سید علی حسینی خامنهای (زاده ۱۳۱۸ ه.ش) از مراجع تقلید شیعه و دومین رهبر نظام جمهوری اسلامی در ایران. او پیش از انتخاب به رهبری در سال ۱۳۶۸ ه.ش، دو دوره رئیس جمهور و مدتی نماینده مجلس شورای اسلامی بوده است. امام جمعه تهران از سوی امام خمینی نیز از مناصب شرعی اوست. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از موثرترین روحانیون مشهد به شمار میرفت.
اندیشههای آیت الله خامنهای در قالب مجموعهای مفصل به نام حدیث ولایت جمعآوری شده است. کتابهای متعددی نیز به صورت موضوعی از سخنان و پیامهای مکتوب ایشان گردآوری و منتشر شده است. علاوه بر این، چند اثر مکتوب شامل تالیف و ترجمه نیز از خود ایشان منتشر شده که طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآنمفصلترین کتاب تالیفی، و صلح امام حسن مشهورترین ترجمه ایشان است.
مخالفت صریح با قمهزنی و برخی شکلهای عزاداری، و تحریم توهین به مقدسات اهل سنت از فتاوای معروف و موثر ایشان در جهان اسلام به شمار میرود. اصطلاحات تهاجم فرهنگی و بیداری اسلامی از مفاهیمی است که در پی سخنرانیها و تاکیدهای ایشان وارد ادبیات سیاسی و اجتماعی ایران شده است.
آیت الله خامنهای علاقمند ادبیات است و با سبکهای ادبی آشناست. او اشعاری نیز سروده و تخلص «امین» را برگزیده است. مطالعه کتب معتبر تاریخی بخشی از برنامه مطالعاتی دائمی ایشان است، به طوری که به مباحث و موضوعات تاریخ معاصر احاطه دارد.[۱]
تولد و نسب
وی در ۲۹ فروردین ۱۳۱۸ (۲۸ صفر ۱۳۵۸/ ۱۹ آوریل ۱۹۳۹)، در خانوادهای روحانی در مشهد زاده شد.
پدر و مادر
پدرش سید جواد خامنهای (درگذشته ۱۳۶۵ش) نیز از علما و مجتهدان عصر خود بود که در نجف متولد شد و در کودکی همراه خانوادهاش به تبریز آمد. در حدود سال ۱۳۳۶ق به مشهد مهاجرت کرد. او پس از مدتی به نجف مهاجرت کرد و بعد از تکمیل تحصیلات خود نزد علمای بزرگی هم چون میرزا محمد حسین نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاءالدین عراقی و پس از کسب اجازه اجتهاد[۲] به ایران بازگشت و در مشهد اقامت گزید. او ضمن تدریس دروس حوزوی، امامت مسجد صدیقیهای بازار مشهد (مسجد آذربایجانیها) را بر عهده گرفت.[۳] او همچنین از امامان جماعت مسجد جامع گوهرشاد نیز بود.[۴]
بانو خدیجه میردامادی (۱۲۹۳-۱۳۶۸ش)، مادر آیت الله خامنهای بانویی زاهد، مقید به احکام شرعی و امر به معروف و نهی از منکر، آشنا با آیات قرآن، احادیث، تاریخ و ادبیات بود.
اجداد
جد اعلای او سید محمد حسینی تفرشی است که نسبشان به سادات افطسی میرسد. شجره وی به سلطان العلماء احمد، معروف به سلطان سید احمد میرسد که با ۵ واسطه از اخلاف امام سجاد(ع)، است.
