سید حسین طباطبائی بروجردی
سید حسین طباطبائی بروجردی
برای اثباتپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. لطفاً با توجه به شیوهٔ ویکیشیعه برای ارجاع به منابع با ارایهٔ منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید. مطالب بیمنبع را میتوان به چالشکشید و حذف کرد. |
اطلاعات فردی | |
---|---|
تاریخ تولد | صفر ۱۲۹۲قمری |
زادگاه | بروجرد |
محل زندگی | بروجرد، اصفهان، نجف، قم |
تاریخ وفات | شوال ۱۳۸۰قمری |
محل دفن | مسجد اعظم |
شهر وفات | قم |
اطلاعات علمی | |
استادان | سید محمد باقر درچه ای • میرزا ابوالمعالی کلباسی • سید محمدتقی مدرس • آخوند کاشی • جهانگیرخان قشقایی •آخوند خراسانی • سیدمحمدکاظم یزدی • شریعت اصفهانی |
شاگردان | امام خمینی • گلپایگانی • منتظری • سیستانی • صافی گلپایگانی • فاضل لنکرانی • مکارم شیرازی • شبیری زنجانیو... |
اجازه روایت از | آخوند خراسانی • شیخ الشریعه اصفهانی • آقا نجفی اصفهانی • سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی • آقابزرگ تهرانی• علم الهدی ملایری. |
اجازه اجتهاد از | آخوند خراسانی • شیخ الشریعه اصفهانی • سید ابوالقاسم دهکردی |
تالیفات | جامع احادیث الشیعة • انیس المقلدین • صراط النجاة • توضیح المسائل • بیوت الشیعة • حاشیة علی وسائل الشیعة و... |
سایر | مرجع تقلید |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
سیاسی | حمایت از فلسطین • مخالفت با تغییر خط • مبارزه بابهاییت |
اجتماعی | حمایت از محرومان • تأسیس مراکز اسلامی در کشورهای مختلف • ایجاد بناهای مذهبی و علمی • اعزام مبلغ به خارج از ایران • رونق بخشیدن به حوزه علمیه قم • تلاش برای تقریب مذاهب اسلامی |
سید حسین طباطبائی بروجردی (۱۲۹۲ - ۱۳۸۰ قمری/۱۲۵۴ - ۱۳۴۰ شمسی)؛ از مراجع تقلید بزرگ شیعهدر قرن چهاردهم قمری که هفده سال زعیم حوزه علمیه قم و پانزده سال مرجع عام شیعیان جهان بود.
آیت الله بروجردی از شاگردان آخوند خراسانی بود که بعد از بازگشت از نجف در بروجرد ساکن شده بود. چند سال پس از درگذشت موسس حوزه علمیه قم، به دعوت مراجع سهگانه قم (حجت، خوانساری، صدر) به قم آمد و ریاست حوزه علمیه قم را بر عهده گرفت. پس از درگذشت سید ابوالحسن اصفهانی، بروجردی به عنوان مهمترین مرجع شیعیان شناخته شد و در سالهای دهه ۱۳۳۰ش مرجع عام شیعیان محسوب میشد.
در دوران او حوزه علمیه قم گسترش پیدا کرد و تعداد طلاب به صورت بیسابقهای افزایش یافت. با حمایتهای ایشان آثار حدیثی و فقهی متعددی احیاء و منتشر شد. مجموعه بزرگ جامع احادیث الشیعه تحت نظر او تدوین شد.
بروجردی به تقریب بین مذاهب اسلامی اعتقاد داشت و در این راستا نمایندهای برای عضویت در دارالتقریب مصر ارسال داشت. فتوای معروف محمود شلتوتبرای به رسمیت شناخته شدن فقه شیعه نزد اهل سنت نتیجه فعالیتهای آیت الله بروجردی بود.
اعزام مبلغ به مناطق مختلف ایران و خارج کشور، ایجاد مراکز بزرگ علمی و مذهبی، ساخت مساجد و مدارس در ایران و کشورهای مختلف، درخواست برای گنجاندن درس تعلیمات دینی در دوره ابتدایی مدارس ایران و ... از مهمترین اقدامات دینی، سیاسی و اجتماعی او است.
محتویات
[نهفتن]زیست نامه
ولادت و نسب
سید حسین بروجردی در صفر سال ۱۲۹۲ق در بروجرد به دنیا آمد. پدرش سید علی طباطبایی، از علمای شهر و مادرش سیده آغابیگم، دختر سید محمدعلی طباطبائی بود.[۱] نسب ایشان، با ۳۲ واسطه به امام حسن(ع) میرسد.[۲]
ازدواج
آیت الله بروجردی از همسر نخست خود، دو پسر و سه دختر داشت که همه در کودکی وفات کردند جز یکی از دختران، به نام آغا نازنین که دو سال پس از ازدواج با عموزاده خود به نام بهاء الدین طباطبائی، هنگام زایمان، وفات یافت.
ازدواج دوم ایشان با دختر حاج محمد جعفر روغنی اصفهانی بود که نتیجه این ازدواج دو دختر و دو پسر است.
همسر سوم آیت الله بروجردی نیز دختر سید عبدالواحد طباطبایی عموزاده ایشان بود.[۳]
فرزندان
- سید محمدحسن طباطبائی بروجردی در سال ۱۳۰۴ش در بروجرد متولد شد. نوشتن اکثر امور استفتائی آیت الله بروجردی به عهده ایشان بود. وی در سال ۱۳۵۶ش در شهر قمدار فانی را وداع گفت.
- سید احمد طباطبائی بروجردی در سال ۱۳۱۶ش در بروجرد متولد شد و در جوانی و در سال ۱۳۵۲ش در قم از دنیا رفت.
- آغا فاطمه احمدی طباطبایی، دختر بزرگ آیت الله بروجردی و همسر سید جعفر احمدی، بود که در سال ۱۳۷۲ش و در ۸۰ سالگی در قم درگذشت.
