جزئیات دایرکتوری

نقشه نما :: جزئیات

محمد کاظم خراسانی

چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 05:42
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

محمد کاظم خراسانی

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%DA%A9%D8%A7%D8%B8%D9%85_%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C

 

محمد کاظم خراسانی

 
 
محمدکاظم خراسانی
زادروز ۱۲۱۸ شمسی (۱۲۵۵ قمری)
درگذشت ۲۰ ذی الحجة ۱۳۲۹ق
آرامگاه نجف
محل زندگی نجف
استادان شیخ مرتضی انصاری، میرزای شیرازی
ملاهادی سبزواری، سید علی شوشتری
شاگردان سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاء عراقی
محمد حسین کاشف الغطا، حسین طباطبایی بروجردی
ميرزا محمدحسین نائینی
نقش‌های برجسته مرجع تقلید، رهبران مشروطه
آثار کفایة الاصول

ملا محمدکاظم خراسانی (۱۲۵۵ق ـ ۱۳۲۹ق)، معروف به آخوند خراسانی از مراجع تقلید و اصولیان برجسته امامی قرن چهاردهم، مؤلف کتاب مهم کفایة الاصول و از حامیان اصلی نهضت مشروطه ایران بود. او مشروطه را وسیله‌ای برای جلوگیری از ظلم و ستم به مردم می‌دانست و شرکت در این جنبش را بر همه مسلمانان واجب می‌شمرد. او بعد از به توپ بسته شدن مجلس در ۲۳ جمادی الاول ۱۳۲۶ق توسط محمدعلی شاه، حکم به جهاد و مبارزه داد.

آخوند خراسانی در طول عمر خود شاگردان و مجتهدان بسیاری تربیت کرد. او در سال ۱۳۲۹ق، در ۷۴ سالگی، درگذشت. برخی مرگ او را مشکوک دانسته‌اند.

تولد و وفات

آخوند خراسانی در سال ۱۲۱۸ شمسی (۱۲۵۵ قمری) در مشهد به دنیا آمد. پدرش، ملا حسین هروی خراسانی، اهل هرات و روحانی بود. او قبل از ولادت آخوند به مشهد هجرت کرد.[۱]

ملا محمدکاظم آخوند خراسانی در سحرگاه سه‌شنبه ۲۰ ذی الحجة ۱۳۲۹ق، در منزل خود، پس از اقامه نماز صبح در ۷۴ سالگی درگذشت.[۲] برخی مرگ او را بر اثر مسمومیت دانسته‌اند.[۳]

پس از تشییع، عبداللّه مازندرانی بر پیکر وی نماز گزارد و در مقبره میرزا حبیب اللّه رشتی واقع در صحن حرم امام علی(ع) به خاک سپرده شد.[۴]

حیات علمی

تحصیلات

ملامحمدکاظم خراسانی، علوم دینی را در مشهد نزد پدر و دیگر عالمان فراگرفت. سپس در رجب ۱۲۷۷ق برای ادامه تحصیل راهی نجف شد.[۵]

قبل از سفر به نجف، آخوند خراسانی حدود سه ماه در سبزوار در درس فلسفه حاج ملا هادی سبزواری شرکت کرد. پس از رسیدن به تهران، مدتی در مدرسه صدر ماند و نزد میرزاابوالحسن جلوه و ملا حسین خوئی، فلسفه و حکمتآموخت.[۶]

اساتید

آخوند خراسانی بیش از دو سال شاگرد شیخ مرتضی انصاری بود.[۷] استاد دیگر او، میرزای شیرازی بود که آخوند خراسانی در درس‌های عمومی و نیز در درس‌های خصوصی او شرکت می‌کرد. خراسانی چند سال نیز در درس فقه سیدعلی شوشتری، که استاد اخلاق او نیز بود[۸] شرکت کرد. شیخ راضی نجفی از دیگر اساتید آخوند در فقه و اصول بود.[۹]

تدریس

 
آخوند خراسانی در مجلس درس

وقتی میرزای شیرازی به سامراء هجرت کرد، آخوند خراسانی در نجف مدرّسی مشهور بود.[۱۰] بسیاری از شاگردان میرزا که در نجف مانده بودند، به سفارش او، در درس خراسانی که جانشین میرزای شیرازی شناخته می‌شد شرکت می‌کردند.[۱۱]

