محمد کاظم طباطبائی یزدی
سید محمد کاظم طباطبائی یزدی
سید محمد کاظم طباطبائی یزدی | |
---|---|
آرامگاه | نجف؛ حرم امام علی |
استادان | سید محمدباقر خوانساری، میرزا محمدحسن شیرازی، شیخ مهدی آل کاشف الغطاء |
شاگردان | سید حسین قمی، شیخ عبدالکریم حائری یزدی، شیخ محمدحسین کاشف الغطاء، محمد تقی بافقی، آقا ضیاء عراقی، سید محمدحسین بروجردی |
نقشهای برجسته | مرجع تقلید |
لقب | صاحب عروه |
آثار | العروة الوثقی، حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری، حاشیه بر فرائد الاصول و.. |
سید محمد کاظم طباطبائی یزدی،(۱۲۴۷-۱۳۳۷ق) از فقهای مشهور شیعه و نویسنده کتاب العروة الوثقی.
وی پس از میرزای شیرازی عهدهدار مرجعیت شد. در جریان مشروطه، جزو مخالفان بود و در این موضوع، میان وی و آخوند خراسانی منازعاتی در گرفت. سید یزدی در مقابل حمله ایتالیا به لیبی، انگلیس به عراق و روسیه به ایران حکم به وجوب دفاع مسلمانان از وطن داد.
محتویات
[نهفتن]زندگینامه
سید محمد کاظم در سال ۱۲۴۷ یا ۱۲۴۸ق به دنیا آمد.[۱] وی از سادات طباطبا است که نسب او از طریق سید کمال الدین حسن -مدفون در زواره- به ابراهیم غمر، نواده امام حسن میرسد.[۲]
پدرش سید عبدالعظیم در روستای کسنویه از توابع یزد به کشاورزی مشغول بود. بعدها نام روستا به نام سید کاظم یزدی معروف شد. در سه شنبه ۲۸ رجب ۱۳۳۷/ ۱۲۹۸ش بر اثر بیماری ذاتالریه درگذشت و در حرم امام علی دفن شد.[۳]
او با دختر حاج ملاحسن و نیز با دختر ملاکاظم تبریزی ازدواج کرد. وی پنج پسر داشت:
- محمدطباطبایی که در سال ۱۳۳۴ق در نبرد با اشغالگران انگلیسی به شهادت رسید.
- محمود در زمان حیات پدر فوت کرد.
- سید احمد،
- سید علی که بعد از پدر زعامت حوزه و مرجعیت را بر عهده گرفت و در سال ۱۳۷۰ق وفات یافت.
- سید اسدالله.
حیات علمی
تحصیلات
مقدمات را در مدرسه محسنیه یا دومنار یزد گذراند. سپس به مشهد رفت و دروس سطح و نیز هیئت و نجوم و ریاضی را درس گرفت. بعد به اصفهان رفت و در مدرسه صدر اقامت گزید. در درس شیخ محمدباقر نجفی حاضر شد.میرزای نایینی، سید اسماعیل صدر، شیخ الشریعه اصفهانی و سید مصطفی کاشانی نیز در درس محمدباقر نجفی حاضر میشدند. محمدباقر چهارسوقی، معروف به صاحب روضات الجنات، برادرش میرزا محمدهاشم چهارسوقی،ملامحمدجعفر آبادهای از دیگر استادان وی در اصفهان بودند.
در سال ۱۲۸۱ با اجازه و معرفی محمدباقر نجفی به سوی عراق حرکت کرد. در نزدیکی کرمانشاه خبر درگذشت شیخ مرتضی انصاری را شنید، و نتوانست از درس وی بهرهای ببرد. در نجف در مدرسه صدر نجف ساکن شد.
اساتید
- در اصفهان:
-
-
- شیخ محمد باقر نجفی،
- سید محمدباقر خوانساری صاحب روضات الجنات،
- میرزا محمدهاشم چهارسوقی،
- ملامحمد جعفرآبادی؛
-
- در نجف:
-
-
- میرزا محمدحسن شیرازی،
- شیخ راضی فرزند شیخ محمد جعفری،
- شیخ مهدی جعفری،
- شیخ مهدی آل کاشف الغطاء.