جدش سید حسین خامنهای (حدود ۱۲۵۹- ۲۰ ربیع الآخر ۱۳۲۵ق) از علمای مشروطه خواه و شاگرد عالمانی چون سید حسین کوه کمری، فاضل ایروانی، فاضل شربیانی، میرزا باقر شکی و میرزا محمد حسن شیرازی بود.[۵] او پس از بازگشت از نجف به تبریز، مدرس مدرسه طالبیه و امام جماعت مسجد جامع آن شهر شد.[۶]
شیخ محمد خیابانی، روحانی مبارز و مجاهد عصر مشروطه، شاگرد و داماد سید حسین خامنهای بود.[۷]
سید محمد خامنهای (۱۲۹۳ق، نجف- شعبان ۱۳۵۳، نجف) مشهور به پیغمبر[۸]، عموی آیت الله خامنهای از شاگردان آخوند خراسانی، شریعت اصفهانی بود و از رجال طرفدار مشروطه به شمار میرفت.[۹]
آیت الله سید هاشم نجف آبادی (میردامادی) (۱۳۰۳-۱۳۸۰ ق)، جد مادری آیت الله خامنهای (از خاندان میرداماد فیلسوف مشهور عصر صفویه) از شاگردان آخوند خراسانی و میرزا محمدحسین نائینی، از علما و مفسران قرآن و از ائمه جماعت مسجد گوهرشاد بود[۱۰] و در عین حال به امر به معروف و نهی از منکر اهتمام ویژهای داشت و در پی اعتراض به کشتار مردم در مسجد گوهرشاد در دوره رضاشاه، به سمنان تبعید شد.[۱۱] نسب آیت الله خامنهای از سوی مادر به محمد دیباج فرزند امام جعفر صادق(ع) میرسد.[۱۲]
زیستنامه علمی
تحصیل
سیدعلی خامنهای تحصیل را در چهارسالگی از مکتب خانه و با فراگیری قرآن کریم شروع کرد. و همزمان با دوره دبستان یادگیری قرائت و تجوید قرآن را نزد برخی قاریان مشهد شروع کرد[۱۳] و همزمان با سالهای پایان دبستان، تحصیلات مقدماتی حوزوی را نیز آغاز نمود. وی پس از اتمام دوره دبستان، تحصیل علوم دینی را در مدرسه سلیمان خان ادامه داد. دوره سطح را در مدرسه نواب به پایان برد. وی بخشی از مقدمات و سطح را نیز نزد پدر طی کرد. همزمان با تحصیلات حوزوی، دبیرستان را نیز تا سال دوم متوسطه ادامه داد.[۱۴]
در ۱۳۳۴ش، در درس خارج فقه آیت الله سید محمد هادی میلانی حاضر شد. وی در ۱۳۳۶ش طی سفر کوتاهی همراه خانواده به نجف رفت و در دروس مدرسان بنام حوزه علمیه نجف شرکت کرد ولی به دلیل عدم تمایل پدر برای اقامت در آن شهر به مشهد بازگشت[۱۵] و یک سال دیگر در درس آیت الله میلانی حاضر شد و در ۱۳۳۷ش عازم حوزه علمیه قم شد.[۱۶]
آیت الله خامنهای در سال ۱۳۴۳ش به دلیل عارضه بینایی پدر و برای کمک به وی به ضرورت از قم به مشهد بازگشت و بار دیگر در جلسات درس آیت الله میلانی حضور یافت که تا ۱۳۴۹ش ادامه داشت.
تدریس
او از ابتدای حضور در مشهد، به تدریس سطوح عالی فقه و اصول (رسائل، مکاسب و کفایه) مشغول شد و برای عموم مردم نیز جلسات تفسیر برگزار کرد.از ۱۳۴۷ش درس تخصصی تفسیر را برای طلاب علوم دینی نیز شروع کرد که این دروس و جلسات تفسیر تا ۱۳۵۶ش و قبل از دستگیری و تبعید به ایرانشهر ادامه داشت.[۱۷] جلسات تفسیر در سالیانی از دوره ریاست جمهوری و پس از آن نیز ادامه داشت. پس از رسیدن به رهبری نیز، از ۱۳۶۹ش تدریس خارج فقه را آغاز کرد و تاکنون به تدریس ابواب جهاد، قصاص و مکاسب محرمه پرداخته است. این درس هم اکنون نیز ادامه دارد.
اساتید
آثار علمی
آیت الله خامنهای تحقیق و تألیف را از دوران طلبگی آغاز کرده بود و تقریرات دروس استادان خود را مینوشت.[۱۹] اندیشههای او در قالب مجموعهای مفصل به نام حدیث ولایت جمعآوری شده است. کتابهای متعددی نیز به صورت موضوعی از سخنان و پیامهای مکتوب ایشان گردآوری و منتشر شده است. فلسطین از منظر آیت الله خامنهای، کتابی است به زبان فارسی، نوشته سعید صلح میرزائی، که حاوی نظرات و بیانات آیت الله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران درباره مسأله فلسطین است. علاوه بر این چند اثر مکتوب شامل تالیف و ترجمه نیز از ایشان منتشر شده است.
