جزئیات دایرکتوری

نقشه نما :: جزئیات

مهدی خالصی

چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 11:07
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

مهدی خالصی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C_%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%B5%DB%8C

 

مهدی خالصی

 
 
مهدی خالصی
شیخ مهدی خالصی.jpg
اطلاعات فردی
خویشاوندان
سرشناس
محمد خالصی
تاریخ تولد ۱۲۷۶ق
محل زندگی کاظمین، نجف، سامرا و مشهد
تاریخ وفات ۱۳۴۳ق
محل دفن حرم امام رضا(ع)
شهر وفات مشهد
اطلاعات علمی
استادان پدرش • عباس جَصّانی • محمدحسین کاظمی • میرزا حبیب الله رشتی • میرزا محمدحسن شیرازی • آخوند خراسانی
سایر مرجع تقلید خالصی • تدریس در حوزه • دعوت از عالمانی مانند شیخ حسین رشتی برای تدریس در کاظمین
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسی فتوای جهاد بر ضد انگلیس در جنگ جهانی اول • تاسیس حزب جمعیة استخلاص الحرمین الشریفین و بین النهرین • مبارزه با استعمار انگلستان • مبارزه مسلحانه با انگلیس
اجتماعی تأسیس مدرسة الزهراء در کاظمین

شیخ مهدی خالصی کاظمی (۱۳۴۳ـ۱۲۷۶ق) معروف به مهدی خالصی در ۱۳۳۹ق پس از درگذشت شیخ الشریعه اصفهانی، از مراجع تقلید شیعیان شد. او در زمان اشغال عراق، فتوای جهاد بر علیه انگلیسی‌ها را صادر کرد و در کاظمین تظاهراتی بر ضد حاکم عراق بر پا ساخت. سرانجام خالصی با فرزندان و همراهانش دستگیر و به بصره و جده تبعید شد. وی بنا به درخواست دولت ایران راهی این کشور شده و در قم و سپس در مشهد ساکن شد. وی در ۱۶فروردین ۱۳۰۴ شمسی از دنیا رفت و در اطاقی واقع در رواق «دار السياده» در مرقد امام رضا(ع)، به خاک سپرده شد.

معرفی

نام او محمدمهدی نیز ذکر شده است.[۱] پدرش حسین (متوفی ۱۳۱۲) و جدش عبدالعزیز (متوفی ۱۲۸۶) از عالمان کاظمین و خالص (شهری در شرق بغداد) بودند.[۲]

او در ۱۲۷۶ق در کرْخ، از توابع کاظمین، به دنیا آمد. و در ۱۶ فروردین ۱۳۰۴ش(۱۳۴۳ق) از دنیا رفت[۳] و در رواق دارالسیاده، نزدیک مرقد امام رضا(ع)، به خاک سپرده شد.[۴]

خالصی را مردی زاهد، آراسته به اخلاق نیکو، کم حرف و اغلب اوقات متبسم وصف کرده‌اند.[۵]

او در ۱۳۳۹ق پس از درگذشت شیخ الشریعه اصفهانی، از مراجع تقلید شیعیان شد.[۶] و پذیرفتن مناصب حکومتی را حرام دانست.

اساتید

علوم دینی را در کاظمین، نجف و سامرا نزد پدرش و عالمانی چون عباس جَصّانی (متوفی ۱۳۰۶)، محمدحسین کاظمی (متوفی ۱۳۰۸)، میرزا حبیب الله رشتی (متوفی ۱۳۱۲)، میرزا محمد حسن شیرازی (متوفی ۱۳۱۲) و آخوند ملامحمدکاظم خراسانی (متوفی ۱۳۲۹) فراگرفت.[۷] او در کاظمین به تدریس فقه، اصول و کلام پرداخت و سالها بعد به مرجعیت و شهرت رسید.[۸] خالصی در کاظمین مدرسه‌ای دینی با نام مدرسة الزهراء تأسیس کرد و برای تدریس، از عالمانی مانندشیخ حسین رشتی (متوفی ۱۳۴۸) دعوت کرد.[۹] در منابع از شاگردان او نامی برده نشده است.

