جزئیات دایرکتوری

نقشه نما :: جزئیات

ملا علی کنی

چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 11:06
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

ملا علی کنی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D9%84%D8%A7_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%DA%A9%D9%86%DB%8C

 

ملا علی کنی

 
 
ملا علی کنی
حاج ملا علی کنی.jpg
اطلاعات فردی
تاریخ تولد ۱۲۲۰ هجری قمری
زادگاه روستای کن شمال‌غرب تهران
تاریخ وفات ۱۳۰۶ ه.ق
محل دفن تهران،حرم عبدالعظیم حسنی
شهر وفات تهران
اطلاعات علمی
استادان سید ابراهیم قزوینی، مرتضی انصاری• محمد حسن نجفی 
حسن کاشف الغطاء• سید اسدالله شفتی
شاگردان موسی شراره عامِلی• اسداللّه تهرانی
محمدعلی خوانساری• محمود لواسانی
محمدباقر اصطهباناتی شیرازی
تالیفات ارشاد الامة • تلخیص المسائل • توضیح المقال
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسی مخالفت با قرار داد رویتر • مخالفت با فراموشخانه

حاج ملاعلی کنی (۱۲۲۰ ـ ۱۳۰۶ ق.)، فقیه امامی قرن سیزدهم و چهاردهم قمری بود. او مرجعیت دینی ایران را عهده‌دار بود و به عنوان عالمی با نفوذ، مقبول عام و خاص و حتی دربار ناصرالدین‌شاه، به دفاع از دین و ترویج آن می‌پرداخت. ملاعلی‌کنی با قرارداد رویتر مخالفت کرد و تلاش‌هایش از جمله عوامل لغو این قرارداد بود. ملا علی کنی بسیار متمول بود، اما ساده می‌زیست و در کارهای خیر و دستگیری از ستمدیدگان پیشقدم می‌شد. وی در شاخه‌های مختلف علوم اسلامی آثاری از خود به یادگار گذاشت که شرح بر جواهر الکلام و توضیح المقال از جمله آن‌هاست. «کلمه قبیحه آزادی» واژه ای است که در یکی از نامه‌های وی به شاه دیده می‌شود.

تولد و درگذشت

وی در ۱۲۲۰ق در روستای کن، در شمال‌غرب تهران، به دنیا آمد. و در ۱۳۰۶ق در تهران درگذشت و در حرم عبدالعظیم حسنی در شهرری به خاک سپرده شد. در تشییع جنازه او، پیروان ادیان دیگر نیز شرکت داشتند. در شهرهای مختلف برای او مجالس یادبود برپا گردید و اشعار بسیاری در رثایش سرودند.[۱]

 
ملا علی کنی (فرد وسط)

تحصیل

پدرش، قربانعلی آملی، کشاورز بود. پس از آنکه علی خواندن و نوشتن را فراگرفت، خانواده‌اش نزدیک بیست سال با ادامه تحصیل او مخالفت کردند.

وی سرانجام، با جلب موافقت آنان، در یکی از مدارس دینی تهران مشغول به تحصیل شد و سپس برای ادامه تحصیل به عتبات رفت. در فاصله سال‌های ۱۲۴۴ تا ۱۲۴۶ که طاعون در عراق شیوع یافت، از نجف خارج شد و بعد به این شهر بازگشت و به ادامه تحصیل پرداخت.[۲]

اساتید

کنی، فقه و اصول را نزد محمد حسن نجفی معروف صاحب جواهر و دیگرانی فرا گرفت:

شاگردان

 
ملا علی کنی

جایگاه علمی و اجتماعی

ملاعلی کنی در ۱۲۶۲ ق. به ایران بازگشت و در تهران ساکن شد. کنی در فقه، اصول، رجال، حدیث و تفسیر تبحر داشت.[۵] او یکی از چهار عالم بزرگ آن روزگار ایران بود که صاحب جواهر، در پاسخ ایرادی که از محمدشاه قاجار برایش نقل کرده بودند، مقام علمی آن‌ها را تأیید و به اجتهادشان تصریح کرده بود.[۶]

او به‌تدریج در ایران ریاست دینی یافت و به عنوان عالمی با نفوذ، مقبول عام و خاص و حتی در دربار ناصرالدین‌شاه شد، چنان‌که بیشتر مردم ایران مقلد او شدند. به نوشته اعتمادالسلطنه نفوذ حاج‌ملاعلی کنی چنان بود که گاهی دعاوی شرعی مربوط به رجال دولت نیز برای داوری به محکمه او ارجاع می‌شد.[۷]

