جزئیات دایرکتوری

نقشه نما :: جزئیات

سید ابوالقاسم خویی

سه شنبه, 04 اسفند 1394 ساعت 19:52
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

سید ابوالقاسم خویی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85_%D8%AE%D9%88%DB%8C%DB%8C

 

سید ابوالقاسم خویی

 
 
سید ابوالقاسم خوئی
سید ابوالقاسم خوئی.jpg
اطلاعات فردی
تاریخ تولد ۱۵ رجب ۱۳۱۷ق.
زادگاه خوی
محل زندگی نجف اشرف • خوی
تاریخ وفات شنبه ۸ صفر ۱۴۱۳ق. ۹۶ سالگی
محل دفن حرم امام علی
شهر وفات کوفه
اطلاعات علمی
استادان شیخ الشریعه اصفهانی • مهدی مازندرانی • آقا ضیا عراقی •محمدحسین کمپانی • محمدحسین نائینی
شاگردان سید محمد محقق داماد • میرزا هاشم آملى • سید محمد على قاضى طباطبایى • مرتضی حائری یزدی • سید محمد حسین طباطبائی • لطف‌الله صافى گلپایگانى
تالیفات البیان فی تفسیر القرآن • تکملة منهاج الصالحین • معجم رجال الحدیث
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسی حمایت از انتفاضه شعبانیه عراق
اجتماعی تأسیس موسسات خیریه و مراکز اسلامی در کشورهای مختلف

سید ابوالقاسم موسوی خویی (زاده ۲۸ آبان ۱۲۷۸ش در خوی - درگذشته ۱۷ مرداد ۱۳۷۱ش در نجف) فقیه، مرجع تقلید شیعه و مفسّر قرآن کریم. او از محضر اساتید بزرگی در حوزه علمیه نجف بهره برد و خود نیز شاگردان مبرّزی را تربیت کرد، به گونه‌ای که بسیاری از مراجع تقلید نسل بعدی از شاگردان اویند.

آیت الله خویی در بسیاری از علوم اسلامی رایج در حوزه‌های علمیه از اساتید کم‌نظیر به حساب می‌آمد و آراء فقهی، اصولی، رجالی و تفسیری وی در زمره مطرح‌ترین آراء حوزه‌های علمیه پس از او است.

وی آثار زیادی در زمینه‌های مختلف علوم اسلامی دارد. از میان آنها کتاب البیان فی تفسیر القرآن و معجم رجال حدیث وی شهرت فراوانی دارد. ایشان، سال‌ها مرجعیت بسیاری از شیعیانِ جهان را به عهده داشت و به دلیل توجهی که به گسترش اسلام در سراسر جهان داشت، در بسیاری از کشورها، مراکز علمی و فرهنگی تاسیس کرد.

تولد، نسب و درگذشت

سید ابوالقاسم موسوی خوئی در ۱۵رجب ۱۳۱۷ق در شهر خوی ـ از شهرهای آذربایجان غربی ـ در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد. نسبش به امام موسی کاظم (ع) می‌رسد. پدرش سید علی‌اکبر خوئی از علمای برجسته و از شاگردان شیخعبدالله مامقانی بود. او پس از فـراغت از تحصیل به زادگاه خود مراجعت نموده و به وظایف روحانی خود مشغول شد. پس از مطرح شدن مشروطیت در ایران و موضع‌گیری‌هایی که دو طرف موافق و مخالف داشتند، در سـال ۱۳۲۸ق شهرستان خوی را به قصد سکونت در نجف اشرف ترک کرد.[۱]

او در روز شنبه، ۸ صفر ۱۴۱۳ ه.ق ـ ۱۷ مرداد ۱۳۷۱ ه.ش، به علت بیماری قلبی در سن ۹۴ سالگی، در کوفه درگذشت و در مسجد الخضراء صحن حرم علی بن ابیطالب دفن شد.

فرزندان

  1. سید جمال الدین خویی: فرزند ارشد آیت الله خویی است که بیشتر عمر خود را صرف امور مربوط به زعامت و مرجعیت پدرش نمود. به دلیل بیماری سرطان به تهران آمد و در سال ۱۳۶۳ ش در ایران درگذشت و در حرم حضرت معصومه در قم دفن گردید. آثار او عبارتند از: شرح کفایة الاصول، بحث فی الفلسفة و علم الکلام، توضیح المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، شرح دیوان متنبی، دیوان شعر به فارسی و....[۲]
  2. سید محمد تقی خویی: پس از تأسیس بنیاد آیت الله خویی در سال ۱۳۶۸ش، به عنوان دبیر کل آن انتخاب شد. پس از انتفاضه شعبانیه در ۱۳۶۹ش، وی عضو هیئت منتخب پدرش برای اداره مناطق آزاد شده بود. در پی سرکوب این قیام و قتل عام شیعیان به همراه پدرش در حصر خانگی قرار گرفت و سرانجام در ۳۰ تیر ۱۳۷۳ در حادثه رانندگی مشکوکی جان سپرد. علاوه بر تقریرات درس فقه پدرش، الالتزامات التبعیة فی العقود از آثار اوست.[۳]
  3. سید عبدالمجید خویی: او پس از شکست انتفاضه از عراق گریخت و به لندن رفت و پس از درگذشت سید محمد تقی رئیس بنیاد آیت الله خویی شد. او پس از حمله آمریکا به عراق و سرنگونی رژیم بعث به عراق برگشت ولی اندکی بعد مورد حمله برخی تروریست‌ها قرار گرفته و از دنیا رفت.[۴]