فعالیت‌های سیاسی در عراق

فتوای جهاد

خالصی در جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ـ۱۹۱۸م) همگام با مرجع بزرگ شیعه، میرزا محمدتقی شیرازی (متوفی ۱۳۳۸)، و شماری دیگر از علما، برضد انگلیسی‌ها فتوای جهاد صادر کرد.[۱۰] او در ۱۳۳۷ق در پی دعوت میرزای شیرازی برای مشاوره درباره نهضت مبارزه با استعمار به کربلا رفت. در ۱۳۳۸ق، به درخواست سید ابوالقاسم کاشانی به بهانه نظارت بر امور زائران، که از کاظمین به کربلا می‌رفتند، به کاظمین رفت. سپس از آنجا به بغداد رفت و رهبری انقلاب ضد استعماری مردم عراق را برعهده گرفت.[۱۱] فتوای او مبنی بر وجوب بذل مال در راه جهاد و وجوب مصادره اموال تخطی کنندگان از پرداخت آن، مخالفتهایی را در پی داشت، زیرا برخی آن را مُهر تأییدی بر عمل ترکهای عثمانی می‌دانستند که به نام وظیفه دوران جنگ، به مصادره اموال مردم می‌پرداختند.[۱۲]

مبارزه مسلحانه با انگلیس

خالصی برای صدور فتوایی مشترک از جانب علمای کاظمین درباره جهاد در برابر استعمارگران تلاش کرد، ولی به نتیجه‌ای نرسید و به شیوه پیشین خود (یعنی مبارزه مسلحانه برضد انگلیس) ادامه داد.[۱۳]

وی با همراهی فرزندش محمد (متوفی ۱۳۸۳) و برخی دیگر، رهبری جناح چپ جنگ را در منطقه بصره (به مرکزیت حویزه) برعهده گرفت.[۱۴] پس از ناکامی مجاهدان عراقی و در پی موافقت بریتانیا با استقلال عراق و تشکیل حکومت ملی، خالصی به بغداد بازگشت و در سخنرانیهای خود به تحلیل و افشای توطئه‌های سیاسی پرداخت.[۱۵]

بیعت مشروط با امیر فیصل

او در همان سال پس از تشکیل حکومت مستقل در عراق، با امیر فیصل، حاکم عراق (متوفی ۱۳۵۲)، بیعت کرد؛ مشروط بر اینکه استقلال عراق را حفظ کند و آن را از سلطه بیگانگان دور نگهدارد و به تأسیس مجلس نمایندگان پایبند باشد.[۱۶] خالصی در ۱۳۴۰ ریاست کنفرانس کربلا را برعهده گرفت که در آن، حمله وهابیان به عراق محکوم شد.[۱۷]

فتوا در تحریم انتخابات

خالصی پس از پای بند نماندن فیصل به شروط بیعت نامه و انعقاد معاهده با انگلستان در ۱۳۴۰/۱۹۲۲، که در آن مفهوم قیمومت گنجانده شده بود،[۱۸] بیعت مردم عراق با فیصل را ملغا اعلام کرد.[۱۹] هنگامی که دولت درصدد تشکیل مجلس نمایندگان برآمد تا معاهده مزبور را رسمی کند، تعدادی از علمای بزرگ از جمله خالصی، فتاوایی شدیداللحن در تحریم انتخابات صادر کردند.[۲۰] آنان در این فتواها خواستار لغو نظام استعماری، خروج مستشاران انگلیسی، بازگشت تبعیدشدگان، آزادی بیان و اجازه تأسیس احزاب سیاسی شدند.[۲۱]

به گفته محمدرضا طبسی،[۲۲] خالصی با آنکه مجلس وقت عراق را فرمایشی می‌دانست، حضور نمایندگانی از شیعیان را در مجلس و دولت لازم می‌شمرد. او در پی تهدید مرزهای شمالی عراق از سوی ترکیه، فتوایی مبنی بر تحریم دفاع از عراق در مقابل ترکیه صادر کرد.[۲۳]

تبعید به بصره و جده

در ۱۳۲۰ش، به رغم تلاش ملک فیصل برای متقاعد ساختن خالصی به تغییر دادن فتوای پیشینش، او بار دیگر به تحریم انتخابات فتوا داد[۲۴] و در کاظمین تظاهراتی برضد فیصل بر پا ساخت. سرانجام خالصی و فرزندانش حسن و علی، نوه برادرش علی نقی خالصی و یکی از یارانش به نام سلمان قطیفی دستگیر و به بصره تبعید شدند.[۲۵] تبعید خالصی اعتراض مردم را در شهرهای مختلف از جمله بغداد، نجف و کاظمین در پی داشت.[۲۶] سپس او و همراهانش به جدّهتبعید شدند.[۲۷]