وی از ۱۲۸۲ق. تولیت مدرسه مروی را برعهده گرفت[۸] و بیشتر عالمان آن زمان تهران از تربیت‌یافتگان او بودند.[۹] او در بزرگداشت عالمان معاصر خود بسیار کوشا بود.[۱۰]

ملاعلی‌کنی بسیار متمول بود، اما ساده می‌زیست و در کارهای خیر و دستگیری از ستمدیدگان پیشقدم می‌شد. مورخان وی را رئوف، سخاوتمند، زاهد و باتقوا وصف کرده و درباره نفوذ کلامش گفته‌اند که هیچ امر اجتماعی مهمی در ایران بدون تأیید او قابل اجرا نبود. ناصرالدین‌شاه به ملاقاتش می‌رفت و او را بسیار گرامی می‌داشت و از وی پیروی می‌کرد.[۱۱]

ملاعلی‌کنی و مسائل سیاسی

ملاعلی‌کنی به مسائل سیاسی نیز توجه داشت و با توجه به آنکه به تعبیر عالم معاصرش، جاپلقی مؤلف طرائف‌المقال،[۱۲] پناه مظلومان بود و بر صاحبان قدرت سلطه داشت و سخنش نزد سلطان (یعنی ناصرالدین شاه قاجار) پذیرفته می‌شد، در مواقع ضروری از برخی مداخلات ابا نداشت.

کلمه قبیحه آزادی

زمانی که کلمه «آزادی» رایج شد و برخی از روزنامه‌ها افراط کردند[۱۳] ملاعلی کنی در رجب سال ۱۲۹۰ه ق، نامه‌ای برای شاه ارسال کرد:

«کلمه قبیحه آزادی.... به ظاهر خیلی خوش نماست و خوب، در باطن سراپا نقض است و عیوب. این مسئله برخلاف جمیع احکام و رسل و اوصیاء و جمیع سلاطین عظام و حکام والا مقام است. به این جهت... دولت را وداع تام و تمام باید نمود، به واسطه اینکه اصل شرایع و ادیان در هر زمان خود قید محکم سخت و شدیدی بوده و می‌باشد که ارتکاب مناهی و محرمات ننمایند، معترض اموال و ناموس مردم نشوند. و هکذا بر خلاف مقاصد و انتظام دولت و سلطنت است که هر کس هر چه بخواهد بگوید، و از طریق تقلب و فساد نهب اموال نماید و بگوید: آزادی است، و شخص اول مملکت همه را آزاد کرده است و در معنی به حالت وحوش برگردانیده. معلوم است نفوس بالطبع در طبیعت شیطانی، مایل به هوی و هوس و برآوردن متشبهات خودند. همین مایه بی‌نظمی و زیادی تاخت و تاز شده و هیچ کس نمی‌تواند چاره کند.[۱۴]

قرارداد رویتر

پس از انعقاد قرارداد رویتر در ۱۲۹۰ ق، حاج ملا علی کنی به ناصرالدین شاه نامه‌ای نوشت و با این قرارداد مخالفت کرد. او در این نامه با اشاره به مُفاد قرارداد، نوشت: «امتیازات و تصرفات این کمپانی در ایران به مراتب بیش از کمپانی هند خواهد بود؛ چراکه که طبق این قرارداد «جمیع خلق مجبور بر تسلیم اموال و املاک خود» هستند و نتیجه‌اش نفی صریح تسلط دولت بر «املاک و اشجار و آب و اراضی رعایا» است و حاصلش از بین رفتن اقتدار دولت و ملت، ناتوانی در حفظ سرحدات و عدم امکان مقابله با هجوم دشمنان است.»