- آغا سکینه احمدی، دختر دوم ایشان است و در سال ۱۳۱۲ش به دنیا آمد. او همسر سید محمد حسین علوی طباطبایی بروجردی بود.
وفات
آیت الله سید حسین بروجردی در سیزدهم شوال ۱۳۸۰ق برابر با ۱۰ فروردین ۱۳۴۰ش، از دنیا رفت و پیکر ایشان تشییع و سپس با نظر آیت الله بهبهانی، محمدحسن طباطبائی بروجردی(فرزند آیت الله بروجردی)، بر جنازه پدرش نماز خواند و در مسجد اعظم به خاک سپرده شد.
در پی درگذشت آیت الله بروجردی، سفرا و نمایندگان کشورهای اسلامی ابراز همدردی کردند. کشورهای شوروی، آمریکا و انگلیس پرچمهای سفارتخانهها و کنسولگری های خود را در ایران به نشانه احترام به صورت نیمه افراشته نگه داشتند.[۴]
حیات علمی
سید حسین بروجردی در ۷ سالگی وارد مکتب خانه شد و پدرش چون پیشرفتش را دید، او را به حوزه علمیه نوربخش بروجرد برد.
وی در سال ۱۳۱۰ق برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و در درس حاج سید محمد باقر درچه ای، میرزا ابوالمعالی کلباسی و سید محمدتقی مدرس شرکت کرد. ایشان در درسفلسفه آخوند کاشی و جهانگیرخان قشقایی نیز شرکت کرد.[۵]
بعد از چهار سال تحصیل در اصفهان، در ربیع الاول سال ۱۳۱۹ق به بروجرد مراجعت کرد.
تحصیل در نجف
سید حسین بروجردی در ۲۷ سالگی از بروجرد به نجف رفت و در درس آخوند خراسانی شرکت و نه سال از محضر درس ایشان استفاده کرد. دیگر اساتید ایشان در نجف سید کاظم یزدی و شریعت اصفهانی بودند.
اقامت در نجف
در سال ۱۳۴۵ق رئیس اداره ثبت احوال بروجرد، شخصی بهایی را به معاونت خود منصوب کرد. همچنین مراسمی با حضور زنان برهنه، در سطح شهر به راه افتاده بود. این اخبار به گوش آیت الله بروجردی رسید، ایشان به عنوان اعتراض به این اعمال، قصد مسافرت به عتبات کرد ولی فرماندار بروجرد مسئول اداره ثبت احوال را برکنار کرد. گرچه بعد از چند ماه بر اثر اعمال خلاف شرع مسئولین کشوری، به طرف عتبات رفته و در نجف ساکن گردید.
در جریان تحصن علما در قم علیه اعمال رضاشاه پهلوی، علمای نجف تصمیم گرفتند اعتراض خود را به گوش رضاشاه برسانند، بنابراین آیت الله بروجردی و شیخ احمد شاهرودی را به نماینده خود انتخاب نمودند تا با علمای قم دیدار کنند.
ولی ماموران شاه این دو عالم را در قصر شیرین دستگیر کرده و به تهران منتقل کردند. وقتی رضاشاه به دیدار آیت الله بروجردی آمد بعد از نصیحت شاه اعلام کرد قصد سفر به مشهد را دارد.
اقامت در مشهد
ایشان بعد از ماجرای دستگیری در قصر شیرین و انتقال به تهران، مستقیماً از تهران به سوی مشهد حرکت کرد و مدت ۸ماه در مشهد اقامت داشت.
به درخواست آیت الله محمد کفائی (فرزند آخوند خراسانی) و آیت الله سید حسین طباطبایی قمی، شبها در مسجد گوهرشاد، اقامه نماز جماعت نمود.
آیت الله بروجردی بعد از ۸ ماه تصمیم گرفت به بروجرد برگردد که در راه بازگشت در قم توقف نمود و شیخ عبدالکریم حائری، از ایشان خواست در قم بماند و تدریس نماید.
بازگشت به بروجرد
اصرار طبقات مختلف بروجرد و درخواستهای مکرر از آیت الله بروجردی برای بازگشت به بروجرد، باعث شد ایشان تصمیم به بازگشت بگیرد.
