلیل همراهی وی با جابر بن عبدالله انصاری در زیارت اربعین اول امام حسین(ع) است، عطیه نقل می‌کند که با جابر برای زیارت قبر امام حسین(ع) خارج شدیم، هنگامیکه به کربلا رسیدیم جابر به فرات نزدیک شده وغسل کرد و با آداب خاصی به زیارت امام حسین(ع) رفت.[۲۵]

در قیام مختار

عطیه در قیام مختار حضور یافت و به دستور مختار تحت فرماندهی ابوعبدالله جدلی برای نجات بنی هاشم و محمد بن حنفیه از دست عبدالله بن زبیر عازم مکه شد. هنگامیکه به نزدیکی مکه رسیدند ابوعبدالله بجدلی هشتصد نفر از نیرومندان سپاه خود را به فرماندهی عطیه به شهر فرستاد، این گروه وارد مکه شده و چنان تکبیری گفتند که ابن زبیر صدای آن را شنید و گریخت و وارد دار الندوه شد. برخی گفته‌اند ابن زیبر از ترس به پرده‌های کعبه پناه برد و گفت: من پناهنده به خدایم.

عطیه می‌گوید: ما پیش ابن عباس و ابن حنفیه رفتیم که با یاران خود در خانه‌هایی زندانی بودند، اطراف آن خانه‌ها را تا سر دیوارها هیزم چیده بودند به طوری‌که اگر آن را آتش می‌زدند همه در آن می‌سوختند. پس از نجات آنها از ابن عباس و محمد بن حنفیه درخواست کردیم تا اجازه دهند شر عبدالله بن زبیر را کم کنیم ولی آنان به دلیل حرمت خانه کعبه اجازه ندادند.[۲۶]

در قیام ابن اشعث

عطیه در قیام عبدالرحمن بن محمد اشعث بر ضد حجاج بن یوسف شرکت کرد و پس از شکست ابن اشعث به فارس گریخت. حجاج بن محمد بن قاسم ثقفی نامه نوشت تا عطیه را احضار کرده و از وی بخواهد حضرت علی(ع) را لعن کند و اگر از این کار خوداری چهارصد ضربه شلاق به وی زده و سر و صورتش را بتراشد. وی پس از احضار از این کار خوداری کرده چهار صد تازیانه خورد و محمد بن قاسم موی سر و صورتش را تراشید.[۲۷][۲۸]

وفات

عطیه پس از امتناع از ناسزا گفتن به حضرت علی(ع) و خوردن تازیانه به خراسان رفت. پس از به حکوت رسیدن عمر بن هیبره در عراق، عطیه به وی نامه‌ای نوشت و از وی خواست تا به کوفه برگردد او نیز موافقت کرد. وی در کوفه بود تا اینکه در سال ۱۱۱ق در گذشت.[۲۹] برخی به اشتباه سال وفات وی را ۱۲۷ق ذکر کرده‌اند.[۳۰]

تبار و فرزندان

عطیه فرزندانی به نام‌های علی، از اصحاب امام صادق(ع)[۳۱][۳۲]، حسن، حسین[۳۳] و عبدالله[۳۴]داشته است.

حسن بن عطیه نیز فرزندی به نام حسین داشته که کنیه وی اباعبدالله بوده‌ است.[۳۵] حسین در زمان خلافت هارون الرشید منصب قضاوت را بر عهده داشت.[۳۶] تبار عطیه با لقب عوفی شناخته می‌شوند.[۳۷]

پانویس

  1. پرش به بالا الأنساب،ج‌۹،ص:۴۰۵
  2. پرش به بالا أسدالغابة،ج‌۲،ص:۱۸۹
  3. پرش به بالا الطبقات الکبری،ج‌۶،ص:۳۰۵
  4. پرش به بالا الطبقات الکبری،ج‌۶،ص:۳۰۵
  5. پرش به بالا الطبقات الکبری،ج‌۶،ص:۳۰۵
  6. پرش به بالا الطبقات الکبری،ج‌۶،ص:۳۰۵
  7. پرش به بالا تاریخ الطبری،ج‌۱۱،ص:۶۴۰
  8. پرش به بالا الأعلام،ج‌۴،ص:۲۳۷
  9. پرش به بالا رجال شیخ طوسی،ص۵۱; تنقیح المقال، ج ۲،ص۲۵۳; سفینه البحار، ج ۶،ص۲۹۶.
  10. پرش به بالا الطبقات الکبری،ج‌۶، ص۳۰۵
  11. پرش به بالا إمتاع الأسماع،ج‌۱۳،پاورقی ص:۱۶
  12. پرش به بالا جمهرةأنساب العرب،متن،ص:۳۰۹
  13. پرش به بالا تنقیح المقال، ج ۲،ص۲۵۳.
  14. پرش به بالا أنساب الأشراف،ج‌۱۳،ص:۲۶۸
  15. پرش به بالا تاریخ الإسلام،ج‌۷،ص:۴۲۴
  16. پرش به بالا تاریخ الإسلام،ج‌۷،ص:۴۲۴
  17. پرش به بالا إمتاع الأسماع،ج‌۱۳،ص:۱۶
  18. پرش به بالا تاریخ الإسلام،ج‌۷،ص:۴۲۴وشواهد التنزیل، ج ۱،ص۲۹۵وعمدة عیون صحاح الأخبار،ص۲۳۳
  19. پرش به بالا إمتاع الأسماع،ج‌۱۳،ص:۱۶
  20. پرش به بالا تنقیح المقال، ج ۲،ص۲۵۳.
  21. پرش به بالا تنقیح المقال، ج ۲،ص۲۵۳.
  22. پرش به بالا سفینه البحار، ج ۶،ص۲۹۶;
  23. پرش به بالا شیخ صدوق، الامالی،ص۷۵
  24. پرش به بالا بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ج‌۲،ص۷۴و بحار الانوار، ج ۹۸،ص۱۹۶
  25. پرش به بالا بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ج‌۲،ص۷۵و بحار الانوار، ج ۹۸،ص۱۹۶
  26. پرش به بالا الطبقات الکبری،ج‌۵،ص:۷۵
  27. پرش به بالا الطبقات الکبری،ج‌۶،ص:۳۰۵
  28. پرش به بالا تاریخ الطبری،ج‌۱۱،ص:۶۴۱
  29. پرش به بالا الطبقات الکبری،ج‌۶،ص:۳۰۵
  30. پرش به بالا تاریخ الإسلام،ج‌۷،ص:۴۲۴
  31. پرش به بالا إستقصاء الاعتبار فی شرح الإستبصار، ج‌۴، ص: ۴۰۳
  32. پرش به بالا مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، الخاتمةج‌۸، ص: ۲۲۵
  33. پرش به بالا الأنساب،ج‌۹،ص:۴۰۵
  34. پرش به بالا أنساب الأشراف،ج‌۲،ص:۱۱۳(چاپ زکار،ج‌۲،ص:۳۵۷)
  35. پرش به بالا الطبقات الکبری،ج‌۷،ص:۲۳۹
  36. پرش به بالا أنساب الأشراف،ج‌۱۳،ص:۲۶۹
  37. پرش به بالا الأنساب،ج‌۹،ص:۴۰۴
 

منابع

  • ابن بطریق، یحیی بن حسن، عمدة عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
  • ابن حزم(م ۴۵۶)، جمهرة أنساب العرب، تحقیق لجنة من العلماء، بیروت،‌دار الکتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۰۳.
  • ابن سعد، محمد بن سعد بن منیع الهاشمی البصری(م ۲۳۰)، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبد القادر عطا، بیروت،‌دار الکتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۱۰.
  • بلاذری،أحمد بن یحیی بن جابر(م ۲۷۹)، کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت،‌دار الفکر، ط الأولی، ۱۴۱۷.
  • حسکانی، عبید الله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، محقق، محمودی، محمدباقر، تهران، التابعة لوزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی، مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
  • ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد(م ۷۴۸)،تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمری، بیروت،‌دار الکتاب العربی، ط الثانیة، ۱۴۱۳.
  • زرکلی خیرالدین(م ۱۳۹۶)، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت،‌دار العلم للملایین، ط الثامنة، ۱۹۸۹.
  • سمعانی،أبو سعید عبد الکریم بن محمد بن منصور التمیمی(م ۵۶۲)، الأنساب، تحقیق عبد الرحمن بن یحیی المعلمی الیمانی، حیدر آباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، ط الأولی،۱۳۸۲.
  • شیخ صدوق، الامالی، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، ۱۴۰۰ق
  • طبری آملی، عماد الدین محمد، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، نجف، المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، ۱۳۸۳ق.
  • طبری، أبو جعفر محمد بن جریر(م ۳۱۰)، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت،‌دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷.
  • علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت،‌دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • محمد بن حسن به شهیدالثانی(۱۰۳۰ق)، إستقصاء الاعتبار فی شرح الإستبصار، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، چاپ قم، ۱۴۱۹ ق

چاپ اول.

  • مقریزی،تقی الدین أحمد بن علی(م ۸۴۵)، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت،‌دار الکتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۲۰.
  • نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، مصحح مؤسسة آل البیت علیهم السلام، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، چاپ قم، چاپ ۱۴۰۸ ق، چاپ اول.

منابع مطالعاتی

بابانیا،علی اصغر،عطیه عوفی الگوی مقاومت، مجله فرهنگ کوثر، خرداد ۱۳۷۸ - شماره ۲۷(۴ صفحه - از ۷۳ تا ۷۶)

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 

زرارة بن اعین

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B2%D8%B1%D8%A7%D8%B1%D8%A9_%D8%A8%D9%86_%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%86

 

 

 

زرارة بن اعین

 
 
زُرارَة بن اَعْیَن

زادروز حدود ۷۰ق
درگذشت حدود ۱۵۰ق - کوفه
شاگردان موسی بن بکر واسطی، ابان بن تغلب حریزی، حنان بن سدیر، جمیل بن دراج، هشام بن سالم، ابن بکیر، ابن مسکان، ابوخالد، ثعلبه بن میمون، علی بن عطیه، عمر بن اذنیه، محمد بن حمران، حَریز، حسن بن موسی
شناخته‌شده برای فقیه، متکلم و از اصحاب اجماع
دین اسلام
مذهب شیعه
آثار الاستطاعة والجبر والعهود
فرزندان عبیدالله، عبدالله، حسن، حسین، یحیی و رومی

زُرارَة بن اَعْیَن بن سُنسُن شَیبانی کوفی، (ولادت حدود ۷۰ - وفات ۱۵۰ هجری قمری) صحابه خاص امام باقر (ع)، امام صادق (ع) و امام کاظم (ع) و از بزرگ‌ترین فقها ومتکلمان شیعه و از اصحاب اجماع. امام جعفر صادق(ع) او را از برترین اصحاب خود برشمرده و درباره اش گفته‌است: «اگر زراره نبود، احادیث پدرم از میان می رفت.» و او را به بهشت بشارت داده و از جمله مخبتین، اوتاد الارض، السابقون السابقون و ... برشمرده است. زراره از خاندان بزرگ آل اعین است که افراد بسیاری از این خاندان جزو اصحاب ائمه(ع)، راویان بزرگ و فقهای شیعه بوده‌اند. گویا زراره تألیفات فراوانی داشته، اما در آثار رجالی، تنها نام کتاب الاستطاعة والجبر والعهود، ذکر شده است و به نام دیگر آثار او اشاره‌ای نشده است.

اسم و کنیه

اصحاب اجماع

یاران امام باقر(ع):
۱. زُرارَة بن اَعین
۲. مَعروفِ بنِ خَرَّبوذ
۳. بُرَید بن معاویه
۴. ابوبصیر اَسَدی یا (ابوبصیر مرادی)
۵. فُضَیل بن یسار
۶. محمد بن مُسلِم

یاران امام صادق(ع):
۱. جَمیل بن دَرّاج
۲. عبدالله بن مُسکان
۳. عبدالله بن بُکَیر
۴. حَمّاد بن عثمان
۵. حماد بن عیسی
۶. اَبان بن عثمان

یاران امام کاظم(ع) و امام رضا(ع)
۱. یونس بن عبدالرحمن
۲. صَفوان بن یحیی
۳. اِبن اَبی عُمَیر
۴. عبدالله بن مُغَیرِه
۵. حسن بن محبوب
۶. احمد بن ابی نصر بزنطی

اسم اصلی او، عَبدرَبّه و لقبش زراره بوده است. چنانچه در روایتی خود او نقل می‌کند که امام صادق(ع) به من فرمود:‌ای زراره اسم تو در اسامی اهل بهشت بدون الف است. گفتم: بله فدایت شوم اسم اصلی من عبدربه و لقبم زراره است.[۱] کنیه او را ابوعلی یا ابوالحسن ذکر کرده‌اند.[۲]

نسب

زراره از خاندان بزرگ آل اعین است. این خاندان که منسوب به اعین‎ بن‎ سُنْسُن است، از نظر زمانی طولانی‎ترین دوران خدمات علمی را در میان دیگر خاندان‌های شیعی دارا ست. افراد آل اعین، کوفی و غالباً در شهر کوفه ساکن بوده‎اند.[۳]

جد زراره، سُنسن، مسیحی و راهب بوده است و طبیعتاً پسرش اعین نیز مسیحی بوده و پس از اسارت اعین به دست مسلمین و رفتن به قبیله بنی شیبان وی به اسلام گرویده است. تستری اعین را سنی می‌داند و به تبع او فرزندانش هم سنی بوده و سپس جمعی از آنان شیعه شده‌اند.[۴]

مقام علمی

ابن ندیم در الفهرست زراره را بزرگترین عالم شیعه در فقه، حدیث، کلام و شناخت مذهب تشیع دانسته است. نجاشی در رجال خود وی را بزرگ و استاد شیعیان در زمان حیاتش معرفی می‌کند، که قارِی قرآن، فقیه، متکلم، شاعر و ادیب بوده و تمام خصائص دین و مزایای فضیلت در او جمع شده بود و راستگو، مورد اعتماد و در زمان خویش بر همه اصحاب مقدم بود.