-
شاگردان
گفته شده است در درس وی دویست تا سیصد تن از علما حاضر میشدند.[۴]
- شیخ عبدالکریم حائری یزدی مؤسس حوزه علمیه قم.
- شیخ محمدحسین کاشف الغطاء.
- محمد تقی بافقی.
- آقا ضیاء عراقی.
- سید محمدحسین بروجردی.
- میرزا مهدی آشتیانی.
- سید عبدالحسین شرف الدین جبل عاملی.
- سید حسین قمی.
- سید حسن مدرس.
- سید یونس اردبیلی.
- سید محمود حسینی امام جمعه.
- شیخ عبدالکریم زنجانی.
- سید محمد تقی خوانساری.
- سید احمد خوانساری.
مرجعیت
طباطبائی در سال ۱۳۱۲ق بعد از وفات میرزای شیرازی به مرجعیت رسید. بعد از فوت شیخ محمد طه در سال ۱۳۲۳ ق، مرجعیت تامه در کشورهای عربی، ایران، قفقاز و آسیای جنوبی و مرکزی به وی محول شد.
آثار
- العروة الوثقی در فقه.
- اجتماع الامر و النهی.
- الاستصحاب.
- التعادل و التراجیح.
- رسالة فی منجزات المریض.
- حاشیه بر مکاسب شایخ انصاری.
- السؤال و الجواب حاوی استفتاءات فقهی که کاشف الغطاء آن را تدوین کرده.
- حجیة الظن فی عدد الرکعات و کیفیة صلوة الاحتیاط.
- الصحیفة الکاظمیة حاوی مجموعهای از ادعیه و مناجات که خود وی انشاء کرده است.
- ملحقات العروة الوثقی.
- بستان راز و گلستان نیاز که الهی نامه به فارسی است.
- الکلمات الجامعه و الحکم النافعه کلمات قصار با انشای ایشان.
- حاشیه بر فرائد الاصول.
- رسالة فی ارث الزوجة من الثمن و العقار.
- سرودهها.
خدمات اجتماعی
مدرسه سید کاظم یزدی در نجف با معماری سنتی در دو طبقه و هشتاد حجره در سال ۱۳۲۷ ساخته شد. همچنین وی زایرسرایی برای زایران ساخت.
سیاست
سید کاظم یزدی با آنکه همپایه آخوند خراسانی بود، اما بر عکس او تمایلی به فعالیت سیاسی نداشت. در سالهای آخر درگیر سیاست شد و در زمانی که به صورت جدی احساس خطر میکرد با بیانیه و تلگراف نظرات خود را بیان مینمود که در روند سیاسی ایران تأثیرگذار بود. با فروکش کردن تب و تاب مشروطه، او دوباره از فعالیت سیاسی دست کشید.[۵] با وجود کناره گیری از سیاست، با آغاز جنگ جهانی اول، سید کاظم فتوای دفاع داد و فرزند وی در جبهه علیه انگلیسیها به شهادت رسید.[۶]
حمایت از شرکت اسلامیه
در سال ۱۳۱۶ق برخی از متدینان برای مبارزه با نفوذ اقتصادی بیگانگان، شرکت اسلامیه را در اصفهان تأسیس کردند. سید جمال الدین واعظ اصفهانی برای تقویت این شرکت، رسالهای تحت عنوان «لباس التقوی» نوشت و با استفاده از آیات قرآن و روایات، ایرانیان را از مصرف کالاهای خارجی منع نمو و حمایت از شرکت اسلامیه را از وظایف حتمی مسلمانان دانست.