سید حسین بروجردی در سال ۱۳۶۴ق برای معالجه از بروجرد به تهران آمد. در این هنگام چند نفر از فقهای سرشناس حوزه علمیه قم خصوصا امام خمینی از آیت الله بروجردی جهت اقامت در قم و قبول مرجعیت شیعه و مدیریت حوزه دعوت کردند.[۶]
اقامت در قم
سرانجام ایشان در ۲۶ صفر ۱۳۶۴ق وارد قم شده و برخی علماء از جمله امام خمینی، سید محمد محقق داماد و مرتضی حائری برای نشان دادن اهمیت دروس ایشان و تشویق فضلا به حضور درآن دروس، همراه با شاگردان خود در مجالس درس ایشان حضور می یافتند.[۷]
همچنین سید صدرالدین صدر که در صحن حرم حضرت معصومه(س) اقامه نماز جماعت می کرد، جایگاه نماز خود را به آیت الله بروجردی واگذار کرد. سید محمد حجت، جایگاه تدریس خود را در اختیار وی قرار داد. سید محمد تقی خوانساری نیز به عنوان احترام در درس ایشان شرکت میکرد.[۸]
آثار علمی
کتب عربی
- ترتیب اسانید من لایحضره الفقیه
- ترتیب رجال اسانید من لایحضره الفقیه
- ترتیب اسانید امالی الصدوق
- ترتیب اسانید الخصال
- ترتیب اسانید علل الشرایع
- ترتیب اسانید تهذیب الاحکام
- ترتیب رجال اسانید التهذیب
- ترتیب اسانید ثواب الاعمال و عقاب الاعمال
- ترتیب اسانید عدة کتب
- ترتیب رجال الطوسی
- ترتیب اسانید رجال الکشی
- ترتیب اسانید رجال النجاشی
- ترتیب رجال الفهرستین
- بیوت الشیعة
- حاشیة علی رجال النجاشی
- حاشیة علی عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب
- حاشیة علی منهج المقال
- حاشیة علی وسائل الشیعة
- جامع احادیث الشیعة (۳۱ جلد)
- المهدی، علیهالسلام، فی کتب اهل السنة
- الاثار المنظومة
- حاشیة علی مجمع المسائل
- صراط النجاة
- مجمع الفروع
- حاشیة علی تبصرة المتعلمین
- انیس المقلدین
کتب فارسی
- توضیح المناسک
- توضیح المسائل
- مناسک حج
شاگردان
بعد از ورود آیت الله بروجردی به قم برخی از اساتید قم مثل امام خمینی و سید محمد رضا گلپایگانی نیز با هدف ترویج مرجعیت و تحکیم جایگاه او در درس او حاضر میشدند.برخی شاگردان آیت الله سید حسین بروجردی عبارتند از:
مرجعیت
اگر چه بسیاری از مردم و عدهای از بزرگان، در مدتی که آیت الله بروجردی در بروجرد بود، او را به عنوان مرجع تقلید خویش برگزیده بودند، دوره نخست مرجعیت ایشان به طور رسمی، با انتشار رساله عملیه آغاز شد. مراجع محلی که با آیت الله بروجردی آشنایی داشتند، مقلدان خود را به او ارجاع میدادند.
یک سال پس از اقامت آیت الله بروجردی در قم و بعد از ارتحال آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، اکثر مقلدان ایشان به آیت الله بروجردی رجوع کردند و بعد از رحلت آیت الله سید حسین طباطبائی قمی، آیت الله بروجردی، مرجع واحد جهان تشیع شد.
اجازات
اجازه نامه اجتهاد از آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی و سید ابوالقاسم دهکردی.
اجازه نامه روایی از آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی، شیخ محمدتقی اصفهانی معروف به آقا نجفی اصفهانی، سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی، آقابزرگ تهرانی و علم الهدی ملایری.
روش تدریس
روش ایشان در تدریس علم اصول، ساده گویی و کوتاه کردن مطالب و اجتناب از مباحث زائد بود.
ایشان همچون علمای سلف مثل شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، شیخ طبرسی و علامه بحرالعلوم، در علوم اسلامی دارای جامعیت بود. در فقه شیوه ای استنباطی را به کار برد. علاوه بر این، به تتبع و جستجو در اقوال پیشینیان و نظریات قدما در فقه (چه شیعه و چه سنی) می پرداخت.
او در علم رجال روشی منحصر به فرد و ابتکاری داشت. سندهای احادیث کتاب کافی، تهذیب، استبصار و... را از متون آنها جدا کرده و با دقت مطالعه میکرد و این کار دست آوردهای ارزشمندی نصیب محققان میکرد.
ویژگیهای اخلاقی
- اخلاص: او خدا را با تمام وجود باور کرده بود، هر وقت سخن از خدمات ایشان به میان میآمد، میگفت: "خلص العمل فان الناقد بصیر؛ عمل خود را خالص کن زیرا بازرس عمل بسیار بیناست."[۹]
- اشتیقاق به فراگیری علم: ایشان تا آخر عمر لحظهای دست از کسب علم و معرفت برنداشت. از ایشان نقل است که: "من از مطالعات علمی خسته نمیشوم، بلکه هرگاه از کارهای دیگر خسته میشوم، با مطالعات علمی خستگی خود را رفع میکنم."[۱۰]
- سعه صدر: او در عین قدرت و توانایی، تملک نفس نشان داده، بیمهری های مخالفان خود را با شرح صدر شگفت انگیزی نادیده میگرفت و از لغزشهای آنان صرف نظر میکرد و این خود یکی از عوامل بسیار مهم و شدید التأثیر در سازمان یافتن ریاست کامل و و بلامنازع برای او بود.[۱۱]
- اهتمام به دین: در آخرین روزهای عمرشان وقتی خبر دادند پرفسور موریس متخصص قلب، از پاریس برای معالجه ایشان به قم آمده است. ایشان را به حضور نپذیرفتند و از همراهان خواستند اتاق را مرتب کنند و شانهای به ایشان بدهند تا محاسن خود را مرتب کند و وقتی به ایشان عرض کردند، اشکالی ندارد، چون حال شما خیلی خوب نیست، گفته بود: "من امروز پیشوای مسلمین هستم، نباید در مقابل یک بیگانه به این حال باشم."[۱۲]
- مقابله با عوام زدگی: در مسائل مربوط به عزاداری امام حسین(ع) کهگاه آلوده با کارهای خلاف می شد و بعضی حاضر نیستند تذکر لازم را به این افراد بدهند، او وظیفه خود را انجام می داد و از هیچ چیز باک نداشت.[۱۳]
- کظم غیظ: آیت الله بروجردی در امور دنیایی با خود عهد کرده بود، اگر عصبانی شود یک سال تمام روزه بگیرد و یک بار که عصبانی شد، یک سال تمام (به غیر از روزهای حرام) روزه گرفت.[۱۴]
- آرزوی شهادت: آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی نقل میکند: "مرحوم آیت الله بروجردی بسیار اظهار تأسف می کردند، به سبب این که با فراهم شدن زمینه شهادت این فیض بزرگ را درک نکردند و به مقام شهادت نایل نشدند."[۱۵]
- روشن بینی: شهید مطهری میگوید: "یکی از مزایای برجسته آیت الله بروجردی که نماینده طرز تفکر روشن وی بود، علاقه مندی وی به تأسیس دبستانها و دبیرستانهای جدید تحت نظر سرپرستان متدین بود که دانش آموزان را هم علم بیاموزند و هم دین. ایشان دیانت مردم را در بیخبری و بیاطلاعی و بیسوادی جستجو نمی کرد، بلکه معتقد بود که اگر مردم عالم شوند و دین هم به طور صحیح و معقول به آنها تعلیم گردد، هم دانا خواهند شد و هم متدین. آن مقداری که من اطلاع دارم، مبالغ زیادی از وجوه و سهم امام را اجازه داد که صرف تأسیس بعضی از دبیرستانها شود.[۱۶]
فعالیتهای اجتماعی
حمایت از نیازمندان: در سالهای آخر حضور ایشان در بروجرد به علت جنگ دوم جهانی، قیمت آذوقه و مواد غذایی، افزایش پیدا کرده بود و مردم در تنگنا قرار گرفته بودند، از این رو همه بزرگان شهر را به خانه خود دعوت و تشویق کرد به بیچارگان کمک کنند و بیشترین کمک توسط شخص ایشان و از ما یملک پدری تأمین گردید.