تألیف
ترجمه
فعالیتهای سیاسی اجتماعی
نقطه آغازین ورود به فعالیتهای سیاسی و مبارزه با نظام سلطنتی پهلوی، دیدار او با سید مجتبی نواب صفوی (میرلوحی) در مشهد بود. در بهمن ۱۳۴۱[۲۰] و نیز در ۱۳۴۲ش، واسطه انتقال پیامهای امام خمینی و آیت الله میلانی بود.[۲۱]
در سفری به بیرجند سخنرانیهای علیه حکومت وقت انجام داد[۲۲] و به همین دلیل در ۱۲ خرداد ۱۳۴۲ ش/۷ محرم ۱۳۸۳ق دستگیر و در مشهد زندانی شد.[۲۳] پس از آزادی، آیت الله محمد هادی میلانی از او دیدن کرد.[۲۴] او از جمله روحانیونی بود که در ۱۱ دی ۱۳۴۲ تلگرامی به آیت الله سید محمود طالقانی، مهدی بازرگان و یدالله سحابی که در حمایت از امام خمینی زندانی شده بودند، فرستاد.[۲۵]
در همان زمان طلاب خراسانی حوزه علمیه قم با هدایت او، در اعتراض به ادامه حصر امام خمینی نامهای به حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت نوشته و منتشر کردند که از جمله آنها خود وی و ابوالقاسم خزعلی و محمد عبایی خراسانیبودند.[۲۶]
آیت الله خامنهای در بهمن ۱۳۴۲ مقارن با رمضان ۱۳۸۰ برای تبلیغ و تبیین مسائل نهضت اسلامی راهی زاهدان شد.[۲۷] سخنرانیهای او در مساجد زاهدان باعث دستگیری و انتقال به زندان قزل قلعه شد[۲۸] که در ۱۴ اسفند ۱۳۴۲ از زندان آزاد شد.[۲۹]
در پاییز ۱۳۴۳ش از قم به مشهد بازگشت.[۳۰]
وی به همراه کسانی چون عبدالرحیم ربانی شیرازی، محمد حسینی بهشتی، علی فیض مشکینی، احمد آذری قمی، علی قدوسی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید محمد خامنه ای و محمد تقی مصباح یزدی[۳۱] اعضای "گروه یازده نفر" بودند که با هدف تقویت و اصلاح حوزه علمیه قم برای مبارزه با رژیم پهلوی شکل گرفت.
در مسجد امیرالمومنین تهران هم مدتی به امامت جماعت پرداخت. در پی دستگیری و تبعید آیت الله سید حسن قمی در فروردین ۱۳۴۶ که به دنبال سخنرانی ضدرژیم او در مسجد گوهرشاد صورت گرفت، آیت الله خامنهای از آیت الله میلانی خواست به این اقدام اعتراض کند.[۳۲]
در ۱۴ فروردین ۱۳۴۶، در مراسم تشییع جنازه آیت الله شیخ مجتبی قزوینی دستگیر[۳۳] و در ۲۶ تیر همان سال آزاد شد.[۳۴] اندکی بعد در تهران به ملاقات زندانیان سیاسی رفت.[۳۵]
در پی وقوع زمین لرزه ویرانگر جنوب خراسان در ۹ شهریور ۱۳۴۷ عدهای از روحانیون خراسان به سرپرستی آیت الله خامنهای با هدف امداد و ساماندهی کمکهای مردمی به زلزلهزدگان، عازم فردوس شدند. در این مدت در مجالس و منابر و همچنین هیئتهای مذهبی، به فعالیت سیاسی خود ادامه داد. این فعالیتها باعث شد که به اقامتش در فردوس پایان داده شود.[۳۶]
او با آنکه تحت پیگرد بود، با برخی از روحانیون مبارز از جمله سید محمود طالقانی، سید محمد رضا سعیدی، محمد جواد باهنر، محمد رضا مهدوی کنی، مرتضی مطهری، اکبر هاشمی رفسنجانی و فضل الله محلاتی در مشهد و تهرانارتباط داشت و به رغم اقامت در مشهد در بسیاری از جلسات علما و روحانیون مبارز تهران حضور مییافت[۳۷].
وی در ۱۳۴۸ش به منظور تبیین مباحث تأثیرگذار در روند مبارزه به ایراد سخنرانیهایی در برخی مراکز فعال سیاسی اسلامی در تهران از جمله حسینیه ارشاد و مسجد الجواد تهران دعوت شد.[۳۸]
با درگذشت آیت الله سید محسن حکیم در خرداد ۱۳۴۹، آیت الله خامنهای تلاش مضاعفی برای تحکیم مرجعیت امام خمینی به عنوان مرجع تقلید اعلم انجام داد. در ۲ مهر ۱۳۴۹ دستگیر و مدتی در زندان لشکر خراسان در بازداشت به سر برد.[۳۹] در مرداد ۱۳۵۰ به ساواک مشهد احضار و مدتی در زندان لشکر خراسان بازداشت شد تا فعالیتی در زمینه جشنهای ۲۵۰۰ ساله نداشته باشد.[۴۰] این جشنها از سوی امام خمینی تحریم شده بود.[۴۱] پس از آزادی، و در همان سال دو بار دیگر نیز بازداشت شد؛ و در بازداشت دوم به اتهام اقدام بر ضدامنیت داخلی به ۳ ماه حبس محکوم شد.[۴۲]
پس از آزادی، فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود را گسترش داد. جلسات درس و تفسیر او در مدرسه میرزا جعفر و مسجد امام حسن و مسجد قبله و نیز در منزلش در مشهد ادامه داشت.