حضور در ایران و ترور نافرجام

در ۱۳۲۰ش، به درخواست دولت ایران، خالصی پس از انجام دادن مراسم حج راهی ایران شد.[۲۸] در مراسم استقبال مردم بوشهر، او هدف ترور نافرجام مردی انگلیسی قرار گرفت. سپس به شیراز و اصفهان رفت و برای ملاقات با سید ابوالحسن اصفهانی (متوفی ۱۳۲۵ش/۱۳۶۵) و میرزا محمدحسین نائینی (متوفی ۱۳۱۵ش/۱۳۵۵) که به حمایت از او عراق را ترک کرده بودند، راهی قم شد. خالصی در ۱۳۲۱ش با علمای یاد شده درباره چگونگی ادامه مبارزه اختلاف نظر پیدا کرد و به مشهد رفت.[۲۹] برخی، سبب رفتن وی را به مشهد، درخواست دولت ایران پس از پخش شایعه‌ای در نشریات اروپایی مبنی بر نقش خالصی در تحریک به قتل ایمبری (کنسول ایالات متحده امریکا در تهران) دانسته‌اند.[۳۰]

تشکیل حزب در مشهد

خالصی در مشهد حزبی با نام جمعیة استخلاص الحرمین الشریفین و بین النهرین تأسیس کرد و از مسلمانان کشورهای اسلامی خواست که با پیوستن به آن، اماکن مقدس حجاز و عراق را از وجود کافران پاک کنند. او که پیشتر در سفرش به قم فتوا داده بود دولت ایران می‌تواند زکات و خمس را برای نیروهای مسلح مسئولِ حفاظت از مرزها صرف کند، در خراسان فتوا به جواز استفاده از اموال موقوفه امام رضا(ع) برای رفع نیازهای مالی دولت داد. این دو فتوا همراه با فتوای وی مبنی بر جایز نبودن برگزاری جشن عید نوروز در آن سال به دلیل اشغال سرزمینهای مقدس مسلمانان به دست دشمنان، مخالفتهای برخی از رجال دینی را در پی داشت. حتی شایع کردند که او بهائی است، زیرا عید نوروز در آن سال مصادف با سالگرد مرگ عباس افندی، یکی از سران بهائیان بود. از اینرو، چندین تظاهرات در موافقت و مخالفت با خالصی برگزار شد. سرانجام او که به دلیل اهانتهای مختلف، سخت آزرده خاطر شده بود، تصمیم گرفت به تهرانبرود، اما پس از ابراز ندامت و اصرار مردم مشهد، همانجا ماند.[۳۱]

تالیفات

آثار مهم مهدی خالصی عبارتند از:

  1. عَناوین الاصول یا العَناوین (بغداد ۱۳۴۲).
  2. حاشیه بر کفایةالاصول آخوند خراسانی (بغداد ۱۳۲۸)، که اولین حاشیه چاپ شده بر کفایه به شمار می‌رود.
  3. مختصر الرسائل العملیة و الاصول الدینیة، که بخش اول آن در ۱۳۴۳ در مشهد چاپ شده است.[۳۲]
  4. القواعدالفقهیة (چاپ اول: خراسان ۱۳۴۳).
  5. الدَّراری اللامِعات فی شرح القَطَرات و الشَذَرات (بغداد ۱۳۳۱)، که حاشیه‌ای است بر کتاب الطهارة والوقف و الرضاع اثر آخوند خراسانی؛ رساله عملیه او با نامِ الشَّریعةُالسَمحاء فی احکام سیدِالاَنْبیاء (بغداد ۱۳۳۹) چاپ شده است.
  6. رساله فقهی (اثبات) تَداخلُ الاَغسال (بغداد ۱۳۴۲).
  7. الوَجیزَة فی المواریث (بغداد ۱۳۴۱).
  8. المتنجِّس الجافّ لاینجِّس؛ رساله الحِسام البَتّار فی جهاد الکفّار که در جریده صَدَی الاسلام بغداد چاپ شد.[۳۳]
  9. بیان تصحیف المِنحة الالهیة عن النَفثة الشیطانیة، این کتاب کلامی ردّیه‌ای بر ترجمه عربی ملخصِشهاب الدین محمود آلوسی (متوفی ۱۲۷۰) از کتاب تحفه اثناعشریه، تألیف عبدالعزیز دهلوی (متوفی ۱۲۳۹) در رد عقاید شیعه امامیه است.[۳۴]
  10. حاشیه‌ای بر الالفیه شهید ثانی (بغداد ۱۳۴۱).
  11. اشعاری در ادبیات عرب.[۳۵]

برادران

راضی و محمدصادق از جمله برادران خالصی بودند.