با درگذشت محمدحسن شیرازی در ۱۳۱۲ قمری و بازگشت بسیاری از حوزه سامرا به نجف و پیوستن بیشتر ایشان به درس خراسانی و نیز با رحلت عالمان معاصر وی در عتبات، به تدریج جایگاه خراسانی در مقام استاد برجسته حوزه نجف، تثبیت و درس او بزرگ‌ترین حوزه درسی نجف شناخته شد.[۱۲]

در سفرنامه‌ای که در سال ۱۳۲۳ق. نگاشته شده چنین آمده که در درس خارج فقه وی که در مسجد هندی برگزار می شده تقریباً ششصد تا هفتصد نفر حاضر می‌شده‌اند. و در درس اصول وی که در مسجد طوسی برگزار می‌شده تقریباً هزار نفر بوده‌اند.[۱۳]

خصوصیات تدریس

آخوند خراسانی در برگزاری جلسات درس، بسیار جدّی بود و با هیچ عذری درس خود را تعطیل نمی‌کرد؛ حتی در ماجرای شیوع وبا در نجف، که بیشتر درس‌های حوزهتعطیل شد، درس خود را حتی در روز درگذشت سه تن از نزدیکانش، تعطیل نکرد.[۱۴]

در برخی از سال‌ها که در نیمه نخست رجب برای زیارت به کربلا می‌رفت، در همانجا نیز درس دایر می‌کرد و در ماه رمضان نیز که درس‌های متداول حوزه تعطیل بود، مباحثی مانند اصول عقاید یا اخلاق تدریس می‌کرد.[۱۵]

خراسانی درس فقه را به زبان فارسی و درس اصول فقه را به زبان عربی می‌گفت.[۱۶]

پس از درگذشت میرزای شیرازی و رجوع برخی از مقلدان او به آخوند خراسانی، وی برای پاسخگویی به استفتائات با حضور شاگردانش، از جمله سید ابوالحسن اصفهانی، محمد حسین غروی اصفهانی، سید حسین طباطبائی بروجردی،عبدالکریم حائری یزدی، آقا ضیاءالدین عراقی، آقا حسین قمی، ميرزا محمدحسین نائینی مجلس مشورتی می‌گذاشتند.[۱۷]

شاگردان

تعداد شاگردان درس اصول آخوند خراسانی بیش از ۱۲۰۰ تن بوده است. که حدود پانصد نفر از آن‌ها، مجتهد و یا قریب به اجتهاد بودند.[۱۸]

برخی از شاگردان او عبارت‌اند از:[۱۹]

  1. ميرزا محمدحسین نائینی
  2. سید ابوالحسن اصفهانی
  3. حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی
  4. حاج آقا حسین قمی
  5. شیخ محمد حسین کاشف الغطاء
  6. شیخ محمد حسین غروی اصفهانی
  7. آقا ضیاء عراقی
  8. میرزا جوادآقا ملکی تبریزی
  9. سید احمد کربلایی
  10. سید علی آقا قاضی
  11. شیخ محمد علی شاه آبادی
  12. شیخ عبدالکریم حائری یزدی
  13. سید محمد تقی خوانساری
  14. سید صدر الدین صدر
  15. شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی
  16. سید عبدالله بهبهانی
  17. شیخ عباس قمی
  18. شیخ محمد جواد بلاغی
  19. سید محسن امین عاملی
  20. سید ابوالقاسم کاشانی
  21. سید حسن مدرس
  22. سید عبدالهادی شیرازی
  23. سید محمود شاهرودی
  24. سید محسن حکیم
  25. سید احمد خوانساری
  26. میرزا احمد کفایی
  27. آقا نورالدین عراقی
  28. سید جمال الدین گلپایگانی
  29. شیخ علی زاهد قمی
  30. آقا نجفی قوچانی
  31. آقا بزرگ تهرانی

آثار علمی

با وجود اشتغال آخوند خراسانی در سالهای پایانی عمرش به کار مرجعیت و به‌ویژه وقایع مشروطه، آثار ارزشمندی از او بر جای مانده است.