در آذر ۱۳۵۲ محل اقامه نمازجماعت و جلسات تفسیر خود را به مسجد کرامت انتقال داد.[۴۳] پس از مدتی سازمانهای امنیتی وقت مانع اقامه نمازجماعت در آن مسجد شدند.[۴۴]
در آبان ۱۳۵۳ به دعوت آیت الله محمد مفتح در مسجد جاوید تهران به سخنرانی پرداخت. و در دی ۱۳۵۳ دستگیر و این بار به زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری در تهران منتقل گردید.[۴۵] در این حبس، اجازه ملاقات نداشت و از وضعیت و محل حبس او اطلاعی به خانوادهاش نیز داده نشده بود.[۴۶]
او در ۲ شهریور ۱۳۵۴ از زندان آزاد شد، اما تحت مراقبت مأموران امنیتی بود و اقامه نمازجماعت، سخنرانی، تدریس و جلسات تفسیر وی حتی در منزلش ممنوع شده بود[۴۷]، اما او جلسات تفسیر و فعالیتهای خود را به صورت مخفیانه پی گرفت.[۴۸]
به دنبال درگذشت علی شریعتی در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ آیت الله خامنهای در بزرگداشت و مراسم ترحیم وی حضور یافت[۴۹] و در پی درگذشت آیت الله سید مصطفی خمینی فرزند امام خمینی به همراه برخی از مبارزان مراسم ختمی در ۶ آبان در مسجد ملاهاشم برپا کردند.[۵۰]
او از سوی کمیسیون امنیت اجتماعی خراسان به ۳ سال تبعید در ایرانشهر محکوم گردید[۵۱] و مأموران امنیتی در ۲۳ آذر ۱۳۵۶ به منزلش یورش برده و او را دستگیر کردند و به ایرانشهر انتقال دادند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
عضویت در شورای انقلاب
پس از مهاجرت امام خمینی به فرانسه و با نظر ایشان در اوایل آبان ۱۳۵۷ شورای انقلاب در ایران شکل گرفت و اعضای آن توسط امام خمینی به تدریج انتخاب شدند[۵۲]. نخستین اعضای شورا مرتضی مطهری، سید محمد حسینی بهشتی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، محمد رضا مهدوی کنی، سید علی خامنهای، محمد جواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی بودند. آیت الله خامنهای در اواخر دی ماه در این جلسات حضور پیدا کرد.[۵۳] شورا در این مقطع، تصمیم گیریهای مهم در مورد مبارزه را برعهده داشت، از جمله: مذاکره با مقامات حکومت پهلوی و مقامات کشورهای خارجی، تشکیل کمیته استقبال از امام خمینی[۵۴] و معرفی مهدی بازرگان به عنوان رئیس دولت موقت به امام خمینی.[۵۵]
پس از پیروزی انقلاب آنچه بر عهده شورای انقلاب قرار داشت عبارت بود از: قانونگذاری در غیاب قوه مقننه، انجام دادن بخشی از وظایف قوه مجریه پس از ادغام دولت موقت و شورای انقلاب در تیر ۱۳۵۸ و انجام دادن همه وظایف آن پس از استعفای دولت موقت در ۱۴ آبان ۱۳۵۸. در کنار این وظایف اصلی، مرجعی برای رفع معضلات و بحرانهای پیش روی نظام نوپای جمهوری اسلامی و مشاوره برای امام نیز بود.[۵۶] آیت الله خامنهای تا پایان فعالیت این شورا در ۲۹ تیر ۱۳۵۹ عضو ثابت آن باقی ماند.[۵۷]
او معتقد بود که در شورای انقلاب باید از قشرهای گوناگون جامعه نمایندهای حضور داشته باشد.[۵۸]
مسائل کردستان، سیستان و بلوچستان و دیگر مناطق کشور و ضرورت حفظ وحدت از دیگر موضوعات مهم و مورد توجه وی در شورای انقلاب بود.[۵۹]
حضور در سازمانهای دفاعی و نظامی
در آخر تیر ۱۳۵۸ آیت الله خامنهای به معاونت امور انقلاب وزارت دفاع، و هم چنین عضویت کمیسیون وزرای امنیتی که سرپرستی و مسئولان کلیه امور انتظامی، نظامی و امنیتی را برعهده داشت، انتخاب گردید.[۶۰] از دیگر مأموریتهای وی از طرف شورای انقلاب، مسئولیت مرکز اسناد و نیز سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ۳ آذر ۱۳۵۸ بود.[۶۱] در ۵ اسفند ۱۳۵۸ از مسئولیت سرپرستی سپاه پاسداران به دلیل نامزدی در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی استعفا کرد.[۶۲]
تشکیل حزب جمهوری اسلامی
آیت الله خامنهای در ایام منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن،[۶۳] به همراه سید محمد حسینی بهشتی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی و محمد جواد باهنر برای ایجاد تشکلی انقلابی فعالیت میکرد.[۶۴] این تشکل با نام حزب جمهوری اسلامی در ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ رسما اعلام موجودیت کرد، اما سابقه تأسیس آن به جلساتی در مشهد در تابستان ۱۳۵۶ برمیگردد.[۶۵]
وی از تهیه کنندگان مرام نامه حزب بود و در تقسیم بندی وظایف اعضا نیز وظیفه تبلیغات حزب را برعهده گرفت.[۶۶] آیت الله خامنهای عضو موسس و عضو شورای مرکزی حزب بود و در مجموع در دوره تأسیس حزب بیشتر نقش تبیینی ایفا کرد و مواضع حزب را به صورت گفتارها و جزوههایی ارائه نمود. او در تأسیس شعبه حزب در مشهد نقش داشت و دفتر آن شعبه را در ۲۶ اسفند ۱۳۵۷ افتتاح کرد.
