جزئیات دایرکتوری

نقشه نما :: جزئیات
مدیر ارشد

مدیر ارشد


گزارش لینک خراب:

کاربر محترم، در صورتی که هنگام استفاده از لینک (پیوند) های دایرکتوری الفبالیب با لینک(پیوند) خراب مواجه شدید، لطفا آنرا از طریق دکمه زیر اطلاع دهید تا نسبت به رفع نقص اقدام شود.

باتشکر

گزارش لینک خراب - دایرکتوری الفبالیب

سه شنبه, 04 اسفند 1394 ساعت 19:55

سید روح الله موسوی خمینی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%B1%D9%88%D8%AD_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%DB%8C_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C

 

سید روح الله موسوی خمینی

 
 
سید روح الله موسوی خمینی
امام خمینی.jpg
شناسنامه
نام کامل سید روح الله مصطفوی موسوی خمینی
سید روح الله مصطفوی (شناسنامه)
لقب آیت الله، امام، آیت الله العظمی
نسب سید احمد موسوی
زادروز ۱ مهر ۱۲۸۱
۲۰ جمادی الثانی ۱۳۲۰
۲۴ سپتامبر ۱۹۰۲
زادگاه خمین ایران
تاریخ درگذشت ۱۴ خرداد ۱۳۶۸
۲۹ شوال ۱۴۰۹ قمری
۴ ژوئن ۱۹۸۹
(۸۶ سال)
آرامگاه بهشت زهرا تهران
نام همسر خدیجه ثقفی
فرزندان پسران: مصطفی و احمد
دختران: زهرا، صدیقه و فریده
اطلاعات سیاسی
پست‌ها بنیانگذار و رهبر جمهوری اسلامی ایران
پیش از آیت الله خامنه ای
استادان عبدالکریم حائری
بروجردی
شاه آبادی
شاگردان مرتضی مطهری،سید علی خامنه‌ای
سید محمد حسینی بهشتی،حسینعلی منتظری
سید محمد صدر،محمد موسوی خوئینی‌ها
یوسف صانعی،حسین نوری همدانی
وبگاه رسمی www.imam-khomeini.ir
امضا امضای امام خمینی.jpg

سید روح الله موسوی خمینی (۱۲۸۱ -۱۳۶۸ ش) مشهور به امام خمینی ، رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، از بزرگ‌ترین مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم هجری.

وی مبارزه علنی علیه نظام سلطنتی پهلوی در ایران را از سال ۱۳۴۱ ش آغاز کرد. دو بار توسط حکومت وقت بازداشت شد و بار دوم به ترکیه و سپس عراق تبعید شد. ۱۳ سال در حوزه علمیه نجف به رهبری مبارزان انقلابی و نیز تدریس و تألیف در علوم حوزوی و دینی پرداخت. در سال ۱۳۵۷ش با گسترش مبارزات مردم به ایران بازگشت و بعد از پیروزی انقلاب تا آخر عمر رهبری جمهوری اسلامی ایران بود.

نظریه ولایت مطلقه فقیه که نظریه‌ای فقهی ـ سیاسی مبتنی بر باورهای تشیع است مهم‌ترین نظریه اوست. وی تلاش کرد حکومت جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن را بر اساس همین نظریه شکل دهد. از نگاه امام خمینی حکومت، فلسفه عملی تمامی فقه بود. این نگاه حکومتی به فقه باعث شد تا ایشان ضمن تأکید بر حفظ چارچوب فقه سنتی و جواهری، به نوآوری در اجتهاد معتقد شود. نظریه نقش زمان و مکان در اجتهاد و برخی فتاوای تأثیرگذار او را می‌توان نتیجه همین نگاه دانست.

مسلمانان و به‌ویژه شیعیان جهان علاقه فراوانی به او داشتند. مراسم تشییع پیکر او با شرکت حدود ده میلیون نفر پرجمعیت‌ترین مراسم تشییع جهان شمرده می‌شود.

او جز فقه و اصول در فلسفه اسلامی و عرفان نظری نیز صاحب نظر و دارای تألیفات بود و جزو عالمان اهل اخلاق شمرده می‌شد. در دوران تدریس در قم در مدرسه فیضیهجلسات درس اخلاق برپا می‌کرد. در تمام عمر زندگی ساده و زاهدانه‌ای داشت. در دوران مرجعیت که ساکن نجف بود و نیز در ده سال آخر عمر که رهبر جمهوری اسلامی بود در جماران، در خانه‌ای محقر زندگی می‌کرد.

زندگی نامه

در روز بیستم جمادی الثانی ۱۳۲۰ هجری قمری مطابق با اول مهر ۱۲۸۱ هجری شمسی (۲۴ سپتامپر ۱۹۰۲ میلادی) در شهر خمین در مرکز ایران به دنیا آمد. پدرش سید مصطفی موسوی از معاصران آیت الله میرزای شیرازی و تحصیل کرده حوزه علمیه نجف بود. او که در خمین مرجع امور دینی بود، ۵ ماه بعد از ولادت سید روح الله در مبارزه با حاکمان محلی به شهادت رسید. او تا سن ۱۵ سالگی تحت سرپرستی مادرش هاجره آغا خانم و عمه‌اش صاحبه خانم قرار گرفت.[۱]

همسر و فرزندان

در سال ۱۳۰۸ ه‍.ش با بانو خدیجه (قدس ایران) ثقفی (م ۱۳۸۹ش) ازدواج کرد. فرزندان ایشان عبارتند از: دو پسر به نام‌های مصطفی و احمد و سه دختر به نام‌های زهرا، فریده و صدیقه.

درگذشت و تشییع

 
تشييع امام خمينی

امام خمینی در شامگاه ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ ه‍.ش در اثر بیماری سرطان در بیمارستان قلب شهید رجایی تهران از دنیا رحلت کرد. در ۱۵ خرداد مراسم وداع با پیکر او درمصلای بزرگ تهران برگزار شد. آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی، نماز میت را بر پیکر او اقامه کرد و در ۱۶ خرداد با حضور حدود ۱۰ میلیون نفر عزادار، پیکر ایشانتشییع و در بهشت زهرا دفن شد. مراسم تشییع جنازه او پرجمعیت‌ ترین تشییع جنازه در تاریخ شمرده شده است.

سالروز درگذشت امام خمینی در ایران تعطیل رسمی است و به همین مناسب مراسم مختلفی برگزار می‌شود. برنامه اصلی در کنار مرقد او و با حضور سران کشور و مردم است. سخنران اصلی این برنامه همیشه رهبر جمهوری اسلامی است.

زیست نامه علمی

تحصیلات ابتدایی مثل قسمتی از معارف متداول روز و علوم مقدماتی و سطح حوزه علمیه، از جمله ادبیات عرب، منطق و فقه و اصول را نزد معلمین و علمای خمین (نظیر آقا میرزا محمود افتخار العلماء، میرزا رضا نجفی خمینی، آقا شیخ علی محمد بروجردی، آقا شیخ محمد گلپایگانی، آقا عباس اراکی و بیش از همه نزد برادر بزرگش آیت الله سید مرتضی پسندیده) فراگرفت.[۲]

تحصیل در اراک و قم

در سال  ۱۲۹۸ش عازم حوزه علمیه اراک شد و اندکی پس از هجرت حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (نوروز  ۱۳۰۱  ه‍.ش/ رجب ۱۳۴۰ه‍.ق) ایشان نیز به دنبال استاد و جمعی دیگر از شاگران به قم آمد.[۳]

در حوزه علمیه قم، علاوه بر مطالعه تتمّه مباحث کتاب مطوّل (در علم معانی و بیان)، تکمیل دروس سطح و دروس خارج فقه و اصول به دیگر رشته‌های علمی نیز روی آورد. از این رو همزمان به فراگیری عروض و قوافی، ریاضیات، هیئت و فلسفه پرداخت و عالی‌ترین سطوح عرفان نظری و عملی را به مدت شش سال نزد آیت الله آقا میرزا محمد علی شاه آبادی فراگرفت. امام خمینی با آیت الله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی نیز مأنوس بود و از ایشان به نیکی یاد می‌کرد.

استاد اصلی ایشان در علم فقه و اصول زعیم حوزه قم حاج شیخ عبد الکریم حائری یزدی بود.[۴]

پس از درگذشت حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی با تلاش امام خمینی به همراه جمعی دیگر از مجتهدین حوزه علمیه قم؛ آیت الله بروجردی به عنوان زعیم حوزه علمیه عازم قم گردید. در این زمان، امام خمینی به عنوان یکی از مدرسین و مجتهدین صاحب رأی در فقه و اصول و فلسفه و عرفان و اخلاق شناخته می‌شد.[۵]

اساتید

تدریس

آیت الله خمینی طی سال‌های طولانی در حوزه علمیه قم به تدریس چندین دوره فقه، اصول، فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامی در مدرسه فیضیه، مسجد اعظم، مسجد محمدیه، مدرسه حاج ملا صادق، مسجد سلماسی و... همت گماشت و در حوزه علمیه نجف نیز قریب سیزده سال در مسجد شیخ اعظم انصاری معارف اهل بیت و فقه را در عالی‌ترین سطوح تدریس نمود و در نجف بود که برای نخستین بار مبانی نظری ولایت فقیه را در چندین جلسه تدریس نمود.

به گفته شاگردان ایشان، درس امام خمینی از معتبرترین کانون‌های درسی حوزه محسوب می‌شد و در برخی از دوره‌ها تعداد شاگردان به ۱۲۰۰  نفر هم رسیده بود که در میان آنان ده‌ها تن از مجتهدین مسلّم و شناخته شده حاضر بودند.[۷]

شاگردان

کتاب‌ها

نوشتار اصلی: آثار امام خمینی
  • کشف اسرار
  • تحریر الوسیله
  • چهل حدیث
  • ولایت فقیه
  • جهاد اکبر
  • مناسک حج
  • آداب الصلاة
  • سر الصلاة
  • تفسیر سوره حمد
  • طلب و اراده
  • شرح دعای سحر
  • کتاب البیع (۵ جلد)
  • کتاب الطهاره (۴ جلد)
  • استفتائات (۳ جلد)
  • رساله توضیح المسائل
  • وصیت نامه سیاسی الهی
  • شرح حدیث جنود عقل و جهل
  • صحیفه امام (صحیفه نور) ۲۲ جلد
  • مصباح الهدایه الی الخلافة و الولایة
  • مناهج الوصول الی علم الاصول (۲ جلد)
  • تعلیقات علی شرح فصوص الحکم ومصباح الانس
  • انوار الهدایه فی التعلیقة علی الکفایة (۲ جلد)
  • رسائل (شامل چند رساله در علم اصول مثل «لاضرر و لا ضرار»، استصحاب، تعادل و تراجیح، اجتهاد و تقلید، و تقیه)[۸]

رهبری مبارزه با نظام پادشاهی پهلوی

گاهشمار مبارزات امام خمینی
 
۱۶ مهر ۱۳۴۱ صدرو بیانیه علیه تصویب قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی
۱۱ آذر ۱۳۴۱ صدور بیانیه بعد از لغو قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی
۲ بهمن ۱۳۴۱ تحریم رفراندوم «انقلاب سپید»
۲فروردین۱۳۴۲ حمله ماموران امنیتی به مدرسه فیضیه
۱۳ خرداد۱۳۴۲ سخنرانی امام خمینی در مدرسه فیضیه عصر روز عاشورا
۱۵ خرداد۱۳۴۲ بازداشت امام خمینی و سرکوب اعتراضات مردمی
۴ تیر۱۳۴۲ انتقال امام از پادگان قصر به سلولی در عشرت آباد
۲۱فروردین۱۳۴۳ سخنرانی در مسجد اعظم قم پس از آزادی
۴ آبان۱۳۴۳ سخنرانی علیه لایحه کاپیتولاسیون
۱۳ آبان ۱۳۴۳ بازداشت و تبعید به ترکیه
۲۱ آبان ۱۳۴۳ انتقال از آنکارا به بورسا در ترکیه
۱۳ مهر۱۳۴۴ انتقال از ترکیه به بغداد در عراق
۱۶ مهر۱۳۴۴ حرکت از سامرا به کربلا
۲۳ مهر۱۳۴۴ ورود به نجف
۲۳ آبان۱۳۴۴ آغاز تدریس در حوزه علمیه نجف
۱ بهمن۱۳۴۸ آغاز درس‌های ولایت فقیه (حکومت اسلامی) در نجف
۱ آبان۱۳۵۶ درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی فرزند امام خمینی
۱۷ دی۱۳۵۶ انتشار مقاله توهین‌آمیز نسبت به امام خمینی در روزنامه اطلاعات
۱۹ دی۱۳۵۶ سرکوب راهپیمایی اعتراضی مردم قم
۲ مهر۱۳۵۷ محاصره منزل امام در نجف توسط ماموران حکومتی عراق
۱۰ مهر۱۳۵۷ حرکت از عراق به سمت کویت و ممانعت دولت کویت از ورود ایشان به کویت
۱۳ مهر۱۳۵۷ حرکت از عراق به پاریس
۲۲ دی۱۳۵۷ صدور دستور تشکیل شورای انقلاب
۱۲ بهمن۱۳۵۷ بازگشت به ایران بعد ۱۵ سال تبعید
۱۵ بهمن۱۳۵۷ نصب مهدی بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت
۲۲ بهمن۱۳۵۷ پیروزی انقلاب اسلامی در ایران
۱۰ اسفند۱۳۵۷ بازگشت به قم و سکونت در قم
۲ بهمن۱۳۵۸ انتقال از قم به تهران و زندگی در جماران به دلیل بیماری قلبی
۱۴ خرداد۱۳۶۸ درگذشت در بیمارستان قلب شهید رجائی در تهران
۱۵خرداد۱۳۶۸ وداع مردم با پیکر او در مصلی تهران
۱۶ خرداد۱۳۶۸ تشییع از مصلی تهران تا بهشت زهرا و دفن دربهشت زهرا [۹]

نظام حاکم بر ایران سلطنتی مشروطه بود که به دلیل سرپیچی‌های مداوم دو شاه پهلوی عملا به سلطنتی مطلقه تبدیل شده بود. برنامه‌های نظام حاکم‌ گاه با مبانی دیناسلام و مذهب تشیع سازگار نبود. این عامل باعث اعتراض متدینان و به ویژه علمای مذهبی به رژیم حاکم شده بود.