آثار خراسانی سه‌گونه است: تألیفی استدلالی، فتوایی و تقریرات درس‌هایش.

آثار تألیفی ـ استدلالی

درباره مباحث اصول، فقه و فلسفه است که مستقلا یا به صورت شرح و حاشیه بر آثار دیگران تألیف شده است.

  • بزرگ‌ترین و مشهوترین آن‌ها کفایة الاصول است که در ظرف دو سال (از ۱۳۲۱ به بعد) تألیف شده[۲۰] و از زمان تألیف تاکنون، مهم‌ترین متن درسی سطوح عالی و نیز محور مباحث بیشتر درس‌های دوره عالی(خارج) اصول در حوزه‌های علوم دینی بوده و شرح‌ها و حاشیه‌های بسیاری بر آن نوشته شده است. خراسانی از آن پس به صاحب کفایه نیز شهرت یافت و فرزندانش به کفائی مشهور شدند یا خود، این لقب را برگزیدند.[۲۱]
 
کفایه الاصول معروف‌ترین اثر آخوند خراسانی
  • اثر دیگر آخوند، الفوائد، یا رسالة الفوائد، مشتمل بر پانزده موضوع است: دو مورد فقهی، یازده مورد اصولی و دو مورد اصولی ـ کلامی.
  • یکی از آثار فقهی او حواشی و تعلیقات او بر بخش عمده المکاسب شیخ انصاری است و در محرّم ۱۳۱۹ به پایان رسیده[۲۲] و بارها چاپ شده است.
  • خراسانی چندین رساله فقهی ـ استدلالی نیز در موضوعات گوناگون تألیف کرده که شماری از آن‌ها در یک مجلد گردآوری شده و با عنوان الرسائل الفقهیة به چاپ رسیده است.
  • یکی دیگر از آثار فقهی ولی ناتمام خراسانی، کتاب‌الاجارة (رسالة فی مسئلة الاجارة) است.[۲۴]
  • شرح مبسوط خطبه اول نهج‌البلاغه نیز اثر دیگری از خراسانی است.[۲۵] که به خطا به‌نام شریعت اصفهانی چاپ شده است.

فتوایی

  • تبصرة‌المتعلمین حلّی
  • تعلیقات بر نجاة‌العباد محمدحسن نجفی(صاحب جواهر)، با نام روح‌الحیاة فی تلخیص نجاة العباد
  • حاشیه بر رساله مناسک حج شیخ انصاری
  • ذخیرة‌العباد فی یوم‌المعاد

تقریرات

  • القضاء و الشهادات (تقریرات القضاء) به قلم فرزندش، میرزامحمد آقازاده.[۲۶]
  • بسیاری از شاگردان خراسانی، تقریرات درس‌های فقه و اصول او را نوشته‌اند که نام برخی از آن‌ها مشخص نیست.[۲۷]

حیات سیاسی

آخوند خراسانی به امور سیاسی و اجتماعی کشورهای اسلامی، به‌ویژه کشور شیعی ایران، حساس بود. مواضع صریح او در حمایت از نهضت مشروطه ایران و نیز تصمیم جدی او برای حرکت به سوی ایران برای دفاع در برابر اشغال بخش‌هایی از آن، حساسیت او را به استبداد و استعمار، نشان می‌دهد.

با بررسی مواضع و رفتارهای سیاسی ملا محمدکاظم خراسانی، اقدامات و مبارزات او در چهار جبهه تقسیم می‌شود:

  1. جبهه مبارزه با استبداد و حاکمان مستبد و کوشش برای تغییر حکومت از استبدادی به مشروطه؛
  2. جبهه مقابله با کسانی که با بیرق مشروعه‌خواهی با مشروطیت درافتادند؛
  3. جبهه مبارزه با برخی از سردمداران مشروطه که به بهانه مشروطیت، احکام شرعی را نادیده می‌گرفتند؛
  4. جبهه مبارزه با بیگانگان و دفاع از کشور ایران در برابر تجاوز آنان.[۲۸]

