فتح الله غروی اصفهانی
فتح الله غروی اصفهانی
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | فتح الله بن محمد نمازی غروی شیرازی اصفهانی |
لقب | شریعت مدار، شریعت اصفهانی، شیخ الشریعة |
تاریخ تولد | ۱۲ ربیع الاول ۱۲۶۶ ق |
زادگاه | اصفهان |
تاریخ وفات | ۸ ربیع الثانی ۱۳۳۹ق |
محل دفن | صحن حرم امیرالمؤمنین علی (ع) |
شهر وفات | نجف اشرف |
اطلاعات علمی | |
استادان | میرزا حبیب الله رشتی شیخ محمدحسین فقیه کاظمی ملا حیدر علی اصفهانی، ملاعبدالجواد خراسانی ملااحمد سبزواری، ملا محمد صادق تنکابنی شیخ محمدباقر بن محمدتقی اصفهانی نجفی |
شاگردان | سید علی اظهر کجوی (صاحب مجله اصلاح)، سید عبدالهادی بن میرزا اسماعیل شیرازی شیخ محمد حسن بن محمد مظفر نجفی سید علی مدد نجفی، آقا بزرگ طهرانی |
اجازه روایت از | سید مهدی قزوینی شیخ محمد طه نجف، سید محمد باقر خوانساری میرزا محمد هاشم خوانساری، شیخ محمد حسین کاظمی |
اجازه روایت به | آقابزرگ طهرانی |
تالیفات | اناره الحالک فی قرائه ملک و مالک ابانه المختار فی ارث الزوجه من ثمن العقار رسالة فی احکام العصیر العنبی اصاله الصحه، حاشیه فصول |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
سیاسی | رهبری انقلاب مردم عراق صدور فتوای جهاد علیه استعمارگران |
فتح الله بن محمد نمازی غروی شیرازی اصفهانی (متولد۱۲۶۶ق/۱۸۵۰م ؛ متوفی۱۳۳۹ق/۱۹۲۰م)، فقیه اصولی و مجاهد قرن سیزدهم و چهاردهم هجری، ملقب به شریعت مدار یا شیخ الشریعة، رهبر انقلاب استقلال طلبانه عراق و مرجع تقلید شیعیان پس از میرزا محمدتقی شیرازی.
محتویات
[نهفتن]زندگینامه
در ۱۲ ربیع الاول ۱۲۶۶ ق در اصفهان به دنیا آمد. پدرش حاج میرزا محمدجواد از خاندان معروف نمازی شیرازی و ساکن اصفهان بود.[۱]
امین در مورد علت اشتهار ایشان به «نمازی» نوشته که جد ایشان، حاج محمد علی نمازی، معروف به ورع و تقوا بوده و بر اثر مداومت بر نوافل و فرائض، به نمازی مشهور شده است.[۲]
وی در شب یکشنبه ۸ ربیع الثانی ۱۳۳۹ق در نجف اشرف و در سن ۷۳سالگی (بر اثر بیماری که در قیام ضدانگلیسی مردم عراق بر او غالب شد)، از دنیا رفت و در صحن حرم امیرالمؤمنین علی(ع) در یکی از غرفههای شرقی به خاک سپرده شد.[۳]
فرزندان شیخ الشریعه عبارتند از:
- شیخ محمد[۴]
- شیخ حسن[۵]
- میرزا مهدی[۶] [یادداشت ۱]
تحصیلات
شیخ فتح الله تحصیلات خود را در زادگاهش آغاز نموده و پس از آن به مشهدالرضا(ع) و بعدها به نجف اشرف عزیمت کرد.[۷]
وی در حوزه علمیه اصفهان نزد این بزرگان تحصیل کرد:[۸]
- ملا حیدر علی اصفهانی
- ملاعبدالجواد خراسانی مدرس کبیر
- ملااحمد سبزواری
- ملا محمد صادق تنکابنی
- حاج شیخ محمدباقر بن محمدتقی اصفهانی نجفی
شیخ فتح الله سپس به حوزه علمیه مشهدالرضا(ع) رفت. محسن امین در این رابطه گوید: حوزه آن زمان مشهد، مملو از فضلا و طلاب بود که با حضور شیخ الشریعه درآنجا، مباحثات علمی زیادی درگرفت و برتری شیخ بر ایشان آشکار گردید.[۹]
پس از مشهد، در سال۱۲۹۵ یا ۱۲۹۶ ق، شیخ الشریعه به نجف اشرف رفت و در محضر درس میرزا حبیب الله رشتی و شیخ محمدحسین فقیه کاظمی حاضر شد.[۱۰]