نخستین حرکت

اعتراض رسمی و آشکار امام خمینی به نظام سلطنتی با صدور بیانیه‌ای در سال ۱۳۴۱ آغاز شد. پس از تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، نخست در تاریخ ۱۶ مهرماه سال ۱۳۴۱ش جلسه‌ای با حضور امام خمینی (س) و سایر مراجع قم تشکیل شد. که منجر به صدور اعلامیه‌هایی از سوی علما و شخص امام خمینی گردید.[۱۰]

در تاریخ ۱۱ آذر سال ۱۳۴۱ تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی به دنبال مبارزات پیگیر امام خمینی لغو شد. ایشان، پیامی برای ختم این غائله صادر کرد.

ادامه اعتراضات

  • ۲ بهمن سال ۱۳۴۱ تحریم رفراندوم غیر قانونی شاه موسوم به «انقلاب سپید»از سوی امام خمینی[۱۱]
  • ۲ فروردین ماه سال ۱۳۴۲ فاجعه خونین مدرسه فیضیه به دست رژیم شاه[۱۲] [۱۳]
  • ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ دستگیری شبانه امام خمینی و قیام مردم در اعتراض به دستگیری ایشان
  • ۴ تیرماه سال ۱۳۴۲ انتقال امام از پادگان قصر به سلولی در عشرت آباد
  • ۲۱ فرودین سال ۱۳۴۳ سخنرانی تاریخی ایشان در مسجد اعظم قم پس از آزادی از حبس و حصر
  • ۴ آبان ۱۳۴۳ سخنرانی کوبنده به مناسبت طرح اسارت بار کاپیتولاسیون[۱۴]
  • ۱۳ آبان ۱۳۴۳ بازداشت و تبعید به ترکیه
  • ۲۱ آبان سال ۱۳۴۳ انتقال از آنکارا به بورسای ترکیه

تبعید به نجف

  • در تاریخ ۱۳ مهرماه سال ۱۳۴۴ امام خمینی از ترکیه به بغداد منتقل شد. در تاریخ ۱۶ مهرماه ۱۳۴۴ از سامرا به کربلا رفت و در روز ۲۳ مهرماه ۱۳۴۴ وارد نجف شد و بعد از دید و بازدید‌هایی که از سوی علما و مراجع نجف انجام شد در ۲۳ آبان ۱۳۴۴ دروس‌ حوزه‏ خود را شروع کرد.
  • ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۶ پیام ایشان به مناسبت چهلم شهدای قم
  • ۲ مهرماه ۱۳۵۷ محاصره منزل امام توسط نیروهای بعثی عراق
  • ۱۰ مهرماه ۱۳۵۷ هجرت از عراق به سوی کویت
  • ۱۳ مهرماه ۱۳۵۷ هجرت از عراق به فرانسه
  • ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ بازگشت به میهن اسلامی پس از ۱۵ سال تبعید

رهبری نظام جمهوری اسلامی در ایران

در سال ۱۳۵۷ ه‍.ش. حرکت انقلابی مردم ایران به پیروزی رسید. امام خمینی در ۱۲ بهمن همان سال به ایران بازگشت و در ۲۲ بهمن نظام سلطنتی رسما شکست خورد. چند ماه بعد در فروردین ۱۳۵۸ ه‍.ش نظام جمهوری اسلامی به رفراندم گذاشته شد و مدتی بعد، قانون اساسی توسط خبرگان منتخب مردم نوشته و به رای گذاشته شد. بر اساس این قانون نیز امام خمینی به عنوان رهبر جمهوری اسلامی معرفی شد. ایشان تا پایان عمر یعنی خرداد ماه ۱۳۶۸ رهبری این نظام را بر عهده داشتند.

تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران، تدوین قانون اساسی، مقابله با درگیری‌های داخلی، فرماندهی جنگ در زمان حمله هشت ساله عراق به ایران، پذیرش صلح با عراق، اصلاح قانون اساسی،... مهم‌ترین کارهای او در طول این ده سال به شمار می‌رود.

روز قدس

نوشتار اصلی: روز جهانی قدس

چند ماه بعد از پیروزی انقلاب در ایران، در مرداد ماه سال ۱۳۵۸ه‍.ش که مصادف با ماه رمضان ۱۳۹۹ه.ق بود، امام خمینی آخرین جمعه ماه رمضان هر سال را به عنوان روز قدس اعلام کرد و از مسلمانان جهان خواست طى مراسمى همبستگى بين المللى خود را در حمايت از حقوق قانونى مردم مسلمان اعلام نمايند.[۱۵]

این روز در تقویم رسمی ایران با نام روز جهانی قدس ثبت شده است. از آن پس همه ساله در آخرین جمعه ماه رمضان، در ایران و کشورهای مختلف راهپیمایی برگزار می‌شود.

نامه به گورباچف رهبر شوروی

در اولین روز سال ۱۹۸۹ میلادی یازدهم دی ماه ۱۳۶۷ ه‍.ش-، امام خمینی نامه‌ای برای میخائیل گورباچف، صدر هیأت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی سابق ارسال کرد. این نامه توسط هیئتی با عضویت آیت الله عبدالله جوادی آملی و دکتر محمد جواد لاریجانی و خانم مرضیه حدیدچی (دباغ) به گورباچف تحویل داده شد.

این نامه در شرایطی خطاب به رهبر شوروی سابق نگاشته شده بود که تحلیلگران سیاسی نظاره‌گر تجدید نظر طلبی و آغاز تحولات دنیای کمونیسم بودند. رهبر انقلاب اسلامی با پیش بینی فروپاشی نظام شوروی سابق نوشته بودند: از این پس کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد.

هم چنین در این نامه ضمن نقد تفکر مادی و دعوت سران کمونیسم به معنویت و توجه به دین توصیه شده بود که برای شناخت بهتر حقایق دینی دانشمندانی را به قمبفرستند.

برائت از مشرکین

نوشتار اصلی: برائت از مشرکین

یکی از برنامه‌هایی که در سفر حج از سوی زائران و حج‌گزاران ایرانی انجام می‌شد مراسمی بود با عنوان برائت از مشرکین. این برنامه عبارت بود از راهپیمایی و سخنرانی علیه آمریکا، رژیم صهیونیسم و برخی دولت‌های دیگری که علیه نظام جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کردند و همه ساله در روز ۷ ذی الحجه در مکه انجام می‌شد.

فتوای قتل سلمان رشدی

در سال ۱۹۸۸م/ ۱۳۶۷ ش کتابی به نام آیات شیطانی منتشر شد که به اعتقاد اکثر مسلمانان حاوی توهین‌هایی به پیامبر اسلام (ص) بود. در بهمن ماه ۱۳۶۷ امام خمینی طی فتوایی نویسنده آن کتاب را به علت توهین به پیامبر اسلام (ص)، مرتد دانسته و حکم اعدام او را صادر کرد.[۱۶] بعد از مدتی شایع شد که اگر نویسنده کتاب توبه کند حکم قتل او پس گرفته خواهد شد ولی آیت الله خمینی در پاسخ به استفتائی در همین زمینه تاکید کرد که سلمان رشدی (نویسنده کتاب) حتی اگر توبه کند و زاهد زمان هم بشود حکم او تغییر نخواهد کرد.[۱۷]

ایجاد مجمع تشخیص مصلحت نظام

بنابر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی نباید با احکام شرع و قانون اساسی مخالف باشند. تشخیص این سازگاری با شورای نگهبان قانون اساسی است. تعارض‌های متعدد دیدگاه‌ مجلس و شورای نگهبان باعث شد که امام خمینی به فکر چاره‌ای برای این معضل باشد. او در نخست اعلام کرد که اگر دو سوم نمایندگان تصویب قانونی را لازم بدانند نظر آنان بر نظر شورای نگهبان مقدم است.[۱۸] پس از مدتی در بهمن ماه ۱۳۶۶ش مجمعی به نام مجمع تشخیص مصلحت نظام را تشیکل داد.[۱۹]

بر اساس اصل ۱۱۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، یکی از وظایف این مجمع حل اختلاف بین شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی است. در نتیجه تصمیم‌گیری‌های این مجمع گاه ممکن است قوانینی تصویب شود که مخالف احکام اولیه شرع یا مخالف قانون اساسی باشد.

آراء و اندیشه‌ها

ولایت مطلقه فقیه

نوشتار اصلی: ولایت فقیه

امام خمینی نخستین بار در نجف و در درس‌هایی که بعدها با نام حکومت اسلامی منتشر شده نظریه ولایت فقیه را مطرح کرد.[۲۰] اساس این نظریه آن است که در اندیشه شیعی حکومت باید زیر نظر یک مجتهد جامع الشرایط اداره شود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران این نظریه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران گنجانده شد و نظام جمهوری اسلامی بر اساس این نظریه بنیاد نهاده شد.

امام خمینی در سال‌های پایانی عمر خود نظریه ولایت مطلقه فقیه را مطرح کرد و اختیارات حکومتی فقیه را معادل اختیارات پیامبر اسلام (ص) و امامان (ع) دانست. در این نظریه فقیه می‌تواند احکام اولیه شرع را نیز بر اساس مصلحت نظام اسلامی به طور موقت تعطیل کند.[۲۱]

نقش زمان و مکان در اجتهاد

امام خمینی در اسفند ماه ۱۳۶۷ش پیامی برای حوزه‌های علمیه صادر کرد که به منشور روحانیت معروف شد. او در بخشی از این پیام، اجتهاد مصطلح در حوزه‌های علمیه را برای اداره جامعه ناکافی دانست[۲۲] و تاکید کرد که زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهاد هستند. زمان و مکان باعث تغییر نگاه مجتهد به یک موضوع و در نتیجه تغییر حکم خواهند شد.[۲۳] او پیش‌تر نیز در نامه‌ای که به منشور برادری معروف شد بر ناکافی بودن اجتهاد مصطلح در حوزه‌ها تصریح کرده بود.[۲۴]

دخالت دادن مصلحت در فقه

جواز بازی با شطرنج

بازی با شطرنج از نظر بسیاری از فقیهان شیعه حرام شمرده می‌شود. امام خمینی در سال ۱۳۶۷ش در پاسخ به یک استفتاء بازی با شطرنج را در صورتی که ابزار قمار بودن خارج شده باشد جایز دانست.[۲۵] این فتوا که به نوعی جدید شمرده می‌شد واکنش‌هایی در پی داشت. یکی از شاگردان آیت الله خمینی نامه‌ای اعتراض‌آمیز نوشت. امام خمینی در پاسخ، هم فتوای خود را تاکید کرد و هم نوع نگاه رایج فقیهان به ادله فقهی را مورد انتقاد قرار داد.[۲۶]

دیوان شعر

نخستین بار یک هفته بعد از درگذشت امام خمینی یکی از اشعار او منتشر شد. این شعر که مضمونی عرفانی داشت به زودی در بین عموم مردم معروف شد.

 
روی جلد دیوان امام خمینی
 
فرهنگ موضوعی و شرح و تفسير ديوان امام خمینی
من به خال لبت‌ای دوست گرفتار شدم   چشم بیمار تو را دِیدم و بیمار شدم
فارغ از خود شدم و کوس انا الحق بزدم   همچو منصور خریدار سر دار شدم
غم دلدار فکنده است به جانم، شرری   که به جان آمدم و شهره بازار شدم
در میخانه گشایید به رویم شب و روز   که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم
جامه زهد و ریا کندم و بر تن کردم   خرقه پیر خراباتی و هشیار شدم
واعظ شهر که از پند خود آزارم داد   از دم رند می‌آلوده مددکار شدم
بگذارید که از بتکده یادی بکنم   من که با دست بت میکده بیدار شدم

بعد از مدتی دیوان کامل شعر امام خمینی با عنوان دیوان امام منتشر شد. دیوان شعر امام کتابی است که در ۶ فصل شامل غزلیات، رباعیات، قصاید، مسمط، ترجیع بند و اشعار پراکنده تنظیم شده و اولین بار توسط موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در ۴۳۸ صفحه انتشار یافته است.

در این دیوان علاوه بر غزل، رباعیات فراوانی نیز منتشر شده است که تعدادی از آن‌ها خطاب به عروس امام خمینی (همسر سید احمد خمینی) سروده شده است. بسیاری از شعرای معاصر همچون حمید سبزواری، جواد محقق، عبدالجبار کاکایی، رحیم زریان، محمدعلی بهمنی، کامران شرفشاهی، سعید بیابانکی، صابر امامی، عباس چشامی و امیر مرزبان، در ارتباط با این دیوان اظهار نظرهایی کرده‌اند.

ترجمه اشعار این دیوان که عمدتا در سبک عراقی سروده شده‌اند، به هندی، عربی و چندین زبان دیگر انتشار یافته است.

به جز ترجمه، کتابی نیز با عنوان فرهنگ موضوعی و شرح و تفسیر دیوان امام خمینی منتشر شده است. نویسنده این کتاب قادر فاضلی است.

مطالعه بیشتر

دایرة المعارف مصوّر تاریخ زندگی امام خمینی، نویسنده: جعفر شیر علی نیا، سایان، تهران، ۱۳۹۳ش.