آخوند و مشروطه

آخوند خراسانی مشروطه را به خوبی می‌شناخت ولی چون انقلاب را در حال شکل‌گیری و وقوع آن را حتمی می‌دید برای آنکه آن را در مسیر آموزه‌های دینی هدایت کند تا مانند جنبش‌های انقلابی پس از رنسانس در اروپا گرایش ضددینی نیابد، با هوشمندی و درایت وارد آن شد.[۲۹]

خراسانی در پی‌ریزی و شکل‌گیری اولیه جنبش مشروطه نقشی نداشت. به دنبال اوضاع نابسامان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران و تشدید ناآرامی‌ها و تنش‌ها میان دولت و مخالفان در تهران، از آخوند برای گام پیش نهادن و پشتیبانی از جنبش، درخواستهای فراوانی صورت گرفت، از جمله از جانب برخی عالمانی که بعداً با مشروطه به مخالفت برخاستند.

از نخستین اقدامات آخوند خراسانی در این عرصه، اعلامیه مشترک او با سه عالم بزرگ دیگر، محمد شربیانی، محمدحسن مامقانی و میرزاحسین خلیلی تهرانی در ۲۱ جمادی الآخر ۱۳۲۱ است که در آن، با اظهار نارضایتی شدید از عملکرد صدراعظم مظفرالدین‌ شاه، میرزاعلی‌اصغر خان امین‌السلطان، او را مسبب اصلی همه مفاسد و مسلط کردن اجانب بر کشور دانسته و تکفیر کرده‌اند.[۳۰]

آخوند خراسانی به نظام مشروطه به عنوان وسیله ای برای جلوگیری از ظلم و ستم به مردم، می‌نگریست و شرکت در جنبش را بر همه مسلمین واجب می‌شمرد. خراسانی در نامه ای به یکی از وعّاظ تهران نوشته: "غرض ما از این همه زحمت، ترضیه حال رعیّت، و رفع ظلم از آنان، و اعانه مظلوم، و امر به معروف و نهی از منکر و غیرها از قوانین اسلامیه نافعه للقوم بوده است."

البته بعضی علمای مشهور با مشروطیت مخالفت داشتند مثل سید کاظم یزدی، یا شیخ فضل الله نوری که در آغاز نهضت با آزادیخواهان همراه بود ولی در ادامه به خاطر اینکه می‌دید نهضت منحرف شده است، مخالفت خود را با مشروطه اعلام کرد.

نائینی از شاگردان آخوند خراسانی در جواب مخالفان مشروطه، کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله را که آخوند نیز تقریظی بر آن نگاشته، تالیف کرده است.

مشروطه پیروز شد و مظفرالدین شاه در جمادی الثانی ۱۳۲۴، مرداد ۱۲۸۴، مشروطه را پذیرفت و دستور داد سریعاً مجلس تشکیل شود که نخستین جلسه در ۱۴ مهر ۱۲۸۵ برگزار شد.

در مواردی از خراسانی راجع به قانون مشروطه سوال شده است از جمله: درباره نظام ملّی (قانون نظام وظیفه عمومی) و مورد دیگر در جریان موافقتنامه اوت ۱۹۰۷ روس و انگلیس بود که آخوند طی نامه ای نمایندگان را به اجرای قوانین اسلامی و پرداخت بدهی‌های کشور و فقر زدایی سفارش کرد.

بعد از به توپ بسته شدن مجلس در ۲۳ جمادی الاول ۱۳۲۶ق توسط محمدعلی شاه، آخوند خراسانی، حکم به جهاد و مبارزه داد و در نهایت مشروطه خواهان قدرت را بدست گرفتند، اما بعد از اندک زمانی ناچار آخوند خراسانی مجبور به جبهه گیری علیه مشروطه شد، از جمله کارهای خلاف سران مشروطه: اعدام شیخ فضل الله نوری، در مجله حبل المتین به اسلام و روحانیون توهین و فحاشی شده بود که آخوند تلگرافی ارسال نمود و خواستار توقیف این روزنامه شد، تبعید ملا قربانعلی زنجانی از مجتهدین و ترور بهبهانی که گفته می شد به دستور تقی زاده بوده است.