تحصیلات

سید ابوالقاسم خویی در در سال ۱۳۳۰ در ۱۳ سالگی، همراه برادرش سید عبدالله خوئی به پدر خود پیوستند و در نجف ادبیات عرب، منطق و سطوح عالیه حوزه را آموختند. وی در حدود ۲۱ سالگی در درس خارج شیخ الشریعه اصفهانی حاضر شد. البته او به‌جز این استادِ برجسته آن روزهای حوزه نجف، اساتید دیگری هم در رشته‌های مختلف و در مقاطع تحصیلی متفاوت داشته است. نام برخی از این افراد را خود وی در کتاب معجم رجال الحدیث آورده است.[۵]

 
تصویری از آیت الله خویی
 
آیت الله خویی و شاگردانش: به ترتیب از سمت راست: حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر خوئی، امام موسی صدر، آیت الله سید عبدالله شیرازی، آیت الله سید ابوالقاسم خوئی، آیت الله سید نصرالله مستنبط و حجت الاسلام و المسلمین سید مرتضی حکمی.

اساتید

سید ابوالقاسم خوئی از اساتید و مشایخ بزرگ خود در فقه و اصول در کتاب «معجم رجال الحدیث» چنین یاد می‌کند:

من نزد اساتید و مشایخ زیادی علم و دانش فرا گرفته‌ام ولی در میان آنها ۵ نفر را نام می‌برم که عبارتند از:
  1. شیخ فتح‌الله معروف به شیخ الشریعه اصفهانی (متوفی ۱۳۳۸ق).
  2. شیخ مهدی مازندرانی
  3. شیخ آقا ضیا عراقی (۱۲۸۹ ـ ۱۳۶۱).
  4. شیخ محمدحسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی (۱۲۹۶ ـ ۱۳۶۱).
  5. شیخ محمدحسین نائینی (۱۲۷۳ ـ ۱۳۵۵).
من از دو استاد اخیر بیش از همه استفاده کرده‌ام. نه تنها در درس آن دو حاضر می‌شدم بلکه درس آنان را برای دیگران تقریر می‌نمودم و در جلسه تقریر، گروهی از فضلا شرکت می‌کردند. مرحوم نائینی آخرین استاد من است که تا آخر عمر ملازم محضر او بودم و از او اجازه روایت نیز دریافت کرده‌ام. او به من اجازه داد که کتب اربعه را از ایشان نقل کنم که ایشان نیز از شیخ خود محدث نوری (۱۲۵۴ ـ ۱۳۲۰ق) و او از شیخ انصاری نقل می‌کرده‌اند و طریق شیخ انصاری در نقل روایات واضح است.[۶]

از مشایخ روایی آیت الله خویی به سید عبدالحسین شرف الدین نیز می‌توان اشاره کرد که ایشان از طریق او آثار عالمان اهل سنت را نیز روایت کرده است.[۷]

خوئی علاوه بر اساتید فقه و اصول، نزد اساتید دیگری سایر علوم و فنون اسلامی را فرا گرفته است از جمله:

  1. شیخ محمدجواد بلاغی (۱۲۸۲ ـ ۱۳۵۲): او استاد علم عقاید و تفسیر بود و در عصر خود در حوزه علمیه نجف اشرف بی‌نظیر به حساب می‌آمد. آثار علمی او در پاسخ مسیحیان و مادی‌گرایان همچنان مورد استفاده اهل تحقیق است و خوئی در علم کلام و عقاید و تفسیر، از شاگردان برجسته وی به شمار می رود.[۸]
  2. سید ابوالقاسم خوانساری: که ریاضی‌دان عصر خود بود و در ریاضیات عالی، استاد خوئی محسوب می‌شود.
  3. سید حسین بادکوبه‌ای: که استاد بلامنازع فلسفه و عرفان در نجف اشرف بود و خوئی دو رشته مزبور را نزد او آموخته است.
  4. سید ابوتراب خوانساری: او در علم رجال و درایه تبحر خاصی داشت و در حوزه علمیه نجف، طلیعه‌دار این علم به شمار می‌رفت و یکی از اساتید مرحوم خوئی در این رشته از علوم اسلامی است.
  5. سید علی قاضی: عارف و سالک بزرگ، نقل است که آیت الله خویی با ایشان مراودات معنوی داشته است.[۹]

تدریس

سید ابوالقاسم خویی از نخستین سال‌های تحصیل به تدریس نیز توجه ویژه‌ای داشت و در دهه چهارم زندگی، مدرس بزرگ حوزه علمیه نجف شد و حدود شصت سال این کرسی تدریس را در اختیار داشت. او در این مدت یک دوره کامل ابواب فقهی و چند دوره اصول فقه را تدریس کرد.[۱۰]