پانویس

  1. پرش به بالا انصاری، ص۱۴-۱۵
  2. پرش به بالا انصاری، حدیث بیداری، ص۱۶
  3. پرش به بالا انصاری، حدیث بیداری، ص۱۶
  4. پرش به بالا انصاری، حدیث بیداری، ص۱۷-۱۸
  5. پرش به بالا انصاری، حدیث بیداری، ص۱۸
  6. پرش به بالا پرتال پژوهشی و اطلاع رسانی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره.
  7. پرش به بالا انصاری، حدیث بیداری، ص۱۹-۲۰
  8. پرش به بالا پرتال پژوهشی و اطلاع رسانی مرکز تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره.
  9. پرش به بالا فصلنامه حضور، شماره ۳۴، زمستان ۱۳۷۹.
  10. پرش به بالا رجبی، محمد حسن، زندگی نامه سیاسی امام خمینی ره، ص۲۲۹.
  11. پرش به بالا پرتال پژوهشی و اطلاع رسانی مرکز تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره.
  12. پرش به بالا رجبی، محمد حسن، زندگی نامه سیاسی امام خمینی ره، ص ۲۵۰.
  13. پرش به بالا پرتال پژوهشی و اطلاع رسانی مرکز تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره.
  14. پرش به بالا صوت سخنرانی امام خمینی بمناسبت تصویب کاپیتولاسیون
  15. پرش به بالا صحیفه امام، ج۹، ص ۲۶۷
  16. پرش به بالا صحیفه امام،‌ ج۲۱، ص۲۶۳
  17. پرش به بالا صحیفه امام،‌ ج۲۱، ص۲۶۸
  18. پرش به بالا صحیفه امام، ج ۱۷، ص ۳۲۱
  19. پرش به بالا صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۶۴
  20. پرش به بالا رک: امام خمینی، ولایت فقیه
  21. پرش به بالا صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۵۲
  22. پرش به بالا صحیفه امام،‌ ج۲۱، ص۲۹۱
  23. پرش به بالا صحیفه امام، ج۲۱،‌ ص۲۸۹
  24. پرش به بالا صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۷۷
  25. پرش به بالا صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۲۹
  26. پرش به بالا صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۵۱
 

منابع

  • انصاری، حمید، حدیث بیداری، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ۱۳۷۸ش.
  • خمینی، سید روح الله (امام)، صحیفه امام، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
  • خمینی، سید روح الله (امام)، ولایت فقیه.
  • رجبی، محمدحسن، زندگینامه سیاسی امام خمینی (ره): از آغاز تا تبعید، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸ش.
  • فصلنامه حضور، شماره ۳۴، زمستان ۱۳۷۹ش.

پیوند به بیرون

 

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
سه شنبه, 04 اسفند 1394 ساعت 19:52

سید ابوالقاسم خویی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85_%D8%AE%D9%88%DB%8C%DB%8C

 

سید ابوالقاسم خویی

 
 
سید ابوالقاسم خوئی
سید ابوالقاسم خوئی.jpg
اطلاعات فردی
تاریخ تولد ۱۵ رجب ۱۳۱۷ق.
زادگاه خوی
محل زندگی نجف اشرف • خوی
تاریخ وفات شنبه ۸ صفر ۱۴۱۳ق. ۹۶ سالگی
محل دفن حرم امام علی
شهر وفات کوفه
اطلاعات علمی
استادان شیخ الشریعه اصفهانی • مهدی مازندرانی • آقا ضیا عراقی •محمدحسین کمپانی • محمدحسین نائینی
شاگردان سید محمد محقق داماد • میرزا هاشم آملى • سید محمد على قاضى طباطبایى • مرتضی حائری یزدی • سید محمد حسین طباطبائی • لطف‌الله صافى گلپایگانى
تالیفات البیان فی تفسیر القرآن • تکملة منهاج الصالحین • معجم رجال الحدیث
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسی حمایت از انتفاضه شعبانیه عراق
اجتماعی تأسیس موسسات خیریه و مراکز اسلامی در کشورهای مختلف

سید ابوالقاسم موسوی خویی (زاده ۲۸ آبان ۱۲۷۸ش در خوی - درگذشته ۱۷ مرداد ۱۳۷۱ش در نجف) فقیه، مرجع تقلید شیعه و مفسّر قرآن کریم. او از محضر اساتید بزرگی در حوزه علمیه نجف بهره برد و خود نیز شاگردان مبرّزی را تربیت کرد، به گونه‌ای که بسیاری از مراجع تقلید نسل بعدی از شاگردان اویند.

آیت الله خویی در بسیاری از علوم اسلامی رایج در حوزه‌های علمیه از اساتید کم‌نظیر به حساب می‌آمد و آراء فقهی، اصولی، رجالی و تفسیری وی در زمره مطرح‌ترین آراء حوزه‌های علمیه پس از او است.

وی آثار زیادی در زمینه‌های مختلف علوم اسلامی دارد. از میان آنها کتاب البیان فی تفسیر القرآن و معجم رجال حدیث وی شهرت فراوانی دارد. ایشان، سال‌ها مرجعیت بسیاری از شیعیانِ جهان را به عهده داشت و به دلیل توجهی که به گسترش اسلام در سراسر جهان داشت، در بسیاری از کشورها، مراکز علمی و فرهنگی تاسیس کرد.

تولد، نسب و درگذشت

سید ابوالقاسم موسوی خوئی در ۱۵رجب ۱۳۱۷ق در شهر خوی ـ از شهرهای آذربایجان غربی ـ در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد. نسبش به امام موسی کاظم (ع) می‌رسد. پدرش سید علی‌اکبر خوئی از علمای برجسته و از شاگردان شیخعبدالله مامقانی بود. او پس از فـراغت از تحصیل به زادگاه خود مراجعت نموده و به وظایف روحانی خود مشغول شد. پس از مطرح شدن مشروطیت در ایران و موضع‌گیری‌هایی که دو طرف موافق و مخالف داشتند، در سـال ۱۳۲۸ق شهرستان خوی را به قصد سکونت در نجف اشرف ترک کرد.[۱]

او در روز شنبه، ۸ صفر ۱۴۱۳ ه.ق ـ ۱۷ مرداد ۱۳۷۱ ه.ش، به علت بیماری قلبی در سن ۹۴ سالگی، در کوفه درگذشت و در مسجد الخضراء صحن حرم علی بن ابیطالب دفن شد.

فرزندان

  1. سید جمال الدین خویی: فرزند ارشد آیت الله خویی است که بیشتر عمر خود را صرف امور مربوط به زعامت و مرجعیت پدرش نمود. به دلیل بیماری سرطان به تهران آمد و در سال ۱۳۶۳ ش در ایران درگذشت و در حرم حضرت معصومه در قم دفن گردید. آثار او عبارتند از: شرح کفایة الاصول، بحث فی الفلسفة و علم الکلام، توضیح المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، شرح دیوان متنبی، دیوان شعر به فارسی و....[۲]
  2. سید محمد تقی خویی: پس از تأسیس بنیاد آیت الله خویی در سال ۱۳۶۸ش، به عنوان دبیر کل آن انتخاب شد. پس از انتفاضه شعبانیه در ۱۳۶۹ش، وی عضو هیئت منتخب پدرش برای اداره مناطق آزاد شده بود. در پی سرکوب این قیام و قتل عام شیعیان به همراه پدرش در حصر خانگی قرار گرفت و سرانجام در ۳۰ تیر ۱۳۷۳ در حادثه رانندگی مشکوکی جان سپرد. علاوه بر تقریرات درس فقه پدرش، الالتزامات التبعیة فی العقود از آثار اوست.[۳]
  3. سید عبدالمجید خویی: او پس از شکست انتفاضه از عراق گریخت و به لندن رفت و پس از درگذشت سید محمد تقی رئیس بنیاد آیت الله خویی شد. او پس از حمله آمریکا به عراق و سرنگونی رژیم بعث به عراق برگشت ولی اندکی بعد مورد حمله برخی تروریست‌ها قرار گرفته و از دنیا رفت.[۴]

تحصیلات

سید ابوالقاسم خویی در در سال ۱۳۳۰ در ۱۳ سالگی، همراه برادرش سید عبدالله خوئی به پدر خود پیوستند و در نجف ادبیات عرب، منطق و سطوح عالیه حوزه را آموختند. وی در حدود ۲۱ سالگی در درس خارج شیخ الشریعه اصفهانی حاضر شد. البته او به‌جز این استادِ برجسته آن روزهای حوزه نجف، اساتید دیگری هم در رشته‌های مختلف و در مقاطع تحصیلی متفاوت داشته است. نام برخی از این افراد را خود وی در کتاب معجم رجال الحدیث آورده است.[۵]

 
تصویری از آیت الله خویی
 
آیت الله خویی و شاگردانش: به ترتیب از سمت راست: حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر خوئی، امام موسی صدر، آیت الله سید عبدالله شیرازی، آیت الله سید ابوالقاسم خوئی، آیت الله سید نصرالله مستنبط و حجت الاسلام و المسلمین سید مرتضی حکمی.

اساتید

سید ابوالقاسم خوئی از اساتید و مشایخ بزرگ خود در فقه و اصول در کتاب «معجم رجال الحدیث» چنین یاد می‌کند:

من نزد اساتید و مشایخ زیادی علم و دانش فرا گرفته‌ام ولی در میان آنها ۵ نفر را نام می‌برم که عبارتند از:
  1. شیخ فتح‌الله معروف به شیخ الشریعه اصفهانی (متوفی ۱۳۳۸ق).
  2. شیخ مهدی مازندرانی
  3. شیخ آقا ضیا عراقی (۱۲۸۹ ـ ۱۳۶۱).
  4. شیخ محمدحسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی (۱۲۹۶ ـ ۱۳۶۱).
  5. شیخ محمدحسین نائینی (۱۲۷۳ ـ ۱۳۵۵).
من از دو استاد اخیر بیش از همه استفاده کرده‌ام. نه تنها در درس آن دو حاضر می‌شدم بلکه درس آنان را برای دیگران تقریر می‌نمودم و در جلسه تقریر، گروهی از فضلا شرکت می‌کردند. مرحوم نائینی آخرین استاد من است که تا آخر عمر ملازم محضر او بودم و از او اجازه روایت نیز دریافت کرده‌ام. او به من اجازه داد که کتب اربعه را از ایشان نقل کنم که ایشان نیز از شیخ خود محدث نوری (۱۲۵۴ ـ ۱۳۲۰ق) و او از شیخ انصاری نقل می‌کرده‌اند و طریق شیخ انصاری در نقل روایات واضح است.[۶]

از مشایخ روایی آیت الله خویی به سید عبدالحسین شرف الدین نیز می‌توان اشاره کرد که ایشان از طریق او آثار عالمان اهل سنت را نیز روایت کرده است.[۷]

خوئی علاوه بر اساتید فقه و اصول، نزد اساتید دیگری سایر علوم و فنون اسلامی را فرا گرفته است از جمله:

  1. شیخ محمدجواد بلاغی (۱۲۸۲ ـ ۱۳۵۲): او استاد علم عقاید و تفسیر بود و در عصر خود در حوزه علمیه نجف اشرف بی‌نظیر به حساب می‌آمد. آثار علمی او در پاسخ مسیحیان و مادی‌گرایان همچنان مورد استفاده اهل تحقیق است و خوئی در علم کلام و عقاید و تفسیر، از شاگردان برجسته وی به شمار می رود.[۸]
  2. سید ابوالقاسم خوانساری: که ریاضی‌دان عصر خود بود و در ریاضیات عالی، استاد خوئی محسوب می‌شود.
  3. سید حسین بادکوبه‌ای: که استاد بلامنازع فلسفه و عرفان در نجف اشرف بود و خوئی دو رشته مزبور را نزد او آموخته است.
  4. سید ابوتراب خوانساری: او در علم رجال و درایه تبحر خاصی داشت و در حوزه علمیه نجف، طلیعه‌دار این علم به شمار می‌رفت و یکی از اساتید مرحوم خوئی در این رشته از علوم اسلامی است.
  5. سید علی قاضی: عارف و سالک بزرگ، نقل است که آیت الله خویی با ایشان مراودات معنوی داشته است.[۹]

تدریس

سید ابوالقاسم خویی از نخستین سال‌های تحصیل به تدریس نیز توجه ویژه‌ای داشت و در دهه چهارم زندگی، مدرس بزرگ حوزه علمیه نجف شد و حدود شصت سال این کرسی تدریس را در اختیار داشت. او در این مدت یک دوره کامل ابواب فقهی و چند دوره اصول فقه را تدریس کرد.[۱۰]

پس از درگذشت میرزا محمدحسین نائینی و آقا ضیاء عراقی، درس آیت الله خویی یکی از درس‌های مهم حوزه نجف و به تدریج پررونق‌ترین محفل علمی و درسی شد و نقشی محوری یافت.[۱۱] وی در آموزش شاگردان بسیار ماهر و مسلط بود. در تدریس چنان نظام‌مند عمل می‌کرد که شاگردانش علاوه بر یادگیری مطلب، روش استنباط را هم می‌آموختند و می‌توانستند آن روش را تحلیل‌های خود به کار گیرند. در عین حال روش تدریس او دور از پیچیدگی و ملالت بود.[۱۲] در واقع او در مباحث علمی خود چهارچوب، روش تحقیق و مبانی مشخصی داشت و شاگردانش می‌توانستند منظومه فکری او را به خوبی دریابند. به همین دلیل آیت الله خویی در اصطلاح «صاحب مدرسه» بود.[۱۳]

بسیاری از فقیهان معاصر، در حلقه درس ایشان پرورش یافتند و با احراز کرسی‌های تدریس در حوزه‌های علمیه نجف و قم شیوه اجتهادی او را به شیوه مسلط و مقبولِ چند دهه اخیر حوزه‌های علمیه تبدیل کردند.

 
آیت الله خویی و شاگردان

مرجعیت

درباره آغاز مرجعیت آیت الله خویی اظهارات مختلفی شده است ولی مسلم این است که پس از درگذشت آیت الله بروجردی مرجعیتش به طور جدی مطرح و پس از درگذشت آیت الله حکیم، او به خصوص در عراق مرجع برتر شناخته شد.[۱۴] در همان زمان سید یوسف حکیم نیز رسما وجوهات شرعی باقیمانده از پدرش را به ایشان، به عنوان مرجع سپرد.[۱۵]

شاگردان

تعدادی از شاگردان ممتاز ایشان هیئت استفتاء او را تشکیل می‌دادند و پاسخ استفتائات او را با توجه به مبانی فقهی‌اش بیان می‌کردند. برخی از این شاگردان عبارتند از: صدرا بادکوبه‌ای، سید محمدباقر صدر، میرزا جواد تبریزی، سید علی حسینی بهشتی، سید مرتضی خلخالی، سید علی سیستانی، محمدجعفر نائینی و مرتضی بروجردی.[۱۶]

از دیگر شاگردان او باید از این افراد نام برد.