موردی که آخوند خراسانی به مبارزه با آن پرداخت و تا وفاتش نیز درگیر آن بود، مبارزه با حضور سربازان روس در ایران بود، با اینکه حدود ده ماه از تشکیل مجلس دوم می‌گذشت ولی برای خروج روس‌ها از کشور اقدامی نشده بود، بنابراین آخوند خراسانی طی پیامی به مردم ایران آن‌ها را از خرید اجناس روسی برحذر داشت.

در نهایت وقتی مجلس جلوی روسیه ایستاد، در اواخر سال ۱۳۲۸ق، روسیه شمال ایران تا قزوین را اشغال کرد. خراسانی نیز تمام دروس خود را تعطیل کرد و به پیروی از ایشان درس‌های نجف تعطیل شد و تصمیم گرفته شد تا اجناس روسی تحریم شود و با اعزام طلاب و عشایر نجف به ایران، آماده جهاد با روسیه گردند.

بسیاری از علماء نجف، کربلا و کاظمین خود را برای سفر آماده کرده بودند و قرار بود شب چهارشنبه ۲۱ ذیحجه ۱۳۲۹ از نجف به مسجد سهله برای دعا و مناجات بروند و سپس راهی ایران شوند که مرگ آخوند خراسانی در این روز، مجال برای این کار را نداد.[۳۱]

فعالیت‌های اجتماعی

آخوند خراسانی در نجف سه مدرسه علمیه بنا کرد: بزرگ (تاریخ بنا: ۱۳۲۱)، متوسط (تاریخ بنا: ۱۳۲۶) و کوچک (تاریخ بنا: ۱۳۲۸)،[۳۲] همچنین به تأسیس چند مدرسه علوم جدید نیز در نجف، کربلا و بغداد، که بیشتر محصلان آن‌ها ایرانیان بودند و زبان فارسی نیز از مواد درسی بود، کمک کرد.[۳۳]

ملامحمدکاظم آخوند خراسانی برای ترویج تعالیم دینی به تأسیس و انتشار چند نشریه در نجف کمک بسیار کرد، از جمله مجله العلم به عربی، که شاگردش سید هبة الدین شهرستانی مؤسس آن بود و مجله فارسی نجف‌اشرف به همت تنی چند از شاگردانش.[۳۴]

سیره اخلاقی

کسانی که آخوند خراسانی را از نزدیک می‌شناختند او را پرهیزکار، شجاع، باهوش، نیک‌ گفتار، گشاده‌روی و در عین حال با هیبت معرفی کرده‌اند. سلامت نفس، سعه صدر و گذشت وی نیز زبانزد بوده است.

زندگی خراسانی در دوره تحصیل، همراه با سختی معیشت و پس از آن نیز زاهدانه گزارش شده و گفته‌اند با اینکه او برای دیگران، حتی مخالفانش، بسیار باسخاوت و گشاده‌دست بود ولی درباره معیشت خود و فرزندانش سختگیر بود و ازوجوهات شرعی نیز استفاده نمی‌کرد.[۳۵]

همسران و فرزندان

آخوند خراسانی به هنگام تحصیل در مشهد در سن هفده سالگی ازدواج کرد، از او صاحب پسری شد ولی از دنیا رفت. همسر آخوند به هنگام وضع حمل دوم، همراه با فرزندش درگذشت. آخوند خراسانی سالیان طولانی مجرد زیست و به پیشنهاد استادش میرزای شیرازی برای بار دوم ازدواج کرد. او از همسر دوم دارای چهار فرزند شد: سه پسر به نام‌های مهدی، محمد و احمد و یک دختر به نام زهرا. همسر دوم آخوند در سال ۱۳۱۵ق پس از یک بیماری طولانی درگذشت. آخوند برای بار سوم ازدواج کرد و از همسر سوم صاحب دو پسر به نام‌های حسین و حسن شد. همسر سوم آخوند در سال ۱۳۲۲ به وبا مبتلا شد و از دنیا رفت. آخوند برای چهارمین بار ازدواج کرد. چهارمین و آخرین همسر آخوند سالها پس از وی زنده بود و در سن نود سالگی درگذشت.