ایشان ضمن تأکید بر اینکه «اگر علمای اعلام در مسائل دولتیه اختلالی مشاهده فرمایند... لازم است عرض کنند»، خواه پسند خاطر شاه بشود یا نشود و «در مقام اصلاح آن برآید یا نیاید»، از شاه قاطعانه خواست که «اهتمام بر حفظ دین و دولت و دفع هر خائن از مملکت و ملت» نماید و «به خصوص همین شخصی را که قرار راه‌آهن داده و عهدنامه آن را بر وفق صلاح دشمن دین و دولت نوشته» برکنار کند. مراد وی، میرزا حسین‌خان سپهسالار، صدراعظم وقت بود. در اثر مخالفت‌های حاج ملا علی کنی، میرزا حسین خان سپهسالار در هنگام بازگشت شاه از سفر اروپا، عزل شد.[۱۵] برخی نوشته‌اند که با وجود تقاضاهای مکررِ سپهسالار، ملا علی حاضر به ملاقات با او نشد.[۱۶]

فراموشخانه

کنی در همان نامه‌ای که درباره قرارداد رویتر نوشت، به میرزا ملکم‌خان و اقدام او در تأسیس فراموشخانه (لژ فراماسونری) نیز اشاره می‌کند و مخالفت همه جانبه خود با آن را اعلام می‌نماید.[۱۷]

 
پوستر همایش بزرگداشت ملا علی کنی

آثار علمی

آثار فقهی

  • ارشاد الاُمَة، به فارسی، که رساله عملیه اوست. جلد اول آن در ۱۲۷۰ و جلد دوم آن در ۱۲۸۷ چاپ شد.[۱۸]
 
مزار ملا علی کنی
بخش «القضاء و الشهادات» این کتاب در ۱۳۰۴ به اهتمام فرزندش محمد و نیز در ۱۳۱۷ در تهران با نام کتاب القضاء به چاپ رسیده است.[۱۹] آقابزرگ طهرانی[۲۰]این کتاب را دقیق‌تر و استوارتر از جواهر الکلام دانسته است. در کتاب‌های فقهی معاصر به آرای حاج ملا علی کنی در این کتاب استناد شده است.[۲۱]

آثار غیر فقهی

  • رساله‌هایی در باب اوامر و نواهی، مفاهیم و استصحاب، که آن‌ها را هنگام تحصیل در نجف نوشته است.[۲۳]
  • ایضاح المشتبهات فی تفسیر الکلمات المشکلة القرآنیة[۲۴]
  • مواعظ حسنه؛[۲۵]
  • توضیح المقال، در علم درایه و رجال، که در انتهای آن شرح مختصری از زندگی شصت تن از بزرگان علم رجال آمده است. این کتاب در ۱۲۹۹ و ۱۳۰۲، همراه با رجال ابوعلی حائری (منتهی‌المقال)، چاپ شده است. میرزا حسین نوری در چاپ دوم آن شرح‌حال شصت تن از مشایخ علم رجال را به آن افزوده و حاشیه‌ای هم بر کتاب نوشته است.[۲۶] در ۱۴۲۱ق نیز توضیح المقال، با تحقیق محمدحسین مولوی، در قم چاپ شد.

فرزندان و نوادگان

تعدادی از فرزندان و نوادگان ملا علی کنی عالمان دینی بودند و برخی از ایشان آثار ارزشمندی نیز تألیف کردند. معروف‌ترین ایشان، شیخ جواد کنی، نوه دختری ملا علی کنی، فرزند شیخ مهدی لاریجانی (از عالمانِ بنام شهرری و داماد حاج ملاعلی کنی) است.[۲۷]

همایش بزرگداشت

در دی ماه سال ۱۳۹۰ هجری شمسی از سوی اداره کل اوقاف و امور خیریه استان تهران و موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران همایش بزرگداشتی برای حاج ملا علی کنی برگزار شد. در این همایش که در دانشگاه تهران برگزار شد، محمد رضا مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری سخنرانی کرد.[۲۸]

در این همایش مقالاتی نیز ارائه شد. برخی از عناوین مقاله‌ها عبارت‌اند از:

  • "ملا علی کنی" "تولیت و مدیریت حوزه مروی"
  • "مقابله آیت الله حاج ملا علی کنی با تهاجم فرهنگی غرب"
  • "بررسی نقش رابطه ملا علی کنی و میرزا حسن خان سپهسالار"