پس از درگذشت میرزا محمدحسین نائینی و آقا ضیاء عراقی، درس آیت الله خویی یکی از درس‌های مهم حوزه نجف و به تدریج پررونق‌ترین محفل علمی و درسی شد و نقشی محوری یافت.[۱۱] وی در آموزش شاگردان بسیار ماهر و مسلط بود. در تدریس چنان نظام‌مند عمل می‌کرد که شاگردانش علاوه بر یادگیری مطلب، روش استنباط را هم می‌آموختند و می‌توانستند آن روش را تحلیل‌های خود به کار گیرند. در عین حال روش تدریس او دور از پیچیدگی و ملالت بود.[۱۲] در واقع او در مباحث علمی خود چهارچوب، روش تحقیق و مبانی مشخصی داشت و شاگردانش می‌توانستند منظومه فکری او را به خوبی دریابند. به همین دلیل آیت الله خویی در اصطلاح «صاحب مدرسه» بود.[۱۳]

بسیاری از فقیهان معاصر، در حلقه درس ایشان پرورش یافتند و با احراز کرسی‌های تدریس در حوزه‌های علمیه نجف و قم شیوه اجتهادی او را به شیوه مسلط و مقبولِ چند دهه اخیر حوزه‌های علمیه تبدیل کردند.

 
آیت الله خویی و شاگردان

مرجعیت

درباره آغاز مرجعیت آیت الله خویی اظهارات مختلفی شده است ولی مسلم این است که پس از درگذشت آیت الله بروجردی مرجعیتش به طور جدی مطرح و پس از درگذشت آیت الله حکیم، او به خصوص در عراق مرجع برتر شناخته شد.[۱۴] در همان زمان سید یوسف حکیم نیز رسما وجوهات شرعی باقیمانده از پدرش را به ایشان، به عنوان مرجع سپرد.[۱۵]

شاگردان

تعدادی از شاگردان ممتاز ایشان هیئت استفتاء او را تشکیل می‌دادند و پاسخ استفتائات او را با توجه به مبانی فقهی‌اش بیان می‌کردند. برخی از این شاگردان عبارتند از: صدرا بادکوبه‌ای، سید محمدباقر صدر، میرزا جواد تبریزی، سید علی حسینی بهشتی، سید مرتضی خلخالی، سید علی سیستانی، محمدجعفر نائینی و مرتضی بروجردی.[۱۶]

از دیگر شاگردان او باید از این افراد نام برد.

آثار

از آیت الله خویی آثار متعددی در حوزه‌های گوناگون، به ویژه فقه، اصول، رجال، تفسیر و علوم قرآنی برجای مانده است، که به چهار دسته تقسیم می‌شود:

