جزئیات دایرکتوری

نقشه نما :: جزئیات

سید محسن طباطبائی حکیم

چهارشنبه, 05 اسفند 1394 ساعت 05:20
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

سید محسن طباطبائی حکیم

وبسایت: http://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%A6%DB%8C_%D8%AD%DA%A9%DB%8C%D9%85

 

سید محسن طباطبائی حکیم

 
 
آیت الله سید محسن حکیم
حکیم.jpg
شناسنامه
زادروز عید فطر ۱۳۰۶ق/۱۲۸۶ش
زادگاه نجف
تاریخ درگذشت ۲۷ ربیع الاول ۱۳۹۰ق/ ۱۳۴۹ش
آرامگاه نجف،مسجد هندی
اطلاعات علمی و مذهبی
استادان محمدکاظم خراسانی، آقا ضیاء عراقی
میرزا محمدحسین نائینی، سید ابوتراب خوانساری
شاگردان حسین وحید خراسانی، سید محمد باقر صدر
محمد تقی جعفری، سید مصطفی خمینی
کتاب‌ها مستمسک العروة الوثقی، حقائق‌الاصول
نهج‌الفقاهة،منهاج‌الصالحین

سید محسن طباطبائی حکیم (۱۳۰۶ق/۱۲۸۶ش ـ ۱۳۹۰ق/۱۳۴۹ش)، مرجع تقلید شیعیان در قرن ۱۴ قمری، اهل عراق و ساکن نجف. او بعد از درگذشت آيت الله بروجردی، یکی از مهمترین مراجع تقلید شیعه به شمار می‌آمد. او در راستای مقابله با کمونیسم در عراق، عضویت در حزب کمونیست را تحریم و در راستای گسترش فعالیت‌های دینی،جماعت العلماء را در نجف پایه‌گذاری کرد. حکیم در جوانی و در جریان جنگ جهانی اول، در دفاع از عثمانی، فرماندهی بخشی از عراقیان را بر عهده داشت. از اقدامات مهم او تأسیس کتابخانه‌های متعدد در نقاط مختلف دنیاست. کتاب مستمسک العروة الوثقی مهمترین اثر فقهی اوست که در حوزه‌های علمیه مورد توجه مجتهدان است.

تعدادی از فرزندان سید محسن حکیم، توسط رژیم بعث عراق زندانی و کشته شدند. سید محمد باقر حکیم مشهورترین فرزند اوست که در سال ۱۳۸۲ش در حادثه‌ای تروریستی در نجف به شهادت رسید.

زندگینامه و تحصیلات

سید محسن حکیم در عید فطر ۱۳۰۶ق (۱۰ خرداد ۱۲۸۶ش) در نجف در خاندانی که در عراق شهرت فراوان داشت، به دنیا آمد. پدرش، مهدی ‌بن صالح طباطبائی نجفی، مشهور به سید مهدی حکیم،[۱] عالم دینی بود. سید محسن در شش سالگی پدرش را از دست داد و برادر بزرگش، سید محمود، سرپرستی او را بر عهده گرفت.[۲][۳]

آیت الله حکیم.jpg
 

حکیم از هفت سالگی قرائت قرآن و خواندن و نوشتن، و از نُه سالگی تحصیل علوم دینی را آغاز کرد. درس‌های مقدماتی، مانند ادبیات عرب و منطق و برخی متوناصول فقه (مانند قوانین و معالم) و برخی متون فقهی (مانند شرایع و لمعه) را نزد برادرش، سید محمود، و دروس مقاطع بالاتر را نزد بزرگانی چون صادق جواهری وصادق بهبهانی خواند.

اساتید

حکیم در ۱۳۲۷ق، فراگیری دروس عالی حوزه (دوره خارج) را آغاز کرد و نزد آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، آقاضیاء عراقی، شیخ علی جواهری، میرزا محمدحسین نائینی و سید ابوتراب خوانساری، فقه و اصول و رجال را فراگرفت و به درجه اجتهاد رسید. در اخلاق، از سیدمحمدسعید حبّوبی، باقر قاموسی، سید علی قاضی و شیخ علی قمی بهره برد.[۴]

شاگردان

حکیم از ۱۳۳۳ق، تدریس دوره سطح حوزه و از ۱۳۳۷ق، تدریس دوره خارج فقه و اصول را آغاز کرد و در بیش از نیم قرن تدریس، شاگردان فراوانی تربیت کرد. شماری از شاگردان او عبارتند از:[۵]

آثار علمی

سید محسن حکیم بیش از چهل اثر از خود به جای گذاشته که برخی از آنها تألیف و برخی شرح یا حاشیه‌اند.[۶]

دوران مرجعیت

 
سید ابوالقاسم خویی، سید محسن طباطبایی حکیم، سید محمود شاهرودی و سیدعلی تبریزی.