تدریس
شیخ الشریعه در همان اصفهان، تدریس خود را آغاز نمود و به تدریس اصول به شیوۀ شیخ مرتضی انصاری پرداخت. نقل شده که حضور وی در مشهد و نجف هم باعث ازدحام و تجمع جویندگان علم در کلاسش شد.[۱۱] وی در زبان علماء به شریعت مدار و شیخ الشریعة معروف شد.[۱۲] از شاگردانش میتوان به این افراد اشاره کرد:[۱۳]
- سید علی اظهر کجوی (صاحب مجله اصلاح)
- سید عبدالهادی بن میرزا اسماعیل شیرازی
- شیخ محمد حسن بن محمد مظفر نجفی
- سید علی مدد نجفی
- آقا بزرگ طهرانی (که از شیخ الشریعة موفق به دریافت اجازه روایت شده بود.)[۱۴]
- سید حسین طباطبائی بروجردی[۱۵]
آثار
برای شیخ الشریعه آثاری چند ذکر شده است:
- اناره الحالک فی قرائه ملک و مالک[۱۶]
- ابانه المختار فی ارث الزوجه من ثمن العقار[۱۷] (محسن امین نقل کرده که آخوند خراسانی در حاشیه این کتاب اعتراضاتی را نگاشته بوده که شیخ الشریعه با رسالهای به نام «صیانة الابانة» بدانها پاسخ گفته است.[۱۸])
- رسالة فی احکام العصیر العنبی[۱۹]
- اصاله الصحه[۲۰]
- حاشیه فصول[۲۱]
- قاعدة صدور در حکمت[۲۲]
- قاعدة ضرر[۲۳]
- افاضه القدیر فی خل العصیر[۲۴]
- قاعدة طهارت[۲۵]
مقام علمی و مرجعیت
صاحبان تراجم از جمله محسن امین، حرزالدین و مدرس تبریزی، مراتب فضل و کمال و جامعیت علمی او را ستوده و او را در علوم عقلی و نقلی، یکی از سرآمدان روزگار خویش نام بردهاند.[۲۶] وی در سال ۱۳۱۳ق به حج مشرف شد و پس از مراجعت، بر مسند افتاء و قضای حوائج مؤمنین نشست. بسیاری از مردم در زمان حیات سید محمد کاظم یزدی و میرزا محمد تقی شیرازی به شیخ الشریعة رجوع کرده و از وی تقلید میکردند اما پس از درگذشت این دو عالم، شیخ الشریعه یگانه مرجع جهان تشیع شد.[۲۷]
محمدعلی مدرس تبریزی، او را از علمای طراز اول نامیده و در تجلیل از وی مینویسد:
-
- «او جامع معقول و منقول، حاوی فروع و اصول، فقیه اصولی رجالی، حکیم متکلم، ادیب مفسر اخلاقی، بالجمله در جامعیت و اشتراک در اکثر علوم عقلیه و نقلیه، از اغلب معاصرین خود ممتاز بود، بالخصوص در رجال و علوم حدیثیه و قرآنیه، گوی سبقت از دیگران ربود. علاوه بر مراتب علمیه، بسیار لطیف المحاوره بود و قوه حافظة او را از خوارق عادات و عجایب اتفاقات میشمارند… مقامات علمیهاش نزد علمای مشاهد مقدسه، مسلم و مورد تحسین شایان و تقدیر بیپایان بود…».[۲۸]
اجازات
شیخ الشریعه از برخی از اساتید خود اجازه روایت دریافت کرد که به شرح زیر است:
- سید مهدی قزوینی[۲۹]
- شیخ محمد طه نجف[۳۰]
- سید محمد باقر خوانساری (صاحب روضات)[۳۱]
- میرزا محمد هاشم خوانساری (برادر صاحب روضات)[۳۲]
- شیخ محمد حسین کاظمی[۳۳]
مبارزات سیاسی
ای مسلمانان! شما باید بدانید که بنا به اجماع مسلمانان و لزوم مذهبی، جهاد بر ضد کافران واجب است. اکنون ارتش ایتالیا، طرابلس را اشغال کرده مناطق مردم نشین آن را ار میان برده و مردان و زنان و کودکان را کشتار کردهاند. وظیفه جهاد خود را در راه خدا انجام دهید و متحد گردید و از صرف ثروت خود دریغ مدارید. پیش از آنکه خیلی دیر شود خود را برای دفاع آماده کنید.