آثار

از آیت الله خویی آثار متعددی در حوزه‌های گوناگون، به ویژه فقه، اصول، رجال، تفسیر و علوم قرآنی برجای مانده است، که به چهار دسته تقسیم می‌شود:

  • تقریرات درس‌های استادانش: در منابع از تقریرات او از درس‌های فقه و اصول دو استادش، میرزا محمدحسین نائینی و محمدحسین اصفهانی یاد شده است.[۱۸] آقا بزرگ تهرانی از تقریرات درس آقا ضیاء عراقی هم نام برده است.[۱۹] در این میان مهمترین و مشهورترین آنها تقریرات درس اصول نائینی است به نام اجود التقریرات. این اثر که از مهمترین مآخذ اصولی نائینی است، نخستین بار در زمان حیات نائینی در دو جلد در صیدا به چاپ رسید.[۲۰]
  • تقریرات درس‌های خود او: مهمترین تقریرات چاپ شده دروس او از قرار زیر است:
  1. دراسات فی الاصول: اثر سید علی هاشمی شاهرودی که تقریر کامل دوره سوم درس اصول آیت الله خویی است.
  2. محاضرات فی اصول فقه: به قلم محمد اسحاق فیاض که آیت الله خویی آن را بسیار پسندیده است.[۲۱]
  3. مبانی الاستنباط: نوشته سید ابوالقاسم کوکبی تبریزی.
  4. مصابیح الاصول: به قلم سید علاءالدین بحرالعلوم.
  5. رسالة فی الامر بین الامرین: نوشته محمدتقی جعفری.[۲۲] آیت الله خویی این موضوع کلامی-فلسفی رابه تبع آخوند خراسانی در کفایه الاصول، در مبحث اصولی «‌طلب و اراده‌» مطرح کرده است.
  6. مصباح الفقاهه فی المعاملات: اثر محمد علی توحیدی در علم فقه. آیت الله خویی در تقریظ خود، تتبع، تدقیق و وسعت آگاهی نویسنده را ستوده است.
  7. التنقیح فی شرح المکاسب: به قلم علی غروی تبریزی.
  8. محاضرات فی الفقه الجعفری: نوشته سید علی هاشمی شاهرودی.[۲۳]
  9. المستند فی شرح عروة الوثقی: به قلم مرتضی بروجردی.
  10. تحریر العروة الوثقی: نوشته قربانعلی محقق کابلی.
  11. دروس فی الفقه الشیعه: اثر سید مهدی خلخالی.[۲۴]
  • تالیفات و رساله‌های علمی:
  1. البیان فی تفسیر القرآن: این اثر شامل مقدمه‌ای مبسوط درباره برخی مباحث علوم قرآنی و نیز تفسیر سوره حمد است. البیان از آغاز انتشار، مورد توجه مجامع علمی و مبنای درس‌های این رشته در حوزه و دانشگاه قرار گرفت.[۲۵] محمد صادق نجمی و هاشم هاشم زاده هریسی این اثر را با عنوان بیان در علوم و مسائل کلی قرآن و خلاصه آن را با نام شناخت قرآن به زبان فارسی برگردانده‌اند. فصل اعجاز آن را نیز جعفر سبحانی با عنوان مرزهای اعجاز به فارسی ترجمه کرده است.
  2. رسالة فی نفحات الاعجاز: اثری کلامی در دفاع از کرامت قرآن که آن را در ۲۵ سالگی در پاسخ بخ کتاب حسن الایجاز فی ابطال الاعجاز اثر فردی با نام مستعار نصیرالدین ظافر نوشته است.[۲۶]
  3. معجم رجال الحدیث: بدون تردید و مبالغه، درطول تاریخ در علم رجال چنین کتاب جامع و روان و مفیدی نوشته نشده است. برخی از مباحث جلد اول این کتاب عبارت‌اند از: نیاز به علم رجال و دلیل آن، معیار وثاقت راوی، میزان اعتبار توثیقات عامه، اشکالات توثیقات عامه، پژوهشی در روایات کتب اربعه، دلیل منکران حاجت به علم رجال و پاسخ آنها. همچنین این کتاب حاوی شرح احوال ۱۵۶۷۶ نفر با ذکر تمام استادان و شاگردان ایشان است و جای روایات هر کس را در کتب اربعه نشان داده و با این کار مشکل مشترکات را حل نموده است و کتاب مستدرک از مولف محترم و کتاب المعین علی معجم رجال الحدیث و دلیل معجم از آقای محمد سعید طریحی بر آن نگاشته شده است. این کتاب، در ۲۴ جلد به زبان عربی به کوشش منشورات مدینه العلم، در قم، به سال ۱۴۰۹ ق چاپ و منتشر شده است.[۲۷]
  4. مبانی تکلمة منهاج الصالحین: شرح استدلالی رساله تکملة منهاج الصالحین است که در آن به مبانی و ادله فتاوای خود پرداخته است. این اثر که به فقه جزا اختصاص دارد از مهمترین و استوارترین متون فقهی امامیه در زمینه حقوق کیفری به شمار می‌رود.[۲۸]
  5. رسالة فی اللباس المشکوک: این کتاب را همزمان با تدریس این بحث نگاشته است.[۲۹]
  6. منظومه شعری خویی: این منظومه شعری ۱۶۳ بیت دارد که بیشتر درباره امام علی و اهل بیت(ع) است. محمد مهدی موسوی خرسان، این اشعار را با عنوان «‌علی امامُ البَرَرَة‌» شرح کرده که با مقدمه سید علی حسینی بهشتی به چاپ رسیده است.
  • رساله‌های عملیه و فتاوای او:
  1. منهاج الصالحین: مهمترین اثر فتوایی آیت الله خویی است که ابتدا آن را به صورت تعلیقه بر منهاج الصالحین سید محسن حکیم نگاشته و سپس تعلیقه‌های خود را به جای آرای حکیم در متن گنجانده و در نهایت کتاب حکیم را بر مبنای فتاوای خود بازنویسی کرده است.[۳۰]
  2. حاشیه بر عروة الوثقیآیت الله خویی نخست حاشیه‌ای بر این کتاب فتوایی نوشت که در جلسه استفتاء با حضور شاگردان زبده‌اش تنظیم شده بود ولی پس از تدریس دوره کامل عروة بار دیگر بر آن حاشیه زد که گفته‌اند حدود یک سوم آن با حاشیه قبلی متفاوت است.[۳۱]
  3. موسوعة الامام الخویی: این کتاب پنجاه جلد است که بسیاری از آثار آیت الله خویی را در خود جای داده است.[۳۲]

خدمات اجتماعی

آیت الله خویی به تبلیغ دین و ترویج علوم اسلامی و یاری رساندن به نیازمندان بسیار اهمیت می داد؛ از این رو خدمات اجتماعی او گسترده بود و موسسات خیریه زیادی به یادگار گذاشت. احداث کتابخانه، مدرسه، مسجد، حسینیه، خوابگاه، درمانگاه، بیمارستان، مؤسسه خیریه و دارالایتام، از خدمات اوست. 

 کشورموسسات
۱ ایران
  • مؤسسه خیریه حضرت آیت‌الله العظمی خویی (ره)، خوی[۳۳]
  • بیمارستان خیریه حضرت آیت‌الله العظمی خویی (ره)، خوی
  • درمانگاه خیریه امام موسی بن جعفر (ع) وابسته به مؤسسه خیریه حضرت آیت‌الله العظمی خویی (ره)، خوی
  • سرای سالمندان حضرت آیت‌الله العظمی خویی (ره)، خوی
  • مدینة العلم، قم[۳۴]
  • کتابخانه آیت‌الله خویی، قم[۳۵]
  • مدرسه و کتابخانه آیت‌الله خویی، مشهد
  • دارالعلم، اصفهان
  • مجتمع امام زمان (ع)، اصفهان
۲ آمریکا
۳ انگلستان
۴ فرانسه مرکز اسلامی[۴۱]
۵ هند المجمع الثقافی الخیری، بمبئی[۴۲][۴۳]
۶ پاکستان
  • مکتبه الثقافة و النشر «انتشاراتی»، کراچی[۴۴]
  • جامعة الکوثر للدراسات الدینیة والعلوم الإنسانیة - اسلام‌آباد
۷ لبنان مبرة الامام الخوئی، بیروت[۴۵][۴۶]
۸ مالزی مکتبة الثقافه و النشر، کوآلالامپور
۹ عراق
  • مکتبة الامام الخوئی، نجف[۴۷]
  • مدرسه دارالعلم، نجف[۴۸]
۱۰ تایلند
  • مؤسسة دارالعلم، بانکوک[۴۹]
  • مدرسه دینی، بانکوک[۵۰]
  • مرکز دارالزهرا، یتانولغ[۵۱]
۱۱ کانادا موسسه امام الخویی، مونترال[۵۲]
۱۲ بنگلادش مدرسه دینی، داکا
 
آرامگاه آیت الله خویی در حرم امام علی(ع)

فعالیت های سیاسی

رابطه با انقلاب ۵۷ایران

نگاه آیت الله سید ابوالقاسم خویی به انقلاب ۵۷ ایران را می توان در دو مرحله تقسیم کرد: در دوره اول‌ وی در میان‌ علمای‌ طراز اول‌ نجف‌ تنها مرجعی‌ است‌ که‌ با نهضت‌ آیت الله خمینی‌ همسویی‌ داشته‌ است‌ و با دادن ‌اعلامیه‌ حمایت‌ کرده‌ است‌. در این مرحله وی اعلامیه‌های متعددی هم صادر کرد. همچنین قبل از آن نیز اقدامات سیاسی داشته است:

  • تلگرام‌ به‌ سید محمد بهبهانی درباره‌ی‌ تصویبنامه‌ی‌ انجمن‌های‌ ایالتی‌ و ولایتی‌ در تاریخ‌ ۲۶/۷/۱۳۴۱.
  • تلگرام‌ به‌ شاه‌ در اعتراض‌ به‌ تصویبنامه‌ی‌ انجمن‌های‌ ایالتی‌ و ولایتی‌ در مهر ماه‌ ۱۳۴۱.
  • تلگرام‌ به‌ سید محمدبهبهانی‌ درباره‌ی‌ برگزاری‌ رفراندوم‌ شاه‌ در بهمن‌ ماه‌ ۱۳۴۱.
  • تلگرام‌ به‌ سید روح الله خمینی‌ در فاجعه‌ی‌ مدرسه‌ی‌ فیضیه‌ در فروردین‌ ۱۳۴۲.
  • تلگرام‌ به‌ شاه‌ درباره‌ی‌ فاجعه‌ی‌ مدرسه‌ی‌ فیضیه‌ در فروردین‌ ۱۳۴۲.
  • تلگرام‌ به‌ ۲۴ نفر از علمای‌ ایران‌ درباره‌ی‌ محکومیت‌ اهانت‌ رژیم‌ شاه‌ به‌ مقدسات‌ اسلامی‌ در تاریخ‌ ۱۴/۱/۱۳۴۲.
  • تلگرام‌ درباره‌ی‌ فاجعه‌ی‌ ۱۵ خرداد به‌ تاریخ‌ ۱۷/۳/۱۳۴۲ .
  • تلگرام‌ به‌ شاه‌ درباره‌ی‌ لزوم‌ آزادی‌ سید روح الله خمینی‌ و جمعی‌ از علما از زندان‌، به‌ تاریخ‌ ۳۱/۵/۱۳۴۲.
  • تلگرام‌ در پاسخ‌ به‌ نامه‌ی‌ جمعی‌ از علما درباره‌ی‌ اعمال‌ ضد اسلامی‌ رژیم‌ شاه‌، ۱۲/۸/۱۳۴۲.
  • تلگرام‌ به‌ سید محمد هادی میلانی‌ درباره‌ی‌ بازداشت‌ جمعی‌ از علمای‌ آذربایجان‌ در آذرماه‌ ۱۳۴۳.
  • تلگرام‌ به‌ آیات‌ عظام‌ قم‌ درباره‌ی‌ بازداشت‌ جمعی‌ از علمای‌ آذربایجان‌ در آذر ماه‌ ۱۳۴۳.
  • تلگرام‌ به‌ حسنعلی‌ منصور درباره‌ی‌ لغو قوانین‌ خلاف‌ اسلام‌ و درخواست‌ سید روح الله خمینی و دیگر علما، به‌ تاریخ‌ ۲۸/۱۲/۱۳۴۲.
  • تلگرام‌ به‌ سید شهاب الدین مرعشی‌ نجفی‌ درباره‌ی‌ لزوم‌ محکوم‌ کردن‌ اقدام‌ رژیم‌ در تبعید سید روح الله خمینی‌، به‌ تاریخ‌ ۲۶/۸/۱۳۴۲.
  • تلگرام‌ به‌ هویدا در اعتراض‌ به‌ قانون‌شکنی‌های‌ رژیم‌ شاه‌، به‌ تاریخ‌ ۱۲/۱۱/۱۳۴۳.
  • تلگرام‌ به‌ هویدا در اعتراض‌ به‌ محاکمه‌ی‌ جمعی‌ از روحانیون‌ و کسبه‌ به‌ تاریخ‌ ۹/۲/۱۳۴۴.
  • تلگرام‌ در پاسخ‌ به‌ نامه‌ی‌ محمد صدوقی‌ درباره‌ی‌ مفاسد اجتماعی‌ و جنایات‌ رژیم‌ شاه‌ در ایران‌ به‌ تاریخ‌ ۱/۳/۱۳۵۷.
  • اعلامیه‌ درباره‌ی‌ حوادث‌ ایران‌ و جنایات‌ رژیم‌ شاه‌ به‌ تاریخ‌ ۱۰/۹/۱۳۵۷.[۵۳]
  • دعوت مردم ایران به شرکت گسترده و رای دادن به نظام جمهوری اسلامی ایران در جریان همه پرسی نظام جمهوری اسلامی در فروردین 1358. [۵۴]