بر این رساله، عالمان برجستهای همچون آخوند خراسانی، حاج میرزا حسین حاج میرزا خلیل، فاضل شربیانی، حاج میرزا حسین نوری، شریعت اصفهانی، سید اسماعیل بن صدرالدین و سید محمدکاظم طباطبائی یزدی تقریظ نوشتند. سید کاظم در تقریظ خود اینگونه نوشته است: «بذل جهد و صرف همت با روی گرداندن مهما امکن از البسه و اقمشه خارجه لازم است.»[۷]
- ”در این ایامی که کشورهای اروپایی مانند ایتالیا به طرابلس غرب حمله نموده و از طرفی روسها شمال ایران را با قوای خود اشغال کردهاند و انگلیسیها نیز نیروهای خود را در جنوب ایران پیاده کردهاند و اسلام را در معرض خطر نابودی قرار دادهاند، بر عموم مسلمانان، از عرب و ایرانی، واجب است که خود را برای عقب راندن کفار از ممالک اسلامی مهیا سازند و از بذل جان و مال در راه بیرون راندن نیروهای ایتالیا از طرابلس غرب و اخراج قوای روس و انگلیس از ایران هیچ فروگذار نکنند؛ زیرا این کار از مهمترین فرایض اسلامی است، تا به یاری خداوند دو مملکت اسلامی از تهاجم صلیبیها محفوظ بماند. سید محمدکاظم طباطبائی …»
فتوا علیه استعمار ایتالیا در لیبی
در پی اشغال کشور لیبی توسط قوای ایتالیایی و نیز هجوم قوای روس و انگلیس به ایران، سید کاظم یزدی در سال ۱۳۲۹ق فتوایی صادر کرد.
اعلان جهاد علیه انگلیس
در جنگجهانی اول و پس از اشغال عراق توسط نیروهای انگلیسی، سید محمد کاظم یزدی، میرزا محمد تقی شیرازی و شیخ الشریعه اصفهانی علیه انگلیس اعلان جهاد دادند، شماری از علمای ایران به همراه علمای عراق وارد جنگ شدند و به دفاع از عراق پرداختند. از جمله علمایی که در آن جنگ شرکت نمودند، آقا سید محمد طباطبائی فرزند ارشد سیدکاظم یزدی برادرش سید محمود طباطبایی، سید مصطفی کاشانی و فرزندش سید ابوالقاسم کاشانی سید محمد تقی خوانساری، محمد مهدی خالصی و فرزندش محمد خالصی زاده، سید اسماعیل یزدی، سید محمد سعید حبوبی، سید علی تبریزی، میرزا مهدی خراسانی فرزند آیت الله خراسانی شیخ محمدرضا شیرازی فرزند میرزا محمد تقی شیرازی سید محسن حکیم،محمدحسین کاشف الغطا و بسیاری دیگر از علما و طلاب بودند. سید در وجوب جهاد با کفّار انگلیس، در آن زمان برای نماینده خود در کوفه فتوایی صادر نمود.
- «سید بزرگوار، سیدعلی قزوینی ادام اللّه توفیقک: فتوای ما مبنی بر دفاع در مقابل هجوم کفّار به بلاد مسلمین در همه جا پخش شده است. از آن جا که دشمن نزدیک شده و کار سخت بالا گرفته و مشکلات زیادی پدید آورده است، بر هر کس لازم است که در عقب راندن قوای دشمن و سعی در حفظ ثغور اسلام، با همه امکاناتی که دارد، غفلت نورزد. اگر اهل جنگ نباشد یا عذری داشته باشد، وظیفه دارد که عشایر را با نصیحت و موعظه تشویق به جهاد کند. از این رو، بر شما هم واجب است که آنچه را گفتیم به دیگران برسانید؛ زیرا حفظ اسلام بر هر فردی، به هر صورت که امکان دارد، واجب است. النصر من الله تعالی ان شاء اللّه تعالی سید محمّدکاظم طباطبائی»
مشروطه
در صدر مشروطه از امضای بیقید و شرط مجلس شورا خودداری کرد و حمایت از مجلس را منوط به انطباق کامل مصوبات آن با موازین شرع شمرد. وجهه نظر انتقادیش نسبت به مشروطه همسو با آراء شیخ فضل الله نوری بود و وقتی شیخ در حرم حضرت عبدالعظیم متحصن شد، مجدانه به حمایت از او برخاست.
تعامل و تقابل با آخوند
- تعامل با آخوند علیه مسیو نوز بلژیکی: نخستین ورود جدی این دو مرجع به سیاست، حمایتشان از عزل نوز بود. آخوند و سید کاظم در جمادی الثانی ۱۳۲۳ق در جواب عریضه تعدادی از تجار، ضمن ظالم خواندن نوز، رفتار او با مردم را نادرست شمردند.[۸]
- حمایت از شرکت اسلامیه اصفهان: شرکت اسلامیه اصفهان در ۱۳۱۶ق با هدف تأمین منسوجات مورد نیاز مردم ایران و مقابله با وابستگی به خارج تاسیس شد. آقانجفی اصفهانی و برادرش آقا نورالله نجفی اصفهانی از مؤسسین این شرکت بودند. علماء در حمایت از این شرکت و ترغیب مردم به محصولات داخلی، بیانیههایی صادر کردند. هشت تن از مراجع تقلید و علمای بزرگ به نامهای آخوند خراسانی، سیداسماعیل بن سیدصدرالدین عاملی، حاج میرزا حسین نوری، حاج میرزا خلیل، سیدمحمد کاظم یزدی، محمد غروی شربیانی، محمدحسین مامقانی و شیخ الشریعه اصفهانی، پشتیبانی خود را از ایجاد این شرکت اعلام کردند.