تجدید حیات حوزه علمیه بروجرد
تأسیس کارخانه برق: در زمان حضور ایشان، شهر بروجرد از نعمت برق محروم بود. با درایت و مدیریت ایشان و نیز پیگیری و حمایت برخی از خیرین متدین، این شهر، دارای کارخانه برق شد.
گسترش کیفی و کمی حوزه علمیه قم: با مدیریت ایشان تحولاتی از نظر سیاسی، اجتماعی در زمینه تألیف، تصنیف و ترجمه، چاپ کتب فقهی و... و همین طور در اداره حوزههای علمیه و سازماندهی آن پدید آمد.
نشر مجلات و کتب با محتوای دینی اسلامی: نخستین نشریات علمی حوزوی از جمله نشریه مکتب اسلام که توسط جمعی از فضلای خوشفکر و روشن اندیش منتشر می شد، با حمایت ایشان بود.
ایجاد ابنیه بزرگ مذهبی و علمی: از جمله: مسجد اعظم قم، مدرسه نجف، مدرسه کربلا، مسجد بغداد، بیمارستان نجف، حسینیه و حمام سامرا، مدرسه کرمانشاه، مسجد بزرگ طرابلس لبنان، چهار مسجد بزرگ در آفریقا، قبرستان وادی السلام قم، مدرسه آیت الله بروجردی در قم، بیمارستان نکویی قم، مسجد و مرکز اسلامی هامبورگ آلمان، کتابخانه مدرسه نجف، کتابخانه مدرسه کرمانشاه و....
اعزام نمایندگان به خارج کشور
آیت الله بروجردی نمایندگانی را به کشورهای مختلف میفرستاد. قبل از وی اگر چه بعضی از مراجع مانند سید ابوالحسن اصفهانی نمایندگان و مبلغانی را به مناطقی مانند هندوستان، زنگبار و مسقط فرستادند، اما این اعزامها محدود و موقت و در مناسبتهای خاصی انجام میشد، ولی آیت الله بروجردی در این وادی نیز به سرمایه گذاری کلان عنایت داشت.
- مرکز اسلامی هامبورگ: از مهمترین مراکز اسلامی و شیعی در آلمان و اروپاست. در ۱۳۳۲ تصمیم به تأسیس مرکز گرفته شد و طی نامهای به آیت الله بروجردی، این پیشنهاد مطرح شد. وی ضمن استقبال از این طرح، مبلغ ده هزار تومان به عنوان نخستین رقم مالی برای انجام این کار حواله کردند. [۱۷] در سال ۱۳۳۴ محمد محققی لاهیجانی به عنوان نماینده آیت الله بروجردی و امام مسجد آغاز به کار کرد. پس از وفات آیت الله بروجردی و بازگشت محققی به ایران، سید محمد حسینی بهشتی مدیریت این مرکز را بر عهده گرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز مدتی سید محمد خاتمی، محمد مجتهد شبستری، علی مقدم و محمد باقر انصاری در آن به فعالیت مشغول بودند و هم اکنون نیز این مرکز دینی و فرهنگی در هامبورگ فعال است.[۱۸][۱۹]
- آمریکا: مهدی حائری یزدی فرزند شیخ عبدالکریم حائری یزدی تا پیروزی انقلاب در واشنگتن از طرف آیت الله بروجردی نماینده بود. وی علاوه بر تبلیغ در دانشگاهها نیز تحصیل و تدریس میکرد. [۲۰][۲۱]
- عربستان: سید محمدتقی طالقانی نماینده آیت الله بروجردی بود. او بعد از استقرار در آن کشور و پیگیریهای بسیار، زمینه تأسیس مرکزی در شهر مدینه ایجاد کرده بود که به دلایلی متوقف شد.[۲۲]
- مصر: محمدتقی قمی از ۱۳۱۷ش با هدف تقریب مذاهب به قاهره رفت. ضمن تدریس زبان و ادبیات فارسی، برای معرفی تشیع تلاش میکرد. به همت وی و برخی علمای شیعی و سنی در ۱۳۲۷ش «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» تأسیس شد. آیت الله بروجردی، قمی را به عنوان نماینده خود در مصر و دارالتقریب تأیید کرد و به واسطه وی با شیوخ الازهر مکاتباتی داشت. [۲۳]
- انگلستان: سید صدرالدین بلاغی نماینده آیت الله بروجردی در نهضت ملی شدن نفت بود. وی پس از نهضت نفت به نمایندگی آیت الله بروجردی، عازم انگلستان شد و در آنجا به تبلیغ پرداخت. در نامهای آیت الله بروجردی از سفر ایشان اظهار خرسندی میکند:
-
- «بسم الله الرحمن الرحیم/ بعرض عالی میرساند، مرقوم محترم که حاکی از صحت مزاج عالی بود واصل گردید، مطالبی را که مرقوم داشته بودید مکرراً با دقت مطالعه نمودم بیاندازه از این مسافرتی که به منظور تقویت اسلام انجام دادهاید مسرور شدم و از این که اظهار رضایت به مسافرت لندن هم فرموده بودید نیز کمال مسرت حاصل شد، ولکن جمع مابین این مسافرت فعلاً با انتظار شرکت در آکادمی یا معهد که مرقوم شده بود چه نحو میشود، متحیر شدم. هر قسم بنظر خودتان صلاح است و جمع مابین دو مقصد حاصل میشود مرقوم دارید. مکتوبی به یکی از آقایان تجار که در طهران هستند نوشتم تحقیق کنند وضع عائله جناب مستطاب عالی را بهتر اطلاع دهند. پس از اطلاع امیدوارم رفع نگرانی جنابعالی از این حیث بشود و چنانچه خودتان هم احتیاجاتی داشته باشید با تعیین آدرس کامل اطلاع دهید. حقیر بیاندازه مسافرت امثال جناب مستطاب عالی را بممالکی که ممکن است موجب توسعه و تقویت دیانت مقدسه اسلام باشد لازم میدانم ولکن تا حال کمتر اشخاصی را واجد اوصاف احراز کردهام. در مواقع توجه و دعاء امیدوارم حقیر را فراموش نفرمایید. والسلام علیکم و رحمةاللَّه برکاته، ۱۸ محرم ۱۳۸۰. حسین الطباطبایی/ چنانچه میسر باشد با جناب مستطاب حجةالاسلام آقای حاج آقا مهدی حائری تماس داشته باشید ولو بمکاتبه گمان میکنم مفید باشد.»