پس از درگذشت میرزا محمدحسین نائینی (۱۳۱۵ش)، برخی مقلدان او به سید محسن حکیم رجوع کردند و پس از درگذشت سید ابوالحسن اصفهانی (۱۳۲۵ش)، مرجعیت او تثبیت شد و پس از درگذشتِ آیت الله بروجردی (۱۳۴۰ش)، سید محسن حکیم مرجع علی الاطلاق شد.[۷]

اقدامات فرهنگی - اجتماعی

شماری از اقدامات حکیم عبارتند از:[۸]

  • احداث یا بازسازی و مرمت ده‌ها مسجد، حسینیه و بنای فرهنگی.
  • تأسیس کتابخانه‌ای عمومی در نجف به نام مکتبة آیة اللّه الحکیم العامة و به‌تدریج، ایجاد شعبه‌هایی از آن در برخی شهرهای عراق و نیز در کشورهایی چوناندونزی، ایران، بحرین، پاکستان، سوریه، لبنان، مصر و هند.
  • پشتیبانی مادی و معنوی از نشریاتی مانند الاضواء، رسالة الاسلام، النجف، الایمان، الثقافة الاسلامیة و سلسله کتاب‌ها و جزوه‌هایی با عنوان «مِنْ هُدَی النجف».
  • حمایت از نویسندگان، خطیبان، ادیبان و شاعرانی که فرهنگ اسلامی را گسترش می‌دادند و با اندیشه‌های الحادی و کمونیستی یا انحرافی مقابله می‌کردند.
  • فرستادن هیئتی به هند برای رفع اختلاف میان عالمان.
  • موضع‌گیری در اعتراض به قتل‌عام مسلمانان پاکستان.
  • پشتیبانی از تأسیس المجلس الاسلامی الشیعی الاعلی در لبنان.
  • موضع‌گیری درباره اخوان‌المسلمین مصر.

ساماندهی حوزه

آیت الله حکیم 3.jpg
 

برخی از اقدامات سید محسن حکیم عبارتند از:[۹]

  • برنامه‌ریزی و تلاش با هدف افزایش شمار طلاب؛ چنانکه شمار طلاب فقط در حوزه علمیه نجف، از ۱۲۰۰ تن به حدود هشت هزار نفر رسید.
  • تأسیس مدرسه علوم اسلامی و غنابخشیدن به دروس حوزه با برقراری درس‌هایی چون فلسفه، کلام، تفسیر و اقتصاد.
  • برنامه‌ریزی برای آشنا شدن طلاب با اندیشه‌های الحادی مانند مارکسیسم، و توجه دادن بزرگان حوزه به خطر آنها.
  • تمرکززدایی از حوزه و گسترش حوزه‌های علمیه در شهرها و مناطق دوردست و سایر کشورها مانند پاکستان، عربستان و کشورهای افریقایی.
  • اهتمام به تسهیلات و ملزومات تحصیل و اسکان طلاب خارجی؛ از جمله اختصاص مدرسه‌ای در نجف به طلاب هندی و مدرسه‌ای به طلاب افغان و تبتی.

شرکت در جهاد

سال ۱۳۳۲ق مصادف با جنگ جهانی اول بود. هر چند شیعیان همواره از بی‌مهری دولت عثمانی رنج می‌بردند، اما این مسئله هرگز آنان را از انجام وظیفه بازنداشت و فقیهان بزرگ نجف، جهاد با کافران بریتانیایی را واجب خواندند[۱۰]و خود پیش‌تر از دیگران رهسپار جبهه‌های نبرد شدند.

سید محسن حکیم، از طرف سید محمد سعید حبوبی فرماندهی جبهه راست شعیبیه را بر عهده داشت. تحت این عنوان هدایای مردمی و کمک‌های دولت عثمانی، به سمت سید محسن روانه شد. نهایتاً با هجوم سنگین نیروهای بریتانیا، مجاهدان شکست خورده و ناصریه سقوط کرد.[۱۱]

مبارزه با کمونیسم

پس از کودتای عبدالکریم قاسم در عراق و به قدرت رسیدن او در ۱۳۳۷ش، زمینه مناسبی برای ترویج افکار کمونیستی و تصویب قوانین ناسازگار با احکام فقهی فراهم شد. آیت الله حکیم رسماً به تصویب این قوانین اعتراض کرد و عالمان و خطیبان را به آگاه کردن مردم از ماهیت ضددینی آن فراخواند. او همچنین با صدور دو فتوای تاریخی در ۱۳۳۸ش، پیوستن به حزب کمونیست را شرعاً غیرمجاز و در حکم کفر و الحاد یا ترویج کفر و الحاد دانست. در پی این فتوا، دیگر عالمان نجف هم فتواهای مشابه دادند و سرانجام عبدالکریم قاسم را به عذرخواهی واداشتند.[۱۲]