برگزیده‌ای از مقاله‌های این همایش منتشر شده است.[۲۹]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. پرش به بالا رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ۱۳۵۰ش، ص ۵۹۵ـ۵۹۶؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام‌الشیعة: نقباءالبشر فی‌القرن الرابع عشر، ۱۴۰۴، قسم ۴، ص۱۵۰۶
  2. پرش به بالا حاج ملاعلی کنی، توضیح‌المقال فی علم‌الرجال، ص ۳۰۲؛ کشمیری، تکملة نجوم‌السماء، ج ۲، ص ۲۳، پانویس ؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام‌الشیعة، قسم ۴، ص ۱۵۰۴ـ۱۵۰۵.
  3. پرش به بالا حرزالدین، معارف‌الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، ج ۲، ص ۱۱۳؛ امین، ج ۲، ص ۲۰۴؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام‌الشیعه قسم ۴، ص ۱۵۰۴ـ۱۵۰۵.
  4. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج ۴، ص ۲۰۴؛ آقابزرگ طهرانی ، طبقات اعلام‌الشیعة: نقباءالبشر فی‌القرن الرابع عشر، ۱۴۰۴، قسم ۱، ص ۱۳۳، قسم ۲، ص ۴۹۵، ۵۰۸؛ حبیب‌آبادی، مکارم الآثار، ج ۳، ص ۶۹۹؛ حسینی، تراجم‌الرجال، ج ۲، ص ۷۸۷.
  5. پرش به بالا رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، ۱۳۶۳ش، ص ۱۸۷؛ مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ج ۵، ص ۹۸
  6. پرش به بالا رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی،، طبقات اعلام‌الشیعة: نقباءالبشر فی‌القرن الرابع عشر، ۱۴۰۴، قسم ۴، ص ۱۵۰۵.
  7. پرش به بالا روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ۱۳۵۰ش، ص ۲۰۵.
  8. پرش به بالا رجوع کنید به اعتماد السلطنه، روزنامه خاطرات ۱۳۵۰ش، ص ۱۳۳؛ انصاری، ص ۳۹۸.
  9. پرش به بالا حاج ملاعلی کنی، ص ۳۰۳؛ اعتماد السلطنه، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، ۱۳۶۳ش، ص ۱۸۷؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام‌الشیعة: نقباءالبشر فی‌القرن الرابع عشر، ۱۴۰۴، قسم ۴، ص ۱۵۰۵؛ موسوی اصفهانی، احسن الودیعه، ج ۱، ص ۱۰۱.
  10. پرش به بالا رجوع کنید به امین، ج ۷، ص ۴۷۰؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام‌الشیعة: نقباءالبشر فی‌القرن الرابع عشر، ۱۴۰۴، قسم ۱، ص ۳۳۲ـ۳۳۳؛ شریف رازی، اختران فروزان ری و طهران، ص ۱۲۷ـ۱۲۸، ۲۲۰، ۴۱۰ـ۴۱۲.
  11. پرش به بالا رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، ۱۳۶۳ش، ص ۱۸۷؛ جاپلقی بروجردی، طرائف‌المقال، ج ۲، ص ۳۷۵؛ حرزالدین، معارف‌الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، ج ۲، ص ۱۱۲؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام‌الشیعة: نقباءالبشر فی‌القرن الرابع عشر، ۱۴۰۴، قسم ۴، ص ۱۵۰۵ـ۱۵۰۶
  12. پرش به بالا جاپلقی بروجردی، طرائف‌المقال، ج ۲، ص ۳۷۵
  13. پرش به بالا سلیم، محسن، دگرگونی‌های تمدن و فرهنگ ایران، ج۲، ۱۳۸۴، ص۲۹۹.
  14. پرش به بالا آدمیت، فریدون، اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار، ص ۲۰۱-۲۰۲.
  15. پرش به بالا برای متن نامه رجوع کنید به تیموری، ص ۱۲۳ـ۱۲۶؛ برای متن امتیازنامه رویتر رجوع کنید به تیموری، ، ص ۱۰۸ـ۱۱۲؛ برای نامه گلایه‌آمیز سپهسالار از اعتراض علما رجوع کنید به همان، ص ۴۳ـ۴۶
  16. پرش به بالا رجوع کنید به ناظم‌الاسلام کرمانی، بخش ۱، مقدمه، ص ۱۳۵.
  17. پرش به بالا رجوع کنید به ناظم‌الاسلام کرمانی، بخش ۱، مقدمه، ص ۱۳۵.
  18. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج ۱۱، ص ۵۷، ۲۱۶.
  19. پرش به بالا طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج ۳، ص ۴۸۲ـ۴۸۳، ج ۴، ص ۴۲۷، ج ۱۷، ص ۱۴۲؛ مشار، ج ۴، ستون ۳۵۵.
  20. پرش به بالا الذریعة الی تصانیف الشیعة ،۱۴۰۳، ج ۳، ص ۴۸۳.
  21. پرش به بالا برای نمونه رجوع کنید به موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیه، ج ۳، ص ۱۲۷؛ روحانی، الفقه الصادق، ج ۲۵، ص ۳۰۸؛ حسینی حائری، القضاء فی الفقه الاسلامی، ص ۱۵۹، ۱۶۳ـ۱۶۴، ۱۹۷.
  22. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج ۶، ص ۵۸.
  23. پرش به بالا جاپلقی بروجردی،طرائف‌المقال، ج ۲، ص ۳۷۵
  24. پرش به بالا موسوعة طبقات‌الفقهاء، ج ۱۴، قسم ۱، ص ۴۳۳
  25. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج ۲۳، ص ۲۲۶
  26. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی ج ۴، ص ۴۱۳، ۴۹۸ـ۴۹۹؛ آقابزرگ طهرانی ، مصفی‌المقال فی مصنفی علم‌الرجال، ۱۳۳۷ش، ستون ۱۰۰ـ۱۰۱؛ مشار، ج ۴، ستون ۳۵۵
  27. پرش به بالا رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، ۱۳۶۳ش، ص ۲۳۶؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج ۴، ص ۲۹۷.
  28. پرش به بالا هفته نامه افق حوزه
  29. پرش به بالا باشگاه خبرنگاران جوان
 