- ورود روسیه و انگلیس به خاک ایران: پس از تقابل سید و آخوند در مشروطه، در جریان اولتیماتوم روسیه به دولت ایران و ورود نیروهای روسی به آذربایحان و در پی آن ورود نیروهای انگلیسی به جنوب ایران، آخوند تصمیم گرفت به همراه مقلدانش برای بیرون راندن بیگانگان وارد ایران شود. در این جریان علمای عتبات برای همراهی آخوند اعلام آمادگی کردند. در ابتدا سید یزدی با آخوند همراه نشد. اما بعدها سید از ادامه مشی سیاسی خویش دست کشید و به صف یکپارچه و همبسته علما پیوست و احکامی در وجوب جهاد علیه کفار اشغالگر و جلوگیری از تهاجم صلیبیان انتشار داد.
تقابل
حیات سیاسی سید و آخوند دیر شکل گرفت و تقریباً هر دو در ثلث پایانی زندگی وارد معادلات سیاسی شدند. اوج تعارض این دو مرجع در جریان مشروطه و میان سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۹ بود. این تعارض خواسته یا ناخواسته مورد بهره برداری محمدعلی شاه قرار گرفت. سید کاظم یزدی بسیار کمتر از آخوند فعالیت سیاسی داشت و رفتارهای سیاسی او تنها در صدور تعداد محدودی تلگراف و بیانیه خلاصه میشد. اما به دلیل جایگاهش در مقام یک مرجع برجسته وزنه سنگینی به شمار میآمد.
آخوند خراسانی با حمایتهای عملی و نظری از اساس مشروطیت و پارلمانتاریسم حامی مشروطه بود و تا آخر عمر از آن دست نکشید.[۹]اما سید کاظم با باب شدن مفاهیمی مانند آزادی، پارلمنت، دموکراسی و... به مخالفان مشروطه پیوست.
به دلیل دوری جستن سید کاظم یزدی از عالم سیاست تا قبل از حوادث انقلاب مشروطیت، نمیتوان بدرستی مواضع وی را در برابر مسائل سیاسی-اجتماعی جامعه آن روز ایران تحلیل کرد. با عدم امضای نظامنامه قانون اساسی، سید علناً نشان داد مخالف رویه مشروطه طلبان است.
سید در پاسخ به تلگرافی از ملامحمد آملی- از هواداران شیخ فضل الله- با اشاره به مشروطه خواهان گفته بود «از تجری مبتدعین و اشاعه کفریات ملحیدن که نتیجه حرمت موهومه است، قرار مسلوب تلگراف مزید تشویش به عون الله متمنیات آنان شدنی نیست. البته دفع کفریات و حفظ عقیده و اجرای قوانین محکمه قرآنیه و شریعت ابدیه محمدیه اهم فرایض ربانیین علماء با ملاحظه جهات موجبات صلاح و صیانت دین و دماء مسلمین منظور اطلاع داده بذل مجهود شود.[۱۰]
وی همچنین در زمانی که شیخ فضل الله و هوادارانش در حرم عبدالعظیم حسنی تحصن کرده بودند تنها عالم بلندپایهای بود که از آنان قاطعانه پشتیبانی کرد. عباراتی که سید در دومین تلگراف خود به ملامحمد آملی به کار گرفته است نشان دهنده نهایت تعارض و تقابل وی با مشروطه طلبان است.