فعالیت‌های سیاسی داخل عراق

  • تأسیس و تثبیت جماعت العلماء فی النجف الاشرف.
  • سفر به بغداد در ۱۳۴۲ش در اعتراض به رژیم بعثی حکومت عبدالسلام عارف و حبس و شکنجه مخالفان.
  • اعتراض شدید به سیاست طایفه‌گرایی، تبعیض مذهبی و تفرقه‌افکنی.
  • اعتراض به تصویب قانون ملی‌سازی برخی از شرکت‌های تجاری در ۱۳۴۳ش که به تضعیف قدرت مالی شیعیان می‌انجامید.
  • واکنش شدید به تصمیم حکومت عبدالسلام عارف در سرکوب کردهای شمال عراق. وی با فتوا به جایز نبودن جنگ با کردها، از کشتار آنان جلوگیری کرد.[۱۳]

فعالیت‌ها نسبت به مسلمانان جهان

 
تلگراف آیت الله حکیم به جمال عبدالناصر

در مسائل خارجی، حکیم به مسئله فلسطین حساسیت ویژه‌ای نشان می‌داد. او در برابر تهاجم صهیونیست‌ها به فلسطین در سال ۱۳۴۶ش، همه مسلمانان را به ایستادگی و بسیج امکانات فراخواند، به رسمیت شناختن اسرائیل از جانب حکومت وقت ایران را محکوم کرد و در حادثه آتش زدن مسجدالاقصی در ۱۳۴۸ش، با صدور بیانیه‌ای، مسئولیت شرعی و تاریخی مسلمانان را در برابر صهیونیست‌ها یادآور شد.[۱۴]

در جریان محکومیت سید قطب (از رهبران جنبش اسلامی مصر) از سوی نظام جمال عبدالناصر، آیت الله حکیم در ششم جمادی الاول ۱۳۸۶ق با ارسال تلگرافی خطاب به جمال عبدالناصر، خواستار لغو حکم اعدام وی شد.

مواضع حکیم در مواجهه با رویدادهای ایران

آیت‌اللّه حکیم در برخی از رویدادهای سیاسی ایران، مخالفت خود را با عملکرد حکومت محمدرضا پهلوی نشان داد؛ از جمله:[۱۵]

  • واکنش شدید به تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی.
  • اظهار تأثر شدید از کشتار شماری از طلاب مدرسه فیضیه و ارائه این پیشنهاد که علما دسته‌جمعی به عتبات مهاجرت کنند تا او بتواند رأی صریح خود را درباره دولت ایران صادر کند. امام خمینی و شماری دیگر از علمای قم در پاسخ به این پیشنهاد، مهاجرت را به صلاح ندانستند و حضور در ایران را ضروری قلمداد کردند.
  • محکومیت حادثه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ش و اعلام ناتوانی حکومت ایران در اداره مملکت.

حسینعلی منتظری معتقد است که ذهن آیت الله حکیم را نسبت به امام خمینی مغشوش کرده بودند و آیت الله حکیم با امام همکاری و همراهی نمی‌کرد.[یادداشت ۱]

فرزندان

آیت الله حکیم، ده پسر و چهار دختر داشت. یوسف، محمدرضا، محمدمهدی، کاظم، محمدباقر، عبدالهادی، عبدالصاحب، علاءالدین، عبدالعزیز، و محمدحسین، پسران او هستند.

 
مرقد آیت الله حکیم در کتابخانه

وفات

پس از کودتای حسن‌البکر، فشارهای حزب بعث بر آیت‌اللّه حکیم بیشتر شد و حزب بعث تلاش کرد او را وادار به تسلیم کند. سال‌های پایانی زندگی حکیم با حبس خانگی و سختگیری بر حوزه علمیه و شیعیان عراق و مقاومت وی همراه بود.[۱۶]

سید محسن طباطبائی حکیم در سن ۸۴ سالگی، بر اثر بیماری، در ۲۷ ربیع الاول ۱۳۹۰ق در بغداد درگذشت. پیکر او از بغداد تا کربلا و سپس تا نجف تشییع شد و در مقبره‌ای که خود در کنار کتابخانه‌اش آماده کرده بود به خاک سپرده شد.[۱۷]