وی از جمله اصحاب اجماع است، که از نظر دانشمندان شیعه هر چه روایت کند، راست و درست است. امام جعفر صادق(ع) او را از برترین اصحاب خود برشمرده است.

گرچه زراره تألیفات فراوانی داشته، اما در آثار رجالی، تنها نام یکی از آاثار او، کتاب الاستطاعة والجبر والعهود، ذکر شده است و به نام دیگر آثار او اشاره‌ای نشده است.[۵]

تعداد روایات او

طبق نقل کتاب معجم رجال الحدیث، بیش از دو هزار و نود و چهار روایت از طریق زراره به ما رسیده است و طبق نقل کتاب مفتاح الکتب الاربعة، روایاتی که به مباشرت ازمعصومین در کتب اربعه دارد، هزار و دویست و پنجاه و چهار روایت است.[۶]

شاگردان زراره

جمع زیادی از متکلمان شیعه در زمره شاگردان او هستند. روایت کنندگان او را بالغ بر یکصد تن نوشته‌اند، از جمله: موسی بن بکر واسطی، ابان بن تغلب حریزی، حنان بن سدیر، جمیل بن دراج، هشام بن سالم، ابن بکیر، ابن مسکان، ابوخالد، ثعلبه بن میمون، علی بن عطیه، عمر بن اذنیه، محمد بن حمران، حریز، حسن بن موسی.[۷]

فرزندان و برادران زراره

زراره فرزندانی به نام‌های عبیدالله، عبدالله، حسن، حسین، یحیی و رومی داشت.

  • حسن بن زراره از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و در شمار علما، فقها و محدثان شیعه است.
  • حسین بن زراره از یاران امام صادق(ع) و از بزرگان و ثقات شیعه است.[۸]

امام صادق(ع) در مورد این دو برادر دعا کرده و فرموده است:

«‌الحسن و الحسین احاطهما الله و کلاهما و رعاهما و حفظهما بصلاح ابیهما کما حفظ الغلامین؛ [۹] خداوند، حسن و حسین را به واسطه صالح بودن پدرشان حمایت کند و نگاه دارد و رعایت و حفظشان کند؛ چنان که آن دو فرزند یتیم را [توسط حضرت خضر] حفظ نمود ».
  • عبیدالله بن زراره که در برخی از منابع عبید ذکر شده است، از اصحاب امام باقر و امام صادق(ع) است. ایشان دارای شخصیتی ممتاز و جایگاهی رفیع است و در منابع حدیثی، روایتی ذکر شده که دلالت بر همنشینی زیاد او با امام صادق(ع) دارد.[۱۰] نجاشی نام عبدالله بن زراره را در زمره مصنفان شیعه آورده است و دارای تألیف و از اصحاب امام صادق(ع) و جزو ثقات بوده است.[۱۱]
  • درباره رومی بن زراره از امام صادق و امام کاظم(ع) روایت شده است که او ثقه بوده و نجاشی هم ایشان را صاحب کتاب و تألیف دانسته است.[۱۲]
  • محمد بن زراره از اصحاب امام صادق(ع) بوده و از آن حضرت و از پدرش زراره روایت نقل کرده است و نام ایشان در زمره روات ذکر شده است.[۱۳]
  • یحیی بن زراره از اصحاب امام صادق(ع) و دارای روایات بسیار و صاحب اصول و تصانیف بوده است.[۱۴]

برادران زراره عبدالرحمن، بکیر و حمران به غیر از مالک و قعنب تمامی از اجلاء و بزرگان هستند.[۱۵]

برادر دیگر زراره، عبدالملک است که امام صادق(ع) قبر او را زیارت نمود و برای او طلب رحمت نمود.[۱۶] فرزند عبدالملک، به نام ضریس، از ثقات روات است.[۱۷]

زراره از زبان امامان

درباره زرراه دو دسته روایات از اهل بیت وارد شده است:

  • برخی از روایات، مشتمل بر مدح اوست. اخبار در مدح زراره از ائمه اطهار(ع) به حد تواتر است که گاهی از او تعبیر به یکی از اوتاد زمین و اعلام دین و‌گاه به یکی از سابقین و مقربین و‌گاه به یکی از مخبتین و‌گاه به نگهبان دین و امین بر حلال و حرام شرع مبین نموده ‏اند که به چند روایت از این دسته روایات اشاره می‌شود:
  1. از امام صادق (ع) روایت است که درباره زراره فرمود: «‌لولا زرارة لقلت ان احادیث ابی ‏ستذهب »، اگر زراره نبود، می‌‏گفتم که احادیث پدرم از بین خواهد رفت.[۱۸]
  2. جمیل بن دراج از امام صادق(ع) روایت کرده که حضرت فرمود: وزنه ‏های زمین و پرچم ‏های دین چهار نفرند: زرارة بن اعین، محمد بن مسلم....[۱۹]
  3. سلیمان بن خالد، از مام صادق(ع) روایت کرده که حضرت فرمود: نمی‎‏یابم کسی را که ذکر ما و احادیث پدرم را زنده کرد، جز: زراره، ابوبصیر، محمد بن مسلم و برید بن معاویه عجلی، اگر اینان نبودند، کسی نبود که روایات پدرم را استنباط کند، و ذکر ما را زنده کند. ایشان حفظ کننده‏ دین، و امناء پدرم بر حلال و حرام الهی می‌‏باشند، و اینان سبقت گیرنده به سوی ما، در دنیا و آخرت، خواهند بود.[۲۰]
  4. جمیل بن دراج روایت شده که گفت: شنیدم امام صادق(ع) فرمود: بشارت ده مخبتین را به بهشت: برید بن معاویه عجلی، ابوبصیر لیث بن بختری، محمد بن مسلم و زراره‍. این چهار تن امناء خداوند بر حلال و حرام او و اگر ایشان نبودند، هر آینه آثار نبوت منقطع می‌‏گردید.
  5. داوود بن سرحان از امام صادق(ع) نقل کرده که حضرت فرمود: یاران پدرم همگی خوب و زینت ما می‌‏باشند، چه زنده، چه مرده، ایشان، زراره، محمد بن مسلم، لیث مرادی و برید عجلی هستند. این چهار تن بر عدل و راستگویی پایدار و استوارند؛ و این جماعت سبقت جویندگان و از مقربین می‌‏باشند.[۲۱]
  6. امام موسی بن جعفر(ع) فرمود: روز قیامت که می‌‏شود منادی فریاد م ‏کند: کجایند حواریون محمد بن عبدالله، رسول الله(ص)، کسانی که نقض عهد نکرده و از او پیروی نموده ‏اند؟ ناگاه سلمان، ابوذر و مقداد برمی ‏خیزند. پس منادی فریاد می‌‏کند: کجایند حواریون علی بن ابیطالب وصی رسول الله(ص) ؟ عمرو بن حمق خزاعی، محمد بن ابی ‏بکر، میثم تمار و اویس قرنی برمی ‏خیزند. [سپس امام یک یک ائمه و حواریون ایشان را نام برده و در انتها فرمود:] آن‌گاه منادی ندا می‌‏کند: کجایند حواریون محمد بن علی و جعفر بن محمد(ع) ؟ عبدالله بن شریک عامری، زرارة بن اعین، برید بن معاویه عجلی، محمد بن مسلم، ابوبصیر، عبدالله بن ابی ‏یعفور، عامر بن عبدالله، وحمران بن اعین برمی‌‏خیزند...[۲۲]
  • دسته دوم روایاتی هستند که مشعر بر ذم و قدح اوست. محدثان شیعه روایات دسته دوم را حمل بر تقیه نموده و گفته ‏اند که صدور این گونه اخبار برای حفظ جان زراره بوده است و این مطلب از خلال بعضی از آنها استفاده می‌‏شود. به عنوان نمونه به دو روایت اشاره می‌شود:
  1. حضرت صادق(ع) به عبدالله بن زراره فرمود: به پدرت سلام برسان و بگو که عیبجویی و نکوهش من نسبت به تو از نظر دفاع و صیانت تو می‌‏باشد؛ زیرا که دشمنان ما نسبت به کسی که محبوب و مقرب ما باشد، از هیچ گونه آزاری فروگذار نمی‌کنند، و او را در دوستی و نزدیکی به ما سرزنش می‌‏نمایند، و آن را که ما نکوهش نماییم، ستایش می‌کنند؛ و چون تو در بین مردم به دوستی و گرایش به ما شهرت پیدا کرده ‏ای و از این جهت مورد توجه دشمن و سرزنش مردم هستی، خواستم تا با نکوهش تو، مردم، در امر دین، تو را ستایش کنند و افکار دشمنان از تو منصرف گردد؛ زیرا خدای تعالی در کلام مجید می‌‏فرماید: «‌اما السفینة فکانت لمساکین یعملون فی البحر فاردت ان اعیبها و کان وراء هم ملک یاخذ کل سفینة غصیا »، اما کشتی از آن مستمندانی بود که در دریا کار می‌‏کردند، پس من خواستم معیوبش کنم تا از چشم طمع پادشاه ستمگری که در راهشان بود و تمام کشتی ‏های سالم را به غضب می‌‏گرفت، محفوظش دارم. این مثل را بفهم، خدای تو را رحمت کند، به درستی که تو در نزد من، از تمام مردم دوست داشتنی ‏تر، و از تمام اصحاب پدرم محبوب ‏تری، چون تو بهترین کشتی دریای بیکران امامتی و پشت سرت پادشاه ستمکار غاصبی قرار گرفته که مراقب گذشتن کشتی ‏های نیکویی است در اختیار خود قرار دهد. رحمت خدا بر تو باد، در زندگی، سرنشینانش را از روی ستم در اختیار خود قرار دهد. رحمت خدا بر تو باد، در زندگی و حیاتت، و رحمت و خشنودی خدا بر تو باد، در حال مماتت. همانا پسرانت حسن و حسین رسالت تو را به من رساندند، خداوند ایشان را رعایت کند و به سبب نیکویی پدرشان در حفظ خود نگاه دارد...[۲۳]
  2. کشی گوید: محمد بن قولویه، به سند خود، از حسین بن زراره نقل کرده که گفت: به امام صادق(ع) عرض کردم که پدرم به شما سلام می‌‏رساند و می‌‏گوید: خدا مرا قربان تو گرداند، اشخاصی که از محضر مبارکت می‌‏آیند، خبر می‌‏دهند که درباره من چیزهایی فرموده ‏اید، و این اخبار مرا ناراحت کرده است. حضرت فرمود: به پدرت سلام برسان و بگو، به خدا سوگند، من برای تو خیر دنیا و آخرت را می‌‏خواهم، و به خدا سوگند، من از تو راضی می‌‏باشم؛ پس از این به گفته مردم توجه مکن.[۲۴]

زراره در کلام علمای شیعه

علامه حلی، در خلاصة الاقوال، درباره زراره می‌‏گوید: زراره مرد بزرگی از ما (امامیه)، در زمان خود است که بر امثال و اقرانش تقدم داشت. او قاری، فقیه، متکلم، شاعر و ادیب بوده و در او خصلت ‏های فضل و دین جمع گردیده و در شمار موثقین شمرده شده و در آن چه نقل می‌‏کرده، راستگو بوده است.[۲۵]

نجاشی نیز، به همان گونه که از کتاب خلاصه نقل شد، زراره را تصویف نموده است، جز آن که لفظ ثقه در عبارت نجاشی ذکر نشده است.[۲۶]

شیخ طوسی در کتاب رجالش، در باب اصحاب امام موسی بن جعفر(ع) گفته: زرارة بن اعین شیبانی، در شمار موثقین به حساب آمده و از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) روایت می‌‏کند.[۲۷]

ابوغالب زراری در رساله ‏ای که برای فرزند فرزندش، محمد بن عبدالله، نوشته؛ درباره زراره چنین می‌‏گوید: «‌او چهره‏‌ای سپید گون و پیکری درشت و فربه داشت و بر پیشانی‏‌اش نشان سجود نقش بسته بود. هر روز جمعه که به قصد اداینماز از خانه بیرون می‌‏رفت، مردم در راه وی می‌‏ایستادند، و از دیدار سیمای روحانی و شکوهمند وی منبسط می‌‏گشتند. او در فقه و حدیث از نام آوران رجال شیعه امامیه بود و در علم کلام نیز دستی قوی و پایه‏‌ای رفیع داشت، و هیچ کس را قدرت آن نبود که در مناظره او را مغلوب سازد؛ لیکن مداومت وی به امر عبادت او را از اشتغال به کلام باز داشته بود. گروه بسیاری از متکلمین شیعه در سلک شاگردان وی به شمار رفته‌اند. او هفتاد (یا نود) سال عمر کرد. از برای آل اعین فضایل بسیاری است، و آن چه در حق ایشان گفته شده، زیادتر از آن است که برای تو بنویسم ».