  • تقریرات درس‌های استادانش: در منابع از تقریرات او از درس‌های فقه و اصول دو استادش، میرزا محمدحسین نائینی و محمدحسین اصفهانی یاد شده است.[۱۸] آقا بزرگ تهرانی از تقریرات درس آقا ضیاء عراقی هم نام برده است.[۱۹] در این میان مهمترین و مشهورترین آنها تقریرات درس اصول نائینی است به نام اجود التقریرات. این اثر که از مهمترین مآخذ اصولی نائینی است، نخستین بار در زمان حیات نائینی در دو جلد در صیدا به چاپ رسید.[۲۰]
  • تقریرات درس‌های خود او: مهمترین تقریرات چاپ شده دروس او از قرار زیر است:
  1. دراسات فی الاصول: اثر سید علی هاشمی شاهرودی که تقریر کامل دوره سوم درس اصول آیت الله خویی است.
  2. محاضرات فی اصول فقه: به قلم محمد اسحاق فیاض که آیت الله خویی آن را بسیار پسندیده است.[۲۱]
  3. مبانی الاستنباط: نوشته سید ابوالقاسم کوکبی تبریزی.
  4. مصابیح الاصول: به قلم سید علاءالدین بحرالعلوم.
  5. رسالة فی الامر بین الامرین: نوشته محمدتقی جعفری.[۲۲] آیت الله خویی این موضوع کلامی-فلسفی رابه تبع آخوند خراسانی در کفایه الاصول، در مبحث اصولی «‌طلب و اراده‌» مطرح کرده است.
  6. مصباح الفقاهه فی المعاملات: اثر محمد علی توحیدی در علم فقه. آیت الله خویی در تقریظ خود، تتبع، تدقیق و وسعت آگاهی نویسنده را ستوده است.
  7. التنقیح فی شرح المکاسب: به قلم علی غروی تبریزی.
  8. محاضرات فی الفقه الجعفری: نوشته سید علی هاشمی شاهرودی.[۲۳]
  9. المستند فی شرح عروة الوثقی: به قلم مرتضی بروجردی.
  10. تحریر العروة الوثقی: نوشته قربانعلی محقق کابلی.
  11. دروس فی الفقه الشیعه: اثر سید مهدی خلخالی.[۲۴]
  • تالیفات و رساله‌های علمی:
  1. البیان فی تفسیر القرآن: این اثر شامل مقدمه‌ای مبسوط درباره برخی مباحث علوم قرآنی و نیز تفسیر سوره حمد است. البیان از آغاز انتشار، مورد توجه مجامع علمی و مبنای درس‌های این رشته در حوزه و دانشگاه قرار گرفت.[۲۵] محمد صادق نجمی و هاشم هاشم زاده هریسی این اثر را با عنوان بیان در علوم و مسائل کلی قرآن و خلاصه آن را با نام شناخت قرآن به زبان فارسی برگردانده‌اند. فصل اعجاز آن را نیز جعفر سبحانی با عنوان مرزهای اعجاز به فارسی ترجمه کرده است.
  2. رسالة فی نفحات الاعجاز: اثری کلامی در دفاع از کرامت قرآن که آن را در ۲۵ سالگی در پاسخ بخ کتاب حسن الایجاز فی ابطال الاعجاز اثر فردی با نام مستعار نصیرالدین ظافر نوشته است.[۲۶]
  3. معجم رجال الحدیث: بدون تردید و مبالغه، درطول تاریخ در علم رجال چنین کتاب جامع و روان و مفیدی نوشته نشده است. برخی از مباحث جلد اول این کتاب عبارت‌اند از: نیاز به علم رجال و دلیل آن، معیار وثاقت راوی، میزان اعتبار توثیقات عامه، اشکالات توثیقات عامه، پژوهشی در روایات کتب اربعه، دلیل منکران حاجت به علم رجال و پاسخ آنها. همچنین این کتاب حاوی شرح احوال ۱۵۶۷۶ نفر با ذکر تمام استادان و شاگردان ایشان است و جای روایات هر کس را در کتب اربعه نشان داده و با این کار مشکل مشترکات را حل نموده است و کتاب مستدرک از مولف محترم و کتاب المعین علی معجم رجال الحدیث و دلیل معجم از آقای محمد سعید طریحی بر آن نگاشته شده است. این کتاب، در ۲۴ جلد به زبان عربی به کوشش منشورات مدینه العلم، در قم، به سال ۱۴۰۹ ق چاپ و منتشر شده است.[۲۷]
  4. مبانی تکلمة منهاج الصالحین: شرح استدلالی رساله تکملة منهاج الصالحین است که در آن به مبانی و ادله فتاوای خود پرداخته است. این اثر که به فقه جزا اختصاص دارد از مهمترین و استوارترین متون فقهی امامیه در زمینه حقوق کیفری به شمار می‌رود.[۲۸]
  5. رسالة فی اللباس المشکوک: این کتاب را همزمان با تدریس این بحث نگاشته است.[۲۹]
  6. منظومه شعری خویی: این منظومه شعری ۱۶۳ بیت دارد که بیشتر درباره امام علی و اهل بیت(ع) است. محمد مهدی موسوی خرسان، این اشعار را با عنوان «‌علی امامُ البَرَرَة‌» شرح کرده که با مقدمه سید علی حسینی بهشتی به چاپ رسیده است.
  • رساله‌های عملیه و فتاوای او:
  1. منهاج الصالحین: مهمترین اثر فتوایی آیت الله خویی است که ابتدا آن را به صورت تعلیقه بر منهاج الصالحین سید محسن حکیم نگاشته و سپس تعلیقه‌های خود را به جای آرای حکیم در متن گنجانده و در نهایت کتاب حکیم را بر مبنای فتاوای خود بازنویسی کرده است.[۳۰]
  2. حاشیه بر عروة الوثقیآیت الله خویی نخست حاشیه‌ای بر این کتاب فتوایی نوشت که در جلسه استفتاء با حضور شاگردان زبده‌اش تنظیم شده بود ولی پس از تدریس دوره کامل عروة بار دیگر بر آن حاشیه زد که گفته‌اند حدود یک سوم آن با حاشیه قبلی متفاوت است.[۳۱]
  3. موسوعة الامام الخویی: این کتاب پنجاه جلد است که بسیاری از آثار آیت الله خویی را در خود جای داده است.[۳۲]

خدمات اجتماعی

آیت الله خویی به تبلیغ دین و ترویج علوم اسلامی و یاری رساندن به نیازمندان بسیار اهمیت می داد؛ از این رو خدمات اجتماعی او گسترده بود و موسسات خیریه زیادی به یادگار گذاشت. احداث کتابخانه، مدرسه، مسجد، حسینیه، خوابگاه، درمانگاه، بیمارستان، مؤسسه خیریه و دارالایتام، از خدمات اوست. 