- پاکستان: شیخ محمد شریعت اصفهانی فرزند شیخ الشریعه اصفهانی و داماد آقا ضیاء عراقی بود. در زمان زعامت آیت الله بروجردی از نجف به ایران آمد. با سید محمدکاظم عصار و حسینعلی راشد مرتبط بود. در ۱۳۳۱ش به عنوان نماینده آیت الله بروجردی راهی کراچی شد[۲۴] و تا پایان عمر در آنجا ماند. در فروردین ۱۳۵۷ درگذشت. [۲۵] [۲۶]
تقریب مذاهب اسلامی
آیت الله بروجردی به تقریب و وحدت میان مذاهب اسلامی توجه داشت. مسائل بین المللی و حملات بیگانگان به خاک مسلمین همانند جنگ جهانی، تجزیه عثمانی، جنگ ایتالیا علیه لیبی، تأسیس اسرائیل، جنگ هند و پاکستان و.. در ایجاد تفکر تقریب نقش داشت.[۲۷] بروجردی نزد سید محمدباقر درچهای و شریعت اصفهانی تلمذ کرده است. این دو از حامیان اندیشه تقریب بودند. [۲۸]
اقدامات در جهت تقریب
- عنایت به فقه مقارن: آیت الله بروجردی در مسائل فقه به فقه مقارن در مسائل خلافی اهمیت میداد. معتقد بود که مسائل فقهی نه تنها در سطح مذهب امامیه بلکه باید در سطح همه مذاهب فقهی اسلامی بحث شود و ادله همه مذاهب منظور گردد. از همین رو کتاب «مسائل الخلاف» شیخ طوسی را چاپ کرد و حتی گاهی این کتاب را با خود به جلسه درس میآورد. [۲۹]
بروجردی معتقد بود «فقه شیعه در حاشیه فقه اهل سنت است» و با توجه به اینکه پرسشهای فقهی از ائمه با توجه به مسائل اهل سنت بوده، مراجعه به فتاوی رایج اهل سنت به فهم روایات کمک میکند.[۳۰] - اهتمام به درج روایات فقهی اهل سنت در کتاب جامع الاحادیث الفقهیه؛ این کتاب یک دوره حدیث کامل فقهی است که زیر نظر آیت الله بروجردی و به کوشش برخی شاگردان ایشان تألیف شد. وی تأکید داشت که در ذیل هر باب روایات اهل سنت نوشته شود. اگرچه بعداً به خاطر عکس العمل مخالفین، اظهار تردید کرد و در نهایت از این کار منصرف شد. [۳۱]
- ریشه یابی مسائل اختلافی:وی مسائل مورد اختلاف را ریشه یابی میکرد. زمان طرح آن مسائل را از لحاظ تاریخی در نظر میگرفت و نخست حدود اتفاق و اختلاف در آن مسائل مشخص میکرد. نخست نظر اهل بیت و سپس نظر اهل سنت را طرح میکرد و این قبیل مباحث را به صورت بحث علمی و نه جدال مذهبی طرح میکرد. [۳۲]
- طرح یکسان کردن حج؛ در سالهای پایانی عمر وی حدیث حجة الوداع را برای ملک سعود که به ایران آمده بود، فرستاد. در طریق روایات حجة الوداع به نقل از اهل سنت دو نفر از امامان نیز ثبت گردیده و طبعاً برای شیعیان نیز حجت است و نظر به اینکه در کتب صحاح آمده میتواند نقطه وحدت در این مسأله بین فریقین باشد و سبب گردد که مسلمین در عمل حج یکسان عمل کنند. [۳۳]
- معرفی فقه شیعه به اهل سنت؛ در میان رابطه تقریب فقهی، آیت الله بروجردی کتاب «المبسوط» شیخ طوسی را برای شیخ عبدالمجید سلیم از شیوخ الازهر و از اعضای دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیة اهدا کرد. بروجردی از سویی اهتمام داشت که فقهی شیعه با روایات و مبانی فقهی اهل سنت آشنا شوند و از طرف دیگر اهل سنت نیز به روایات و فقه شیعه رجودع کنند و از آن مطلع شوند. در این دو امر موفق گردید و بسیاری از اعضای دارالتقریب با فقه شیعه آشنا شدند تا جایی که در پارهای مسائل مانند شرط شهادت عدلین در طلاق، موافق شیعه فتوا دادند و در قانون مدنی مصر ثبت شد. [۳۴]
در همان ایام وزارت اوقاف مصر کتاب «المختصر النافع» محقق حلی (م۶۷۶ق) را که یک دوره فقه فشرده است، با مقدمه وزیر اوقاف وقت؛ شیخ احمد حسن الباقوری چاپ کرد. الباقوری به ایران آمد و با آیت الله بروجردی دیدار کرد. مقدمه وی در باب تقریب فقهی و مشترکات فقهی فریقین است. [۳۵]
- حمایت از دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه؛ دارالتقریب در سال ۱۳۲۷ش از سوی جمعی از علمای اهل سنت و مذاهب مختلف و علمای شیعه و با کوشش محمدتقی قمی که سالها در لبنان و مصر اقامت داشت و با دبیرکلی وی شکل گرفت. اعضاء آن از اساتید الازهر مانند شیخ عبدالسلیم، شیخ محمود شلتوت، شیخ ابوزهره، حسن البنا، و از علمای شیعه محمد حسین کاشف الغطاء در نجف، سید شرف الدین و محمدجواد مغنیه در لبنان بودند.