از ابن ابی ‏عمیر که از بزرگان شیعه است، نقل شده که وقتی به جمیل بن دراج از بزرگان فقهاء و محدثین شیعه، گفت: چه نیکو محضری است محضر تو چه زینتی دارد مجلس افتاده تو! گفت: آری، لیکن به خدا سوگند که ما، در برابر زراره، همچون کودکان دبستانی که در نزد معلم خود باشند، بودیم.[۲۸]

وفات

بیشتر محدثین وفات زراره را در سال ۱۴۸ بعد از وفات امام صادق(ع)، به فاصله دو ماه، یا کمتر، دانسته و گفته ‏اند که زراره به هنگام وفات آن حضرت مریض بود و به همان مرض از دنیا رفت.[۲۹] لیکن برخی از محدثین وفات زراره را در سال ۱۵۰ ذکر کرده ‏اند.[۳۰]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. پرش به بالا زراری، ابوغالب، تاریخ آل اعین، ص۳۵.
  2. پرش به بالا ابن ‏ندیم، الفهرست، ص۳۰۹-۳۰۸.
  3. پرش به بالا ابوغالب زراری، مقدمه مصحح، ص«‌د ».
  4. پرش به بالا تستری، قاموس الرجال، ج۲، ص۱۷۲.
  5. پرش به بالا مهری، سید محمد جواد، یاران امامان زرارة بن اعین.
  6. پرش به بالا باقری بیدهندی، ناصر، اصحاب اجماع، فصلنامه علوم حدیث، شماره۹.
  7. پرش به بالا باقری بیدهندی، ناصر، اصحاب اجماع، فصلنامه علوم حدیث، شماره۹.
  8. پرش به بالا تاریخ آل زراره، ص۸۸.
  9. پرش به بالا کشی، رجال، ص۱۳۹.
  10. پرش به بالا تاریخ آل زراره، ص۹۲.
  11. پرش به بالا نجاشی، رجال، ص۲۲۳.
  12. پرش به بالا نجاشی، رجال، ص۱۱۶.
  13. پرش به بالا تاریخ آل زراره، ص۹۵.
  14. پرش به بالا تاریخ آل زراره، ص۹۶.
  15. پرش به بالا کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۱۶۱.
  16. پرش به بالا کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۱۷۵.
  17. پرش به بالا کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۳۱۳.
  18. پرش به بالا طوسی، فهرست، ص۱۴۲، کشی، رجال (اختیار معرفة الرجال)، ص۱۲۲.
  19. پرش به بالا کشی، رجال (اختیار معرفة الرجال)، ص۲۳۸.
  20. پرش به بالا شیخ مفید، اختصاص، ص۶۶؛ کشی، رجال، ص۱۲۴؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۷، ص۳۹۰.
  21. پرش به بالا کشی، رجال، ص۱۷۰.
  22. پرش به بالا اختیار معرفة الرجال، ص۹.
  23. پرش به بالا کشی، رجال، ص۱۲۵؛ شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، ج۱، مجلس پنجم، ص۳۴۴؛ نامه دانشوران، ج۹، ص۸۷.
  24. پرش به بالا کشی، رجال، ص۱۲۸.
  25. پرش به بالا علامه حلی، خلاصة الاقوال، ص۳۸.
  26. پرش به بالا نجاشی، رجال، ص۱۲۵.
  27. پرش به بالا طوسی، رجال، ص۳۵۰.
  28. پرش به بالا کشی، رجال، ص۱۲۳.
  29. پرش به بالا کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۱۴۳؛ شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، ج۱، ص۳۴۵؛ قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج۱، ص۵۴۸.
  30. پرش به بالا نجاشی، رجال، ص۱۲۵؛ علامه حلی، خلاصة الاقوال، ص۳۸.
 
 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 

 

چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 11:37

مقدس اردبیلی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3_%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D9%84%DB%8C

 

 

 

مقدس اردبیلی

 
 
مقدس اردبیلی.jpg
اطلاعات فردی
نام کامل احمد بن محمد اردبیلی
لقب مقدس اردبیلی
زادگاه اردبیل
محل زندگی نجف
تاریخ وفات ۹۹۳ق
محل دفن حرم امام علی(ع)
شهر وفات نجف
اطلاعات علمی
استادان سید علی صائغ • جمال‌الدین محمود
شاگردان میرزا محمد استرآبادی • شیخ حسن عاملی • سید محمد عاملی • ملا عبدالله شوشتری
اجازه اجتهاد از سید علی صائغ
تالیفات استیناس المعنویة • حاشیه بر شرح تجرید،حدیقة الشیعة •زبدة البیان فی آیات الاحکام
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسی ارتباط با دربار صفوی
اجتماعی تلاش برای رفع مشکلات شیعیان

احمد بن محمد اردبیلی، (درگذشته ۹۹۳ق) معروف به مقدس و محقق اردبیلی از فقهای امامیه در قرن دهم قمری و از معاصران شیخ بهایی.

مقدس اردبیلی در علوم عقلی و نقلی تبحر داشت و حوزه علمیه نجف در زمان ریاست او رونقی دوباره یافت. زبدة البیان از مهمترین آثار او است. اردبیلی در مسائل فقهی چون نجاست خمر، حرمت غنا و شرایط قاضی نظریاتی بر خلاف مشهور فقهای شیعه داشت که در مجمع الفائده و البرهان آمده است.

مقدس، از دربار صفویه برای گسترش تشیع و حل مشکلات شیعیان استفاده می‌کرد با این حال زهد و تقوایش نیز زبانزد بود.

زندگی و تحصیلات

احمد اردبیلی فرزند محمد در قرن ۱۰ق در اردبیل زاده شد. وی معاصر شیخ بهایی و شاه عباس اول بود[۱] علوم نقلی و فقه را نزد سید علی صائغ و دیگر استادانحوزه علمیه نجف فرا گرفت.[۲] اردبیلی مدتی به شیراز مهاجرت کرد و نزد جمال الدین محمود علوم عقلی را فراگرفت.[۳] وی در اواخر عمر در نجف از تدریس عقلیات سر باز زد و تا زنده بود به تدریس نقلیات پرداخت.[۴] وی در دوران ریاست خود به حوزه علیمه نجف آن را رونقی تازه بخشید.[۵] و به محقق اردبیلیمعروف شد.[۶] او در صفر ۹۹۳ق[۷] درگذشت و در ایوان طلای حرم امام علی(ع) به خاک سپرده شد.[۸] حرزالدین درگذشت او را در ۹۹۲ق ذکر کرده است.[۹]

اردبیلی نخستین کسی بود که پس از عصر شیخ طوسی دایره عمل به خبر واحد را گسترش داد و به خبر غیر امامی ثقه توجه داشت.[۱۰]

خصوصیات اخلاقی

وی به مقدس شهرت یافت[۱۱] از وی کراماتی نیز نقل شده است[۱۲] مقدس اردبیلی خود را در برابر شاگردانش بسیار کوچک می‌شمرد. از شاگردانش گزارش‌هایی درباره تواضع او و کمک‌هایش به محرومان نقل شده است.[۱۳]

وی مورد تجلیل علما و فقهای شیعه قرار گرفته است؛ از جمله سید مصطفی تفرشی[۱۴]، شیخ حر عاملی[۱۵]علامه مجلسی و شیخ عباس قمی او را با القاب و عبارت‌های گوناگونی ستوده‌اند.[۱۶] صاحب جواهر و محدث بحرانی در الحدائق الناضرة و صاحب مستند الشیعه از او به عظمت یاد کرده‌اند.

ارتباط با دربار صفوی

وی با دربار صفویه ارتباط داشت، و از این راه در گسترش تشیع و حل مشکلات شیعیان تلاش‌های زیادی کرد هر چند وی به درخواست شاه عباس صفوی برای ترک نجف و مهاجرت به ایران پاسخ منفی داد اما برای حل مشکلات شیعیان همواره به دربار صفوی تذکراتی می‌داد و نامه‌نگاری می‌کرد.[۱۷]

به گفتۀ حرزالدین در معارف الرجال، مقدس اردبیلی در نجف بود، نامه‌ای درباره نیازمندی یکی از علویان، به شاه طهماسب اول نوشت و در آن شاه را به دوستی و برادری خطاب کرد. هنگامی که شاه طهماسب نامه را خواند بهآن شخص علوی کمک کرد و به نزدیکان خود گفت هنگامی که من از دنیا رفتم این نامه در قبر من زیر سرم قرار دهید تا به وسیلۀ آن بر تکیر و منکر احتجاج کنم به اینکه ملا احمد مرا برادر و دوست قبول کرده است و سبب نجاتم از آتش شود.[۱۸]

مرجعیت

اردبیلی، از سید علی صائغ اجازه اجتهاد دریافت کرد. [۱۹] و به گفتۀ محمد ابراهیم جناتی، در سال‌های ۹۸۴-۹۹۳ق مرجع تقلید بوده است و مردم به این عنوان به او رجوع می‌کردند.[۲۰]

شاگردان

گفته شده است مقدس اردبیلی ۱۰ شاگرد داشته است برخی از شاگردانش عبارتند از:

برخی اندیشه‌ها

مقدس اردبیلی در برخی از مسائل فقهی مانند نجاست خمر، حرمت غنا[۲۷] و شرایط قاضی[۲۸] آرائی بر خلاف مشهور داشته است که آنها را در کتاب مجمع الفائدة و البرهان فی شرح الاذهان بیان کرده است.[۲۹]

آثار

اردبیلی در موضوعات کلام، فقه، اصول، عقاید و سیره اهل بیت(ع) آثاری نگاشت که برخی از آنها عبارتند از:

پانویس

  1. پرش به بالا شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج۳، ص۶۰.
  2. پرش به بالا گلشن ابرار، ص۱۷۹.
  3. پرش به بالا افندی، ریاض العلماء، ج۱،ص۹۰.
  4. پرش به بالا افندی، ریاض العلماء،، ج۱،ص۹۰.
  5. پرش به بالا گلشن ابرار، ج۱، ص۱۸۱.
  6. پرش به بالا مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۳۶۷.
  7. پرش به بالا اعیان الشیعه، ج۳، ص۸۰؛ افندی، ریاض العلماء، ج۱، ص۹۰؛ امل الآمل، ج۲، ص۲۳؛ تفرشی، نقدالرجال، ص۲۹.
  8. پرش به بالا مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۳۷۰؛ معارف رجال، ص۵۶.
  9. پرش به بالا حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۵۶.
  10. پرش به بالا محمدحسن ربانی، ص۳۹.
  11. پرش به بالا مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۳۶۷.
  12. پرش به بالا مجلسی، بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۷۴؛ تنکابنی، قصص العلما، ص۳۴۵؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۳۶۷.
  13. پرش به بالا جزایری، انوار‌النعمانیه، ج۳، ص۴۰؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۳۶۸.
  14. پرش به بالا تفرشی، نقدالرجال، ص۲۹
  15. پرش به بالا حر عاملی، امل الآمل، ج۲، ص۲۳.
  16. پرش به بالا قمی، فوائد‌الرضویه، ص۲۳.
  17. پرش به بالا حر عاملی، امل الآمل، ج۲، ص۲۳؛ تفرشی، نقدالرجال، ص۲۹؛ نک: حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۵۵.
  18. پرش به بالا حرزالدین، معارف الرجال، ص۵۵.
  19. پرش به بالا موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱۰، ص۵۷.
  20. پرش به بالا جناتی، مقدس اجتماعی در عرصه اجتهاد، ص۲۵.
  21. پرش به بالا افندی، ریاض العلماء، ج۱، ص۹۰.
  22. پرش به بالا مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۳۶۹؛ افندی، ریاض العلماء، ج۱،ص۹۰.
  23. پرش به بالا افندی، ریاض العلماء، ج۱،ص۹۰.
  24. پرش به بالا افندی، ریاض العلماء، ج۱،ص۹۰.
  25. پرش به بالا مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۳۶۹.
  26. پرش به بالا سبحانی، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱۰، ص۵۸؛ برای اطلاع از سایر شاگردان نک: اعیان الشیعه، ج۳، ص۸۱.
  27. پرش به بالا اردبیلی، مجمع الفائده، ج۸، ص۵۹.
  28. پرش به بالا اردبیلی، مجمع الفائده، ج۱۲، ص۱۵.
  29. پرش به بالا جناتی، مقدس اردبیلی در عرصه اجتهاد، ص۲۹.
  30. پرش به بالا مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۳۶۹.
  31. پرش به بالا ریحانة الادب، ج۵، ص۳۶۹
  32. پرش به بالا افندی، ریاض العلماء، ج۱، ص۸۹؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۳۶۹.
  33. پرش به بالا مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۳۶۹.
  34. پرش به بالا مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۳۶۹.
  35. پرش به بالا افندی، ریاض العلماء، ج۱،ص۹۱.
  36. پرش به بالا مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۳۶۹.
  37. پرش به بالا مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۳۶۹.
  38. پرش به بالا افندی، ریاض العلماء، ج۱، ص۹۱.
  39. پرش به بالا مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۳۶۹.
  40. پرش به بالا حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۵۴.
  41. پرش به بالا افندی، ریاض العلماء، ج۱، ص۹۱.
 