راضی خالصی

راضی در ۱۲۷۴ در کاظمین به دنیا آمد، همراه با پدر و برادرانش به نجف رفت و پس از فراگیری ادبیات عرب، فقه و اصول به کاظمین بازگشت، اما بعد از درگذشت عباس جَصّانی، استادش در کاظمین، مجددآ به نجف بازگشت و نزدمحمدحسین کاظمی و میرزا حبیب الله رشتی فقه و اصول خواند. سپس در درس میرزای شیرازی در سامرا حاضر شد و پس از فوت او به کاظمین بازگشت و به نشر احکام، تدریس و اقامه نماز جماعت پرداخت.[۳۶]

راضی خالصی، عالمی مشهور در عراق بود و تبحر او را در علوم عقلی و نقلی، فصاحت لسان و بلاغت کلام و نیز حافظه قوی‌اش را ستوده‌اند.[۳۷] عبدالحسین بغدادی (متوفی ۱۳۲۵ش/ ۱۳۶۵)، عیسی اَعرجی، مهدی جَرقومی (متوفی ۱۳۳۹)، عبدالحسین و علی (فرزندان محمدتقی تستری کاظمی) از شاگردان وی بودند.[۳۸] راضی در ۱۳۴۷ در کاظمین از دنیا رفت و همانجا به خاک سپرده شد. فرزند وی، مرتضی، پس از وی عهده دار اقامه جماعت گردید.[۳۹]

تالیفات

برخی از آثار راضی خالصی عبارتاند از:

  1. شرح معالم الاصول حسن بن زین الدین عاملی،
  2. حاشیه بر قوانین الاصول ابوالقاسم قمی.
  3. حاشیه بر الرسائل شیخ انصاری.
  4. رساله‌های متعدد فقهی؛ و منظومهای در فقه.[۴۰]