آیت الله بروجردی به این مؤسسه کمک مالی میکرد و با درگذشت وی، این کمکها قطع شد و کارهای دارالتقریب متوقف گردید. [۳۶]
- جلوگیری از اهانت به خلفا و بزرگان اهل سنت؛ واعظ زاده خراسانی در خاطرهای از آیت الله بروجردی برخورد وی با اهانت به بزرگان اهل سنت را یادآوری میشود.
-
- یک روز در جلسه حدیث حضور یافت و فرمود: «کسی کتابی نوشته و تا توانسته به خلفا بد گفته است، نام مرا هم در آغاز کتاب برده است، من دستور دادم تمام جلدهای آن کتاب را جمع کنند، ما در چه زمانی زندگی میکنیم؟ این حرفها چه فائدهای دارد جز ضرر و ایجاد عداوت؟» [۳۷]
همچنین گفته شده است که آیت الله بروجردی با چاپ جلدهای فتن و محن بحارالانوار موافق نبوده و به توصیه وی چاپ نشده است. [۳۸]
فعالیتهای سیاسی
مخالفت با تغییر خط
برخی نقل کردهاند که آیت الله بروجردی در جلوگیری از تغییر خط در دوره رضاشاه نقش داشته است. بنابر این نقل، رضاخان به تقلید از آتاتورک تصمیم به تغییر خط گرفت و آیت الله بروجردی با این تصمیم به شدت مخالفت کرد:
-
- «هدف اینان از تغییر خط، دورکردن جامعه ما از فرهنگ اسلامی است، من تا زندهام، اجازه نمیدهم این کار را عملی کنند، به هر جا که میخواهد منتهی شود.» [۳۹]
مجلس مؤسسان و ممانعت از تغییر دین رسمی
در اردیبهشت ۱۳۲۸ ش شاه میخواست به وسیله مجلس مؤسسان و از طریق بعضی تغییرات در قانون اساسی، اختیارات خود را گسترش دهد. البته این گونه شایع شده بود که شاه میخواهد به این بهانه، مذهب شیعه و دیانت اسلام را لغو، و راه را برای رسمیت دادن به فرقة ضاله بهائی هموار کند. [۴۰]
در این شرایط شایعه شده بود که آیت الله بروجردی با تشکیل مجلس مؤسسان موافق است. به دنبال این مسئله، آیت الله خمینی و آیت الله سید محمد محقق(داماد)، آیت الله روح الله کمالوند خرم آبادی و آیت الله مرتضی حائری، نامهای به محضر آیت الله بروجردی نوشتند: «چون منتشر است که راجع به مجلس مؤسسان بین حضرت مستطاب عالی و بعضی اولیاء امور مذاکراتی شده و بالنتیجه با تشکیل مجلس مؤسسان موافقت فرموده اید... مستدعی است حقیقت آن انتشار را برای روشن شدن تکلیف شرعی اعلام فرمایید ».;همچنین شایع شده بود که آیت الله بروجردی ضمن جواب کتبی نوشته بودند: از علماء اعلام انتظار میرود در مواقعی که این قسم انتشارات مخالف واقع میشود، خودشان دفاع کنند. البته علاقهمندی به مصالح مملکت بر همه مشهود است، نهایت مقتضی نیست که هر اقدامی گوشزد عامه شود. برای اینکه مبادا تغییراتی در موارد مربوط به امور دینیه داده شود. تذکراتی مکرر داد هام، تا آنکه اخیراً ابلاغ نمودند که نه تنها در مورد مربوط به دیانت تصرفی نخواهد شد، بلکه در تحکیم و تشیید آن اهتمام خواهد شد. معذالک در تمام مجالسی که در اطراف این قضیه مذاکره شده که در بعضی از آن مجالس، عدهای از علماء اعلام حضور داشتند، کلمهای که دلالت یا اشعار به موافقت در این موضوع داشته باشد، از حقیر صادر نشده. چگونه ممکن است در چنین امور مهمی اظهار نظر نماییم با آنکه اطراف آن روشن نیست؟ ».