در دوره دوم وی به دلایلی سکوت اختیار می کند و البته از همین سکوت ایشان مخالفین سید روح الله خمینی استفاده کرده و سعی می‌کنند سید ابوالقاسم خویی را در مقابل سید روح الله خمینی قرار دهند و فضای انقلابی ایران در سال‌های پس از انقلاب نیز باعث می‌شود سید ابوالقاسم خویی در آن سال‌ها چهره محبوبی در ایران نباشد.[۵۵]

درباره رابطه آقای خویی و آقای خمینی نکته هایی قابل ذکر است:[۵۶]

  1. دفعه اولی که آقای خویی به قم می آید به منزل آقای خمینی وارد می شود و در دومین سفرش به منزل حاج میرزا محمود روحانی (پدر سیدمحمد و سیدصادق روحانی) وارد می شود.
  2. وقتی آقای خمینی به عراق تبعید شد، هنگام ورود به کاظمین، به آقای خویی تلگراف یا تلفن کرد که من آمده ام.
  3. هنگام تبعید آقای خمینی در نجف، آقای خویی با وجود مخالفت برخی نجفیها مبنی بر تضعیف حوزه نجف، دفعات متعدد به دیدن آقای خمینی می رود.
  4. وقتی آقا مصطفی خمینی از دنیا رفت، نماز میت وی را آقای خویی خواند.
  5. آقای خمینی هنگام پذیرش عبای هدیه ای را که آقای خویی برایش فرستاده بود به آورنده هدیه می گوید: اگر فرستنده آقای خویی نبود، من همین عبا را به شما هدیه می کردم ولی چون ایشان هدیه داده است، من این را برای خودم نگه می دارم. سپس عبای دیگری را به آن شخص اهدا می کند.
  6. اوائلی که آقای خمینی در نجف بوده است گرمای منزل خیلی اذیت می کرده است. آقای خویی چون وارد می شود نگاهی به اطراف منزل می کند و یک دستور معماری می دهد (وی در معماری مسلط بوده است) که مثلاً فلان جای منزل را خراب و در سرداب فلان تغییر را ایجاد کنید تا مشکل گرمای هوای منزل حل شود. آنها هم طبق دستور وی عمل می کنند و مشکل گرما حل می شود.
  7. وقتی شخصی نزد آقای خمینی می رود و می گوید فلان امام جمعه، مروج خویی است، آقای خمینی از این حرف خیلی بدش می آید و به آن شخص تند می شود که چرا از ایشان بی ادبانه تعبیر کردید؟ سپس فرمود: «ایشان، آیة الله خویی و از اعاظم است».

دیدار با فرح دیبا

در چهارم آذرماه ۱۳۵۷ فرح دیبا همسر محمدرضا پهلوی شاه وقت ایران به دیدار سید ابوالقاسم خویی رفت نشریات آن روز مدعی شدند که فرح دیبا انگشتری به آیت الله سید ابوالقاسم خویی هدیه داده است و تبلیغاتی انجام دادند. آیت الله خویی در این زمینه گفته بود طبق اخبار واصله عیادتی که در روز عید غدیر از اینجانب به عمل آمده است مورد تفسیرهای مختلف گردیده، بدین وسیله اعلام می نمایم که ما بر حسب وظیفه شرعی، موقع را مغتنم شمرده، مقاصد مشروعه و خواسته های ملت نجیب مسلمان ایران را تذکر داده و شدیدا نسبت به حوادث ناگوار و فجایعی که در کشور ایران رخ داده، اعتراض نمودیم. حسین فردوست نیز می گوید: آیت الله سید ابوالقاسم خویی تقاضای ملاقات فرح پهلوی را بدون پاسخ گذاشته بود و فرح شخصا با حجاب اسلامی به منزل آیت الله خویی می رود.[۵۷]

جنگ ایران و عراق

بعد از وقوع جنگ بین عراق و ایران، از طرف دولت عراق به او فشار وارد شد كه علیه جنگ حرف بزنند اما او می گوید در این مسایل دخالت نمی کند. به او گفته بودند شما به عنوان یک مرجع تقلید، نظرتان نسبت به جنگ بین دو برادرمسلمان چیست؛ اگر رد یا تأیید می کنید بنویسید، سید ابوالقاسم خویی گفته بود وقتی جنگ را شروع کردید نظر من را جویا نشدید که حال در مورد توقف آن نظر من را می پرسید.[۵۸] از سوی دیگر وی به جواز صرف حقوق شرعیه در خوراک و پوشاک رزمندان اسلام فتوی داده و بسیاری از مواد دارویی و بهداشتی که از کشورهای حاشیه خلیج فارس برای کمک به رزمندان ایرانی به ایران فرستاده می‌شد، بیشتر از سوی وکلا و مقلدین وی بود. [۵۹]

انتفاضه شعبانیه عراق

سید ابوالقاسم خویی به دلیل حمایت مستقیم از انتفاضه شعبانیه مردم عراق در سال ۱۹۹۱ و تعیین شورای رهبری، توسط حزب بعث بازداشت و به بغداد فرستاده شد. بعد از دو روز بازداشت، ایشان به اجبار نزد صدام حسین برده شد و صدام در سخنانی به این مرجع تقلید، بسیار توهین و ایشان را تهدید كرد.[۶۰]

ویژگی‌ها

آیت الله خویی حافظه‌ای قوی داشت و بسیار پرکار و اهل نقد و بحث بود.[۶۱] او با عالمان اهل سنت و علمای دیگر ادیان مناظره می‌کرد.[۶۲] برخی از ویژگی‌های اخلاقی او را علاوه بر زندگی ساده و بی‌آلایش و رعایت زی طلبگی، چنین برشمرده‌اند: بردباری، تواضع، احترام گذاشتن به مراجعه کنندگان، پیشی گرفتن در سلام کردن، تکریم بزرگان و عالمان به ویژه مراجع تقلید معاصرش و اهتمام ویژه به زیارت حضرت علی و امام حسین(ع).

پانویس

  1. پرش به بالا صدرایی خویی، علی، سیمای خوی، ص۱۶۹.
  2. پرش به بالا امینی، ص۱۷۰.
  3. پرش به بالا شاکری، ۱۴۱۴، ص۲۵۴، ۲۵۶-۲۵۷.
  4. پرش به بالا رئیس زاده، محمد، دانشنامه جهان اسلام، ج۱۶، ص۵۲۲.
  5. پرش به بالا خویی، معجم رجال الحدیث، ج۲۲، ص۱۷-۲۱.
  6. پرش به بالا خویی، معجم رجال الحدیث، ج۲۲، ص۱۷-۲۱.
  7. پرش به بالا انصاری قمی، ص۵۸.
  8. پرش به بالا سبحانی، ص۴۶-۴۷.
  9. پرش به بالا مکتب اسلام، شماره ۶ سال ۳۲، مهرماه ۱۳۷۱، ص۱۷؛ گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، ص۲۹۴-۲۹۵.
  10. پرش به بالا مددی، ص۲۲۷.
  11. پرش به بالا انصاری قمی، ص۶۱، ۷۵.
  12. پرش به بالا قائینی، ص۲۲۲-۲۲۳.
  13. پرش به بالا مددی، ص۲۲۷-۲۲۸.
  14. پرش به بالا شریف رازی، ۱۳۵۴، ج۲، ص۳، ۵.
  15. پرش به بالا صغیر، ص۲۷۷.
  16. پرش به بالا انصاری قمی، ص۷۸، ۹۳.
  17. پرش به بالا برای فهرست نام شاگردان او نک: صغیر، ص۳۳۱-۳۳۵؛ انصاری قمی، ص۶۵-۶۶.
  18. پرش به بالا انصاری، ص۴۵۴-۴۵۵.
  19. پرش به بالا آقا بزرگ تهرانی، ۱۴۰۴، قسم۱، ص۷۱-۷۲.
  20. پرش به بالا آقا بزرگ، ۱۴۰۳، ج۱، ص۲۷۸.
  21. پرش به بالا انصاری قمی، ص۶۸.
  22. پرش به بالا مشار، ج۱، ستون۲۴۱.
  23. پرش به بالا مشار، ج۱، ستون۲۴۱-۲۴۲.
  24. پرش به بالا آقا بزرگ تهرانی، ۱۴۰۳، ج۲۰، ص۲۴۰.
  25. پرش به بالا ایازی، ص۲۳۱.
  26. پرش به بالا آقا بزرگ تهرانی، ۱۴۰۳، ج۲۴، ص۲۴۶.
  27. پرش به بالا وبگاه اندیشه قم
  28. پرش به بالا گرجی، تاریخ فقه و فقهاء، ص۲۰۸.
  29. پرش به بالا آقا بزرگ تهرانی، ۱۴۰۳، ج۴، ص۴۳۷.
  30. پرش به بالا صغیر، ص۲۹۷.
  31. پرش به بالا مددی، ص۲۲۷.
  32. پرش به بالا رئیس زاده، محمد، دانشنامه جهان اسلام، ج۱۶، ص۵۲۲.
  33. پرش به بالا خوی
  34. پرش به بالا قم
  35. پرش به بالا قم
  36. پرش به بالا آمریکا
  37. پرش به بالا این مؤسسه که در شمال غربی لندن قرار دارد، قبلاً کلیسا بود و شامل: مرکز اسلامی، مدرسه امام صادق (ع) (ویژه پسران)، مدرسه الزهرا (ویژه دختران)، سالن‌های غذاخوری، سالن اجتماعات، کتابخانه عمومی، کتابفروشی و مرکز تبلیغات می‌باشد.
    مجله «النور» از سوی این مرکز، هر ماه به دو زبان عربی و انگلیسی منتشر می‌شود که در گسترش معارف شیعی در میان مسلمانان اروپا نقش به سزایی دارد. این مرکز بر تمام مؤسسات او در جهان، نظارت دارد.
  38. پرش به بالا یکی از شهرهای دانشگاهی جهان. این مرکز قبلاً کلیسا بود.
  39. پرش به بالا موسسه در سوانزی
  40. پرش به بالا لندن
  41. پرش به بالا فرانسه
  42. پرش به بالا یکی از بزرگ‌ترین مؤسسات فرهنگی جهان اسلام می‌باشد.
  43. پرش به بالا بمبیی
  44. پرش به بالا پاکستان
  45. پرش به بالا این بنا جهت اسکان فرزندان آواره لبنان و فلسطینی ساخته شد و دارای شش بلوک جداگانه در شش طبقه، به همراه امکانات آموزشی و بهداشت می‌باشد.
  46. پرش به بالا لبنان
  47. پرش به بالا خدمات آیت‌الله خویی
  48. پرش به بالا خدمات آیت‌الله خویی
  49. پرش به بالا بانکوک
  50. پرش به بالا بانکوک
  51. پرش به بالا تایلند
  52. پرش به بالا کندا
  53. پرش به بالا دانش نامه های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران.
  54. پرش به بالا نجوم امت، ص39
  55. پرش به بالا سایت شخصیت نگار.
  56. پرش به بالا شبیری زنجانی، جرعه ای از دریا، ج3، صص 672-673.
  57. پرش به بالا هاشمیان فر، گونه شناسی رفتار سیاسی مراجع تقلید،ص224.
  58. پرش به بالا سایت شخصیت نگار.
  59. پرش به بالا نجوم امت، ص39
  60. پرش به بالا سایت خبر آنلاین.
  61. پرش به بالا سبحانی، ص۳۴-۳۵.
  62. پرش به بالا انصاری قمی، ص۶۳.
 

منابع

  • آقا بزرگ تهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت، ۱۴۰۳ق.
  • آقا بزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، مشهد، قسم ۱-۴، ۱۴۰۴ق.
  • امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، نجف، ۱۳۸۴ق.
  • انصاری، مرتضی، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، قم، ۱۳۷۳ش.
  • انصاری قمی، ناصرالدین، نجوم امت: حضرت آیت الله العظمی خویی، نوعلم، دوره۴، ش۱۱، مهر و آبان ۱۳۷۱ش.
  • ایازی، محمد علی، چه کسانی مروج مکتب تفسیری آیت الله خویی شدند؟ مهرنامه، ش۱۲، خرداد۱۳۹۰.
  • خویی، ابو القاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، قم، مرکز نشر الثقافه الاسلامیه، ۱۳۷۲ش.
  • رئیس زاده، محمد، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دایره المعارف اسلامی، ۱۳۷۵ش.
  • سبحانی، جعفر، مرجعیت در شیعه، در یادنامه آیت الله خویی، شهروند امروز، سال۴، ش۳، ۱۳۹۰ش.
  • شاکری، حسین، الامام السید الخویی: سیره و ذکریات، الموسم، ش۱۷، ۱۴۱۴ق.
  • شبیری زنجانی، سیدموسی، جرعه ای از دریا، ج3، قم: مؤسسه کتاب شناسی شیعه، 1393ش.
  • شریف رازی، محمد، آثار الحجة یا تاریخ و دایرة المعارف حوزه علمیه قم، قم، ۱۳۳۲ش.
  • شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، تهران، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش.
  • صدرایی خویی، علی، سیمای خوی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، مرکز چاپ و نشر، ۱۳۷۴ش.
  • صغیر، محمد، اساطین المرجعیه العلیا فی النجف الاشرف، بیروت، ۱۴۲۴ق.
  • قایینی، محمد، گفتگو با محمد قایینی، مهرنامه، ش۱۲، خرداد۱۳۹۰ش.
  • گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فق و فقها، قم، سمت، ۱۳۸۱ش.
  • مددی، احمد، گفتگو با آیت الله سید احمد مددی، مهرنامه، ش۱۲، خرداد۱۳۹۰ش.
  • مشار، خان بابا، مولفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران، ۱۳۴۰-۱۳۴۴ش.
  • دانش نامه های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران.
  • سایت خبرآنلاین.
  • سایت شخصیت نگار.
  • هاشمیان فر سید حسن، گونه شناسی رفتار سیاسی مراجع تقلید شیعه، تهران ۱۳۹۰.