منابع

  • اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح إرشاد الأذهان‌، تصحیح: مجتبی عراقی- علی‌پناه اشتهاردی- حسین یزدی اصفهانی‌، دفتر انتشارات اسلامی، قم‌، ۱۴۰۳ق.
  • افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلا، ترجمه: محمدباقر ساعدی، بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۳۶۶ش.
  • امین، سید محسن، أعیان الشیعة،‌دار التعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۶ق.
  • جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، گلشن ابرار، نشر معروف، قم، ۱۳۷۹ش.
  • جناتی، محمدابراهیم، مقدس اردبیلی در عرصه اجتهاد، کیهان اندیشه، مرداد و شهریور ۱۳۷۵ - شماره ۶۷(ص۲۲ تا ۳۰)
  • حسینی تفرشی، مصطفی، نقدالرجال، الرسول المصطفی(ع)، قم، ۱۳۱۸.
  • حرزالدین، محمد، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، تحقیق: محمد حسین حرزالدین، منشورات مکتبة آیت الله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۰۵ق.
  • حر عاملی، أمل الآمل، مکتبة الأندلس - بغداد، نجف، ۱۳۸۵ق.
  • ربانی، محمد حسن، فقه و فقهای امامیه در گذر زمان، چاپ و نشر بین الملل، تهران، ۱۳۸۶ش.
  • سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، قم، مؤسسه امام صادق، ۱۴۱۸ق.
  • شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، کتابفروشی اسلامی، تهران، ۱۳۵۲ش.
  • مدرس تبریزی، میرزا محمدعلی، ریحانة الادب، انتشارات خیام، ۱۳۶۹.

پیوند به بیرون

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 11:35

آقا حسین خوانساری

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%A2%D9%82%D8%A7_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%B1%DB%8C

 

 

 

آقا حسین خوانساری

 
 
حسین بن جمال الدین محمد خوانساری (۱۰۱۶-۱۰۹۹ق/۱۶۰۷-۱۶۸۸م)
درگذشت سال ۱۰۹۸ق در ۸۲ سالگی
آرامگاه اصفهان، قبرستان تخت فولاد، تکیه آقا حسین خوانساری
محل زندگی اصفهان
از دانشگاه حوزه علمیه اصفهان
استادان میرفندرسکی، ملا محمد تقی مجلسی اول و خلیفة السلطان و محقق سبزواری
شاگردان سید نعمت الله جزایری
پیشه فقیه، فلسفه و حکمت
سال‌های فعالیت دوره صفوی، در قرن یازدهم هجری
لقب معروف به محقق خوانساری
آثار مشارق الشموس فی شرح‌ الدروس، الرساله فی مقدمه‌الواجب،
خویشاوندان فرزند جمال‌الدین، معروف به محقق خوانساری،


حسین بن جمال الدین محمد خوانساری، معروف به محقق خوانساری (۱۰۱۶-۱۰۹۹ق/۱۶۰۷-۱۶۸۸م) از فقهای مکتب فقهی اصفهان و حکیم شیعی در دوره صفوی، در قرن یازدهم هجری است، که در فلسفه و حکمت و دانش‌های معقول و منقول تبحّر داشت.

او در آغاز به کلام و فلسفه گرایش داشت، ولی بعدها به فقه و اصول علاقمند و در این رشته معروف شد و ریاست علمی و مذهبی زمان بر او مسلّم گردید.

وفاتش به سال ۱۰۹۸ق در ۸۲ سالگی در اصفهان بوده‌است و در قبرستان تخت فولاد اصفهان، نزدیک قبر بابا رکن الدین مدفون گردید، که این بخش از قبرستان تخت فولاد، به تکیه آقا حسین خوانساری معروف شده‌است.

زندگینامه

آقا حُسَینِ خوانْساری فرزند جمال‌الدین، معروف به محقق خوانساری (۱۰۱۶-۱۰۹۹ق/۱۶۰۷-۱۶۸۸م)، دانشمند، فقیه و حکیم بزرگ شیعی ایرانی در دوره صفوی است. وی پیش از رسیدن به سن بلوغ، به قصد کسب معارف و علوم اسلامی به اصفهان رفت و در مدرسه خواجه‌ملک که مجمع فضلای بزرگ آن زمان بود، به تحصیل پرداخت. در اصفهان از محضر استادان بسیاری استفاده کرد و به همین جهت خود را «تلمیذالبشر» نامید که اشاره به کثرت استادهایش داشته باشد. آقاحسین علوم عقلی را نزد میرابوالقاسم فندرسکی، و علوم نقلی را در محضر محمدتقی مجلسی تکمیل کرد و از وی اجازه روایت گرفت. از استادان دیگر وی، محقق سبزواری مؤلف کتاب الذّخیره و حیدر بن محمد خوانساری نویسندهزبدة‌التصانیف را نام برده‌اند. گرچه در دوران تحصیل گرفتار فقر و تنگدستی بود، ولی سرانجام به جایی رسید که شاه سلیمان صفوی جبّه گرانبهای خود را برای او فرستاد و در یکی از سفرها نیابت سلطنت و رسیدگی به کارهای کشوری را به وی واگذار کرد. آقاحسین با وجود جاه و مقام و رفاهی که داشت، همواره پناه بینوایان و تهیدستان بود. او در دانشهای معقول و منقول تبحّر داشت و به گفته افندی اصفهانی «پشتوانه اهل علم» بود.[۱]

وی در آغاز به کلام و فلسفه گرایش داشت، ولی بعدها به فقه و اصول گرایید و در این رشته معروف شد و ریاست علمی و مذهبی زمان بر او مسلّم گردید. خوانساری گه‌گاه به عربی و فارسی شعر می‌سرود و منشآت زیبا به هر دو زبان پدید می‌آورد.

اساتید

او تحصیلات خود را در حوزه اصفهان به انجام رسانید و در مدرسه خواجه ملک، جنب مسجد شیخ لطف الله مشغول تحصیل گردید. معقول را نزد میرفندرسکی و منقول را نزد ملا محمد تقی مجلسی اول و خلیفة السلطان و محقق سبزواری و... تکمیل نمود.

شاگردان

وی در هر دو رشته معقول و منقول تدریس می‌کرد و به همین جهت به «استادالکل فی‌الکل» معروف گشت. شاگردان و تربیت‌شدگان او، که خود از أعلام فقه و حکمت به شمار می‌رفتند، عبارتند از:

آثار

آقاحسین خوانساری نویسنده‌ای پرکار بود و آثاری فراوان از خود به یادگار گذاشت. نوشته‌های او را می‌توان به ۳ دسته تقسیم کرد:

الف ـ آثار چاپی:

  • مشارق الشموس فی شرح‌ الدروس. کتاب معروف او در فقه، که شرحی است بر کتاب‌الدروس نوشته شهید اول ابوعبدالله محمدبن مکی عاملی (۷۳۴-۷۸۴ق/۱۳۳۴-۱۳۸۲م). این کتاب ناتمام است و آقاحسین موفق نشده است، شرح مبحث اخبار ائمه و گفتارهای فقیهان امامی در هر مبحث را به اتمام برساند.[۲] این کتاب به گفته صاحب روضات‌الجنات از لحاظ کثرتِ تحقیقات، کم‌نظیر است. [۳] این کتاب ۲ بار در ۱۳۰۵ و ۱۳۱۱ق/۱۸۸۸ و ۱۸۹۳م در تهران چاپ شده است؛
  • تعلیقه بر حاشیه محقق سبزواری. تهران، ۱۳۱۷ق/۱۸۹۹م؛
  • الرساله فی مقدمه‌الواجب، ایران، ۱۳۱۷ق/۱۸۹۹م.

ب ـ آثار خطی:

  • حاشیه اشارات؛
  • حاشیه بر الهیات شفا؛
  • رساله اجماع؛
  • انشاء درباره حرمت شراب؛
  • انشاء در تعریف بهار؛
  • تعریف سخن؛
  • رساله در خمس؛
  • حاشیه بر شرح تجرید؛
  • حاشیه بر مطوّل؛
  • شبهه طفره؛
  • حل شک در تقسیم جسم تا بی‌نهایت؛
  • حاشیه بر محاکمات؛
  • حاشیه بر مختصرالاصول؛
  • فایده درباره علم باری تعالی؛
 
تکیه خوانساری‌ها در مزار تخت پولاد. در این بقعه حدود هفتاد نفر از صالحان و عالمان مدفونند.

آثار خطی او به‌طور گسترده‌ای در کتابخانه‌های ایران موجود است و کمتر کتابخانه‌ای است که چند اثر از او را نداشته باشد.

ازجمله این کتابخانه‌ها می‌توان موارد ذیل را برشمرد: [۴]

 
قبر آقا جمال خوانساری و آقا حسین خوانساری در تکیه آقا حسین خوانساری (قبرستان تخت فولاد اصفهان)

ج ـ آثار منسوب:

درگذشت

وفاتش به سال ۱۰۹۸ ه.ق در هشتاد و دو سالگی در اصفهان بوده‌است و در قبرستان تخت فولاد اصفهان، نزدیک قبر بابا رکن الدین مدفون گردید.آقا جمال‌الدین خوانساری وآقا رضی‌الدین خوانساری، پسران وی نیز در همانجا مدفون هستند، که به تکیه آقا حسین خوانساری معروف شده‌است.