یادداشت‌ها

  1. پرش به بالا حسینی ‌اشکوری، الامام الحکیم، ج ۱، ص ۱۷ ـ ۲۱.
  2. پرش به بالا باقری ‌بیدهندی، ج ۱، ص ۶۳.
  3. پرش به بالا صفاء الدین تبرائیان، امام حکیم، ۱۳۹۰، ص ۲۶.
  4. پرش به بالا عدنان ابراهیم سراج، ج ۱، ص ۲۷ ـ ۲۸.
  5. پرش به بالا فیاض‌ حسینی، ج ۱، ص ۲۱ ـ ۲۹؛ تبرائیان، مرجع عصر،ص ۱۸۲.
  6. پرش به بالا باقری ‌بیدهندی، ج ۱، ص ۶۵ ـ ۶۸
  7. پرش به بالا بامداد، ج ۵، ص ۱۹۰
  8. پرش به بالا حکیم، ج ۱، ص ۳۴ـ۳۵؛ فیاض‌ حسینی، ج ۱، ص ۳۷ ـ ۳۹.
  9. پرش به بالا بَهادلی، ج ۱، ص ۳۴۲.
  10. پرش به بالا علوی، ص ۶۷ ـ ۷۳.
  11. پرش به بالا حسینی اشکوری، ترجمه، ص ۹ ـ ۹۱.
  12. پرش به بالا فیاض‌ حسینی، ج ۱، ص ۶۷ ـ ۶۹؛ عدنان ابراهیم سراج، ج ۱، ص ۲۱۷.
  13. پرش به بالا عدنان ابراهیم سراج، ج ۱، ص ۱۱۶ ـ ۱۱۸؛ بیاتی، ج ۱، ص ۵۵۱.
  14. پرش به بالا فیاض‌ حسینی، ج ۱، ص ۸۶ ـ ۹۴.
  15. پرش به بالا باقری ‌بیدهندی، ج ۱، ص ۷۲؛ دوانی، ج ۳، ص ۴۴ ـ ۴۶.
  16. پرش به بالا تبرّائیان، احیاگر حوزه، ج ۱، ص ۲۸۱ ـ ۵۶۲.
  17. پرش به بالا محمدحسین علی‌صغیر، ج ۱، ص ۱۶۲ ـ ۱۶۵.

یادداشت‌ها

  1. پرش به بالا «آیت الله حکیم آن وقت تقریبا مرجع عمده ایران بود و با توجه به ارتباط حکومت ایران با ایشان ذهن ایشان را نسبت به آقای خمینی مغشوش کرده بودند؛ من یادم هست یک بار آقای شیخ عبدالجلیل جلیلی کرمانشاهی که از طرفداران آقای خمینی بود گفت: من رفتم به آقای حکیم اعتراض کردم که آقا شما چرا نسبت به آقای خمینی موضع همکاری و همراهی ندارید؟ آقای حکیم گفت نامه‌ها را بیاورید، ۲۷ تا نامه از ۲۷ نفر از علمای مهم شهرستان‌ها پیش آقای حکیم بود که در آن‌ها نوشته بودند شما گول حرف‌های آقای خمینی را نخورید، این‌ها یک عده نهضتی‌ها و بچه‌ها هستند که اطراف ایشان را گرفته‌اند!» ر.ک: خاطرات آیت الله منتظری، ج ۱، ص ۲۵۹.

منابع

  • باقری ‌بیدهندی، ناصر، نجوم امت: آیت‌اللّه العظمی حاج سید محسن حکیم، نور علم، دوره۲، ش۲، دی ۱۳۶۶ش.
  • بامداد، مهدی، شرح‌حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران، ۱۳۵۷ش.
  • بَهادلی، علی احمد، الحوزة العلمیة فی‌النجف: معالمها و حرکتها الاصلاحیة، بیروت، ۱۴۱۳ق.
  • بیاتی، حامد، المرجعیة الدینیة و دورها القیادی، لندن، ۲۰۰۰م.
  • تبرّائیان، صفاءالدین، احیاگر حوزه نجف، تهران، ۱۳۸۷ش.
  • تبرائیان، صفاءالدین، مرجع عصر آیت الله حكیم به روایت تصویر، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۹ش.
  • حسینی ‌اشکوری، احمد، الامام الحکیم السیدمحسن الطباطبائی، نجف، ۱۳۸۴ق.
  • حسینی ‌اشکوری، احمد، الامام الحکیم السیدمحسن الطباطبائی، ترجمه مصباح نجفی.
  • حکیم، محمدباقر، مرجعیة الامام الحکیم قدّس سرّه: نظرة تحلیلیة شاملة.
  • دوّانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، ۱۳۶۰ش.
  • عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم، بیروت، ۱۴۱۴ق.
  • علوی، حسن، الشیعه و الحکومه القومیه فی العراق.
  • فیاض‌حسینی، هاشم، الامام المجاهد السیدمحسن الحکیم، لندن، ۱۹۹۹م.
  • محمدحسین علی‌صغیر، اساطین المرجعیة العُلیا فی النجف الاشرف، بیروت، ۱۴۲۴ق.

پیوند به بیرون

 
 
 

آنچه را که دنبالش بودید را یافتید؟

 
 
 
 
بازدید 620 دفعه

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.