نگارخانه آثار

پیوند به بیرون

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
سه شنبه, 04 اسفند 1394 ساعت 19:50

سید ابوالحسن اصفهانی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C

 

سید ابوالحسن اصفهانی

 
 
سید ابوالحسن اصفهانی
سید ابوالحسن اصفهانی.jpg
اطلاعات فردی
نام کامل سید ابوالحسن اصفهانی
تاریخ تولد ۱۲۸۴ق
زادگاه روستای مَدیسه از توابع لنجان اصفهان
محل زندگی اصفهان، نجف اشرف
تاریخ وفات ذی حجه ۱۳۶۵ق
محل دفن حرم امام علی
اطلاعات علمی
استادان میرزا حبیب الله رشتی • آخوند خراسانی، میرزا محمد حسن شیرازی
شاگردان سید محسن حکیم • سید محمدهادی میلانی •سید محمد حسین طباطبایی
تالیفات وسیلة النجاة، حاشیه بر العروة الوثقی، حاشیه او بر تبصرة المتعلمین
سایر مرجع تقلید
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسی طرفدارن مشروطه • همکاری در انطباق مصوبات مجلس شورای ملی با احکام فقه • مخالفت با اشغال عراق

سید ابوالحسن اصفهانی (۱۲۸۴۱۳۶۵ق)، فقیه و مرجع تقلید امامی و نویسنده آثاری همچون وسیلة النجاة (به عربی) و ذخیرة الصالحین (به فارسی) بود. او از شاگردان خاص آخوند خراسانی بود. پس از وفات نائینی و حائری یزدی در ۱۳۵۵ق و آقا ضیاء عراقی در ۱۳۶۱ق، مرجعیت تقلید شیعیان در بخش عمده جهان تشیع در شخص اصفهانی منحصر شد.

اصفهانی در امور سیاسی و بخصوص در حمایت از نهضت مشروطه موضع‌گیری می‌کرد. حضور وسیع مردم در مراسم سوگواری درگذشت وی در آبان ۱۳۲۵ش(ذیحجه ۱۳۶۵ق) در شکست فرقه دمکرات در آذربایجان مؤثر بود.

زادگاه و نسب

سید ابوالحسن اصفهانی در روستای مَدیسه از توابع لنجان اصفهان زاده شد؛ اجداد او از سادات موسوی بهبهان بوده‌اند که نسب آنها به موسی بن ابراهیم بنامام موسی کاظم (ع) می‌رسد. [۱]

پدرش سید محمد که متولد کربلا [۲] و مدفون در خوانسار [۳] است، ساکن مدیسه لنجان بوده است.

جدّ او سید عبدالحمید -زاده بهبهان و مدفون در اصفهان- از عالمان دینی و از شاگردان صاحب جواهر و شیخ موسی کاشف الغطا بوده، و علاوه بر تألیف و گردآوری تقریرات فقهی استادش شیخ موسی، شرحی نیز بر شرایع الاسلام محقق حلی نوشته است. [۴]

تحصیلات

اصفهان

سید ابوالحسن مقدمات را در روستای مدیسه پشت سر گذاشت و در آغاز جوانی به حوزه علمیه اصفهان رفت. پدرش به خاطر سختی‌هایی ـ مثل فقر و دوری از خانواده ـ که در مسیر تحصیل بر طلاب وارد می‌شد با طلبه شدن او مخالف بود.[۵] او در اصفهان، در مدرسه نیماورد با استفاده از محضر استادان آن حوزه به تکمیل دانش در علوم نقلی و عقلی پرداخت.

وی پس از گذراندن سطوح فقه و اصول، به محافل درس خارج استادان این حوزه راه یافت.

از میان همه استادانش در حوزه اصفهان، تنها شخصیتی که اصفهانی خود به نام و نشان از او یاد کرده، آخوند ملا محمد کاشانی است [۶] که از مدرسان علوم عقلی و ریاضی بوده است.

از دیگر استادان او در اصفهان سید مهدی نحوی، سید محمد باقر دُرچه‌ای، سید هاشم چهار سوقی، ابوالمعالی کلباسی و جهانگیرخان قشقایی را برشمرده‌اند. [۷]

هجرت به نجف

وی اصفهان را به قصد نجف در ۱۳ ربیع الاول ۱۳۰۸ ترک کرد و در ۱۱ جمادی‌الاول همان سال به نجف رسید. آنجا در مدرسه صدر که از مراکز برجسته حوزه علمیه نجف بود، ساکن شد و به استفاده از محضر استادان فقه و اصول پرداخت.

مدتی پس از اقامت در نجف، پدرش به قصد بازگرداندن او به وطن، راهی عتبات شد. سید ابوالحسن راضی به بازگشت نبود و سید محمد (پدرش) برای قانع کردن او به سراغ استادش، آخوند خراسانی رفت. آخوند به پدرش گفت: سایر پسرانتان مال شما و سیدابوالحسن مال من باشد، کار او را به من واگذارید.[۸]

اصفهانی از میان استادان خویش در نجف، به نام میرزا حبیب الله رشتی و آخوند خراسانی اشاره کرده است. [۹] از دیگر استادان او میرزا محمد حسن شیرازی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، میرزا محمد تقی شیرازی، فتح الله شریعت اصفهانی و مولی عبدالکریم ایروانی را نیز یاد کرده‌اند.[۱۰]

او بیشتر از ۳ سال درس میرزا حبیب الله رشتی را درک نکرد و پس از آن، یعنی حدود ۱۷ سال از درس آخوند خراسانی بهره‌مند شد. او از نزدیک‌ ترین و بهترین شاگردان و اصحاب او بود.

سیدابوالحسن، در پاسخ به کسی که از کم بودن اجازات اجتهادش پرسیده بود گفته بود: "من از کسانی که وقت خود را به گرفتن این گونه امور صرف می‌کنند، نیستم".[۱۱]

مرجعیت

پس از فوت آخوند خراسانی بعضی از مردم خراسان -به تصریح خود اصفهانی - برای تقلید به او مراجعه کردند.[۱۲]

مرجعیت عامه پس از آخوند خراسانی به سید محمد کاظم یزدی و میرزا محمد تقی شیرازی منتقل شد و شیرازی، نخستین مرجعی بود که احتیاطات خود را به اصفهانی ارجاع داد. [۱۳]

همچنین نوشته‌اند که شیرازی، ابوالحسن اصفهانی و نیز شریعت اصفهانی را پس از خود شایسته مقام مرجعیت معرفی کرده بود. [۱۴]

پس از وفات نائینی و حائری یزدی در ۱۳۵۵ق و آقا ضیاء عراقی در ۱۳۶۱ق، مرجعیت تقلید شیعیان در بخش عمده جهان تشیع در شخص اصفهانی منحصر شد. [۱۵] او، تمام استفتائات و نامه‌هایش را خودش جواب می‌داد و درخواست اطرافیان برای استخدام نویسنده را رد کرد. او توجیه رد این درخواست را حفظ آبرو و فاش نشدن نام کسانی که در برخی نامه‌‏ها به او ناسزا می‏‌گفتند می‌‏دانست.[۱۶]

آیت الله بروجردی، در پاسخ به تعدادی از تجار تبریز ـ که در زمان حیات سید ابوالحسن اصفهانی ـ از وی درخواست رساله کرده بودند، نوشت: «رساله دادن برای من آسان است، ولی شق عصای (دو دستگی) مسلمین است. فعلاً پرچم اسلام در دست آیت الله اصفهانی است. ایشان، مرجع عموم هستند.»[۱۷]

شاگردان

اصفهانی شمار بسیاری از مجتهدان بزرگ و محققان برجسته فقه و اصول را در حوزه نجف تربیت کرد؛ از جمله آنان، می‌توان شخصیت‌هایی چون میرزا حسن بجنوردی، سید محمود شاهرودی، سید محسن حکیم، سید هادی میلانی،سید محمد حسین طباطبایی را یاد کرد. [۱۸]

ماجرای کشته‌شدن فرزند سیدابوالحسن

معمولا سیدحسن، پسر سیدابوالحسن، [۱۹] واسطه رساندن نامه درخواست کمک مالی به پدرش بود. در شب ۱۶ صفر ۱۳۴۹ قمری، شخصی به نام شیخ علی قمی (به خاطر شدت فقر و تصور این که سیدحسن در کمک به او کوتاهی کرده) بین نماز مغرب و عشا با خنجری او را به قتل رساند و سپس خود را به پلیس معرفی کرد. سیدابوالحسن نماز مغرب و عشا را در صحن حرم حضرت علی برگزار می‌‏کرد و سید حسن در صف آخر می‌ایستاد تا مراجعات مردم به او برای سایر نمازگزاران مزاحمتی پدید نیاورد.

سیدابوالحسن قاتل پسرش را بخشید. شیخ علی قمی پس از آزادی از زندان طی نامه‌ای از سید ابوالحسن اجازه خواست تا به نجف آمده، به ادامه تحصیل بپردازد. سید ابوالحسن به واسطه‏‌ای که نامه را برایش آورده بود گفت: «از نظر من مانعی ندارد، اما ایشان در اینجا امنیت ندارد. بهتر است برود ایران در جایی گمنام زندگی کند». [۲۰] همچنین سیدابوالحسن مقداری پول برای تأمین مخارج زندگی به قاتل داد.

بعد از این اتفاق مردم به برخی از طلاب بی‌‏احترامی و گاهی آنان را اذیت می‏‌کردند. سیدابوالحسن در جلسه ختم پسرش به شیخ محمدعلی یعقوبی که واعظ جلسه بوده گفت که از قول او اعلام کند: «یکی از فرزندان من فرزند دیگرم را کشته است! به فرزندانِ دیگر من چه کار دارید؟! همه طلاب فرزندان من هستند». [۲۱]

فعالیت‌های سیاسی

سید ابوالحسن اصفهانی از فعالیت سیاسی دور نبود و در برهه‌های حساس ، به ایفای نقش پرداخت.

او در مشروطه پیرو افکار و آراء استاد خود، آخوند خراسانی، بود. آنان بر خلاف سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، به اصول حکومت مشروطه و محدود کردن قدرت استبداد معتقد بودند.[۲۲]

بر پایه همین پیشینه بود که آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی، در ۳ جمادی‌الاول ۱۳۲۸ق، اصفهانی را در اجرای اصل دوم متمم قانون اساسی ۱۳۲۵ق در شمار یکی از ۲۰ مجتهد طراز اول مطلع از مقتضیات زمان برای احراز انطباق مصوبات قانونی مجلس شورای ملی با احکام فقه شیعه، به مجلس معرفی کردند.[۲۳] اما اصفهانی این پیشنهاد را رد کرد و تصمیم گرفت در نجف بماند. او در تاریخ ۲ ذیقعده ۱۳۲۸ق (۱۳ آبان ۱۲۸۹ش) در تلگرافی این موضوع را به مجلس شورای ملی ایران اطلاع داد. [۲۴]

دیگر فعالیت مشهور سیاسی اصفهانی در ۱۳۴۱ق است. در آن سال، شیخ مهدی خالصی کاظمینی از علمای نجف، انتخابات مجلس مؤسسان عراق را تحریم کرد و به همین سبب به دست انگلیسی‌ها‌ به حجاز تبعید شد. اصفهانی و دیگر عالمان شیعه، از جمله میرزا حسین نائینی و سید علی شهرستانی، در اعتراض به این تبعید عراق را به مقصد ایران ترک کردند. با این کار حاکم عراق به تعویض تبعیدگاه خالصی از حجاز به ایران و بازگشت مراجع تقليد شيعه از ایران به عراق رضایت داد. اصفهانی و همراهانش پس از حدود ۱۱ ماه اقامت در ایران در ۱۸ رمضان ۱۳۴۲ق به عراق بازگشتند. [۲۵]

وفات

آیت الله اصفهانی پس از یک بیماری کوتاه و در بازگشت از لبنان به کاظمین، در شب سه شنبه ۹ ذی‌الحجة ۱۳۶۵ق درگذشت. جنازه‌ او را از کاظمین به نجف منتقل و در یکی از حجره‌های صحن علوی دفن کردند.

درگذشت سید ابوالحسن اصفهانی واکنشی سیاسی به همراه داشت. به گواهی برخی از منابع، حضور وسیع مردم در مراسم سوگواری درگذشت اصفهانی در آبان ۱۳۲۵ (ذیحجه ۱۳۶۵ق) در شکست فرقه دمکرات آذربایجان مؤثر بود.[۲۶]برانگیخته شدن احساسات مذهبی مردم در جریان تشییع اصفهانی در جهت مبارزه با فرقه مزبور در مرثیه‌ای که خوشدل تهرانی در سوگ اصفهانی پرداخته، نیز منعکس شده است.[۲۷]

آثار

آثار علمی بازمانده از اصفهانی را می‌توان به ۵ دسته تقسیم کرد:

  • نخست و مهم‌تر از همه، تقریرات فقهی و اصولی اوست که به وسیله جمعی از شاگردان ضبط و نگارش شده است.

یک دوره کامل از تقریرات او به دست میرزا حسن سیادتی سبزواری در فاصله سالهای ۱۳۳۸-۱۳۴۵ق در چند مجلد نوشته شده، و نسخه‌ای دیگر از تقریرات او توسط شیخ محمدرضا طبسی جمع‌آوری شده است.

از این میان، منتخباتی از تقریرات اصفهانی در علم اصول، نشان دهنده جایگاه علمی و ثمره استفاده ممتد او از محضر آخوند خراسانی است و شاید مهم‌ترین نمونه آنها تقریرات استصحاب اصفهانی به تحریر شیخ محمد تقی آملی از شاگردان او باشد.