محمدصادق خالصی

محمدصادق خالصی نیز از علما و ائمه جماعت کاظمین بود. نورالدین بن حامد واعظی (متوفی ۱۳۹۱) از شاگردان وی بود. او در ۱۳۴۱ در کاظمین از دنیا رفت و همانجا مدفون شد.[۴۱]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. پرش به بالا میرحامد حسین، ج۱، ص۱۶۳؛ حسین علی محفوظ، ص۹۰
  2. پرش به بالا ر.ک:امین، ج۱۰، ص۱۵۷؛ صفی پوری، ذیل «خلص»
  3. پرش به بالا موسوی اصفهانی، ج۲، ص۱۲۴؛ غروی، ج۲، ص۴۸۶
  4. پرش به بالا حرزالدین، ج۳، ص۱۵۰؛ امین، ج۱۰، ص۱۵۷
  5. پرش به بالا ر.ک:موسوی اصفهانی، ج۲، ص۱۲۴
  6. پرش به بالا آل فرعون، ص۵۱۲ـ ۵۱۳؛ وردی، ج۶، قسم۱، ص۴۳
  7. پرش به بالا حرزالدین، ج۳، ص۱۴۷؛ موسوی اصفهانی، ج۲، ص۱۲۳ـ۱۲۴؛ کفائی، ص۱۳۹
  8. پرش به بالا ر.ک:حرزالدین، ج۳، ص۱۴۸
  9. پرش به بالا موسوی اصفهانی، ج۲، ص۱۲۵
  10. پرش به بالا یاسری، ص۹؛ ج۱۰، ص۱۵۷
  11. پرش به بالا وردی، ج۵، قسم۱، ص۶۲؛ آل فرعون، ص۱۴۲ـ۱۴۳؛ صادقی تهرانی، ص۴۱
  12. پرش به بالا وردی، ج۴، ص۱۳۰
  13. پرش به بالا گلشن ابرار، ج۱، ص۵۰۱
  14. پرش به بالا حرزالدین، ج۳، ص۱۴۸؛ علوی، ص۶۷؛ نفیسی، ص۸۶
  15. پرش به بالا حرزالدین، ج۳، ص۱۴۸؛ غروی، ج۲، ص۴۸۶؛ صادقی تهرانی، ص۹۵؛ میربصری، ص۲۶۶
  16. پرش به بالا لانگریگ، ج۱، ص۲۱۷؛ آل فرعون، ص۵۱۶، ۵۳۲؛ وردی، ج۶، قسم۱، ص۱۱۰؛ عبدالرزاق حسنی، الثورة العراقیة الکبری، ص۲۸۰ـ۲۸۱
  17. پرش به بالا عبدالرزاق حسنی، تاریخ الوزارات العراقیة، ج۱، ص۵۹، ۶۹ـ۷۰؛ر.ک: رهیمی، ص۲۴۵ـ۲۴۷
  18. پرش به بالا لانگریگ، ج۱، ص۲۲۹، ۲۳۱؛ر.ک: بزّاز، ص۱۴۸ـ۱۵۰
  19. پرش به بالا وردی، ج۶، قسم۱، ص۱۷۶؛ رهیمی، ص۲۵۵ـ ۲۶۱
  20. پرش به بالا لانگریک، ج۱، ص۲۳۶، پانویس ۱۹؛ وردی، ج۶، قسم۱، ص۲۰۳؛ سلیم حسنی، ص۳۹؛ رهیمی، ص۲۶۰
  21. پرش به بالا منتشاشویلی، ص۲۳۴؛ رهیمی، ص۲۶۰
  22. پرش به بالا طبسی، ص۶۵ـ۶۶
  23. پرش به بالا لانگریگ، ج۱، ص۲۳۲؛ وردی، ج۶، قسم۱، ص۲۱۳ـ۲۱۴؛ سلیم حسنی، ص۳۸؛ رهیمی، ص۲۶۷
  24. پرش به بالا وردی، ج۶، قسم۱، ص۲۱۶ـ۲۱۷
  25. پرش به بالا وردی، ج۶، قسم۱، ص۲۱۸ـ۲۲۱، ۲۲۴ـ۲۲۷؛ عبدالرزاق حسنی، تاریخ الوزارات العراقیة، ج۱، ص۱۳۱؛ رهیمی، ص۲۷۲
  26. پرش به بالا ر.ک:وردی، ج۶، قسم۱، ص۲۲۷ـ۲۲۸
  27. پرش به بالا حبیب آبادی، ج۶، ص۲۱۴۷
  28. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، قسم۳، ص۱۱۶۰؛ موسوی اصفهانی، ج۲، ص۱۲۳؛ عبدالرزاق حسنی، تاریخ الوزارات العراقیة، ج۱، ص۱۳۴
  29. پرش به بالا وردی، ج۶، قسم۱، ص۲۴۵ـ۲۴۸؛ موسوی اصفهانی، ج۲، ص۱۲۳
  30. پرش به بالا ر.ک:قزوینی، ص۴۱
  31. پرش به بالا وردی، ج۶، قسم۱، ص۲۴۸ـ۲۵۱
  32. پرش به بالا بروکلمان، ذیل، ج۲، ص۸۳۹؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج۱۵، ص۳۵۰، ج۲۰، ص۱۹۷؛ فضلی، ص۲۴، ۴۰
  33. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج۱، ص۸۷، ج۴، ص۱۷، ج۱۴، ص۱۸۶، ج۱۷، ص۱۸۸، ج۲۵، ص۵۲؛ عواد، ج۳، ص۲۵۰؛ موسوی اصفهانی، ج۲، ص۱۲۴ـ۱۲۵؛ حرزالدین، ج۳، ص۱۴۹ـ۱۵۰؛ فیاض، ص۱۵۱
  34. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج۳، ص۱۷۷
  35. پرش به بالا حبیب آبادی، ج۶، ص۲۱۴۶ـ۲۱۴۷؛ امین، ج۱۰، ص۱۵۷
  36. پرش به بالا امین، ج۶، ص۴۴۴؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات، قسم۲، ص۷۱۷ـ۷۱۸
  37. پرش به بالا ر.ک:موسوی اصفهانی، ج۲، ص۱۲۶ـ۱۲۷
  38. پرش به بالا امین، ج۶، ص۴۴۵
  39. پرش به بالا موسوی اصفهانی، ج۲، ص۱۲۷ـ۱۲۸
  40. پرش به بالا ر.ک:امین، ج۶، ص۴۴۵
  41. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، طبقات، قسم۲، ص۸۶۸؛ حسینی اشکوری، ج۲، ص۸۵۵
 