منابع

  • آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
  • آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام‌الشیعة: نقباءالبشر فی‌القرن الرابع عشر، مشهد، ۱۴۰۴ق.
  • آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، مصفی‌المقال فی مصنفی علم‌الرجال، چاپ احمد منزوی، تهران، ۱۳۳۷ش.
  • اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌بن علی، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، چاپ ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۰ش.
  • اعتمادالسلطنه، محمدحسن‌بن علی، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱، تهران: اساطیر، ۱۳۶۳ش.
  • امین.
  • انصاری، مرتضی، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری قدس سره، قم، ۱۳۷۳ش.
  • تیموری، ابراهیم، عصر بی‌خبری، یا، ۵۰ سال استبداد در ایران : تاریخ امتیازات در ایران، تهران، ۱۳۵۷ش.
  • جاپلقی بروجردی، علی‌اصغربن محمدشفیع، طرائف المقال فی معرفة طبقات‌الرجال، چاپ مهدی رجایی، قم، ۱۴۱۰ق.
  • کنی، حاج ملاعلی، توضیح‌المقال فی علم‌الرجال، چاپ محمدحسین مولوی، قم، ۱۳۷۹ش.
  • حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم الآثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج ۳، اصفهان، ۱۳۵۱ش.
  • حرزالدین، محمد، معارف‌الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، قم، ۱۴۰۵ق.
  • حسینی، احمد، تراجم‌الرجال، قم، ۱۴۱۴ق.
  • حسینی حائری، کاظم، القضاء فی الفقه الاسلامی، قم، ۱۴۱۵ق.
  • روحانی، محمد صادق، فقه‌الصادق، قم، ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴ق.
  • شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری وطهران، یا، تذکرةالمقابر فی احوال المفاخر، قم: مکتبةالزهراء، بی‌تا.
  • شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، تهران ۱۳۵۲ـ۱۳۵۴ش.
  • کشمیری، محمدمهدی بن محمدعلی، تکملة نجوم‌السماء، قم، ۱۳۹۷ق.
  • مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانةالادب، تهران ۱۳۶۹ش.
  • مشار، خانبابا، مؤلّفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۴ش.
  • موسوعة طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، قم: مؤسسة الامام‌الصادق، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴.
  • موسوی اصفهانی، محمدمهدی، احسن‌الودیعة فی تراجم اشهر مشاهیر مجتهدی الشیعة، او، تتمیم روضات‌الجنات، بغداد، ۱۳۴۸.
  • موسوی بجنوردی، حسن، القواعد الفقهیة، چاپ مهدی مهریزی و محمدحسین درایتی، قم ۱۳۷۷ش.
  • ناظم‌الاسلام کرمانی، محمدبن علی، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۷۶ـ۱۳۷۷ش.
  • آدمیت، فریدون: اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار، تهران، انتشارات خوارزمی، ۱۳۵۱.
  • سلیم، محسن: دگرگونی‌های تمدن و فرهنگ ایران، دانشگاه آزاد اسلامی شاهرود، ج۲، ۱۳۸۴.

پیوند به بیرون

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
بازدید 811 دفعه

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.