زندگی شیخ الشریعة اصفهانی همزمان با اتفاقات سیاسی و نظامی مختلفی بود که وی در آن مسائل تاثیرگذار بود. وی علیه استعمارگران ایتالیایی در حمله به لیبی، حمله متجاوزان روس به شمال ایران و کشتار آزادیخواهان در ۱۳۲۹ ق/ ۱۹۱۱، حمله متفقین به عثمانی در ۱۳۳۲ ق/ ۱۹۱۴، و نیز تجاوز نیروهای انگلیسی به عراق و اشغال بصره در ۱۳۳۸ ق/ ۱۹۲۰، چندین فتوای جهاد صادر کرد که در آنها مسلمانان سراسر جهان اسلام را به مقاومت در برابر استعمارگران و بیرون راندن آنها از سرزمینهای اسلامی و نفی و طرد هرگونه حاکمیت سیاسی، نظامی،اقتصادی و فرهنگی آنان فراخواند. نقش پررنگ وی در کنار میرزا محمدتقی شیرازی در جنبش استقلالطلبانه مردم عراق در تاریخ مشهود است، تا آنجا که پس از وفات میرزای شیرازی و اختیار منصب مرجعیت توسط شیخ الشریعه، عملاً رهبری انقلاب مردم در دست وی قرار گرفت. شیخ الشریعه همچون استادش، هم وظیفه نظارت بر امور و هم رابط میان رؤسای عشایر درگیر در جنگ را بر عهده داشت.[۳۴]
به باور عبدالهادی حائری، جامعترین و منظمترین اعلامیهای که آگاهی زیادی را درباره جنبش به خواننده میداد، اعلامیه شریعت اصفهانی بوده است که در آن به اهم اهداف استعمارگران و برنامههای ایشان در ایجاد شکاف و اختلاف در میان مسلمانان پرداخته بود.[۳۵][یادداشت ۲]
پانویس
- ↑ حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۴؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۱؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج۸، ص۵۲؛ بامداد او را متولد شیراز ذکر کرده است. بامداد، شرح حال رجال ایران، ج۶، ص۱۷۵
- ↑ حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۴؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۱؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج۸ف ص۵۲.
- ↑ حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۶؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ رکـ: کحاله، معجم المؤلفین، ج۸، ص۵۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷؛ بامداد، شرح حال رجال ایران، ج۶، ص۱۷۵.
- ↑ حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۶.
- ↑ حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۶.
- ↑ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ رکـ: مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲.
- ↑ حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۴و ۱۵۵؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ رکـ: مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷..
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲.
- ↑ حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۴؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۱؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج۸، ص۵۲.
- ↑ حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۶.
- ↑ حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۶.
- ↑ زندگی آیت الله العظمی بروجردی(ره)، محمد واعظ زاده، ص ۲۰۸- ۲۱۳؛اجازة الفقیه الکبیر آیة الله العظمی الشیخ الشریعة الاصفهانی لسماحة آیة العظمی البروجردی قدس سرهما
- ↑ حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۶؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج۸، ص۵۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.
- ↑ حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۶؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج۸، ص۵۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج۸، ص۵۲.