فرزندان آخوند خراسانی

  1. مهدی کفائی خراسانی: اولین فرزند آخوند بود که در اداره شئون اجتماعی وی نقش مؤثر داشت.
  2. محمد کفائی خراسانی: معروف به آقازاده دومین فرزند آخوند بود. او که از علمای نجف بود در محرم ۱۳۲۵ق از نجف به مشهد مهاجرت کرد و در رأس حوزه علمیه خراسان قرار گرفت. وی سرانجام در واقعه مسجد گوهرشاددستگیر شد و به طرز مشکوکی در تهران درگذشت.
  3. احمد کفائی خراسانی: سومین پسر آخوند بود او از نزدیک‌ترین مشاوران محمد تقی شیرازی و از مبارزان علیه استعمار انگلیس در عراق بود و به همین خاطر دو بار به اعدام محکوم شد. احمد کفائی خراسانی در سال ۱۳۴۲ق به مشهد هجرت کرد و پس از درگذشت برادرش محمد کفائی، زعامت حوزه علمیه خراسان را برعهده گرفت.
  4. حسین کفائی خراسانی: چهارمین فرزند آخوند بود که پس از رحلت برادر بزرگش مهدی خراسانی متصدی مدارس سه گانه آخوند خراسانی در نجف شد.
  5. حسن کفائی خراسانی: پنجمین فرزند آخوند بود که در مجلس مؤسسان اول حضور داشت، شش دوره نماینده مردم مشهد در مجلس شورای ملی بود و به عنوان سناتور خراسان به مجلس سنا رفت.[۳۶]
  6. تنها دختر آخوند به نام زهرا همسر میرزا اسماعیل رشتی و عروس میرزا حبیب الله رشتی بود.[۳۷]

بزرگداشت‌ها

همزمان با صدمین سالگرد درگذشت آخوند خراسانی، ۲۳ آذر ۱۳۹۰ شمسی کنگره بین‌المللی بزرگداشت آخوند خراسانی به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در قم برگزار گردید.[۳۸]

پانویس

  1. پرش به بالا کفائی، عبدالحسین، مرگی در نور زندگانی آخوند خراسانی، ص۷۸.
  2. پرش به بالا عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ج۱، ص۶۰.
  3. پرش به بالا کفائی، عبدالحسین، مرگی در نور زندگانی آخوند خراسانی، ص۲۷۸ ـ ۲۸۱.
  4. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، طبقات‌اعلام الشیعة قسم۵، ص۶۶.
  5. پرش به بالا عبدالرحیم، المصلح المجاهد الشیخ محمدکاظم الخراسانی، ص۲۵.
  6. پرش به بالا کفائی، عبدالحسین، مرگی در نور زندگانی آخوند خراسانی، ص۳۵، ۳۸.
  7. پرش به بالا حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۳۲۴.
  8. پرش به بالا کفائی، عبدالرضا، شرح و بیانی مختصر و موجز از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، ص۱۵، ۳۰.
  9. پرش به بالا نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر، ص۱۱.
  10. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، طبقات‌اعلام الشیعة قسم۵، ص ۶۵.
  11. پرش به بالا کفائی، عبدالرضا، شرح و بیانی مختصر و موجز از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، ص۷۲۷۳.
  12. پرش به بالا شهرستانی، فاجعة حضرة آیة‌اللّه الخراسانی، ص۳۴۱.
  13. پرش به بالا بریری، نجف در سیزده سفرنامه، ص ۱۸۰.
  14. پرش به بالا کفائی، عبدالرضا، بیان و شرحی مختصر از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، ص۲۹.
  15. پرش به بالا کفائی، عبدالرضا، شرح و بیانی مختصر و موجز از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، ص۱۱۹.
  16. پرش به بالا کفائی، عبدالحسین، مرگی در نور زندگانی آخوند خراسانی، ص۱۰۳-۱۰۴.
  17. پرش به بالا کفائی، عبدالحسین، مرگی در نور زندگانی آخوند خراسانی، ص۱۰۴.
  18. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۴، ص۳۳ و ج۲، ص۱۱۱.
  19. پرش به بالا عبدالرحیم، المصلح المجاهد الشیخ محمدکاظم الخراسانی، ص۳۵-۳۶.
  20. پرش به بالا مختاری، نقد تصحیح فوائد الاصول آخوند خراسانی، ص۱۵۳.
  21. پرش به بالا بامداد، شرح حال رجال ایران، ج۴، ص۱.
  22. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج۶، ص۲۲۰.
  23. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج۴، ص۴۱۲.
  24. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج۱، ص۱۲۲.
  25. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج۷، ص۱۹۹ و ج۱۳، ص۲۱۷ و ج۱۴، ص۱۴۴.
  26. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج۱۷، ص۱۴۲ ـ ۱۴۳.
  27. پرش به بالا آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج۴، ص۳۶۷.
  28. پرش به بالا حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، ص۱۲۳.
  29. پرش به بالا کفائی، عبدالرضا، شرح و بیانی مختصر و موجز از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، ص۴۱۴۵.
  30. پرش به بالا کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۳۲۳۳.
  31. پرش به بالا ناظم زاده.
  32. پرش به بالا عبدالرحیم، المصلح المجاهد الشیخ محمدکاظم الخراسانی، ص۱۳۵-۱۳۹.
  33. پرش به بالا عبدالرحیم، المصلح المجاهد الشیخ محمدکاظم الخراسانی، ص۱۳۹ـ ۱۴۳.
  34. پرش به بالا عبدالرحیم، المصلح المجاهد الشیخ محمدکاظم الخراسانی، ص۱۴۳-۱۴۵.
  35. پرش به بالا کفائی، عبدالحسین، مرگی در نور زندگانی آخوند خراسانی، ص۳۷۶ـ ۴۰۱.
  36. پرش به بالا رجوع کنید به: کفایی، سیری در سیره علمی و عملی آخوند خراسانی، ص ۷۳، ۱۰۰
  37. پرش به بالا گفتگو با نوه آخوند خراسانی
  38. پرش به بالا کنگره آخوند خراسانی
 