پانویس

  1. پرش به بالا افندی اصفهانی، ریاض‌العلماء، ص ۵۷.
  2. پرش به بالا غروی حایری، جامع‌الرواه، ۱/۲۳۵.
  3. پرش به بالا محمدباقر خوانساری ، روضات‌الجنات، ۲/۳۵۲.
  4. پرش به بالا *کتابخانه مشهد، فهرست خطی، ۱/۲۶۶، ۳۶۳،۷۱۰، ۷۱۱، ۷۲۳؛ *آخوند همدان، فهرست خطی، صص ۱۰۱-۱۰۲، ۱۸۷، ۲۲۸؛*آستان‌قدس، فهرست، ۵/۶۱۴-۶۱۵، ۶/۴۹-۵۰، ۹/۳۰۳-۳۰۴؛*آصفیه، فهرست خطّی، ۳/۴۷۶؛*اهدایی مشکوة، فهرست خطی، ۳/۲۲۸-۲۲۹، ۲۴۲-۲۴۳؛ *آیت‌الله مرعشی، فهرست خطی، ۱/۲۴۲-۲۴۳، ۴/۲۱۰؛ *برکلمان، ذیل، ۲/۵۹۰؛*جامع گوهرشاد، فهرست خطی، ۱/۱۰۸-۱۰۹؛*خانقاه نعمت‌اللهی، فهرست خطی، ص ۱۹۹-۲۰۰؛*دانشکده ادبیات مشهد، فهرست خطی، صص ۲۲۶-۲۲۷؛*سپهسالار (سابق) ، فهرست خطی ۴/۱۸۲-۱۸۳، ۲۳۸؛ *شورای ملی (سابق) ، فهرست خطی، صص ۴۳۲، ۵/۱۰۴-۱۰۸، ۱۶۶-۱۷۴، ۱۹۲-۱۹۷، ۶/۲۰-۲۱، ۷/۳۵۳، ۹ (۱) /۴۲۰، ۹ (۲) ۵۱۴-۵۱۵، ۱۱/۲۴۵-۲۴۶، ۱۲/۲۱-۲۲، ۱۱۰، ۱۱۷، ۱۳/۲۰۰-۲۰۱، ۱۹/۳۳۲؛*فیضیه، فهرست خطی، ۱/۸۵، ۲۴۶؛ *کتابخانه رشت و همدان، فهرست خطی، صص ۱۱۱۱، ۱۳۱۳، ۱۳۵۹؛*کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد، فهرست خطی، ۱۶/۳۳۹-۳۴۰، ۳۴۲-۳۳۴، ۳۵۴، ۳۵۹، ۴۲۵، ۴۳۰، ۵۷۴، ۶۴۵، ۶۴۸، ۱۷/۱۲۴، ۵۲۴؛*کتابخانه مرکزی، فهرست خطی، ۷/۹۱، ۴۸۰، ۶۱۰، ۸/۱۵۳، ۳۷۵، ۵۵۴، ۶۰۱، ۶۱۰، ۶۱۶، ۹/۱۱۹۱، ۱۲۱۵، ۱۳۶۳، ۱۴۰۱، ۱۴۱۱، ۱۱/۲۲۹۶، ۱۳/۳۳۵۰-۳۳۵۱، ۱۴/۳۶۷۶؛ *مشار، خانبابا، فهرست چاپی عربی، ۱۹۳، ۲۹۴-۲۹۵، ۴۵۲، ۴۷۶، ۸۴۵؛ *ملی تهران، فهرست خطی، ۷/۸۱، ۳۱۱، ۸/۹۹، ۱۴۵-۱۴۶، ۳۸۵، ۹/۱۸، ۱۰/۵۷۶؛ *ملی ملک، فهرست خطی، ۲۲۴، ۲۴۴؛*وزیری یزد، فهرست خطی، ۱/۱۸۲-۱۸۳، ۲/۵۶۹، ۴/۱۳۱۷، ۱۴۰۵.
 

منابع

  • افندی اصفهانی، عبدالله، ریاض‌العلماء، قم، مکتبة آیه‌الله‌المرعشی، ۱۴۰۱ق،
  • آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴/۶/۷/۸/۱۰/۲۱/۲۲/۲۳/۲۵.
  • امین محسن، اعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۳ق،ج ۶.
  • بغدادی، اسماعیل پاشا، هدیه‌العارفین، استانبول، ۱۹۵۱م، ج۱.
  • بغدادی، اسماعیل پاشا، ایضاح‌المکنون، استانبول، ۱۳۶۴ق، ج۲.
  • تنکابنی، احمد، قصص‌العلماء، تهران، ۱۳۶۴ق.
  • حر عاملی، محمدبن حسن، امل‌الآمل، بغداد، مکتبة‌الاندلس، ۱۳۸۵ق، ج ۲.
  • حلبی، علی‌اصغر، تاریخ فلاسفه ایرانی، تهران، زوار، ۱۳۶۱ش.
  • خوانساری، محمد باقر، روضات‌ الجنات، بیروت، دارالکتب‌العربیه، ۱۳۹۰ق.
  • غروی حایری، محمدعلی، جامع‌الرواة، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳ق.
  • قمی، عباس، فوائدالرضویه، تهران، ۱۳۲۷ش.
  • کحاله، عمررضا، معجم‌المؤلفین، بیروت، داراحیاءالتراث‌العربی، ج۴.
  • مامقانی، عبدالله، تنقیح‌المقال، نجف، ۱۳۵۲ق، ج۱.
  • مدرس، محمدعلی، ریحانةالادب، تبریز، ۱۳۴۶ش، ج۵.
  • نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، تهران، المکتبه‌الاسلامیه، ۱۳۸۲ق، ج۳.

پیوند به بیرون

 

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 11:07

مهدی خالصی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C_%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%B5%DB%8C

 

مهدی خالصی

 
 
مهدی خالصی
شیخ مهدی خالصی.jpg
اطلاعات فردی
خویشاوندان
سرشناس
محمد خالصی
تاریخ تولد ۱۲۷۶ق
محل زندگی کاظمین، نجف، سامرا و مشهد
تاریخ وفات ۱۳۴۳ق
محل دفن حرم امام رضا(ع)
شهر وفات مشهد
اطلاعات علمی
استادان پدرش • عباس جَصّانی • محمدحسین کاظمی • میرزا حبیب الله رشتی • میرزا محمدحسن شیرازی • آخوند خراسانی
سایر مرجع تقلید خالصی • تدریس در حوزه • دعوت از عالمانی مانند شیخ حسین رشتی برای تدریس در کاظمین
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسی فتوای جهاد بر ضد انگلیس در جنگ جهانی اول • تاسیس حزب جمعیة استخلاص الحرمین الشریفین و بین النهرین • مبارزه با استعمار انگلستان • مبارزه مسلحانه با انگلیس
اجتماعی تأسیس مدرسة الزهراء در کاظمین

شیخ مهدی خالصی کاظمی (۱۳۴۳ـ۱۲۷۶ق) معروف به مهدی خالصی در ۱۳۳۹ق پس از درگذشت شیخ الشریعه اصفهانی، از مراجع تقلید شیعیان شد. او در زمان اشغال عراق، فتوای جهاد بر علیه انگلیسی‌ها را صادر کرد و در کاظمین تظاهراتی بر ضد حاکم عراق بر پا ساخت. سرانجام خالصی با فرزندان و همراهانش دستگیر و به بصره و جده تبعید شد. وی بنا به درخواست دولت ایران راهی این کشور شده و در قم و سپس در مشهد ساکن شد. وی در ۱۶فروردین ۱۳۰۴ شمسی از دنیا رفت و در اطاقی واقع در رواق «دار السياده» در مرقد امام رضا(ع)، به خاک سپرده شد.

معرفی

نام او محمدمهدی نیز ذکر شده است.[۱] پدرش حسین (متوفی ۱۳۱۲) و جدش عبدالعزیز (متوفی ۱۲۸۶) از عالمان کاظمین و خالص (شهری در شرق بغداد) بودند.[۲]

او در ۱۲۷۶ق در کرْخ، از توابع کاظمین، به دنیا آمد. و در ۱۶ فروردین ۱۳۰۴ش(۱۳۴۳ق) از دنیا رفت[۳] و در رواق دارالسیاده، نزدیک مرقد امام رضا(ع)، به خاک سپرده شد.[۴]

خالصی را مردی زاهد، آراسته به اخلاق نیکو، کم حرف و اغلب اوقات متبسم وصف کرده‌اند.[۵]

او در ۱۳۳۹ق پس از درگذشت شیخ الشریعه اصفهانی، از مراجع تقلید شیعیان شد.[۶] و پذیرفتن مناصب حکومتی را حرام دانست.

اساتید

علوم دینی را در کاظمین، نجف و سامرا نزد پدرش و عالمانی چون عباس جَصّانی (متوفی ۱۳۰۶)، محمدحسین کاظمی (متوفی ۱۳۰۸)، میرزا حبیب الله رشتی (متوفی ۱۳۱۲)، میرزا محمد حسن شیرازی (متوفی ۱۳۱۲) و آخوند ملامحمدکاظم خراسانی (متوفی ۱۳۲۹) فراگرفت.[۷] او در کاظمین به تدریس فقه، اصول و کلام پرداخت و سالها بعد به مرجعیت و شهرت رسید.[۸] خالصی در کاظمین مدرسه‌ای دینی با نام مدرسة الزهراء تأسیس کرد و برای تدریس، از عالمانی مانندشیخ حسین رشتی (متوفی ۱۳۴۸) دعوت کرد.[۹] در منابع از شاگردان او نامی برده نشده است.

فعالیت‌های سیاسی در عراق

فتوای جهاد

خالصی در جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ـ۱۹۱۸م) همگام با مرجع بزرگ شیعه، میرزا محمدتقی شیرازی (متوفی ۱۳۳۸)، و شماری دیگر از علما، برضد انگلیسی‌ها فتوای جهاد صادر کرد.[۱۰] او در ۱۳۳۷ق در پی دعوت میرزای شیرازی برای مشاوره درباره نهضت مبارزه با استعمار به کربلا رفت. در ۱۳۳۸ق، به درخواست سید ابوالقاسم کاشانی به بهانه نظارت بر امور زائران، که از کاظمین به کربلا می‌رفتند، به کاظمین رفت. سپس از آنجا به بغداد رفت و رهبری انقلاب ضد استعماری مردم عراق را برعهده گرفت.[۱۱] فتوای او مبنی بر وجوب بذل مال در راه جهاد و وجوب مصادره اموال تخطی کنندگان از پرداخت آن، مخالفتهایی را در پی داشت، زیرا برخی آن را مُهر تأییدی بر عمل ترکهای عثمانی می‌دانستند که به نام وظیفه دوران جنگ، به مصادره اموال مردم می‌پرداختند.[۱۲]

مبارزه مسلحانه با انگلیس

خالصی برای صدور فتوایی مشترک از جانب علمای کاظمین درباره جهاد در برابر استعمارگران تلاش کرد، ولی به نتیجه‌ای نرسید و به شیوه پیشین خود (یعنی مبارزه مسلحانه برضد انگلیس) ادامه داد.[۱۳]

وی با همراهی فرزندش محمد (متوفی ۱۳۸۳) و برخی دیگر، رهبری جناح چپ جنگ را در منطقه بصره (به مرکزیت حویزه) برعهده گرفت.[۱۴] پس از ناکامی مجاهدان عراقی و در پی موافقت بریتانیا با استقلال عراق و تشکیل حکومت ملی، خالصی به بغداد بازگشت و در سخنرانیهای خود به تحلیل و افشای توطئه‌های سیاسی پرداخت.[۱۵]

بیعت مشروط با امیر فیصل

او در همان سال پس از تشکیل حکومت مستقل در عراق، با امیر فیصل، حاکم عراق (متوفی ۱۳۵۲)، بیعت کرد؛ مشروط بر اینکه استقلال عراق را حفظ کند و آن را از سلطه بیگانگان دور نگهدارد و به تأسیس مجلس نمایندگان پایبند باشد.[۱۶] خالصی در ۱۳۴۰ ریاست کنفرانس کربلا را برعهده گرفت که در آن، حمله وهابیان به عراق محکوم شد.[۱۷]

فتوا در تحریم انتخابات

خالصی پس از پای بند نماندن فیصل به شروط بیعت نامه و انعقاد معاهده با انگلستان در ۱۳۴۰/۱۹۲۲، که در آن مفهوم قیمومت گنجانده شده بود،[۱۸] بیعت مردم عراق با فیصل را ملغا اعلام کرد.[۱۹] هنگامی که دولت درصدد تشکیل مجلس نمایندگان برآمد تا معاهده مزبور را رسمی کند، تعدادی از علمای بزرگ از جمله خالصی، فتاوایی شدیداللحن در تحریم انتخابات صادر کردند.[۲۰] آنان در این فتواها خواستار لغو نظام استعماری، خروج مستشاران انگلیسی، بازگشت تبعیدشدگان، آزادی بیان و اجازه تأسیس احزاب سیاسی شدند.[۲۱]

به گفته محمدرضا طبسی،[۲۲] خالصی با آنکه مجلس وقت عراق را فرمایشی می‌دانست، حضور نمایندگانی از شیعیان را در مجلس و دولت لازم می‌شمرد. او در پی تهدید مرزهای شمالی عراق از سوی ترکیه، فتوایی مبنی بر تحریم دفاع از عراق در مقابل ترکیه صادر کرد.[۲۳]

تبعید به بصره و جده

در ۱۳۲۰ش، به رغم تلاش ملک فیصل برای متقاعد ساختن خالصی به تغییر دادن فتوای پیشینش، او بار دیگر به تحریم انتخابات فتوا داد[۲۴] و در کاظمین تظاهراتی برضد فیصل بر پا ساخت. سرانجام خالصی و فرزندانش حسن و علی، نوه برادرش علی نقی خالصی و یکی از یارانش به نام سلمان قطیفی دستگیر و به بصره تبعید شدند.[۲۵] تبعید خالصی اعتراض مردم را در شهرهای مختلف از جمله بغداد، نجف و کاظمین در پی داشت.[۲۶] سپس او و همراهانش به جدّهتبعید شدند.[۲۷]