-
- این جانب در این حوادث واقعه و فتن مستحدثه ناچار سکوت را اصلح میدانسته مداخل در این قسم امور را که مستتبع بعض لوازم است بر خود روا نداشتم ولی از تواتر ناملایمات و اصغاء نشر کفر و زندقه و الحاد در سواد اعظم ایران به قدری ملول و متأثر شده که لابد شدم دیگر بر حسب وقت دیگر آنچه تکلیف الهی است ادا نمایم. مورخه بیست و دوم جمادی الاولی بر حسب لزوم تلگرافی رأساً از نجف اشرف به عنوان مخابره نمودم ان شاء الله رسید، صورت آن را لفاً ارسال میدارم امید است از اثر اهتمامات عالیه در مقام دفع کفریات شایعه برآمده منشأ آن که حریت موهومه و بعض روزنامه جات ملعونه و مکاتیب خبیثه است به طور اصلح و انسب جلوگیری بشود که به تدریج سد ابواب طعن را بر رؤسا ملت نموده عقاید عامه مسلیم محفوظ بماند. الاحقر محمد کاظم الطباطبایی به تاریخ ۲۳ شهر جمادی الاول ۱۳۲۵[۱۱]
سید کاظم در این تلگرافها و سایر بیانیههای خود به صورت کاملاً روشن و آشکار مشروطیت را با «کفر و زندقه و الحاد» برابر دانسته است و منشأ آن را نیز «حرمت موهومه و بعض روزنامه جات ملعونه و مکاتیب خبیثه» اعلام نموده است.
اما درست در نقطه مقابل، آخوند خراسانی تقریباً در تمامی تلگرافهای خود مجاهده در راه استقرار سلطنت مشروطه را برابر با جهاد در رکاب معصوم میداند.[۱۲]
آخوند پس از واقعه میدان توپخانه و همراهی علنی شیخ فضل الله نوری با مخالفان مشروطه نهایتاً حکم به افساد وی میدهد.[۱۳] و در تلگراف بعدی خواستار تبعید شیخ از پایتخت شد.[۱۴]
با به توپ بستن مجلس اول در ۲۳ جمادی الاول ۱۳۲۶ دوران استبداد صغیر و دور تازهای از تعارضات علما آغاز شد. آخوند خراسانی برای اعاده مشروطه تلاش فراوانی از فرستادن تلگراف تا حرمت دادن مالیات و اعلان وجوب جهاد با محمدعلیشاه کرد.[۱۵] در همین حال سید یزدی برای جلوگیری از اعاده مشروطه، فتوای حرمتش را صادر کرد. «...لذا به تمام بلاد اعلام میداریم که خواهش نمودن این امر حرام است.[۱۶]
عمدهترین حامیان سید کاظم، ایلهای عرب شیعی اطراف نجف و کربلا بودند که «هر روز به شیوه عرب هوسه میکردند و شعرهایی در دشنام به مشروطه میخواندند»[۱۷]
دو دستگی شیعیان نجف حتی در مقاطعی موجب شد که شخص آخوند و سید کاظم که غالباً در عرصه عمومی با احترام از یکدیگر یاد میکردند، به طور مستقیم در برابر هم قرار گیرند.[۱۸]
از گزارشهای روزانه عین السلطنه استنباط میشود که دو تیره شدن علمای نجف بحث داغ مجالس و محافل تهران بوده اس. وی نوشته است «خواستند سید را خارج کنند، به کوفه هم رفت؛ اما اعراب بدوی آقا را مجدداً به نجف آوردند و حاضر جنگ شدند. شب هم در خانه آخوند را آتش زدند. صبح گفتند اعراب کردهاند اما اینها منکر شدند که کسان آخوند برای اتهام ما این کار را کردند.[۱۹]همچنین احتمال داده شده که دست دولت عثمانی نیز در این مخالفت خوانی سید کاظم علیه مشروطه در میان بود که از رسیدن مشروطه ایران به خاک عثمانی بیم داشت.[۲۰]
هجمههای مشروطهطلبان به سید یزدی
به سبب مخالفت سید کاظم با مشروطیت، وی در میان مشروطهطلبان چهرهای در خور جایگاه خویش نداشت و بعد از مشروطه از او به بدی یاد شده است. ملکزاده او را «ریاکاری بینظیر» میداند که بیش از هر کس نسبت به مشروطه و مشروطهطلبان اظهار تنفر میکرد.[۲۱]وی بر این باور است که یزدی از طرف دولت عثمانی حمایت میشد و پول زیادی از سوی محمدعلی شاه برای وی ارسال شد.[۲۲] کسروی نیز معتقد بود یزدی در برابر آخوند دشمنی با مشروطه را راهی برای پیش افتادن خود میدانست و جز سود خود نمیجست و جز در پی دستگاه «آیت اللهی» نمیبود و توده و کشور و این گونه چیزها در نزد او ارج نمیداشت.[۲۳] آخوند نیز در میان مخالفان مشروطه همین جایگاه را داشت.