 کشورموسسات
۱ ایران
  • مؤسسه خیریه حضرت آیت‌الله العظمی خویی (ره)، خوی[۳۳]
  • بیمارستان خیریه حضرت آیت‌الله العظمی خویی (ره)، خوی
  • درمانگاه خیریه امام موسی بن جعفر (ع) وابسته به مؤسسه خیریه حضرت آیت‌الله العظمی خویی (ره)، خوی
  • سرای سالمندان حضرت آیت‌الله العظمی خویی (ره)، خوی
  • مدینة العلم، قم[۳۴]
  • کتابخانه آیت‌الله خویی، قم[۳۵]
  • مدرسه و کتابخانه آیت‌الله خویی، مشهد
  • دارالعلم، اصفهان
  • مجتمع امام زمان (ع)، اصفهان
۲ آمریکا
۳ انگلستان
۴ فرانسه مرکز اسلامی[۴۱]
۵ هند المجمع الثقافی الخیری، بمبئی[۴۲][۴۳]
۶ پاکستان
  • مکتبه الثقافة و النشر «انتشاراتی»، کراچی[۴۴]
  • جامعة الکوثر للدراسات الدینیة والعلوم الإنسانیة - اسلام‌آباد
۷ لبنان مبرة الامام الخوئی، بیروت[۴۵][۴۶]
۸ مالزی مکتبة الثقافه و النشر، کوآلالامپور
۹ عراق
  • مکتبة الامام الخوئی، نجف[۴۷]
  • مدرسه دارالعلم، نجف[۴۸]
۱۰ تایلند
  • مؤسسة دارالعلم، بانکوک[۴۹]
  • مدرسه دینی، بانکوک[۵۰]
  • مرکز دارالزهرا، یتانولغ[۵۱]
۱۱ کانادا موسسه امام الخویی، مونترال[۵۲]
۱۲ بنگلادش مدرسه دینی، داکا
 
آرامگاه آیت الله خویی در حرم امام علی(ع)

فعالیت های سیاسی

رابطه با انقلاب ۵۷ایران

نگاه آیت الله سید ابوالقاسم خویی به انقلاب ۵۷ ایران را می توان در دو مرحله تقسیم کرد: در دوره اول‌ وی در میان‌ علمای‌ طراز اول‌ نجف‌ تنها مرجعی‌ است‌ که‌ با نهضت‌ آیت الله خمینی‌ همسویی‌ داشته‌ است‌ و با دادن ‌اعلامیه‌ حمایت‌ کرده‌ است‌. در این مرحله وی اعلامیه‌های متعددی هم صادر کرد. همچنین قبل از آن نیز اقدامات سیاسی داشته است:

  • تلگرام‌ به‌ سید محمد بهبهانی درباره‌ی‌ تصویبنامه‌ی‌ انجمن‌های‌ ایالتی‌ و ولایتی‌ در تاریخ‌ ۲۶/۷/۱۳۴۱.
  • تلگرام‌ به‌ شاه‌ در اعتراض‌ به‌ تصویبنامه‌ی‌ انجمن‌های‌ ایالتی‌ و ولایتی‌ در مهر ماه‌ ۱۳۴۱.
  • تلگرام‌ به‌ سید محمدبهبهانی‌ درباره‌ی‌ برگزاری‌ رفراندوم‌ شاه‌ در بهمن‌ ماه‌ ۱۳۴۱.
  • تلگرام‌ به‌ سید روح الله خمینی‌ در فاجعه‌ی‌ مدرسه‌ی‌ فیضیه‌ در فروردین‌ ۱۳۴۲.
  • تلگرام‌ به‌ شاه‌ درباره‌ی‌ فاجعه‌ی‌ مدرسه‌ی‌ فیضیه‌ در فروردین‌ ۱۳۴۲.
  • تلگرام‌ به‌ ۲۴ نفر از علمای‌ ایران‌ درباره‌ی‌ محکومیت‌ اهانت‌ رژیم‌ شاه‌ به‌ مقدسات‌ اسلامی‌ در تاریخ‌ ۱۴/۱/۱۳۴۲.
  • تلگرام‌ درباره‌ی‌ فاجعه‌ی‌ ۱۵ خرداد به‌ تاریخ‌ ۱۷/۳/۱۳۴۲ .
  • تلگرام‌ به‌ شاه‌ درباره‌ی‌ لزوم‌ آزادی‌ سید روح الله خمینی‌ و جمعی‌ از علما از زندان‌، به‌ تاریخ‌ ۳۱/۵/۱۳۴۲.
  • تلگرام‌ در پاسخ‌ به‌ نامه‌ی‌ جمعی‌ از علما درباره‌ی‌ اعمال‌ ضد اسلامی‌ رژیم‌ شاه‌، ۱۲/۸/۱۳۴۲.
  • تلگرام‌ به‌ سید محمد هادی میلانی‌ درباره‌ی‌ بازداشت‌ جمعی‌ از علمای‌ آذربایجان‌ در آذرماه‌ ۱۳۴۳.
  • تلگرام‌ به‌ آیات‌ عظام‌ قم‌ درباره‌ی‌ بازداشت‌ جمعی‌ از علمای‌ آذربایجان‌ در آذر ماه‌ ۱۳۴۳.
  • تلگرام‌ به‌ حسنعلی‌ منصور درباره‌ی‌ لغو قوانین‌ خلاف‌ اسلام‌ و درخواست‌ سید روح الله خمینی و دیگر علما، به‌ تاریخ‌ ۲۸/۱۲/۱۳۴۲.
  • تلگرام‌ به‌ سید شهاب الدین مرعشی‌ نجفی‌ درباره‌ی‌ لزوم‌ محکوم‌ کردن‌ اقدام‌ رژیم‌ در تبعید سید روح الله خمینی‌، به‌ تاریخ‌ ۲۶/۸/۱۳۴۲.
  • تلگرام‌ به‌ هویدا در اعتراض‌ به‌ قانون‌شکنی‌های‌ رژیم‌ شاه‌، به‌ تاریخ‌ ۱۲/۱۱/۱۳۴۳.
  • تلگرام‌ به‌ هویدا در اعتراض‌ به‌ محاکمه‌ی‌ جمعی‌ از روحانیون‌ و کسبه‌ به‌ تاریخ‌ ۹/۲/۱۳۴۴.
  • تلگرام‌ در پاسخ‌ به‌ نامه‌ی‌ محمد صدوقی‌ درباره‌ی‌ مفاسد اجتماعی‌ و جنایات‌ رژیم‌ شاه‌ در ایران‌ به‌ تاریخ‌ ۱/۳/۱۳۵۷.
  • اعلامیه‌ درباره‌ی‌ حوادث‌ ایران‌ و جنایات‌ رژیم‌ شاه‌ به‌ تاریخ‌ ۱۰/۹/۱۳۵۷.[۵۳]
  • دعوت مردم ایران به شرکت گسترده و رای دادن به نظام جمهوری اسلامی ایران در جریان همه پرسی نظام جمهوری اسلامی در فروردین 1358. [۵۴]