منابع

  • محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
  • محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعة: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، مشهد، قسم۱ـ۴، ۱۴۰۴.
  • فریق مزهر آل فرعون، الحقائق الناصعة فی الثورة العراقیة سنة ۱۹۲۰ و نتائجها، بغداد ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
  • امین؛ عبدالرحمان بزّاز، العراق من الاحتلال حتی الاستقلال، بغداد ۱۹۶۷.
  • محمدعلی حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج۶، اصفهان ۱۳۶۴ش.
  • محمد حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، قم ۱۴۰۵.
  • سلیم حسنی، رؤساء العراق: ۱۹۲۰ـ۱۹۵۸ه.
  • دراسة فی اتجاهات الحکم، لندن ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
  • عبدالرزاق حسنی، تاریخ الوزارات العراقیة، صیدا۱۳۸۰ـ۱۳۸۸.
  • عبدالرزاق حسنی، الثورة العراقیة الکبری، لبنان، ۱۳۸۴.
  • حسین علی محفوظ، «البیوتات العلمیة»، در موسوعةالعتبات المقدسة، تألیف جعفر خلیلی، ج۱۰، جزء۳، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
  • احمد حسینی اشکوری، تراجم الرجال، قم ۱۴۱۴؛ عبدالحلیم رهیمی، تاریخ الحرکة الاسلامیة فی العراق: الجذور الفکریة و الواقع التاریخی (۱۹۰۰ـ ۱۹۲۴)، بیروت ۱۹۸۵.
  • محمد صادقی تهرانی، نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی ۱۹۲۰ عراق و نقش علمای مجاهد اسلام، قم : دارالفکر، بی‌تا.
  • عبدالرحیم بن عبدالکریم صفی پوری، منتهی الارب فی لغة العرب، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷ـ۱۲۹۸، چاپ افست ۱۳۷۷.
  • محمدرضا طبسی، «مصاحبه با آیت اللّه حاج شیخ محمدرضا طبسی»، حوزه، سال ۶، ش ۴ (مهر و آبان ۱۳۶۸).
  • حسن علوی، الشیعة و الدولة القومیة فی العراق: ۱۹۱۴ـ ۱۹۹۰، قم: دارالثقافة للطباعة و النشر، بی‌تا.
  • کورکیس عواد، معجم المؤلفین العراقیین فی القرنین التاسع عشر و العشرین، بغداد ۱۹۶۹؛
  • محمد غروی، مع علماءالنجف الاشرف، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
  • عبدالهادی فضلی، دروس فی اصول فقه الامامیة، بیروت، ۱۴۲۰.
  • عبداللّه فیاض، الثورة العراقیة الکبری سنة ۱۹۲۰، بغداد، ۱۹۷۵.
  • محمد قزوینی، «وفیات معاصرین»، یادگار، سال ۳، ش ۵ (دی ۱۳۲۵).
  • عبدالحسین مجید کفائی، مرگی در نور: زندگانی آخوند خراسانی، تهران ۱۳۵۹ش.
  • گلشن ابرار: خلاصه‌ای از زندگی اسوه‌های علم و عمل از ثقةالاسلام کلینی تا آیت اللّه خامنه ای، تهیه و تدوین جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، قم: معروف، ۱۳۷۹ش.
  • استیون همزلی لانگریگ، العراق الحدیث: من سنة ۱۹۰۰ الی سنة ۱۹۵۰، تاریخ سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی، ترجمة و تعلیق سلیم طه تکریتی، بغداد ۱۹۸۸.
  • آلبرت منتشاشویلی، العراق فی سنوات الانتداب البریطانی، ترجمه هاشم صالح تکریکی، بغداد ۱۹۷۸.
  • محمدمهدی موسوی اصفهانی، احسن الودیعة فی تراجم اشهر مشاهیر مجتهدی الشیعة، او، تتمیم روضات الجنات، بغداد، ۱۳۴۸.
  • میربصری، اعلام السیاسة فی العراق الحدیث، لندن ۱۹۸۷.
  • میرحامد حسین، خلاصة عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، بقلم علی حسینی میلانی، قم ۱۴۰۴ـ۱۴۰۸.
  • عبداللّه فهد نفیسی، دور الشیعة فی تطور العراق السیاسی الحدیث، بیروت ۱۴۰۵.
  • علی وردی، لمحات اجتماعیة من تاریخ العراق الحدیث، بغداد ۱۹۶۹ـ۱۹۷۹، چاپ افست، قم،۱۳۷۱ش.
  • عبدالشهید یاسری، البطولة فی ثورة العشرین، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
  • Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litterature, Leiden 1943-19ff1ii, Supplementband, 1937-1942.

پیوند به بیرون

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
بازدید 785 دفعه
محتوای بیشتر در این بخش: « ملا علی کنی آقا حسین خوانساری »

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.