حضور در ایران و ترور نافرجام

در ۱۳۲۰ش، به درخواست دولت ایران، خالصی پس از انجام دادن مراسم حج راهی ایران شد.[۲۸] در مراسم استقبال مردم بوشهر، او هدف ترور نافرجام مردی انگلیسی قرار گرفت. سپس به شیراز و اصفهان رفت و برای ملاقات با سید ابوالحسن اصفهانی (متوفی ۱۳۲۵ش/۱۳۶۵) و میرزا محمدحسین نائینی (متوفی ۱۳۱۵ش/۱۳۵۵) که به حمایت از او عراق را ترک کرده بودند، راهی قم شد. خالصی در ۱۳۲۱ش با علمای یاد شده درباره چگونگی ادامه مبارزه اختلاف نظر پیدا کرد و به مشهد رفت.[۲۹] برخی، سبب رفتن وی را به مشهد، درخواست دولت ایران پس از پخش شایعه‌ای در نشریات اروپایی مبنی بر نقش خالصی در تحریک به قتل ایمبری (کنسول ایالات متحده امریکا در تهران) دانسته‌اند.[۳۰]

تشکیل حزب در مشهد

خالصی در مشهد حزبی با نام جمعیة استخلاص الحرمین الشریفین و بین النهرین تأسیس کرد و از مسلمانان کشورهای اسلامی خواست که با پیوستن به آن، اماکن مقدس حجاز و عراق را از وجود کافران پاک کنند. او که پیشتر در سفرش به قم فتوا داده بود دولت ایران می‌تواند زکات و خمس را برای نیروهای مسلح مسئولِ حفاظت از مرزها صرف کند، در خراسان فتوا به جواز استفاده از اموال موقوفه امام رضا(ع) برای رفع نیازهای مالی دولت داد. این دو فتوا همراه با فتوای وی مبنی بر جایز نبودن برگزاری جشن عید نوروز در آن سال به دلیل اشغال سرزمینهای مقدس مسلمانان به دست دشمنان، مخالفتهای برخی از رجال دینی را در پی داشت. حتی شایع کردند که او بهائی است، زیرا عید نوروز در آن سال مصادف با سالگرد مرگ عباس افندی، یکی از سران بهائیان بود. از اینرو، چندین تظاهرات در موافقت و مخالفت با خالصی برگزار شد. سرانجام او که به دلیل اهانتهای مختلف، سخت آزرده خاطر شده بود، تصمیم گرفت به تهرانبرود، اما پس از ابراز ندامت و اصرار مردم مشهد، همانجا ماند.[۳۱]

تالیفات

آثار مهم مهدی خالصی عبارتند از:

  1. عَناوین الاصول یا العَناوین (بغداد ۱۳۴۲).
  2. حاشیه بر کفایةالاصول آخوند خراسانی (بغداد ۱۳۲۸)، که اولین حاشیه چاپ شده بر کفایه به شمار می‌رود.
  3. مختصر الرسائل العملیة و الاصول الدینیة، که بخش اول آن در ۱۳۴۳ در مشهد چاپ شده است.[۳۲]
  4. القواعدالفقهیة (چاپ اول: خراسان ۱۳۴۳).
  5. الدَّراری اللامِعات فی شرح القَطَرات و الشَذَرات (بغداد ۱۳۳۱)، که حاشیه‌ای است بر کتاب الطهارة والوقف و الرضاع اثر آخوند خراسانی؛ رساله عملیه او با نامِ الشَّریعةُالسَمحاء فی احکام سیدِالاَنْبیاء (بغداد ۱۳۳۹) چاپ شده است.
  6. رساله فقهی (اثبات) تَداخلُ الاَغسال (بغداد ۱۳۴۲).
  7. الوَجیزَة فی المواریث (بغداد ۱۳۴۱).
  8. المتنجِّس الجافّ لاینجِّس؛ رساله الحِسام البَتّار فی جهاد الکفّار که در جریده صَدَی الاسلام بغداد چاپ شد.[۳۳]
  9. بیان تصحیف المِنحة الالهیة عن النَفثة الشیطانیة، این کتاب کلامی ردّیه‌ای بر ترجمه عربی ملخصِشهاب الدین محمود آلوسی (متوفی ۱۲۷۰) از کتاب تحفه اثناعشریه، تألیف عبدالعزیز دهلوی (متوفی ۱۲۳۹) در رد عقاید شیعه امامیه است.[۳۴]
  10. حاشیه‌ای بر الالفیه شهید ثانی (بغداد ۱۳۴۱).
  11. اشعاری در ادبیات عرب.[۳۵]

برادران

راضی و محمدصادق از جمله برادران خالصی بودند.

راضی خالصی

راضی در ۱۲۷۴ در کاظمین به دنیا آمد، همراه با پدر و برادرانش به نجف رفت و پس از فراگیری ادبیات عرب، فقه و اصول به کاظمین بازگشت، اما بعد از درگذشت عباس جَصّانی، استادش در کاظمین، مجددآ به نجف بازگشت و نزدمحمدحسین کاظمی و میرزا حبیب الله رشتی فقه و اصول خواند. سپس در درس میرزای شیرازی در سامرا حاضر شد و پس از فوت او به کاظمین بازگشت و به نشر احکام، تدریس و اقامه نماز جماعت پرداخت.[۳۶]

راضی خالصی، عالمی مشهور در عراق بود و تبحر او را در علوم عقلی و نقلی، فصاحت لسان و بلاغت کلام و نیز حافظه قوی‌اش را ستوده‌اند.[۳۷] عبدالحسین بغدادی (متوفی ۱۳۲۵ش/ ۱۳۶۵)، عیسی اَعرجی، مهدی جَرقومی (متوفی ۱۳۳۹)، عبدالحسین و علی (فرزندان محمدتقی تستری کاظمی) از شاگردان وی بودند.[۳۸] راضی در ۱۳۴۷ در کاظمین از دنیا رفت و همانجا به خاک سپرده شد. فرزند وی، مرتضی، پس از وی عهده دار اقامه جماعت گردید.[۳۹]

تالیفات

برخی از آثار راضی خالصی عبارتاند از:

  1. شرح معالم الاصول حسن بن زین الدین عاملی،
  2. حاشیه بر قوانین الاصول ابوالقاسم قمی.
  3. حاشیه بر الرسائل شیخ انصاری.
  4. رساله‌های متعدد فقهی؛ و منظومهای در فقه.[۴۰]

محمدصادق خالصی

محمدصادق خالصی نیز از علما و ائمه جماعت کاظمین بود. نورالدین بن حامد واعظی (متوفی ۱۳۹۱) از شاگردان وی بود. او در ۱۳۴۱ در کاظمین از دنیا رفت و همانجا مدفون شد.[۴۱]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. پرش به بالا میرحامد حسین، ج۱، ص۱۶۳؛ حسین علی محفوظ، ص۹۰
  2. پرش به بالا ر.ک:امین، ج۱۰، ص۱۵۷؛ صفی پوری، ذیل «خلص»
  3. پرش به بالا موسوی اصفهانی، ج۲، ص۱۲۴؛ غروی، ج۲، ص۴۸۶
  4. پرش به بالا حرزالدین، ج۳، ص۱۵۰؛ امین، ج۱۰، ص۱۵۷
  5. پرش به بالا ر.ک:موسوی اصفهانی، ج۲، ص۱۲۴
  6. پرش به بالا آل فرعون، ص۵۱۲ـ ۵۱۳؛ وردی، ج۶، قسم۱، ص۴۳
  7. پرش به بالا حرزالدین، ج۳، ص۱۴۷؛ موسوی اصفهانی، ج۲، ص۱۲۳ـ۱۲۴؛ کفائی، ص۱۳۹
  8. پرش به بالا ر.ک:حرزالدین، ج۳، ص۱۴۸
  9. پرش به بالا موسوی اصفهانی، ج۲، ص۱۲۵
  10. پرش به بالا یاسری، ص۹؛ ج۱۰، ص۱۵۷
  11. پرش به بالا وردی، ج۵، قسم۱، ص۶۲؛ آل فرعون، ص۱۴۲ـ۱۴۳؛ صادقی تهرانی، ص۴۱
  12. پرش به بالا وردی، ج۴، ص۱۳۰
  13. پرش به بالا گلشن ابرار، ج۱، ص۵۰۱
  14. پرش به بالا حرزالدین، ج۳، ص۱۴۸؛ علوی، ص۶۷؛ نفیسی، ص۸۶
  15. پرش به بالا حرزالدین، ج۳، ص۱۴۸؛ غروی، ج۲، ص۴۸۶؛ صادقی تهرانی، ص۹۵؛ میربصری، ص۲۶۶
  16. پرش به بالا لانگریگ، ج۱، ص۲۱۷؛ آل فرعون، ص۵۱۶، ۵۳۲؛ وردی، ج۶، قسم۱، ص۱۱۰؛ عبدالرزاق حسنی، الثورة العراقیة الکبری، ص۲۸۰ـ۲۸۱
  17. پرش به بالا عبدالرزاق حسنی، تاریخ الوزارات العراقیة، ج۱، ص۵۹، ۶۹ـ۷۰؛ر.ک: رهیمی، ص۲۴۵ـ۲۴۷
  18. پرش به بالا لانگریگ، ج۱، ص۲۲۹، ۲۳۱؛ر.ک: بزّاز، ص۱۴۸ـ۱۵۰
  19. پرش به بالا وردی، ج۶، قسم۱، ص۱۷۶؛ رهیمی، ص۲۵۵ـ ۲۶۱
  20. پرش به بالا لانگریک، ج۱، ص۲۳۶، پانویس ۱۹؛ وردی، ج۶، قسم۱، ص۲۰۳؛ سلیم حسنی، ص۳۹؛ رهیمی، ص۲۶۰
  21. پرش به بالا منتشاشویلی، ص۲۳۴؛ رهیمی، ص۲۶۰
  22. پرش به بالا طبسی، ص۶۵ـ۶۶
  23. پرش به بالا لانگریگ، ج۱، ص۲۳۲؛ وردی، ج۶، قسم۱، ص۲۱۳ـ۲۱۴؛ سلیم حسنی، ص۳۸؛ رهیمی، ص۲۶۷
  24. پرش به بالا وردی، ج۶، قسم۱، ص۲۱۶ـ۲۱۷
  25. پرش به بالا وردی، ج۶، قسم۱، ص۲۱۸ـ۲۲۱، ۲۲۴ـ۲۲۷؛ عبدالرزاق حسنی، تاریخ الوزارات العراقیة، ج۱، ص۱۳۱؛ رهیمی، ص۲۷۲
  26. پرش به بالا ر.ک:وردی، ج۶، قسم۱، ص۲۲۷ـ۲۲۸
  27. پرش به بالا حبیب آبادی، ج۶، ص۲۱۴۷
  28. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، قسم۳، ص۱۱۶۰؛ موسوی اصفهانی، ج۲، ص۱۲۳؛ عبدالرزاق حسنی، تاریخ الوزارات العراقیة، ج۱، ص۱۳۴
  29. پرش به بالا وردی، ج۶، قسم۱، ص۲۴۵ـ۲۴۸؛ موسوی اصفهانی، ج۲، ص۱۲۳
  30. پرش به بالا ر.ک:قزوینی، ص۴۱
  31. پرش به بالا وردی، ج۶، قسم۱، ص۲۴۸ـ۲۵۱
  32. پرش به بالا بروکلمان، ذیل، ج۲، ص۸۳۹؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج۱۵، ص۳۵۰، ج۲۰، ص۱۹۷؛ فضلی، ص۲۴، ۴۰
  33. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج۱، ص۸۷، ج۴، ص۱۷، ج۱۴، ص۱۸۶، ج۱۷، ص۱۸۸، ج۲۵، ص۵۲؛ عواد، ج۳، ص۲۵۰؛ موسوی اصفهانی، ج۲، ص۱۲۴ـ۱۲۵؛ حرزالدین، ج۳، ص۱۴۹ـ۱۵۰؛ فیاض، ص۱۵۱
  34. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج۳، ص۱۷۷
  35. پرش به بالا حبیب آبادی، ج۶، ص۲۱۴۶ـ۲۱۴۷؛ امین، ج۱۰، ص۱۵۷
  36. پرش به بالا امین، ج۶، ص۴۴۴؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات، قسم۲، ص۷۱۷ـ۷۱۸
  37. پرش به بالا ر.ک:موسوی اصفهانی، ج۲، ص۱۲۶ـ۱۲۷
  38. پرش به بالا امین، ج۶، ص۴۴۵
  39. پرش به بالا موسوی اصفهانی، ج۲، ص۱۲۷ـ۱۲۸
  40. پرش به بالا ر.ک:امین، ج۶، ص۴۴۵
  41. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، طبقات، قسم۲، ص۸۶۸؛ حسینی اشکوری، ج۲، ص۸۵۵
 