در دوره دوم وی به دلایلی سکوت اختیار می کند و البته از همین سکوت ایشان مخالفین سید روح الله خمینی استفاده کرده و سعی می‌کنند سید ابوالقاسم خویی را در مقابل سید روح الله خمینی قرار دهند و فضای انقلابی ایران در سال‌های پس از انقلاب نیز باعث می‌شود سید ابوالقاسم خویی در آن سال‌ها چهره محبوبی در ایران نباشد.[۵۵]

درباره رابطه آقای خویی و آقای خمینی نکته هایی قابل ذکر است:[۵۶]

  1. دفعه اولی که آقای خویی به قم می آید به منزل آقای خمینی وارد می شود و در دومین سفرش به منزل حاج میرزا محمود روحانی (پدر سیدمحمد و سیدصادق روحانی) وارد می شود.
  2. وقتی آقای خمینی به عراق تبعید شد، هنگام ورود به کاظمین، به آقای خویی تلگراف یا تلفن کرد که من آمده ام.
  3. هنگام تبعید آقای خمینی در نجف، آقای خویی با وجود مخالفت برخی نجفیها مبنی بر تضعیف حوزه نجف، دفعات متعدد به دیدن آقای خمینی می رود.
  4. وقتی آقا مصطفی خمینی از دنیا رفت، نماز میت وی را آقای خویی خواند.
  5. آقای خمینی هنگام پذیرش عبای هدیه ای را که آقای خویی برایش فرستاده بود به آورنده هدیه می گوید: اگر فرستنده آقای خویی نبود، من همین عبا را به شما هدیه می کردم ولی چون ایشان هدیه داده است، من این را برای خودم نگه می دارم. سپس عبای دیگری را به آن شخص اهدا می کند.
  6. اوائلی که آقای خمینی در نجف بوده است گرمای منزل خیلی اذیت می کرده است. آقای خویی چون وارد می شود نگاهی به اطراف منزل می کند و یک دستور معماری می دهد (وی در معماری مسلط بوده است) که مثلاً فلان جای منزل را خراب و در سرداب فلان تغییر را ایجاد کنید تا مشکل گرمای هوای منزل حل شود. آنها هم طبق دستور وی عمل می کنند و مشکل گرما حل می شود.
  7. وقتی شخصی نزد آقای خمینی می رود و می گوید فلان امام جمعه، مروج خویی است، آقای خمینی از این حرف خیلی بدش می آید و به آن شخص تند می شود که چرا از ایشان بی ادبانه تعبیر کردید؟ سپس فرمود: «ایشان، آیة الله خویی و از اعاظم است».

دیدار با فرح دیبا

در چهارم آذرماه ۱۳۵۷ فرح دیبا همسر محمدرضا پهلوی شاه وقت ایران به دیدار سید ابوالقاسم خویی رفت نشریات آن روز مدعی شدند که فرح دیبا انگشتری به آیت الله سید ابوالقاسم خویی هدیه داده است و تبلیغاتی انجام دادند. آیت الله خویی در این زمینه گفته بود طبق اخبار واصله عیادتی که در روز عید غدیر از اینجانب به عمل آمده است مورد تفسیرهای مختلف گردیده، بدین وسیله اعلام می نمایم که ما بر حسب وظیفه شرعی، موقع را مغتنم شمرده، مقاصد مشروعه و خواسته های ملت نجیب مسلمان ایران را تذکر داده و شدیدا نسبت به حوادث ناگوار و فجایعی که در کشور ایران رخ داده، اعتراض نمودیم. حسین فردوست نیز می گوید: آیت الله سید ابوالقاسم خویی تقاضای ملاقات فرح پهلوی را بدون پاسخ گذاشته بود و فرح شخصا با حجاب اسلامی به منزل آیت الله خویی می رود.[۵۷]