پس از بهشتی و باهنر، آیت الله خامنهای در شهریور ۱۳۶۰ از سوی شورای مرکزی حزب به عنوان سومین دبیرکل حزب انتخاب شد.[۶۷] در نخستین کنگره حزب در اردیبهشت ۱۳۶۲ نیز برای دومین بار به دبیرکلی حزب و عضویت شورای مرکزی[۶۸] و شورای داوری حزب[۶۹] انتخاب شد.
وی در طول دوران ریاست جمهوری در جلسههای حزب جمهوری اسلامی تهران و شهرستانها شرکت میکرد و ضمن تبیین مأموریتها و اهداف حزب به پرسشهای اعضای دفترها و شعب و اعضای حزب پاسخ میداد.[۷۰]
امامت جمعه تهران
امام خمینی در ۲۴ دی ۱۳۵۸ آیت الله خامنهای را با اشاره به حسن سابقه و شایستگی در علم و عمل به امامت جمعه تهران منصوب کردند.[۷۱] ایشان نخستین نماز جمعه را در ۲۸ دی ۱۳۵۸ امامت کرد.[۷۲] از این تاریخ تا واقعه ۶ تیر ۱۳۶۰ که در مسجد ابوذر تهران به وی سوءقصد شد و بر اثر آن به شدت مجروح گردید، به جز مقطعی چند روزه، نمازجمعه تهران را اقامه کرد.[۷۳] پس از آن نیز همواره این سمت را بر عهده داشت.
پیشنهاد برگزاری سمینارهای ائمه جمعه به منظور انسجام شبکه امامان جمعه در داخل کشور و جهان اسلام از اقدامات ایشان در این دوره بود و پس از موافقت امام خمینی، نخستین سمینار در مدرسه فیضیه قم برگزار شد.[۷۴]
اهتمام به خطبههای عربی بعد از خطبه دوم فارسی از ویژگیهای خطبههای ایشان بوده است.
نمایندگی مجلس شورای اسلامی
آیت الله خامنهای در انتخابات نخستین دوره قانون گذاری مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۳۵۸، با حمایت جامعه روحانیت مبارز تهران، حزب جمهوری اسلامی و چندین سازمان و گروه اسلامی دیگر[۷۵] و از حوزه انتخابیه تهران وارد مجلس گردید. در مجلس نیز عضو و رئیس کمیسیون امور دفاعی بود.
ایشان با انتخاب به مقام ریاست جمهوری در مهر ۱۳۶۰ قوه مقننه را ترک گفت.
مجروح شدن در اثر ترور
آیت الله خامنهای در ۶ تیر ۱۳۶۰ و در حال سخنرانی پس از نماز ظهر در مسجد ابوذر، واقع در یکی از مناطق جنوب تهران، در اثر انفجار بمبی که در ضبط صوت کار گذاشته شده بود به شدت زخمی شد.[۷۶] بر اثر این سوء قصد وی از ناحیه سینه، دست راست آسیب جدی دید.آثار این مصدومیت با ایشان باقی مانده و دست راست ایشان کارآیی لازم را ندارد. گزارشهای غیررسمی مسبب این حادثه را سازمان مجاهدین خلق ایران دانستهاند.[۷۷]
امام خمینی در پیامی خطاب به آیت الله خامنهای توطئه سوء قصد به جان وی را محکوم کرد و از او تجلیل نمود.[۷۸] ایشان در ۱۸ مرداد ۱۳۶۰ از بیمارستان مرخص شد و مجددا به صحنه اجتماعی و سیاست بازگشت و از ۲۶ مرداد ۱۳۶۰ در جلسات مجلس شورای اسلامی حاضر شد.[۷۹]
دوران ریاست جمهوری اسلامی ایران
دوره اول
بعد از شهادت محمدعلی رجایی- دومین رئیس جمهور اسلامی ایران- شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و نیز جامعه مدرسین حوزه علمیه قم آیت الله خامنهای را به عنوان نامزد ریاست جمهوری انتخاب کردند و امام خمینی که تا آن زمان با تصدی روحانیون در مقام ریاست جمهوری موافق نبود، با نامزدی او موافقت کردند.[۸۰] انتخابات در ۱۰ مهر ۱۳۶۰ برگزار شد و آیت الله خامنهای با کسب اکثریت مطلق آراء (۹۵/۱۱ درصد) به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد.[۸۱] در ۱۷ مهر ۱۳۶۰ امام خمینی حکم ریاست جمهوری وی را تنفیذ کرد[۸۲] و او در ۲۱ مهر به عنوان سومین رئیس جمهور اسلامی ایران در مجلس شورای اسلامی سوگند یاد کرد.[۸۳]
دوره دوم
چهارمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران در ۲۵ مرداد ۱۳۶۴ بر گزار شد و آیت الله خامنهای با کسب ۱۲ میلیون و ۲۰۵ هزار و ۱۲ رای (۸۵٪) از مجموع ۱۴ میلیون و ۲۳۸ هزار و ۵۸۷ نفر برای دومین بار به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شد. ایشان در خرداد ۱۳۶۸ به رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب شد و تا مرداد ۱۳۶۸ هر دو مسولیت را بر عهده داشت.