قائم مقام رفیع، مشاور شاه و دکتر اقبال، وزیر کشور از طرف شاه نزد آیت الله بروجردی آمدند، و صریحاً اطمینان دادند که دین رسمی تغییر نخواهد کرد و نهایتاً نیز به همان گرفتن اختیارات بیشتر برای شاه اکتفا شد. [۴۱]
ممانعت از اعدام آیت الله کاشانی
اگر چه در زمان ملی شدن صنعت نفت، میان آیت الله بروجردی و کاشانی رابطه حسنهای برقرار نبود، پس از کودتای ۲۸ مرداد، آیت الله بروجردی مانع از محاکمه و اعدام آیت الله کاشانی شد. [۴۲][۴۳]
نهضت ملی شدن نفت
آیت الله بروجردی همانند سید محمدتقی خوانساری در نهضت ملی نفت دخالت نکرد و سکوت اختیار کرد. اما از روحانیت خواست که مخالفت نکنند. از وی نقل شده است که:
-
- من در قضایایی که وارد نباشم و آغاز و پایان آن را ندانم و نتوانم پیش بینی کنم، وارد نمیشوم. این قضیه ملی شدن صنعت نفت را نمیدانم چیست، چه خواهد شد و آینده در دست چه کسی خواهد بود. البته روجانیت به هیچ وجه نباید با این حرکت مخالفت کند که اگر با این حرکت مردمی مخالفت کند و این حرکت ناکام بماند، در تاریخ ایران ثبت میشود که روحانیت سبب این کار شد. لذا به آقای بهبهانی و علمای تهران نوشتم که مخالفت نکنند.[۴۴]
در چند ماجرا مخالفین مصدق انتظار داشتند که آیت الله بروجردی علیه مصدق موضع گیری کنند[۴۵]، اما آیت الله بروجردی چنین نکرد و حتی اسنادی مبنی بر حمایت وی از دولت مصدق وجود دارد. [۴۶][۴۷]
تقابل و تعامل با فداییان اسلام
شیوه غیرمداخله جویانه آیت الله بروجردی با روش نواب صفوی و آیت الله کاشانی همسان نبود. [۴۸]نواب در کتاب راهنمای حقایق از مراجع میخواهد تا مرجعیت را به شرط آنکه صلاحیت این مقام را نداشته باشد، خلع کنند.[۴۹] در مقابل آیت الله بروجردی، روی خوش به فداییان نشان نمیداد. نخست با موعظه سعی در بازداشتن آنان داشت. سر درس مکرر میگفت:
-
-
- «اینان (فداییان اسلام) طلاب و سادات جوانی هستند، ناراحت و عصبانی، باید موعظه بشوند. من از آنها میخواهم که این کارها را دنبال نکنند. ما تحولات زیادی در عمرمان دیدهایم. جریان مشروطیت و... دیدیم که کارها چگونه شروع و به کجا ختم شد.» [۵۰]
-
طاهری خرم آبادی و محمد فاضل لنکرانی تأثیرپذیری فدائیان اسلام از آیت الله کاشانی را از عوامل اختلاف فدائیان با آ یت الله بروجردی میدانند. [۵۱][۵۲]
با وجود مخالفتها آیت الله بروجردی همواره به آنان کمک میکرد. در جریان دستگیری سید حسین امامی، آیت الله بروجردی از وی حمایت و برای آزادیاش تلاش کرد. بروجردی همچنین از کسانی که با شاه رابطه داشتند، قول گرفته بود که از شاه بخواهند حکم اعدام را امضا نکند. بروجردی پس از شنیدن خبر اعدام، متأثر و ناراحت شد و کارهای روزانه را تعطیل کرد و گفته بود «از ناراحتی حال هیچ کاری را ندارم» [۵۳]
مبارزه با بهاییت
در سال ۱۳۴۵ق رئیس اداره ثبت احوال بروجرد، شخصی بهایی را به معاونت خود منصوب کرد. همچنین مراسمی با حضور زنان برهنه، در سطح شهر به راه افتاده بود. این اخبار به گوش آیت الله بروجردی رسید و وی به عنوان اعتراض به این اعمال ناروا، بروجرد را به مقصد عتبات عالیات ترک نمود. فرماندار بروجرد و دیگر مسئولین شهر، مسئول اداره ثبت احوال و معاونش را برکنار و تنبیه نمودند و آیت الله بروجردی را به شهر برگرداندند. ولی وی بعد از چند ماه، بر اثر دلتنگی و اعمال خلاف شرع مسئولین کشوری، به طرف عتبات رفته و در نجف اشرف ساکن گردید.
حمایت از فلسطین
موضع آیت الله بروجردی در قبال اشغال قدس، توسط متجاوزان صهیونیست، موضعی محکم بود. ایشان در سال ۱۳۲۷ش بیانیهای را در محکومیت صهیونیسم بین الملل و غاصبان فلسطین صادر کرد و در آن از مجاهدان فلسطینی با احترام یاد کرده و برای پیروزی آنها دعا کرد.[۵۴]
درخواست گنجاندن درس دینی در دوره ابتدایی
در پی اعلام دولت، برای اجرای لایحه تعلیمات اجباری در دوره ابتدایی، آیت الله بروجردی خواستار گنجاندن درس تعلیمات دینی در این دوره شد و نماینده خود، آقای فلسفی را مأمور مذاکره با دولت کرد.[۵۵]
پانویس
- ↑ سید علی طباطبایی در سال ۱۲۵۲ق در بروجرد متولد و در سال ۱۳۲۹ق وفات یافت و در مقبره جدش سید محمد دفن گردید.