کنگره بزرگداشت سید محمد کاظم طباطبایی یزدی
کنگره بينالمللي صاحب عروه الوثقی با حضور علما و شخصيتهايي از ایران، عراق و لبنان روز پنجنبه 24 اسفند ماه 1391 در سالن همايشهاي مركز فقهي ائمه اطهار(ع) در قم برگزارشد.[۱]
پانویس
- ↑ ریحانة الادب، میرزا محمدعلی مدرس تبریزی، ج ۶، ص ۳۹۱
- ↑ اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۱۰، ص ۴۳
- ↑ اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۱۰، ص ۴۸
- ↑ مظفر نامدار، اسوه فقاهت و سیاست، مندرج در کتاب تأملاتی سیاسی در تاریخ تفکر اسلامی به اهتمام موسی نجفی، ج ۵، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ص ۲۶
- ↑ دولت آبادی، ج۴، ص ۱۳
- ↑ بهشتی سرشت، ص ۴۰۳
- ↑ عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، تهران، امیرکبیر، ص ۱۳۱ به نقل از سید جمالالدین اصفهانی، لباس التقوی، ص ۲-۱۵
- ↑ شریف کاشانی، ۱۳۶۲، ج۱، ص۲۵
- ↑ کفایی، ۱۳۵۹؛ ۲۷۸ به بعد
- ↑ لوایح آقا شیخ فضل الله نوری، ۱۳۶۲، ص ۴۲
- ↑ رسائل، اعلامیه ها، مکتوبات... و روزنامه شیخ شهید فضل الله نوری، ۱۳۶۲:ج۱، ص۲۵۵
- ↑ ظهیر الدوله، ۱۳۶۷، ص ۴۰۳؛ قوچانی، ۱۳۷۸، ص۴۰؛ سیاستنامه خراسانی، ۱۳۸۵؛ ص ۲۱۰
- ↑ روزنامه خورشید، س ۱،ش ۹۰، سوم ذی حجه ۱۳۲۵؛ تفرشی حسینی، ۱۳۵۱؛ ص ۶۳
- ↑ سیاست نامه خراسانی، ۱۳۸۵، ص ۱۸۰
- ↑ کلانتر باغمیشه (شرف الدوله) ص ۲۲۶؛ شریف کاشانی، ج ۱، ص ۲۲۳؛ ملکزاده، ج۴، ص ۸۳۹؛ حبل المتین کلکته، ص ۱۶،ش ۱۷، ۱۴ شوال ۱۳۲۶، ص ۱
- ↑ حبل المتین کلکته، س ۱۶،ش ۲۰، ۵ ذیقعده ۱۳۲۶، ص ۶
- ↑ کسروی، ص ۳۹۹
- ↑ ناظم الاسلام، ص ۳۱۷
- ↑ عین السلطنه، ج ۳، ص ۲۳۲۷
- ↑ همانجا؛ ملک زاده، ج ۳، ص ۵۱۲
- ↑ ملک زاده، ج۳، ص ۵۱۲
- ↑ ملک زاده؛ نیز دولت آبادی، ج۳، ص ۳۲
- ↑ کسروی، ص ۳۹۷
منابع
- سید محسن امین، اعیان الشیعه، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت
- محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب،
- مظفر نامدار، اسوه فقاهت و سیاست، منتدرج در کتاب تأملاتی سیاسی در تاریخ تفکر اسلامی به اهتمام موسی نجفی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
- عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، تهران، امیرکبیر
- رسائل، اعلامیه ها، مکتوبات... و روزنامه شیخ شهید فضل الله نوری، ۱۳۶۲
- سیاست نامه خراسانی، ۱۳۸۵
- محسن بهشتی سرشت، حسین حاتمی؛ تقابل و تعامل آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و سید محمد کاظم یزدی در جریان انقلاب مشروطه؛ فصلنامه علمی پژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا ۱۳۸۷ شماره ۷۱