در این دوره و برای حل اختلافات مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان در تصویب لوایح مختلف، امام خمینی با تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام موافقت کرد.[۸۴] و آیت الله خامنهای اولین رئیس آن شد[۸۵] که این سمت را تا پایان دوره ریاست جمهوری عهده دار بود.[۸۶]
سفرهای خارجی
او در دوره اول ریاست جمهوری از ۱۵ تا ۲۰ شهریور ۱۳۶۳ به کشورهای سوریه، لیبی و الجزایر و در دوره دوم از ۲۳ دی تا ۳ بهمن ۱۳۶۴ به کشورهای آسیایی و آفریقایی، پاکستان، تانزانیا، زیمباوه، آنگولا، و موزامبیک سفر نمود. از ۱۱ تا ۱۵ شهریور ۱۳۶۵ برای شرکت در هشتمین اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در هراره مجددا به زیمباوه سفر کرد. در این سفر در اجلاس سخنرانی کرد و با برخی از سران کشورهای غیرمتعهد دیدار و گفت وگو نمود.[۸۷] از ۲ تا ۶ اسفند ۱۳۶۷ نیز به کشورهای یوگسلاوی و رومانی[۸۸] و از ۱۹ تا ۲۶ اردیبهشت ۱۳۶۸ به کشورهای چین و کره شمالی سفر کرد.[۸۹]
آیت الله خامنهای در ۳۱ شهریور ۱۳۶۶ در چهل و دومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت کرد و در سخنرانی خود دیدگاهها و مواضع جمهوری اسلامی ایران را برای سران دولتهای جهان تشریح نمود. این اولین حضور رئیس جمهوری اسلامی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بود.[۹۰]
حمایت از مبارزان مسلمان
از اقدامات دیگر آیت الله خامنهای در زمینه سیاست خارجی میتوان به برقراری ارتباط منسجم با گروههای سیاسی شیعی در افغانستان، عراق و لبنان و ایجاد تفاهم بین آنها اشاره کرد. تشکیل حزب وحدت اسلامی از احزاب هشت گانه افغانستان و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق از مصداقهای مهم این رویکرد است.
در این دوره، به دامنه حمایت ایران از مبارزان اسلامی در لبنان، فلسطین، عراق و افغانستان افزوده شد و پشتیبانی ایران به احزاب و گروههای اسلامی در آن کشورها، جایگاه منطقهای و بین المللی قابل ملاحظهای بخشید.
دوران رهبری جمهوری اسلامی ایران
با درگذشت امام خمینی در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ مجلس خبرگان رهبری عصر همان روز تشکیل جلسه داد. پس از بحث درباره شورایی یا فردی بودن رهبری و بعد از مطرح شدن نام آیت الله خامنهای، برخی از نمایندگان از نظر امام خمینیمبنی بر صلاحیت آیت الله خامنهای برای رهبری نظام خبر دادند. در پی آن رأی گیری به عمل آمد و اکثریت قاطع نمایندگان مجلس خبرگان آیت الله خامنهای را به رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب کردند.[۹۱]
پس از بازنگری در قانون اساسی و انجام همه پرسی، مجلس خبرگان رهبری یک بار دیگر بر اساس قانون اساسی جدید در مورد رهبری ایشان رأی گیری کرد و اکثریت قاطع مجددا ایشان را به رهبری نظام انتخاب کردند.