منابع

  • آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف‌الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت، ۱۴۰۳ق.
  • آقابزرگ طهرانی، طبقات‌اعلام الشیعة نقباءالبشر فی‌القرن الرابع عشر، مشهد، ۱۳۸۸ش.
  • امینی، محمدهادی، معجم رجال‌الفکر والادب فی‌النجف خلال الف عام، نجف، ۱۴۱۳ق.
  • بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران، ۱۳۵۷ش.
  • بریری، ابوذر، «نجف در سیزده سفرنامه، برشی از سفرنامه های علما ومشاهیر دوره قاجار»، فصلنامه فرهنگ زیارت، سال سوم، شماره 7، تابستان ۱۳۹۰ش.
  • حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران، ۱۳۶۴ش.
  • حرزالدین، محمد حسین، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، قم، ۱۴۰۵.
  • شهرستانی، هبة‌الدین، فاجعة حضرة آیة‌اللّه الخراسانی، العلم، ج ۲، ش ۷، ۱۳۳۰
  • عاقلی، باقر، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۶۹۱۳۷۰ش.
  • عبدالرحیم، محمدعلی، المصلح المجاهد الشیخ محمدکاظم الخراسانی، نجف، ۱۳۹۲.
  • کفائی، عبدالحسین، مرگی در نور زندگانی آخوند خراسانی، تهران، ۱۳۵۹ش.
  • کفائی، عبدالرضا، بیان و شرحی مختصر از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، نشریه دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی، مشهد، ش ۳۵ و ۳۶، ۱۳۷۶ش.
  • کفائی، عبدالرضا، شرح و بیانی مختصر و موجز از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، نشریه دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی، مشهد، ۱۳۸۶ش.
  • کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، ۱۳۶۳ش.
  • نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران، ۱۳۷۸ش.
  • مختاری، رضا، نقد تصحیح فوائد الاصول آخوند خراسانی، حوزه، سال ۵، ش ۱، ۱۳۶۷ش.
  • کفایی خراسانی، عبدالرضا، سیری در سیره علمی و عملی آخوند خراسانی، بوستان کتاب، قم، ۱۳۹۰ش.

پیوند به بیرون

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
بازدید 446 دفعه

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.