جنگ ایران و عراق

بعد از وقوع جنگ بین عراق و ایران، از طرف دولت عراق به او فشار وارد شد كه علیه جنگ حرف بزنند اما او می گوید در این مسایل دخالت نمی کند. به او گفته بودند شما به عنوان یک مرجع تقلید، نظرتان نسبت به جنگ بین دو برادرمسلمان چیست؛ اگر رد یا تأیید می کنید بنویسید، سید ابوالقاسم خویی گفته بود وقتی جنگ را شروع کردید نظر من را جویا نشدید که حال در مورد توقف آن نظر من را می پرسید.[۵۸] از سوی دیگر وی به جواز صرف حقوق شرعیه در خوراک و پوشاک رزمندان اسلام فتوی داده و بسیاری از مواد دارویی و بهداشتی که از کشورهای حاشیه خلیج فارس برای کمک به رزمندان ایرانی به ایران فرستاده می‌شد، بیشتر از سوی وکلا و مقلدین وی بود. [۵۹]

انتفاضه شعبانیه عراق

سید ابوالقاسم خویی به دلیل حمایت مستقیم از انتفاضه شعبانیه مردم عراق در سال ۱۹۹۱ و تعیین شورای رهبری، توسط حزب بعث بازداشت و به بغداد فرستاده شد. بعد از دو روز بازداشت، ایشان به اجبار نزد صدام حسین برده شد و صدام در سخنانی به این مرجع تقلید، بسیار توهین و ایشان را تهدید كرد.[۶۰]

ویژگی‌ها

آیت الله خویی حافظه‌ای قوی داشت و بسیار پرکار و اهل نقد و بحث بود.[۶۱] او با عالمان اهل سنت و علمای دیگر ادیان مناظره می‌کرد.[۶۲] برخی از ویژگی‌های اخلاقی او را علاوه بر زندگی ساده و بی‌آلایش و رعایت زی طلبگی، چنین برشمرده‌اند: بردباری، تواضع، احترام گذاشتن به مراجعه کنندگان، پیشی گرفتن در سلام کردن، تکریم بزرگان و عالمان به ویژه مراجع تقلید معاصرش و اهتمام ویژه به زیارت حضرت علی و امام حسین(ع).

پانویس

  1. پرش به بالا صدرایی خویی، علی، سیمای خوی، ص۱۶۹.
  2. پرش به بالا امینی، ص۱۷۰.
  3. پرش به بالا شاکری، ۱۴۱۴، ص۲۵۴، ۲۵۶-۲۵۷.
  4. پرش به بالا رئیس زاده، محمد، دانشنامه جهان اسلام، ج۱۶، ص۵۲۲.
  5. پرش به بالا خویی، معجم رجال الحدیث، ج۲۲، ص۱۷-۲۱.
  6. پرش به بالا خویی، معجم رجال الحدیث، ج۲۲، ص۱۷-۲۱.
  7. پرش به بالا انصاری قمی، ص۵۸.
  8. پرش به بالا سبحانی، ص۴۶-۴۷.
  9. پرش به بالا مکتب اسلام، شماره ۶ سال ۳۲، مهرماه ۱۳۷۱، ص۱۷؛ گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقهاء، ص۲۹۴-۲۹۵.
  10. پرش به بالا مددی، ص۲۲۷.
  11. پرش به بالا انصاری قمی، ص۶۱، ۷۵.
  12. پرش به بالا قائینی، ص۲۲۲-۲۲۳.
  13. پرش به بالا مددی، ص۲۲۷-۲۲۸.
  14. پرش به بالا شریف رازی، ۱۳۵۴، ج۲، ص۳، ۵.
  15. پرش به بالا صغیر، ص۲۷۷.
  16. پرش به بالا انصاری قمی، ص۷۸، ۹۳.
  17. پرش به بالا برای فهرست نام شاگردان او نک: صغیر، ص۳۳۱-۳۳۵؛ انصاری قمی، ص۶۵-۶۶.
  18. پرش به بالا انصاری، ص۴۵۴-۴۵۵.
  19. پرش به بالا آقا بزرگ تهرانی، ۱۴۰۴، قسم۱، ص۷۱-۷۲.
  20. پرش به بالا آقا بزرگ، ۱۴۰۳، ج۱، ص۲۷۸.
  21. پرش به بالا انصاری قمی، ص۶۸.
  22. پرش به بالا مشار، ج۱، ستون۲۴۱.
  23. پرش به بالا مشار، ج۱، ستون۲۴۱-۲۴۲.
  24. پرش به بالا آقا بزرگ تهرانی، ۱۴۰۳، ج۲۰، ص۲۴۰.
  25. پرش به بالا ایازی، ص۲۳۱.
  26. پرش به بالا آقا بزرگ تهرانی، ۱۴۰۳، ج۲۴، ص۲۴۶.
  27. پرش به بالا وبگاه اندیشه قم
  28. پرش به بالا گرجی، تاریخ فقه و فقهاء، ص۲۰۸.
  29. پرش به بالا آقا بزرگ تهرانی، ۱۴۰۳، ج۴، ص۴۳۷.
  30. پرش به بالا صغیر، ص۲۹۷.
  31. پرش به بالا مددی، ص۲۲۷.
  32. پرش به بالا رئیس زاده، محمد، دانشنامه جهان اسلام، ج۱۶، ص۵۲۲.
  33. پرش به بالا خوی
  34. پرش به بالا قم
  35. پرش به بالا قم
  36. پرش به بالا آمریکا
  37. پرش به بالا این مؤسسه که در شمال غربی لندن قرار دارد، قبلاً کلیسا بود و شامل: مرکز اسلامی، مدرسه امام صادق (ع) (ویژه پسران)، مدرسه الزهرا (ویژه دختران)، سالن‌های غذاخوری، سالن اجتماعات، کتابخانه عمومی، کتابفروشی و مرکز تبلیغات می‌باشد.
    مجله «النور» از سوی این مرکز، هر ماه به دو زبان عربی و انگلیسی منتشر می‌شود که در گسترش معارف شیعی در میان مسلمانان اروپا نقش به سزایی دارد. این مرکز بر تمام مؤسسات او در جهان، نظارت دارد.
  38. پرش به بالا یکی از شهرهای دانشگاهی جهان. این مرکز قبلاً کلیسا بود.
  39. پرش به بالا موسسه در سوانزی
  40. پرش به بالا لندن
  41. پرش به بالا فرانسه
  42. پرش به بالا یکی از بزرگ‌ترین مؤسسات فرهنگی جهان اسلام می‌باشد.
  43. پرش به بالا بمبیی
  44. پرش به بالا پاکستان
  45. پرش به بالا این بنا جهت اسکان فرزندان آواره لبنان و فلسطینی ساخته شد و دارای شش بلوک جداگانه در شش طبقه، به همراه امکانات آموزشی و بهداشت می‌باشد.
  46. پرش به بالا لبنان
  47. پرش به بالا خدمات آیت‌الله خویی
  48. پرش به بالا خدمات آیت‌الله خویی
  49. پرش به بالا بانکوک
  50. پرش به بالا بانکوک
  51. پرش به بالا تایلند
  52. پرش به بالا کندا
  53. پرش به بالا دانش نامه های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران.
  54. پرش به بالا نجوم امت، ص39
  55. پرش به بالا سایت شخصیت نگار.
  56. پرش به بالا شبیری زنجانی، جرعه ای از دریا، ج3، صص 672-673.
  57. پرش به بالا هاشمیان فر، گونه شناسی رفتار سیاسی مراجع تقلید،ص224.
  58. پرش به بالا سایت شخصیت نگار.
  59. پرش به بالا نجوم امت، ص39
  60. پرش به بالا سایت خبر آنلاین.
  61. پرش به بالا سبحانی، ص۳۴-۳۵.
  62. پرش به بالا انصاری قمی، ص۶۳.
 