  • دسته دوم، نگارش تقریرات فقهی و اصولی استادان اصفهانی است که وی آنها را ضبط و تألیف کرده است.

مهم‌ترین این آثار، همان است که نویسندگان زندگی نامه اصفهانی از آن به شرح کفایة الاصول آخوند خراسانی تعبیر کرده‌اند [۲۸] که به احتمال قوی باید تقریرات اصول آخوند خراسانی بوده باشد.

نسخه کامل این اثر در ۱۳۵۵ق به چاپ رسیده، و نسخه‌های خلاصه شده آن که شامل مسائل مورد احتیاج مقلدین در زندگی بود، ۱۶ بار در ۴۴ هزار نسخه چاپ شده است. [۲۹]

وسیلة النجاة به عنوان متنی فتوایی مورد توجه فقیهان بزرگ نسل‌های بعد قرار گرفته، که تحریر الوسیلة امام خمینی، بهترین نمونه آن است. این کتاب توسط ابوالقاسم صفوی اصفهانی (د۱۳۷۰ق) با عنوان صراط النجاة به فارسی ترجمه شد و در ۱۳۳۴ق، و بار دیگر در ۱۳۴۵ق به چاپ رسید.

همچنین رساله عملیه اصفهانی به زبان فارسی با نام ذخیرة الصالحین در دوران زندگی او ۳ بار به چاپ رسیده است. [۳۰]

نیز متنی فتوایی با عنوان مناسک حج از او به فارسی در ۱۳۴۲ق در نجف انتشار یافته، وهمچنین گزیده‌ای از رساله‌های عملیه او با نام منتخب الرسائل [۳۱] 42 بار به چاپ رسیده است. [۳۲]

همچنین حاشیه بر العروة الوثقی تألیف سید محمدکاظم طباطبایی، حاشیه بر نجاة العباد صاحب جواهر چاپ مکرر در نجف، حاشیه بر ذخیرة العباد فاضل شربیانی و حاشیه بر مناسک الحج شیخ مرتضی انصاری را باید یاد کرد.

  • دسته پنجم از آثار اصفهانی، مجموعه‌ای از فتاوی اوست که به قلم خود او نیست و به وسیله دیگران براساس فتاوی او تنظیم شده است، از جمله:
  1. انیس المقلدین که آن را سید ابوالقاسم صفوی موسوی اصفهانی جمع و تألیف کرده است. [۳۴]
  2. تحفة العوام که گزیده‌ای از فتاوی اصفهانی تألیف خواجه فیاض حسن هندی به زبان اردو است [۳۵]
  3. رساله‌ای در احکام عبادات به زبان ترکی که در میان شیعیان کرکوک در عراق متداول بوده است، ولی از محل و تاریخ چاپ آن اطلاعی در دست نیست. [۳۶]

آثار درباره او

کتاب حیات جاودانی درباره زندگی سید ابوالحسن اصفهانی، _به دست نوه‏ اش، سید جعفر موسوی اصفهانی، و سید هادی میرآقایی_ نوشته شده است.

 

نگارخانه

پانویس

  1. پرش به بالا وجیزه در زندگانی آیةالله اصفهانی، ص۱۲-۱۳
  2. پرش به بالا اعیان الشیعة، ج۲، ص۳۳۲
  3. پرش به بالا وجیزه در زندگانی آیةالله اصفهانی، ص۱۳-۱۴
  4. پرش به بالا نک: الذریعه، ج۱۳، ص۳۲۵؛ تذکرة القبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص۳۸
  5. پرش به بالا حیات جاودان، ص۲۵
  6. پرش به بالا اعیان الشیعة، ج۲، ص۳۳۲
  7. پرش به بالا معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، ج۱، ص۴۶-۴۷؛ الامام السید ابوالحسن، ص۳۳-۳۶؛ «نجوم امت: آیت الله العظمی سید ابوالحسن موسوی اصفهانی» ، ص۹۵، ۹۶
  8. پرش به بالا حیات جاودانی، ص-۲۰-۲۱
  9. پرش به بالا اعیان الشیعة، ج۲، ص۳۳۲؛ قس: طبقات اعلام الشیعة، ج۱، ص۴۱
  10. پرش به بالا مشاهیر دانشمندان اسلام، ج۴، ص۳۷۵؛ تذکرة القبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص۳۸؛ وجیزه در زندگانی آیةالله اصفهانی، ص۱۷- ۱۸
  11. پرش به بالا همان، ص۵۴
  12. پرش به بالا الشیعة و الرجعة، ج۱، ص۲۷۹
  13. پرش به بالا الامام السید ابوالحسن، ص۴۶؛ نیز نک: «نجوم امت: آیت الله العظمی سید ابوالحسن موسوی اصفهانی»، ص۹۵-۹۶
  14. پرش به بالا الشیعة و الرجعة، ج۱، ص۲۷۹
  15. پرش به بالا نک: اعیان الشیعة، ج۲، ص۳۳۳؛ الشیعة و الرجعة، ج۱، ص۲۷۹
  16. پرش به بالا نک: حیات جاودانی، ص۵۳ و ۶۰
  17. پرش به بالا نک: حیات جاودانی، ص ۷۵ و ۷۸
  18. پرش به بالا نک: آثار حجة، ج۲، ص۵۱، ۶۷؛ ماضی النجف و حاضرها، ج۳، ص۲۳۷، ۵۳۴، ۵۵۸
  19. پرش به بالا نک: حیات جاودانی، ص۱۰۶-۱۱۷
  20. پرش به بالا حیات جاودانی، ۱۱۱
  21. پرش به بالا حیات جاودانی، ۱۱۶
  22. پرش به بالا نک: الامام السید ابوالحسن، ص۴۲-۴۳
  23. پرش به بالا اسناد روحانیت و مجلس، ج۱، ص۱۳-۱۴
  24. پرش به بالا حائری، اسناد روحانیت و مجلس، ج۱، ص۳۹-۴۰
  25. پرش به بالا نک: الامام السید ابوالحسن، ۴۷- ۴۸؛ گنجینه دانشمندان، ج۱، ص۲۱۶؛ نیز نک: تاریخ نائین، ص۱۰۲؛ «نجوم امت: آیت الله العظمی سید ابوالحسن موسوی اصفهانی «، ص۹۸
  26. پرش به بالا دوران مبارزه، خاطرات، تصویرها، اسنادهاشمی رفسنجانی، ج۱، ص۱۱۸؛ نیز نک: هدایت، خاطرات و خطرات، ص۴۵۵
  27. پرش به بالا گنجینه دانشمندان، ج۱، ص۲۲۳؛ نیز برای بازتاب درگذشت او در عراق، نک: الامام السید ابوالحسن، ص۷۷ به بعد
  28. پرش به بالا تذکرة القبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص۴۰؛ وجیزه در زندگانی آیةالله اصفهانی، ص۲۷
  29. پرش به بالا نک: الامام السید ابوالحسن، ص۶۵-۶۶
  30. پرش به بالا آقابزرگ، الذریعة، ج۱۰، ص۱۶
  31. پرش به بالا تذکرة القبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص۴۰
  32. پرش به بالا الامام السید ابوالحسن، ص۶۶
  33. پرش به بالا «نجوم امت: آیت الله العظمی سید ابوالحسن موسوی اصفهانی، ص۱۱۰.
  34. پرش به بالا موسوی اصفهانی، تمیس المقلدین، نجف، ۱۳۴۵ق، نیز ۱۳۵۷ق؛ همچنین با حواشی میرزا فتاح شهیدی تبریزی، تبریز، ۱۳۶۶ق
  35. پرش به بالا الذریعة، ج۳، ص۴۵۷
  36. پرش به بالا نک: اعیان الشیعة، ج۲، ص۳۳۲
 

منابع

  • آقا بزرگ، الذریعه.
  • آقا بزرگ، طبقات اعلام الشیعه (نقباء البشر) ، نجف، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.
  • آل محبوبه، جعفر، ماضی النجف و حاضرها، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
  • الامام السید ابوالحسن، نجف، ۱۳۶۶ق.
  • امین، محسن، اعیان الشیعة، به کوشش حسن امین، بیروت، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م.
  • باقری بیدهندی، ناصر، «نجوم امت: آیت الله العظمی سید ابوالحسن موسوی اصفهانی»، نور علم، قم، ۱۳۶۷ش، دوره ۳، شم ۴.
  • بلاغی، عبدالحجت، تاریخ نائین، تهران، مظاهری.
  • حائری، عبدالحسین، اسناد روحانیت و مجلس، تهران، ۱۳۷۴ش.
  • حرزالدین، محمد، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، نجف، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
  • شریف رازی، محمد، آثار حجة، قم، کتابفروشی برقعی.
  • همو، گنجینه دانشمندان، تهران، ۱۳۵۲ش.
  • همو، مشاهیر دانشمندان اسلام (ترجمه و تکمیل الکنی و الالقاب شیخ عباس قمی) ، تهران، ۱۳۵۱ش.
  • طبسی نجفی، محمدرضا، الشیعة و الرجعة، نجف، ۱۳۸۵ق /۱۹۶۶م.
  • موسوی اصفهانی، جعفر، حیات جاودانی؛ زندگانی آیة الله العظمی سیدابوالحسن موسوی اصفهانی (قدس سره) ، با همکاری سیدهادی میرآقایی، انتشارات رستگار، مشهد، ۱۳۸۵.
  • موسوی اصفهانی، محمدمهدی، احسن الودیعة فی تراجم اشهر مشاهیر مجتهدی الشیعة، بغداد، مطبعة الایتام.
  • مهدوی، مصلح الدین، تذکرة القبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، اصفهان، ۱۳۴۸ش.
  • میبدی، ناصر، وجیزه در زندگانی آیةالله اصفهانی، مشهد، ۱۳۶۸ش.
  • هاشمی رفسنجانی، علی اکبر، دوران مبارزه، خاطرات، تصویرها، اسناد، تهران، ۱۳۷۶ش.
  • هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، تهران، ۱۳۴۴ش.

پیوند به بیرون

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
سه شنبه, 04 اسفند 1394 ساعت 19:47

جعفر کاشف‌الغطاء

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1_%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D9%81%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%BA%D8%B7%D8%A7%D8%A1

 

جعفر کاشف‌الغطاء

 
 
شیخ جعفر کاشف الغطاء
مقبره کاشف الغطاء.jpg
اطلاعات فردی
نام کامل جعفر بن خضر بن یحیی جناجی حلّی نجفی
لقب کاشف الغطاء • شیخ جعفر کبیر
تاریخ تولد ۱۱۵۶ق
تاریخ وفات ۱۲۲۷ق
شهر وفات نجف
اطلاعات علمی
استادان وحید بهبهانی • سید محمد مهدی بحرالعلوم • سید صادق فحام
شاگردان صاحب جواهر • فرزندش علی • محمد تقی اصفهانی • سید محمد باقر اصفهانی • ابراهیم کلباسی • سید صدرالدین عاملی
اجازه روایت به شیخ احمد احسایی • شیخ عبدعلی گیلانی • شیخ ملاعلی رازی • شیخ اسداللـه دزفولی • سید عبدالله شبر
تالیفات کشف الغطاء • الحقّ المبین فی تصویب المجتهدین و تخطئه الاخباریین • بغیة الطّالب فی معرفة المفّوض و الواجب • غایه المراد فی احکام الجهاد • منهج الرّشاد لمن اراد السّداد
سایر مرجع تقلید
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسی مبارزه با وهابیان • مبارزه با اخباریان • صدور اجازه مبارزه با روس

جعفر بن خضر بن یحیی جناجی حلّی نجفی، ملقب به کاشف الغطاء(۱۱۵۶-۱۲۲۷ق)، از مراجع تقلید شیعه در قرن سیزدهم قمری. آل کاشف الغطاء، از خاندان‌های علمی شیعی قرن ۱۳ و ۱۴ق، به وی منسوب‌اند.

شیخ جعفر پس از استادش علامه بحرالعلوم، مرجعیت شیعیان را بر عهده گرفت. او همچون استاد دیگرش وحید بهبهانی به مبارزه با اخباریان پرداخت و آثاری در ردّ آرای آنان نگاشت.

شیخ جعفر در حمله وهابیان به نجف، به دفاع از این شهر پرداخت و نخستین عالم شیعی بود که در ردّ آنان کتاب نوشت. کاشف الغطاء آثاری در فقه، اصول وکلام هم دارد. مهمترین اثر او کشف الغطاء است که به سبب نگارش آن به کاشف الغطاء مشهور شد. او منهج الرّشاد لمن اراد السّداد را در ردّ آراء وهابیان و الحقّ المبین فی تصویب المجتهدین، و تخطئه الاخباریین را در ردّ اخباریان نگاشت. شیخ محمد حسن نجفی، معروف به صاحب جواهر، از شاگردان وی بوده است.

نسب و زندگینامه

نسب آل کاشف الغطاء به مالک اشتر می‌رسد. پدر او، خضر، که از عالمان و زاهدان روزگار خود شمرده می‌شد، از جناجیه در اطراف شهر حله به قصد تحصیل بهنجف رفت و در همان شهر ماند و در ۱۱۸۱ق درگذشت.[۱][۲] شيخ جعفر هم در نجف زاده شد.

 
سنگ قبر کاشف الغطاء

او در کربلا و نجف به تحصیل پرداخت و پس از آموختن علم تا پایان عمر در نجف ساکن بود. او در روز چهارشنبه ۲۲ يا ۲۷ رجب ۱۲۲۸ق درگذشت و در مقبره‌اى كه خود آماده كرده بود (يكى از حجره‌هاى مدرسه خود)، در محله عماره نجف دفن شد. گنبدى بر مقبره او ساخته‌اند. جمعى از اولاد و اعقاب او در همین مقبره دفن شده‌اند.