سید احمد خمینی، که فرزند و نزدیکترین فرد به امام خمینی بود، نقل کرده که ایشان گفتهاند: الحق ایشان (آیت الله خامنهای) شایستگی رهبری را دارند.[۹۲] زهرا مصطفوی، دختر امام خمینی بیان کرده که امام خمینی از آیت الله خامنهای برای رهبری نام برده و اجتهاد او را تأیید کردهاند.[۹۳] اکبر هاشمی رفسنجانی نیز که از تصمیمگیران تأثیرگذار در جمهوری اسلامی است نقل کرده است که امام خمینی از آیت الله خامنهای برای رهبری آینده نظام نام بردند. وی همچنین بیان داشته که امام خمینی در جلسه خصوصی درباره رهبری آینده با اشاره به آیت الله خامنهای تصریح کرده است: شما در بن بست نخواهید بود. چنین فردی در میان شما هست.[۹۴]
پس از این انتخاب، مسئولان ارشد نظام جمهوری اسلامی، بیت امام خمینی، مراجع تقلید و علما، نخبگان، شخصیتهای حوزوی و دانشگاهی، خانوادههای شهدا و قشرهای مختلف مردم این انتخاب را تأیید و با رهبر جدید بیعت کردند. نهادهایی که نماد اقتدار کشورند از انتخاب آیت الله خامنهای به مقام رهبری حمایت و آمادگی خود را برای اطاعت از اوامر ایشان اعلام نمودند.[۹۵] حاج سید احمد خمینی ساعاتی پس از انتخاب حضرت آیت الله خامنهای به رهبری پیام تبریکی به ایشان ارسال کرد و دستورات ولی فقیه را برای خود لازم الاجرا دانست.[۹۶]
بیعتهای مردم به صورت حضوری، شرکت در راهپیماییها، انتشار اطلاعیه و پیام تبریک و امضای طومارها پس از آن انجام گرفت.[۹۷] کاروانهای میثاق با امام و بیعت با رهبری در آستانه چهلمین روز ارتحال امام خمینی از سراسر کشور به راه افتاد[۹۸] و «مانورهای بیعت با رهبری» در برخی مناطق مرزی و استراتژیک کشور[۹۹] و نیز برگزاری «سمینارهای میثاق با امام، بیعت با رهبری» شکل گرفت.[۱۰۰]
مرجعیت
در سال ۱۳۷۳ ه.ش پس از درگذشت آیت الله محمد علی اراکی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز تهران، آیت الله خامنهای را به عنوان یکی از افراد صاحب صلاحیت برای تقلید معرفی کردند. آیت الله خامنهای در یک سخنرانی با تکیه بر این که در ایران نیازی به مرجعیت او نیست اعلام کرد درخواست شیعیان خارج از کشور را میپذیرد و تاکید کرد در آینده اگر کسی باشد که بتواند این وظیفه را انجام دهد، از آن وظیفه نیز کنار خواهد کشید.[۱۰۱]
نخستین اثر فتوایی که از ایشان منتشر شده کتابی است با نام اجوبة الاستفتائات که شامل پاسخهای ایشان به استفتاءات شیعیان است.
دیدگاهها
وحدت اسلامی
آيت الله خامنهای تفکری تقریبی دارد. و معتقد است راه پیروزی مسلمانان وحدت بین ایشان و کاستن از اختلافات آنهاست. او در همین راستا مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی را بنیاد نهاده است. و در دوران رهبری سعی کرده است با راههای مختلف شخصیتهای موثر در جهان اسلام را گرد هم آورد.
او در سفر سال ۱۳۸۸ ش به استان کردستان نیز بر تقریب بین مذاهب تاکید کرد و در سخنرانی خود در جمع معتقدان به مذاهب مختلف، مخالفان وحدت را مورد انتقاد قرار داد.
مخالفت با قمهزنی و برخی عزاداریها
آیت الله خامنهای در خرداد سال ۱۳۷۳ ضمن یک سخنرانی برای گروهی از روحانیون، برخی از شیوههای عزاداری به ویژه قمه زنی را مورد انتقاد شدید قرار داد و آن را نوعی بدعت دانست. ایشان در سال ۱۳۷۶ نیز در سخنرانی در شهرمشهد ترویج قمه زنی از سوی حکومتهای کمونیستی را تاییدی بر سخنان خود و انحرافآمیز بودن این حرکت معرفی کردند.
ارث بردن زن از تمامی اموال شوهر
در تیر ماه ۱۳۸۶ آیت الله خامنهای در جمع گروهی از زنان نظر فقهی خود درباره ارث بردن زن از اموال غیرمنقول را بیان کرد و گفت که به نظر ایشان زن از قیمت اموال غیرمنقول ارث میبرد. این نظر در مقابل نظر فقیهانی است که معتقدند زن فقط از اموال منقول شوهر ارث میبرد.