منابع

  • آقا بزرگ تهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت، ۱۴۰۳ق.
  • آقا بزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، مشهد، قسم ۱-۴، ۱۴۰۴ق.
  • امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، نجف، ۱۳۸۴ق.
  • انصاری، مرتضی، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، قم، ۱۳۷۳ش.
  • انصاری قمی، ناصرالدین، نجوم امت: حضرت آیت الله العظمی خویی، نوعلم، دوره۴، ش۱۱، مهر و آبان ۱۳۷۱ش.
  • ایازی، محمد علی، چه کسانی مروج مکتب تفسیری آیت الله خویی شدند؟ مهرنامه، ش۱۲، خرداد۱۳۹۰.
  • خویی، ابو القاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، قم، مرکز نشر الثقافه الاسلامیه، ۱۳۷۲ش.
  • رئیس زاده، محمد، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دایره المعارف اسلامی، ۱۳۷۵ش.
  • سبحانی، جعفر، مرجعیت در شیعه، در یادنامه آیت الله خویی، شهروند امروز، سال۴، ش۳، ۱۳۹۰ش.
  • شاکری، حسین، الامام السید الخویی: سیره و ذکریات، الموسم، ش۱۷، ۱۴۱۴ق.
  • شبیری زنجانی، سیدموسی، جرعه ای از دریا، ج3، قم: مؤسسه کتاب شناسی شیعه، 1393ش.
  • شریف رازی، محمد، آثار الحجة یا تاریخ و دایرة المعارف حوزه علمیه قم، قم، ۱۳۳۲ش.
  • شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، تهران، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش.
  • صدرایی خویی، علی، سیمای خوی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، مرکز چاپ و نشر، ۱۳۷۴ش.
  • صغیر، محمد، اساطین المرجعیه العلیا فی النجف الاشرف، بیروت، ۱۴۲۴ق.
  • قایینی، محمد، گفتگو با محمد قایینی، مهرنامه، ش۱۲، خرداد۱۳۹۰ش.
  • گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فق و فقها، قم، سمت، ۱۳۸۱ش.
  • مددی، احمد، گفتگو با آیت الله سید احمد مددی، مهرنامه، ش۱۲، خرداد۱۳۹۰ش.
  • مشار، خان بابا، مولفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران، ۱۳۴۰-۱۳۴۴ش.
  • دانش نامه های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران.
  • سایت خبرآنلاین.
  • سایت شخصیت نگار.
  • هاشمیان فر سید حسن، گونه شناسی رفتار سیاسی مراجع تقلید شیعه، تهران ۱۳۹۰.

نگارخانه آثار

پیوند به بیرون

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
بازدید 659 دفعه

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.