منابع

  • محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
  • محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعة: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، مشهد، قسم۱ـ۴، ۱۴۰۴.
  • فریق مزهر آل فرعون، الحقائق الناصعة فی الثورة العراقیة سنة ۱۹۲۰ و نتائجها، بغداد ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
  • امین؛ عبدالرحمان بزّاز، العراق من الاحتلال حتی الاستقلال، بغداد ۱۹۶۷.
  • محمدعلی حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج۶، اصفهان ۱۳۶۴ش.
  • محمد حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، قم ۱۴۰۵.
  • سلیم حسنی، رؤساء العراق: ۱۹۲۰ـ۱۹۵۸ه.
  • دراسة فی اتجاهات الحکم، لندن ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
  • عبدالرزاق حسنی، تاریخ الوزارات العراقیة، صیدا۱۳۸۰ـ۱۳۸۸.
  • عبدالرزاق حسنی، الثورة العراقیة الکبری، لبنان، ۱۳۸۴.
  • حسین علی محفوظ، «البیوتات العلمیة»، در موسوعةالعتبات المقدسة، تألیف جعفر خلیلی، ج۱۰، جزء۳، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
  • احمد حسینی اشکوری، تراجم الرجال، قم ۱۴۱۴؛ عبدالحلیم رهیمی، تاریخ الحرکة الاسلامیة فی العراق: الجذور الفکریة و الواقع التاریخی (۱۹۰۰ـ ۱۹۲۴)، بیروت ۱۹۸۵.
  • محمد صادقی تهرانی، نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی ۱۹۲۰ عراق و نقش علمای مجاهد اسلام، قم : دارالفکر، بی‌تا.
  • عبدالرحیم بن عبدالکریم صفی پوری، منتهی الارب فی لغة العرب، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷ـ۱۲۹۸، چاپ افست ۱۳۷۷.
  • محمدرضا طبسی، «مصاحبه با آیت اللّه حاج شیخ محمدرضا طبسی»، حوزه، سال ۶، ش ۴ (مهر و آبان ۱۳۶۸).
  • حسن علوی، الشیعة و الدولة القومیة فی العراق: ۱۹۱۴ـ ۱۹۹۰، قم: دارالثقافة للطباعة و النشر، بی‌تا.
  • کورکیس عواد، معجم المؤلفین العراقیین فی القرنین التاسع عشر و العشرین، بغداد ۱۹۶۹؛
  • محمد غروی، مع علماءالنجف الاشرف، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
  • عبدالهادی فضلی، دروس فی اصول فقه الامامیة، بیروت، ۱۴۲۰.
  • عبداللّه فیاض، الثورة العراقیة الکبری سنة ۱۹۲۰، بغداد، ۱۹۷۵.
  • محمد قزوینی، «وفیات معاصرین»، یادگار، سال ۳، ش ۵ (دی ۱۳۲۵).
  • عبدالحسین مجید کفائی، مرگی در نور: زندگانی آخوند خراسانی، تهران ۱۳۵۹ش.
  • گلشن ابرار: خلاصه‌ای از زندگی اسوه‌های علم و عمل از ثقةالاسلام کلینی تا آیت اللّه خامنه ای، تهیه و تدوین جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، قم: معروف، ۱۳۷۹ش.
  • استیون همزلی لانگریگ، العراق الحدیث: من سنة ۱۹۰۰ الی سنة ۱۹۵۰، تاریخ سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی، ترجمة و تعلیق سلیم طه تکریتی، بغداد ۱۹۸۸.
  • آلبرت منتشاشویلی، العراق فی سنوات الانتداب البریطانی، ترجمه هاشم صالح تکریکی، بغداد ۱۹۷۸.
  • محمدمهدی موسوی اصفهانی، احسن الودیعة فی تراجم اشهر مشاهیر مجتهدی الشیعة، او، تتمیم روضات الجنات، بغداد، ۱۳۴۸.
  • میربصری، اعلام السیاسة فی العراق الحدیث، لندن ۱۹۸۷.
  • میرحامد حسین، خلاصة عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، بقلم علی حسینی میلانی، قم ۱۴۰۴ـ۱۴۰۸.
  • عبداللّه فهد نفیسی، دور الشیعة فی تطور العراق السیاسی الحدیث، بیروت ۱۴۰۵.
  • علی وردی، لمحات اجتماعیة من تاریخ العراق الحدیث، بغداد ۱۹۶۹ـ۱۹۷۹، چاپ افست، قم،۱۳۷۱ش.
  • عبدالشهید یاسری، البطولة فی ثورة العشرین، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
  • Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litterature, Leiden 1943-19ff1ii, Supplementband, 1937-1942.

پیوند به بیرون

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 11:06

ملا علی کنی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D9%84%D8%A7_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%DA%A9%D9%86%DB%8C

 

ملا علی کنی

 
 
ملا علی کنی
حاج ملا علی کنی.jpg
اطلاعات فردی
تاریخ تولد ۱۲۲۰ هجری قمری
زادگاه روستای کن شمال‌غرب تهران
تاریخ وفات ۱۳۰۶ ه.ق
محل دفن تهران،حرم عبدالعظیم حسنی
شهر وفات تهران
اطلاعات علمی
استادان سید ابراهیم قزوینی، مرتضی انصاری• محمد حسن نجفی 
حسن کاشف الغطاء• سید اسدالله شفتی
شاگردان موسی شراره عامِلی• اسداللّه تهرانی
محمدعلی خوانساری• محمود لواسانی
محمدباقر اصطهباناتی شیرازی
تالیفات ارشاد الامة • تلخیص المسائل • توضیح المقال
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسی مخالفت با قرار داد رویتر • مخالفت با فراموشخانه

حاج ملاعلی کنی (۱۲۲۰ ـ ۱۳۰۶ ق.)، فقیه امامی قرن سیزدهم و چهاردهم قمری بود. او مرجعیت دینی ایران را عهده‌دار بود و به عنوان عالمی با نفوذ، مقبول عام و خاص و حتی دربار ناصرالدین‌شاه، به دفاع از دین و ترویج آن می‌پرداخت. ملاعلی‌کنی با قرارداد رویتر مخالفت کرد و تلاش‌هایش از جمله عوامل لغو این قرارداد بود. ملا علی کنی بسیار متمول بود، اما ساده می‌زیست و در کارهای خیر و دستگیری از ستمدیدگان پیشقدم می‌شد. وی در شاخه‌های مختلف علوم اسلامی آثاری از خود به یادگار گذاشت که شرح بر جواهر الکلام و توضیح المقال از جمله آن‌هاست. «کلمه قبیحه آزادی» واژه ای است که در یکی از نامه‌های وی به شاه دیده می‌شود.

تولد و درگذشت

وی در ۱۲۲۰ق در روستای کن، در شمال‌غرب تهران، به دنیا آمد. و در ۱۳۰۶ق در تهران درگذشت و در حرم عبدالعظیم حسنی در شهرری به خاک سپرده شد. در تشییع جنازه او، پیروان ادیان دیگر نیز شرکت داشتند. در شهرهای مختلف برای او مجالس یادبود برپا گردید و اشعار بسیاری در رثایش سرودند.[۱]

 
ملا علی کنی (فرد وسط)

تحصیل

پدرش، قربانعلی آملی، کشاورز بود. پس از آنکه علی خواندن و نوشتن را فراگرفت، خانواده‌اش نزدیک بیست سال با ادامه تحصیل او مخالفت کردند.

وی سرانجام، با جلب موافقت آنان، در یکی از مدارس دینی تهران مشغول به تحصیل شد و سپس برای ادامه تحصیل به عتبات رفت. در فاصله سال‌های ۱۲۴۴ تا ۱۲۴۶ که طاعون در عراق شیوع یافت، از نجف خارج شد و بعد به این شهر بازگشت و به ادامه تحصیل پرداخت.[۲]

اساتید

کنی، فقه و اصول را نزد محمد حسن نجفی معروف صاحب جواهر و دیگرانی فرا گرفت:

شاگردان

 
ملا علی کنی

جایگاه علمی و اجتماعی

ملاعلی کنی در ۱۲۶۲ ق. به ایران بازگشت و در تهران ساکن شد. کنی در فقه، اصول، رجال، حدیث و تفسیر تبحر داشت.[۵] او یکی از چهار عالم بزرگ آن روزگار ایران بود که صاحب جواهر، در پاسخ ایرادی که از محمدشاه قاجار برایش نقل کرده بودند، مقام علمی آن‌ها را تأیید و به اجتهادشان تصریح کرده بود.[۶]

او به‌تدریج در ایران ریاست دینی یافت و به عنوان عالمی با نفوذ، مقبول عام و خاص و حتی در دربار ناصرالدین‌شاه شد، چنان‌که بیشتر مردم ایران مقلد او شدند. به نوشته اعتمادالسلطنه نفوذ حاج‌ملاعلی کنی چنان بود که گاهی دعاوی شرعی مربوط به رجال دولت نیز برای داوری به محکمه او ارجاع می‌شد.[۷]

وی از ۱۲۸۲ق. تولیت مدرسه مروی را برعهده گرفت[۸] و بیشتر عالمان آن زمان تهران از تربیت‌یافتگان او بودند.[۹] او در بزرگداشت عالمان معاصر خود بسیار کوشا بود.[۱۰]

ملاعلی‌کنی بسیار متمول بود، اما ساده می‌زیست و در کارهای خیر و دستگیری از ستمدیدگان پیشقدم می‌شد. مورخان وی را رئوف، سخاوتمند، زاهد و باتقوا وصف کرده و درباره نفوذ کلامش گفته‌اند که هیچ امر اجتماعی مهمی در ایران بدون تأیید او قابل اجرا نبود. ناصرالدین‌شاه به ملاقاتش می‌رفت و او را بسیار گرامی می‌داشت و از وی پیروی می‌کرد.[۱۱]

ملاعلی‌کنی و مسائل سیاسی

ملاعلی‌کنی به مسائل سیاسی نیز توجه داشت و با توجه به آنکه به تعبیر عالم معاصرش، جاپلقی مؤلف طرائف‌المقال،[۱۲] پناه مظلومان بود و بر صاحبان قدرت سلطه داشت و سخنش نزد سلطان (یعنی ناصرالدین شاه قاجار) پذیرفته می‌شد، در مواقع ضروری از برخی مداخلات ابا نداشت.

کلمه قبیحه آزادی

زمانی که کلمه «آزادی» رایج شد و برخی از روزنامه‌ها افراط کردند[۱۳] ملاعلی کنی در رجب سال ۱۲۹۰ه ق، نامه‌ای برای شاه ارسال کرد:

«کلمه قبیحه آزادی.... به ظاهر خیلی خوش نماست و خوب، در باطن سراپا نقض است و عیوب. این مسئله برخلاف جمیع احکام و رسل و اوصیاء و جمیع سلاطین عظام و حکام والا مقام است. به این جهت... دولت را وداع تام و تمام باید نمود، به واسطه اینکه اصل شرایع و ادیان در هر زمان خود قید محکم سخت و شدیدی بوده و می‌باشد که ارتکاب مناهی و محرمات ننمایند، معترض اموال و ناموس مردم نشوند. و هکذا بر خلاف مقاصد و انتظام دولت و سلطنت است که هر کس هر چه بخواهد بگوید، و از طریق تقلب و فساد نهب اموال نماید و بگوید: آزادی است، و شخص اول مملکت همه را آزاد کرده است و در معنی به حالت وحوش برگردانیده. معلوم است نفوس بالطبع در طبیعت شیطانی، مایل به هوی و هوس و برآوردن متشبهات خودند. همین مایه بی‌نظمی و زیادی تاخت و تاز شده و هیچ کس نمی‌تواند چاره کند.[۱۴]

قرارداد رویتر

پس از انعقاد قرارداد رویتر در ۱۲۹۰ ق، حاج ملا علی کنی به ناصرالدین شاه نامه‌ای نوشت و با این قرارداد مخالفت کرد. او در این نامه با اشاره به مُفاد قرارداد، نوشت: «امتیازات و تصرفات این کمپانی در ایران به مراتب بیش از کمپانی هند خواهد بود؛ چراکه که طبق این قرارداد «جمیع خلق مجبور بر تسلیم اموال و املاک خود» هستند و نتیجه‌اش نفی صریح تسلط دولت بر «املاک و اشجار و آب و اراضی رعایا» است و حاصلش از بین رفتن اقتدار دولت و ملت، ناتوانی در حفظ سرحدات و عدم امکان مقابله با هجوم دشمنان است.»