تهاجم فرهنگی
در نخستین سالهای دهه ۱۳۷۰ ش آیت الله خامنهای با به کاربردن عبارتهایی مثل تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی، [۱۰۲] تلاش کرد توجه صاحبنظران عرصه فرهنگ را به تغییرات فرهنگی رخداده در جامعه جلب کند. از نظر او تهاجم فرهنگی نقطه مقابل تبادل فرهنگی است [۱۰۳] و هجومی آگانه از سوی قدرتهای استعماری برای از بین بردن فرهنگ دیگر ملتها و تسلط بیشتر بر آنهاست.[۱۰۴]
حرمت توهین به مقدسات اهل سنت
آیت الله خامنهای توهین به مقدسات غیرشیعیان را جایز نمیداند. خود نیز در سخنرانیهایش به مقدسات دیگران حمله نمیکند. [۱۰۵] در سال پس از انتشار سخنان یاسر الحبیب بر ضد عایشه همسر پیامبر(ص) آیت الله خامنهای توهین به مقدسات و بزرگان سایر مذاهب از جمله همسران همه پیامبران را حرام دانست. [۱۰۶] [۱۰۷]
بیداری اسلامی
بعد از وقوع حرکتهای انقلابی و شورشها علیه چند حکومت عربی در کشورهای تونس، مصر، بحرین، لیبی و یمن که منجر به سقوط برخی از حاکمان این کشورها شد، آیت الله خامنهای این حرکتها را بیداری اسلامی نامید. [۱۰۸] در رسانههای عربی این حرکتها بهار عربی نامیده میشدند.
سازمانهای ایجاد شده
آيت الله خامنهای در راستای دستیابی به اهداف دینی و نیز اصلاحات مدنظر خود در حوزههای مختلف فکری و فرهنگی تشکیلات چندی ایجاد کرده است. این نهادها بیشتر در حوزه فرهنگی فعالیت میکنند. نهادهای مثل:
فعالیتهای جهانی
پیام به جوانان غربی
در سال ۱۳۹۳ و بعد از وقوع یک واقعه تروریستی در فرانسه توسط گروههایی از مسلمانان، آیت الله خامنهای خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی پیامی صادر کرد. ایشان در این پیام از جوانان خواست که برای شناخت اسلام به متن اصلی آن یعنی قرآن و زندگی پیامبر اسلام(ص) مراجعه کنند. [۱۰۹]
این پیام با هشتگی به نام نامهای برای تو به صورت گسترده و به چند زبان در شبکههای اجتماعی اینترنتی منتشر شد. [۱۱۰] [۱۱۱] [۱۱۲] به نظر میرسد چنین پیامی در بین علمای شیعه و اسلام بیسابقه باشد.
نامه دوم
پس از حوادث پاریس، در ۸ آذر ۱۳۹۴، آیت الله خامنه ای دومین نامه را خطاب به جوانان غربی نگاشت.[۱۱۳]
مطالعه بیشتر
روایتی از زندگی و زمانه حضرت آیت الله سید علی خامنهای از سال ۱۳۱۸ تاکنون (۱۳۹۴ش) نویسنده جعفر علی شیرنیا، سایان، تهران. ۱۳۹۴ش.
پانویس
منابع
- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- آرشیو مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری، پروندههای دوره ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای
- آرشیو موسسه پژوهشی- فرهنگی انقلاب اسلامی
- آشنایی با مجلس شورای اسلامی، به کوشش روابط عمومی مجلس شوری اسلامی، تهران، ۱۳۶۰ ش.
- آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، قرن ۱۴، تهران، ۱۳۸۸ ش.
- امام خمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ۱۳۸۶ ش.
- بازرگان، مهدی، یادداشتهای روزانه، تهران، ۱۳۷۶ ش
- بهبودی، هدایت الله، شرح اسم، زندگی نامه آیت الله سید علی خامنهای (۱۳۱۸ - ۱۳۵۷)، تهران، ۱۳۹۱ ش.
- تاریخ علمای خراسان، به کوشش میرزا عبدالرحمان، مشهد، ۱۳۴۱ ش.
- تداوم آفتاب، ویژه نامه آغاز بیستمین سال رهبری حضرت آیت الله خامنهای، روزنامه جام جم، مرداد ۱۳۸۷.
- جلالی، غلامرضا، مشهد در بامداد نهضت اسلامی، تهران، ۱۳۷۸ ش.
- زنگنه قاسم آبادی، ابراهیم، مشاهیر مدفون در حرم رضوی، عالمان دینی، مشهد، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۳۸۲ ش.
- شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، تهران، ۱۳۵۴ ش.
- قاسم پور، داود، دهه سرنوشت ساز، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران.
- کسروی، احمد، قیام شیخ محمد خیابانی، تهران، ۱۳۷۶ ش.
- گلشن ابرار، به کوشش جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، نشر معروف، ۱۳۷۹ ش.
- یاران امام به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، ۱۳۷۶ - ۱۳۸۲ ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، دوران مبارزه، به کوشش محسن هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب، تهران، ۱۳۷۶ ش.
پیوند به بیرون