- ↑ دوانی، مفاخر، ج۱۲، صص۶۹ – ۹۵
- ↑ دوانی، مفاخر، ج۱۲، ص۵۳۸
- ↑ دوانی، مفاخر، ج۱۲، ص۵۳۲
- ↑ تمری، ص۲۰
- ↑ واعظ زاده، ص۵۳
- ↑ علی آبادی، ص۴۴؛ مجله حوزه، ش ۲۳، ص۴۲
- ↑ علوی، صص۱۱۹ و ۱۲۰
- ↑ این عبارت، بخشی از حدیث قدسی است: "یا بن آدم! اکثر من الزاد فان الطریق بعید بعید، و جدد السفینه فان البحر عمیق و اخلص العمل فان الناقد بصیر بصیر و اخر نومک الی القبر و فخرک الی المیزان و شهوتک الی الجنة و راحتک الی الاخرة...." (کلمة الله، تألیف سید حسن شیرازی ص۴۷۱)
- ↑ مجله حوزه، شماره ۴۳ و ۴۴، ص۲۶۲
- ↑ مرکز انتشارات، ص۳۰
- ↑ علوی، سید محمدحسین، خاطرات زندگانی آیت الله بروجردی، انتشارات اطلاعات، خرداد ۱۳۴۱، ص۳۶
- ↑ مجله حوزه، ش ۴۳ و ۴۴، ص۲۶۷
- ↑ مجله حوزه، ش ۴۳ و ۴۴، صص۲۶۸ و ۶۶
- ↑ مرکز انتشارات، ص۲۸
- ↑ مطهری، ص۲۶۳
- ↑ تاریخچهء بنیانگذاری و مراحل بنای مرکز
- ↑ رک: زندگی آیت الله العظمی بروجردی، ص۷۲
- ↑ تاریخچهء بنیانگذاری و مراحل بنای مرکز
- ↑ رک: زندگی آیت الله العظمی بروجردی، ص۷۲
- ↑ خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی،، صص۴۱ و ۳۹ و ۲۸
- ↑ مجله حوزه، ش ۴۳-۴۴، ص۱۱۷
- ↑ جام شکسته، خاطرات حجت الاسلام معادیخواه، ج۲، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴، ص۱۷۳
- ↑ تذکره علمای امامیه...، ص۳۱۲.
- ↑ بایگانی موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سند ش۱۱۲۳، مورخ ۲۵۳۷/۱/۲۱.
- ↑ درباره شیخ محمدشریعت اصفهانی
- ↑ تطبیق اندیشه تقریب از منظر امام خمینی و آیت الله بروجردی، فصلنامه علمی-پژوهشی پژوهشنامه انقلاب اسلامی، سال دوم، ش ۵، زمستان ۹۱، ص۱۰۴
- ↑ وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۱
- ↑ وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۱
- ↑ وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۱
- ↑ وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۵
- ↑ وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۲
- ↑ وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۳
- ↑ وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۳
- ↑ وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۴
- ↑ وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۵
- ↑ وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی، محمد واعظ زاده خراسانی، کیهان فرهنگی، ش ۲۵۷، اسفند ۸۶، ص۲۵
- ↑ نشریه حوزه، شماره ۴۳، مصاحبه با محمد واعظ زاده خراسانی
- ↑ چشم و چراغ مرجعیت: مصاحبههای ویژه مجله حوزه، با شاگردان آیت الله بروجردی، ص۲۹
- ↑ دوانی، مفاخر اسلام، ج۱۲، ص۲۴۲-۲۴۳
- ↑ محمدحسن رجبی (دوانی)، زندگینامه سیاسی امام خمینی (تهران: نشر مطهر) ص۱۴۲.
- ↑ مجله حوزه، شماره ۴۴ـ۴۳ (ویژه نامه آیت الله بروجردی)، مصاجبه با آیت الله صافی گلپایگانی
- ↑ حسین مکی؛ خاطرات سیاسی حسین مکی، چاپ اول، تهران ۱۳۶۸، صفحه ۵۷۲ تا ۵۷۶
- ↑ چشم و چراغ مرجعیت؛ مصاحبه با آیت الله سلطانی طباطبایی، ص۴۲
- ↑ علی رهنما، نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی، ص۹۹۵-۹۹۹
- ↑ مجله حوزه، مصاحبه با واعظ زاده خراسانی، ش ۴۳-۴۴، ص۲۲۶
- ↑ احمدعلی رجائی و مهین سروری، اسناد سخن میگویند، ج۱، ص۳۳۹
- ↑ سیره عملی آیت الله العظمی بروجردی در ساحت سیاست، مجله علوم سیاسی، پاییز ۱۳۸۹، شماره ۵۱، ص۱۲۵
- ↑ نواب صفوی، راهنمای حقایق، ص۵۸
- ↑ علی رهنما، نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی، ص۵۸
- ↑ حسن طاهری خرم آبادی، خاطرات آیت الله طاهری خرم آبادی، ج۱، ص۸۳-۸۴
- ↑ مجله حوزه، شماره ۴۳-۴۴، مصاحبه با آیت الله فاضل لنکرانی، ص۱۵۶
- ↑ چشم و چراغ مرجعیت، ص۱۰۳ و ۱۰۴
- ↑ دوانی، مفاخر، ج۱۲ ص۳۶۲
- ↑ دوانی، خاطرات، صص۱۸۹ - ۱۹۱
منابع
- تمری، محمد رضا، شکوه شیعه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۷ش.
- دوانی، علی، خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۷۶ش.
- دوانی، علی، مفاخر اسلام، بنیاد فرهنگی امام رضا(ع)، تهران.
- شیرازی، سید حسن، کلمه الله، بیروت، دار الصادق، ۱۳۸۹/۱۹۶۹.
- علی آبادی، محمد، الگوی زعامت، انتشارات هنارس.
- علوی، سید محمدحسین، خاطرات زندگانی آیت الله بروجردی، انتشارات اطلاعات تهران، ۱۳۴۱ش.
- مجله حوزه، شماره ۴۳–۴۴.
- مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شکوه فقاهت، قم، ۱۳۷۹ش.
- مطهری، مرتضی، مزایا و خدمات آیت الله بروجردی، انتشارات صدرا، تهران، ۱۳۸۰ش.
- واعظ زاده خراسانی، محمد، زندگی آیت الله بروجردی، نشر مجمع تقریب مذاهب اسلامی، تهران، ۱۳۷۹ش.