ایشان ضمن تأکید بر اینکه «اگر علمای اعلام در مسائل دولتیه اختلالی مشاهده فرمایند... لازم است عرض کنند»، خواه پسند خاطر شاه بشود یا نشود و «در مقام اصلاح آن برآید یا نیاید»، از شاه قاطعانه خواست که «اهتمام بر حفظ دین و دولت و دفع هر خائن از مملکت و ملت» نماید و «به خصوص همین شخصی را که قرار راه‌آهن داده و عهدنامه آن را بر وفق صلاح دشمن دین و دولت نوشته» برکنار کند. مراد وی، میرزا حسین‌خان سپهسالار، صدراعظم وقت بود. در اثر مخالفت‌های حاج ملا علی کنی، میرزا حسین خان سپهسالار در هنگام بازگشت شاه از سفر اروپا، عزل شد.[۱۵] برخی نوشته‌اند که با وجود تقاضاهای مکررِ سپهسالار، ملا علی حاضر به ملاقات با او نشد.[۱۶]

فراموشخانه

کنی در همان نامه‌ای که درباره قرارداد رویتر نوشت، به میرزا ملکم‌خان و اقدام او در تأسیس فراموشخانه (لژ فراماسونری) نیز اشاره می‌کند و مخالفت همه جانبه خود با آن را اعلام می‌نماید.[۱۷]

 
پوستر همایش بزرگداشت ملا علی کنی

آثار علمی

آثار فقهی

  • ارشاد الاُمَة، به فارسی، که رساله عملیه اوست. جلد اول آن در ۱۲۷۰ و جلد دوم آن در ۱۲۸۷ چاپ شد.[۱۸]
 
مزار ملا علی کنی
بخش «القضاء و الشهادات» این کتاب در ۱۳۰۴ به اهتمام فرزندش محمد و نیز در ۱۳۱۷ در تهران با نام کتاب القضاء به چاپ رسیده است.[۱۹] آقابزرگ طهرانی[۲۰]این کتاب را دقیق‌تر و استوارتر از جواهر الکلام دانسته است. در کتاب‌های فقهی معاصر به آرای حاج ملا علی کنی در این کتاب استناد شده است.[۲۱]

آثار غیر فقهی

  • رساله‌هایی در باب اوامر و نواهی، مفاهیم و استصحاب، که آن‌ها را هنگام تحصیل در نجف نوشته است.[۲۳]
  • ایضاح المشتبهات فی تفسیر الکلمات المشکلة القرآنیة[۲۴]
  • مواعظ حسنه؛[۲۵]
  • توضیح المقال، در علم درایه و رجال، که در انتهای آن شرح مختصری از زندگی شصت تن از بزرگان علم رجال آمده است. این کتاب در ۱۲۹۹ و ۱۳۰۲، همراه با رجال ابوعلی حائری (منتهی‌المقال)، چاپ شده است. میرزا حسین نوری در چاپ دوم آن شرح‌حال شصت تن از مشایخ علم رجال را به آن افزوده و حاشیه‌ای هم بر کتاب نوشته است.[۲۶] در ۱۴۲۱ق نیز توضیح المقال، با تحقیق محمدحسین مولوی، در قم چاپ شد.

فرزندان و نوادگان

تعدادی از فرزندان و نوادگان ملا علی کنی عالمان دینی بودند و برخی از ایشان آثار ارزشمندی نیز تألیف کردند. معروف‌ترین ایشان، شیخ جواد کنی، نوه دختری ملا علی کنی، فرزند شیخ مهدی لاریجانی (از عالمانِ بنام شهرری و داماد حاج ملاعلی کنی) است.[۲۷]

همایش بزرگداشت

در دی ماه سال ۱۳۹۰ هجری شمسی از سوی اداره کل اوقاف و امور خیریه استان تهران و موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران همایش بزرگداشتی برای حاج ملا علی کنی برگزار شد. در این همایش که در دانشگاه تهران برگزار شد، محمد رضا مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری سخنرانی کرد.[۲۸]

در این همایش مقالاتی نیز ارائه شد. برخی از عناوین مقاله‌ها عبارت‌اند از:

  • "ملا علی کنی" "تولیت و مدیریت حوزه مروی"
  • "مقابله آیت الله حاج ملا علی کنی با تهاجم فرهنگی غرب"
  • "بررسی نقش رابطه ملا علی کنی و میرزا حسن خان سپهسالار"

برگزیده‌ای از مقاله‌های این همایش منتشر شده است.[۲۹]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. پرش به بالا رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ۱۳۵۰ش، ص ۵۹۵ـ۵۹۶؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام‌الشیعة: نقباءالبشر فی‌القرن الرابع عشر، ۱۴۰۴، قسم ۴، ص۱۵۰۶
  2. پرش به بالا حاج ملاعلی کنی، توضیح‌المقال فی علم‌الرجال، ص ۳۰۲؛ کشمیری، تکملة نجوم‌السماء، ج ۲، ص ۲۳، پانویس ؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام‌الشیعة، قسم ۴، ص ۱۵۰۴ـ۱۵۰۵.
  3. پرش به بالا حرزالدین، معارف‌الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، ج ۲، ص ۱۱۳؛ امین، ج ۲، ص ۲۰۴؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام‌الشیعه قسم ۴، ص ۱۵۰۴ـ۱۵۰۵.
  4. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج ۴، ص ۲۰۴؛ آقابزرگ طهرانی ، طبقات اعلام‌الشیعة: نقباءالبشر فی‌القرن الرابع عشر، ۱۴۰۴، قسم ۱، ص ۱۳۳، قسم ۲، ص ۴۹۵، ۵۰۸؛ حبیب‌آبادی، مکارم الآثار، ج ۳، ص ۶۹۹؛ حسینی، تراجم‌الرجال، ج ۲، ص ۷۸۷.
  5. پرش به بالا رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، ۱۳۶۳ش، ص ۱۸۷؛ مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ج ۵، ص ۹۸
  6. پرش به بالا رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی،، طبقات اعلام‌الشیعة: نقباءالبشر فی‌القرن الرابع عشر، ۱۴۰۴، قسم ۴، ص ۱۵۰۵.
  7. پرش به بالا روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ۱۳۵۰ش، ص ۲۰۵.
  8. پرش به بالا رجوع کنید به اعتماد السلطنه، روزنامه خاطرات ۱۳۵۰ش، ص ۱۳۳؛ انصاری، ص ۳۹۸.
  9. پرش به بالا حاج ملاعلی کنی، ص ۳۰۳؛ اعتماد السلطنه، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، ۱۳۶۳ش، ص ۱۸۷؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام‌الشیعة: نقباءالبشر فی‌القرن الرابع عشر، ۱۴۰۴، قسم ۴، ص ۱۵۰۵؛ موسوی اصفهانی، احسن الودیعه، ج ۱، ص ۱۰۱.
  10. پرش به بالا رجوع کنید به امین، ج ۷، ص ۴۷۰؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام‌الشیعة: نقباءالبشر فی‌القرن الرابع عشر، ۱۴۰۴، قسم ۱، ص ۳۳۲ـ۳۳۳؛ شریف رازی، اختران فروزان ری و طهران، ص ۱۲۷ـ۱۲۸، ۲۲۰، ۴۱۰ـ۴۱۲.
  11. پرش به بالا رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، ۱۳۶۳ش، ص ۱۸۷؛ جاپلقی بروجردی، طرائف‌المقال، ج ۲، ص ۳۷۵؛ حرزالدین، معارف‌الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، ج ۲، ص ۱۱۲؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام‌الشیعة: نقباءالبشر فی‌القرن الرابع عشر، ۱۴۰۴، قسم ۴، ص ۱۵۰۵ـ۱۵۰۶
  12. پرش به بالا جاپلقی بروجردی، طرائف‌المقال، ج ۲، ص ۳۷۵
  13. پرش به بالا سلیم، محسن، دگرگونی‌های تمدن و فرهنگ ایران، ج۲، ۱۳۸۴، ص۲۹۹.
  14. پرش به بالا آدمیت، فریدون، اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار، ص ۲۰۱-۲۰۲.
  15. پرش به بالا برای متن نامه رجوع کنید به تیموری، ص ۱۲۳ـ۱۲۶؛ برای متن امتیازنامه رویتر رجوع کنید به تیموری، ، ص ۱۰۸ـ۱۱۲؛ برای نامه گلایه‌آمیز سپهسالار از اعتراض علما رجوع کنید به همان، ص ۴۳ـ۴۶
  16. پرش به بالا رجوع کنید به ناظم‌الاسلام کرمانی، بخش ۱، مقدمه، ص ۱۳۵.
  17. پرش به بالا رجوع کنید به ناظم‌الاسلام کرمانی، بخش ۱، مقدمه، ص ۱۳۵.
  18. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج ۱۱، ص ۵۷، ۲۱۶.
  19. پرش به بالا طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج ۳، ص ۴۸۲ـ۴۸۳، ج ۴، ص ۴۲۷، ج ۱۷، ص ۱۴۲؛ مشار، ج ۴، ستون ۳۵۵.
  20. پرش به بالا الذریعة الی تصانیف الشیعة ،۱۴۰۳، ج ۳، ص ۴۸۳.
  21. پرش به بالا برای نمونه رجوع کنید به موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیه، ج ۳، ص ۱۲۷؛ روحانی، الفقه الصادق، ج ۲۵، ص ۳۰۸؛ حسینی حائری، القضاء فی الفقه الاسلامی، ص ۱۵۹، ۱۶۳ـ۱۶۴، ۱۹۷.
  22. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج ۶، ص ۵۸.
  23. پرش به بالا جاپلقی بروجردی،طرائف‌المقال، ج ۲، ص ۳۷۵
  24. پرش به بالا موسوعة طبقات‌الفقهاء، ج ۱۴، قسم ۱، ص ۴۳۳
  25. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج ۲۳، ص ۲۲۶
  26. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی ج ۴، ص ۴۱۳، ۴۹۸ـ۴۹۹؛ آقابزرگ طهرانی ، مصفی‌المقال فی مصنفی علم‌الرجال، ۱۳۳۷ش، ستون ۱۰۰ـ۱۰۱؛ مشار، ج ۴، ستون ۳۵۵
  27. پرش به بالا رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، ۱۳۶۳ش، ص ۲۳۶؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج ۴، ص ۲۹۷.
  28. پرش به بالا هفته نامه افق حوزه
  29. پرش به بالا باشگاه خبرنگاران جوان
 

منابع

  • آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
  • آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام‌الشیعة: نقباءالبشر فی‌القرن الرابع عشر، مشهد، ۱۴۰۴ق.
  • آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، مصفی‌المقال فی مصنفی علم‌الرجال، چاپ احمد منزوی، تهران، ۱۳۳۷ش.
  • اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌بن علی، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، چاپ ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۰ش.
  • اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌بن علی، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱، تهران: اساطیر، ۱۳۶۳ش.
  • امین.
  • انصاری، مرتضی، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری قدس سره، قم، ۱۳۷۳ش.
  • تیموری، ابراهیم، عصر بی‌خبری، یا، ۵۰ سال استبداد در ایران : تاریخ امتیازات در ایران، تهران، ۱۳۵۷ش.
  • جاپلقی بروجردی، علی‌اصغربن محمدشفیع، طرائف المقال فی معرفة طبقات‌الرجال، چاپ مهدی رجایی، قم، ۱۴۱۰ق.
  • کنی، حاج ملاعلی، توضیح‌المقال فی علم‌الرجال، چاپ محمدحسین مولوی، قم، ۱۳۷۹ش.
  • حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم الآثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج ۳، اصفهان، ۱۳۵۱ش.
  • حرزالدین، محمد، معارف‌الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، قم، ۱۴۰۵ق.
  • حسینی، احمد، تراجم‌الرجال، قم، ۱۴۱۴ق.
  • حسینی حائری، کاظم، القضاء فی الفقه الاسلامی، قم، ۱۴۱۵ق.
  • روحانی، محمد صادق، فقه‌الصادق، قم، ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴ق.
  • شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری وطهران، یا، تذکرةالمقابر فی احوال المفاخر، قم: مکتبةالزهراء، بی‌تا.
  • شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، تهران ۱۳۵۲ـ۱۳۵۴ش.
  • کشمیری، محمدمهدی بن محمدعلی، تکملة نجوم‌السماء، قم، ۱۳۹۷ق.
  • مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانةالادب، تهران ۱۳۶۹ش.
  • مشار، خانبابا، مؤلّفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۴ش.
  • موسوعة طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، قم: مؤسسة الامام‌الصادق، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴.
  • موسوی اصفهانی، محمدمهدی، احسن‌الودیعة فی تراجم اشهر مشاهیر مجتهدی الشیعة، او، تتمیم روضات‌الجنات، بغداد، ۱۳۴۸.
  • موسوی بجنوردی، حسن، القواعد الفقهیة، چاپ مهدی مهریزی و محمدحسین درایتی، قم ۱۳۷۷ش.
  • ناظم‌الاسلام کرمانی، محمدبن علی، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۷۶ـ۱۳۷۷ش.
  • آدمیت، فریدون: اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار، تهران، انتشارات خوارزمی، ۱۳۵۱.
  • سلیم، محسن: دگرگونی‌های تمدن و فرهنگ ایران، دانشگاه آزاد اسلامی شاهرود، ج۲، ۱۳۸۴.

پیوند به بیرون

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