شیخ جعفر کاشف الغطاء، در صدر خاندان کاشف الغطاء قرار دارد که از خاندان‌های علمی شیعی قرن ۱۳ و ۱۴ق است. عالمان بسیاری از این خاندان برخاسته‌اند؛ از جمله محمد حسین کاشف الغطا که از مراجع تقلید شیعه قرن ۱۴ قمری است. مبارزه با اخباری گری و گسترش اندیشه‌های اصولی وحید بهبهانی، از ویژگی‌های عالمان این خاندان بوده است.

همچنین ببینیدخاندان کاشف الغطاء

تحصیل

شیخ جعفر نزد پدر مقدمات علوم را خواند و پس از آن خارج فقه و اصول را نزد عالمان عراق مانند سید صادق فَحّام (۱۱۲۴-۱۲۰۵ق)، شیخ محمد دوْرَقی (م ۱۱۸۷ق)، شیخ فتّونی، وحید بهبهانیدر کربلا، و اندکی نزد سید محمد مهدی بحرالعلوم (۱۱۵۵-۱۲۱۲ق) در نجف فرا گرفت و خود از مجتهدان و عالمان بلندآوازه گردید و به تدریس پرداخت.

شاگردان

در حوزۀ درس او عالمان بسیاری شرکت کردند که عدّه‌ای از آنان خود از فقیهان و محققان بزرگ شدند و در عرصۀ علوم دینی عراق و ایران درخشیدند. از آن میان می‌توان به این کسان اشاره کرد:

کسانی چون شیخ احمد احسایی (م ۱۲۴۱ق)، شیخ عبدعلی بن امید گیلانی، شیخ ملاعلی رازی نجفی، شیخ اسدالله دزفولی و سید عبداللـه کاظمی شُبَّر (م ۱۲۴۲ق) از او اجازۀ روایت یافته‌اند.[۴]

زعامت دینی

شیخ جعفر پس از درگذشت بحرالعلوم، به رهبری دینی شیعیان عراق و ایران و دیگر کشورها دست یافت و بر شهرت و نفوذ اجتماعی و سیاسی او افزوده شد. با اینکه پیش از شیخ مرتضی انصاری نظریۀ وجوب تقلید از اعلم چندان رواج نداشت و از این‌رو مقلّدان شیعی همزمان از مجتهدان مختلف و عمدتاً محلّی و منطقه‌ای تقلید می‌کردند، کاشف الغطاء عملاً مرجع تقلید شیعیان جهان گردید.

مبارزه با اخباری ها

در روزگار کاشف الغطاء برخورد علمی سختی میان عالمان اصولی و اخباری شیعی پدید آمده بود و هریک از آن دو طایفه می‌کوشید نظر خود را اثبات و نظر مخالف را رد و محکوم کند. شیخ جعفر که از تربیت یافتگان مکتب اصولیوحید بهبهانی و طرفدار اجتهاد و استنباط بود و از به کارگیری عقل و استدلال در درک عقاید و احکام شرعی دفاع می‌کرد، به دفاع از علم اصول برخاست.

نمود برجستۀ این جدال، برخورد شدید او با شیخ محمد بن عبدالنّبی نیشابوری (م ۱۲۳۲ق) عالم اخباری مشهور بود که بر اثر آن، میرزا محمد احساس خطر کرد و به ایران آمد و به فتحعلی شاه پناه برد. شیخ جعفر نخست کتابی با عنوانکشف الغطاء عن معایب میرزا محمد عدوّالعلماء در رد آرای او نوشت و آن را برای شاه ایران فرستاد.[۵] و آنگاه خود به ایران آمد و کاری کرد که شاه قاجار شیخ محمد را از خود راند[۶].

وی سپس ضمن سفر به اصفهان کتاب دیگری به نام الحقّ المبین فی تصویب المجتهدین و تخطئه جهّال الاخباریین برای فرزند خود شیخ علی نوشت و باز هم نظریات اخباریان را رد و محکوم کرد.[۷] میرزا محمد اخباری نیز کتابی با عنوان الصیحه بالحقّ علی من اَلْحَدَ و تزندق در ردّ کتاب یاد شده تألیف کرد.[۸]

مبارزه با وهابیان

در سالهای آخر سدۀ ۱۲ق/۱۸م پیروان محمد بن عبدالوهاب (۱۱۱۱-۱۲۰۷ق) در عربستان سر به شورش برداشتند و با ادعای پیرایشگری دینی، با بسیاری از اعتقادات فرقه‌های مختلف اسلامی (و بیش‌تر شیعیان) مخالفت ورزیدند و در عمل تلاش گسترده‌ای را برای مبارزه با آنچه خود مظاهر غیردینی و شرک‌آلود می‌خواندند، آغاز کردند.

دامنۀ این طغیان از مرزهای عربستان و مکّه و مدینه گذشت و به عراق کشیده شد و دو شهر کربلا و نجف مورد هجوم وهابیان قرار گرفت. در حملۀ آنان به نجف، شیخ جعفر کاشف الغطاء به دفاع از شهر و مقدسات و مردم آن برخاست و خود مسلّح شد و دیگر عالمان و طلاب و مردم را نیز مسلح ساخت و با مهاجمان جنگید و سرانجام آنان را مجبور به فرار کرد. وی پس از آن دستور داد دیواری استوار بر گرد شهر نجف بکشند تا در هنگام تاخت و تاز وهابیان، شهر و مردم آن در امان باشند.

در صحنۀ مبارزۀ علمی نیز وی کتابی به نام منهج الرّشاد لمن اراد السّداد در نقد و ردّ آراء وهابیان نوشت که گویا نخستین کتاب در این زمینه بود.[۹]

مسافرت‌ها

کاشف الغطاء دوبار به حج رفت. یک بار در ۱۱۸۶ق و دیگر بار در ۱۱۹۹ق. در ۱۲۲۲ق عازم سفر به ایران شد و از شهرهای بزرگ ایران مانند تهران، اصفهان، قزوین، یزد، مشهد و رشت دیدار کرد و در همه‌جا از سوی مردم و علما به گرمی پذیرفته شد. جماعات و اجتماعات باشکوهی ترتیب داد و در همه‌جا با مردم سخن گفت.

اعتبار و نفوذ سیاسی

در زمان سفر به ایران، شیخ جعفر که در اوج شهرت و اقتدار دینی و سیاسی بود، در تهران به دیدار فتحعلی‌شاه قاجار رفت و در این دیدار شخصاً کتاب کشف الغطاء را به شاه تقدیم کرد و برای جهاد با کافران و گردآوری سربازان و ستاندن مالیات و زکات از مردم به منظور سامان دادن سپاه، اجازۀ رسمی به او داد.[۱۰] این فتوا در جریان جنگ اول ایران و روسیه (۱۲۱۸-۱۲۲۸ق) صادر شد.

کاشف الغطاء در نزد دولت‌های ایران و عثمانی از اعتبار فراوان برخوردار بود و از این‌رو در موارد لازم از نفوذ کلام او در رفع اختلافات دو کشور استفاده می‌شد.[۱۱]

تأکید بر اجرای حدود

وی به اجرای احکام اسلام به‌ویژه حدود و دیات و تعزیرات و امر به معروف و نهی از منکر اعتقاد راسخ داشت و با تمام قدرت و امکانات خود در این راه می‌کوشید، گاهی نیز پای فشردن او در اجرای حدود به حوادثی منتهی می‌شد[۱۲]شیخ در رسیدگی به وضع تهیدستان اهتمام می‌ورزید، از توانگران می‌گرفت و به نیازمندان می‌داد و گاهی برای یاری رساندن به محرومان شخصاً اعانه جمع می‌کرد.

آثار

از کاشف الغطاء آثار علمی متنّوعی به جای مانده که عمدتاً در فقه، اصول، کلام و ادب عربی است:

  • الحقّ المبین فی تصویب المجتهدین و تخطئه الاخباریین، چاپ تهران، ۱۳۰۶ق و ۱۳۱۹ق.
  • کشف الغطاء عن مبهمات الشّریعه الغّراء، تهران، ۱۲۷۱ق و ۱۳۱۷ق؛ تبحّر و مهارت کاشف الغطاء بیش‌تر در فقه و اصول بود و آثار او در این دانشها به‌ویژه کتاب کشف الغطاء، نشانۀ چیره‌دستی او در استنباط احکام است.

وی این کتاب را در ضمن سفر به ایران نوشته در حالی که جز کتاب قواعد علامۀ حلّی کتاب دیگری همراه نداشته است. چنین نقل شده که شیخ مرتضی انصاری (۱۲۱۴-۱۲۸۱ق) گفته است: اگر کسی قواعد و اصول این کتاب را بداند، نزد من مجتهد است. او خود ادّعا کرده است که اگر همۀ کتابهای فقهی از دسترس من بیرون رود، باز قادر خواهم بود همۀ ابواب و مباحث فقهی را از آغاز تا انجام بنویسم[۱۳] تبحّر علمی و فقهی او مورد تأیید فقیهان معاصرِ او و پس از اوست.

  • بغیة الطّالب فی معرفة المفّوض و الواجب: رساله‌ای عملیه و کوتاه که بخش اول آن در اصول عقاید و بخش دوم آن در احکام است.
  • التحقیق و التّنقیر فیما یتعلّق بالمقادیر
  • الرّساله الصّومیه
  • مشکاه المصابیح
  • رساله فی العبادات المالیه
  • غایه المراد فی احکام الجهاد
  • منهج الرّشاد لمن اراد السّداد

پانویس

  1. پرش به بالا معلم حبیب‌‌آبادی، مکارم الآثار، ج ۳، ص ۸۵۲.
  2. پرش به بالا آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ص ۲۴۹.
  3. پرش به بالا حرزالدین،معارف الرجال، ج1، ص۱۵۲-۱۵۳
  4. پرش به بالا حرزالدین،معارف الرجال، ج1، ص۱۵۲-۱۵۳
  5. پرش به بالا آقابزرگ، الذریعه، ج۴۵، ص۱۸
  6. پرش به بالا آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ص۲۵۰
  7. پرش به بالا آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۷، ص۳۷
  8. پرش به بالا آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۷، ص۳۸
  9. پرش به بالا آقا بزرگ تهرانی، طبقات علماء الشیعه، ص۲۵۱
  10. پرش به بالا کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ص۳۹۴
  11. پرش به بالا اعیان الشیعه، امین، ج۴، ص۱۰۲
  12. پرش به بالا اعیان الشیعه، امین، ج۴، ص۱۰۲
  13. پرش به بالا قمی، عباس، فوائد الرّضویه، ص۷۰
 

منابع

  • آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، قرن ۱۳ و ۱۴، مشهد، ۱۴۰۴ق.
  • آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه.
  • امین، محسن، اعیان الشیعه، بیروت، ۱۴۰۳ق.
  • قمی، عباس، فوائد الرّضویه، تهران، ۱۳۲۷ش؛
  • کاشف الغطاء، جعفر، کشف الغطاء، تهران، سنگی.
  • معلم حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، اصفهان، ۱۳۵۲ش.
 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
سه شنبه, 04 اسفند 1394 ساعت 19:32

مراجع تقلید قرن10(قمری)

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B1%D8%AF%D9%87:%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B9_%D8%AA%D9%82%D9%84%DB%8C%D8%AF_%D9%82%D8%B1%D9%8610(%D9%82%D9%85%D8%B1%DB%8C)

 

رده:مراجع تقلید قرن10(قمری)

 
 

صفحه‌های ردهٔ «مراجع تقلید قرن10(قمری)»

این رده فقط دارای صفحهٔ زیر است.

سه شنبه, 04 اسفند 1394 ساعت 19:31

مراجع تقلید قرن11(قمری)

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B1%D8%AF%D9%87:%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B9_%D8%AA%D9%82%D9%84%DB%8C%D8%AF_%D9%82%D8%B1%D9%8611(%D9%82%D9%85%D8%B1%DB%8C)

 

رده:مراجع تقلید قرن11(قمری)

 
 

صفحه‌های ردهٔ «مراجع تقلید قرن11(قمری)»

این رده فقط دارای صفحهٔ زیر است.

سه شنبه, 04 اسفند 1394 ساعت 19:29

مراجع تقلید قرن12(قمری)

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B1%D8%AF%D9%87:%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B9_%D8%AA%D9%82%D9%84%DB%8C%D8%AF_%D9%82%D8%B1%D9%8612(%D9%82%D9%85%D8%B1%DB%8C)

 

رده:مراجع تقلید قرن12(قمری)

 
 

صفحه‌های ردهٔ «مراجع تقلید قرن12(قمری)»

این ۲ صفحه در این رده قرار دارند؛ این رده در کل حاوی ۲ صفحه است.

سه شنبه, 04 اسفند 1394 ساعت 19:25

مراجع تقلید قرن14(شمسی)

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B1%D8%AF%D9%87:%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B9_%D8%AA%D9%82%D9%84%DB%8C%D8%AF_%D9%82%D8%B1%D9%8614(%D8%B4%D9%85%D8%B3%DB%8C)

 

رده:مراجع تقلید قرن14(شمسی)

 
 

صفحه‌های ردهٔ «مراجع تقلید قرن14(شمسی)»

این ۲ صفحه در این رده قرار دارند؛ این رده در کل حاوی ۲ صفحه است.

سه شنبه, 04 اسفند 1394 ساعت 19:22

مراجع تقلید قرن14(قمری)

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B1%D8%AF%D9%87:%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B9_%D8%AA%D9%82%D9%84%DB%8C%D8%AF_%D9%82%D8%B1%D9%8614(%D9%82%D9%85%D8%B1%DB%8C)

 

سه شنبه, 04 اسفند 1394 ساعت 19:19

مراجع تقلید قرن4(قمری)

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B1%D8%AF%D9%87:%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B9_%D8%AA%D9%82%D9%84%DB%8C%D8%AF_%D9%82%D8%B1%D9%864(%D9%82%D9%85%D8%B1%DB%8C)

 

رده:مراجع تقلید قرن4(قمری)

 
 

صفحه‌های ردهٔ «مراجع تقلید قرن4(قمری)»

این ۴ صفحه در این رده قرار دارند؛ این رده در کل حاوی ۴ صفحه است.