- ↑ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.
- ↑ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج۸، ص۵۳.
- ↑ حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۶؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج۸، ص۵۳؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.
- ↑ حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۵؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۶-۲۰۷.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ رکـ: مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷؛ بامداد، شرح حال رجال ایران، ج۶، ص۱۷۵.
- ↑ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۶-۲۰۷.
- ↑ حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۵؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.
- ↑ حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۶؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.
- ↑ حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۶؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.
- ↑ رهیمی، تاریخ جنبش اسلامی در عراق (۱۹۰۰-۱۹۲۴م)، ۱۴۵، ۱۷۵-۱۷۶، ۱۸۵، ۲۰۴، ۲۰۹-۲۱۰، ۲۱۹؛ همچنین رکـ: نفیسی، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی عراق، جاهای مختلف.
- ↑ حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، ص۱۶۵.
یادداشتها
- ↑ وی از ازکیای زمان خود بود که در سال ۱۳۱۸ق در زمان حیات پدر در نجف درگذشت و کتاب اعلام الاعلام بمولد خیرالانام از آثار او است که تقریرات پدرش را به رشته تحریر درآورده و در تعیین روز ولادت آن حضرا برخلاف مشهور گراییده است. رکـ: مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.
- ↑
- بیگانگان استعمارگر با ملایمت و روش دوستانه، دل های مردم نادان را جلب کردند.
- استعمارگران با آوردن ساخته ها و دستاوردهای خود به بازار، مردم مسلمان را در همه امور زندگی، به خود نیازمند ساختند.
- آنان به بهانه آموزش و پرورش و خدمات پزشکی، شیوه های خرافات دینی و گمراه کننده خویش را تبلیغ کردند.
- استعمارگران، مبلغان مذهبی خود را به میان مسلمانان فرستادند تا آنان را از علمای اسلام دور سازند.
- آنها کتاب های ضد دینی خود را در میان مسلماان به رایگان و یا به بهایی ارزان منتشر کردند،.
- بیگانگان استعمارگر زر و سیم مسلمانان را گرفته، به جای آن، کاغذ و اشیاء تجملی و مصرفی به آنان دادند.
- مسلمانان را به مصرف مواد غیر لازم مانند قند و شکر، چای و بعضاً زیان آور مانند سیگار معتاد کردند.
- استعمارگران، اصل «تفرقه بینداز و حکومت کن» را به کار برده، بدان وسیله بسیاری از سرزمین های اسلامی را اشغال کردند.
- تنی چند از روحانی نمایان، خود را به لباس روحانیت درآورده و ادعای دانش می کنند،در حالی که واقعاً از گروه علمای روحانی به شمار نمی روند. بیگانگان این علما را نیز همردیف علمای واقعی قلمداد کرده و فسادی را که علمای دروغین مرکتب می شوند به حساب بدی مذهب اسلام می گذارند و بدین وسیله مردم را به سرپیچی از اوامر علمای حقیقی اسلام می خوانند.
- استعمارگران با به دست آوردن امتیازات و دادن وام ها و انعقاد قراردادهای گوناگون نفوذ خویش را در کشورهای اسلامی می گسترانند.
منابع
- امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۲۱ ق.
- بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، کتابفروشی زوار، تهران، ۱۳۶۳ش.
- حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۴ش.
- حرز الدین، محمد، معارف الرجال في تراجم العلماء و الأدباء، تعلیق محمد حسین حرز الدین، کتابخانه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره)، قم.
- رهیمی، عبدالحلیم، تاریخ جنبش اسلامی در عراق (۱۹۰۰-۱۹۲۴م)، ترجمه جعفر دلشاد، چهارباغ، اصفهان، ۱۳۸۰ش.
- کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، دار احياء التراث العربي، بیروت.
- مدرس تبریزی، محمد علی، ریحانة الادب، انتشارات خیام، چاپ سوم، ۱۳۶۹ش.
- نفیسی، عبدالله فهد، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی عراق، ترجمه کاظم چاپچیان، امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۴ش.